[ کانال برهان ]
11.2K subscribers
23.3K photos
1.89K videos
742 files
13.3K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
🔻 واقعه کربلا در کتاب مخفی یهود

کتاب «وحی کودک یهود» با نام عبری «نبوئت هيلد» کتابی است که توسط یک خاخام یهودی مستبصر ، آشکار گردید و ادعا شد قرنها در کتابخانه های علمای یهود بنام کتاب مرموز و متروک مخفی بوده است. این كتاب اشاراتی به نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و برخی وقایع صدر اسلام و اشاراتی به واقعه کربلا در هفتاد سال پیش از بعثت دارد؛

🔻البته از این کتاب در احتجاجات بین ادیانی نمیتوان چندان بهره برد. چون جزء کتب مقدس یهودیان نیست و برای ایشان رسمیت و حجیتی ندارد؛ مگر آنکه برای پیشینه این کتاب تحقیقی جامع صورت گیرد و اثبات گردد این کتاب از قدیم در دست یهودیان بوده است.

🔚به هر رو در بخش دوم بند هجدهم این کتاب آمده است:

ק קפיצא מתערפא על ידי שדה שפה כצורפא בתרופה נתפשה לחופה

قفیصا متعرفا عل یدسا دسفاد سافاه كمصورفاه بت روفاه نتیباه لحوبا

#ترجمه : سر از قفا با خنجر بریده شود، دو دست قطع گردد، در کنار شط فرات واقع شود، تغییراتی در آسمان و زمین پدید آید.

که این بند آشکارا به شهادت سیدالشهداء و شهادت #حضرت_ابوالفضل ع در کربلا اشاره دارد.

#کشتی_نجات_بشریت #منجی
#عاشورادرکتاب_مقدس
@borrhan
[ کانال برهان ]
کانال مطالب ناب در منبر – ج07،امامت درقرآن،شیخ جعفری
ج08،امامت درقرآن،شیخ جعفری
کانال مطالب ناب در منبر
#امامت_درقرآن_کریم
#علامه_شیخ_محمدرضاجعفری

#قسمت_هشتم

🔻برخی از نکات ناب این جلسه

- نحوه نگاه یک محقق مسلمان به خاتم الانبیا
- امامت در زیدیه و اهمیت قیام بالسیف در نزد زیدیه
- معنای نص جلی و نص خفی و غدیر نزد زیدیه نص خفی (
#شبهات_غدیر )
- شباهت کلام عمر در ماجرای
#قرطاس با کلام مشرکین
- عمَر پیامبر را در چهار روز قبل از رحلت در ماجرای
#قرطاس متهم به هذیان گویی میکند در حالیکه همین جماعت کلامی فرضی را به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در اوج بیماری آن حضرت در صبح روز رحلت منتسب میکنند که ابوبکر به جای من نماز بخواند و این کلام را امر صریح به جانشینی می‌گیرند!!
- علامت منافق و ویژگی اهل کتاب
- علم امام
- صلح امام مجتبی علیه‌السلام یعنی متارکه جنگ با
#معاویه
-
#حرکت_حسینی
- عنوان «سنی» و حسبنا کتاب الله ، غیر امامی
- وقایعی در
#احد و #بدر و معنای مواسات
-
#حضرت_ابوالفضل و مواسات با سیدالشهداء
-
#مقتل نویسان ، لشکریان عمر سعد
-
#شبهات_محرم = کلام امام حسین علیه‌السلام به حضرت ابوالفضل : اگر کشته شوی سپاه از هم می‌پاشد
-
#عطش
- سنگینی مصیبت
حضرت ابوالفضل بر سیدالشهداء

@borrhan
#مقتل
#حضرت_ابوالفضل علیه‌السلام (۲۲)
#عطش (۶۰)

🔻جلوه‌هایی از رشادت بى نظير حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه‌السلام به نقل از کتاب مناقب


┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

⬛️ كانَ عَبّاسٌ السَّقّاءُ قَمَرُ بَني هاشِمٍ، صاحِبَ لِواءِ الحُسَينِ عليه السلام ، وهُوَ أكبَرُ الإِخوانِ . مَضى بِطَلَبِ الماءِ فَحَمَلوا عَلَيهِ وحَمَلَ هُوَ عَلَيهِم، وجَعَلَ يَقولُ: لا أرهَبُ المَوتَ إذِ المَوتُ رَقى حَتّى اُوارى فِي المَصاليتِ لِقا نَفسي لِنَفسِ المُصطَفَى الطُّهرِ وَقا إنّي أنَا العَبّاسُ أغدو بِالسَّقا ولا أخافُ الشَّرَّ يَومَ المُلتَقى فَفَرَّقَهُم، فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، وحَمَلَ عَلَيهِم وهُوَ يَرتَجِزُ: وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ: يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ، بَكى وأنشَأَ يَقولُ: تَعَدَّيتُمُ يا شَرَّ قَومٍ بِفِعلِكُمُ وخالَفتُمُ قَولَ النَّبِيِّ مُحَمَّدِ أما كانَ خَيرُ الرُّسُلِ وَصّاكُم بِنا أما نَحنُ مِن نَسلِ النَّبِيِّ المُسَدَّدِ أما كانَتِ الزَّهراءُ اُمِّيَ دونَكُمُ أما كانَ مِن خَيرِ البَرِيَّةِ أحمَدِ لُعِنتُم واُخزيتُم بِما قَد جَنَيتُمُ فَسَوفَ تُلاقوا حَرَّ نارٍ تَوَقَّدِ .


#ترجمه : عبّاس، سقا ، ماه بنى هاشم و پرچمدار حسين عليه السلام بود . او از ديگر برادرانش بزرگ تر بود و در طلب آب ميرفت كه بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنين مى خواند : {از مرگ نميهراسم ؛ زيرا مرگ ، ترقّى و صعودى است كه مرا در پشت شمشيرها ، پنهان مى كند . } { جانم ، سپر جان پاكيزه مصطفى باد! من ، عبّاسم كه سقّا گشته ام } {و به روز برخورد ، هراسى از شرّ ندارم . } پس آنان را متفرّق كرد . زيد بن وَرقاى جُهَنى ، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى داد و بر دست راست عبّاس عليه السلام ضربه اى زد [ و آن را قطع كرد ] . عبّاس عليه السلام ، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز مى خواند : { به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع كنيد من ، هميشه از دينم حمايت مى كنم } { و نيز از امام راستگو و استوارباورى كه نواده پيامبرِ پاك و امين است . } آن گاه ، جنگيد تا ناتوان شد . حَكيم بن طُفَيل طايى ، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه اى زد [ و آن را قطع كرد ] . عبّاس عليه السلام نيز خواند : { اى جان ! از كافران مترس و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد ! } {همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده ! با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند } { پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان ! } پس آن ملعون ، با عمود آهنين [ به او زد و ] عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر [ كناره ] رود فرات ، افتاده ديد ، گريست و چنين خواند : { «اى بدترينِ مردمان ! با كارتان ، تجاوز كرديد و با گفته محمّد پيامبر ، مخالفت كرديد . } { آيا بهترينِ پيامبران ، سفارش ما را به شما نكرد ؟ آيا ما از نسل پيامبرِ تأييد شده نيستيم ؟ } { آيا زهرا عليهاالسلام ، مادر ماست يا شما ؟ آيا احمد ، بهترينِ مردمان نيست ؟ } {نفرين شُديد و به خاطر جنايتتان ، رسوا گشتيد به زودى ، داغىِ آتشى برافروخته را خواهيد ديد» . }


📕اسم الکتاب : مناقب آل ابي طالب المؤلف : ابن شهرآشوب ج3 ص256

چاپ ديگر:

📕اسم الکتاب : المناقب لابن شهرآشوب المؤلف : ابن شهرآشوب ج4 ص 108

💠 سَلامُ اللّه وَسَلامُ مَلائِکتِهِ المُقرَّبِینَ وأنبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وَعِبَادِهِ الصّالِحینَ وَجَمِیعِ الشُّهداءِ والصِّدِّیقِینَ (وَ)الزّاکیاتُ الطَّیبَاتُ فِیما تَغتَدِی وَتَرُوحُ عَلَیک یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ أشْهَدُ لَک بِالتِّسْلِیمِ وَالتَّصْدِیقِ وَالوَفَاءِ والنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ الِهِ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ المُنْتَجَبِ وَالدَّلِیلِ الْعالِمِ والْوَصِی المُبَلِّغِ وَالمَظلُومِ المُهْتَضَمِ، فَجَزَاک اللّه عَن رَسُولِهِ وَعَن أمِیرِالمُؤمِنِینَ وَعَنِ الحَسَنِ والحُسَینِ


@borrhan
#حضرت_ابوالفضل (۲۳)
#علم_زندگی (۷۹)
#تربیت_فرزند

🔻نجات در آخرین لحظات به برکت نام حضرت ابوالفضل علیه السلام

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

🟨 این خاطره روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر را بخوانید:

🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود.

🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند.

🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: «من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام» و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت : «اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم.»

🔸به‌ هر حال روی اجرای حکم مُصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت: «درخواستی ندارم.»

🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت:
«من یک خواسته دارم» من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید.

🔸 شاگرد قاتل، گفت: «۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه‌السلام)، شربت #نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.»

🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول  منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل (علیه‌السلام) درنمی‌افتم؛ من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.

🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم
؛ خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.


📔 به نقل از مجله چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۴ - چاپ تیر و مرداد ۱۳۹۶؛ مقاله نقش رهبران سیاسی - مذهبی در لغو اعدام ، به قلم سعید مدنی

پی‌نوشت: مکتب تربیتی سیدالشهداء علیه‌السلام بی‌نظیر است ؛ کافی است نوجوانان و جوانانمان را با آن آشنا کنیم؛ آنگاه است که تربیت آرام آرام در وجودشان محقق می‌شود و در سخت ترین شرایط باعث نجاتشان می‌گردد.


@borrhan
وصیت مخصوص امیرالمومنین به #حضرت_ابوالفضل (علیهماالسلام)

#متن_عربی : لما كانت ليلة إحدى وعشرين من شهر رمضان وأشرف علي (عليه السلام) على الموت أخذ العباس وضمه إلى صدره الشريف وقال: ولدي وستقر عيني بك في يوم القيامة، ولدي إذا كان يوم عاشوراء ودخلت المشرعة إياك أن تشرب الماء وأخوك الحسين عطشان

#ترجمه : «براساس بعضی از روایات، در آن هنگام که حضرت علی(علیه‌السلام) در بستر شهادت آرمیده بود (روز ١٩ تا شب ٢١ سال ٤٠ ق) عباس ع را به حضور طلبید و او را به سینه‌اش چسبانید و فرمود: پسرم! به زودی در روز قیامت به وسیله تو چشمم روشن می‌شود هرگاه روز عاشورا فرارسید و بر شریعه آب وارد شدی، مبادا از آب بنوشی؛ در حالی که برادرت تشنه است

📔 معالی السبطین ،جلد 1 ،صفحه 454

حضرت عباس علیه‌السلام به این وصیت عمل کردند، تا آنجا که فرمودند:

- وَالله لَا اَذوقَ المَاء وَ سَیدی الحُسَین عَطشاناً
- سوگند به خدا! از آب نمی‌چشم، در حالی که آقایم حسین(ع) تشنه است.

#عطش (۶۳) #پیشگویی #شب_قدر
@borrhan