[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
[ کانال برهان ]
🔻وقایع روز ششم ربیع‌الاول سال۱۱ هجری ؛ هفتمین روز پس از رحلت رسولخدا صلی‌الله علیه و آله - نصرت خواهی امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از سه روز به پایان می رسد و با وجود تنها ۴یار تکلیف قیام با شمشیر از دوش جانشین رسول خدا صلی‌الله علیه و آله برداشته می‌شود؛…
🔻وقایع روز هفتم و هشتم ربیع‌الاول سال ۱۱هجری

- مراجعه‌های صدیقه کبری سلام الله علیها برای بازپس‌گیری اموال خویش و تلاش برای اثبات غاصب بودن اهل سقیفه در مصادره اموال تا راه برای احقاق حق علوی علیه‌السلام باز شود.

- تا روز نهم تمامی اموال غیر از فدک غصب می‌شود! و این اموال غصب شده صرف امور جنگی و لشکرکشی های زمان ابوبکر میشود❗️(ر.ک:تصویر بالا)

- برخوردهای دوگانهٔ دستگاه خلافت در باب ارث‌گذاری انبیاء!

🔻بیشتر بخوانید↓↓↓
https://t.me/borrhan/44344

#فتوحات (۵۲)

پیشنهاد مطالعه: ثروت زبیر از فتوحات:
https://t.me/borrhan/43642
#منجی (۳۴۷)

🟨 ظهور کامل نور وحی در فاران

اثبات بشارت تورات درباره ظهور اسلام از حجاز

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_سیزدهم

🔻یک گواهی مقارن با عصر ظهور اسلام

سبئوس مورخ و اسقف ارمنی که معاصر با دوران صحابه بوده ، از فصل۴۲ کتابش همانگونه که در اسکن می‌بینید به بعد گزارشاتی از ظهور اسلام و #فتوحات اعراب دارد ؛ او پس از توصیف رسول الله هنگام توصیف حرکت اعراب از سرزمینشان برای فتح مصر و ایران و شام‌ می‌گوید طوایف اسماعیلی از صحرای فاران به راه افتادند و با قوای روم درگیر شدند و طبیعتا گزارش یک اسقف مسیحی و مورخ که معاصر با وقایع بوده بسیار اهمیت دارد؛ احتمال خطا در چنین زمینه ای بسیار پایین است. اعراب ، امت بزرگی بودند که مصر و ایران و ... را تسخیر کردند. نه اینکه ساکن در صحرای کوچکی از مصر باشند آنان از حجاز و عربستان به راه افتادند که این اسقف ، آن را فاران نامیده ؛ خطا در چنین زمینه ای مانند این است که ما استان خراسان را با استان گرگان یا سیستان اشتباه بگیریم!!
یا کشور عربستان را با کشور مصر اشتباه بگیریم! این با تعداد سربازان فلان لشکر و جزئیات فلان ماجرا متفاوت بوده و از خطوط محوری واقعه است

🔻اما اسناد مربوط به بعد از گسترش اسلام

در اینجا اسنادی از یهود و نصاری می‌بینید که پس از اسلام نوشته اند. در حالی که مسلمین از این شهادت ها بر ضد ایشان و برای اثبات بشارت فاران استفاده میکردند ؛ گاه گفته می‌شود که اینان تحت تاثیر مسلمین چنین گفته اند!❗️اما آیا ممکن است علمای بزرگ مسیحی و یهودی هم با مسلمین تبانی کرده باشند تا محل فاران را تغییر دهند؟ اتفاقا در چنین شرایطی انگیزه برای انکار بالا می‌رود نه همراهی!

🔸گزارش افتیشیوس که با نام سعید بن طریق شناخته می شود مورخ مسیحی و زعیم مسیحیان مصر در قرن چهارم هجری

گفتیم که محل سکونت اسماعیل ع در نگاه توراتی ، فاران است ، این مورخ مسیحی می‌گوید هاجر و اسماعیل به سوی یمن و یثرب رفتند. یعنی فاران را منطقه بین یمن و یثرب میداند که همان مکه و حجاز باشد و باید بدانیم که ابن بطریق ، این کتاب را برای برادرش نوشته است نه برای مسلمین!
کتاب التاریخ المجموع ، ص ۲۲

🔸ترجمه عربی تورات سامریه

یکی از فرقه های آیین موسی ع ، فرقه سامریه است که البته ارتباطی با شخص سامری در قرآن ندارد ؛ در برخی نسخه های ترجمه تورات سامری ، به جای فاران ، کلمه حجاز را قرار داده‌اند. چون فاران در نظر عالم مترجم سامری مذهب ، همان حجاز بوده است
یعنی هنگام یادکرد از محل سکونت اسماعیل ع آن را حجاز خوانده و هنگام ترجمه بشارت موسی ع نیز به جای فاران از کلمه حجاز استفاده کرده است.

