می گوید:
«قربانت شوم؛ شما چه مقدار کم عمرید در میان ما؛ و چه مرگ هایتان به هم نزدیک است؛ با این که این همه مردم به وجود شما احتیاج دارند.»
حضرت در پاسخ می فرمایند: «از برای هریک از ما یک نامه ای است که هرچه نیاز دارد که در مدت امامتش بدان عمل کند، در آن نامه و صحیفه هست. آن وقتی که کارش تمام میشود؛ و میبیند هر چه در آن بوده انجام شده است، میفهمد که وقت مرگش رسیده است. آن گاه است که پیامبر ص میآیند و به امام ع خبر میدهند که دیگر مهیا باشید که وقت شهادت شما رسیده است؛ و چه مقامی پیش خدا دارید؛ این ها را پیامبر ص به ایشان خبر میدهند.» [پس امام ع نامه ای که به ایشان داده شده بود را خوانده بودند؛ لازم نبود امثال #عبدالله_بن_عمر به ایشان بگوید. و پیشاپیش آنچه بر سر ایشان می آید از راه نعی، برای ایشان تفسیر شده بود. نعی یعنی حادثۀ مرگ کسی را از راه حوادث آینده برای وی بیان کردن] «در آن صحیفه یک چیزهایی بود که خدا هنوز تصمیم حتمی را در مورد آنها اظهار نکرده بود. حضرت برای جنگیدن خارج شدند.» [نه تشکیل حکومت اسلامی، که بعد پشیمان شوند و بخواهند با #یزید #بیعت کنند!] «از اموری که مانده بود این بود که ملائکه از خدا خواسته بودند که خدا به آنها اجازه بدهد که به یاری سید الشهداء ع بیایند.» حدیث ادامه دارد...... و خلاصه این که خدا به ملائکه این اذن را داده بود؛ ولی آنها نرسیدند؛ چون خود سید الشهداء ع به میل خود لقاء الله یعنی شهادت را انتخاب کردند؛ و لذا آنها آمدند و معتکف مرقد مطهرش شدند؛ و مهیا هستند تا آن روزی که قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و آن فرشتگان به یاری حضرت ع بیایند.
✅🔚✅ از این همه ابواب، از مجموع منابع علمی ائمه علیهمالسلام و مجموع آنچه که ائمه علیهمالسلام به دیگران جریانات زندگی را میگفتند، دریافت میشود که یک فرد از شیعه نمیتواند بگوید که من اهل نظر هستم؛ و میگویم امام مانند من و العیاذ بالله، همانند دیگران است؛ و یا همانند نادان های دیگر. چرا؟
برای این که یک پزشک به لحاظ یک سنخ از آگاهی های علوم طبیعی، گاهی میتواند تا یک حدی مدت زندگانی شخص را هم تعیین کند؛ در حالی که آن کس که پزشک نیست نمیتواند. کسی که آگاهی وی در سطح عمومی و همانند دیگران است، و حتی به اندازۀ یک پزشک هم آگاهی ندارد؛ این شخص نمیتواند بگوید.
⚠️⚠️ روی سخن و طرف گفتگوی ما در این مجموعه مباحث با شخص عامی محضی که از وقتی که چشم باز کرده در دهات، یا مثلاً فلان جا، از اول با حیوانی هم دم و دمساز بوده تا وقت مرگ ، نیست که تو باید عقیده ات چه باشد؛ و میزان تشیع اعتقاد او نیست.
میزان تشیع این است؛ و آن کس که میگوید من نظر کردم؛ و علمای شیعه سخن مرا بعنوان سخن یک فرد شیعی پذیرفته اند؛ روی سخن ما با همچون کسانی است.
اگر کسی بگوید اهل نظر هستم، او نمیتواند تمامی این احادیث را تکذیب کند؛ که هر کدام از آنها موجب قطع است. اگر مدعی اهل علمی آگاهی سیدالشهداء علیهالسلام را به سرنوشت خود تکذیب کند یا در اهل نظر بودن دروغ میگوید؛ یا در شیعه بودنش دروغ میگوید؛ و یا در هر دو.
➖➖➖➖➖
@borrhan
«قربانت شوم؛ شما چه مقدار کم عمرید در میان ما؛ و چه مرگ هایتان به هم نزدیک است؛ با این که این همه مردم به وجود شما احتیاج دارند.»
حضرت در پاسخ می فرمایند: «از برای هریک از ما یک نامه ای است که هرچه نیاز دارد که در مدت امامتش بدان عمل کند، در آن نامه و صحیفه هست. آن وقتی که کارش تمام میشود؛ و میبیند هر چه در آن بوده انجام شده است، میفهمد که وقت مرگش رسیده است. آن گاه است که پیامبر ص میآیند و به امام ع خبر میدهند که دیگر مهیا باشید که وقت شهادت شما رسیده است؛ و چه مقامی پیش خدا دارید؛ این ها را پیامبر ص به ایشان خبر میدهند.» [پس امام ع نامه ای که به ایشان داده شده بود را خوانده بودند؛ لازم نبود امثال #عبدالله_بن_عمر به ایشان بگوید. و پیشاپیش آنچه بر سر ایشان می آید از راه نعی، برای ایشان تفسیر شده بود. نعی یعنی حادثۀ مرگ کسی را از راه حوادث آینده برای وی بیان کردن] «در آن صحیفه یک چیزهایی بود که خدا هنوز تصمیم حتمی را در مورد آنها اظهار نکرده بود. حضرت برای جنگیدن خارج شدند.» [نه تشکیل حکومت اسلامی، که بعد پشیمان شوند و بخواهند با #یزید #بیعت کنند!] «از اموری که مانده بود این بود که ملائکه از خدا خواسته بودند که خدا به آنها اجازه بدهد که به یاری سید الشهداء ع بیایند.» حدیث ادامه دارد...... و خلاصه این که خدا به ملائکه این اذن را داده بود؛ ولی آنها نرسیدند؛ چون خود سید الشهداء ع به میل خود لقاء الله یعنی شهادت را انتخاب کردند؛ و لذا آنها آمدند و معتکف مرقد مطهرش شدند؛ و مهیا هستند تا آن روزی که قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و آن فرشتگان به یاری حضرت ع بیایند.
✅🔚✅ از این همه ابواب، از مجموع منابع علمی ائمه علیهمالسلام و مجموع آنچه که ائمه علیهمالسلام به دیگران جریانات زندگی را میگفتند، دریافت میشود که یک فرد از شیعه نمیتواند بگوید که من اهل نظر هستم؛ و میگویم امام مانند من و العیاذ بالله، همانند دیگران است؛ و یا همانند نادان های دیگر. چرا؟
برای این که یک پزشک به لحاظ یک سنخ از آگاهی های علوم طبیعی، گاهی میتواند تا یک حدی مدت زندگانی شخص را هم تعیین کند؛ در حالی که آن کس که پزشک نیست نمیتواند. کسی که آگاهی وی در سطح عمومی و همانند دیگران است، و حتی به اندازۀ یک پزشک هم آگاهی ندارد؛ این شخص نمیتواند بگوید.
⚠️⚠️ روی سخن و طرف گفتگوی ما در این مجموعه مباحث با شخص عامی محضی که از وقتی که چشم باز کرده در دهات، یا مثلاً فلان جا، از اول با حیوانی هم دم و دمساز بوده تا وقت مرگ ، نیست که تو باید عقیده ات چه باشد؛ و میزان تشیع اعتقاد او نیست.
میزان تشیع این است؛ و آن کس که میگوید من نظر کردم؛ و علمای شیعه سخن مرا بعنوان سخن یک فرد شیعی پذیرفته اند؛ روی سخن ما با همچون کسانی است.
اگر کسی بگوید اهل نظر هستم، او نمیتواند تمامی این احادیث را تکذیب کند؛ که هر کدام از آنها موجب قطع است. اگر مدعی اهل علمی آگاهی سیدالشهداء علیهالسلام را به سرنوشت خود تکذیب کند یا در اهل نظر بودن دروغ میگوید؛ یا در شیعه بودنش دروغ میگوید؛ و یا در هر دو.
➖➖➖➖➖
@borrhan