#آخر_الزمان #سخنان_مهدوی
#دولت_حق #علمای_صالح
✅ دیدگاه مرجع جامع الشرایط مرحوم سید احمد خوانساری در موضوع اجرای حدود در زمان غیبت امام عصر ارواحنافداه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💥المرجع الفقید و الفقیه المقدّس آیة اللّه السیّد أحمد الخوانساري(رحمه اللّه):
📝أما إقامة الحدود في غير زمان الحضور و زمان الغيبة،فالمعروف عدم جوازها و ادعي الإجماع في كلام جماعة على عدم الجواز إلا للإمام(عليه السلام) أو المنصوب من قبله!
🔺و المحكي عن جماعة أنه يجوز للفقهاء العارفين بالأحكام الشرعية العدول إقامة الحدود في حال غيبة الإمام(عليه الصلاة و السلام) و استدل بقول الصادق(عليه السلام) في مقبولة عمر بن حنظلة: «ينظران إلىٰ من كان منكم ممن قد روى حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف أحكامنا فليرضوا به حكما» (١)
←و يمكن أن يقال: إقامة الحدود ليست داخلة في الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر حتى يقال يشملها العمومات و الإجماع المدعى في كلام الفقهاء بالنسبة إلى غير الفقهاء،بل هي إيذاء و إيلام لا مجوّز له بالنسبة إلى غير النبي و الأئمة(عليهم السلام) إلا من كان منصوبا بالخصوص بحيث لو لم يكن إجماع لم يكن مجوزا، و المقبولة لا ظهور لها بالنسبة إلى إقامة الحدود.
←و أما خبر حفص: «سألت أبا عبداللّه عليه السلام: من يقيم الحدود السلطان أو القاضي؟
فقال: إقامة الحدود إلى من إليه الحكم» (٢) فيشكل التمسك به لأن القاضي له الحكم من طرف المعصوم و لا يقال: إليه الحكم! هذا مع قطع النظر عن السند !
←و أما مقبولة أبي خديجة: «إياكم أن يحاكم بعضكم بعضا إلى أهل الجور،لكن انظروا إلى رجل منكم يعلم شيئا من قضايانا فاجعلوه بينكم فإني قد جعلته قاضيا فتحاكموا إليه»(۳).
وقول صاحب الزمان(عجل اللّه تعالى فرجه) على المحكي في التوقيع: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا فإنهم حجّتي عليكم وأنا حجة اللّه» (۴) وعن بعض الكتب روايته: «فإنهم خليفتي عليكم - إلى آخره - » فلا يستفاد منهما جواز إقامة الحدود في عصر الغيبة، أما المقبولة فلأن النظر إلىٰ المحاكمات و أما التوقيع فلعدم معلومية المراد من الحوادث، لإحتمال كون اللام للعهد في كلام السائل و إستفادة الولاية العامة من جهة التعبير بالمحكي: «فإنهم خليفتي عليكم» مشكلة لإضطراب المتن في الرواية!
🔺و قد يؤيد ما ذكر بأن تعطيل الحدود يفضي إلىٰ إرتكاب المحارم و إنتشار المفاسد و ذلك مبغوض في نظر الشارع،و بأن المقتضي لإقامة الحد قائم في صورتي حضور الإمام(عليه السلام) و غيبته و ليست الحكمة عائدة إلى مقيمه قطعا،فتكون عائدة إلىٰ مستحقّه أو إلىٰ النوع من المكلّفين،و على التقديرين لابد من إقامته مطلقا.
←و يمكن أن يقال: لازم ما ذكر وجوب إقامة الحدود في كل عصر من دون حاجة إلىٰ نصب المعصوم! فقبل صدور المقبولة و المشهورة و صدور التوقيع الشريف كان إقامة الحدود لازما من دون حاجة إلىٰ الإذن،بل اللازم تصدّي عدول المؤمنين بل فساقهم مع عدم التمكن للمجتهدين كما يقال في حفظ مال القصر و الغيب،و هذا كما ترى!
★فلا يبعد أن يكون هذا الأمر أيضا من الأمور المخصوصة بالمعصومين(صلوات اللّه عليهم) أو المنصوبين بالخصوص من قبلهم كالجهاد مع الكفار غير المجوز لغيرهم و غير المنصوبين من قبلهم!
اللّهمّ عجّل في فرج إمامنا(صلواتك عليه) و اجعلنا من أنصاره و أشياعه بحق محمد و آله(صلواتك عليهم أجمعين).
(۱)الکافي؛ج۱ص۶۷
(۲)کتاب من لایحضره الفقیه؛ج۴ص۷۲
(۳)الکافي؛ج۷ص۴۱۲
(۴)الإحتجاج؛ج۱ص۴۷۰
📚جامع المدارک؛ج۵؛ص۴۱۲-۴۱۱
(ر.ک: تصویر الحاقی در پست بعد)
↓▪️↓ترجمه ↓▪️↓
#دولت_حق #علمای_صالح
✅ دیدگاه مرجع جامع الشرایط مرحوم سید احمد خوانساری در موضوع اجرای حدود در زمان غیبت امام عصر ارواحنافداه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💥المرجع الفقید و الفقیه المقدّس آیة اللّه السیّد أحمد الخوانساري(رحمه اللّه):
📝أما إقامة الحدود في غير زمان الحضور و زمان الغيبة،فالمعروف عدم جوازها و ادعي الإجماع في كلام جماعة على عدم الجواز إلا للإمام(عليه السلام) أو المنصوب من قبله!
🔺و المحكي عن جماعة أنه يجوز للفقهاء العارفين بالأحكام الشرعية العدول إقامة الحدود في حال غيبة الإمام(عليه الصلاة و السلام) و استدل بقول الصادق(عليه السلام) في مقبولة عمر بن حنظلة: «ينظران إلىٰ من كان منكم ممن قد روى حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف أحكامنا فليرضوا به حكما» (١)
←و يمكن أن يقال: إقامة الحدود ليست داخلة في الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر حتى يقال يشملها العمومات و الإجماع المدعى في كلام الفقهاء بالنسبة إلى غير الفقهاء،بل هي إيذاء و إيلام لا مجوّز له بالنسبة إلى غير النبي و الأئمة(عليهم السلام) إلا من كان منصوبا بالخصوص بحيث لو لم يكن إجماع لم يكن مجوزا، و المقبولة لا ظهور لها بالنسبة إلى إقامة الحدود.
←و أما خبر حفص: «سألت أبا عبداللّه عليه السلام: من يقيم الحدود السلطان أو القاضي؟
فقال: إقامة الحدود إلى من إليه الحكم» (٢) فيشكل التمسك به لأن القاضي له الحكم من طرف المعصوم و لا يقال: إليه الحكم! هذا مع قطع النظر عن السند !
←و أما مقبولة أبي خديجة: «إياكم أن يحاكم بعضكم بعضا إلى أهل الجور،لكن انظروا إلى رجل منكم يعلم شيئا من قضايانا فاجعلوه بينكم فإني قد جعلته قاضيا فتحاكموا إليه»(۳).
وقول صاحب الزمان(عجل اللّه تعالى فرجه) على المحكي في التوقيع: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا فإنهم حجّتي عليكم وأنا حجة اللّه» (۴) وعن بعض الكتب روايته: «فإنهم خليفتي عليكم - إلى آخره - » فلا يستفاد منهما جواز إقامة الحدود في عصر الغيبة، أما المقبولة فلأن النظر إلىٰ المحاكمات و أما التوقيع فلعدم معلومية المراد من الحوادث، لإحتمال كون اللام للعهد في كلام السائل و إستفادة الولاية العامة من جهة التعبير بالمحكي: «فإنهم خليفتي عليكم» مشكلة لإضطراب المتن في الرواية!
🔺و قد يؤيد ما ذكر بأن تعطيل الحدود يفضي إلىٰ إرتكاب المحارم و إنتشار المفاسد و ذلك مبغوض في نظر الشارع،و بأن المقتضي لإقامة الحد قائم في صورتي حضور الإمام(عليه السلام) و غيبته و ليست الحكمة عائدة إلى مقيمه قطعا،فتكون عائدة إلىٰ مستحقّه أو إلىٰ النوع من المكلّفين،و على التقديرين لابد من إقامته مطلقا.
←و يمكن أن يقال: لازم ما ذكر وجوب إقامة الحدود في كل عصر من دون حاجة إلىٰ نصب المعصوم! فقبل صدور المقبولة و المشهورة و صدور التوقيع الشريف كان إقامة الحدود لازما من دون حاجة إلىٰ الإذن،بل اللازم تصدّي عدول المؤمنين بل فساقهم مع عدم التمكن للمجتهدين كما يقال في حفظ مال القصر و الغيب،و هذا كما ترى!
★فلا يبعد أن يكون هذا الأمر أيضا من الأمور المخصوصة بالمعصومين(صلوات اللّه عليهم) أو المنصوبين بالخصوص من قبلهم كالجهاد مع الكفار غير المجوز لغيرهم و غير المنصوبين من قبلهم!
اللّهمّ عجّل في فرج إمامنا(صلواتك عليه) و اجعلنا من أنصاره و أشياعه بحق محمد و آله(صلواتك عليهم أجمعين).
(۱)الکافي؛ج۱ص۶۷
(۲)کتاب من لایحضره الفقیه؛ج۴ص۷۲
(۳)الکافي؛ج۷ص۴۱۲
(۴)الإحتجاج؛ج۱ص۴۷۰
📚جامع المدارک؛ج۵؛ص۴۱۲-۴۱۱
(ر.ک: تصویر الحاقی در پست بعد)
↓▪️↓ترجمه ↓▪️↓
پاراگراف اول
📝 اما اقامه حدود در غیر از زمان حضور امام علیه السلام و در زمان غیبت امام ع، معروف بین علما عدم جواز این کار است؛ و عدهای از علما در این مسئله ادعای اجماع کرده اند. یعنی در جایز نبودن اقامۀ حدود مگر برای امام علیه السلام یا کسی که از جانب امام علیه السلام منصوب شده باشد.
پاراگراف دوم
🔺از برخی از علما نقل شده است که گفته اند فقیهان آگاه به احکام شرعی و عادل مجازند که در حالت غیبت امام علیه السلام اقامه حدود بنمایند؛ و برای این سخن خود به فرمایش امام صادق علیه السلام در حدیث عمر بن حنظله استدلال کردهاند که در این حدیث امام فرمودند: « آن دو نفر بنگرند به آن کسی که از میان شما راوی احادیث ماست و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و احکام ما را می داند. در این صورت به داوری او راضی شوند.»
می توان گفت که اقامه حدود در محدوده و دایره امر به معروف و نهی از منکر قرار ندارد تا گفته شود در دایرۀ شمول مسائل عمومی قرار می گیرد؛ و آن اجماعی که در کلام فقیهان نسبت به غیر فقیهان قائل شدهاند [قابل قبول نیست] چرا که این [اقامۀ حدود] عبارت است از آزار دادن و درد وارد کردن به دیگران، که افراد غیر پیامبر اکرم و ائمه معصومین چنین مجوزی ندارند؛ مگر کسی که به طور خاص از جانب امام علیهالسلام منصوب شده باشد. این ادعا چنانست که اگر اجماع نمیبود مجوزی هم نبود. [منظور اینست که با ادعای اجماع علما، برای اقامۀ حدود مجوز صادر شده است.] و این «مقبوله» [یعنی حدیث عمر بن حنظله که نقل کردهاند] در مورد اقامه حدود صراحت و جنبۀ آشکاری ندارد؛ [و نمیتوان بدان استناد کرد.]
✅ اما روایت حفص که میگوید: « از امام صادق پرسیدم چه کسی حدود را اقامه میکند سلطان یا قاضی؟» امام فرمودند: 👈« اقامه حدود بر عهده آن کسی است که دارای حکم میباشد.»👉 به این روایت نیز نمیتوان استناد کرد زیرا فقط قاضی منصوب از طرف معصوم ع دارای حکم است؛ در حالی که نمیشود گفت که هر قاضیی به طور کلی دارای حکم است [یعنی هر قاضیی که منصوب هر مقامی باشد]. این مطلب صرف نظر از مشکل سندی این روایت است.
✅ اما روایت مقبوله «ابی خدیجه» که در آن فرموده اند مبادا بعضی از شما دعوای خود را با بعضی دیگر، نزد اهل جور و ستم ببرد؛ بلکه بنگرید به مردی از میان خودتان که چیزی از احکام ما را می داند؛ در این صورت او را در میان خود حکم قرار دهید که من او را قاضی قرار داده ام. پس داوری را به نزد او ببرید.
و نیز سخن صاحب الزمان که در توقیع خود فرمودند که حوادث واقع شده را نزد روات احادیث ببرید زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم [بر آنان]. بعضی از کتاب ها روایت را این طور نوشتهاند که امام فرمودند آنها خلیفه من هستند بر شما تا آخر روایت . . .
از این دو روایت نیز نمیتوان جواز اقامه حدود در عصر غیبت را استخراج کرد؛ اما روایت مقبوله به آن دلیل که نظر امام ع راجع به محاکمات و داوری هاست. اما توقیع امام عصر چرا مقبول نیست؟ به این دلیل که نمیتوان دریافت که منظور از حوادث چیست. زیرا احتمال دارد که الف و لام، الف و لام عهد باشد که در سوال شخص سوال کننده آمده است [یعنی مطلب خاصی را پرسیده باشد]. و در نقل دیگری که حکایت شده «فانهم خلیفتی علیکم» نمیتوان از آن استفاده ولایت عام کرد. زیرا وقتی فرمودند آن ها «خلیفه» من بر شما هستند دارای مشکل است [منظور اینست که چون «آنها» جمع است در حالی که «خلیفه» مفرد میباشد؛ پس متن این روایت دارای اضطراب است.]
🔺آقایان علما در تأیید مدعای خود گفتهاند که تعطیل حدود منجر به ارتکاب محارم و انتشار مفاسد میگردد؛ و این امر در نظر شرع مقدس مطلوب نیست. و اقتضای اقامه حد چه در زمانی که امام ع حضور داشته باشند چه غایب باشند در هر دو صورت، وجود دارد. و حکمت اقامۀ حدود به طور قطع به کسی که آن را اقامه میکند بر نمیگردد؛ بلکه به کسی که مستحق اقامه حدود است و به نوع مکلفین بر میگردد؛ بنابراین به ناچار بایستی به طور مطلق، حد اقامه گردد. [ منظور اینست که حدود شرع باید بر مجرمین جاری شود؛ چه اهمیتی دارد که چه کسی جاری میکند؟❗️]
در پاسخ می توان گفت چنانچه واجب باشد که در هر دورانی حدود اقامه شود بدون آن که نیاز به نصب معصوم باشد، 👈 در آن صورت لازم می آید که قبل از صدور این روایت مقبوله و روایت مشهوره و صدور توقیع شریف نیز اقامه حدود، بدون نیاز به اجازۀ معصوم، ضروری باشد. 👉 حتی میتوان گفت بلکه بایستی مومنان عادل یا حتی فساق، وقتی که مجتهدین امکان اقامه حدود ندارند، اقدام به اقامه حدود کنند؛ درست مانند حفظ مال کسی که غایب است یا مال افراد مهجور.
✅ بنابراین بعید نیست که این امر نیز از امور خاص مربوط به معصومین یا کسانی که از جانب آنها به طور خاص گمارده شده اند باشد؛ مثل #جهاد_ابتدائی با کفار که برای غیر معصوم یا غیر منصوب از طرف معصوم جایز نیست.
➖➖➖➖➖
@borrhan
📝 اما اقامه حدود در غیر از زمان حضور امام علیه السلام و در زمان غیبت امام ع، معروف بین علما عدم جواز این کار است؛ و عدهای از علما در این مسئله ادعای اجماع کرده اند. یعنی در جایز نبودن اقامۀ حدود مگر برای امام علیه السلام یا کسی که از جانب امام علیه السلام منصوب شده باشد.
پاراگراف دوم
🔺از برخی از علما نقل شده است که گفته اند فقیهان آگاه به احکام شرعی و عادل مجازند که در حالت غیبت امام علیه السلام اقامه حدود بنمایند؛ و برای این سخن خود به فرمایش امام صادق علیه السلام در حدیث عمر بن حنظله استدلال کردهاند که در این حدیث امام فرمودند: « آن دو نفر بنگرند به آن کسی که از میان شما راوی احادیث ماست و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و احکام ما را می داند. در این صورت به داوری او راضی شوند.»
می توان گفت که اقامه حدود در محدوده و دایره امر به معروف و نهی از منکر قرار ندارد تا گفته شود در دایرۀ شمول مسائل عمومی قرار می گیرد؛ و آن اجماعی که در کلام فقیهان نسبت به غیر فقیهان قائل شدهاند [قابل قبول نیست] چرا که این [اقامۀ حدود] عبارت است از آزار دادن و درد وارد کردن به دیگران، که افراد غیر پیامبر اکرم و ائمه معصومین چنین مجوزی ندارند؛ مگر کسی که به طور خاص از جانب امام علیهالسلام منصوب شده باشد. این ادعا چنانست که اگر اجماع نمیبود مجوزی هم نبود. [منظور اینست که با ادعای اجماع علما، برای اقامۀ حدود مجوز صادر شده است.] و این «مقبوله» [یعنی حدیث عمر بن حنظله که نقل کردهاند] در مورد اقامه حدود صراحت و جنبۀ آشکاری ندارد؛ [و نمیتوان بدان استناد کرد.]
✅ اما روایت حفص که میگوید: « از امام صادق پرسیدم چه کسی حدود را اقامه میکند سلطان یا قاضی؟» امام فرمودند: 👈« اقامه حدود بر عهده آن کسی است که دارای حکم میباشد.»👉 به این روایت نیز نمیتوان استناد کرد زیرا فقط قاضی منصوب از طرف معصوم ع دارای حکم است؛ در حالی که نمیشود گفت که هر قاضیی به طور کلی دارای حکم است [یعنی هر قاضیی که منصوب هر مقامی باشد]. این مطلب صرف نظر از مشکل سندی این روایت است.
✅ اما روایت مقبوله «ابی خدیجه» که در آن فرموده اند مبادا بعضی از شما دعوای خود را با بعضی دیگر، نزد اهل جور و ستم ببرد؛ بلکه بنگرید به مردی از میان خودتان که چیزی از احکام ما را می داند؛ در این صورت او را در میان خود حکم قرار دهید که من او را قاضی قرار داده ام. پس داوری را به نزد او ببرید.
و نیز سخن صاحب الزمان که در توقیع خود فرمودند که حوادث واقع شده را نزد روات احادیث ببرید زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم [بر آنان]. بعضی از کتاب ها روایت را این طور نوشتهاند که امام فرمودند آنها خلیفه من هستند بر شما تا آخر روایت . . .
از این دو روایت نیز نمیتوان جواز اقامه حدود در عصر غیبت را استخراج کرد؛ اما روایت مقبوله به آن دلیل که نظر امام ع راجع به محاکمات و داوری هاست. اما توقیع امام عصر چرا مقبول نیست؟ به این دلیل که نمیتوان دریافت که منظور از حوادث چیست. زیرا احتمال دارد که الف و لام، الف و لام عهد باشد که در سوال شخص سوال کننده آمده است [یعنی مطلب خاصی را پرسیده باشد]. و در نقل دیگری که حکایت شده «فانهم خلیفتی علیکم» نمیتوان از آن استفاده ولایت عام کرد. زیرا وقتی فرمودند آن ها «خلیفه» من بر شما هستند دارای مشکل است [منظور اینست که چون «آنها» جمع است در حالی که «خلیفه» مفرد میباشد؛ پس متن این روایت دارای اضطراب است.]
🔺آقایان علما در تأیید مدعای خود گفتهاند که تعطیل حدود منجر به ارتکاب محارم و انتشار مفاسد میگردد؛ و این امر در نظر شرع مقدس مطلوب نیست. و اقتضای اقامه حد چه در زمانی که امام ع حضور داشته باشند چه غایب باشند در هر دو صورت، وجود دارد. و حکمت اقامۀ حدود به طور قطع به کسی که آن را اقامه میکند بر نمیگردد؛ بلکه به کسی که مستحق اقامه حدود است و به نوع مکلفین بر میگردد؛ بنابراین به ناچار بایستی به طور مطلق، حد اقامه گردد. [ منظور اینست که حدود شرع باید بر مجرمین جاری شود؛ چه اهمیتی دارد که چه کسی جاری میکند؟❗️]
در پاسخ می توان گفت چنانچه واجب باشد که در هر دورانی حدود اقامه شود بدون آن که نیاز به نصب معصوم باشد، 👈 در آن صورت لازم می آید که قبل از صدور این روایت مقبوله و روایت مشهوره و صدور توقیع شریف نیز اقامه حدود، بدون نیاز به اجازۀ معصوم، ضروری باشد. 👉 حتی میتوان گفت بلکه بایستی مومنان عادل یا حتی فساق، وقتی که مجتهدین امکان اقامه حدود ندارند، اقدام به اقامه حدود کنند؛ درست مانند حفظ مال کسی که غایب است یا مال افراد مهجور.
✅ بنابراین بعید نیست که این امر نیز از امور خاص مربوط به معصومین یا کسانی که از جانب آنها به طور خاص گمارده شده اند باشد؛ مثل #جهاد_ابتدائی با کفار که برای غیر معصوم یا غیر منصوب از طرف معصوم جایز نیست.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
پاراگراف اول 📝 اما اقامه حدود در غیر از زمان حضور امام علیه السلام و در زمان غیبت امام ع، معروف بین علما عدم جواز این کار است؛ و عدهای از علما در این مسئله ادعای اجماع کرده اند. یعنی در جایز نبودن اقامۀ حدود مگر برای امام علیه السلام یا کسی که از جانب…
↩️ پیرو مطلب قبل:
🔻دیدگاه فقیه جامع الشرایط مرحوم سید احمد خوانساری در موضوع اجرای حدود
✍️ آیا ندیدهای که اجرای حدود بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تعطیل شد تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام!؟ و بعد از شهادت ایشان تا آن زمان که شیعه قدرت به دست آورد و بعضی از فقهاء توانستند اجرای حدود کنند! پس عدم نصب فقهاء بر تصدی اجرای حدود خلاف عقل و حکمت نیست!
📓 جامع المدارك - ج٧ - ص۵۸
نتیجه آنکه: بنا بر دیدگاه مرحوم آیت الله خوانساری اصولاً در غیاب معصوم علیهالسلام، کسی نمیتواند از اجرای حدود الهی سخن بگوید. این کار دخالت در امری است که افراد عادی صلاحیت انجام آن را ندارند. ایشان میفرمایند که در زمان غیبت، اجرای حدود جائز نبوده، محل اشکال است. ایشان معتقد بودند روایات دال بر عدم جواز اقامۀ حدود در زمان غیبت و نیز منع و نهی شدید از قیام بسیار زیاد است.
←متاسفانه، تا به حال توجه کافی به نصایح ائمۀ معصومین علیهم السلام نشده است. امید است که ما در زمان غیبت راه خود را گم نکنیم.
ان شاء الله!
پیشنهاد مطالعه:
https://t.me/borrhan/53883
https://t.me/borrhan/55188
🔻دیدگاه فقیه جامع الشرایط مرحوم سید احمد خوانساری در موضوع اجرای حدود
✍️ آیا ندیدهای که اجرای حدود بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تعطیل شد تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام!؟ و بعد از شهادت ایشان تا آن زمان که شیعه قدرت به دست آورد و بعضی از فقهاء توانستند اجرای حدود کنند! پس عدم نصب فقهاء بر تصدی اجرای حدود خلاف عقل و حکمت نیست!
📓 جامع المدارك - ج٧ - ص۵۸
نتیجه آنکه: بنا بر دیدگاه مرحوم آیت الله خوانساری اصولاً در غیاب معصوم علیهالسلام، کسی نمیتواند از اجرای حدود الهی سخن بگوید. این کار دخالت در امری است که افراد عادی صلاحیت انجام آن را ندارند. ایشان میفرمایند که در زمان غیبت، اجرای حدود جائز نبوده، محل اشکال است. ایشان معتقد بودند روایات دال بر عدم جواز اقامۀ حدود در زمان غیبت و نیز منع و نهی شدید از قیام بسیار زیاد است.
←متاسفانه، تا به حال توجه کافی به نصایح ائمۀ معصومین علیهم السلام نشده است. امید است که ما در زمان غیبت راه خود را گم نکنیم.
ان شاء الله!
پیشنهاد مطالعه:
https://t.me/borrhan/53883
https://t.me/borrhan/55188
[ کانال برهان ]
↩️ پیرو مطلب قبل: 🔻دیدگاه فقیه جامع الشرایط مرحوم سید احمد خوانساری در موضوع اجرای حدود ✍️ آیا ندیدهای که اجرای حدود بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تعطیل شد تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام!؟ و بعد از شهادت ایشان تا آن زمان که شیعه قدرت…
فایل pdf کتاب جامِعُ الْمَدارک فی شَرحِ الْمُختَصَرِ النّافع تألیف سید احمد خوانساری رضوان الله تعالی علیه برای استفاده اهل تحقیق در کتابخانه برهان بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/6138
🔻این کتاب یک دوره کامل فقه امامیه است که توسط سید احمد خوانساری (متوفای ۱۴۰۵ق) به زبان عربی نوشته شده است. این کتاب شرحی بر کتاب المختصر النافع نوشته محقق حلی است.
https://t.me/borrhanlibrary/6138
🔻این کتاب یک دوره کامل فقه امامیه است که توسط سید احمد خوانساری (متوفای ۱۴۰۵ق) به زبان عربی نوشته شده است. این کتاب شرحی بر کتاب المختصر النافع نوشته محقق حلی است.
#شهادت حضرت زهرا (۲۵۰)
#روابط #احراق #هجوم #وحدت_اسلامی
#سیرهء علمای مخالفین #حکومت_علوی
🔻مبانی باطل حکومت سقیفه را بشناسید!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🎥 چکیده سخنان مولوی قندابی از علمای بلوچستان در کلیپ الحاقی:
✖️فاطمه، یاغی بود، باید او را سرجایش مینشاندند.
✖️ابوبکر و عمر ، این حق را داشتند که خانه اش را آتش بزنند چون فاطمه با بیعت نکردن خودش، باعث ناامنی جامعه اسلامی شد!
✖️هرکس در برابر حکومت، قلدری و بغاوت کند، باید او را سر جایش نشاند
✖️ابوبکر و عمر اگر حمله کردن، کار خوبی کردند چون حمله آنها شرعی و عقلی بود.
✖️ابوبکر و عمر، این حق را داشتند که فاطمه و علی را حتی بکشند چون اجماع صورت گرفته بود ولی آنها مخالفت و قلدری میکردند.
✖️حمله ابوبکر و عمر و آتش زدن خانه دختر پیغمبر، هیچ مشکلی در ایمان آنها ایجاد نمیکند
✖️این حق را همه حکومت ها دارند که هرکسی یاغی گری کند، او را ادب کنند!
-------------------------
پینوشت:
✅ 1) این شیخ بی سواد بر لزوم تبعیت از خلیفه ای که مورد اجماع امت است تاکید میکند. حالا پاسخ بدهد که خلیفۀ مورد اجماع امت که از سوی رسول الله ص در غدیر خم معرفی شدند که بودند؟ اگر مخالفت با خلیفه «بغی» است اولین «بغاة» آن سه ملعون بودند. باید آنها آتش زده شوند؛ و خانه شان بر سرشان خراب شود. در روایات صحاح آنها هست که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله حضرت امیر علیهالسلام را به عنوان خلیفه، وصی و جانشین پس از خود و ولیٌ بر مردم معرفی فرمودند؛ و همگان با ایشان بیعت کردند؛ و اولی و دومی ملعون، به ایشان تهنیت و #تبریک گفتند.
✅ 2) هر منزلتی که آنان به دروغ، برای خلفای جعلی خود برشمارند، بالاتر و بهتر از آن را خودشان برای حضرت امیر علیهالسلام و حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها نقل کردهاند.
- بضعه نبی اکرم صلیالله علیه و آله غضبش، غضب خداوند و محبتش، محبت اوست
- اجر رسالت مودت القربی است
- اهل البیت منزه از رجس اند به دعای نبی اکرم صلیالله علیه و آله که قطعا مستجاب است
- کسی که امام زمان خود را نشناسد مرگ او مرگ جاهلیت است.
- علی مولای هر آن کسی است که نبی اکرم صلیالله علیه و آله مولای اوست.
- نبی اکرم صلیالله علیه و آله دعا فرمودند که واخذل من خذله که دعای نبی ص قطعا مستجاب است.
و......
آنها که به خانه وحی حمله کردند یعنی هم اجر رسالت را نادیده انگاشتند هم بضعه پیامبر صلیالله علیه و آله را به غضب آوردند و هم علیه مولای خود که جان پیامبر صلیالله علیه و آله بود شوریدند و هم سیدی شباب اهل الجنه را آزرده خاطر ساختند و معلوم است که دشمن پیامبر صلیالله علیه و آله دشمن خداست و دشمن خدا بی بهره از ایمان چون محبت علی و اولاد او نشانه ایمان و بغض ایشان علامت کفر است.
البته این بیابانگرد ساده لوح با این اظهارات، فقط آبروی مادر خود را برده است؛ چون دشمنی و نصب عداوت خود با اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام را علنی نموده❗️
از اشعار معروف بین اهل سنت یمن که مضامین آن در روایات ما نیز هست این شعر است :
یبغض الآل ثلاثة
فیهم البغض وراثة
ابن حیض و زناء
والمکنی بالدیاثة
اخبر المختار عنهم
لعن الله الثلاثة
←الا لعنة الله على الظالمين→
➖➖➖➖
@borrhan
#روابط #احراق #هجوم #وحدت_اسلامی
#سیرهء علمای مخالفین #حکومت_علوی
🔻مبانی باطل حکومت سقیفه را بشناسید!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🎥 چکیده سخنان مولوی قندابی از علمای بلوچستان در کلیپ الحاقی:
✖️فاطمه، یاغی بود، باید او را سرجایش مینشاندند.
✖️ابوبکر و عمر ، این حق را داشتند که خانه اش را آتش بزنند چون فاطمه با بیعت نکردن خودش، باعث ناامنی جامعه اسلامی شد!
✖️هرکس در برابر حکومت، قلدری و بغاوت کند، باید او را سر جایش نشاند
✖️ابوبکر و عمر اگر حمله کردن، کار خوبی کردند چون حمله آنها شرعی و عقلی بود.
✖️ابوبکر و عمر، این حق را داشتند که فاطمه و علی را حتی بکشند چون اجماع صورت گرفته بود ولی آنها مخالفت و قلدری میکردند.
✖️حمله ابوبکر و عمر و آتش زدن خانه دختر پیغمبر، هیچ مشکلی در ایمان آنها ایجاد نمیکند
✖️این حق را همه حکومت ها دارند که هرکسی یاغی گری کند، او را ادب کنند!
-------------------------
پینوشت:
✅ 1) این شیخ بی سواد بر لزوم تبعیت از خلیفه ای که مورد اجماع امت است تاکید میکند. حالا پاسخ بدهد که خلیفۀ مورد اجماع امت که از سوی رسول الله ص در غدیر خم معرفی شدند که بودند؟ اگر مخالفت با خلیفه «بغی» است اولین «بغاة» آن سه ملعون بودند. باید آنها آتش زده شوند؛ و خانه شان بر سرشان خراب شود. در روایات صحاح آنها هست که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله حضرت امیر علیهالسلام را به عنوان خلیفه، وصی و جانشین پس از خود و ولیٌ بر مردم معرفی فرمودند؛ و همگان با ایشان بیعت کردند؛ و اولی و دومی ملعون، به ایشان تهنیت و #تبریک گفتند.
✅ 2) هر منزلتی که آنان به دروغ، برای خلفای جعلی خود برشمارند، بالاتر و بهتر از آن را خودشان برای حضرت امیر علیهالسلام و حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها نقل کردهاند.
- بضعه نبی اکرم صلیالله علیه و آله غضبش، غضب خداوند و محبتش، محبت اوست
- اجر رسالت مودت القربی است
- اهل البیت منزه از رجس اند به دعای نبی اکرم صلیالله علیه و آله که قطعا مستجاب است
- کسی که امام زمان خود را نشناسد مرگ او مرگ جاهلیت است.
- علی مولای هر آن کسی است که نبی اکرم صلیالله علیه و آله مولای اوست.
- نبی اکرم صلیالله علیه و آله دعا فرمودند که واخذل من خذله که دعای نبی ص قطعا مستجاب است.
و......
آنها که به خانه وحی حمله کردند یعنی هم اجر رسالت را نادیده انگاشتند هم بضعه پیامبر صلیالله علیه و آله را به غضب آوردند و هم علیه مولای خود که جان پیامبر صلیالله علیه و آله بود شوریدند و هم سیدی شباب اهل الجنه را آزرده خاطر ساختند و معلوم است که دشمن پیامبر صلیالله علیه و آله دشمن خداست و دشمن خدا بی بهره از ایمان چون محبت علی و اولاد او نشانه ایمان و بغض ایشان علامت کفر است.
البته این بیابانگرد ساده لوح با این اظهارات، فقط آبروی مادر خود را برده است؛ چون دشمنی و نصب عداوت خود با اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام را علنی نموده❗️
از اشعار معروف بین اهل سنت یمن که مضامین آن در روایات ما نیز هست این شعر است :
یبغض الآل ثلاثة
فیهم البغض وراثة
ابن حیض و زناء
والمکنی بالدیاثة
اخبر المختار عنهم
لعن الله الثلاثة
←الا لعنة الله على الظالمين→
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شهادت حضرت زهرا (۲۵۱)
#احراق #قاعده_الزام
⬛️ شَبِیخُونْ و هجوم بِہ خٰانِهٔ نُبوّتْ به اعتراف مخالفین
┄┅━✺𖣐﴾🔥﴿𖣐✺━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📜 مصنّف ابن ابۍ شیبہ ج:۲۰ ص:۵۷۹
(ر.ک: تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
پس بيرون رفت ، وقتي علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻آن را انجام می دهد، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مي دهد!...»
📜 الإستیعاب،ابن عبدالبر
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم غلام عمر بن خطاب با سند صحیح روایت شده:«به عمر بن خطاب خبر رسید که مردمانی در خانه ی فاطمه جمع میشوند . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
وقتي به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، چنین وچنان می کند واو آن را انجام میدهـد...»
📜التذڪیر والذڪر والمذڪر ص:۴۱
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
↓عبدالله بن احمد بن حنبل در ڪتاب السنّه↓
📌عبدالله بن احمد بن حنبل با سند معتبر روایت ڪرده:«موسۍ بن عقبه از زهری روایت میکند:
مردانی از بیعت ابوبکر خشمگین شدند واز انها علی بن ابی طالب وزبیر بودند، پس وارد منزل فاطمه علیها السلام شدند و با آنها سلاح بود و عمر با گروهی که شامل اسید وسلمه سلامه بن وقش و ثابت بن قیس بن الشماس بودند،
پس یکی از آنان شمشیر زبیر را گرفت وآن را به سنگ زد تا شکست!!!
موسی بن عقبه گفت: سعد بن ابراهیم خبر داد که ←ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف گفت:
عبدالرحمن بن عوف آن روز با عمر بود ومحمد بن مسلمة شمشیر زبیر را شکست.»
📜السُنّـة ج:۱ ص:۵۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌با سند معتبـر از زیاد بن کلیب روایت شده: «عمر بن خطاب به خانه علي آمد در حالي كه گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: 👈🏻به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
📜تاریخ طبــرۍ ج:۲ ص:۲۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌باسنـد صحیح از سلیمان تیمۍ وعبدالله بن عون روایت شده:
«ابو بكر به دنبال علي براي بيعت كردن فرستاد چون علي﴿؏﴾ از بيعت با ابوبكر سرپيچي كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوي خانه فاطمه﴿؏﴾ رفت. فاطمه﴿؏﴾پشت در خانه آمد و گفت: اي پسر خطّاب! 👈🏻آيا تويي كه مي خواهۍ درِ خانه را بر من آتش بزنۍ؟ عمر پاسخ داد: آري! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر میسازد...»
📜أنساب الأشـراف ج:۲ ص:۱۰
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌 با سند صحیح از ابوسلمة وزهرۍ:«علۍ و زبیْـر در خانه ۍ فاطمه دختر رسول اللهﷺ تحصّن کردند؛ سپس عمر آمد و گفت: برای بیعت خارج شوید؛ به خدا قسم! یا باید خارج شوید یا خانه را بر سر شما به آتش می کشم ،
زبیر شمشیرش را از غلاف کشید پس زیاد بن لبید وی را محکم گرفت و شمشیرش افتاد،پس زیاد آن را گرفت وبه سنگ زد[وشکست] محمد بن عمرو گفت مرا ابوعمرو بن حماس لیثی خبر داد که: سنگی که شمشیر به آن زده شد را دیدم»
📜حدیث هشام بن عمّار ص:۱۲۴
←باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد
➖➖➖➖➖
@borrhan
#احراق #قاعده_الزام
⬛️ شَبِیخُونْ و هجوم بِہ خٰانِهٔ نُبوّتْ به اعتراف مخالفین
┄┅━✺𖣐﴾🔥﴿𖣐✺━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📜 مصنّف ابن ابۍ شیبہ ج:۲۰ ص:۵۷۹
(ر.ک: تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
پس بيرون رفت ، وقتي علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻آن را انجام می دهد، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مي دهد!...»
📜 الإستیعاب،ابن عبدالبر
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم غلام عمر بن خطاب با سند صحیح روایت شده:«به عمر بن خطاب خبر رسید که مردمانی در خانه ی فاطمه جمع میشوند . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
وقتي به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، چنین وچنان می کند واو آن را انجام میدهـد...»
📜التذڪیر والذڪر والمذڪر ص:۴۱
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
↓عبدالله بن احمد بن حنبل در ڪتاب السنّه↓
📌عبدالله بن احمد بن حنبل با سند معتبر روایت ڪرده:«موسۍ بن عقبه از زهری روایت میکند:
مردانی از بیعت ابوبکر خشمگین شدند واز انها علی بن ابی طالب وزبیر بودند، پس وارد منزل فاطمه علیها السلام شدند و با آنها سلاح بود و عمر با گروهی که شامل اسید وسلمه سلامه بن وقش و ثابت بن قیس بن الشماس بودند،
پس یکی از آنان شمشیر زبیر را گرفت وآن را به سنگ زد تا شکست!!!
موسی بن عقبه گفت: سعد بن ابراهیم خبر داد که ←ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف گفت:
عبدالرحمن بن عوف آن روز با عمر بود ومحمد بن مسلمة شمشیر زبیر را شکست.»
📜السُنّـة ج:۱ ص:۵۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌با سند معتبـر از زیاد بن کلیب روایت شده: «عمر بن خطاب به خانه علي آمد در حالي كه گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: 👈🏻به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
📜تاریخ طبــرۍ ج:۲ ص:۲۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌باسنـد صحیح از سلیمان تیمۍ وعبدالله بن عون روایت شده:
«ابو بكر به دنبال علي براي بيعت كردن فرستاد چون علي﴿؏﴾ از بيعت با ابوبكر سرپيچي كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوي خانه فاطمه﴿؏﴾ رفت. فاطمه﴿؏﴾پشت در خانه آمد و گفت: اي پسر خطّاب! 👈🏻آيا تويي كه مي خواهۍ درِ خانه را بر من آتش بزنۍ؟ عمر پاسخ داد: آري! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر میسازد...»
📜أنساب الأشـراف ج:۲ ص:۱۰
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌 با سند صحیح از ابوسلمة وزهرۍ:«علۍ و زبیْـر در خانه ۍ فاطمه دختر رسول اللهﷺ تحصّن کردند؛ سپس عمر آمد و گفت: برای بیعت خارج شوید؛ به خدا قسم! یا باید خارج شوید یا خانه را بر سر شما به آتش می کشم ،
زبیر شمشیرش را از غلاف کشید پس زیاد بن لبید وی را محکم گرفت و شمشیرش افتاد،پس زیاد آن را گرفت وبه سنگ زد[وشکست] محمد بن عمرو گفت مرا ابوعمرو بن حماس لیثی خبر داد که: سنگی که شمشیر به آن زده شد را دیدم»
📜حدیث هشام بن عمّار ص:۱۲۴
←باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
🔖 برخی از مدارک شبیخون و هجوم به بیت وحی به اعتراف مخالفین توضیحات↓↓↓ https://t.me/borrhan/53644
راهنمای استخراج فایل pdf کتاب شریف الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها ، بزرگترین دانشنامه در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها در ۲۵جلد ، نوشته استاد اسماعیل انصاری زنجانی رضوان الله علیه به زبان عربی برای اهل تحقیق در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/6145
https://t.me/borrhanlibrary/6145
#پاسخ_به_شبهات
#حکومت_علوی (۱۷۴)
🔻محارب چه کسی است؟؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ 1) قبل از هر چیز، لازم است در بارۀ معنی «محارب» توضیح کافی بیان شود ؛ از حیث←لغوی «محارب» یعنی کسی که جنگ به راه میاندازد. اما←اصطلاحاً، به کسی اطلاق میشود که در جامعه ایجاد نا امنی میکند. مثلاً کسانی که اقدام به سرقت مسلحانه از بانکها و مغازه ها می کنند یا دزدان دریائی، یا راهزنان سر گردنه ها و یاغیانی از این قبیل، در اصطلاح حقوقی، «محارب» هستند. به طور خلاصه، «محارب» کسی است که عده ای مجرم را دور خود جمع میکند؛ و اقدام به قتل و غارت اموال مردم مینماید؛ معادل Bandit یا Mobster.
بنا بر این به مخالفان سیاسی و یا حتی، یاغیان و افراد سرکشی که با دولت مرکزی میجنگند، «محارب» اطلاق نمیشود. چنان که حضرت امیر علیهالسلام نه سپاه #عایشه و طلحه و زبیر، نه سپاه #معاویه و نه #خوارج لعنة الله علیهم اجمعین را پس از شکست در جنگ، دستگیر و محاکمه نکردند. این مطلب بسیار معروف و مورد اجماع مورخین است.
🔖 میدانیم که در همۀ دنیا نسبت به افراد راهزن و سارق مسلح احکام سنگین قضائی اعمال می شود. هر چند ما (=نویسندگان این پاسخ) از قوانین جزائی امروز کشورهای غربی اطلاعی نداریم؛ اما اطلاع داریم که در سال های گذشته دزدان دریائی و راهزنان بانک ها و محموله های پستی را اعدام میکردند. حالا هم سعی میکنند در همان صحنۀ جنایت و در حین ارتکاب جرم، کَلک مجرمان را بکَنند!
✅ 2) آیه ای در قرآن کریم هست که تکلیف حاکم با این افراد را روشن کرده است.
«إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (المائدة/33)
✅ 3) باید توجه داشت که بر طبق عقائد شیعه، فقط پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و جانشینان به حق ایشان یعنی ائمۀ معصومین علیهمالسلام حق قضاوت و اجرای احکام حدود را دارند.(*) همچنین، در زمان حضور معصوم علیهالسلام، قضاتی که حکم قضاوت از طرف معصوم ع دارند، حق داوری و اجرای احکام شرع را دارند. در غیر این صورت، قضاوت و اجرای حدود «نامشروع» می باشد؛ و این مطلب مورد اجماع علمای شیعه است. نه تنها حد محارب، که احکام قطع دست سارق، «رجم» یا سنگسار زانی و از این قبیل، نیز نباید اقامه شود. فلسفۀ آن هم شاید این باشد که عدل و قسط در جوامع حاکم نیست؛ پس ممکن است کسی از سر استیصال دست به دزدی بزند؛ یا فردی در اثر سختی امر ازدواج، مرتکب بی عفتی شود.
✅ 4) در روایتی از امام صادق علیهالسلام به نقل از کتاب دعائم الاسلام ج۲ ص۴۷۷ که علمای بزرگ نیز به این روایت استناد کردهاند ، چنین آمده است:
🔸«قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع وَ أَمْرُ الْمُحَارِبِ وَ هُوَ الَّذِي يَقْطَعُ الطَّرِيقَ وَ يَسْلُبُ النَّاسَ وَ يُغِيرُ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ مَنْ كَانَ فِي مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ فَالْأَمْرُ فِيهِ إِلَى الْإِمَامِ فَإِنْ شَاءَ قَتَلَ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ نَفَى وَ يُعَاقِبُهُ الْإِمَامُ عَلَى قَدْرِ مَا يَرَى مِنْ جُرْمِهِ.»
«محارب کسی است که راهزنی میکند؛ و اموال مردم را به زور میگیرد؛ و در ملک آنان تاخت و تاز میکند. کسی که چنین رفتاری دارد اختیار تصمیم گیری در بارۀ وی به دست امام ع است. اگر صلاح بداند او را به دار میکشد؛ اگر صلاح بداند دست وی را قطع میکند؛ اگر صلاح بداند او را تبعید میکند. امام ع مطابق جرمی که از جانب او تشخیص میدهد وی را عقوبت مینماید.»
-----------------------
(*) یکی دیگر از مخالفان اجرای حدود در زمان غیبت، فقیه بزرگ شیعه،علامه حلی است
ایشان میگوید:
جز امام (علیه السّلام) یا کسی که از سوی او برای این سِمَت منصوب شده است، مجاز نیست که اقامه حدود نماید. و هیچکس جز آنها نمیتواند آن را در هر حال برقرار کند.
📚منتهى المطلب في تحقيق المذهب، العلامة الحلي، ج 15، ص 244 (ر.ک: تصویر الحاقی)
➖➖➖➖
@borrhan
#حکومت_علوی (۱۷۴)
🔻محارب چه کسی است؟؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ 1) قبل از هر چیز، لازم است در بارۀ معنی «محارب» توضیح کافی بیان شود ؛ از حیث←لغوی «محارب» یعنی کسی که جنگ به راه میاندازد. اما←اصطلاحاً، به کسی اطلاق میشود که در جامعه ایجاد نا امنی میکند. مثلاً کسانی که اقدام به سرقت مسلحانه از بانکها و مغازه ها می کنند یا دزدان دریائی، یا راهزنان سر گردنه ها و یاغیانی از این قبیل، در اصطلاح حقوقی، «محارب» هستند. به طور خلاصه، «محارب» کسی است که عده ای مجرم را دور خود جمع میکند؛ و اقدام به قتل و غارت اموال مردم مینماید؛ معادل Bandit یا Mobster.
بنا بر این به مخالفان سیاسی و یا حتی، یاغیان و افراد سرکشی که با دولت مرکزی میجنگند، «محارب» اطلاق نمیشود. چنان که حضرت امیر علیهالسلام نه سپاه #عایشه و طلحه و زبیر، نه سپاه #معاویه و نه #خوارج لعنة الله علیهم اجمعین را پس از شکست در جنگ، دستگیر و محاکمه نکردند. این مطلب بسیار معروف و مورد اجماع مورخین است.
🔖 میدانیم که در همۀ دنیا نسبت به افراد راهزن و سارق مسلح احکام سنگین قضائی اعمال می شود. هر چند ما (=نویسندگان این پاسخ) از قوانین جزائی امروز کشورهای غربی اطلاعی نداریم؛ اما اطلاع داریم که در سال های گذشته دزدان دریائی و راهزنان بانک ها و محموله های پستی را اعدام میکردند. حالا هم سعی میکنند در همان صحنۀ جنایت و در حین ارتکاب جرم، کَلک مجرمان را بکَنند!
✅ 2) آیه ای در قرآن کریم هست که تکلیف حاکم با این افراد را روشن کرده است.
«إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (المائدة/33)
✅ 3) باید توجه داشت که بر طبق عقائد شیعه، فقط پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و جانشینان به حق ایشان یعنی ائمۀ معصومین علیهمالسلام حق قضاوت و اجرای احکام حدود را دارند.(*) همچنین، در زمان حضور معصوم علیهالسلام، قضاتی که حکم قضاوت از طرف معصوم ع دارند، حق داوری و اجرای احکام شرع را دارند. در غیر این صورت، قضاوت و اجرای حدود «نامشروع» می باشد؛ و این مطلب مورد اجماع علمای شیعه است. نه تنها حد محارب، که احکام قطع دست سارق، «رجم» یا سنگسار زانی و از این قبیل، نیز نباید اقامه شود. فلسفۀ آن هم شاید این باشد که عدل و قسط در جوامع حاکم نیست؛ پس ممکن است کسی از سر استیصال دست به دزدی بزند؛ یا فردی در اثر سختی امر ازدواج، مرتکب بی عفتی شود.
✅ 4) در روایتی از امام صادق علیهالسلام به نقل از کتاب دعائم الاسلام ج۲ ص۴۷۷ که علمای بزرگ نیز به این روایت استناد کردهاند ، چنین آمده است:
🔸«قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع وَ أَمْرُ الْمُحَارِبِ وَ هُوَ الَّذِي يَقْطَعُ الطَّرِيقَ وَ يَسْلُبُ النَّاسَ وَ يُغِيرُ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ مَنْ كَانَ فِي مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ فَالْأَمْرُ فِيهِ إِلَى الْإِمَامِ فَإِنْ شَاءَ قَتَلَ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ نَفَى وَ يُعَاقِبُهُ الْإِمَامُ عَلَى قَدْرِ مَا يَرَى مِنْ جُرْمِهِ.»
«محارب کسی است که راهزنی میکند؛ و اموال مردم را به زور میگیرد؛ و در ملک آنان تاخت و تاز میکند. کسی که چنین رفتاری دارد اختیار تصمیم گیری در بارۀ وی به دست امام ع است. اگر صلاح بداند او را به دار میکشد؛ اگر صلاح بداند دست وی را قطع میکند؛ اگر صلاح بداند او را تبعید میکند. امام ع مطابق جرمی که از جانب او تشخیص میدهد وی را عقوبت مینماید.»
-----------------------
(*) یکی دیگر از مخالفان اجرای حدود در زمان غیبت، فقیه بزرگ شیعه،علامه حلی است
ایشان میگوید:
جز امام (علیه السّلام) یا کسی که از سوی او برای این سِمَت منصوب شده است، مجاز نیست که اقامه حدود نماید. و هیچکس جز آنها نمیتواند آن را در هر حال برقرار کند.
📚منتهى المطلب في تحقيق المذهب، العلامة الحلي، ج 15، ص 244 (ر.ک: تصویر الحاقی)
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