[ کانال برهان ]
11.2K subscribers
23.2K photos
1.89K videos
742 files
13.2K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#حکومت_علوی (۲۱۵)
#جمل (۱۵۶) #صفین (۱۱۷)

جلوه‌هایی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نکاتی خواندنی درباره جنگ های ایشان از زبان مورخین غیر مسلمان

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄


جرج جرداق مسیحی در کتابش مینویسد:

🔻همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا مجبور نمیگشت وارد کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن [علیه‌السلام] تکرار می‌کرد: «هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن.» و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می‌داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.

🔰جنگ جمل :

از همین داستانهاست ماجرای جنگ جمل: هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: «تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید مگر اینکه معذور باشید.» او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: «اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش.» سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: «خداوندا، گواه باش!» آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت: «خداوندا گواه باش» و سپس جنگ آغاز شد.


🔰 جنگ صفین؛

البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ صفین، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می‌یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: «مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! »و سپس به جای خود بازگشت.


🔰جنگ نهروان :

از اینجا بود که وقتی که سربازان #خوارج ، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: «تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم.» مردانگی، شهامت، ایمان او به نیکی و جوشش انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند؛
روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد: خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: «او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد،» رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که می خواستند او را با #عطش از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.

📗کتاب امام علی (علیه‌السلام) صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، صفحات 154 تا 156


@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 08
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 09
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - مواجهه امیرالمومنین با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین - وجه اشتراک این سه جریان منحرف

#قسمت_نهم

#خطبه_شقشقیه (۲۱)
#جمل (۱۵۷) #صفین (۱۱۸)

@borrhan
🔻 شعری از سید حمیری شاعر قرن دوم هجری در مورد قساوت عایشه در ماجرای جمل و‌ طعنه به فرار ابوبکر در خیبر !

او(عایشه) چه مادری است که مانند عقرب نیشش به فرزندان و دوستانش آزار میرسانده؟

اگر پدر او قوّت قلب او را داشت در جنگ خیبر از یهودیان فرار نمیکرد

اسکن کتاب:https://b2n.ir/a29625

📕نام کتاب : إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات نویسنده : الشيخ حرّ العاملي    جلد : 3  صفحه : 419
https://lib.eshia.ir/71405/3/419

📕نام کتاب : مناقب آل أبي طالب - ط علامه نویسنده : ابن شهرآشوب    جلد : 3  صفحه : 150
https://lib.eshia.ir/12566/3/150

پی‌نوشت: ۲۲و ۲۳ #رجب سالروز فرار مفتضحانهٔ شیخین و سپاهیان تحت فرماندهی‌شان در جنگ خیبر!!

#عایشه (۴۰۹) #جمل (۱۵۸)
#خیبر (۹۵) #پیدایش_شیعه (۸۰)
#امهات_المومنین (۱۷)
@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شجاعت امام مجتبی ع

چون اصحاب #جمل پرچم طغیان و گردنکشی در مقابله با خلیفه خدا برافراختند و آتش جنگ شعله‌ور شد و سپاه اسلام از مقابله با دشمن به عجز و ناتوانی افتادند امیرالمومنین فرزندش محمد حنفیه را خواست و نیزه خود را به او داد و فرمود: با این نیزه بر دشمن یورش ببر.
محمد حنفیه بر اصحاب جمل یورش برد ولی در برابر گردان بنوضبه نتوانست کاری از پیش ببرد ؛ از این رو عقب نشست و به نزد پدر بازگشت؛ هماندم امام‌حسن ع از جا پرید ، نیزه را از او بستاند و با شتاب به میدان رفت و با دشمن جنگ نمایانی کرده در حالیکه نیزه اش آغشته به خون بود به نزد پدر بازگشت.
محمد حنفیه از این عمل رخسارش به سرخی گرایید و ناراحت شد.
امیرالمومنین رو به محمد کرده فرمود:
«سرافکنده مباش، چرا که حسن فرزند پیامبر خدا و تو پسر علی هستی....»

📔زینت عرش خدا ، آیت الله وحید ص۳۳ به نقل از مناقب آل ابیطالب ۲۱/۱

*‌ منظور امام علیه‌السلام این است که به محمد حنفیه فرمودند: تو ناراحت نشو که من تو را پیش از ایشان به میدان فرستادم. تو باید فدایی ایشان باشی. هردو فرزندان من هستید. اما باید حفظ جان فرزند رسول اکرم ص را بر فرزند خودم مقدم بدارم.

@borrhan