[ کانال برهان ]
11.2K subscribers
23.2K photos
1.88K videos
742 files
13.2K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
مسعودی ، مورخ اهل‌‌سنت نقل می‌کند:
هنگامي كه بدن شريف امام هادی علیه السلام را تشییع میکردند، شنيده شد كه كنيزكی می‌گفت: «ماذا لقينا في يوم الاثنين، قديماً و حديثاً»‌ يعني: «ما چه كشيديم از روز دوشنبه در گذشته و در اين زمان»

📔مروج ‌الذهب ج۴ ص۱۴۷

پی‌نوشت: دوشنبهٔ قدیم ، اشاره به روز #شهادت_رسولخدا صلی‌الله علیه و آله و تشکیل شورای منحوس سقیفه و نشستن غاصبانهٔ ابوبکر بر منبر نبوی و دوشنبهٔ جدید اشاره به روز شهادت امام هادی صلوات‌الله‌علیه در سال ۲۵۴ هجری دارد...

حضرت زینب سلام‌ الله علیها هم عصر عاشورا که روز جمعه یا شنبه بود فرمودند: بأبي من أضحي عسكره في يوم الاثنين = پدرم فدای کسی که لشکرش دوشنبه غارت شد..

▪️فرارسیدن سالروز شهادت امام هادی جد بزرگوار ولی نعمت‌مان امام عصر ارواحنا فداهما تسلیت باد!

#از_سقیفه_تا_کربلا (۷۶)

@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جامعه_کبیره (۳۸)
#نقد_وهابیت
#مصطفی_طباطبایی

🔸زیارت جامعه کبیره یادگار بی‌نظیر حضرت علی‌النقی امام هادی صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین

❗️برخی در مورد این فراز از زیارت جامعه کبیره «ایاب الخلق الینا و حسابهم علینا» معتقدند این بخش از زیارت مخالف صریح قرآن است

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

پاسخ سوم ما به این شبهه
پاسخ اول و دوم ←اینجا

▪️یکی از افرادی که این شبهه را مطرح می‌کند آقای مصطفی طباطبایی است و‌ ایشان از جمله کسانی است که زیارت جامعه را از آن جهت که - به زعم وی- مخالف نص قرآن است نمی‌پذیرد! و دلیل ایشان این است که قرآن بالصراحه به پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله اعلام میدارد { ما عَلَیکَ مِن حِسابِهِم مِن شَیءٍ} انعام/۵۲ - {عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} رعد/۴۰ - ولی در زیارت گفته شده :"حسابهم علیکم".

🔻این اصل که اگر روایتی با ظاهر یا نص آیه مخالف بود رد و مرفوض است امری است پذیرفتنی؛ ولی به نظر میرسد در رد روایت آنهم کل یک روایت به خاطر فرازی از فقرات آن (ولو در نگاه بدئی مخالف قرآن به نظر آید) نباید تسریع نمود.

خود قرآن بالصراحه میفرماید : « كَفى‌ بِاللَّهِ حَسِيباً» ؛ در عین حال در جای دیگر به همان صراحت میفرماید: «کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً»، این درحالیست که ما قاطعیم که بین آیات تهافت و تناقض نیست.

🔚 قرآن شریف به عنوان کتاب توحید اصرار اکید دارد که هیچ نیرو و قدرتی در عرض مالکیت و سلطنت الهی مطرح نیست.
حسابرس به اعمال اوست و بازگشت همگان به حکم و داوری اوست بلا شک.←اما این حسابرسی و بازگشت به حکم و داوری الهی باید تحلیل دقیق شود.

🔻اگر خود حق متعال در دنیا یا حتی قیامت به جعل و گزینش و اذن خود عده ای را به عنوان خلفای خود برگزیند و آنها را ولی و حاکم و سرپرست و... قرار دهد چنین چیزی منافی توحید است؟
با اینکه {مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ} اگر قرآن بفرماید : {إِن‌َّ عَلَينا لَلهُدي‌} و بعد در جای دیگر بفرماید : {إِنَّك‌َ لَتَهدِي‌ إِلي‌ صِراطٍ مُستَقِيم‌ٍ توحید حق آسیب میبیند؟ آیا اختلافی میان آیات رخ داده است؟

🔻هدایت به دست حق است یعنی اوست که قرآن و نبی را برای هدایت ابناء بشر آفریده آنها را هادی و راهنما قرار داده است و لاغیر مطلقا. 

{عَلَينا لَلهُدي‌} یعنی اگر ما نمی آفریدیم و تعلیم نمیدادیم همگان در جهل محض بودید ،{وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ} و در عین حال {لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}

🔚 درباره حسابرسی هم مسئله دقیقا همینگونه است. سلطنت حقیقی با اوست و اوست فعال ما یشاء و لا غیر. ولی همو عده ای را برمی‌گزیند که در دنیا و آخرت به حساب انسانها به امر و تعلیم حق رسیدگی کنند و خواست تشریعی حق ، سوق و ادخال جهنمی ها به جهنم و ... ، را کما هو به عنوان اولیا و جنود حق عملی نمایند.

بلی آنها هرچه بگویند و هر حکمی نمایند هیچ یک از پیش خود نیست بلکه {لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً} ؛ همانها به عده‌ای میگویند : {أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ} ؛ {يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ} و مأمورند به {أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ} با اینکه {وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}

«1⃣»
🔻در آیه ابتدایی هم که دستاویز مخالفین ماست ، خداوند در مقام تأدیب نبی میفرماید مبادا کسانی که شبانه روز خدا را می‌خوانند از خود برانی، حساب آنها با تو نیست.←یعنی ملاک ارزش ، ایمان و عمل است و عمل هر کسی هم مربوط به اوست؛ هیچ کس بار دیگری را به دوش نمی‌کشد لذا حساب آنها به عهده خودشان است کما اینکه حساب تو هم به آنها ربطی ندارد، {لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم} این معنا چه ربطی به محتوای زیارت جامعه دارد؟!

در همان سوره انعام که مورد استشهاد طباطبایی است ، چند آیه بعد میفرماید {وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ} یعنی زشتی اعمال کفار به عهده خودشان است و چیزی بر ذمه پرهیزکاران نیست تا در قیامت بخواهند پاسخگو باشند.

و باز در همین سوره با اینکه حکم را مخصوص حق معرفی میکند {إِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لله} ، {أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ} ؛ درباره ذریه حضرت ابراهیم علیه‌السلام میفرماید:
{أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیناهُمُ الکتابَ وَ الحُکمَ وَ النُّبُوَّةَ}
و باز در آیات۹۳ و ۹۴ از زبان ملائکه خطاب به کفار که حسابرس‌شان خداست میفرماید: {وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ}


←این است مصداق عینی بازگشت به حکم خدا . بازگشت به حکم معنایش فنای در ذات حق نیست همینی است که این آیات به وضوح بیان میکند.
{هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ ۗ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ} قطعا ملائکه و بعض آیات رب برای حسابرسی و بیان امر و حکم الهی می‌آیند که
{لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها} .

در انتهای پاسخ در این آیات نیز دقت شود:

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ

حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۚ

سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا


@borrhan
از زیبایی‌های زیارت غدیریه

از زیباترین و لطیف‌ترین نمونه‌های "عطف عام بر خاص" خطاب امام هادی علیه السلام به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زیارت غدیریه است:

💠 السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ وسَيِّدَ الوَصِيّينَ ووارِثَ عِلمِ النَّبِيّينَ ووَلِيَّ رَبِّ العالَمينَ ←ومَولايَ ومَولَى المُؤمِنينَ

امام هادی علیه السلام در این عبارت به جای اکتفا به "مولی المؤمنین" که شامل خودشان نیز می‌شد، به طور اختصاصی خود را جداگانه ذکر کردند.

📜 نسخه خطی کتاب المزار _ ابن المشهدي (عالم جلیل القدر شیعی قرن ۶)، کتابخانه آستان قدس رضوی

پی‌نوشت : خدایا به حق امام هادی علیه‌السلام جان ما را بگیر - گرچه می‌دانیم جان ما به نسبت خواسته‌ٔ‌مان ارزشی ندارد - و یک زیارت امیر المؤمنین صلوات الله علیه در معیت امام زمان ارواحنا فداه نصیب ما فرما...آن لحظه‌ای که حجت خدا رو به مضجع شریف امیر مؤمنان چنین خطاب می‌کنند: السلام عليك يا مولاي... و ما هم به تبعیت او این عبارت شیرین را تکرار کنیم...

#غدیریه (۱۳)
@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸آشنایی با فرزند بزرگوار امام هادی ، برادر بزرگتر امام حسن عسکری و عموی گرانقدر امام زمان علیهم‌السلام ؛ جناب محمد بن علی الهادی(ع) (درگذشته ۲۵۲ق) مشهور به سید محمد و سَبْعُ الدُّجَیل (شیرمرد دُجیل)

@borrhan
@fotrosmediatv
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خواب (۱۱۶)
#نقد_تصوف (۶۱۶)
#شخصیت_زدگی (۳۴)

حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی،
پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحله‌ای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار می‌رود و بقولِ مولوی إذا ظَهَرت الحقایق، بَطَلت الشرایع معیار می‌شود.

لذا سالکی که با خواب و کشف و شهودهای شیطانی😈 دچار انحراف شده و در مسیر شیطان قرار گرفته به بهانه اینکه به حقایق رسیده، دیگر از شرایع بی‌نیاز می‌شود!

در همین راستا به این حکایت توجه نمایید و به ابزار‌ خواب در استحمار عوام دقت ویژه کنید:

🔹شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ "کشف الاشتباه در کج‌روی اصحاب خانقاه" از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل می‌کند:

«مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام "عبدالصّمد" و کراماتی از او ظاهر می‌شد و مریدِ "مَجد الأشراف شیرازی" قطبِ سلسلۀ #ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از "نَجات العِباد" (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) می‌پرسید. دیدم مجدالاشراف را بد می‌گوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی می‌کند! و او را خارج از ایمان می‌داند. سبب پرسیدم که: آن‌همه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟! گفت:

خدا بر من منت گذاشت که مرا از شرّ این خبیث نگاه‌داشت! همانا این کافِر زِندیق مَعدِن لاف و گزاف، یعنی "مجد الاشراف" مرا فریب داد و نزدیک بود کافِر شوم و از دین خارج گردم! گفتم: چگونه فریب او را خوردی؟ گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه "ذکر خفیّ" و "ذکر جَلیّ" یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل می‌کردم. در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست می‌داد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم (+ حتما بخوان) ؛ تا آنکه خواب‌های بسیار خوب دیدم 👈🏻 و گاهی می‌شد کسی در گوش من می‌گفت: "فلانی از دنیا رفت!" بعد معلوم می‌شد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی می‌گفت: "فلان شخص وارد می‌شود!" و همانطور می‌شد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمی‌خوردم! و کسی را بهتر از او نمی‌دانستم. چون مجدالاشراف کثرت محبت مرا نسبت بخود دید و افعال مرا موافق مَذاق خود پسندید، نزد "زمان‌آقا" که نایب خاصّ او و از بزرگان سلسله ذهبیّه در خوی بود آمد و گفت: جناب آقا عبدالصّمد خیلی ترقی کرده و آثار بزرگی از او نمایان است، به همین زودی "مولود قلبی" او متولد می‌شود که باید ایشان او را اطاعت کند❗️"زمان آقا" این مطلب را بمن خبر داد تا روزی در خوی، مجدالاشراف بنزد من آمد و گفت: من بسرعت باید بروم شیراز، و رفتن من اهمیت دارد؛ و تو را وصیّت می‌کنم که هرچه می‌گویم مخالفت نکنی؛ و نزدیک است "فرزند قلبی" از تو متولد شود؛ باید او را اطاعت نمائی و تخلّف نکنی از گفتۀ او! این را بگفت و بجانب شیراز رفت و من هرشب خواب‌ها می‌دیدم و چنان گمان می‌کردم که امام محمّد باقر و یا امام صادق علیهما السلام را در خواب می‌بینم
یک روز در اطاق خود بودم؛
( ادامه در مطلب بعد 👇🏻)

«1⃣»
[ کانال برهان ]
#خواب (۱۱۶) #نقد_تصوف (۶۱۶) #شخصیت_زدگی (۳۴) حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی، پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحله‌ای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار می‌رود…
ناگاه چیزی از دهان من خارج و بصورت انسانی مجسّم گردید! و گفت: باید مرا اطاعت کنی! گفتم: بدون اذن مجدالاشراف اطاعت احدی نخواهم کرد! در حال، دیدم مجدالاشراف پیشِ روی من حاضر است! و می‌گوید: اطاعت کن او را که همان "مولود قلبی" است که ترا بشارت دادم! و از نظرم غائب گردید. پس آن شخصِ مُجسّم گفت: 👈🏻 میرزا عبدالصّمد! اما امروز، تکلیف تو تغییر کرد؛ و از امروز، واجبات و کلّیّۀ عبادات از تو ساقط گردید و جمیع مُحرَّمات (کارهای حرام) برای تو مُباح (حلال) است❗️من بمحض شنیدن این سخن، منقلب شدم؛ وحشتی مرا فراگرفت؛ یادآور مواعظ پدرم شدم که می‌گفت: شیاطین گاهی انسان را به عبادت می‌خوانند، تا مدّتی بگذرد سپس او را به ترک عبادت امر نمایند! پس در ظاهر چیزی نگفتم و رفتم تفصیل را به "زمان آقا" که نائب خاصّ مجدالاشراف بود نقل کردم. فوری، نامه‌ای نوشت به مجد الاشراف و قصه را عنوان کرد. مجدالاشراف فوراً تلگراف کرد به این عبارت: "صَحوُ المَعلوم! مَحوُ المَوهوم!" یعنی: آشکار شد معلوم و مرتفع شد موهوم! (معلوماتش آشکار شده و موهوماتش محو شده! موهوم یعنی عبادت) من مضطرب شدم و برخاستم و به خانه رفتم. دیدم دوباره آن شخص مُجَسّم آمد و گفتار خود را إعاده کرد! من بازهم گفتم: بدون اذن مرشد خود، مجدالاشراف، ترک عبادت نکنم!
گفت: اگر او بگوید، قبول میکنی؟ گفتم: آری! و گمان می‌کردم او هرگز نخواهد گفت! فوراً دیدم مجدالاشراف مجسّم شد و گفت: هرچه می‌گوید اطاعت کن! و از نظرم غایب گردید! اضطراب من زیاده شد. با خود گفتم: مجدالاشراف در شیراز است و من در خوی! چگونه بنزد من حاضر گردید؟!
پس از جای برخاستم و همی فکر می‌کردم که ترک عبادت چگونه جایز باشد؟! و حال آنکه، من شخص مکلّف و عاقل و مختار هستم! و هیچ پیغمبری و هیچ امامی ترک عبادت نکرده! با آنکه مقام قرب ایشان در نزد خدا از همه کس بیشتر بوده! در همین فکر بودم تا نزدِ یکی از رفقاءِ خود رسیدم و قصه را به او گفتم. بر من فریاد زد و گفت: وای بر تو! چه کسی ترا امر بترک عبادت کرده؟! این کفر و اِلحاد است؛ و امرکننده البته شیطان است! اگر می‌خواهی یقین کنی، این مرتبه که نزد تو آمد او را "لعن" کن! من مسرور شدم و از نزد او بمنزل آمدم، دیدم همان شخص آمد و مرا گفت: دیگر عبادت لازم نیست! و باید آنچه می‌گویم عمل کنی❗️تا این سخن گفت، او را لعنت کردم و گفتم: «لعنة اللهِ عَلیکَ و عَلیَ مَجدِالأشرافِ!» تا این گفتم، از نظرم غایب گردید و دیگر نیامد و تا مدّتی چندان صدمه و مَشَقّت کشیدم که مرا در خواب و بیداری اذیّت می‌نمود؛ تا آنکه به برکت اذکار وارده مأثوره و معتبرۀ ائمّه اطهار علیهِمُ السّلام رفع شد. آنوقت دانستم که کرامت‌های صوفیّه شیطانی است.»

📔کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه ص۳۵۱ - ۳۵۵(به اسکنها و مطلبی که در ادامه خواهد آمد توجه کنید)


@borrhan
[ کانال برهان ]
#خواب (۱۱۶) #نقد_تصوف (۶۱۶) #شخصیت_زدگی (۳۴) حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی، پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحله‌ای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار می‌رود…
📸 ↑↑تصویر "مجدالاشراف" از اقطاب مهمِ سلسله ذهبیه + اسکن‌های حکایت بالا

پی‌نوشت:  اینکه عبدالصمد گفت: من فکرمی‌کردم امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در خواب می‌بینم! توجه مجدد ما را به این روایت جلب می‌کند:
🔹...عن زرارة، قال قال ابوعبداللّه علیه السّلام: أخبرنی عن حمزة أیزعم ان أبی آتیه؟ قلت: نعم قال: کذب و اللّه ما یأتیه الا المتکون، ان ابلیس سلط شیطانا یقال له المتکون یأتی الناس فی أی صورة شاء، ان شاء فی صورة صغیرة و ان شاء فی صورة کبیرة و لا و اللّه ما یستطیع أن یجیء فی صورة أبی علیه السّلام.
🔸امام صادق علیه السلام به زراره فرمودند: آیا حمزه هنوز مدعی است که پدرم را می‌بیند؟ عرض کرد آری. فرمودند: بخدا دروغ می‌گوید! ابلیس، شیطانی (یا جنی) را بنام "مُتَکَوِّن" بر او مسلط می‌کند که به هرشکلی در می‌آید، کوچک و بزرگ، اما والله نمی‌تواند به شکل پدرم در بیاید!
📚اختیار معرفة الرجال، ٢/٥٨٩

حمزه، امام باقر علیه السلام را ندیده بوده و نمی‌توانسته ایشان را بشناسد، لذا شیطانی را می‌دیده که مدعی می‌شده امام باقر علیه السلام است! (معاذالله) جنیان و شیاطین هرگز نمی‌توانند به چهره معصومین دربیایند.

@borrhan