[ کانال برهان ]
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۱) #ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷) #خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵) 🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد! ←اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام ←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیعالثانی سالمرگ خالد بن…
🔸 #ابن_ابی_الحدید در شرح نهج البلاغة میگوید: «شیطانِ طاق(منظور مومن طاق رحمه الله است) به کسى که پرسیده بود «چه چیزى علی علیه السلام را از این که با ابوبکر درباره خلافت درگیر شود، باز داشت؟»، گفت: اى پسر برادرم! ترسید که جنّیان، او را بکشند!!
←من (ابن ابى الحدید) اعتقاد ندارم که جنّیان، سعد را کشته باشند و این شعر از آنان باشد. شک ندارم که آدمیان، او را کشتند و این شعر هم شعر آدمیان است، امّا بعید نمىدانم که خالد این کار را کرده باشد تا بدین وسیله ابوبکر را خشنود سازد. پس، گناهش بر گردن خالد است(*) و این گونه کارها از خالد، بعید نیست.»
📔شرح نهج البلاغة،جلد ۱۷،صفحه ۶۲
پیشنهاد مطالعه :
وقتی مومن الطاق ابوحنیفه را بیچاره میکرد↓↓
https://t.me/borrhan/56783
* : جای تعجب و تأسف است که ابن ابی الحدید گناه این جنایت را متوجه خالد میداند ؛ در حالیکه مسئول اصلی انتخاب خالد شخص ابوبکر است!!
#ترور #ابوبکر_شناسی
←من (ابن ابى الحدید) اعتقاد ندارم که جنّیان، سعد را کشته باشند و این شعر از آنان باشد. شک ندارم که آدمیان، او را کشتند و این شعر هم شعر آدمیان است، امّا بعید نمىدانم که خالد این کار را کرده باشد تا بدین وسیله ابوبکر را خشنود سازد. پس، گناهش بر گردن خالد است(*) و این گونه کارها از خالد، بعید نیست.»
📔شرح نهج البلاغة،جلد ۱۷،صفحه ۶۲
پیشنهاد مطالعه :
وقتی مومن الطاق ابوحنیفه را بیچاره میکرد↓↓
https://t.me/borrhan/56783
* : جای تعجب و تأسف است که ابن ابی الحدید گناه این جنایت را متوجه خالد میداند ؛ در حالیکه مسئول اصلی انتخاب خالد شخص ابوبکر است!!
#ترور #ابوبکر_شناسی
#آیه_تطهیر (۱۵۳)
#فدک (۲۲۸)
#ابوبکر_شناسی (۵۴)
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۹۵)
✅ طلب شاهد از مصداق آیه تطهیر دلیل برای کفر ابوبکر است.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با توجه به آیه تطهیر که مفسران شیعه و سنی شأن نزول آن را درباره اهل بیت پیامبر می دانند، پرواضح است که حضرت امیر و فاطمه زهرا سلام الله علیهما از هر گونه رجس و پلیدی دورند ، و بدیهی است که مصداق این آیه نمیتواند ادعای نادرست مطرح کند؛
همه ما قضیه خزیمه بن ثابت را شنیدهایم که در معامله ای که حضور نداشته ، بخاطر #عصمت پیامبر حق بودن دعوی پیامبر را تصدیق میکند؛
#ابن_ابی_الحدید ازبزرگان اهلسنت قضیه فدک را با داستان خزیمه چنین مقایسه میکند و میگوید:
🔸بما تواترت الأخبار في ذلك و الإرادة هاهنا دلالة على وقوع الفعل للمراد و أيضا فيدل على ذلك قوله فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذى الله. و هذا يدل على عصمتها لأنها لو كانت ممن تقارف الذنوب لم يكن من يؤذيها مؤذيا له على كل حال بل كان متى فعل المستحق من ذمها أو إقامة الحد عليها إن كان الفعل يقتضيه سارا له و مطيعا على أنا لا نحتاج أن ننبه هذا الموضع على الدلالة على عصمتها بل يكفي في هذا الموضع العلم بصدقها فيما ادعته و هذا لا خلاف فيه بين المسلمين لأن أحدا لا يشك أنها لم تدع ما ادعته كاذبة و ليس بعد ألا تكون كاذبة إلا أن تكون صادقة و إنما اختلفوا في هل يجب مع العلم بصدقها تسلم ما ادعته بغير بينة أم لا يجب ذلك قال الذي يدل على الفصل الثاني أن البينة إنما تراد ليغلب في الظن صدق المدعي أ لا ترى أن العدالة معتبرة في الشهادات لما كانت مؤثرة في غلبة الظن لما ذكرناه و لهذا جاز أن يحكم الحاكم بعلمه من غير شهادة لأن علمه أقوى من الشهادة و لهذا كان الإقرار أقوى من البينة من حيث كان أغلب في تأثير غلبة الظن و إذا قدم الإقرار على الشهادة لقوة الظن عنده فأولى أن يقدم العلم على الجميع و إذا لم يحتج مع الإقرار إلى شهادة لسقوط حكم الضعيف مع القوي لايحتاج أيضا مع العلم إلى مايؤثر الظن من البينات و الشهادات و الذي يدل على صحة ما ذكرناه أيضا أنه لا خلاف بين أهل النقل في أن أعرابيا نازع النبي ص في ناقة فقال ع هذه لي و قد خرجت إليك من ثمنها فقال الأعرابي من يشهد لك بذلك فقال خزيمة بن ثابت أنا أشهد بذلك فقال النبي من أين علمت و ما حضرت ذلك قال لا و لكن علمت ذلك من حيث علمت أنك رسول الله فقال قد أجزت شهادتك و جعلتها شهادتين فسمي ذا الشهادتين .
#ترجمه : (آیه تطهیر) حکایت از #عصمت او(حضرت فاطمه) دارد، چنانکه از آیه چنین برداشت شده و همچنین قول پیامبر که فرمود هرکس فاطمه را آزار دهد من را آزار داده و آزار من خشم خدا را بدنبال دارد. و این کلام پیامبر هم دلالت بر عصمت میکند...طبق این آیه و قول پیامبر نیازی نیست دلیل بیاوریم (قضیه فدک) بلکه کافی است در این جا بدانیم که او در آنچه ادعا کرده راست میگوید ، و اختلافی نیست در مورد آن در میان مسلمانان، زیرا هیچ کس شک ندارد که او ادعای دروغ خود را نکرده است ، و بعد از آن هم دروغ نبوده است، مگر اینکه راست است. که دلیل بر این است که حقیقت مدعی را غلبه کند،←آیا نمیبینید که عدالت در شهادت ها لحاظ میشود، زیرا در غلبه شبهه به آنچه ذکر کردیم مؤثر بوده و به همین دلیل برای قاضی جایز است با علم خود بدون شهادت حکم کند ، زیرا علم او قویتر از شهادت است و به همین دلیل اقرار از ادله قویتر بود ، که در تأثیر غلبه ظن بیشتر بود .با همین تصدیق و شهادت دادن ادعای (ابوبکر) را باطل میکند....که دلالت بر درستی آنچه را هم آوردیم در میان اهل روایات اختلافی نیست که بادیه نشینی با پیامبر در مورد شتر اختلاف میکند خزیمه به نفع پیامبر شهادت داد، اعرابى اعتراض كرد كه او شهادت مىدهد در حالى كه حضور نداشته ، چون پيامبر از خزيمه پرسيد كه آيا هنگام خريد و فروش حضور داشته است، گفت: نه، ولی من از آنجا دانستم ، كه تو رسول خدا هستی، گفت: شهادت تو مقبول است و من آن را دو شهادت كردم، پس او را ذوالشهادتين ناميدند.
📚شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ج 16ص273
✍ پینوشت:
پس اگر نبود اینکه عصمت دلیل صدق است از شهادت پیامبر به قول خزیمه که شاهد ماجرا نبود ، حکم نمیکرد و آنرا تصویب نمیکرد خزیمه را در شهادت برچیزی که ندیده بود آنرا ، و شاهد خرید و فروش نبود. ولیکن خزیمه چون میدانست پیامبر از جانب خداوند است و در گفتار خود معصوم است و معصوم هم هیچوقت فعل منافی عصمت انجام نمیدهد و دروغ نمیگوید حق را به رسول الله داد. ←و لذا هرگاه واجب باشد قبول قول فاطمه سلام الله علیها بدلائل صدق او و مستغنی باشد از شهود برای وی ثابت میشود ابوبکری که منع کرده است حضرت صدیقه را از حق وی و واجب ساخته که شاهد بیاورد برای صحت قولش ، در حکم ظلم کرده است و در فعل آزار کرده است خدا و رسول را به سبب آزار دادن حضرت.
( + اینجا و اینجا )
➖➖➖➖
@borrhan
#فدک (۲۲۸)
#ابوبکر_شناسی (۵۴)
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۹۵)
✅ طلب شاهد از مصداق آیه تطهیر دلیل برای کفر ابوبکر است.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با توجه به آیه تطهیر که مفسران شیعه و سنی شأن نزول آن را درباره اهل بیت پیامبر می دانند، پرواضح است که حضرت امیر و فاطمه زهرا سلام الله علیهما از هر گونه رجس و پلیدی دورند ، و بدیهی است که مصداق این آیه نمیتواند ادعای نادرست مطرح کند؛
همه ما قضیه خزیمه بن ثابت را شنیدهایم که در معامله ای که حضور نداشته ، بخاطر #عصمت پیامبر حق بودن دعوی پیامبر را تصدیق میکند؛
#ابن_ابی_الحدید ازبزرگان اهلسنت قضیه فدک را با داستان خزیمه چنین مقایسه میکند و میگوید:
🔸بما تواترت الأخبار في ذلك و الإرادة هاهنا دلالة على وقوع الفعل للمراد و أيضا فيدل على ذلك قوله فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذى الله. و هذا يدل على عصمتها لأنها لو كانت ممن تقارف الذنوب لم يكن من يؤذيها مؤذيا له على كل حال بل كان متى فعل المستحق من ذمها أو إقامة الحد عليها إن كان الفعل يقتضيه سارا له و مطيعا على أنا لا نحتاج أن ننبه هذا الموضع على الدلالة على عصمتها بل يكفي في هذا الموضع العلم بصدقها فيما ادعته و هذا لا خلاف فيه بين المسلمين لأن أحدا لا يشك أنها لم تدع ما ادعته كاذبة و ليس بعد ألا تكون كاذبة إلا أن تكون صادقة و إنما اختلفوا في هل يجب مع العلم بصدقها تسلم ما ادعته بغير بينة أم لا يجب ذلك قال الذي يدل على الفصل الثاني أن البينة إنما تراد ليغلب في الظن صدق المدعي أ لا ترى أن العدالة معتبرة في الشهادات لما كانت مؤثرة في غلبة الظن لما ذكرناه و لهذا جاز أن يحكم الحاكم بعلمه من غير شهادة لأن علمه أقوى من الشهادة و لهذا كان الإقرار أقوى من البينة من حيث كان أغلب في تأثير غلبة الظن و إذا قدم الإقرار على الشهادة لقوة الظن عنده فأولى أن يقدم العلم على الجميع و إذا لم يحتج مع الإقرار إلى شهادة لسقوط حكم الضعيف مع القوي لايحتاج أيضا مع العلم إلى مايؤثر الظن من البينات و الشهادات و الذي يدل على صحة ما ذكرناه أيضا أنه لا خلاف بين أهل النقل في أن أعرابيا نازع النبي ص في ناقة فقال ع هذه لي و قد خرجت إليك من ثمنها فقال الأعرابي من يشهد لك بذلك فقال خزيمة بن ثابت أنا أشهد بذلك فقال النبي من أين علمت و ما حضرت ذلك قال لا و لكن علمت ذلك من حيث علمت أنك رسول الله فقال قد أجزت شهادتك و جعلتها شهادتين فسمي ذا الشهادتين .
#ترجمه : (آیه تطهیر) حکایت از #عصمت او(حضرت فاطمه) دارد، چنانکه از آیه چنین برداشت شده و همچنین قول پیامبر که فرمود هرکس فاطمه را آزار دهد من را آزار داده و آزار من خشم خدا را بدنبال دارد. و این کلام پیامبر هم دلالت بر عصمت میکند...طبق این آیه و قول پیامبر نیازی نیست دلیل بیاوریم (قضیه فدک) بلکه کافی است در این جا بدانیم که او در آنچه ادعا کرده راست میگوید ، و اختلافی نیست در مورد آن در میان مسلمانان، زیرا هیچ کس شک ندارد که او ادعای دروغ خود را نکرده است ، و بعد از آن هم دروغ نبوده است، مگر اینکه راست است. که دلیل بر این است که حقیقت مدعی را غلبه کند،←آیا نمیبینید که عدالت در شهادت ها لحاظ میشود، زیرا در غلبه شبهه به آنچه ذکر کردیم مؤثر بوده و به همین دلیل برای قاضی جایز است با علم خود بدون شهادت حکم کند ، زیرا علم او قویتر از شهادت است و به همین دلیل اقرار از ادله قویتر بود ، که در تأثیر غلبه ظن بیشتر بود .با همین تصدیق و شهادت دادن ادعای (ابوبکر) را باطل میکند....که دلالت بر درستی آنچه را هم آوردیم در میان اهل روایات اختلافی نیست که بادیه نشینی با پیامبر در مورد شتر اختلاف میکند خزیمه به نفع پیامبر شهادت داد، اعرابى اعتراض كرد كه او شهادت مىدهد در حالى كه حضور نداشته ، چون پيامبر از خزيمه پرسيد كه آيا هنگام خريد و فروش حضور داشته است، گفت: نه، ولی من از آنجا دانستم ، كه تو رسول خدا هستی، گفت: شهادت تو مقبول است و من آن را دو شهادت كردم، پس او را ذوالشهادتين ناميدند.
📚شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ج 16ص273
✍ پینوشت:
پس اگر نبود اینکه عصمت دلیل صدق است از شهادت پیامبر به قول خزیمه که شاهد ماجرا نبود ، حکم نمیکرد و آنرا تصویب نمیکرد خزیمه را در شهادت برچیزی که ندیده بود آنرا ، و شاهد خرید و فروش نبود. ولیکن خزیمه چون میدانست پیامبر از جانب خداوند است و در گفتار خود معصوم است و معصوم هم هیچوقت فعل منافی عصمت انجام نمیدهد و دروغ نمیگوید حق را به رسول الله داد. ←و لذا هرگاه واجب باشد قبول قول فاطمه سلام الله علیها بدلائل صدق او و مستغنی باشد از شهود برای وی ثابت میشود ابوبکری که منع کرده است حضرت صدیقه را از حق وی و واجب ساخته که شاهد بیاورد برای صحت قولش ، در حکم ظلم کرده است و در فعل آزار کرده است خدا و رسول را به سبب آزار دادن حضرت.
( + اینجا و اینجا )
➖➖➖➖
@borrhan
#معاویه (۳۷۶)
#نقد_مولوی (۲۱۲)
🔻مولوی و مدح معاویه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸یکی از چهره های منفور نزد ما، معاویه (لعنة الله عليه) است. او بود که لعن بر امیرالمؤمین علیه السلام را سنت نمود و بسیار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دروغ میبست و حدیث جعل میکرد تا مقاصد شوم خود را رواج دهد؛ او بود که دربارهٔ مادرش نوشته اند: «کان أحب الرجال الیها السودان» یعنی هند مادر معاویه به مردان سیاه پوست بسیار علاقه داشت!
📚بحارالأنوار، ۳۳/۱۹۸، به نقل از «الزام النواصب و کشف الحق»
←←#ابن_ابی_الحدید معتزلی به این نکته تصریح دارد و میگوید:
«حق این است که معاویه در داشتن دین مورد شک و تردید و دچار طعن و عیبجویی بوده است و در زمان حکمرانی خود چه اعمالی را مرتکب نگردید، و از طرف دیگر شیوخ معتزله در کتب خود معاویه را زندیق و کافر معرفی کردند به خاطر اعمال ننگینش، چرا که معاویه از طعن و مسخره کردن و گفتار زشت و ناهنجار درباره رسول خدا و دین او پروا نداشت و گاه و بیگاه از خلال اظهارات او تراوش میکرد. مثلاً روزی مؤذن اذان میگفت، وقتی بعد از شهادت به توحید، شهادت به رسالت پیامبر را شنید، معاویه سر برداشت و گفت ای محمد! روح پدرت شاد ای پسر عبدالله، چقدر بلند همت بودی تو که به کمتر از این قانع نشدی و رضایت ندادی تا سرانجام نام خود را در کنار نام پروردگار عالم قرار دادی!» (معاذالله)
←←باز ابن ابی الحدید و مسعودی نقل میکنند:
«زبیر بن بکار در کتاب خود -الموفقیات- از قول مطرف فرزند #مغیرة مینویسد: به همراه پدرم به سفر شام رفتیم و پدرم بر معاویه وارد شد و بعد از مراجعت از هوش و کیاست معاویه تعریف میکرد، اما یک شب دیگر وقتی از نزد معاویه برگشت خیلی ناراحت بود... بعد از سؤال از اینکه چرا ناراحتی؟ در جوابم گفت: فرزندم من از نزد خبیثترین و کافر ترین مردم بازگشته ام، گفتم برای چه؟ گفت: مجلس معاویه وقتی خالی از اغیار شد به او گفتم یا امیر، علی (علیه السلام) که از دنیا رفت و شما به خواستههای خود رسیدهای، لذا به ظلمهای خود پایان بده تا نام نیکی از خود به یادگار بگذاری. اما معاویه پاسخ داد: دور است، دور است آنچه میگویی، ابوبکر و عمر و عثمان آمدند و حکومت کردند، اما نام آنها باقی نمانْد. در حالی که این مرد هاشمی (پیامبر) را هر روز پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام فریاد برمیدارند و به بزرگی یادش میکنند. ای بیمادر به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست، مگر اینکه این نام را دفن کنم و این اسم را مدفون سازم. مأمون (لعنة الله علیه) پس از شنیدن این خبر دستور داد تا معاویه را همه جا لعن کنند، اما به دلایلی موقت بود و پایدار نماند.»
📚شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، چاپ اول مشهد، ۵/۱۲۹ (تصویر الحاقی)
📚مروج الذهب، ۲/۳۴۱
اینها قطره ای از دریای رذائل و خباثت معاویه بود. حال جالب است که مولوی در مدح معاویه شعری سروده است:
«در خبر آمد که خال مؤمنان
خفته بد در قصر بر بستر ستان
قصر را از اندرون در بسته بود
کز زیارتهای مردم خسته بود
ناگهان مردی ورا بیدار کرد
چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد
گفت اندر قصر کس را ره نبود
کیست کین گستاخی و جرات نمود
گرد برگشت و طلب کرد آن زمان
تا بیاید زان نهان گشته نشان
او پس در مدبری را دید کو
در پس پرده نهان میکرد رو
گفت هی تو کیستی نام تو چیست
گفت نامم فاش ابلیس شقیست
گفت بیدارم چرا کردی بجد
راست گو با من مگو بر عکس و ضد.»