به پاورقی توجه شود
در بیان اختلاف نسخه ها درباره برخی نسخه‌ها به این اشاره شده که در آن نقاط ، حجاز نوشته شده است تحقیق و مقدمه این کتاب هم از یک مسیحی با نام حسیب شحاده است

🔸سخن سعدیا گائون ، از پیشوایان و علمای بزرگ یهود

او یک ترجمه تفسیری بر تورات نوشته است. در ترجمه تفسیری ، مترجم حق دارد برای رساندن معنا از عین لفظ عبور کند. مثال اگر در متن قدیمی کلمه بابل باشد. مترجم به جای بابل می‌نویسد: «جنوب عراق» چون این دو محدوده منطبق هستند
سعدیا گائون در ترجمه کتاب پیدایش ، باب ۱۶ بند ۷ می‌گوید هاجر گریخت و فرشته الهی او را بر چشمه ای یافت که در طریق سنگ حجاز قرار دارد. صفحه ۱۱۰
سنگ حجاز در اینجا اشاره به کعبه یا حجرالاسود دارد؛

🔸گواهی ابن عزرا از مفسرین معروف یهود که در قرن ۱۲م می‌زیست

ابن عزرا هم تفسیری بر تورات دارد. او در بیان چشمهٔ آبی که حضرت هاجر به آنجا رفتند می‌گوید: این چشمه همان چاه زیموم است که اسماعیلیان در آنجا سالانه مراسم دارند، مشخص است که این مفسر یهودی به زمزم و مراسم #حج اشاره دارد
در این سایت معتبر مسیحی می‌بینیم که توضیح داده‌اند منظور ابن عزرا از زیموم
، همان زمزم است :
https://biblehub.com/commentaries/genesis/16-14.htm

در تورات ، دو مرتبه به صورت متفاوت ، داستان رفتن حضرت هاجر را بیان کرده‌اند

⁉️ممکن است گفته شود که ابن عزرا و سعدیا بن گائون ، دارند درباره مرتبه اول سخن می‌گویند نه مرتبه دوم که با فرزندش در فاران ساکن شد
پاسخ : تورات کنونی از جمع چند متن پیشین تشکیل شده است. دو منبع از منابع تورات ، منبع الوهیمی و یهوه ای نام دارند که در متن توراتی ترکیب شده اند. برای همین در اسفار تورات ، گاهی یک واقعه به دو شکل روایت میشود با تفاوت در تفاصیل این دو مورد هم همین گونه است و محل هجرت حضرت هاجر در هر دو مرتبه ، یکی است
چنانکه در این ترجمه مسیحی در پاورقی تصریح شده دو روایت به یک ماجرا مربوط هستند. یکی مربوط به متن یهوه ای است و دیگری مربوط به متن الوهیمی
پاورقی صفحه ۹۷ و ۹۸ مطالعه شود

الترجمه الرهبانیه الیسوعیه نشر دار الشرق بیروت ، پاورقی ص۹۷ و ۹۸ مطالعه شود.

(اسکنها در ادامه)

@borrhan
#فتوحات (۵۴)

النقض و حضور اهل‌بیت علیهم‌السلام در فتوحات ایران

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸در سال ۵۵۵قمری نویسنده‌ای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.

عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری می‌زیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیه‌ای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخش‌هایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینه‌ای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.

یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان  «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی  تکرار می‌شده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آل‌فاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).

مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت به‌عوض‌ هامی‌دهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی می‌کنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران  ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حرب‌های عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنی‌امیه و بنی‌مروان و همه روزگار بنی‌عباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابن‌خازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).

و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
  «و اکنون که روافض با مال و ملک‌اند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشن‌تر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زین‌العابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آن‌چه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان می‌دادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس این‌همه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوه‌ها در عهد ملوک بنی‌امیه و بنی‌مروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت به‌عوض هامی‌دهند» (ص۴۳۸).

عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچ‌گیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثال‌هایی می‌زند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوه‌های #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و  از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگ‌ها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنی‌امیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).

و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار می‌جنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).

🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشن‌تر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.

اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا می‌کرد که نشان می‌داد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف می‌نوشت اما سند «استواری» در  این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناخته‌شده نبود.

@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #فتوحات (۵۴) النقض و حضور اهل‌بیت علیهم‌السلام در فتوحات ایران ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔸در سال ۵۵۵قمری نویسنده‌ای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است. عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری می‌زیست و عالم…
مدرکی بسیار مهم

🔸به گواهی کتاب النقض که در پاسخ به یکی از کتب اهل سنت نگاشته شده , در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشن‌تر بود» که علی و اولاد علی علیهم‌السلام در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.

بیشتر بخوانید↓↓
https://t.me/borrhan/56672

پی‌نوشت: ادعای مشارکت حضرت امیر و حسنین علیهم السلام و نیز یاران خاص آن بزرگواران از قبیل جناب #سلمان ، در #فتوحات عمر، بدین سبب است که مخالفان در صدد و آرزوی تطهیر خلفای غاصب از ظلم و تعدی بی حد نسبت به اهلبیت عصمت ع و سایر مردم هستند. آنها می‌خواهند حضرت امیر و امامان ما را هم در اعمال خلفای غاصب شریک سازند؛ تا بلکه بدین وسیله، آبرویی برای آن غاصبان دست و پا کنند؛ و شیعه را قانع سازند که حضرات معصومین علیهم السلام با خلفای غاصب مشکلی نداشتند.

#روابط
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
🔻در ادامه در دوران خلافت ابوبکر ، او به ظاهر به خلیفه دوم پر و بال می‌داد و کارها را به او می‌سپرد اما در عمل با سخنرانی‌ها و گریان شدن‌هایش بر روی منبر ، به دل مردم رسوخ کرده بود بدین ترتیب زمینه برای برنامه دیگری را جهت جانشینی خویش دنبال می‌کرد...

عمر هم که گمان می‌کرد برای ریاست تنها خشونت لازم است با عکس‌العمل‌های خشن خودنمایی می‌کرد ، برای مثال بارها نامه‌ها و دستورات ابوبکر را پاره کرد یا به نوشته‌ها آب دهان می‌انداخت و دستور خلیفه را نقض می‌نمود کار به بدانجا می‌رسید که مردم از ابوبکر می‌پرسیدند : «والله ما ندری أنت الخلیفة ام عمر»«:به خدا نمی‌دانیم تو خلیفه‌ای یا عمر» و پاسخ می‌شنیدند که : «بل هو لو شاء»«:بلکه او خلیفه است هرگاه بخواهد!»(۱ - ر.ک: تصویر الحاقی)

🔻در یک مورد او حتی زمینی که ابوبکر به طلحه صحابی معروف و از خاندان ابوبکر بخشیده بود را پس گرفت؛ طلحه به اعتراض همین عبارت را که تو خلیفه‌ای یا او بر زبان راند و همان قِسم پاسخ‌ها را شنید؛ (۲)
استدلال عمر این بود که این زمین‌ها برای مسلمانان است و نباید به کس دیگری برسد از شواهد این چنین برمی‌‌آید که عمر نمی‌خواست این بذل و بخشش‌ها به حساب ابوبکر ریخته شود و او با این اموال تالیف قلوب بکند ، چرا که خود او در زمان خلافتش زمین‌هایی را به این و آن می‌بخشید(۳)؛ و آنجا که خودش بود فراموش می‌کرد که این‌ها هم از اموال عموم مسلمانان است!!

همین رفتار با نامه ابوبکر برای بخشیدن #فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت او به تصریح منابع اهل تسنن نامه ابوبکر را گرفت و پاره کرد.(۴)

اما ابوبکر با استقامت مثال زدنی در جنگ با کسانی که به او زکات پرداخت نمی‌کردند روی دیگر رهبری خود را به نمایش گذاشت ( ر.ک : اینجا و اینجا ) ؛ موارد دیگری هم از مخالفت ابوبکر وجود دارد که نشان می‌دهد او به هیچ روی فرد دست و پا بسته و دست نشانده و «بله قربان گو» در برابر عمر نبوده است؛ اصرار او بر امارت #خالد_بن_ولید بر فرماندهی سپاه #فتوحات از همین جمله است.

🔻حتی در یک مورد او در زندگی شخصی خلیفه دوم با او به مخالفت پرداخت ؛ عمر یکی از زنانش به نام جمیله مادر عاصم بن عمر را طلاق داد ؛ روزی عمر در مسجد قبا عاصم را در حال بازی دید دست بچه را گرفت و با خود برد ؛ بستگان جمیله شکایت پیش ابوبکر بردند و خلیفه به نفع مادر عاصم رای داد ؛ خلیفه رو به عمر کرد و گفت : «این پسر به محبت مادرش بیشتر نیاز دارد و پس از آنکه بزرگ شد خود تصمیم خواهد گرفت کجا باشد. » عمر علی رغم میل خود تن به این حکم تن در داد.(۵)

این رفتارها باعث شد که شخص عمر از ادامه خلافت ابوبکر نگران شود و سختگیری‌هایش بیشتر گردد تا حرکات ابوبکر را تحت الشعاع قرار دهد...

-----------

۱- مدارک بی‌شماری از اهل تسنن از جمله کتاب المعرفة و التاريخ ج٣ صص٢٩٤ - ٢٩٥ که در آن به دو مورد اشاره شده است.
۲- الاموال ابن زنجویه ۶۲۳/۲
۳- منابع فراوانی از جمله مدرک قبل و در صفحه بعد ، همو‌ همان بذل و بخشش‌ها را می‌کرد! : الاموال ابن زنجویه ۶۲۴/۲
۴- سیره‌الحلبیه ۵۱۲/۳
۵- منابع بیشماری از اهل تسنن از جمله کنرالعمال ۶۷۶/۵ ح۱۴۰۲۰ ، مصنف ابن ابی شیبه ۱۸۰/۴ ح۱۹۱۲۴

«2⃣»
[ کانال برهان ]
🟧 محدودیت تحصیل برای مردم عادی زرتشتی، از جمله دلائل مهم مسلمان شدن اختیاری جمع کثیری از زرتشتیان پروفسور زرتشتی- جمشید کرشاسب - فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد - استاد دانشگاه ایندیانا آمریکا مینویسد: «با بررسی تاریخ های محلی و شهری در نخستین سده های اسلامی،…
باتوجه به نزدیک شدن به روز مبعث به علاقمندان پیشنهاد میشود هشتک‌های ذیل را سرچ بفرمایند:

- #مبعث
- #منجی (بشارات کتب عهدین به خاتم الانبیاء صلی‌الله علیه و آله)
- #پیامبر_اهل_تسنن
- #اسلام_و_ایرانیان و #فتوحات (علل گرایش ایرانیان به اسلام و جنایات خلفا در ایران و عدم حضور و رضایت اهل بیت علیهم السلام از کشورگشایی های غاصبین)
- #اعجاز_علمی_قرآن (با رویکرد پاسخ به شبهه اسلام ستیزان که آیا قرآن رونوشتی از کتب پیشینیان است؟)
- #مکارم_اخلاق (سیرهٔ نبوی)
- #فراسوی_ادیان (دیدگاه اندیشمندان جهان درباره شخصیت خاتم الانبیاء صلی‌الله علیه و آله)
- #صلوات (روایات مرتبط درباره اهمیت صلوات)
- #تاریخ_پیامبر_اعظم (بازخوانی کتاب الصحیح من سیرة النبی ص)
#دولت_حق (۱۲۰)
#خانه_نشینی (۶۶)
#فتوحات (۵۶)
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۴۰۰)


⚠️حواسمان باشد با فرعونیان غرق نشویم!
⚠️با قلم زدنی هم با آنان همکاری مکن!


┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

یکی از توجیهات رائج مردم برای هم نشین شدن با ستمگران و همکاری با آنان، مشکلات دنیوی است: «بالاخره باید چرخ زندگی را به شکلی بچرخانیم!»
سابقهٔ این توجیه را در زمان بنی اسرائیل و فرعون نیز می‌توان یافت.

🔸از امام صادق علیه السلام روایتست: «گروهی از افرادی که به حضرت موسی علیه السلام ایمان آورده بودند، گفتند: خوبست میان فرعونیان رفته و با آنان باشیم و از دنیای آنان بهره ببریم؛ تا ظهور حضرت موسی علیه السلام  -که امیدش را می‌بریم- اتفاق افتد و آنگاه نزد او خواهیم رفت.
پس این کار را انجام دادند. تا زمانی رسید که حضرت موسی علیه السلام و همراهانش قصد حرکت و فرار از فرعونیان را نمودند. این گروه نیز سوار مرکب های خود شده و سرعت گرفتند تا به حضرت موسی علیه السلام برسند و همراه وی باشند.
در این هنگام خداوند فرشتگانی را فرستاد که بر صورت مرکب هایشان زدند تا آنان را به سمت لشکر فرعون برگرداندند و در نهایت به همراه فرعون غرق شدند...»

#متن_عربی : عن أبي عبد الله (عليه السلام)، قال: «إن قوما ممن آمن بموسى (عليه السلام)، قالوا: لو أتينا عسكر فرعون، و كنا فيه، و نلنا من دنياه، فإذا كان الذي نرجوه من ظهور موسى، صرنا إليه. ففعلوا، فلما توجه موسى و من معه هاربين ركبوا دوابهم، و أسرعوا في السير ليوافوا موسى و من معه، فيكونوا معهم، فبعث الله ملائكة، فضربت وجوه دوابهم، فردتهم إلى عسكر فرعون، فكانوا فيمن غرق مع فرعون». (الکافی ۱۰۹/۵ کتابخانه فقاهت)


🔚پس آن یهودیانی که با فرعون غرق شدند؛ گفتند خوبست همراه «سپاه» فرعون باشیم؛ نه در «میان» فرعونیان.

🔚 توجه به مضمون روایت فوق و اصرار اهل بیت علیهم السلام بر آموزش عدم سازگاری دیانت با کارگزاری حکام غیرمشروع ، به حدی است که این مضمون از قول معصومین علیهم‌السلام حتی در کتب مخالفین ما قابل رصد است↓↓

🔸 خالد بن طهمان، در عین حال که از راویان عامه بوده، نسخهٔ احادیثی از امام باقر علیه‌السلام نقل کرده که متأسفانه احادیث اندکی از آن به جای مانده است.
جالب اینکه یکی از این روایات در مصنّف ابن أبی شیبه به چشم می‌خورد:
🔸حدثنا وكيع ، عن خالد بن طهمان ، عن أبي جعفر قال : لا تُعدّ لهم سِفراً ، ولا تخطّ لهم بقلم . (ج۲۱/ ۳۳۸ - کتابخانه فقاهت)
«امام باقر علیه السلام فرمود: برای آنان [والیان جور] حتی جزوه ای هم آماده مکن، و هیچ قلمی بر کاغذ میاور»

شبیه این روایت به سند صحیح از ابوبصیر هم نقل شده است:
🔸علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر ع عن أعمالهم، فقال لي: يا أبا محمد لا و لا مدة قلم، إنّ أحدهم لا يصيب من دنياهم شيئا إلا أصابوا من دينه مثله أو قال حتى يصيبوا من دينه مثله. (الکافی ۵/۱۰۷ کتابخانه فقاهت)

ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد کارهای دولتی [حکومت بنی امیه] پرسیدم،‌ پس فرمود: «هرگز نه، حتی به اندازه ای کشیدن قلمی! به درستیکه هیچ کس از دنیای آنان چیزی به دست نمی‌آورد، مگر اینکه آنان نیز به همان مقدار دین او را به چنگ آورند»


پی‌نوشت۱: خود انسان متوجه می‌شود که چه مشاغلی کارگزاری حکومت به حساب می‌آید. مثلاً یک مهندسی که در وزارت‌خانه‌ای کار فنی انجام می‌دهد در واقع، دخالتی در امور حکمرانی ندارد؛ اما فرماندار یک شهر کارگزار حکومتی است.
پی‌نوشت۲: علاوه بر شواهد تاریخی فراوان ، طبق همین مبانی متقن مکتب امامیه است که شیعه معتقد است ، امیرالمؤمنین علیه السلام نه تنها هیچ پُستی را از هیچ یک از خلفا نمی‌پذیرند ، نه حکومت یک استان و نه امارة الحاج و نه فرماندهی جنگ و....لذا در لشکرکشی های زمان خلفا نه خودشان و نه فرزندان‌شان و نه اصحاب شان شرکت نداشتند.

@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM