[ کانال برهان ]
My Recording – ارشاد 16
جلسه 17
<unknown>
#سخنرانی
#ارشاد_۱۷
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه هفدهم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر #برای_اولین_بار در کانال برهان پخش میشود.
🌎 کانال آموزش مجازی دینکلاس :
@dinclass
🌍 کانال معارفی برهان :
@borrhan
#ارشاد_۱۷
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه هفدهم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر #برای_اولین_بار در کانال برهان پخش میشود.
🌎 کانال آموزش مجازی دینکلاس :
@dinclass
🌍 کانال معارفی برهان :
@borrhan
✅ حرمت حسین علیه السلام
1️⃣ یکی از دشمنی های جریان خبیث #شجره_ملعونه (بنی امیه) با اهل بیت علیهم السلام ، #دشنام دادن و لعن کردن آنها بود.
2️⃣ بوق های تبلیغاتی آن چنان قلب ها را منحرف کرده بود که لعن و سبّ آل محمد (صلی الله علیه و آله) امری عادی شده بود❗️
3️⃣ سنت خداوند آن بود که در مواردی دشنام دهندگان را عقاب کند تا شاید برخی #عبرت گیرند!
روایت زیر با سندی صحیح در مسند احمد بن حنبل آمده است:
🔻 ابو رجا دوست خویش را نصیحت میکند که علی (علیه السلام) و هیچ کدام از اهل بیت (علیهم السلام) را دشنام نده! ما یک همسایه ای از قبیله «بنی هجیم» داشتیم که از کوفه آمده بود. روزی گفت: آیا این فاسق فرزند فاسق را نمی بینی؟ خدا او را کشت! منظورش امام حسین (علیهالسلام) بود [پناه بر خدا] که «... فَرَماهُ الله بِكَوكَبَينِ في عَينَيهِ ، فَطَمَسَ اللهُ بَصَرَه ... در این هنگام خداوند با سنگ آسمانی چشمان او را هدف گرفت و او را کور نمود.»
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#قاعده_الزام #معجزات
#عاشورا در منابع مخالفین
@borrhan
1️⃣ یکی از دشمنی های جریان خبیث #شجره_ملعونه (بنی امیه) با اهل بیت علیهم السلام ، #دشنام دادن و لعن کردن آنها بود.
2️⃣ بوق های تبلیغاتی آن چنان قلب ها را منحرف کرده بود که لعن و سبّ آل محمد (صلی الله علیه و آله) امری عادی شده بود❗️
3️⃣ سنت خداوند آن بود که در مواردی دشنام دهندگان را عقاب کند تا شاید برخی #عبرت گیرند!
روایت زیر با سندی صحیح در مسند احمد بن حنبل آمده است:
🔻 ابو رجا دوست خویش را نصیحت میکند که علی (علیه السلام) و هیچ کدام از اهل بیت (علیهم السلام) را دشنام نده! ما یک همسایه ای از قبیله «بنی هجیم» داشتیم که از کوفه آمده بود. روزی گفت: آیا این فاسق فرزند فاسق را نمی بینی؟ خدا او را کشت! منظورش امام حسین (علیهالسلام) بود [پناه بر خدا] که «... فَرَماهُ الله بِكَوكَبَينِ في عَينَيهِ ، فَطَمَسَ اللهُ بَصَرَه ... در این هنگام خداوند با سنگ آسمانی چشمان او را هدف گرفت و او را کور نمود.»
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#قاعده_الزام #معجزات
#عاشورا در منابع مخالفین
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#دو_خط_روضه
💔 سرشكستن حضرت زينب کبری سلام الله علیها
💡متن و ترجمه كامل روايت مسلم جصاص
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
علامه مجلسى(ره) در بحار نقل ميكند:
أقول رأيت في بعض 👈الكتب المعتبرة👉 روي مرسلا عن مسلم الجصاص قال : دعاني ابن زياد لإصلاح دار الإمارة بالكوفة فبينما أنا أجصص الأبواب وإذا أنا بالزعقات قد ارتفعت من جنبات الكوفة فأقبلت على خادم كان معنا فقلت ما لي أرى الكوفة تضج قال الساعة أتوا برأس خارجي خرج على يزيد فقلت من هذا الخارجي فقال : الحسين بن علي عليهما السلام قال فتركت الخادم حتى خرج ولطمت وجهي حتى خشيت على عيني أن يذهب وغسلت يدي من الجص وخرجت من ظهر القصر وأتيت إلى الكناس.
فبينما أنا واقف والناس يتوقعون وصول السبايا والرءوس إذ قد أقبلت نحو أربعين شقة تحمل على أربعين جملا فيها الحرم والنساء وأولاد فاطمة عليها السلام وإذا بعلي بن الحسين عليهما السلام على بعير بغير وطاء وأوداجه تشخب دما وهو مع ذلك يبكي ويقول
يا أمة السوء لا سقيا لربعكم
يا أمة لم تراع جدنا فينا
لو أننا ورسول الله يجمعنا
يوم القيامة ما كنتم تقولونا
تسيرونا على الأقتاب عارية
كأننا لم نشيد فيكم دينا
بني أمية ما هذا الوقوف على
تلك المصائب لا تلبون داعينا
تصفقون علينا كفكم فرحا
وأنتم في فجاج الأرض تسبونا
أ ليس جدي رسول الله ويلكم
أهدى البرية من سبل المضلينا
يا وقعة الطف قد أورثتني حزنا
والله يهتك أستار المسيئينا
قال صار أهل الكوفة يناولون الأطفال الذين على المحامل بعض التمر والخبز والجوز فصاحت بهم أم كلثوم وقالت يا أهل الكوفة إن الصدقة علينا حرام وصارت تأخذ ذلك من أيدي الأطفال وأفواههم وترمي به إلى الأرض قال كل ذلك والناس يبكون على ما أصابهم.
ثم إن أم كلثوم أطلعت رأسها من المحمل وقالت لهم صه يا أهل الكوفة تقتلنا رجالكم وتبكينا نساؤكم فالحاكم بيننا وبينكم الله يوم فصل القضاء فبينما هي تخاطبهن إذا بضجة قد ارتفعت فإذا هم أتوا بالرءوس يقدمهم رأس الحسين عليه السلام وهو رأس زهري قمري أشبه الخلق برسول الله صلى الله عليه واله ولحيته كسواد السبج قد انتصل منها [١] الخضاب ووجهه دارة قمر طالع والرمح تلعب بها يمينا وشمالا 👈فالتفتت زينب فرأت رأس أخيها 👈فنطحت جبينها بمقدم المحمل حتى رأينا الدم 👉يخرج من تحت قناعها وأومأت إليه بخرقة [ بحرقة ] وجعلت تقول ـ
يا هلالا لما استتم كمالا
غاله خسفه فأبدا غروبا
ما توهمت يا شقيق فؤادي
كان هذا مقدرا مكتوبا
يا أخي فاطم الصغيرة كلمها
فقد كاد قلبها أن يذوبا
يا أخي قلبك الشفيق علينا
ما له قد قسى وصار صليبا
يا أخي لو ترى عليا لدى الأسر
مع اليتم لا يطيق وجوبا
كلما أوجعوه بالضرب ناداك
بذل يغيض دمعا سكوبا
يا أخي ضمه إليك وقربه
وسكن فؤاده المرعوبا
ما أذل اليتيم حين ينادي
بأبيه ولا يراه مجيبا
{ 1⃣ }
💔 سرشكستن حضرت زينب کبری سلام الله علیها
💡متن و ترجمه كامل روايت مسلم جصاص
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
علامه مجلسى(ره) در بحار نقل ميكند:
أقول رأيت في بعض 👈الكتب المعتبرة👉 روي مرسلا عن مسلم الجصاص قال : دعاني ابن زياد لإصلاح دار الإمارة بالكوفة فبينما أنا أجصص الأبواب وإذا أنا بالزعقات قد ارتفعت من جنبات الكوفة فأقبلت على خادم كان معنا فقلت ما لي أرى الكوفة تضج قال الساعة أتوا برأس خارجي خرج على يزيد فقلت من هذا الخارجي فقال : الحسين بن علي عليهما السلام قال فتركت الخادم حتى خرج ولطمت وجهي حتى خشيت على عيني أن يذهب وغسلت يدي من الجص وخرجت من ظهر القصر وأتيت إلى الكناس.
فبينما أنا واقف والناس يتوقعون وصول السبايا والرءوس إذ قد أقبلت نحو أربعين شقة تحمل على أربعين جملا فيها الحرم والنساء وأولاد فاطمة عليها السلام وإذا بعلي بن الحسين عليهما السلام على بعير بغير وطاء وأوداجه تشخب دما وهو مع ذلك يبكي ويقول
يا أمة السوء لا سقيا لربعكم
يا أمة لم تراع جدنا فينا
لو أننا ورسول الله يجمعنا
يوم القيامة ما كنتم تقولونا
تسيرونا على الأقتاب عارية
كأننا لم نشيد فيكم دينا
بني أمية ما هذا الوقوف على
تلك المصائب لا تلبون داعينا
تصفقون علينا كفكم فرحا
وأنتم في فجاج الأرض تسبونا
أ ليس جدي رسول الله ويلكم
أهدى البرية من سبل المضلينا
يا وقعة الطف قد أورثتني حزنا
والله يهتك أستار المسيئينا
قال صار أهل الكوفة يناولون الأطفال الذين على المحامل بعض التمر والخبز والجوز فصاحت بهم أم كلثوم وقالت يا أهل الكوفة إن الصدقة علينا حرام وصارت تأخذ ذلك من أيدي الأطفال وأفواههم وترمي به إلى الأرض قال كل ذلك والناس يبكون على ما أصابهم.
ثم إن أم كلثوم أطلعت رأسها من المحمل وقالت لهم صه يا أهل الكوفة تقتلنا رجالكم وتبكينا نساؤكم فالحاكم بيننا وبينكم الله يوم فصل القضاء فبينما هي تخاطبهن إذا بضجة قد ارتفعت فإذا هم أتوا بالرءوس يقدمهم رأس الحسين عليه السلام وهو رأس زهري قمري أشبه الخلق برسول الله صلى الله عليه واله ولحيته كسواد السبج قد انتصل منها [١] الخضاب ووجهه دارة قمر طالع والرمح تلعب بها يمينا وشمالا 👈فالتفتت زينب فرأت رأس أخيها 👈فنطحت جبينها بمقدم المحمل حتى رأينا الدم 👉يخرج من تحت قناعها وأومأت إليه بخرقة [ بحرقة ] وجعلت تقول ـ
يا هلالا لما استتم كمالا
غاله خسفه فأبدا غروبا
ما توهمت يا شقيق فؤادي
كان هذا مقدرا مكتوبا
يا أخي فاطم الصغيرة كلمها
فقد كاد قلبها أن يذوبا
يا أخي قلبك الشفيق علينا
ما له قد قسى وصار صليبا
يا أخي لو ترى عليا لدى الأسر
مع اليتم لا يطيق وجوبا
كلما أوجعوه بالضرب ناداك
بذل يغيض دمعا سكوبا
يا أخي ضمه إليك وقربه
وسكن فؤاده المرعوبا
ما أذل اليتيم حين ينادي
بأبيه ولا يراه مجيبا
{ 1⃣ }
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
ترجمه:
مؤلف علامه مجلسى : در بعضی از 👈کتب معتبره👉 دیدم که از مسلم جصاص بصورت مرسل نقل شده که گفت:
ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاري می کردم، ناگاه شنید فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شـده که کوفه دچار ضـجه گردیـده است؟ گفت: الساعه سـر یکی از خارجيها را که بر یزیـد خروج کرده است آورده اند. گفتم: آن خـارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی(ع) است.
من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سـیلی به صورت خود زدم که ترسـیدم چشـمم نابود شود، سـپس گچ ها را از دست خود شسـتم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم.
در آن حینی که من ایسـتاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شـهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشـت
چهل شتر نصب شـده که زنـان و دختران فـاطمه زهرا(س) در میان آنها جاى دارنـد. ناگاه حضـرت علی بن الحسین (ع)را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگ هاى گردنش روان بود و آن بزرگوار در حالی که گریان بود این اشعار را می فرمود:
اى امت بد رفتار! خدا شما را از باران رحمت خود سیراب نکند، اى امتی که احترام جد ما را درباره ما مراعات نکردید!
اگر روز قیامت پیغمبر خدا(ص) ما را جمع کند، شما در جواب ما چه خواهید گفت؟
شما ما را بر پشت شتران بی جهاز می گردانید، گویا ما آن افرادى نیستیم که پایه دین را براى شما محکم کرده باشیم!
اى گروه #بنی_امیه ! این چه توقفی است که شما درباره مصائب ما میکنید و جواب ما را نمیدهید!
شما براى خوشحالی که دارید بر علیه ما کف می زنید و در زمین به ما ناسزا میگویید!
واى بر شما! آیا جد من پیامبر خدا نیست که بشر را از طریق گمراهی به شاه راه هدایت راهنمایی کرد؟
اى واقعه کربلا! حقا که تو غم و اندوه را به ارث به من دادى. خدا پرده افرادى را که با ما بد رفتارى نمودند پاره خواهد کرد
راوى میگوید: اهل کوفه به کودکانی که در میان محملها بودند، خرما و نان و گردو میدادند. ولی ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: اى اهـل کوفه! صدقه بر ما حرام است. سـپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان میگرفت و به روى زمین میریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، براى مصیبت ایشان گریه میکردند.
سپس ام کلثوم سـر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: اى اهل کوفه! آرام باشـید. مردان شما ما را میکشند و زنان شـما براي مـا گریه میکنند؟ خـدا در روز قیـامت بین مـا و شـما داورى خواهد کرد. در آن حینی که آن بـانو آنان را مخاطب قرار داده بود، ناگاه صداى ضـجه بلند شد و سر شهیدان را که سر امام حسین(ع) در جلوى آنان بود آوردند که سرو بود نورانی، نظیر ماه، و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا(ص).
محاسن شریف امام حسین(ع)نظیر شبه مشـکی بود و رنگ خضاب از آن رفته بود. صورت آن حضـرت مثل ماه تابان و گرد بود. نیزه سر و محاسن آن امام مظلوم را به طرف راست و چپ حرکت میداد. 👈هنگامی که زینب(س) متوجه سر مبارك امام حسین(ع) شد، 👈پیشانی خود را به نحوى به جلوى محمل زد که دیدم خون از زیر مقنعه آن بانو خارج شد👉. سـپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین(ع) اشاره کرد و این اشعار را خواند:
اى ماه شب اول! اکنون که به سر حد کمال رسید، خسوف او را به ناگهانی ربود و غروب او را ظاهر نمود
اى پاره قلبم! من گمان نمیکردم که این مصیبت عظما مقدر و نوشته شده باشد
اى برادر من! با فاطمه صغیره تکلم کن، زیرا نزدیک است که قلبش آب شود
اى برادرم! آن قلب تو که بر ما مهربان بود، اکنون چه شده که به ما قسی و سخت گردیده است!
اى برادر! کاش علی بن الحسین(ع) را میدیدى که اسیر شده و به علت غم یتیمی طاقت خوددارى ندارد
آنچه که وى را به وسیله ضربه اذیت و آزار می نمایند، در حالی تو را صدا میزند که ذلیل و اشکش ریزان است.
اى برادرم! علی بن الحسین(ع) را در بر بگیر و به خود نزدیک کن و قلب وى را که دچار ترس شده تسکین بده
یتیم چقدر ذلیل است در آن موقعی که پدر خود را صدا میزند، ولی جواب نمیشنود!😭
{ 2⃣ }
مؤلف علامه مجلسى : در بعضی از 👈کتب معتبره👉 دیدم که از مسلم جصاص بصورت مرسل نقل شده که گفت:
ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاري می کردم، ناگاه شنید فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شـده که کوفه دچار ضـجه گردیـده است؟ گفت: الساعه سـر یکی از خارجيها را که بر یزیـد خروج کرده است آورده اند. گفتم: آن خـارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی(ع) است.
من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سـیلی به صورت خود زدم که ترسـیدم چشـمم نابود شود، سـپس گچ ها را از دست خود شسـتم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم.
در آن حینی که من ایسـتاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شـهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشـت
چهل شتر نصب شـده که زنـان و دختران فـاطمه زهرا(س) در میان آنها جاى دارنـد. ناگاه حضـرت علی بن الحسین (ع)را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگ هاى گردنش روان بود و آن بزرگوار در حالی که گریان بود این اشعار را می فرمود:
اى امت بد رفتار! خدا شما را از باران رحمت خود سیراب نکند، اى امتی که احترام جد ما را درباره ما مراعات نکردید!
اگر روز قیامت پیغمبر خدا(ص) ما را جمع کند، شما در جواب ما چه خواهید گفت؟
شما ما را بر پشت شتران بی جهاز می گردانید، گویا ما آن افرادى نیستیم که پایه دین را براى شما محکم کرده باشیم!
اى گروه #بنی_امیه ! این چه توقفی است که شما درباره مصائب ما میکنید و جواب ما را نمیدهید!
شما براى خوشحالی که دارید بر علیه ما کف می زنید و در زمین به ما ناسزا میگویید!
واى بر شما! آیا جد من پیامبر خدا نیست که بشر را از طریق گمراهی به شاه راه هدایت راهنمایی کرد؟
اى واقعه کربلا! حقا که تو غم و اندوه را به ارث به من دادى. خدا پرده افرادى را که با ما بد رفتارى نمودند پاره خواهد کرد
راوى میگوید: اهل کوفه به کودکانی که در میان محملها بودند، خرما و نان و گردو میدادند. ولی ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: اى اهـل کوفه! صدقه بر ما حرام است. سـپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان میگرفت و به روى زمین میریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، براى مصیبت ایشان گریه میکردند.
سپس ام کلثوم سـر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: اى اهل کوفه! آرام باشـید. مردان شما ما را میکشند و زنان شـما براي مـا گریه میکنند؟ خـدا در روز قیـامت بین مـا و شـما داورى خواهد کرد. در آن حینی که آن بـانو آنان را مخاطب قرار داده بود، ناگاه صداى ضـجه بلند شد و سر شهیدان را که سر امام حسین(ع) در جلوى آنان بود آوردند که سرو بود نورانی، نظیر ماه، و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا(ص).
محاسن شریف امام حسین(ع)نظیر شبه مشـکی بود و رنگ خضاب از آن رفته بود. صورت آن حضـرت مثل ماه تابان و گرد بود. نیزه سر و محاسن آن امام مظلوم را به طرف راست و چپ حرکت میداد. 👈هنگامی که زینب(س) متوجه سر مبارك امام حسین(ع) شد، 👈پیشانی خود را به نحوى به جلوى محمل زد که دیدم خون از زیر مقنعه آن بانو خارج شد👉. سـپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین(ع) اشاره کرد و این اشعار را خواند:
اى ماه شب اول! اکنون که به سر حد کمال رسید، خسوف او را به ناگهانی ربود و غروب او را ظاهر نمود
اى پاره قلبم! من گمان نمیکردم که این مصیبت عظما مقدر و نوشته شده باشد
اى برادر من! با فاطمه صغیره تکلم کن، زیرا نزدیک است که قلبش آب شود
اى برادرم! آن قلب تو که بر ما مهربان بود، اکنون چه شده که به ما قسی و سخت گردیده است!
اى برادر! کاش علی بن الحسین(ع) را میدیدى که اسیر شده و به علت غم یتیمی طاقت خوددارى ندارد
آنچه که وى را به وسیله ضربه اذیت و آزار می نمایند، در حالی تو را صدا میزند که ذلیل و اشکش ریزان است.
اى برادرم! علی بن الحسین(ع) را در بر بگیر و به خود نزدیک کن و قلب وى را که دچار ترس شده تسکین بده
یتیم چقدر ذلیل است در آن موقعی که پدر خود را صدا میزند، ولی جواب نمیشنود!😭
{ 2⃣ }
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
منابع:
📚📕الكتاب: بحار الأنوار
المؤلف: العلامة المجلسي
الوفاة: ١١١١
تحقيق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي
الطبعة: الثالثة المصححة
سنة الطبع: ١٤٠٣ - ١٩٨٣ م
جزء : 45 صفحة : 114-115
اسكن كتاب:
http://yon.ir/aJ0C0
http://lib.eshia.ir/71860/45/114
http://lib.eshia.ir/71860/45/115
👈در بعضى از ✅كتب معتبر ✅...الخ
📕كتاب : جلاء العيون تأليف : علامه مجلسى صفحه : 586 الى 588
اسكن كتاب:
http://yon.ir/U5dqd
📕نام کتاب : مستدرك سفينة البحار نویسنده : النمازي، الشيخ علي جلد : 4 صفحه : 5-6
http://lib.eshia.ir/11016/4/5
http://lib.eshia.ir/11016/4/6
اسكن كتاب:
http://yon.ir/UGxeG
📚📕نام کتاب : العوالم، الإمام الحسين نویسنده : البحراني، الشيخ عبد اللّه جلد : 1 صفحه : 372
http://lib.eshia.ir/15082/1/372
اسكن كتاب:
http://yon.ir/HrnNq
(ر.ک : تصویر)
📚📕نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : النقدي، الشيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 110
http://lib.eshia.ir/86783/1/110
📚📕نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 822
http://lib.eshia.ir/71774/1/822
📚📕نام کتاب : المجالس العاشوريّة في المآتم الحسينيّة نویسنده : آل درويش، عبد الله ابن الحاج حسن جلد : 1 صفحه : 450
http://lib.eshia.ir/70653/1/450
📚📕نام کتاب : موسوعة كربلاء نویسنده : لبيب بيضون جلد : 2 صفحه : 268
http://lib.eshia.ir/86928/2/268
📚📕نام کتاب : مراسم عاشوراء نویسنده : العاملي، جعفر مرتضى جلد : 1 صفحه : 61
༺𖣐༅══┅┅┅──
@borrhan
📚📕الكتاب: بحار الأنوار
المؤلف: العلامة المجلسي
الوفاة: ١١١١
تحقيق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي
الطبعة: الثالثة المصححة
سنة الطبع: ١٤٠٣ - ١٩٨٣ م
جزء : 45 صفحة : 114-115
اسكن كتاب:
http://yon.ir/aJ0C0
http://lib.eshia.ir/71860/45/114
http://lib.eshia.ir/71860/45/115
👈در بعضى از ✅كتب معتبر ✅...الخ
📕كتاب : جلاء العيون تأليف : علامه مجلسى صفحه : 586 الى 588
اسكن كتاب:
http://yon.ir/U5dqd
📕نام کتاب : مستدرك سفينة البحار نویسنده : النمازي، الشيخ علي جلد : 4 صفحه : 5-6
http://lib.eshia.ir/11016/4/5
http://lib.eshia.ir/11016/4/6
اسكن كتاب:
http://yon.ir/UGxeG
📚📕نام کتاب : العوالم، الإمام الحسين نویسنده : البحراني، الشيخ عبد اللّه جلد : 1 صفحه : 372
http://lib.eshia.ir/15082/1/372
اسكن كتاب:
http://yon.ir/HrnNq
(ر.ک : تصویر)
📚📕نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : النقدي، الشيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 110
http://lib.eshia.ir/86783/1/110
📚📕نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 822
http://lib.eshia.ir/71774/1/822
📚📕نام کتاب : المجالس العاشوريّة في المآتم الحسينيّة نویسنده : آل درويش، عبد الله ابن الحاج حسن جلد : 1 صفحه : 450
http://lib.eshia.ir/70653/1/450
📚📕نام کتاب : موسوعة كربلاء نویسنده : لبيب بيضون جلد : 2 صفحه : 268
http://lib.eshia.ir/86928/2/268
📚📕نام کتاب : مراسم عاشوراء نویسنده : العاملي، جعفر مرتضى جلد : 1 صفحه : 61
༺𖣐༅══┅┅┅──
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#دو_خط_روضه 💔 سرشكستن حضرت زينب کبری سلام الله علیها 💡متن و ترجمه كامل روايت مسلم جصاص ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ علامه مجلسى(ره) در بحار نقل ميكند: أقول رأيت في بعض 👈الكتب المعتبرة👉 روي مرسلا عن مسلم الجصاص قال : دعاني ابن زياد لإصلاح دار الإمارة بالكوفة فبينما…
💔 برخی از احوالات اسرای اهل بیت علیهم السلام در کوفه و روایت سرشکستن زینب کبری سلام الله علیها | روایت #مسلم_جصاص
توضیحات↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/49319
توضیحات↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/49319
فایل pdf کتاب زینب الکبری علیهاالسلام من المهدی الی اللحد ؛ به قلم سید محمد کاظم قزوینی (عربی) در کانال کتابخانه برهان بارگذاری شد↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/3593
https://t.me/borrhanlibrary/3593
[ کانال برهان ]
#دو_خط_روضه 💔 سرشكستن حضرت زينب کبری سلام الله علیها 💡متن و ترجمه كامل روايت مسلم جصاص ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ علامه مجلسى(ره) در بحار نقل ميكند: أقول رأيت في بعض 👈الكتب المعتبرة👉 روي مرسلا عن مسلم الجصاص قال : دعاني ابن زياد لإصلاح دار الإمارة بالكوفة فبينما…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☑️ نقش بی نظیر و احیاگر عقیلهء بنی هاشم سلام الله علیها بعد از واقعهء عاشورا و اشاره به خطبه خوانی آن حضرت در کوفه در روز دوازدهم محرم
مرحوم آیت الله ضیاءآبادی
@borrhan
مرحوم آیت الله ضیاءآبادی
@borrhan
[ کانال برهان ]
ترجمه: مؤلف علامه مجلسى : در بعضی از 👈کتب معتبره👉 دیدم که از مسلم جصاص بصورت مرسل نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاري می کردم، ناگاه شنید فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم…
🔻قندوزی حنفی و اشاره به ماجرای سرشکستن زینب کبری سلام الله علیها در هنگام مشاهده راس بریده سالار شهیدان علیه السلام
فلمّا رأت زينب رأس أخيها قد اتوا بالرؤوس مقدما عليها نطحت جبهتها بمقدم الأقتاب فخرج الدم منها، و جعلت تقول:
يا هلالا لمّا استتم كمالا غاله خسفه فأبدى غروبا
ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا
يا أخي فاطم الصغيرة كلّمها فلقد كاد قلبها أن يذوبا
يا أخي ما ترى عليا لدى الأسر مع اليتم لا يطيق ركوبا
كلّما أوجعوه بالضرب ناداك بذلّ يفيض دمعا سكوبا
ما أذلّ اليتيم حين ينادي بأبيه و لا يراه مجيبا
📔نام کتاب : ينابيع المودة لذو القربى نویسنده : القندوزي، سليمان بن ابراهيم جلد : 3 صفحه : 87
ترجمه↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/49320
#عاشورا در منابع مخالفین (۸۸)
#مسلم_جصاص
پ.ن : فاطمه صغیره اشاره به حضرت رقیه سلام الله علیها است.
پیشنهاد مطالعه ، فاطمه صغیره کیست؟↓
https://t.me/borrhan/49508
فلمّا رأت زينب رأس أخيها قد اتوا بالرؤوس مقدما عليها نطحت جبهتها بمقدم الأقتاب فخرج الدم منها، و جعلت تقول:
يا هلالا لمّا استتم كمالا غاله خسفه فأبدى غروبا
ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا
يا أخي فاطم الصغيرة كلّمها فلقد كاد قلبها أن يذوبا
يا أخي ما ترى عليا لدى الأسر مع اليتم لا يطيق ركوبا
كلّما أوجعوه بالضرب ناداك بذلّ يفيض دمعا سكوبا
ما أذلّ اليتيم حين ينادي بأبيه و لا يراه مجيبا
📔نام کتاب : ينابيع المودة لذو القربى نویسنده : القندوزي، سليمان بن ابراهيم جلد : 3 صفحه : 87
ترجمه↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/49320
#عاشورا در منابع مخالفین (۸۸)
#مسلم_جصاص
پ.ن : فاطمه صغیره اشاره به حضرت رقیه سلام الله علیها است.
