🔻در ادامه در دوران خلافت ابوبکر ، او به ظاهر به خلیفه دوم پر و بال میداد و کارها را به او میسپرد اما در عمل با سخنرانیها و گریان شدنهایش بر روی منبر ، به دل مردم رسوخ کرده بود بدین ترتیب زمینه برای برنامه دیگری را جهت جانشینی خویش دنبال میکرد...
عمر هم که گمان میکرد برای ریاست تنها خشونت لازم است با عکسالعملهای خشن خودنمایی میکرد ، برای مثال بارها نامهها و دستورات ابوبکر را پاره کرد یا به نوشتهها آب دهان میانداخت و دستور خلیفه را نقض مینمود کار به بدانجا میرسید که مردم از ابوبکر میپرسیدند : «والله ما ندری أنت الخلیفة ام عمر»«:به خدا نمیدانیم تو خلیفهای یا عمر» و پاسخ میشنیدند که : «بل هو لو شاء»«:بلکه او خلیفه است هرگاه بخواهد!»(۱ - ر.ک: تصویر الحاقی)
🔻در یک مورد او حتی زمینی که ابوبکر به طلحه صحابی معروف و از خاندان ابوبکر بخشیده بود را پس گرفت؛ طلحه به اعتراض همین عبارت را که تو خلیفهای یا او بر زبان راند و همان قِسم پاسخها را شنید؛ (۲)
استدلال عمر این بود که این زمینها برای مسلمانان است و نباید به کس دیگری برسد از شواهد این چنین برمیآید که عمر نمیخواست این بذل و بخششها به حساب ابوبکر ریخته شود و او با این اموال تالیف قلوب بکند ، چرا که خود او در زمان خلافتش زمینهایی را به این و آن میبخشید(۳)؛ و آنجا که خودش بود فراموش میکرد که اینها هم از اموال عموم مسلمانان است!!
همین رفتار با نامه ابوبکر برای بخشیدن #فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت او به تصریح منابع اهل تسنن نامه ابوبکر را گرفت و پاره کرد.(۴)
اما ابوبکر با استقامت مثال زدنی در جنگ با کسانی که به او زکات پرداخت نمیکردند روی دیگر رهبری خود را به نمایش گذاشت ( ر.ک : اینجا و اینجا ) ؛ موارد دیگری هم از مخالفت ابوبکر وجود دارد که نشان میدهد او به هیچ روی فرد دست و پا بسته و دست نشانده و «بله قربان گو» در برابر عمر نبوده است؛ اصرار او بر امارت #خالد_بن_ولید بر فرماندهی سپاه #فتوحات از همین جمله است.
🔻حتی در یک مورد او در زندگی شخصی خلیفه دوم با او به مخالفت پرداخت ؛ عمر یکی از زنانش به نام جمیله مادر عاصم بن عمر را طلاق داد ؛ روزی عمر در مسجد قبا عاصم را در حال بازی دید دست بچه را گرفت و با خود برد ؛ بستگان جمیله شکایت پیش ابوبکر بردند و خلیفه به نفع مادر عاصم رای داد ؛ خلیفه رو به عمر کرد و گفت : «این پسر به محبت مادرش بیشتر نیاز دارد و پس از آنکه بزرگ شد خود تصمیم خواهد گرفت کجا باشد. » عمر علی رغم میل خود تن به این حکم تن در داد.(۵)
←این رفتارها باعث شد که شخص عمر از ادامه خلافت ابوبکر نگران شود و سختگیریهایش بیشتر گردد تا حرکات ابوبکر را تحت الشعاع قرار دهد...
-----------
۱- مدارک بیشماری از اهل تسنن از جمله کتاب المعرفة و التاريخ ج٣ صص٢٩٤ - ٢٩٥ که در آن به دو مورد اشاره شده است.
۲- الاموال ابن زنجویه ۶۲۳/۲
۳- منابع فراوانی از جمله مدرک قبل و در صفحه بعد ، همو همان بذل و بخششها را میکرد! : الاموال ابن زنجویه ۶۲۴/۲
۴- سیرهالحلبیه ۵۱۲/۳
۵- منابع بیشماری از اهل تسنن از جمله کنرالعمال ۶۷۶/۵ ح۱۴۰۲۰ ، مصنف ابن ابی شیبه ۱۸۰/۴ ح۱۹۱۲۴
«2⃣»
عمر هم که گمان میکرد برای ریاست تنها خشونت لازم است با عکسالعملهای خشن خودنمایی میکرد ، برای مثال بارها نامهها و دستورات ابوبکر را پاره کرد یا به نوشتهها آب دهان میانداخت و دستور خلیفه را نقض مینمود کار به بدانجا میرسید که مردم از ابوبکر میپرسیدند : «والله ما ندری أنت الخلیفة ام عمر»«:به خدا نمیدانیم تو خلیفهای یا عمر» و پاسخ میشنیدند که : «بل هو لو شاء»«:بلکه او خلیفه است هرگاه بخواهد!»(۱ - ر.ک: تصویر الحاقی)
🔻در یک مورد او حتی زمینی که ابوبکر به طلحه صحابی معروف و از خاندان ابوبکر بخشیده بود را پس گرفت؛ طلحه به اعتراض همین عبارت را که تو خلیفهای یا او بر زبان راند و همان قِسم پاسخها را شنید؛ (۲)
استدلال عمر این بود که این زمینها برای مسلمانان است و نباید به کس دیگری برسد از شواهد این چنین برمیآید که عمر نمیخواست این بذل و بخششها به حساب ابوبکر ریخته شود و او با این اموال تالیف قلوب بکند ، چرا که خود او در زمان خلافتش زمینهایی را به این و آن میبخشید(۳)؛ و آنجا که خودش بود فراموش میکرد که اینها هم از اموال عموم مسلمانان است!!
همین رفتار با نامه ابوبکر برای بخشیدن #فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت او به تصریح منابع اهل تسنن نامه ابوبکر را گرفت و پاره کرد.(۴)
اما ابوبکر با استقامت مثال زدنی در جنگ با کسانی که به او زکات پرداخت نمیکردند روی دیگر رهبری خود را به نمایش گذاشت ( ر.ک : اینجا و اینجا ) ؛ موارد دیگری هم از مخالفت ابوبکر وجود دارد که نشان میدهد او به هیچ روی فرد دست و پا بسته و دست نشانده و «بله قربان گو» در برابر عمر نبوده است؛ اصرار او بر امارت #خالد_بن_ولید بر فرماندهی سپاه #فتوحات از همین جمله است.
🔻حتی در یک مورد او در زندگی شخصی خلیفه دوم با او به مخالفت پرداخت ؛ عمر یکی از زنانش به نام جمیله مادر عاصم بن عمر را طلاق داد ؛ روزی عمر در مسجد قبا عاصم را در حال بازی دید دست بچه را گرفت و با خود برد ؛ بستگان جمیله شکایت پیش ابوبکر بردند و خلیفه به نفع مادر عاصم رای داد ؛ خلیفه رو به عمر کرد و گفت : «این پسر به محبت مادرش بیشتر نیاز دارد و پس از آنکه بزرگ شد خود تصمیم خواهد گرفت کجا باشد. » عمر علی رغم میل خود تن به این حکم تن در داد.(۵)
←این رفتارها باعث شد که شخص عمر از ادامه خلافت ابوبکر نگران شود و سختگیریهایش بیشتر گردد تا حرکات ابوبکر را تحت الشعاع قرار دهد...
-----------
۱- مدارک بیشماری از اهل تسنن از جمله کتاب المعرفة و التاريخ ج٣ صص٢٩٤ - ٢٩٥ که در آن به دو مورد اشاره شده است.
۲- الاموال ابن زنجویه ۶۲۳/۲
۳- منابع فراوانی از جمله مدرک قبل و در صفحه بعد ، همو همان بذل و بخششها را میکرد! : الاموال ابن زنجویه ۶۲۴/۲
۴- سیرهالحلبیه ۵۱۲/۳
۵- منابع بیشماری از اهل تسنن از جمله کنرالعمال ۶۷۶/۵ ح۱۴۰۲۰ ، مصنف ابن ابی شیبه ۱۸۰/۴ ح۱۹۱۲۴
«2⃣»
🔸علاوه بر این طولانی بودن عمر ابوبکر و آل ابوبکر هم خلیفه دوم را نگران میکرد پدران و بستگان نسبی خلیفه اول عمرهای طولانی داشتند که این خود انتظار کشیدن برای مرگ طبیعی او را برای جانشین زجرآور میکرد و تلاش خلیفه دوم را برای هرچه کوتاه کردن عمر خلافت اولی دوچندان مینمود؛
در مقابل ابوبکر نیز تلاش متقابلی میکرد که نشان دهد که عمر در حد و اندازههای خلافت نیست.
← برای مثال در همان سال ۱۱ و آخرین ماهش ذیحجه ، ابوبکر به عنوان امیر الحاج عمر را برگزید و بلافاصله تصریح کرد : «نعم الوالی عمر و ما هو بخیر له أن سلب أمر امة محمد» «:عمر والی و استاندار خوبیست اما برای به دست گرفتن امور امت پیامبر صلاحیت ندارد.» و شبیه همین جملات را هم در آخر زندگانیاش تکرار کرد! (۱)
و در عین حال برخی از مردمان از خشونت سبوعانهٔ عمر نگران بودند و بر ابوبکر بابت جانشین کردن وی تذکر و حتی اعتراض میکردند ، یکی ابوبکر را از عذاب الهی میترساند که چگونه انسانی چنین خشن را به ولایت مردمان گمارده است(٢) و دیگری که طلحه باشد میگفت «در زمان زنده بودن تو عمر چنین میکند اگر تو نباشی چهها خواهد کرد»(۳) البته یادمان نرود که خود طلحه نیز از کسانی بود که به دنبال ریاست میگشت و اعتراضش به ابوبکر شاید بهانهای برای مطرح کردن خود بوده است.
🔻در اواخر خلافت ابوبکر ، عمر با همدستی دیگران و هم رای شدن #بنی_امیه سعی در حذف خلیفه اول کرد ؛ ظاهراً بهانه اصلی آنان این بود که ابوبکر به بنی هاشم و به خصوص شخص امیر مومنان علیهالسلام نزدیک شده است عمر با این بهانه که این نزدیکی ممکن است شروعی برای خلافت بنی هاشم باشد ، بنی امیه و شخص عثمان را با خود همراه کرد. تیم نویسندگان برهان مدرک روشنی از اهل تسنن بر این مدعا ندارد ، اما در منابع شیعی تلاش مذبوحانه ابوبکر برای نزدیک شدن به امیر مومنان به وضوح دیده میشود ؛ البته تلاشی از روی نفاق و سیاست ورزی که معمولاً یک طرفه و بینتیجه بود.(۴)
✅🔚 با این رویکرد کاملاً روشن است که ابوبکر در برابر عمل انجام شده قرار گرفت و ناخواسته عمر به او تحمیل شد؛
به تصریح منابع سنیان ابوبکر در خانه اسماء بنت عمیس در حال احتضار شروع به وصیت کرد ، عثمان که در این میان همواره در کنار عمر بود و از بنی امیه محسوب میشد ، شروع به نوشتن نمود. ابوبکر گفت : «این وصیت ابوبکر به مسلمانان است...» و قبل از بردن نام عمر ، خلیفه اول به ظاهر به حالت اغماء رفت. عثمان از ترس این که ابوبکر بمیرد و وصیت نکند ، نوشت: «من(: ابوبکر) عمر را به خلافت منصوب میکنم»
ابوبکر از حال بیهوشی در آمد و پرسید: «چه نوشتی؟» و عثمان وصیت نگفتهٔ ابوبکر را برایش خواند ، ابوبکر دست به آسمان برد و گفت:«اللٌهُمَ ولَیتُه بِِغَیرِ أمرِ نَبِیکَ وَ لَم أرد بِذلکَ إلّا صَلاحَهُم»(۵ - تصویر الحاقی) «خدایا او را بدون اجازه پیامبرت ولایت دادم و این کار را نمیخواستم مگر به جهت صلاح امت پیامبر!!» ←در تمام این کلام ، نارضایتی شخص ابوبکر مشاهده میشود.
❗️البته با وجود حالت اغماء خلیفه کسی نگفت: «این مرد هذیان میگوید» و یا معنای ولایت در عبارت «ولَیتُه بِِغَیرِ أمرِ نَبِیکَ» مانند #خطابهء_غدیر «دوست» نبود و چون عمر به خلافت میرسید ، دقیقا معنای خلافت داشت!❗️
به هر روی ابوبکر علیرغم اعتراض بسیاری بر این که «چرا چنین انسان تندخو ، دژم و بدرفتاری را بر مردمان حاکم میکنی؟» او را به عنوان خلیفه بعد از خود منصوب کرد، به ظاهر او چه میخواست عمر خلیفه باشد و چه نمیخواست ، به این کار مجبور بود.
گفته شده که ابوبکر در بستر مرگ پیوسته میگفته: «لعنت خدا بر پسر صهاک (:عمر) او مرا به گمراهی کشاند.»(۶) به هر روی این #پشیمانی هیچ ارزشی نداشت و عمر با اشاره ابوبکر به خلافت رسید!
ابوبکر پس از ۲سال و ۴ماه خلافت با نزدیک به ۷۰ و اندی سال سن ،در شامگاه ۳شنبه ۲۲جمادی الثانی۱۳ هجری ، در حالیکه پدرش هنوز زنده بود و یک ششم اموال او را به ارث برد(۷) از دنیا رفت؛ طبیب او حارث بن کَلده که تشخیص داده بود علت مرگ خلیفه خوردن سمی یکساله (به این معنا که پس از یک سال فرد را از بین میبرد) است چندی بعد میمیرد!
و دستگاه حاکم اعلام میکند علت مرگ خلیفه سرماخوردگی است آنهم در اواسط مردادماه عربستان!
----------
۱- سیرة النبوية و اخبار الخلفاء ابن حبان. ٤٥٣/٢ - ثقات ابن حبان ١٩١/٢
٢- البدء و التاریخ ۱۶۷/۵ (برخی مدارک مرتبط در ادامه خواهد آمد)
۳- کنرالعمال ۶۸۷/۵ ح۱۴۱۷۹ و منابع بسیاری از عامه
۴- به این ماجرا در منابع شیعی توجه کنید: بحارالانوار ج۲۹ صص۳۵-۴۱ که در آن به روشنی از تمایل ابوبکر به مصالحه با امیرمومنان علی علیهالسلام و در عین حال باقیماندن خلافت در دست وی سخن به میان آورده است.
۵- منابع مختلفی از اهل تسنن از جمله سیره النبویه ، ابن حبان ، ۴۵۴/۲
۶- بحارالانوار ۱۲۳/۲۸ و ...
۷- اسدالغابة ٤٧٨/٣
➖➖
@borrhan
در مقابل ابوبکر نیز تلاش متقابلی میکرد که نشان دهد که عمر در حد و اندازههای خلافت نیست.
← برای مثال در همان سال ۱۱ و آخرین ماهش ذیحجه ، ابوبکر به عنوان امیر الحاج عمر را برگزید و بلافاصله تصریح کرد : «نعم الوالی عمر و ما هو بخیر له أن سلب أمر امة محمد» «:عمر والی و استاندار خوبیست اما برای به دست گرفتن امور امت پیامبر صلاحیت ندارد.» و شبیه همین جملات را هم در آخر زندگانیاش تکرار کرد! (۱)
و در عین حال برخی از مردمان از خشونت سبوعانهٔ عمر نگران بودند و بر ابوبکر بابت جانشین کردن وی تذکر و حتی اعتراض میکردند ، یکی ابوبکر را از عذاب الهی میترساند که چگونه انسانی چنین خشن را به ولایت مردمان گمارده است(٢) و دیگری که طلحه باشد میگفت «در زمان زنده بودن تو عمر چنین میکند اگر تو نباشی چهها خواهد کرد»(۳) البته یادمان نرود که خود طلحه نیز از کسانی بود که به دنبال ریاست میگشت و اعتراضش به ابوبکر شاید بهانهای برای مطرح کردن خود بوده است.
🔻در اواخر خلافت ابوبکر ، عمر با همدستی دیگران و هم رای شدن #بنی_امیه سعی در حذف خلیفه اول کرد ؛ ظاهراً بهانه اصلی آنان این بود که ابوبکر به بنی هاشم و به خصوص شخص امیر مومنان علیهالسلام نزدیک شده است عمر با این بهانه که این نزدیکی ممکن است شروعی برای خلافت بنی هاشم باشد ، بنی امیه و شخص عثمان را با خود همراه کرد. تیم نویسندگان برهان مدرک روشنی از اهل تسنن بر این مدعا ندارد ، اما در منابع شیعی تلاش مذبوحانه ابوبکر برای نزدیک شدن به امیر مومنان به وضوح دیده میشود ؛ البته تلاشی از روی نفاق و سیاست ورزی که معمولاً یک طرفه و بینتیجه بود.(۴)
✅🔚 با این رویکرد کاملاً روشن است که ابوبکر در برابر عمل انجام شده قرار گرفت و ناخواسته عمر به او تحمیل شد؛
به تصریح منابع سنیان ابوبکر در خانه اسماء بنت عمیس در حال احتضار شروع به وصیت کرد ، عثمان که در این میان همواره در کنار عمر بود و از بنی امیه محسوب میشد ، شروع به نوشتن نمود. ابوبکر گفت : «این وصیت ابوبکر به مسلمانان است...» و قبل از بردن نام عمر ، خلیفه اول به ظاهر به حالت اغماء رفت. عثمان از ترس این که ابوبکر بمیرد و وصیت نکند ، نوشت: «من(: ابوبکر) عمر را به خلافت منصوب میکنم»
ابوبکر از حال بیهوشی در آمد و پرسید: «چه نوشتی؟» و عثمان وصیت نگفتهٔ ابوبکر را برایش خواند ، ابوبکر دست به آسمان برد و گفت:«اللٌهُمَ ولَیتُه بِِغَیرِ أمرِ نَبِیکَ وَ لَم أرد بِذلکَ إلّا صَلاحَهُم»(۵ - تصویر الحاقی) «خدایا او را بدون اجازه پیامبرت ولایت دادم و این کار را نمیخواستم مگر به جهت صلاح امت پیامبر!!» ←در تمام این کلام ، نارضایتی شخص ابوبکر مشاهده میشود.
❗️البته با وجود حالت اغماء خلیفه کسی نگفت: «این مرد هذیان میگوید» و یا معنای ولایت در عبارت «ولَیتُه بِِغَیرِ أمرِ نَبِیکَ» مانند #خطابهء_غدیر «دوست» نبود و چون عمر به خلافت میرسید ، دقیقا معنای خلافت داشت!❗️
به هر روی ابوبکر علیرغم اعتراض بسیاری بر این که «چرا چنین انسان تندخو ، دژم و بدرفتاری را بر مردمان حاکم میکنی؟» او را به عنوان خلیفه بعد از خود منصوب کرد، به ظاهر او چه میخواست عمر خلیفه باشد و چه نمیخواست ، به این کار مجبور بود.
گفته شده که ابوبکر در بستر مرگ پیوسته میگفته: «لعنت خدا بر پسر صهاک (:عمر) او مرا به گمراهی کشاند.»(۶) به هر روی این #پشیمانی هیچ ارزشی نداشت و عمر با اشاره ابوبکر به خلافت رسید!
ابوبکر پس از ۲سال و ۴ماه خلافت با نزدیک به ۷۰ و اندی سال سن ،در شامگاه ۳شنبه ۲۲جمادی الثانی۱۳ هجری ، در حالیکه پدرش هنوز زنده بود و یک ششم اموال او را به ارث برد(۷) از دنیا رفت؛ طبیب او حارث بن کَلده که تشخیص داده بود علت مرگ خلیفه خوردن سمی یکساله (به این معنا که پس از یک سال فرد را از بین میبرد) است چندی بعد میمیرد!
و دستگاه حاکم اعلام میکند علت مرگ خلیفه سرماخوردگی است آنهم در اواسط مردادماه عربستان!
----------
۱- سیرة النبوية و اخبار الخلفاء ابن حبان. ٤٥٣/٢ - ثقات ابن حبان ١٩١/٢
٢- البدء و التاریخ ۱۶۷/۵ (برخی مدارک مرتبط در ادامه خواهد آمد)
۳- کنرالعمال ۶۸۷/۵ ح۱۴۱۷۹ و منابع بسیاری از عامه
۴- به این ماجرا در منابع شیعی توجه کنید: بحارالانوار ج۲۹ صص۳۵-۴۱ که در آن به روشنی از تمایل ابوبکر به مصالحه با امیرمومنان علی علیهالسلام و در عین حال باقیماندن خلافت در دست وی سخن به میان آورده است.
۵- منابع مختلفی از اهل تسنن از جمله سیره النبویه ، ابن حبان ، ۴۵۴/۲
۶- بحارالانوار ۱۲۳/۲۸ و ...
۷- اسدالغابة ٤٧٨/٣
➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#ابوبکر_شناسی (۵۶) #فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱) #قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶) 💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادیالثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوقالعاده خواندنی 🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ #مقدمه :…
🔻روزهای پایانی عمر خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم
توضیحات↓↓
https://t.me/borrhan/57316
https://t.me/borrhan/57317
https://t.me/borrhan/57318
#بسیار_خواندنی
توضیحات↓↓
https://t.me/borrhan/57316
https://t.me/borrhan/57317
https://t.me/borrhan/57318
#بسیار_خواندنی
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب داستان #ترور ابوبکر و #عایشه ؛ به قلم نجاح طائی (فارسی) در ۱۳۹ صفحه، در کانال <کتابخانه برهان> بارگذاری شد؛ 👈 حکایت قتل ابوبکر بدست عمر و #عایشه بدست #معاویه ، نگاشته نجاح الطایی که با منابع فریقین سعی در اثبات این مقوله دارد.↓↓↓↓↓↓ https:/…
فایل pdf کتاب اغنیال الخلیفه ؛ ابیبکر و السیده عایشه؛ تألیف نجاح طائی به زبان عربی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8552
- نجاح طایی با استناد به منابع فریقین سعی در اثبات این مقوله دارد که ابوبکر بدست عمر و عائشه بدست معاویه به قتل رسیدهاند..
فایل ترجمه فارسی کتاب پیشتر در کتابخانه قرار گرفته بود.
https://t.me/borrhanlibrary/8552
- نجاح طایی با استناد به منابع فریقین سعی در اثبات این مقوله دارد که ابوبکر بدست عمر و عائشه بدست معاویه به قتل رسیدهاند..
فایل ترجمه فارسی کتاب پیشتر در کتابخانه قرار گرفته بود.
[ کانال برهان ]
🔻روزهای پایانی عمر خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم توضیحات↓↓ https://t.me/borrhan/57316 https://t.me/borrhan/57317 https://t.me/borrhan/57318 #بسیار_خواندنی
⁉️❔آیا میدانستید در ماجرای مرگ ابوبکر نه تنها علی رغم مرگ مشکوک خلیفه هیچ تلاشی برای شناسایی عاملان صورت نگرفت بلکه عمر به بهانه نهی از اقامه مجلس #عزاداری وارد انجمن زنان عزادار شده و آنها را به ضرب تازیانه متفرق ساخت؟!
۱- صنعانی در المصنف ج۳ ص۴۱۵ آورده است:
«عمر به هشام بن ولید گفت: بلند شو و زنان را برون بیاور. عائشه گفت: من تو را بیرون میکنم. عمر (به هشام بن ولید) گفت:داخل شو که من به تو اجازه دادم. هشام بن ولید وارد شد و #عایشه گفت: ای پسرم آیا میخواهی مرا از خانه خارج کنی؟ هشام گفت: به تو اجازه میدهم. سپس هشام زن ها را یکی یکی از خانه خارج میکرد و عمر آن ها را با تازیانه میزد»
۲- «هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت عائشه مجلس نوحه خوانی برای او برپا کرد. هنگامی که خبر این مجلس به عمر رسید به آن جا آمد و آنان را از نوحه خوانی بر ابوبکر نهی کرد اما آن زنان قبول نکردند. به همین دلیل عمر به هشام بن الولید گفت:دختر ابوبکر را پیش من بیاور.(ام فروه دختر دیگر ابوبکر) سپس عمر دختر ابوبکر را با چند ضربه تازیانه زد»
حدیث هشام بن عمار ص۱۶۹
✅ یافتن علت چنین برخوردی با ذهنهای پرسشگر!
#ابوبکر_شناسی (۵۷)
@borrhan
۱- صنعانی در المصنف ج۳ ص۴۱۵ آورده است:
«عمر به هشام بن ولید گفت: بلند شو و زنان را برون بیاور. عائشه گفت: من تو را بیرون میکنم. عمر (به هشام بن ولید) گفت:داخل شو که من به تو اجازه دادم. هشام بن ولید وارد شد و #عایشه گفت: ای پسرم آیا میخواهی مرا از خانه خارج کنی؟ هشام گفت: به تو اجازه میدهم. سپس هشام زن ها را یکی یکی از خانه خارج میکرد و عمر آن ها را با تازیانه میزد»
۲- «هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت عائشه مجلس نوحه خوانی برای او برپا کرد. هنگامی که خبر این مجلس به عمر رسید به آن جا آمد و آنان را از نوحه خوانی بر ابوبکر نهی کرد اما آن زنان قبول نکردند. به همین دلیل عمر به هشام بن الولید گفت:دختر ابوبکر را پیش من بیاور.(ام فروه دختر دیگر ابوبکر) سپس عمر دختر ابوبکر را با چند ضربه تازیانه زد»
حدیث هشام بن عمار ص۱۶۹
✅ یافتن علت چنین برخوردی با ذهنهای پرسشگر!
#ابوبکر_شناسی (۵۷)
@borrhan
#نقد_تصوف (۶۱۱)
#خواب (۱۱۵)
#وحدت_وجود (۱۳۷)
❗️ما خدائيم و خدا را رهنما
❗️او ماست و ما اوییم
😈 خوابهای شیطانی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻شیخ احمد جام (ژنده پیل) متوفی 531 هجری قمری از اقطاب بزرگ صوفیه در قرن ششم و به قولی جانشین #ابوسعید_ابوالخیر بود. اما داستان زندگانی او نیز مطابق همان افسانه های همیشگی دیگر مشایخ صوفیه است یعنی همان زندگی فاسقانه و جاهلانه ای که چندین سال مغروق در آنند و از ناگه امدادی غیبی بر سرشان فرود آمده و به صراط مستقیم (صراط ابلیس) رهنمودشان میکند!
نقل است که دو دهه از زندگی خود را به افراط در عیش و نوش گذرانده بود که روزگاری در اثر یک معجزه یعنی تبدیل شراب به عسل، در مجلس شرب خمر توبه کرد و برای همیشه مستی شراب را کنار گذاشت (و آن را تبدیل به احسن یعنی مستی #سماع کرد.) داستان توبه او در مجلس شرب خمر بی شباهت نیست به داستان سرایی برخی از صوفیان حوزوی در رابطه با جوانک مشهدی که از امام رضا علیه السلام طلب شراب کرد و حضرت نیز(نعوذبالله) آن را برایش فراهم آورد!
❌دیوان شعری از او بر جای مانده است که اشعار ذیل در زمره همان هاست:
ما خدائيم و خدا را رهنما
منم در جمله موجودات پيدا-
جمال لايزالى طلعت ماست
چشم خدابين نداشت هركه يكى را دو ديد
از روز ازل شراب وحدت
در طينت ما شده مخمر
يك جرعه و صد هزار ساغر
يك قطره و صد هزار كوثر
ما آيت نص كردگاريم
بر تخت شهود شهرياريم
من خدا را آشكارا ديدهام
ما جمله بصورت خدائيم
ما آينه جهان نمائيم
ما ذات ذو الجلال خداوند اكبريم
📗مقامات ژنده پيل، مقدمه، ص: 51
غرائب زیادی درباره این شخصیت نقل شده است که در حالت خوش بینانه، آنها را شطحیات عارفانه مینامیم و از جمله آنهاست افسانه سرایی مریدانش در اقتدای رسول خدا و امیرالمومنین علیهما السلام بر او، که برای اثبات قطبیت او در قالب خواب و رؤیا آن را بیان کرده اند:
❌ «شبى رسول خدا صلوات اللّه عليه را در خواب ديدم و چهار يار او رضى اللّه عنهم اجمعين بر دست راست او و شيخ الاسلام(احمد جامی) بر دست چپ او نشسته بود. از رسول خدا پرسيدم كه امروز مقتدا كيست ؟ رسول صلى اللّه عليه و سلم اشارت كرد بشيخ الاسلام احمد كه باهل سنت و جماعت و باهل سنت [و] جماعت و باهل سنت، تا سه بار اشارت بدو كرد يعنى شيخ الاسلام. پس قامت برآمد و رسول صلى اللّه عليه بر پاى خاست و دست او بگرفت و وى را در پيش محراب كرد و خود بدو اقتدا كرد و صحابه و آن جمله خلق از پس او نماز كردند.»
📗مقامات ژنده پيل، ص: 97
(اسکن الحاقی)
شرح :
1_در عرفان نظری میگویند کسی که در یسار(دست چپ) قطب است از کسی که در یمین(دست راست) قرار دارد مقامش بالاتر میباشد زیرا او در سیر صعود بوده و یک قدم تا ذات ربوبی فاصله دارد اما یمین در ابتدای سیر نزول است. لذا در داستان گفت که ژنده پیل در دست چپ حضرت است.
2_اما داستان اقتدای امیرالمومنین علیه السلام به این صوفی شطح گو، مشابه همان سخن صمدی آملی از مشایخ معاصر تصوف حوزوی است که به صراحت گفت امام سجاد علیه السلام به استاد من اقتدا کرد و پشت سر او نماز خواند.
❌ یا باز با دستاویز قرار دادن ابزار خواب و رویا اینگونه مقام تراشی میکنند : که در عصر ما احمد جام ، جای رسول خدا صلیالله علیه و آله نشسته است!
📗مقامات ژنده پیل ، ص152
(متن کامل در اسکن الحاقی)
✅ نتیجه آنکه : یکی از راهکارهای فِرق انحرافی برای اثبات قطبیت و مقامات دروغین امامانِ نار ، این است که چنین داستان هایی را به جهت استحمار عوام جعل میکنند!
البته ما بیشتر معتقدیم این اشخاص دروغ نمیگویند ؛ ولی چون چهره پیامبر یا حجج الهی علیهمالسلام را ندیده بودند، شیطانی بر اینها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها در بیداری (شهود) و یا در خواب القاء نموده است که :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.{۱۲۱/انعام}
←باز هم تاکید میکنیم ، اکثر مردم توسط خواب یا مکاشه به مکتب یا فرق انحرافی گرایش پیدا میکنند اما در اسلام تاکید شده است که خواب و کشف و شهود حجت شرعی نیست.
+ تصرف شیطانی به نام هزع در خواب
+ تصرف شیطانی به نام متکون در خواب
➖➖➖➖
@borrhan
#خواب (۱۱۵)
#وحدت_وجود (۱۳۷)
❗️ما خدائيم و خدا را رهنما
❗️او ماست و ما اوییم
😈 خوابهای شیطانی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻شیخ احمد جام (ژنده پیل) متوفی 531 هجری قمری از اقطاب بزرگ صوفیه در قرن ششم و به قولی جانشین #ابوسعید_ابوالخیر بود. اما داستان زندگانی او نیز مطابق همان افسانه های همیشگی دیگر مشایخ صوفیه است یعنی همان زندگی فاسقانه و جاهلانه ای که چندین سال مغروق در آنند و از ناگه امدادی غیبی بر سرشان فرود آمده و به صراط مستقیم (صراط ابلیس) رهنمودشان میکند!
نقل است که دو دهه از زندگی خود را به افراط در عیش و نوش گذرانده بود که روزگاری در اثر یک معجزه یعنی تبدیل شراب به عسل، در مجلس شرب خمر توبه کرد و برای همیشه مستی شراب را کنار گذاشت (و آن را تبدیل به احسن یعنی مستی #سماع کرد.) داستان توبه او در مجلس شرب خمر بی شباهت نیست به داستان سرایی برخی از صوفیان حوزوی در رابطه با جوانک مشهدی که از امام رضا علیه السلام طلب شراب کرد و حضرت نیز(نعوذبالله) آن را برایش فراهم آورد!
❌دیوان شعری از او بر جای مانده است که اشعار ذیل در زمره همان هاست:
ما خدائيم و خدا را رهنما
منم در جمله موجودات پيدا-
جمال لايزالى طلعت ماست
چشم خدابين نداشت هركه يكى را دو ديد
از روز ازل شراب وحدت
در طينت ما شده مخمر
يك جرعه و صد هزار ساغر
يك قطره و صد هزار كوثر
ما آيت نص كردگاريم
بر تخت شهود شهرياريم
من خدا را آشكارا ديدهام
ما جمله بصورت خدائيم
ما آينه جهان نمائيم
ما ذات ذو الجلال خداوند اكبريم
📗مقامات ژنده پيل، مقدمه، ص: 51
غرائب زیادی درباره این شخصیت نقل شده است که در حالت خوش بینانه، آنها را شطحیات عارفانه مینامیم و از جمله آنهاست افسانه سرایی مریدانش در اقتدای رسول خدا و امیرالمومنین علیهما السلام بر او، که برای اثبات قطبیت او در قالب خواب و رؤیا آن را بیان کرده اند:
❌ «شبى رسول خدا صلوات اللّه عليه را در خواب ديدم و چهار يار او رضى اللّه عنهم اجمعين بر دست راست او و شيخ الاسلام(احمد جامی) بر دست چپ او نشسته بود. از رسول خدا پرسيدم كه امروز مقتدا كيست ؟ رسول صلى اللّه عليه و سلم اشارت كرد بشيخ الاسلام احمد كه باهل سنت و جماعت و باهل سنت [و] جماعت و باهل سنت، تا سه بار اشارت بدو كرد يعنى شيخ الاسلام. پس قامت برآمد و رسول صلى اللّه عليه بر پاى خاست و دست او بگرفت و وى را در پيش محراب كرد و خود بدو اقتدا كرد و صحابه و آن جمله خلق از پس او نماز كردند.»
📗مقامات ژنده پيل، ص: 97
(اسکن الحاقی)
شرح :
1_در عرفان نظری میگویند کسی که در یسار(دست چپ) قطب است از کسی که در یمین(دست راست) قرار دارد مقامش بالاتر میباشد زیرا او در سیر صعود بوده و یک قدم تا ذات ربوبی فاصله دارد اما یمین در ابتدای سیر نزول است. لذا در داستان گفت که ژنده پیل در دست چپ حضرت است.
2_اما داستان اقتدای امیرالمومنین علیه السلام به این صوفی شطح گو، مشابه همان سخن صمدی آملی از مشایخ معاصر تصوف حوزوی است که به صراحت گفت امام سجاد علیه السلام به استاد من اقتدا کرد و پشت سر او نماز خواند.
❌ یا باز با دستاویز قرار دادن ابزار خواب و رویا اینگونه مقام تراشی میکنند : که در عصر ما احمد جام ، جای رسول خدا صلیالله علیه و آله نشسته است!
📗مقامات ژنده پیل ، ص152
(متن کامل در اسکن الحاقی)
✅ نتیجه آنکه : یکی از راهکارهای فِرق انحرافی برای اثبات قطبیت و مقامات دروغین امامانِ نار ، این است که چنین داستان هایی را به جهت استحمار عوام جعل میکنند!
البته ما بیشتر معتقدیم این اشخاص دروغ نمیگویند ؛ ولی چون چهره پیامبر یا حجج الهی علیهمالسلام را ندیده بودند، شیطانی بر اینها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها در بیداری (شهود) و یا در خواب القاء نموده است که :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.{۱۲۱/انعام}
←باز هم تاکید میکنیم ، اکثر مردم توسط خواب یا مکاشه به مکتب یا فرق انحرافی گرایش پیدا میکنند اما در اسلام تاکید شده است که خواب و کشف و شهود حجت شرعی نیست.
+ تصرف شیطانی به نام هزع در خواب
+ تصرف شیطانی به نام متکون در خواب
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_تصوف (۶۱۱) #خواب (۱۱۵) #وحدت_وجود (۱۳۷) ❗️ما خدائيم و خدا را رهنما ❗️او ماست و ما اوییم 😈 خوابهای شیطانی ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻شیخ احمد جام (ژنده پیل) متوفی 531 هجری قمری از اقطاب بزرگ صوفیه در قرن ششم و به قولی جانشین #ابوسعید_ابوالخیر بود. اما داستان…
فایل pdf کتاب تحقیقی در تصوف و عرفان به قلم خیرالله مردانی در ۵۱۸صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8561
https://t.me/borrhanlibrary/8561
[ کانال برهان ]
#غلو اهل سقیفه در حق ابوبکر!! ❗️خزعبلات عجیب مفتی وهابی: الله يسأل ابو بكر هل أنت راضي عني؟ خدا از ابوبکر پرسید آیا از من راضی هستی؟ ✍ پینوشت: این جماعت آنقدر نمیفهمند که خداوند متعال نیاز به این ندارد که از بندۀ خود سؤال کند تا راضی بودن بنده از خود را…
#غلو اهل سقیفه در حق ابوبکر!
- ابراهیم العبیدی المالکی در کتاب «عمدة التحقیق فی بشائر آل الصدیق» ، بدون ذکر هیچ سندی از انس بن مالک - که طبق فرموده امام صادق ع جزء سه نفری بوده که همواره بر پیامبر ص دروغ میبسته - چنین آورده:
«زمانی که رسول الله با جبرئیل ملاقات کرد حضرت از جبرئیل پرسید آیا بر امت من حسابی است؟ جبرئیل پاسخ داد: بلی• به غیر از ابوبکر همگی حساب دارند!
زمانی که روز قیامت میشود به ابوبکر میگویند برو بهشت!!! ابوبکر در جواب میگوید وارد بهشت نمیشوم تا اینکه با من هم داخل شود هرآنکس که مرا در دنیا دوست میداشت.»
📓عمدة التحقیق فی بشائر آل الصدیق ص۶۸
✍ در جواب میگوییم:
در کتاب «تَهِ تحقیق فی مثالب محبی الکذاب!» چنین آورده که :از خود ابوبکر نقل شده جبرئیل هر روز بر پیامبر و تمام ائمه وارد میشد و میگفت در روز قیامت شیطان دم در جهنم میایستد و میگوید به جان خودم جهنم نمیروم! الا اینکه هر کس در قلبش خردلی محبت ابوبکر کذاب باشد را با خود به جهنم ببرم که گرمای آتش جهنم را محبین ابوبکر تامین میکنند!!»❗️
←اسناد فراوان #پشیمانی های ابوبکر از اعمال خود در بستر مرگ بطلان مدعاهای اینچنینی است!
@borrhan
- ابراهیم العبیدی المالکی در کتاب «عمدة التحقیق فی بشائر آل الصدیق» ، بدون ذکر هیچ سندی از انس بن مالک - که طبق فرموده امام صادق ع جزء سه نفری بوده که همواره بر پیامبر ص دروغ میبسته - چنین آورده:
«زمانی که رسول الله با جبرئیل ملاقات کرد حضرت از جبرئیل پرسید آیا بر امت من حسابی است؟ جبرئیل پاسخ داد: بلی• به غیر از ابوبکر همگی حساب دارند!
زمانی که روز قیامت میشود به ابوبکر میگویند برو بهشت!!! ابوبکر در جواب میگوید وارد بهشت نمیشوم تا اینکه با من هم داخل شود هرآنکس که مرا در دنیا دوست میداشت.»
📓عمدة التحقیق فی بشائر آل الصدیق ص۶۸
✍ در جواب میگوییم:
در کتاب «تَهِ تحقیق فی مثالب محبی الکذاب!» چنین آورده که :از خود ابوبکر نقل شده جبرئیل هر روز بر پیامبر و تمام ائمه وارد میشد و میگفت در روز قیامت شیطان دم در جهنم میایستد و میگوید به جان خودم جهنم نمیروم! الا اینکه هر کس در قلبش خردلی محبت ابوبکر کذاب باشد را با خود به جهنم ببرم که گرمای آتش جهنم را محبین ابوبکر تامین میکنند!!»❗️
←اسناد فراوان #پشیمانی های ابوبکر از اعمال خود در بستر مرگ بطلان مدعاهای اینچنینی است!
@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻دست فاطمه (سلام الله علیها)
چه کسی میتواند کلید بهشت را در تلویزیون کره در دست داشته باشد؟! کسی که دست او ایمنی از آتش دو دنیا را برایشان به ارمغان میآورد...
←یکی از پربینندهترین ساختههای کرهجنوبی -سریال الحمراء- از باور همه گیر مسلمانان مغرب زمین و دست ایمن حضرت زهرا سلام الله علیها در دنیا و آخرت ، دستی که کلید بهشت در دستان اوست...سخن میگوید؛
#فراسوی_ادیان (۶۳)
@borrhan
@fotrosmediatv
چه کسی میتواند کلید بهشت را در تلویزیون کره در دست داشته باشد؟! کسی که دست او ایمنی از آتش دو دنیا را برایشان به ارمغان میآورد...
←یکی از پربینندهترین ساختههای کرهجنوبی -سریال الحمراء- از باور همه گیر مسلمانان مغرب زمین و دست ایمن حضرت زهرا سلام الله علیها در دنیا و آخرت ، دستی که کلید بهشت در دستان اوست...سخن میگوید؛
#فراسوی_ادیان (۶۳)
@borrhan
@fotrosmediatv
[ کانال برهان ]
✅ آثار اعتقاد شیعی در ایران قرن ششم یا هفتم هجری 🔻 نسخه خطی مقتل ائمهٔ اطهار علیهم السلام، قرن ششم یا هفتم این نسخه به شماره 4920 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه رجوع کنید: فنخا، ج 31، ص 158) ابتدا و انتهای…
✅ آثار اعتقاد شیعی در ایران قرن هشتم هجری/ ایران پیشاصفوی
سکه اولجایتو
ضرب شده در سال 713 در سلطانیه
🟡 روی سکه ↓↓
مرکز:
ضرب فی دولة المولی السلطان الاعظم مالک رقاب الامم غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد خلد الله ملکه
حاشیه:
ضرب مدینة سلطانیة سنة ثلاث عشر و سبعمائة
🟡 پشت سکه ↓↓
مرکز:
لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله
حاشیه:
اللهم صل علی محمد و علی و الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و الحسن و الحجة
zeno code: #153871
✍ پینوشت: این سکه و سکهٔ قبل ←اینجا→ هر دو در یک سال و در یک شهر ضرب شده اند، اما تیپ و شکل آنها متفاوت است.
#اسلام_و_ایرانیان (۹۴)
#پیدایش_شیعه (۷۶)
#شهادت_ثالثه (۸۵)
#دوازده (۱۸۰)
@borrhan
سکه اولجایتو
ضرب شده در سال 713 در سلطانیه
🟡 روی سکه ↓↓
مرکز:
ضرب فی دولة المولی السلطان الاعظم مالک رقاب الامم غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد خلد الله ملکه
حاشیه:
ضرب مدینة سلطانیة سنة ثلاث عشر و سبعمائة
🟡 پشت سکه ↓↓
مرکز:
لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله
حاشیه:
اللهم صل علی محمد و علی و الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و الحسن و الحجة
zeno code: #153871
✍ پینوشت: این سکه و سکهٔ قبل ←اینجا→ هر دو در یک سال و در یک شهر ضرب شده اند، اما تیپ و شکل آنها متفاوت است.
#اسلام_و_ایرانیان (۹۴)
#پیدایش_شیعه (۷۶)
#شهادت_ثالثه (۸۵)
#دوازده (۱۸۰)
@borrhan