#تربیت_فرزند (۵)
#علی_اکبر
#علی_اصغر
💎 چرا اصرار بر نامِ علی؟
💡امام سجاد علیهالسلام پاسخ به این سوال را به ما رساندهاند!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻علامه مجلسی رحمه الله نقل کرده:
کِتَابُ النَّسَبِ: عَنْ یَحْیَی بْنِ الْحَسَنِ: قَالَ یَزِیدُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَا عَجَبَا لِأَبِیکَ سَمَّی عَلِیّاً وَ عَلِیّاً فَقَالَ علیه السلام إِنَّ أَبِی أَحَبَّ أَبَاهُ فَسَمَّی بِاسْمِهِ مِرَاراً.
#ترجمه : در کتاب نَسَب آمده: #یزید بن معاویه لعنهما الله به حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام گفت: تعجب میکنم از پدرت که این همه نام فرزندان خود را «علی» میگذارد؟ حضرت سجاد علیه السّلام فرمودند: چون پدرم، پدرش علی را خیلی دوست داشت، لذا نام او را تکرار نموده است.
📔بحارالانوار، ج ۴۵ ص ١٧۵
(ر.ک : تصویر الحاقی)
🔻همچنین طبق روايت شیخ کلینی رحمه الله:
#معاویه، #مروان_بن_حکم لعنهم الله را والى مدینه قرار داد و به او فرمان داد که براى جوانان قریش سهمیّهاى از بیتالمال قرار دهد؛ او نیز چنین کرد. امام سجّاد على بن الحسین علیهما السلام مىفرماید: من به نزد او رفتم ( تا حقّ خود را از بیت المال بگیرم ) مروان به من گفت: نامت چیست؟ گفتم: على بن الحسین. پرسید: نام برادرت چیست؟ گفتم: على! گفت: على و على؟! پدرت چه منظورى دارد که نام همه فرزندانش را على مى گذارد؟ سپس سهمیّه مرا مشخص کرد. وقتى که به نزد پدرم بازگشتم و ماجرا را بازگو نمودم؛ پدرم فرمودند:
«وَیْلی عَلَى ابْنَ الزَّرْقاءِ دَبّاغَهِ الاُدُمِ، لَوْ وُلِدَ لی مِایَهٌ لاَحْبَبْتُ اَنْ لا اُسَمِّىَ اَحَداً مِنْهُمْ اِلاّ عَلیّاً»
#ترجمه : واى بر پسر زن زاغ چشمى که پوستها را دبّاغى مىکرد، من اگر یکصد فرزند داشته باشم، دوست دارم جز «على» نامى دیگر براى آنان انتخاب نکنم.
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَزْرَمِیِّ قَالَ: اسْتَعْمَلَ مُعَاوِیَةُ مَرْوَانَ بْنَ الْحَکَمِ عَلَی الْمَدِینَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفْرِضَ لِشَبَابِ قُرَیْشٍ فَفَرَضَ لَهُمْ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَأَتَیْتُهُ فَقَالَ مَا اسْمُکَ فَقُلْتُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَقَالَ مَا اسْمُ أَخِیکَ فَقُلْتُ عَلِیٌّ قَالَ عَلِیٌّ وَ عَلِیٌّ مَا یُرِیدُ أَبُوکَ أَنْ یَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلَّا سَمَّاهُ عَلِیّاً ثُمَّ فَرَضَ لِی فَرَجَعْتُ إِلَی أَبِی فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ وَیْلِی عَلَی ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّیَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِیّاً.»
📔الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۶ ص ١٩
پیشنهاد مطالعه:
دوست دارید دختر و پسرتان را در قیامت با چه نامی صدا کنند؟
#تربیت_فرزند
➖➖➖➖
@borrhan
#علی_اکبر
#علی_اصغر
💎 چرا اصرار بر نامِ علی؟
💡امام سجاد علیهالسلام پاسخ به این سوال را به ما رساندهاند!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻علامه مجلسی رحمه الله نقل کرده:
کِتَابُ النَّسَبِ: عَنْ یَحْیَی بْنِ الْحَسَنِ: قَالَ یَزِیدُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَا عَجَبَا لِأَبِیکَ سَمَّی عَلِیّاً وَ عَلِیّاً فَقَالَ علیه السلام إِنَّ أَبِی أَحَبَّ أَبَاهُ فَسَمَّی بِاسْمِهِ مِرَاراً.
#ترجمه : در کتاب نَسَب آمده: #یزید بن معاویه لعنهما الله به حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام گفت: تعجب میکنم از پدرت که این همه نام فرزندان خود را «علی» میگذارد؟ حضرت سجاد علیه السّلام فرمودند: چون پدرم، پدرش علی را خیلی دوست داشت، لذا نام او را تکرار نموده است.
📔بحارالانوار، ج ۴۵ ص ١٧۵
(ر.ک : تصویر الحاقی)
🔻همچنین طبق روايت شیخ کلینی رحمه الله:
#معاویه، #مروان_بن_حکم لعنهم الله را والى مدینه قرار داد و به او فرمان داد که براى جوانان قریش سهمیّهاى از بیتالمال قرار دهد؛ او نیز چنین کرد. امام سجّاد على بن الحسین علیهما السلام مىفرماید: من به نزد او رفتم ( تا حقّ خود را از بیت المال بگیرم ) مروان به من گفت: نامت چیست؟ گفتم: على بن الحسین. پرسید: نام برادرت چیست؟ گفتم: على! گفت: على و على؟! پدرت چه منظورى دارد که نام همه فرزندانش را على مى گذارد؟ سپس سهمیّه مرا مشخص کرد. وقتى که به نزد پدرم بازگشتم و ماجرا را بازگو نمودم؛ پدرم فرمودند:
«وَیْلی عَلَى ابْنَ الزَّرْقاءِ دَبّاغَهِ الاُدُمِ، لَوْ وُلِدَ لی مِایَهٌ لاَحْبَبْتُ اَنْ لا اُسَمِّىَ اَحَداً مِنْهُمْ اِلاّ عَلیّاً»
#ترجمه : واى بر پسر زن زاغ چشمى که پوستها را دبّاغى مىکرد، من اگر یکصد فرزند داشته باشم، دوست دارم جز «على» نامى دیگر براى آنان انتخاب نکنم.
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَزْرَمِیِّ قَالَ: اسْتَعْمَلَ مُعَاوِیَةُ مَرْوَانَ بْنَ الْحَکَمِ عَلَی الْمَدِینَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفْرِضَ لِشَبَابِ قُرَیْشٍ فَفَرَضَ لَهُمْ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَأَتَیْتُهُ فَقَالَ مَا اسْمُکَ فَقُلْتُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَقَالَ مَا اسْمُ أَخِیکَ فَقُلْتُ عَلِیٌّ قَالَ عَلِیٌّ وَ عَلِیٌّ مَا یُرِیدُ أَبُوکَ أَنْ یَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلَّا سَمَّاهُ عَلِیّاً ثُمَّ فَرَضَ لِی فَرَجَعْتُ إِلَی أَبِی فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ وَیْلِی عَلَی ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّیَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِیّاً.»
📔الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۶ ص ١٩
پیشنهاد مطالعه:
دوست دارید دختر و پسرتان را در قیامت با چه نامی صدا کنند؟
#تربیت_فرزند
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#عطش (۷۲)
#رقیه (۵۰)
▫️جریان آب در کربلا
▫️اول از همه به رقیه آب دادند که از همه کوچکتر بود و روانه قتلگاه شد تا....😭
✧❁﷽❁✧
⚫️ مصیبت تشنگی اطفال حرم حسینی در کربلا در بیانات سيدالواعظين، خطیب نامی مرحوم سید محمود امامی اصفهانی، به نقل از کتاب ثمرات الحیات
➖ از اخباری که بر کتب مقاتل مینویسد، ظاهر میشود:
از روز هفتم محرم که آب را بستند تا عصر عاشورا، سه مرتبه بیشتر اهلبیت علیهمالسـلام آب نخوردند:
●یک مرتبه: از آن چشمهای که به اعجار حضرت سیدالشهداء پیدا شد.
●دفعه دوم: از آن آبی که حضرت عباس علیهالسلام با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند، قال العلامة: ولذلك سمي العباس السقاء؛ علامه مجلسی گفته: به این سبب #حضرت_ابوالفضل را سقا گفتهاند.
●دفعه سوم: شب عاشورا حضرت #علی_اکبر علیهالسّلام، با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند.
➖ معلوم نیست که آیا سیراب شدند یا نه؟!
دیگر این اطفال و زنها و مردها یک قطره آب
نخوردند، تا روز عاشورا که هر لحظه تشنگی آنها زیاد میشد و شدت مییافت.
آخر هوا که گرم بود حرارت آتشی که در خندق دور خیمهها روشن کرده بودند، هم افزون گشت تا کار تشنگی به جایی رسید که پوست بدنهای بزرگان پژمرده و درهم کشیده شده و بعضی از اطفال کوچک از تشنگی هلاک شدند.
➖ چون حضرت امام حسين عليهالسّلام به زينب علیهاالسلام وصیت نموده بود که:
اطفال را جمعآوری و پرستاری نماید.
بعد از غارت خیمهها، زینب علیهاالسلام در مقام جمعآوری اطفال حرمسرا برآمد که در بیابان متفرق شده بودند.
پس رسیدند به دو طفل که در پای درختی از خوف و تشنگی وفات یافته بودند.
➖ و هم فاضل بسطامي در كتاب "تحفة الحسينية" از کتاب "منبع الدموع" از امام
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روایت کرده؛ وقتی که آمدند اهلبیت علیهمالسـلام را سوار کنند، لشکر به اطراف رفتند، آنها را پیدا نکردند.
شمر ملعون در مقام تفحص برآمد و به هر طرف مرکب میتاخت تا رسید پای درخت گزی، دید در سایه آن درخت خوابیدهاند، آن ملعون از بالای اسب خم شد و چند تازیانه بر آنها زد حرکت نکردند. پیاده شد، چند سیلی به صورت آنها زد. باز حرکت نکردند. دید هر دو از دنیا رفتهاند.
➖ گمان ندارم کسی آنها را دفن کرده باشد؛ زیرا که اینها عزیزتر از حسین علیهالسلام نبودند که سه روز و سه شب بدان مبارکش روی خاک افتاده بود اما یقین است که دیگر اسب بر بدن آنها نیافتند، بلکه این ظلم مخصوص به آن حضرت بود. (كما قال : وانا السبط الذي.. )
➖ باز فاضل نظامی در "تحفة الحسينية" مینویسد:
آنچه از کتاب "مختاریة"، شیخ ابوالفتوح معلوم میشود این است که:
دو دختر صغیره یکی از حضرت امام حسن و یکی از حضرت سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند بعد شرح وفات آنها را ذکر میکنند....
➖ وقتی که خیمهها را آتش زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمهها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف میلرزیدند.
یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت:
ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمیرسد، بگو اینها را آب بدهند که از بیآبی دارند هلاک میشوند. عمرسعد گفت:
بروید ایشان را آب دهید. سقاها مشکها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیال.
اول جام آبی به رقیه دادند که از همه کوچکتر بود، رقیه آب را گرفت و روانه قتلگاه شد.
گفتند: کجا میروی؟
گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لبهایش تشنه بود، میخواهم این آب را به او بدهم!
ظاهراً بیشتر غصه این اهل و عیال و اطفال برای تشنگی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بوده است.
📚 ثمرات الحياة، تحقیق آقای ملکی، ج۱، ص۸۱۵ _ ۸۱۶
➖➖➖➖
@borrhan
#رقیه (۵۰)
▫️جریان آب در کربلا
▫️اول از همه به رقیه آب دادند که از همه کوچکتر بود و روانه قتلگاه شد تا....😭
✧❁﷽❁✧
⚫️ مصیبت تشنگی اطفال حرم حسینی در کربلا در بیانات سيدالواعظين، خطیب نامی مرحوم سید محمود امامی اصفهانی، به نقل از کتاب ثمرات الحیات
➖ از اخباری که بر کتب مقاتل مینویسد، ظاهر میشود:
از روز هفتم محرم که آب را بستند تا عصر عاشورا، سه مرتبه بیشتر اهلبیت علیهمالسـلام آب نخوردند:
●یک مرتبه: از آن چشمهای که به اعجار حضرت سیدالشهداء پیدا شد.
●دفعه دوم: از آن آبی که حضرت عباس علیهالسلام با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند، قال العلامة: ولذلك سمي العباس السقاء؛ علامه مجلسی گفته: به این سبب #حضرت_ابوالفضل را سقا گفتهاند.
●دفعه سوم: شب عاشورا حضرت #علی_اکبر علیهالسّلام، با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند.
➖ معلوم نیست که آیا سیراب شدند یا نه؟!
دیگر این اطفال و زنها و مردها یک قطره آب
نخوردند، تا روز عاشورا که هر لحظه تشنگی آنها زیاد میشد و شدت مییافت.
آخر هوا که گرم بود حرارت آتشی که در خندق دور خیمهها روشن کرده بودند، هم افزون گشت تا کار تشنگی به جایی رسید که پوست بدنهای بزرگان پژمرده و درهم کشیده شده و بعضی از اطفال کوچک از تشنگی هلاک شدند.
➖ چون حضرت امام حسين عليهالسّلام به زينب علیهاالسلام وصیت نموده بود که:
اطفال را جمعآوری و پرستاری نماید.
بعد از غارت خیمهها، زینب علیهاالسلام در مقام جمعآوری اطفال حرمسرا برآمد که در بیابان متفرق شده بودند.
پس رسیدند به دو طفل که در پای درختی از خوف و تشنگی وفات یافته بودند.
➖ و هم فاضل بسطامي در كتاب "تحفة الحسينية" از کتاب "منبع الدموع" از امام
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روایت کرده؛ وقتی که آمدند اهلبیت علیهمالسـلام را سوار کنند، لشکر به اطراف رفتند، آنها را پیدا نکردند.
شمر ملعون در مقام تفحص برآمد و به هر طرف مرکب میتاخت تا رسید پای درخت گزی، دید در سایه آن درخت خوابیدهاند، آن ملعون از بالای اسب خم شد و چند تازیانه بر آنها زد حرکت نکردند. پیاده شد، چند سیلی به صورت آنها زد. باز حرکت نکردند. دید هر دو از دنیا رفتهاند.
➖ گمان ندارم کسی آنها را دفن کرده باشد؛ زیرا که اینها عزیزتر از حسین علیهالسلام نبودند که سه روز و سه شب بدان مبارکش روی خاک افتاده بود اما یقین است که دیگر اسب بر بدن آنها نیافتند، بلکه این ظلم مخصوص به آن حضرت بود. (كما قال : وانا السبط الذي.. )
➖ باز فاضل نظامی در "تحفة الحسينية" مینویسد:
آنچه از کتاب "مختاریة"، شیخ ابوالفتوح معلوم میشود این است که:
دو دختر صغیره یکی از حضرت امام حسن و یکی از حضرت سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند بعد شرح وفات آنها را ذکر میکنند....
➖ وقتی که خیمهها را آتش زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمهها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف میلرزیدند.
یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت:
ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمیرسد، بگو اینها را آب بدهند که از بیآبی دارند هلاک میشوند. عمرسعد گفت:
بروید ایشان را آب دهید. سقاها مشکها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیال.
اول جام آبی به رقیه دادند که از همه کوچکتر بود، رقیه آب را گرفت و روانه قتلگاه شد.
گفتند: کجا میروی؟
گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لبهایش تشنه بود، میخواهم این آب را به او بدهم!
ظاهراً بیشتر غصه این اهل و عیال و اطفال برای تشنگی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بوده است.
📚 ثمرات الحياة، تحقیق آقای ملکی، ج۱، ص۸۱۵ _ ۸۱۶
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#تربیت_فرزند (۵) #علی_اکبر #علی_اصغر 💎 چرا اصرار بر نامِ علی؟ 💡امام سجاد علیهالسلام پاسخ به این سوال را به ما رساندهاند! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻علامه مجلسی رحمه الله نقل کرده: کِتَابُ النَّسَبِ: عَنْ یَحْیَی بْنِ الْحَسَنِ: قَالَ یَزِیدُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
شجاعت حضرت #علی_اکبر و رجزخوانی آن حضرت و نحوه شهادت ایشان در منابع مخالفین
(آدرس دقیق رجز حضرت علی اکبر سلام الله علیه در کتاب کنز الدرر و جامع الغرر ابن الدواداري ج٤ ص٨٩_٩٠)
توضیحات↓↓
https://t.me/borrhan/59187
(آدرس دقیق رجز حضرت علی اکبر سلام الله علیه در کتاب کنز الدرر و جامع الغرر ابن الدواداري ج٤ ص٨٩_٩٠)
توضیحات↓↓
https://t.me/borrhan/59187