پیشنهاد مطالعه ، فاطمه صغیره کیست؟↓
https://t.me/borrhan/49508
[ کانال برهان ]
#دو_خط_روضه 💔 سرشكستن حضرت زينب کبری سلام الله علیها 💡متن و ترجمه كامل روايت مسلم جصاص ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ علامه مجلسى(ره) در بحار نقل ميكند: أقول رأيت في بعض 👈الكتب المعتبرة👉 روي مرسلا عن مسلم الجصاص قال : دعاني ابن زياد لإصلاح دار الإمارة بالكوفة فبينما…
✅ تصريح شیخ اعظم انصاری بر مشهور بودن روایت #مسلم_جصاص
🔻و قد اشتهر حكاية منع سيّدتنا زينب أو أمّ كلثوم (عليهما السلام) للسبايا [1] عن أخذ صدقات أهل الكوفة معللتين بكونها صدقة [2]
✔️پاورقى: [2] انظر البحار 45: 114.
داستان ممانعت اسيران از خوردن صدقه اهل كوفه توسط حضرت زينب يا امّ كلثوم معروف و مشهور است كه چون گرفتن صدقه بر اهلبيت حرام بود، منع ميكردند.
📕اسم الکتاب : كتاب الزكاة المؤلف : الشيخ مرتضى الأنصاري الجزء : 1 صفحة : 352-353
http://yon.ir/Jwplh
مشخصات #نسخه_خطى:
1064218شماره بازیابی
۳۴۶/۲م شماره مدرک کتابخانه مجلس
IR۱۰-۲۰۵۳۵
کتاب الزکاه [نسخه خطی]/ مرتضی بن محمدامین انصاری (م ۱۲۸۱ق)
مجموعه اهدایی / شیخ محمدکاظم معزی
@borrhan
🔻و قد اشتهر حكاية منع سيّدتنا زينب أو أمّ كلثوم (عليهما السلام) للسبايا [1] عن أخذ صدقات أهل الكوفة معللتين بكونها صدقة [2]
✔️پاورقى: [2] انظر البحار 45: 114.
داستان ممانعت اسيران از خوردن صدقه اهل كوفه توسط حضرت زينب يا امّ كلثوم معروف و مشهور است كه چون گرفتن صدقه بر اهلبيت حرام بود، منع ميكردند.
📕اسم الکتاب : كتاب الزكاة المؤلف : الشيخ مرتضى الأنصاري الجزء : 1 صفحة : 352-353
http://yon.ir/Jwplh
مشخصات #نسخه_خطى:
1064218شماره بازیابی
۳۴۶/۲م شماره مدرک کتابخانه مجلس
IR۱۰-۲۰۵۳۵
کتاب الزکاه [نسخه خطی]/ مرتضی بن محمدامین انصاری (م ۱۲۸۱ق)
مجموعه اهدایی / شیخ محمدکاظم معزی
@borrhan
[ کانال برهان ]
✅ تصريح شیخ اعظم انصاری بر مشهور بودن روایت #مسلم_جصاص 🔻و قد اشتهر حكاية منع سيّدتنا زينب أو أمّ كلثوم (عليهما السلام) للسبايا [1] عن أخذ صدقات أهل الكوفة معللتين بكونها صدقة [2] ✔️پاورقى: [2] انظر البحار 45: 114. داستان ممانعت اسيران از خوردن صدقه اهل…
▪️تصريح شيخ محمد باقر وحيد بهبهانى (معروف به علامه بهبهانى) بر مشهور بودن و مسلّم و مقبول بودن روايت #مسلم_جصاص
والحكاية 👈مشهورة 👈مسلّمة 👈مقبولة👉
📕اسم الکتاب : مصابيح الظلام فی شرح مفاتیح الشرایع المؤلف : الوحيد البهبهاني، محمّد باقر الجزء : 10 صفحة : 496
http://yon.ir/tiyuz
@borrhan
والحكاية 👈مشهورة 👈مسلّمة 👈مقبولة👉
📕اسم الکتاب : مصابيح الظلام فی شرح مفاتیح الشرایع المؤلف : الوحيد البهبهاني، محمّد باقر الجزء : 10 صفحة : 496
http://yon.ir/tiyuz
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#عطش (۳۸)
#دو_خط_روضه
💔 درخواست جانسوز دو تن از یاران سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
بخشی از گفتگوها و محاورات بین دو لشکر در یوم الطف پیرامون مسئله آب طلبی عطش میباشد. دو نفر از یاران سیدالشهداء علیه السلام با لشگر دشمن سخن گفته و درخواست آب کرده اند!
یکی از آن دو نفر، حر بن یزید ریاحی (رضوان الله علیه) بوده است.
جناب حر بن یزید به لشگریان عمر بن سعد فرمود:
شما حسین علیه السلام و همسران و كودكان و يارانش را از آب جارى فرات، محروم نموده ايد؛ آبى كه يهود و مجوس و مسيحى، از آن مى نوشند، و خوک و سگِ صحرا در آن مى غلتند!. آن گاه، ايشان از تشنگى، در حال جان كَنْدن هستند. چه بد رفتارى با فرزندان محمّد صلى الله عليه و آله داشتيد ! خداوند ، شما را روز تشنگى ( قيامت ) سيراب نكند، اگر هم اكنون، توبه نكنيد و از آنچه اكنون میكنيد، دست نكِشيد ! پيادگان لشكر ، به او حمله بُردند و به او تيراندازى كردند. حُر نيز آمد و پيشِ روى حسين عليه السلام ايستاد .
#متن_عربی: و حلأتموه و نساءه و أصيبيته و أَصْحَابه عن ماء الفرات الجاري الَّذِي يشربه اليهودي والمجوسي و النصراني، و تمرغ فِيهِ خنازير السواد و كلابه، و ها هم أولاء قَدْ صرعهم العطش، بئسما خلفتم مُحَمَّدا فِي ذريته! لا سقاكم اللَّه يوم الظمإ إن لم تتوبوا و تنزعوا عما أنتم عَلَيْهِ من يومكم هَذَا فِي ساعتكم هَذِهِ فحملت عَلَيْهِ رجالة
لَهُمْ ترميه بالنبل، فأقبل حَتَّى وقف أمام الْحُسَيْن.
📒نام کتاب: تاريخ طبری نویسنده: ابن جرير طبری جلد: 5 صفحه: 428
🌐https://b2n.ir/926595
📒نام کتاب: الكامل فی التاريخ نویسنده: ابن الأثير، جلد : 4 صفحه : 65
🌐https://b2n.ir/356307
(ر.ک : تصویر پایین)
📒نام کتاب: الإرشاد نویسنده : شيخ مفيد جلد : 2 صفحه : 101
🌐https://b2n.ir/742394
📒نام کتاب : اعلام الورى نویسنده : شيخ طبرسی جلد : 1 صفحه : 461
🌐https://b2n.ir/510201
______________
علاوه بر جناب حر بن یزید ریاحی رضوان الله علیه ، شخص دیگری هم برای گفتگو پیرامون آب آشامیدنی به سمت لشگریان عمر بن سعد رفت، گزارش تاریخی را بخوانیم:
✍ راوی نقل میکند: تشنگى بر حسين عليه السلام و يارانش چيره شد. مردى از يارانش به نام بُرَير بن خُضَير هَمْدانى (رضوان الله علیه)، بر او وارد شد و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! آيا به من اجازه مى دهى تا به سوى آنان بروم و با ايشان، سخن بگويم ؟ امام عليه السلام، اجازه دادند. او به سوى ايشان رفت و فرمود: «اى مردم! خداوند عزوجل، محمّد صلى الله عليه و آله را به حق، بشارت دهنده و بيم دهنده، دعوتگر به خدا با اجازه اش و چراغ فروزان [ راهش ] بر انگيخت؛ و اين، آب فرات است كه خوكان و سگان صحرا در آن مى روند؛ امّا ميان آن و فرزند اين پيامبر، جدايى انداخته اند. آنان گفتند: اى بُرَير ! زياد حرف زدى. بس است ! به خدا سوگند، حسين تشنگى خواهد كشيد، همان گونه كه پيشينيانِ او، تشنگى كشيدند ! حسين عليه السلام فرمود: «اى بُرَير ! بنشين»
#متن_عربی؛ بَلَغ َالعَطَشُ مِنَ الحُسَينِ عليه السلام و أصحابِهِ، فَدَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن شيعَتِهِ يُقالُ لَهُ : بُرَيرُ بنُ خُضَيرٍ الهَمدانِيُّ ـ قالَ إبراهيمُ بنُ عَبدِاللّه ِ راوِي الحَديثِ: هُوَ خالُ أبي إسحاقَ الهَمدانِيِّ ـ فَقالَ: يَا بنَ رَسولِ اللّهِ، أتَأذَنُ لي فَأَخرُجَ إلَيهِم، فَاُكَلِّمَهُم ؟ فَأَذِنَ لَهُ، فَخَرَجَ إلَيهِم، فَقالَ: يا مَعشَرَ النّاسِ ! إنَّ اللّه َ عزوجل بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ بَشيرا ونَذيرا وداعِيا إلَى اللّه ِ بِإِذنِهِ و سِراجا مُنيرا، و هذا ماءُ الفُراتِ تَقَعُ فيهِ خَنازيرُ السَّوادِ و كِلابُها، وقَد حِيلَ بَينَهُ و بَينَ ابنِهِ ! فَقالوا: يا بُرَيرُ، قَد أكثَرتَ الكَلامَ فَاكفُف، فَوَاللّه ِ، لَيَعطَشُ الحُسَينُ كَما عَطِشَ مَن كانَ قَبلَهُ. فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: اُقعُد يا بُرَيرُ
📒نام کتاب : الأمالي نویسنده : شيخ صدوق جلد : 1 صفحه : 222
🌐https://b2n.ir/008994
📒نام کتاب: مقتل الحسین (ع) نویسنده : خوارزمی جلد 1 صفحه351
🌐https://b2n.ir/670809
پی نوشت::
⚠️ اگر دستگاهی بنام وقاحت سنج وجود داشت، اندازه گیری میزان وقاحت کسانیکه این همه سند معتبر تاریخی را نادیده گرفته اند و شبهه ی عدم تشنگی در روز عاشورا را ساخته اند حتی با آن دستگاه هم قابل اندازی نبود و نیست!!❗️
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
@borrhan
#دو_خط_روضه
💔 درخواست جانسوز دو تن از یاران سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
بخشی از گفتگوها و محاورات بین دو لشکر در یوم الطف پیرامون مسئله آب طلبی عطش میباشد. دو نفر از یاران سیدالشهداء علیه السلام با لشگر دشمن سخن گفته و درخواست آب کرده اند!
یکی از آن دو نفر، حر بن یزید ریاحی (رضوان الله علیه) بوده است.
جناب حر بن یزید به لشگریان عمر بن سعد فرمود:
شما حسین علیه السلام و همسران و كودكان و يارانش را از آب جارى فرات، محروم نموده ايد؛ آبى كه يهود و مجوس و مسيحى، از آن مى نوشند، و خوک و سگِ صحرا در آن مى غلتند!. آن گاه، ايشان از تشنگى، در حال جان كَنْدن هستند. چه بد رفتارى با فرزندان محمّد صلى الله عليه و آله داشتيد ! خداوند ، شما را روز تشنگى ( قيامت ) سيراب نكند، اگر هم اكنون، توبه نكنيد و از آنچه اكنون میكنيد، دست نكِشيد ! پيادگان لشكر ، به او حمله بُردند و به او تيراندازى كردند. حُر نيز آمد و پيشِ روى حسين عليه السلام ايستاد .
#متن_عربی: و حلأتموه و نساءه و أصيبيته و أَصْحَابه عن ماء الفرات الجاري الَّذِي يشربه اليهودي والمجوسي و النصراني، و تمرغ فِيهِ خنازير السواد و كلابه، و ها هم أولاء قَدْ صرعهم العطش، بئسما خلفتم مُحَمَّدا فِي ذريته! لا سقاكم اللَّه يوم الظمإ إن لم تتوبوا و تنزعوا عما أنتم عَلَيْهِ من يومكم هَذَا فِي ساعتكم هَذِهِ فحملت عَلَيْهِ رجالة
لَهُمْ ترميه بالنبل، فأقبل حَتَّى وقف أمام الْحُسَيْن.
📒نام کتاب: تاريخ طبری نویسنده: ابن جرير طبری جلد: 5 صفحه: 428
🌐https://b2n.ir/926595
📒نام کتاب: الكامل فی التاريخ نویسنده: ابن الأثير، جلد : 4 صفحه : 65
🌐https://b2n.ir/356307
(ر.ک : تصویر پایین)
📒نام کتاب: الإرشاد نویسنده : شيخ مفيد جلد : 2 صفحه : 101
🌐https://b2n.ir/742394
📒نام کتاب : اعلام الورى نویسنده : شيخ طبرسی جلد : 1 صفحه : 461
🌐https://b2n.ir/510201
______________
علاوه بر جناب حر بن یزید ریاحی رضوان الله علیه ، شخص دیگری هم برای گفتگو پیرامون آب آشامیدنی به سمت لشگریان عمر بن سعد رفت، گزارش تاریخی را بخوانیم:
✍ راوی نقل میکند: تشنگى بر حسين عليه السلام و يارانش چيره شد. مردى از يارانش به نام بُرَير بن خُضَير هَمْدانى (رضوان الله علیه)، بر او وارد شد و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! آيا به من اجازه مى دهى تا به سوى آنان بروم و با ايشان، سخن بگويم ؟ امام عليه السلام، اجازه دادند. او به سوى ايشان رفت و فرمود: «اى مردم! خداوند عزوجل، محمّد صلى الله عليه و آله را به حق، بشارت دهنده و بيم دهنده، دعوتگر به خدا با اجازه اش و چراغ فروزان [ راهش ] بر انگيخت؛ و اين، آب فرات است كه خوكان و سگان صحرا در آن مى روند؛ امّا ميان آن و فرزند اين پيامبر، جدايى انداخته اند. آنان گفتند: اى بُرَير ! زياد حرف زدى. بس است ! به خدا سوگند، حسين تشنگى خواهد كشيد، همان گونه كه پيشينيانِ او، تشنگى كشيدند ! حسين عليه السلام فرمود: «اى بُرَير ! بنشين»
#متن_عربی؛ بَلَغ َالعَطَشُ مِنَ الحُسَينِ عليه السلام و أصحابِهِ، فَدَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن شيعَتِهِ يُقالُ لَهُ : بُرَيرُ بنُ خُضَيرٍ الهَمدانِيُّ ـ قالَ إبراهيمُ بنُ عَبدِاللّه ِ راوِي الحَديثِ: هُوَ خالُ أبي إسحاقَ الهَمدانِيِّ ـ فَقالَ: يَا بنَ رَسولِ اللّهِ، أتَأذَنُ لي فَأَخرُجَ إلَيهِم، فَاُكَلِّمَهُم ؟ فَأَذِنَ لَهُ، فَخَرَجَ إلَيهِم، فَقالَ: يا مَعشَرَ النّاسِ ! إنَّ اللّه َ عزوجل بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ بَشيرا ونَذيرا وداعِيا إلَى اللّه ِ بِإِذنِهِ و سِراجا مُنيرا، و هذا ماءُ الفُراتِ تَقَعُ فيهِ خَنازيرُ السَّوادِ و كِلابُها، وقَد حِيلَ بَينَهُ و بَينَ ابنِهِ ! فَقالوا: يا بُرَيرُ، قَد أكثَرتَ الكَلامَ فَاكفُف، فَوَاللّه ِ، لَيَعطَشُ الحُسَينُ كَما عَطِشَ مَن كانَ قَبلَهُ. فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: اُقعُد يا بُرَيرُ
📒نام کتاب : الأمالي نویسنده : شيخ صدوق جلد : 1 صفحه : 222
🌐https://b2n.ir/008994
📒نام کتاب: مقتل الحسین (ع) نویسنده : خوارزمی جلد 1 صفحه351
🌐https://b2n.ir/670809
پی نوشت::
⚠️ اگر دستگاهی بنام وقاحت سنج وجود داشت، اندازه گیری میزان وقاحت کسانیکه این همه سند معتبر تاریخی را نادیده گرفته اند و شبهه ی عدم تشنگی در روز عاشورا را ساخته اند حتی با آن دستگاه هم قابل اندازی نبود و نیست!!❗️
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
@borrhan
Telegram
attach 📎
فایل pdf کتاب مَقتَلُ الحُسَین(علیهالسلام) معروف به مقتل مُقَرَّم نوشته عبدالرزاق موسوی مقرم (م۱۳۹۱ق)
مؤلف در بخش اصلی که مقتل است مطالب خود را از کتب و مقتلهای مختلفی چون خوارزمی، مثیر الاحزان، نفس المهموم، تذکرة الخواص، تاریخ طبری، ارشاد المفید، لهوف و امالی صدوق جمع آوری کرده است در کانال «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/3596
مؤلف در بخش اصلی که مقتل است مطالب خود را از کتب و مقتلهای مختلفی چون خوارزمی، مثیر الاحزان، نفس المهموم، تذکرة الخواص، تاریخ طبری، ارشاد المفید، لهوف و امالی صدوق جمع آوری کرده است در کانال «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/3596
[ کانال برهان ]
<unknown> – جلسه 17
ارشاد 18
<unknown>
#سخنرانی
#ارشاد_۱۸
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه هجدهم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر #برای_اولین_بار در کانال برهان پخش میشود.
🌎 کانال آموزش مجازی دینکلاس :
@dinclass
🌍 کانال معارفی برهان :
@borrhan
#ارشاد_۱۸
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه هجدهم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر #برای_اولین_بار در کانال برهان پخش میشود.
🌎 کانال آموزش مجازی دینکلاس :
@dinclass
🌍 کانال معارفی برهان :
@borrhan
[ کانال برهان ]
#عطش (۳۸) #دو_خط_روضه 💔 درخواست جانسوز دو تن از یاران سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ بخشی از گفتگوها و محاورات بین دو لشکر در یوم الطف پیرامون مسئله آب طلبی عطش میباشد. دو نفر از یاران سیدالشهداء علیه السلام با لشگر دشمن سخن…
✅ امام حسین علیهالسلام و سیراب کردن سپاه تشنهٔ حر تا آخریننفر
«هنگامیکه حر با هزارسوار به سپاه امام حسین رسید وآنان جلوی حضرت و اصحاب او را گرفتند، هوا بسیارگرم، ولشکر حر بسیار خسته و تشنه شده بود.
حضرت سیدالشهداء علیهالسلام وقتی آثار تشنگی را درآنها دید، به اصحاب وفرزندانش فرمود: به آنها آب دهید و سیرابشان کنید وبه اسبهای آنها نیز آب بدهید.
اصحاب، ظرفها را پر از آب نموده و به لشکر حُر آب دادند وآنها را سیراب کردند؛ سپس به اسبها وچهارپایان آنها هم آب دادند.
علی بن طعان محاربی میگوید:
من آخرین نفر از لشکر حر بودم که به آنجا رسیدم و بسیار تشنه بودم واسبم نیز بسیارتشنه بود.
هنگامی که امام حسین علیهالسلام حالت #عطش من و اسبم را دیدند، فرمود:
برو آن شتری را که بارِ او آب است بخوابان و آب بنوش.
وقتی مَشک آب را برداشته وخواستم بیاشامم، آب از دهانهٔ مشک میریخت؛ حضرت فرمودند:
لبِ مشک را برگردان!
من چون بسیارتشنه و خسته بودم نمیتوانستم لبِ مشک را برگردانم و گفتم: نمیتوانم! وقتی حضرت این را شنیدند برخاستند و لب مشک را برگردانیدند ومن و اسبم را سیراب کردند.»
📚ارشاد مفید، ج۲ص۴۸۰
#عالم_به_فدایت
@borrhan
«هنگامیکه حر با هزارسوار به سپاه امام حسین رسید وآنان جلوی حضرت و اصحاب او را گرفتند، هوا بسیارگرم، ولشکر حر بسیار خسته و تشنه شده بود.
حضرت سیدالشهداء علیهالسلام وقتی آثار تشنگی را درآنها دید، به اصحاب وفرزندانش فرمود: به آنها آب دهید و سیرابشان کنید وبه اسبهای آنها نیز آب بدهید.
اصحاب، ظرفها را پر از آب نموده و به لشکر حُر آب دادند وآنها را سیراب کردند؛ سپس به اسبها وچهارپایان آنها هم آب دادند.
علی بن طعان محاربی میگوید:
من آخرین نفر از لشکر حر بودم که به آنجا رسیدم و بسیار تشنه بودم واسبم نیز بسیارتشنه بود.
هنگامی که امام حسین علیهالسلام حالت #عطش من و اسبم را دیدند، فرمود:
برو آن شتری را که بارِ او آب است بخوابان و آب بنوش.
وقتی مَشک آب را برداشته وخواستم بیاشامم، آب از دهانهٔ مشک میریخت؛ حضرت فرمودند:
لبِ مشک را برگردان!
من چون بسیارتشنه و خسته بودم نمیتوانستم لبِ مشک را برگردانم و گفتم: نمیتوانم! وقتی حضرت این را شنیدند برخاستند و لب مشک را برگردانیدند ومن و اسبم را سیراب کردند.»
📚ارشاد مفید، ج۲ص۴۸۰
#عالم_به_فدایت
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_غلات (۱۰)
#نقد_بخاری (۲۹)
#نقد_حلاج (۲۱)
#نقد_هاشم_حداد (۵)
#عاشورا_عید_صوفیه (۱۰)
❗️لعنت و نقمت=رحمت و نعمت
~~~~🔻~~~~~~~~~~~
▫️یکی از وجوه اشتراک غلات و صوفیه
ابن ابی عزاقر #شلمغانی از شهیرترین غلات عصر غیبت صغری و پیروان حلاج بود که توسط حسین بن روح یعنی نائب خاص سوم و همچنین در توقیعی از حضرت صاحب الزمان عج مورد #لعن و نفرین و طرد قرار گرفت.
🔺اما واکنش شلمغانی در مواجه با این لعن جالب بود.
وی در جمع مریدانش از قبیله بنی بسطام بود که نامه حسین بن روح در لعن وی به دستش رسید. او نامه را خواند و بسیار گریست و #سجده شکر به جا آورد و به اطرافیانش گفت:
✖️ «این لعن باطن عظیمی دارد و در واقع برای من طلب خیر و رحمت شده است زیرا به من گفته است لعنت الله یعنی مرا از عذاب و آتش و غضب الهی دور کرده است.»❗️
📚غیبت طوسی.ص403
اما نه تنها در تصوف مکتب #ابن_عربی بلکه در میان #صوفیان_حوزوی نیز لعن را امری خیر و مبارک برای شخص ملعون قلمداد میکنند و به این ترتیب برای تمام دشمنان دین و معصومین که در ادعیه مختلف از جمله #زیارت_عاشورا ، مورد لعن واقع شده اند #طلب_خیر و #طلب_رحمت می کنند!!
🔺 آقای #حداد_نعلبند که مقام قطبیت یکی از فرقه های معروف #حوزوی را بر عهده داشت بار دیگر تعالیم شلمغانی را برای شیعیان احیا کرده و #لعن را خیر و رحمت می داند با این تفاوت که در آن زمان نائب خاص امام زمان عج و در این زمان نواب عام آن حضرت (فقها) ما را از این قبیل اشخاص بر حذر دانسته اند.
حداد راجع به لعن های زیارت عاشورا به خلفای غاصب و بنی امیه و بنی مروان می گوید:
✖️«این دعا همه اش طلب خیر است و رحمت، گرچه بصورت عبارت و کلام، نفرین و لعنت مینماید و بطور کلّى تمام لعنتهائى که خداوند میکند یا در لسان پیامبر و ائمّه طاهرین صلواتُ الله و سلامهُ علیهم أجمعین وارد است، همگى خیر است، خیر محض. و از خدا و أولیاء وى غیر از خیر تراوش نمینماید.»❗️
📚روح مجرد ص115
(ر.ک : تصویر پایین)
👹جالب تر اینجاست که نواصبی مانند بخاری نیز برای توجیه لعن پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به #معاویه چنین اراجیفی را مطرح میکنند.
البته این اشتراکات امر عجیبی نیست چرا که :
📖 ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم
#تبری #سخنان_مهدوی (۶۲)
#نقد_تصوف
➖➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_بخاری (۲۹)
#نقد_حلاج (۲۱)
#نقد_هاشم_حداد (۵)
#عاشورا_عید_صوفیه (۱۰)
❗️لعنت و نقمت=رحمت و نعمت
▫️یکی از وجوه اشتراک غلات و صوفیه
ابن ابی عزاقر #شلمغانی از شهیرترین غلات عصر غیبت صغری و پیروان حلاج بود که توسط حسین بن روح یعنی نائب خاص سوم و همچنین در توقیعی از حضرت صاحب الزمان عج مورد #لعن و نفرین و طرد قرار گرفت.
🔺اما واکنش شلمغانی در مواجه با این لعن جالب بود.
وی در جمع مریدانش از قبیله بنی بسطام بود که نامه حسین بن روح در لعن وی به دستش رسید. او نامه را خواند و بسیار گریست و #سجده شکر به جا آورد و به اطرافیانش گفت:
✖️ «این لعن باطن عظیمی دارد و در واقع برای من طلب خیر و رحمت شده است زیرا به من گفته است لعنت الله یعنی مرا از عذاب و آتش و غضب الهی دور کرده است.»❗️
📚غیبت طوسی.ص403
اما نه تنها در تصوف مکتب #ابن_عربی بلکه در میان #صوفیان_حوزوی نیز لعن را امری خیر و مبارک برای شخص ملعون قلمداد میکنند و به این ترتیب برای تمام دشمنان دین و معصومین که در ادعیه مختلف از جمله #زیارت_عاشورا ، مورد لعن واقع شده اند #طلب_خیر و #طلب_رحمت می کنند!!
🔺 آقای #حداد_نعلبند که مقام قطبیت یکی از فرقه های معروف #حوزوی را بر عهده داشت بار دیگر تعالیم شلمغانی را برای شیعیان احیا کرده و #لعن را خیر و رحمت می داند با این تفاوت که در آن زمان نائب خاص امام زمان عج و در این زمان نواب عام آن حضرت (فقها) ما را از این قبیل اشخاص بر حذر دانسته اند.
حداد راجع به لعن های زیارت عاشورا به خلفای غاصب و بنی امیه و بنی مروان می گوید:
✖️«این دعا همه اش طلب خیر است و رحمت، گرچه بصورت عبارت و کلام، نفرین و لعنت مینماید و بطور کلّى تمام لعنتهائى که خداوند میکند یا در لسان پیامبر و ائمّه طاهرین صلواتُ الله و سلامهُ علیهم أجمعین وارد است، همگى خیر است، خیر محض. و از خدا و أولیاء وى غیر از خیر تراوش نمینماید.»❗️
📚روح مجرد ص115
(ر.ک : تصویر پایین)
👹جالب تر اینجاست که نواصبی مانند بخاری نیز برای توجیه لعن پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به #معاویه چنین اراجیفی را مطرح میکنند.
البته این اشتراکات امر عجیبی نیست چرا که :
📖 ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم
#تبری #سخنان_مهدوی (۶۲)
#نقد_تصوف
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