#عطش (۷۲)
#رقیه (۵۰)
▫️جریان آب در کربلا
▫️اول از همه به رقیه آب دادند که از همه کوچکتر بود و روانه قتلگاه شد تا....😭
✧❁﷽❁✧
⚫️ مصیبت تشنگی اطفال حرم حسینی در کربلا در بیانات سيدالواعظين، خطیب نامی مرحوم سید محمود امامی اصفهانی، به نقل از کتاب ثمرات الحیات
➖ از اخباری که بر کتب مقاتل مینویسد، ظاهر میشود:
از روز هفتم محرم که آب را بستند تا عصر عاشورا، سه مرتبه بیشتر اهلبیت علیهمالسـلام آب نخوردند:
●یک مرتبه: از آن چشمهای که به اعجار حضرت سیدالشهداء پیدا شد.
●دفعه دوم: از آن آبی که حضرت عباس علیهالسلام با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند، قال العلامة: ولذلك سمي العباس السقاء؛ علامه مجلسی گفته: به این سبب #حضرت_ابوالفضل را سقا گفتهاند.
●دفعه سوم: شب عاشورا حضرت #علی_اکبر علیهالسّلام، با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند.
➖ معلوم نیست که آیا سیراب شدند یا نه؟!
دیگر این اطفال و زنها و مردها یک قطره آب
نخوردند، تا روز عاشورا که هر لحظه تشنگی آنها زیاد میشد و شدت مییافت.
آخر هوا که گرم بود حرارت آتشی که در خندق دور خیمهها روشن کرده بودند، هم افزون گشت تا کار تشنگی به جایی رسید که پوست بدنهای بزرگان پژمرده و درهم کشیده شده و بعضی از اطفال کوچک از تشنگی هلاک شدند.
➖ چون حضرت امام حسين عليهالسّلام به زينب علیهاالسلام وصیت نموده بود که:
اطفال را جمعآوری و پرستاری نماید.
بعد از غارت خیمهها، زینب علیهاالسلام در مقام جمعآوری اطفال حرمسرا برآمد که در بیابان متفرق شده بودند.
پس رسیدند به دو طفل که در پای درختی از خوف و تشنگی وفات یافته بودند.
➖ و هم فاضل بسطامي در كتاب "تحفة الحسينية" از کتاب "منبع الدموع" از امام
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روایت کرده؛ وقتی که آمدند اهلبیت علیهمالسـلام را سوار کنند، لشکر به اطراف رفتند، آنها را پیدا نکردند.
شمر ملعون در مقام تفحص برآمد و به هر طرف مرکب میتاخت تا رسید پای درخت گزی، دید در سایه آن درخت خوابیدهاند، آن ملعون از بالای اسب خم شد و چند تازیانه بر آنها زد حرکت نکردند. پیاده شد، چند سیلی به صورت آنها زد. باز حرکت نکردند. دید هر دو از دنیا رفتهاند.
➖ گمان ندارم کسی آنها را دفن کرده باشد؛ زیرا که اینها عزیزتر از حسین علیهالسلام نبودند که سه روز و سه شب بدان مبارکش روی خاک افتاده بود اما یقین است که دیگر اسب بر بدن آنها نیافتند، بلکه این ظلم مخصوص به آن حضرت بود. (كما قال : وانا السبط الذي.. )
➖ باز فاضل نظامی در "تحفة الحسينية" مینویسد:
آنچه از کتاب "مختاریة"، شیخ ابوالفتوح معلوم میشود این است که:
دو دختر صغیره یکی از حضرت امام حسن و یکی از حضرت سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند بعد شرح وفات آنها را ذکر میکنند....
➖ وقتی که خیمهها را آتش زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمهها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف میلرزیدند.
یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت:
ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمیرسد، بگو اینها را آب بدهند که از بیآبی دارند هلاک میشوند. عمرسعد گفت:
بروید ایشان را آب دهید. سقاها مشکها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیال.
اول جام آبی به رقیه دادند که از همه کوچکتر بود، رقیه آب را گرفت و روانه قتلگاه شد.
گفتند: کجا میروی؟
گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لبهایش تشنه بود، میخواهم این آب را به او بدهم!
ظاهراً بیشتر غصه این اهل و عیال و اطفال برای تشنگی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بوده است.
📚 ثمرات الحياة، تحقیق آقای ملکی، ج۱، ص۸۱۵ _ ۸۱۶
➖➖➖➖
@borrhan
#رقیه (۵۰)
▫️جریان آب در کربلا
▫️اول از همه به رقیه آب دادند که از همه کوچکتر بود و روانه قتلگاه شد تا....😭
✧❁﷽❁✧
⚫️ مصیبت تشنگی اطفال حرم حسینی در کربلا در بیانات سيدالواعظين، خطیب نامی مرحوم سید محمود امامی اصفهانی، به نقل از کتاب ثمرات الحیات
➖ از اخباری که بر کتب مقاتل مینویسد، ظاهر میشود:
از روز هفتم محرم که آب را بستند تا عصر عاشورا، سه مرتبه بیشتر اهلبیت علیهمالسـلام آب نخوردند:
●یک مرتبه: از آن چشمهای که به اعجار حضرت سیدالشهداء پیدا شد.
●دفعه دوم: از آن آبی که حضرت عباس علیهالسلام با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند، قال العلامة: ولذلك سمي العباس السقاء؛ علامه مجلسی گفته: به این سبب #حضرت_ابوالفضل را سقا گفتهاند.
●دفعه سوم: شب عاشورا حضرت #علی_اکبر علیهالسّلام، با سی سوار و بیست پیاده رفتند و آب آوردند.
➖ معلوم نیست که آیا سیراب شدند یا نه؟!
دیگر این اطفال و زنها و مردها یک قطره آب
نخوردند، تا روز عاشورا که هر لحظه تشنگی آنها زیاد میشد و شدت مییافت.
آخر هوا که گرم بود حرارت آتشی که در خندق دور خیمهها روشن کرده بودند، هم افزون گشت تا کار تشنگی به جایی رسید که پوست بدنهای بزرگان پژمرده و درهم کشیده شده و بعضی از اطفال کوچک از تشنگی هلاک شدند.
➖ چون حضرت امام حسين عليهالسّلام به زينب علیهاالسلام وصیت نموده بود که:
اطفال را جمعآوری و پرستاری نماید.
بعد از غارت خیمهها، زینب علیهاالسلام در مقام جمعآوری اطفال حرمسرا برآمد که در بیابان متفرق شده بودند.
پس رسیدند به دو طفل که در پای درختی از خوف و تشنگی وفات یافته بودند.
➖ و هم فاضل بسطامي در كتاب "تحفة الحسينية" از کتاب "منبع الدموع" از امام
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روایت کرده؛ وقتی که آمدند اهلبیت علیهمالسـلام را سوار کنند، لشکر به اطراف رفتند، آنها را پیدا نکردند.
شمر ملعون در مقام تفحص برآمد و به هر طرف مرکب میتاخت تا رسید پای درخت گزی، دید در سایه آن درخت خوابیدهاند، آن ملعون از بالای اسب خم شد و چند تازیانه بر آنها زد حرکت نکردند. پیاده شد، چند سیلی به صورت آنها زد. باز حرکت نکردند. دید هر دو از دنیا رفتهاند.
➖ گمان ندارم کسی آنها را دفن کرده باشد؛ زیرا که اینها عزیزتر از حسین علیهالسلام نبودند که سه روز و سه شب بدان مبارکش روی خاک افتاده بود اما یقین است که دیگر اسب بر بدن آنها نیافتند، بلکه این ظلم مخصوص به آن حضرت بود. (كما قال : وانا السبط الذي.. )
➖ باز فاضل نظامی در "تحفة الحسينية" مینویسد:
آنچه از کتاب "مختاریة"، شیخ ابوالفتوح معلوم میشود این است که:
دو دختر صغیره یکی از حضرت امام حسن و یکی از حضرت سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند بعد شرح وفات آنها را ذکر میکنند....
➖ وقتی که خیمهها را آتش زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمهها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف میلرزیدند.
یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت:
ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمیرسد، بگو اینها را آب بدهند که از بیآبی دارند هلاک میشوند. عمرسعد گفت:
بروید ایشان را آب دهید. سقاها مشکها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیال.
اول جام آبی به رقیه دادند که از همه کوچکتر بود، رقیه آب را گرفت و روانه قتلگاه شد.
گفتند: کجا میروی؟
گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لبهایش تشنه بود، میخواهم این آب را به او بدهم!
ظاهراً بیشتر غصه این اهل و عیال و اطفال برای تشنگی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بوده است.
📚 ثمرات الحياة، تحقیق آقای ملکی، ج۱، ص۸۱۵ _ ۸۱۶
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
<unknown> – این قافله آسمانی 41
این قافله آسمانی 42
<unknown>
این قافله آسمانی 42
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←دستگیری حضرت مسلم بن عقیل توسط محمد بن #اشعث_بن_قیس و #عطش حضرت مسلم - اعتقاد اطرافیان عبیدالله بن زیاد به امامت #یزید - شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام و....
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#اولی_الامر
#دین_زیباست
@borrhan
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←دستگیری حضرت مسلم بن عقیل توسط محمد بن #اشعث_بن_قیس و #عطش حضرت مسلم - اعتقاد اطرافیان عبیدالله بن زیاد به امامت #یزید - شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام و....
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#اولی_الامر
#دین_زیباست
@borrhan
[ کانال برهان ]
<unknown> – این قافله آسمانی 47
این قافله آسمانی 48
<unknown>
این قافله آسمانی 48
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←ندایی که حضرت زینب سلام الله علیها در نیمه شب در یکی از منازل شنیدند - ماجرای زهیر بن قین ره - برخی وقایع منازل مختلف - مواجهه با سپاه تشنه حر و خطبه خواندن آن حضرت برای سپاه حر - ادب جناب حر نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#حرکت_حسینی (٧۷)
#دین_زیباست
#عطش
@borrhan
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←ندایی که حضرت زینب سلام الله علیها در نیمه شب در یکی از منازل شنیدند - ماجرای زهیر بن قین ره - برخی وقایع منازل مختلف - مواجهه با سپاه تشنه حر و خطبه خواندن آن حضرت برای سپاه حر - ادب جناب حر نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#حرکت_حسینی (٧۷)
#دین_زیباست
#عطش
@borrhan
#منجی (۳۴۹)
#عطش (۷۵) #پیشگویی (۳۵۱)
🔻رنجی که فقط با او پایان میپذیرد....
←پیامد عاشورا:شمشیر تا قیام مهدی (علیه السلام)
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
از امام کاظم علیه السلام در ضمن روایتی طولانی که در مورد شب زفاف امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها وارد شده، نقل است:
▪️پس در نزدیکی سحر حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به نزدشان آمد. امیر المؤمنین علیه السلام گوید: حضرت فاطمه سلام الله علیها بیدار شدند و در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گریست و حضرت زهرا (س) نیز به گریه افتاد؛ من نیز از گریه آنان گریستم...
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل نزدم آمد و مرا به تولد یافتن دو دردانه از تو بشارتم داد، سپس مرا به جهت یکی از آن دو تسلیت دادند و دانستم که در غربت و با لب تشنه کشته میشود.
پس حضرت فاطمه سلام الله علیها آن قدر گریست که صدایش بلند شد، و فرمود: ای پدر، چه طور او را می کشند در حالی که شما جدّ او، و علی (ع) پدرش، و من هم مادرش هستم؟
فرمود: «به خاطر سلطنت طلبی. و به درستیکه پس از این، شمشیری علیه آنان کشیده خواهد شد که هرگز در نیام نخواهد رفت مگر به دست مهدی (ع) از فرزندانت».
(دلائل الإمامة/۱۰۲(ر.ک: تصویر الحاقی) : فبكت فاطمة حتّى علا بكاؤها، ثمّ قالت: يا أبه، لم يقتلوه و أنت جدّه، و أبوه عليّ، و أنا امّه؟ قال: يا بنية، لطلبهم الملك، أمّا إنّه سيظهر عليهم سيف لا يغمد إلّا على يد المهديّ من ولدك.)
✅🔚این روایت، مؤیّد دیگر روایاتیست که بیانگر فتنه و آشوبهای پیاپی تا قبل از ظهور بوده و هیچ راه اصلاحی به جز ظهور منجی عالم (علیه السلام) معرفی نمیکند....!
نظاره گر سقوط مرگبار و ویرانی انسانیت هستیم و تنها مصلح این بیماری سهمناک ظهور حضرت مَهدی عج است!
◼️ای کاش به جای اینکه فجایع انسانی، امیدهای واهی ما به سازمان های بین المللی و تهدید و بلوفهای توخالی را نمایانتر کند، اضطرار به حجّت الهی (ع) و ناکارآمدی نظامهای بشری را هرچه بیشتر ملموستر کند!
پیشنهاد مطالعه:
🔗 تنها مصلح زمانه
➖➖➖➖➖
@borrhan
#عطش (۷۵) #پیشگویی (۳۵۱)
🔻رنجی که فقط با او پایان میپذیرد....
←پیامد عاشورا:شمشیر تا قیام مهدی (علیه السلام)
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
از امام کاظم علیه السلام در ضمن روایتی طولانی که در مورد شب زفاف امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها وارد شده، نقل است:
▪️پس در نزدیکی سحر حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به نزدشان آمد. امیر المؤمنین علیه السلام گوید: حضرت فاطمه سلام الله علیها بیدار شدند و در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گریست و حضرت زهرا (س) نیز به گریه افتاد؛ من نیز از گریه آنان گریستم...
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل نزدم آمد و مرا به تولد یافتن دو دردانه از تو بشارتم داد، سپس مرا به جهت یکی از آن دو تسلیت دادند و دانستم که در غربت و با لب تشنه کشته میشود.
پس حضرت فاطمه سلام الله علیها آن قدر گریست که صدایش بلند شد، و فرمود: ای پدر، چه طور او را می کشند در حالی که شما جدّ او، و علی (ع) پدرش، و من هم مادرش هستم؟
فرمود: «به خاطر سلطنت طلبی. و به درستیکه پس از این، شمشیری علیه آنان کشیده خواهد شد که هرگز در نیام نخواهد رفت مگر به دست مهدی (ع) از فرزندانت».
(دلائل الإمامة/۱۰۲(ر.ک: تصویر الحاقی) : فبكت فاطمة حتّى علا بكاؤها، ثمّ قالت: يا أبه، لم يقتلوه و أنت جدّه، و أبوه عليّ، و أنا امّه؟ قال: يا بنية، لطلبهم الملك، أمّا إنّه سيظهر عليهم سيف لا يغمد إلّا على يد المهديّ من ولدك.)
✅🔚این روایت، مؤیّد دیگر روایاتیست که بیانگر فتنه و آشوبهای پیاپی تا قبل از ظهور بوده و هیچ راه اصلاحی به جز ظهور منجی عالم (علیه السلام) معرفی نمیکند....!
نظاره گر سقوط مرگبار و ویرانی انسانیت هستیم و تنها مصلح این بیماری سهمناک ظهور حضرت مَهدی عج است!
◼️ای کاش به جای اینکه فجایع انسانی، امیدهای واهی ما به سازمان های بین المللی و تهدید و بلوفهای توخالی را نمایانتر کند، اضطرار به حجّت الهی (ع) و ناکارآمدی نظامهای بشری را هرچه بیشتر ملموستر کند!
پیشنهاد مطالعه:
🔗 تنها مصلح زمانه
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#حکومت_علوی (۲۱۵)
#جمل (۱۵۶) #صفین (۱۱۷)
✅ جلوههایی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نکاتی خواندنی درباره جنگ های ایشان از زبان مورخین غیر مسلمان
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
✍ جرج جرداق مسیحی در کتابش مینویسد:
🔻همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا مجبور نمیگشت وارد کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن [علیهالسلام] تکرار میکرد: «هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن.» و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار میداد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.
🔰جنگ جمل :
از همین داستانهاست ماجرای جنگ جمل: هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: «تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید مگر اینکه معذور باشید.» او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: «اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش.» سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: «خداوندا، گواه باش!» آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت: «خداوندا گواه باش» و سپس جنگ آغاز شد.
🔰 جنگ صفین؛
البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ صفین، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه مییابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: «مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! »و سپس به جای خود بازگشت.
🔰جنگ نهروان :
از اینجا بود که وقتی که سربازان #خوارج ، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: «تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم.» مردانگی، شهامت، ایمان او به نیکی و جوشش انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند؛
روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد: خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: «او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد،» رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که می خواستند او را با #عطش از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.
📗کتاب امام علی (علیهالسلام) صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، صفحات 154 تا 156
➖➖➖➖
@borrhan
#جمل (۱۵۶) #صفین (۱۱۷)
✅ جلوههایی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نکاتی خواندنی درباره جنگ های ایشان از زبان مورخین غیر مسلمان
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
✍ جرج جرداق مسیحی در کتابش مینویسد:
🔻همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا مجبور نمیگشت وارد کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن [علیهالسلام] تکرار میکرد: «هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن.» و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار میداد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.
🔰جنگ جمل :
از همین داستانهاست ماجرای جنگ جمل: هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: «تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید مگر اینکه معذور باشید.» او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: «اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش.» سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: «خداوندا، گواه باش!» آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت: «خداوندا گواه باش» و سپس جنگ آغاز شد.
🔰 جنگ صفین؛
البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ صفین، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه مییابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: «مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! »و سپس به جای خود بازگشت.
🔰جنگ نهروان :
از اینجا بود که وقتی که سربازان #خوارج ، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: «تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم.» مردانگی، شهامت، ایمان او به نیکی و جوشش انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند؛
روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد: خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: «او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد،» رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که می خواستند او را با #عطش از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.
📗کتاب امام علی (علیهالسلام) صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، صفحات 154 تا 156
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 06
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 07
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیتهای بیانتهای امیرالمومنین علیهالسلام در آینه خطبه شقشقیه - خلافت عثمان و آغاز دوران شوم حکومت #بنی_امیه ، اختلاسها از بیت المال و ..معرفی قاتل عثمان
#قسمت_هفتم
#خطبه_شقشقیه (۱۹)
#روابط (۱۲۳) #قتل_عثمان (۴۹)
#حکومت_علوی (۲۱۶)
#مروان_بن_حکم (۳۳)
#معاویه (۳۷۲) #عطش (۷۷)
@borrhan
#قسمت_هفتم
#خطبه_شقشقیه (۱۹)
#روابط (۱۲۳) #قتل_عثمان (۴۹)
#حکومت_علوی (۲۱۶)
#مروان_بن_حکم (۳۳)
#معاویه (۳۷۲) #عطش (۷۷)
@borrhan
[ کانال برهان ]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌ این جماعت افتخار میکنند که نسبت به رسول اکرم و اهل بیت سلام الله علیهم، سنگدل و بیعاطفهاند! بدتر از آن، شهادت و فقدان رسول اکرم و اصحاب کساء علیهم السّلام را با مرگ کسانی قياس میکنند که هیچ مصیبتی بر آنان وارد نشد!
👈🏻 آری نباید هم #عزاداری کنند، چراکه با عزاداری بر رسول اکرم و اهل بیت علیهم السّلام، نام افرادی به میان خواهد آمد که برای این جماعت محترمند، و بیش از رسول اکرم و آله علیهم السّلام، نسبت به آنان تعصّب دارند، لذا به هیچ وجه حاضر نیستند مطاعن آنان ذکر شود. صحابهای محترمند که در راستای اجرای فرامین رسول اکرم صلی الله علیه و آله گام برداشته باشند، این جماعت برخی جنایتکاران تاریخ را نیز جزء صحابه میدانند، مانند #ابن_ملجم لعنه الله!
ضمنا فراموش کردهاند که با بهانه عزاداری بر عثمان و طلب خون او، چه فتنهها که در امّت اسلام به پا نکردند، پس چرا برای امام حسین علیه السّلام عزاداری نمیکنند؟! و حتّی در جنایت کربلا نیز آب را به همین بهانه بستند که آب بر عثمان بسته شد، در حالی که امیرالمؤمنین و حسنين علیهم السّلام هیچ نقشی در #قتل_عثمان نداشتند.
#شهادت_رسولخدا #عطش
@borrhan
👈🏻 آری نباید هم #عزاداری کنند، چراکه با عزاداری بر رسول اکرم و اهل بیت علیهم السّلام، نام افرادی به میان خواهد آمد که برای این جماعت محترمند، و بیش از رسول اکرم و آله علیهم السّلام، نسبت به آنان تعصّب دارند، لذا به هیچ وجه حاضر نیستند مطاعن آنان ذکر شود. صحابهای محترمند که در راستای اجرای فرامین رسول اکرم صلی الله علیه و آله گام برداشته باشند، این جماعت برخی جنایتکاران تاریخ را نیز جزء صحابه میدانند، مانند #ابن_ملجم لعنه الله!
ضمنا فراموش کردهاند که با بهانه عزاداری بر عثمان و طلب خون او، چه فتنهها که در امّت اسلام به پا نکردند، پس چرا برای امام حسین علیه السّلام عزاداری نمیکنند؟! و حتّی در جنایت کربلا نیز آب را به همین بهانه بستند که آب بر عثمان بسته شد، در حالی که امیرالمؤمنین و حسنين علیهم السّلام هیچ نقشی در #قتل_عثمان نداشتند.
#شهادت_رسولخدا #عطش
@borrhan