❗️مولوی چنین داستان سازی می کند که معاویه، دایی مؤمنان! در قصرش خفته بود و در حالی که درهای قصر به روی همه بسته بود، شخصی او را بیدار می کند. معاویه متعجب از این که چه کسی توانسته وارد قصر و اتاق خواب او شود، می گوید: تو که هستی و چگونه جرأت کردی وارد قصر شوی؟! در این هنگام #ابلیس خود را معرفی میکند و میگوید او بوده است که معاویه را بیدار کرده است. معاویه از او می پرسد چرا مرا بیدار کردی؟ راستش را بگو!(تصویر در پست بعد)
«1⃣»
#نقد_مولوی (۲۱۲)
🔻مولوی و مدح معاویه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸یکی از چهره های منفور نزد ما، معاویه (لعنة الله عليه) است. او بود که لعن بر امیرالمؤمین علیه السلام را سنت نمود و بسیار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دروغ میبست و حدیث جعل میکرد تا مقاصد شوم خود را رواج دهد؛ او بود که دربارهٔ مادرش نوشته اند: «کان أحب الرجال الیها السودان» یعنی هند مادر معاویه به مردان سیاه پوست بسیار علاقه داشت!
📚بحارالأنوار، ۳۳/۱۹۸، به نقل از «الزام النواصب و کشف الحق»
←←#ابن_ابی_الحدید معتزلی به این نکته تصریح دارد و میگوید:
«حق این است که معاویه در داشتن دین مورد شک و تردید و دچار طعن و عیبجویی بوده است و در زمان حکمرانی خود چه اعمالی را مرتکب نگردید، و از طرف دیگر شیوخ معتزله در کتب خود معاویه را زندیق و کافر معرفی کردند به خاطر اعمال ننگینش، چرا که معاویه از طعن و مسخره کردن و گفتار زشت و ناهنجار درباره رسول خدا و دین او پروا نداشت و گاه و بیگاه از خلال اظهارات او تراوش میکرد. مثلاً روزی مؤذن اذان میگفت، وقتی بعد از شهادت به توحید، شهادت به رسالت پیامبر را شنید، معاویه سر برداشت و گفت ای محمد! روح پدرت شاد ای پسر عبدالله، چقدر بلند همت بودی تو که به کمتر از این قانع نشدی و رضایت ندادی تا سرانجام نام خود را در کنار نام پروردگار عالم قرار دادی!» (معاذالله)
←←باز ابن ابی الحدید و مسعودی نقل میکنند:
«زبیر بن بکار در کتاب خود -الموفقیات- از قول مطرف فرزند #مغیرة مینویسد: به همراه پدرم به سفر شام رفتیم و پدرم بر معاویه وارد شد و بعد از مراجعت از هوش و کیاست معاویه تعریف میکرد، اما یک شب دیگر وقتی از نزد معاویه برگشت خیلی ناراحت بود... بعد از سؤال از اینکه چرا ناراحتی؟ در جوابم گفت: فرزندم من از نزد خبیثترین و کافر ترین مردم بازگشته ام، گفتم برای چه؟ گفت: مجلس معاویه وقتی خالی از اغیار شد به او گفتم یا امیر، علی (علیه السلام) که از دنیا رفت و شما به خواستههای خود رسیدهای، لذا به ظلمهای خود پایان بده تا نام نیکی از خود به یادگار بگذاری. اما معاویه پاسخ داد: دور است، دور است آنچه میگویی، ابوبکر و عمر و عثمان آمدند و حکومت کردند، اما نام آنها باقی نمانْد. در حالی که این مرد هاشمی (پیامبر) را هر روز پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام فریاد برمیدارند و به بزرگی یادش میکنند. ای بیمادر به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست، مگر اینکه این نام را دفن کنم و این اسم را مدفون سازم. مأمون (لعنة الله علیه) پس از شنیدن این خبر دستور داد تا معاویه را همه جا لعن کنند، اما به دلایلی موقت بود و پایدار نماند.»
📚شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، چاپ اول مشهد، ۵/۱۲۹ (تصویر الحاقی)
📚مروج الذهب، ۲/۳۴۱
اینها قطره ای از دریای رذائل و خباثت معاویه بود. حال جالب است که مولوی در مدح معاویه شعری سروده است:
«در خبر آمد که خال مؤمنان
خفته بد در قصر بر بستر ستان
قصر را از اندرون در بسته بود
کز زیارتهای مردم خسته بود
ناگهان مردی ورا بیدار کرد
چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد
گفت اندر قصر کس را ره نبود
کیست کین گستاخی و جرات نمود
گرد برگشت و طلب کرد آن زمان
تا بیاید زان نهان گشته نشان
او پس در مدبری را دید کو
در پس پرده نهان میکرد رو
گفت هی تو کیستی نام تو چیست
گفت نامم فاش ابلیس شقیست
گفت بیدارم چرا کردی بجد
راست گو با من مگو بر عکس و ضد.»
❗️مولوی چنین داستان سازی می کند که معاویه، دایی مؤمنان! در قصرش خفته بود و در حالی که درهای قصر به روی همه بسته بود، شخصی او را بیدار می کند. معاویه متعجب از این که چه کسی توانسته وارد قصر و اتاق خواب او شود، می گوید: تو که هستی و چگونه جرأت کردی وارد قصر شوی؟! در این هنگام #ابلیس خود را معرفی میکند و میگوید او بوده است که معاویه را بیدار کرده است. معاویه از او می پرسد چرا مرا بیدار کردی؟ راستش را بگو!(تصویر در پست بعد)
«1⃣»
[ کانال برهان ]
#افضلیت (۳۴۶) #خیبر (۹۷) #خندق (۳۴) #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۴۰۱) 『🔻』برخی از تصریحات علمای عامه بر تواتر شجاعت حضرت امیر المومنین علی علیه السلام. ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 「❶」غزالی كما أن شجاعة علي رضوان اللّه عليه و سخاوة حاتم معلومان بالضرورة على القطع تواترا…
- يا قـالـِـعَ البـابِ الَّذي عـَـن هَـزِّهِ
عَـجَـزَت أكُــفٌ أربَـعــونَ وأربَـعُ
- أنا في مَديحِـكَ ألكَنٌ لا أهتَـدي
وَأنَا الخَطيبُ الهِبرِزِيُّ المِـصـقَعُ
- ای برکنندهٔ در قلعهی خیبر؛ همان دری که چهل و چهار مرد از حرکت دادن آن ناتوان بودند.
- زبانم در مدح تو الکن و قاصر است با اینکه من خطیبی سخنور و سخن پردازی زبردستم!
📔 #ابن_ابی_الحدید معتزلی (متوفی ۶۵۶ هـ.ق)/قصیده ششم علویات سبع
🔸۲۴ #رجب سالروز فتح قلاع خیبر و کشته شدن مرحب خیبری به دستان امیرالمؤمنین علیهالسلام
#خیبر (۹۸)
#قاعده_الزام
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۴۰۲)
@borrhan
عَـجَـزَت أكُــفٌ أربَـعــونَ وأربَـعُ
- أنا في مَديحِـكَ ألكَنٌ لا أهتَـدي
وَأنَا الخَطيبُ الهِبرِزِيُّ المِـصـقَعُ
- ای برکنندهٔ در قلعهی خیبر؛ همان دری که چهل و چهار مرد از حرکت دادن آن ناتوان بودند.
- زبانم در مدح تو الکن و قاصر است با اینکه من خطیبی سخنور و سخن پردازی زبردستم!
📔 #ابن_ابی_الحدید معتزلی (متوفی ۶۵۶ هـ.ق)/قصیده ششم علویات سبع
🔸۲۴ #رجب سالروز فتح قلاع خیبر و کشته شدن مرحب خیبری به دستان امیرالمؤمنین علیهالسلام
#خیبر (۹۸)
#قاعده_الزام
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۴۰۲)
@borrhan
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM