#پاسخ_به_شبهات
#روابط امیرالمومنین با خلفا (٣٠)

متن شبهه: اگر عمر میخواست خلافت را از حضرت علی علیه السلام غصب کند پس چرا او را در شورای 6 نفره نامزد خلافت کرد؟
پس آنان علی را دوست داشتند و جایگاه اصلی او را به ایشان دادند!

〰〰〰〰〰▪️♦️〰〰

✅ پاسخ شیعه:

اتفاقا عمر دقیقا میخواست با نامزد کردن امیرمومنان علیه‌السلام در شورای 6 نفره از خلافت دور کند و واقعا هم کرد!
و در شورای 6 نفره عثمان امر را به دست گرفت.

دقت کنید:

👈در صحیح بخاری نقل شده که در اواخر زمان خلافت عمر به او خبر دادند کسی گفته است که اگر عمر بمیرد با فلانی! بیعت میکنم!

《...لَوْ قَدْ مَاتَ عُمَرُ لَقَدْ بَايَعْتُ فُلاَنًا...》

اگر عمر هلاک شود با فلانی بیعت میکنم!

📚لینک روایت در کتابخانه اینترنتی اهلسنت:
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=6547&idto=6547&bk_no=0&ID=3769

⁉️‼️حالا گوینده این کلام و فلانی که در روایت ذکر شده که بازهم توسط دستان خیانت کار بخاری #تحریف شده چه کسانی هستند؟

👤 ابن حجر در فتح باری در شرح روایت می‌آورد:

《..فِي الْأَنْسَاب للبلاذري بِإِسْنَاد قوي مِنْ رِوَايَةِ هِشَامِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِيّ بِالْإِسْنَادِ الْمَذْكُور فِي الأَصْل وَلَفظه قَالَ عمر بَلغنِي أَن 👈الزبير قَالَ لَو قد مَاتَ عمر بَايعنَا 👈عليا الحَدِيث فَهَذَا أصح..》

یعنی: در انساب اشراف بلاذری با سند قوی نقل شده که عمر گفت: به من خبر رسیده که
👈زبیر گفته اگر عمر هلاک شه با
👈امیرمومنان علی سلام الله علیه بیعت میکنیم

📚لینک روایت در شامله:
http://shamela.ws/browse.php/book-1673/page-336

🤔پس عمر فهمید که یاران امیرمومنان علی علیه السلام در فکر بیعت و حاکمیت امیرمومنان بعد از هلاکت عمر بودند.

به همین دلیل عمر تصمیم گرفت برخلاف میل قلبی خود ، شورای 6 نفره تشکیل بدهد تا امر بدست عثمان بیفتد که اینچنین نیز شد!!
((مطالعه این دو لینک در مورد آنچه که در شورای ۶نفره گذشت و شروطی که نهاده شده بود توصیه می‌شود:
https://t.me/borrhan/31196
https://t.me/borrhan/30871))


⬇️⬇️در ادامه به روایات اهل‌سنت در این خصوص دقت بفرمایید که عمر در زمان خلافتش و قبل از تشکیل شورا خبر میداد که عثمان خلیفه بعدی است!
و این مساله نقشه شوم شورای ساختگی را کاملا واضح میسازد:

📙در کتاب سنن ابی داود

《حدّثنا حفص بن عمر أبو عمر الضّرير، حدّثنا حمّاد بن سلمة، أنّ سعيد بن إياس الجريري أخبرهم، عن عبدالله بن شقيق العقيلي، عن الأقرع مؤذّن عمر بن الخطّاب، قال: بعثني عمر إلى الأسقف، فدعوته، فقال له عمر: وهل تجدني في الكتاب؟ قال: نعم. قال: كيف تجدني؟ قال أجدك قرناً، فرفع عليه الدّرّة فقال قرن مه؟ فقال: قرنٌ حديدٌ، أمينٌ شديد. قال كيف تجد الّذي يجيء من بعدي؟ فقال: أجده خليفةً صالحاً غير أنّه يؤثر قرابته، قال عمر: يرحم الله 👈عثمان! ثلاثاً....》


از اقرع (مؤذن عمر به خطاب) نقل شده است كه گفت: عمر مرا به نزد اسقف فرستاد و من او را فرا خواندم. عمر به او گفت: آيا نام مرا در كتاب (انجيل) يافته اى؟ گفت: بله. گفت اوصاف مرا چگونه يافتى؟ اسقف گفت تو را با عنوان «قرن»4 يافتم. عمر (عصبانى شد) شلاق خود (دره) را بالا برد و گفت: قرن چيست؟ اسقف پاسخ داد: قرن آهن بزرگ و محكمى است. عمر گفت: كسى را كه پس از من خواهد آمد چگونه يافتى؟ اسقف گفت: او را جانشين صالحى يافتم جز اين كه وى خويشاوندان خود را بر سر كار خواهد آورد. عمر سه مرتبه گفت: خدا به 👈عثمان رحم كند.


📚لینک روایت در کتابخانه اینترنتی اهلسنت:
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=184&pid=116897&hid=4039

📙روایتی در کتاب طبقات کبری ابن سعد:


《قال أَخبرنا قال أَخبرنا الوليد بن عطاء بن الأغر , وأحمد بن محمد بن الوليد الأزرقي , قالا : حدثنا عمرو بن يحيى بن سعيد الأموي , عن جده أن سعيد بن العاص أتى عمر يستزيده في داره التي بالبلاط ... فقال : حسبك , واختبئ عندك أن سيلي الأمر بعدي من يصل رحمك ، ويقضي حاجتك " . قال : فمكثت خلافة عمر بن الخطاب حتى استخلف عثمان وأخذها عن شورى ورضى , فوصلني , وأحسن , وقضى حاجتي , وأشركني في أمانته》

《1》