[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.92K videos
743 files
13.4K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
[ کانال برهان ]
🔻از روزهای پایانی عمر بن خطاب جملات عجیبی گزارش شده از آن‌جمله آنکه : ای کاش مدفوع💩گوسفند بودم!! ✍️عمر گفت: ای کاش گوسفندی بودم در خانواده‌ام که هر چه می‌خواستند مرا می‌پروریدند تا وقتی پروار شدم ، برخی از دوستان ایشان به دیدنشان می‌آمدند و قسمتی از گوشت…
🔻 عمر بن خطاب چهار روز پس از ضربت خوردن در سن ۵۵ یا ۶۵ سالگی از دنیا می‌رود و بار سنگینی را از اعمال خود و آیندگان به همراه می‌برد! یکی از جملاتی که در لحظات آخر عمْر ، بر زبان رانده بنا به اعتراف مخالفین این عبارت است: «وای بر من و وای بر مادرم اگر خدا بر من رحم نکند!»

🔸ابن عمر قال : كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال:  فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.

#عبدالله_بن_عمر مى‌گويد: «سر پدرم در وقت بيماري‌اش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.»

📔البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق:  شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت،  الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.

#فرحة_الزهراء
@borrhan
#فرحة_الزهراء
#بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷)

🔻غذای خلیفه

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونه‌ای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.

←می‌گویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکت‌داری هم بهتر می‌رسد، در ادامه خلیفه در طی جمله‌ای حکمت آموز و عرفانی می‌گوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمی‌تواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!

بدین ترتیب داستان‌های فراوانی می‌خوانیم که در آن‌ها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش می‌دهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستان‌ها دقیقا همان‌هایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در دوران خلافت نقل می‌کنند!!

برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفره‌ای که دو نوع غذا در آن بود نمی‌نشست(۲) همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام هم حکایت شده است.

❗️اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفره‌ای می‌نشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم می‌ریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل می‌شد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفره‌ای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا»❗️

🔚 از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفه‌ای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) می‌گفت: چه بسیار می‌شد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او‌ پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک می‌کرد و می‌گفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است.» (۴) ←بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)

از سوی دیگر در همان منابع می‌خوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو می‌کرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او می‌توانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)

آنگاه که از ملخ‌های بیابان ربذه یاد می‌کنند خلیفه آرزو می‌کند که ای کاش یک دو کاسه از آن را می‌توانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)

هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژه‌ای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)


👇👇ادامه👇👇
#ابوبکر_شناسی (۵۶)
#فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱)
#قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶)

💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادی‌الثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوق‌العاده خواندنی

🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#مقدمه : ابوبکر ظاهراً برای جانشینی خویش عمر را برگزید ، اما به روشنی مشخص است که روابط شیخین بسیار پیچیده‌تر از آنی است که تنها به عنوان دو دوست یا دو همکار از آن یاد شود،
اختلاف‌های فراوان و همکاری‌های بسیار آن دو در تاریخ ثبت است ؛ اما اگر صحبت خلافت مُلک و ریاستی باشد که به «الملک عقیم» : «سلطنت رحم و مروت نمی‌شناسد» تعبیر شود ، این همکاری و آن اختلاف باید بسی دقیق‌تر بررسی گردد.

🔚 قبل از #شهادت_رسولخدا شیخین به روشنی همکاری تمام و کمال داشتند البته هر‌یک با زیرکی خاص خود سعی در مطرح کردن خویش داشت ؛ اما پیمان نانوشتهٔ آنان پیش از صحیفه ملعونهٔ اول به گونه‌ای بود که گویی ابوبکر به جهت سن بیشتر باید در دوران پس از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به خلافت برسد؛

←در پی نوشتن صحیفه ملعونهٔ اول ، به ظاهر نزدیکی پنج تن امضا کننده آن ، حکایتگر این ماجراست که تا زنده بودن هر یک از آن ۵ نفر خلافت نباید از میانشان به دیگری منتقل شود اما باز هم ابوبکر به جهت سن بالاتر و برخی خصوصیات فردی از جمله آرامش بیشتر ، قدرت کلام و تظاهر به زهد و تقوا جلوتر از چهار نفر دیگر بود.

به ظاهر با آنچه در پیمان نامه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد علی رغم معرفی نشدن فردی به عنوان جانشین رسول خدا از سوی نویسندگان ، باز هم ابوبکر امکان بیشتری برای تصاحب این مقام داشت؛ البته از این تاریخ به بعد هر کدام از این دو نفر یعنی ابوبکر و عمر به دنبال نوعی یارکشی بودند تا بتوانند بعدها از آن استفاده بیشتری ببرند. اما آنچه هر دوی اینان را به هم نزدیک‌تر می‌کرد وجود #بنی_امیه‌ ای بود که با کنار زدن رقیبانی از بنی هاشم به شدت از لحاظ اجتماعی و در نتیجه سیاسی در جامعه عربی _ قبیلگی آن زمان جلوتر بودند.

🔸اولین اختلاف جدی بین ابوبکر و عمر به تصریح منابع اهل سنت در خود سقیفه بود. عمر خود می‌گوید ابوبکر با اشاره به انصاری که در زیر سایبان کوچک سقیفه جمع شده بودند
وی و #ابوعبیده را جلو انداخت. او در ادامه می‌گوید این کار ترفندی بیش نبود تا نشان دهد که تنها ابوبکر لایق این کار است. در منابع اهل تسنن تصریح شده است که عمر اذعان داشت ابوبکر با این کار طمع ما را نسبت به خلافت سنجید و در عین حال ناامیدمان کرد!

در همین راستا عمر آرزو می‌کرد که به حرف برادرش زید بن خطاب و یارانش گوش کرده بود تا ابوبکر مزه خلافت را نچشد! ←←این خود نشان می‌دهد که هر کدام از شیخین طرفداران و یاران خاص خود را داشتند اما به نظر تیم تحقیقاتی برهان ، بسیار بعید می‌نماید که در صورت حضور ابوبکر ، عمر حتی با گوش دادن به حرف برادر یا کس دیگری می‌توانست به خلافت برسد.

به ظاهر ابوبکر مانند واسطه و اصطلاحا «کاتالیزوری» برای آمادگی مردم برای خلافت عمر که خشونت و بی‌مایگی تمام زندگی‌اش را فرا گرفته بود عمل کرد علت نیز به روشنی قابل مشاهده است؛←خلیفه دوم در آخرین سفر حجش که البته آخرین ماه زندگیش بود مطالب بحث برانگیزی را اشاره می‌کند او به ظاهر در همان سفر ، حداقل دو بار یک مرتبه به #مغیرة و یک بار دیگر به فرزندش #عبدالله_بن_عمر متذکر می‌شود که «قریش بیشترین حسادت را در میان مردمان دارد و در میان ایشان ابوبکر حسودترین فرد است» سپس او از زیرکی ابوبکر سخن می‌گوید و اینکه خلافت را از چنگ عمر ربوده است، در همین ماجرا عمر و فرزندش عبدالله بن عمر تصریح و تایید می‌کنند که «والله لهو احب الی الناس من ضیاء أبصارهم»(۱- ر.ک: تصویر الحاقی) «:ابوبکر در نظر مردمان از نور چشمشان هم عزیزتر است» که گویا اشاره به همان عوام فریبی و زهد شخص خلیفه اول دارد.

-----------

۱- شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید ج۲صص۳۲-۲۸

«1⃣»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب أعلمية أمير المؤمنين فی كلام سيد المرسلين و علماء المسلمین- تألیف امین بن صالح هران در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/9565 #افضلیت #تاغدیرهرروزیک_کتاب
💠برتری علی بن ابی طالب ع بر بزرگان سقیفه به اعتراف مخالفین

🔹
#عبدالله_بن_عمر گوید: وقتی صحابه را در افضیلت می‌شمردیم، می‌گفتیم: ابوبکر و عمر و عثمان. مردی به عبدالله بن عمر گفت: ای ابوعبدالرحمن! پس علی(علیه السلام)چه شد؟ عبدالله بن عمر گفت: وای بر تو! علی(علیه السلام) از اهل بیت است و کسی قابل مقایسه با اهل بیت نیست.
علی (علیه السّلام) هم درجه با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ طور/۲۱ ﴾، یعنی؛ و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیرویشان کردند.
👈پس فاطمه (سلام الله علیها‌) هم درجه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و علی (علیه السّلام) نیز هم درجه آن هاست.


📚شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱ - «قال ابن عمر : إنا إذا عددنا قلنا: أبو بكر و عمر ، و عثمان . فقال له رجل: يا أبا عبد الرحمن! فعلي؟ قال ابن عمر : ويحك! علي من أهل البيت لا يقاس بهم، علي مع  رسول  الله في درجته، إن الله يقول: و الذين آمنوا و اتبعتهم ذريتهم. ففاطمه مع رسول  الله في درجته و علي معهما.»

#افضلیت
#قیاس_با_معصوم (۳۰)
#آیه_تطهیر #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM