#از_برهان_بپرس (۲۰)
✅ نحوه و راه پاسخگویی به شبهات وهابیت
〰〰〰〰〰▪️▪️▪️
👈 همانگونه که بیان شد آنچه به نام وهابیت خوانده میشود یک ریشه اصلی در حنبلیت دارد ؛
منتها این ریشهای بود که ابن تیمیه و سپس محمد بن عبدالوهاب یک چیزهایی بر آن پایه ساختند.
نمونۀ طرز فکر احمد بن حنبل این است که هر چیزی که اثری (روایتی) در مورد آن بود باید پذیرفت.
جدای از این ، چیزی بنام عقل وجود ندارد.
و بر این پایه، نتیجه این می شود که آنها جز آیه و مهمتر از آیه،
به جز حدیث چیزی را به عنوان پایۀ استدلالی نمیپذیرند.
نتیجتاً استدلال آنها به آیه و حدیث و اساس الزامشان هم از این راه است.
بنابراین در مواجهه با آنها باید از همان راهی که آنها به عنوان اصل اولی پذیرفته اند مواجه شد.
منتها این نطفۀ ناپاک در محیطی که نامساعد باشد ، متناسب با آن محیط ساخته می شود و رشد می کند. مانند هر موجودی که می گویند زنده است و در شرایط خاصی وجودش ، مطابق با آن نشوء و نما دارد.
لذا در محیطی مثل محیط شیعه اگر وهابیون سخن از حدیث گفتند، تمامی احادیث شیعه را مجبور خواهند شد که به آن اعتراف کنند.
بنابراین به نتیجه رسیدند که سخن در اینجا چه باید باشد؟
البته که #قرآن ؛
نه از باب اینکه اینها حدیث را قبول ندارند، بلکه اگر سخن از حدیث آمد اینجا محکومند.
در محیط خاص خودشان که حدیثی جز آنچه آنها می گویند مطرح نیست، لذا استدلال به حدیث می شود؛
اما جائی که حدیثی که مطرح است و مورد پذیرش است و حدیث آنها نیست، در آنجا اگر گفتند حدیث،
آنگاه باید همه چیز را بپذیرند و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد را باید انجام بدهند .
باید تقلید را انجام بدهند؛ دعای کمیل را بخوانند؛ و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد باید انجام بدهند.
لذا راهکارشان چیست؟
راهش همانی است که آن اولین رهبرشان گفت یعنی: #حسبنا_کتاب_الله .
نه از باب این که کتاب خدا را قبول داشت؛ از باب اینکه آنچه آن وقت به زیان او بود سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود.
نه از باب اینکه او معتقد به کتاب خدا بود. بلکه حدیث را باید نفی می کرد به بهانۀ حصر اینکه آنچه ما قبول داریم کتاب الله است.
لذا خلاصۀ بحث این می شود که #قدر_مشترکی که در #تمامی جاها با وهابیت از راه آن می شود مقاومت کرد
#قرآن_مجید است.
این واقعیت است که آنچه باید در بحث از آن استفاده شود و از راه آن ثابت بشود که وهابیون بیجا می گویند #قرآن_مجید می باشد.
برای اینکه مقابله حدیث با حدیث به جایی نمی رسد. این آقایان خواهند گفت به اینکه این احادیث را ما قبول نداریم. جز کتاب خدا چیز دیگری را قبول نداریم.
نتیجتاً اینکه راه طبیعی این است . این مطلب اول است.
مطلب دیگر:
و آن اینکه وهابیون در خصوص آن عقاید خاص وهابیت و آن قدر مشترک بین وهابیت و مذهب حنبلی مطلق،
در خصوص عقاید خاص وهابیت،
غالباً استدلالشان به آیاتی است که آنها را
می شود #چند_جور معنا کرد.
آنها به آن نحوه ای که می خواهند معنا می کنند.
و انشاءالله در ضمن بحث معلوم میشود این آیات غیر از چند آیه بیشتر نیست؛
و آن هم به لطف خدا واضح می شود که آنچه که آنها می گویند مغالطۀ صرف است.
و این جهت دوّم است که باز سبب میشود انسان در این بحث بیشتر عنایت به #قرآن_مجید داشته باشد؛
یا اساس عنایت در بحث به قرآن مجید باشد.
✅ حال روش بحث با وهابیت چیست؟؟
روش بحث این است که اول از #توحید آغاز کنیم چون اینها از توحید شروع میکنند و موحدین را مشرک می دانند ، لذا ما هم از توحید آغاز کنیم؛
و این که ببینیم قرآن مجید چه را توحید میداند و چه را شرک میداند.
《1》
✅ نحوه و راه پاسخگویی به شبهات وهابیت
〰〰〰〰〰▪️▪️▪️
👈 همانگونه که بیان شد آنچه به نام وهابیت خوانده میشود یک ریشه اصلی در حنبلیت دارد ؛
منتها این ریشهای بود که ابن تیمیه و سپس محمد بن عبدالوهاب یک چیزهایی بر آن پایه ساختند.
نمونۀ طرز فکر احمد بن حنبل این است که هر چیزی که اثری (روایتی) در مورد آن بود باید پذیرفت.
جدای از این ، چیزی بنام عقل وجود ندارد.
و بر این پایه، نتیجه این می شود که آنها جز آیه و مهمتر از آیه،
به جز حدیث چیزی را به عنوان پایۀ استدلالی نمیپذیرند.
نتیجتاً استدلال آنها به آیه و حدیث و اساس الزامشان هم از این راه است.
بنابراین در مواجهه با آنها باید از همان راهی که آنها به عنوان اصل اولی پذیرفته اند مواجه شد.
منتها این نطفۀ ناپاک در محیطی که نامساعد باشد ، متناسب با آن محیط ساخته می شود و رشد می کند. مانند هر موجودی که می گویند زنده است و در شرایط خاصی وجودش ، مطابق با آن نشوء و نما دارد.
لذا در محیطی مثل محیط شیعه اگر وهابیون سخن از حدیث گفتند، تمامی احادیث شیعه را مجبور خواهند شد که به آن اعتراف کنند.
بنابراین به نتیجه رسیدند که سخن در اینجا چه باید باشد؟
البته که #قرآن ؛
نه از باب اینکه اینها حدیث را قبول ندارند، بلکه اگر سخن از حدیث آمد اینجا محکومند.
در محیط خاص خودشان که حدیثی جز آنچه آنها می گویند مطرح نیست، لذا استدلال به حدیث می شود؛
اما جائی که حدیثی که مطرح است و مورد پذیرش است و حدیث آنها نیست، در آنجا اگر گفتند حدیث،
آنگاه باید همه چیز را بپذیرند و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد را باید انجام بدهند .
باید تقلید را انجام بدهند؛ دعای کمیل را بخوانند؛ و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد باید انجام بدهند.
لذا راهکارشان چیست؟
راهش همانی است که آن اولین رهبرشان گفت یعنی: #حسبنا_کتاب_الله .
نه از باب این که کتاب خدا را قبول داشت؛ از باب اینکه آنچه آن وقت به زیان او بود سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود.
نه از باب اینکه او معتقد به کتاب خدا بود. بلکه حدیث را باید نفی می کرد به بهانۀ حصر اینکه آنچه ما قبول داریم کتاب الله است.
لذا خلاصۀ بحث این می شود که #قدر_مشترکی که در #تمامی جاها با وهابیت از راه آن می شود مقاومت کرد
#قرآن_مجید است.
این واقعیت است که آنچه باید در بحث از آن استفاده شود و از راه آن ثابت بشود که وهابیون بیجا می گویند #قرآن_مجید می باشد.
برای اینکه مقابله حدیث با حدیث به جایی نمی رسد. این آقایان خواهند گفت به اینکه این احادیث را ما قبول نداریم. جز کتاب خدا چیز دیگری را قبول نداریم.
نتیجتاً اینکه راه طبیعی این است . این مطلب اول است.
مطلب دیگر:
و آن اینکه وهابیون در خصوص آن عقاید خاص وهابیت و آن قدر مشترک بین وهابیت و مذهب حنبلی مطلق،
در خصوص عقاید خاص وهابیت،
غالباً استدلالشان به آیاتی است که آنها را
می شود #چند_جور معنا کرد.
آنها به آن نحوه ای که می خواهند معنا می کنند.
و انشاءالله در ضمن بحث معلوم میشود این آیات غیر از چند آیه بیشتر نیست؛
و آن هم به لطف خدا واضح می شود که آنچه که آنها می گویند مغالطۀ صرف است.
و این جهت دوّم است که باز سبب میشود انسان در این بحث بیشتر عنایت به #قرآن_مجید داشته باشد؛
یا اساس عنایت در بحث به قرآن مجید باشد.
✅ حال روش بحث با وهابیت چیست؟؟
روش بحث این است که اول از #توحید آغاز کنیم چون اینها از توحید شروع میکنند و موحدین را مشرک می دانند ، لذا ما هم از توحید آغاز کنیم؛
و این که ببینیم قرآن مجید چه را توحید میداند و چه را شرک میداند.
《1》
✅ منافق را بشناسید❗️
🔵وأخرج سعید بن منصور عن عمران بن حصین أنهم کانوا یتذاکرون الحدیث فقال رجل دعونا من هذا وجیؤنا بکتاب الله فقال عمر إنک أحمق أتجد فی کتاب الله الصلاه مفسره أتجد فی کتاب الله الصیام مفسرا إن القرآن أحکم ذلک والسنه تفسره .
🔵سعید بن منصور از عمران بن حصین نقل کرده است که آنها در باره حدیث بحث می کردند که شخصی گفت: حدیث را رها کنید و از کتاب خدا برای ما استدلال کنید؛ پس عمَر گفت: تو #احمق هستی . آیا در کتاب خدا، #نماز به تفصیل آمده است؟ آیا در کتاب خدا میتوانی تمام جزئیات #روزه را بیابی؟ قرآن به آن حکم کرده و سنت آن را تفسیر میکند.
📓📒 مفتاح الجنة في الإحتجاج بالسنة (تأليف سيوطي) ، ص۴۲ .
------------------
پ.ن: تناقض گویی کار و نشانه منافق است.
در زمان احتضار رسول الله صلی الله علیه و آله گفت: #حسبنا_کتاب_الله تا کار خود را پیش ببرد، حال در زمان قدرت جور دیگری میگوید!!
و اما مخالفین ما پاسخ دهند : حالا که خلیفهتان حکم خود را مشخص کرده، آیا فرد احمق میتواند جانشین رسول الله باشد؟؟؟!
@borrhan
🔵وأخرج سعید بن منصور عن عمران بن حصین أنهم کانوا یتذاکرون الحدیث فقال رجل دعونا من هذا وجیؤنا بکتاب الله فقال عمر إنک أحمق أتجد فی کتاب الله الصلاه مفسره أتجد فی کتاب الله الصیام مفسرا إن القرآن أحکم ذلک والسنه تفسره .
🔵سعید بن منصور از عمران بن حصین نقل کرده است که آنها در باره حدیث بحث می کردند که شخصی گفت: حدیث را رها کنید و از کتاب خدا برای ما استدلال کنید؛ پس عمَر گفت: تو #احمق هستی . آیا در کتاب خدا، #نماز به تفصیل آمده است؟ آیا در کتاب خدا میتوانی تمام جزئیات #روزه را بیابی؟ قرآن به آن حکم کرده و سنت آن را تفسیر میکند.
📓📒 مفتاح الجنة في الإحتجاج بالسنة (تأليف سيوطي) ، ص۴۲ .
------------------
پ.ن: تناقض گویی کار و نشانه منافق است.
در زمان احتضار رسول الله صلی الله علیه و آله گفت: #حسبنا_کتاب_الله تا کار خود را پیش ببرد، حال در زمان قدرت جور دیگری میگوید!!
و اما مخالفین ما پاسخ دهند : حالا که خلیفهتان حکم خود را مشخص کرده، آیا فرد احمق میتواند جانشین رسول الله باشد؟؟؟!
@borrhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ کودتایی در اعماق تاریخ
◀️◀️ استاد دانشگاه آکسفورد #ویلفرد_مادلونگ از اصلی ترین اساتید شرق شناسی و رئیس کرسی اسلام پژوهی دانشگاه آکسفورد از کودتای بعد از پیامبر و غصب خلافت توسط خلفا( عمر - ابوبکر) میگوید!
👈 اشاره به حدیث #قرطاس
👈 اشاره به عبارت #حسبنا_کتاب_الله و تضاد این ادعا با صریح قرآن
👈 اشاره به حمله به بیت فاطمی سلام الله علیها
👈 اشاره به اخذ #بیعت_اجباری از امیرالمومنین علی علیه السلام
👈 اذعان به مخالفت های عمربنالخطاب با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مخالفت او با پیام #غدیر
👈 اشاره به تمایل عمر بن الخطاب به کسب خلافت و عدم رضایت رسول خدا صلی الله علیه و آله از این امر
👈 اشاره به همدستی غاصبین
#نشر_دهید
@borrhan
◀️◀️ استاد دانشگاه آکسفورد #ویلفرد_مادلونگ از اصلی ترین اساتید شرق شناسی و رئیس کرسی اسلام پژوهی دانشگاه آکسفورد از کودتای بعد از پیامبر و غصب خلافت توسط خلفا( عمر - ابوبکر) میگوید!
👈 اشاره به حدیث #قرطاس
👈 اشاره به عبارت #حسبنا_کتاب_الله و تضاد این ادعا با صریح قرآن
👈 اشاره به حمله به بیت فاطمی سلام الله علیها
👈 اشاره به اخذ #بیعت_اجباری از امیرالمومنین علی علیه السلام
👈 اذعان به مخالفت های عمربنالخطاب با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مخالفت او با پیام #غدیر
👈 اشاره به تمایل عمر بن الخطاب به کسب خلافت و عدم رضایت رسول خدا صلی الله علیه و آله از این امر
👈 اشاره به همدستی غاصبین
#نشر_دهید
@borrhan
فرازی از خطبۀ شریف وجود مقدس سیدالشهداء (علیهالسلام) را ترجمه و کمی شرح دهیم:
💠 حضرت می فرماید که این خروجی که من کردم به عنوان بدخواهی قیام نکردم؛ اشر یعنی آن کس که کار بد می کند و خیلی بی باکانه کار بد می کند؛ (سیعلمون غداً منّ الکذّاب الأشر فردا، مقصود روز قیامت است؛ خواهند دانست آن دروغگویی که خیلی بی باکانه هم دروغ می گوید کیست.) این گونه نبود که من بی باکانه نسبت به کار بدی اقدام بکنم؛ و از باب خودخواهی و طغیانگری و کفران نعمت و یا قصد فساد نبود. من تنها برای تحصیل اصلاح در امت جدم خروج کردم . میخواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم. آن کس که این مطلب را از من بپذیرد؛ و چون حق را در من دیده و از راه این که من حق را پذیرفته ام او نیز سخن مرا بپذیرد و از من تبعیت کند، این شخص در حقیقت آن حقی را که از جانب خداست تبعیت کرده است. و هر کسی که این مطلب را از من نپذیرد شکیبا هستم تا آن که خدا بین من و او داوری کند؛ و خدا بهترین داوران است.
این مطلب را هیچ کسی منکر نیست. اگر کسی بگوید سیدالشهداء (علیهالسلام) یا هریک از ائمه علیهم السلام از چه وقت این مطلب را میدانستند؟
پاسخ اینست که از هر زمانی که میتوانستند بدانند. از آن حینی که امام علیهالسلام می تواند مطلبی را بداند.
این را چرا می گوییم؟
زیرا فضولی کردن در آنجا کار ما نیست؛ که امام از چه وقت از عمرش می تواند مطلبی را بداند.
قرآن مجید دربارۀ عیسی علیهالسلام میفرماید:
" و یکلّم الناس فی المهد" (آل عمران/46) هیچ منافات ندارد؛ ممکن است که وجود مقدس سیدالشهداء (علیهالسلام) در آن شش ماه اول بعد از ولادت به لحاظ ضوابط ظاهری سخن نمی گفتند؛ اما معنایش این نیست که ایشان نمیدانستند. امام رضا علیه السلام در مورد امامت امام جواد علیهالسلام در سنین کودکی قریب به این معنی را فرمودند. فرمودند کوچکی به او زیانی نمی رساند. عیسی بن مریم علیهالسلام از بدو تولد نبی بود. آغاز زمانی که امام میتواند بداند از بعد از ولادت است؛
یا هر وقت دیگری که هست فضولی نمیکنیم.
اگر کسی گفت که از آن حین امام سید الشهداء علیهالسلام می دانست که چه وقت، کجا، به امر چه کسی، به دست که و چگونه شهید خواهد شد؛ این مطلب به هیچ وجه قابل رد نیست.
نه اینکه ما می گوئیم سیدالشهداء (علیهالسلام) برای طلب اصلاح خروج نکردند؛ بلکه مطلب این است که هدفی که حضرت می خواستند که محقق بشود این بود.
در عین حال آن چیزی که می دانستند که واقع خواهد شد آن بود.
✔️ ضمناً اگر نیک به نتایج نهضت سید الشهداء علیهالسلام بنگریم، میبینیم که به واسطۀ خون های مطهری که در کربلا بر زمین ریخت، اهداف متعالی ایشان از امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جد مکرم ایشان به بهترین نحو ممکن محقق شده است.
قرآن مجید بعثت انبیاء را به صورت قاطع چنین بیان می کند :
📖 "رُسُلاً مبشّرین و منذرین لئّلا یکون للناس علی الله حجّةٌ بَعدَ الرسلِ"
(نساء/165)
ترجمه و کمی شرح :
👈 ما فرستادگانی را فرستادیم؛ اینها پیام آوران ما هستند؛ اینها کارشان این است که نوید می دهند؛ یعنی یک سنخ از کارهای خوب را می گویند که پیش خدا ارزشمند است؛ و مردم را از یک سنخ از کارهای بد برحذر می دارند. یعنی آنها را متوجه می کنند که کار بد سرانجام بد دارد. چرا؟ تا اینکه مردم بر خدا بعد از این بهانه ای نداشته باشند؛ و اینکه بگویند :
خدایا
📖 "لولا ارسلت الینا رسولاً فنتبع ایاتک من قبل اَن نذّل و نخزی"
(طه/134)
👈 چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا اینکه نشانه های تو را که پیامبر برای ما آورده است پیروی کنیم؛ پیش از آن که ما به این ذلت و خزی واقع بشویم.
قرآن مجید می فرماید:
📖 "و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن الله"
(نساء/64)
👈 ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه فرمان برده شود به اذن الهی (لام، لام غایت می باشد؛ یعنی به حساب ترکیب نحوی لام غایت است).
⁉️چرا از قرآن مجید مثال می زنیم؟
برای اینکه یک عده آنهایی هستند که از آن اولی و دومی تبعیت می کنند؛ و میگویند #حسبنا_کتاب_الله که ما جز قرآن سخن دیگری را نمی پذیریم. آن وقت آنها همه چیز را میپذیرند جز قرآن! و ما چرا مقید هستیم از قرآن مجید استدلال کنیم؟
زیرا قران مجید بالصراحه می فرماید ما هدفی که از انبیاء داریم اینست که بشیر و نذیر باشند؛ و اینکه فرمان برده شوند؛ و این هم فرمان خداست.
اما همین خدا دربارۀ یک عده ای از انبیاء می فرماید :
📖"ففریقاً کذّبتم و فریقاً تقتلون"
(بقره/87)
👈 شما یک عده ای را تکذیب کردید؛ و یک عده ای را کشتید.
《2》
💠 حضرت می فرماید که این خروجی که من کردم به عنوان بدخواهی قیام نکردم؛ اشر یعنی آن کس که کار بد می کند و خیلی بی باکانه کار بد می کند؛ (سیعلمون غداً منّ الکذّاب الأشر فردا، مقصود روز قیامت است؛ خواهند دانست آن دروغگویی که خیلی بی باکانه هم دروغ می گوید کیست.) این گونه نبود که من بی باکانه نسبت به کار بدی اقدام بکنم؛ و از باب خودخواهی و طغیانگری و کفران نعمت و یا قصد فساد نبود. من تنها برای تحصیل اصلاح در امت جدم خروج کردم . میخواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم. آن کس که این مطلب را از من بپذیرد؛ و چون حق را در من دیده و از راه این که من حق را پذیرفته ام او نیز سخن مرا بپذیرد و از من تبعیت کند، این شخص در حقیقت آن حقی را که از جانب خداست تبعیت کرده است. و هر کسی که این مطلب را از من نپذیرد شکیبا هستم تا آن که خدا بین من و او داوری کند؛ و خدا بهترین داوران است.
این مطلب را هیچ کسی منکر نیست. اگر کسی بگوید سیدالشهداء (علیهالسلام) یا هریک از ائمه علیهم السلام از چه وقت این مطلب را میدانستند؟
پاسخ اینست که از هر زمانی که میتوانستند بدانند. از آن حینی که امام علیهالسلام می تواند مطلبی را بداند.
این را چرا می گوییم؟
زیرا فضولی کردن در آنجا کار ما نیست؛ که امام از چه وقت از عمرش می تواند مطلبی را بداند.
قرآن مجید دربارۀ عیسی علیهالسلام میفرماید:
" و یکلّم الناس فی المهد" (آل عمران/46) هیچ منافات ندارد؛ ممکن است که وجود مقدس سیدالشهداء (علیهالسلام) در آن شش ماه اول بعد از ولادت به لحاظ ضوابط ظاهری سخن نمی گفتند؛ اما معنایش این نیست که ایشان نمیدانستند. امام رضا علیه السلام در مورد امامت امام جواد علیهالسلام در سنین کودکی قریب به این معنی را فرمودند. فرمودند کوچکی به او زیانی نمی رساند. عیسی بن مریم علیهالسلام از بدو تولد نبی بود. آغاز زمانی که امام میتواند بداند از بعد از ولادت است؛
یا هر وقت دیگری که هست فضولی نمیکنیم.
اگر کسی گفت که از آن حین امام سید الشهداء علیهالسلام می دانست که چه وقت، کجا، به امر چه کسی، به دست که و چگونه شهید خواهد شد؛ این مطلب به هیچ وجه قابل رد نیست.
نه اینکه ما می گوئیم سیدالشهداء (علیهالسلام) برای طلب اصلاح خروج نکردند؛ بلکه مطلب این است که هدفی که حضرت می خواستند که محقق بشود این بود.
در عین حال آن چیزی که می دانستند که واقع خواهد شد آن بود.
✔️ ضمناً اگر نیک به نتایج نهضت سید الشهداء علیهالسلام بنگریم، میبینیم که به واسطۀ خون های مطهری که در کربلا بر زمین ریخت، اهداف متعالی ایشان از امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جد مکرم ایشان به بهترین نحو ممکن محقق شده است.
قرآن مجید بعثت انبیاء را به صورت قاطع چنین بیان می کند :
📖 "رُسُلاً مبشّرین و منذرین لئّلا یکون للناس علی الله حجّةٌ بَعدَ الرسلِ"
(نساء/165)
ترجمه و کمی شرح :
👈 ما فرستادگانی را فرستادیم؛ اینها پیام آوران ما هستند؛ اینها کارشان این است که نوید می دهند؛ یعنی یک سنخ از کارهای خوب را می گویند که پیش خدا ارزشمند است؛ و مردم را از یک سنخ از کارهای بد برحذر می دارند. یعنی آنها را متوجه می کنند که کار بد سرانجام بد دارد. چرا؟ تا اینکه مردم بر خدا بعد از این بهانه ای نداشته باشند؛ و اینکه بگویند :
خدایا
📖 "لولا ارسلت الینا رسولاً فنتبع ایاتک من قبل اَن نذّل و نخزی"
(طه/134)
👈 چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا اینکه نشانه های تو را که پیامبر برای ما آورده است پیروی کنیم؛ پیش از آن که ما به این ذلت و خزی واقع بشویم.
قرآن مجید می فرماید:
📖 "و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن الله"
(نساء/64)
👈 ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه فرمان برده شود به اذن الهی (لام، لام غایت می باشد؛ یعنی به حساب ترکیب نحوی لام غایت است).
⁉️چرا از قرآن مجید مثال می زنیم؟
برای اینکه یک عده آنهایی هستند که از آن اولی و دومی تبعیت می کنند؛ و میگویند #حسبنا_کتاب_الله که ما جز قرآن سخن دیگری را نمی پذیریم. آن وقت آنها همه چیز را میپذیرند جز قرآن! و ما چرا مقید هستیم از قرآن مجید استدلال کنیم؟
زیرا قران مجید بالصراحه می فرماید ما هدفی که از انبیاء داریم اینست که بشیر و نذیر باشند؛ و اینکه فرمان برده شوند؛ و این هم فرمان خداست.
اما همین خدا دربارۀ یک عده ای از انبیاء می فرماید :
📖"ففریقاً کذّبتم و فریقاً تقتلون"
(بقره/87)
👈 شما یک عده ای را تکذیب کردید؛ و یک عده ای را کشتید.
《2》