#درس_های_توحید (۲۶۷)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۱۹)
#پیشگویی
⁉️❔آیا خداوند متعال میتواند جه🌍ان را در تخممرغی جای دهد؟!
🔸ظرایف توحیدی مکتب اهل بیت علیهمالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
1⃣ شيخ صدوق رحمه الله، به سندش آورده:
عبد اللَّه دیصانی نزد #هشام_بن_حکم آمد و به او گفت: آیا تو را پروردگاری هست؟ گفت: بلی. دیصانی گفت: آیا آن پروردگار قادر است؟ گفت: بلی قادر و غالب است. دیصانی گفت: آیا میتواند همه دنیا را در یک تخم مرغ داخل کند به گونهای که تخم بزرگ نشود و دنیا کوچک نگردد؟ هشام گفت: مرا مهلت ده. گفت: یک سال تو را مهلت دادم. پس از نزد هشام بیرون آمد و هشام سوار شد و به خدمت امام صادق علیه السلام روانه گردید و چون بر درب خانه امام رسید و اذن طلبید او را اذن دادند و داخل خانه گردید و به حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، عبد الله دیصانی از من سؤالی پرسیده که در جواب آن اعتماد بر کسی ندارم مگر بر خداوند و بر شما.
امام صادق علیه السلام فرمودند: تو را از چه چیز سؤال نمود؟ گفت: چنین و چنان به من گفت.
←←امام فرمودند: ای هشام چند حس داری؟ گفت: پنج حس. فرمودند: کدام یک از آنها کوچکتر است؟ گفت: مردمک چشم. فرمودند: اندازهاش چه قدر است؟ گفت: مانند دانه عدس یا کوچکتر. فرمودند: ای هشام در پیش رو و بالای سرت نظر کن و مرا به آنچه میبینی خبر ده. گفت: آسمان و زمین و خانهها و قصرها و خاک و کوهها و نهرها را میبینم. امام فرمودند: آن کسی که قدرت دارد آنچه تو آن را میبینی در چیزی که بقدر دانه عدس یا کوچکتر از آن باشد داخل کند قادر است که همه دنیا را در تخم مرغی داخل کند و دنیا کوچک نشود و آن تخم مرغ بزرگ نگردد.
هشام به پای امام افتاد و دستها و سر و پای آن حضرت را بوسید و گفت: ای فرزند رسول خدا آنچه فرمودی مرا بس است و به منزل خود برگشت. بامداد که شد دیصانی نزد وی آمد و گفت: ای هشام نزد تو آمدهام که بر تو سلام کنم و نیامدهام که جواب را خواسته باشم.
هشام گفت: اگر آمده ای جواب را بستانی این جواب را بگیر. عبد الله دیصانی از پیش هشام بیرون رفت و کسی او را خبر داد که هشام بر امام صادق علیه السلام داخل شده و حضرت این جواب را به او تعلیم فرموده. پس دیصانی رفت تا بر درب خانه امام صادق علیه السلام آمد و اذن خواست که بر آن حضرت داخل شود او را اذن دادند و چون داخل شد و نشست به حضرت عرض کرد: ای جعفر بن محمد، مرا بر معبودم رهنمائی کن. امام فرمودند: اسم تو چیست؟ دیصانی از نزد حضرت بیرون آمد و او را به اسمش خبر نداد. یارانش به او گفتند: چرا وی را به اسم خود خبر ندادی؟ گفت: اگر به او گفته بودم که اسمم عبد الله است حتماً میگفت: کیست آن کسی که تو او را بنده ای؟ به او گفتند: به سویش برگرد و به او بگو که تو را بر معبودت دلالت کند و از نامت نپرسد. دیصانی به سوی حضرت برگشت و گفت: ای جعفر بن محمد، مرا بر معبودم دلالت کن و از نامم مپرس. امام به او فرمودند: بنشین. ناگاه پسر کوچکی از خود را دید که تخم مرغی در دستش بود و با آن بازی میکرد. امام فرمودند: ای پسر این تخم را به من بده. پسر تخم مرغ را داد. امام فرمودند: ای دیصانی این حصاری ست محکم و سرپوشیده که پوست ستبری دارد و در زیر این پوست ستبر، پوستی است نازک و در زیر آن پوست نازک زردهای ست چون پارچه از طلای گداخته و سفیدهای ست مانند پارچه از نقره گداخته، نه آن زرده که چون طلای روان است با سفیده که مانند نقرهی گداخته است میآمیزد و نه آن سفیده که مانند نقره گداخته است با زرده که چون طلای روان است مخلوط میگردد، و این تخم مرغ بر حال خود است و هیچ صاحب اصلاحی از آن بیرون نیامده که از صلاحش خبر دهد و هیچ مفسدی در آن داخل نشده که از فسادش خبر آورد و معلوم نمی شود که از برای نر خلق شده یا از برای ماده. و میشکافد و از آن رنگها بیرون میآید چون رنگهای طاووسان.
آیا از برای این تخم مدبری میبینی؟
راوی میگوید: دیصانی مدتی طولانی سر خویش را به زیر انداخت بعد از آن گفت: شهادت میدهم به اینکه معبودی جز خدای واحد نیست که شریکی ندارد. و اینکه محمد بنده و رسول او است و تو امام و حجتی از جانب خدا بر خلقش هستی و من توبه کارم از آنچه در آن بودم.
📔 بحارالانوار ج۴ ص۱۴۰
(ر.ک: تصویر الحاقی)
«↓↓ادامه پاسخ↓↓»
#شاگردان_مکتب_الصادق (۱۹)
#پیشگویی
⁉️❔آیا خداوند متعال میتواند جه🌍ان را در تخممرغی جای دهد؟!
🔸ظرایف توحیدی مکتب اهل بیت علیهمالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
1⃣ شيخ صدوق رحمه الله، به سندش آورده:
عبد اللَّه دیصانی نزد #هشام_بن_حکم آمد و به او گفت: آیا تو را پروردگاری هست؟ گفت: بلی. دیصانی گفت: آیا آن پروردگار قادر است؟ گفت: بلی قادر و غالب است. دیصانی گفت: آیا میتواند همه دنیا را در یک تخم مرغ داخل کند به گونهای که تخم بزرگ نشود و دنیا کوچک نگردد؟ هشام گفت: مرا مهلت ده. گفت: یک سال تو را مهلت دادم. پس از نزد هشام بیرون آمد و هشام سوار شد و به خدمت امام صادق علیه السلام روانه گردید و چون بر درب خانه امام رسید و اذن طلبید او را اذن دادند و داخل خانه گردید و به حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، عبد الله دیصانی از من سؤالی پرسیده که در جواب آن اعتماد بر کسی ندارم مگر بر خداوند و بر شما.
امام صادق علیه السلام فرمودند: تو را از چه چیز سؤال نمود؟ گفت: چنین و چنان به من گفت.
←←امام فرمودند: ای هشام چند حس داری؟ گفت: پنج حس. فرمودند: کدام یک از آنها کوچکتر است؟ گفت: مردمک چشم. فرمودند: اندازهاش چه قدر است؟ گفت: مانند دانه عدس یا کوچکتر. فرمودند: ای هشام در پیش رو و بالای سرت نظر کن و مرا به آنچه میبینی خبر ده. گفت: آسمان و زمین و خانهها و قصرها و خاک و کوهها و نهرها را میبینم. امام فرمودند: آن کسی که قدرت دارد آنچه تو آن را میبینی در چیزی که بقدر دانه عدس یا کوچکتر از آن باشد داخل کند قادر است که همه دنیا را در تخم مرغی داخل کند و دنیا کوچک نشود و آن تخم مرغ بزرگ نگردد.
هشام به پای امام افتاد و دستها و سر و پای آن حضرت را بوسید و گفت: ای فرزند رسول خدا آنچه فرمودی مرا بس است و به منزل خود برگشت. بامداد که شد دیصانی نزد وی آمد و گفت: ای هشام نزد تو آمدهام که بر تو سلام کنم و نیامدهام که جواب را خواسته باشم.
هشام گفت: اگر آمده ای جواب را بستانی این جواب را بگیر. عبد الله دیصانی از پیش هشام بیرون رفت و کسی او را خبر داد که هشام بر امام صادق علیه السلام داخل شده و حضرت این جواب را به او تعلیم فرموده. پس دیصانی رفت تا بر درب خانه امام صادق علیه السلام آمد و اذن خواست که بر آن حضرت داخل شود او را اذن دادند و چون داخل شد و نشست به حضرت عرض کرد: ای جعفر بن محمد، مرا بر معبودم رهنمائی کن. امام فرمودند: اسم تو چیست؟ دیصانی از نزد حضرت بیرون آمد و او را به اسمش خبر نداد. یارانش به او گفتند: چرا وی را به اسم خود خبر ندادی؟ گفت: اگر به او گفته بودم که اسمم عبد الله است حتماً میگفت: کیست آن کسی که تو او را بنده ای؟ به او گفتند: به سویش برگرد و به او بگو که تو را بر معبودت دلالت کند و از نامت نپرسد. دیصانی به سوی حضرت برگشت و گفت: ای جعفر بن محمد، مرا بر معبودم دلالت کن و از نامم مپرس. امام به او فرمودند: بنشین. ناگاه پسر کوچکی از خود را دید که تخم مرغی در دستش بود و با آن بازی میکرد. امام فرمودند: ای پسر این تخم را به من بده. پسر تخم مرغ را داد. امام فرمودند: ای دیصانی این حصاری ست محکم و سرپوشیده که پوست ستبری دارد و در زیر این پوست ستبر، پوستی است نازک و در زیر آن پوست نازک زردهای ست چون پارچه از طلای گداخته و سفیدهای ست مانند پارچه از نقره گداخته، نه آن زرده که چون طلای روان است با سفیده که مانند نقرهی گداخته است میآمیزد و نه آن سفیده که مانند نقره گداخته است با زرده که چون طلای روان است مخلوط میگردد، و این تخم مرغ بر حال خود است و هیچ صاحب اصلاحی از آن بیرون نیامده که از صلاحش خبر دهد و هیچ مفسدی در آن داخل نشده که از فسادش خبر آورد و معلوم نمی شود که از برای نر خلق شده یا از برای ماده. و میشکافد و از آن رنگها بیرون میآید چون رنگهای طاووسان.
آیا از برای این تخم مدبری میبینی؟
راوی میگوید: دیصانی مدتی طولانی سر خویش را به زیر انداخت بعد از آن گفت: شهادت میدهم به اینکه معبودی جز خدای واحد نیست که شریکی ندارد. و اینکه محمد بنده و رسول او است و تو امام و حجتی از جانب خدا بر خلقش هستی و من توبه کارم از آنچه در آن بودم.
📔 بحارالانوار ج۴ ص۱۴۰
(ر.ک: تصویر الحاقی)
«↓↓ادامه پاسخ↓↓»
Telegram
attach 📎
#ترور (۵۶) #فرحة_الزهراء
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۱)
#ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷)
#خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵)
🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد!
←اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام
←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیعالثانی سالمرگ خالد بن ولید
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸محمّد بن علی بن نعمان بی أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق میگفتهاند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و میتوانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق میگفتند. البته گفته شده است چون در مناظرهای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون #هشام_بن_حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا میدارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را میخوانیم و البته یکی را ترجمه نمیکنیم:
1⃣ ابوحنیفه: آیا به #رجعت اعتقاد داری؟
مؤمن طاق: بلی.
ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس میدهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت)
مؤمن طاق: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمیگردی به شکل انسان برگردی. میترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم.😁
(رجال نجاشی، ص ٣٢٦)
2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: میترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩-
تصویر الحاقی _ قول ابن ابی الحدید)
👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمیدانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمینهایش در شام شد اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد.اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است.
3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را میخواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو (شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. 😁 (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ)
(رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦)
4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد میزد چه کسی بچهای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشدهای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه میخواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠)
5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: هر كارى كه مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مىكوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه زنانت را در دكانهاى شرابفروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ 😁 ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠)
6⃣ ... قِيلَ إِنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ يَوْماً فَقَالَ لَهُ أَبُوحَنِيفَةَ بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ شَيْءٌ فَقَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ كَسَرْتُمْ يَدَهُ اَلْيُسْرَى لِكَيْ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ. فَقَالَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ لَكِنِّي بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلْمُرْجِئَةِ أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ قَمَعْتُمْ فِي دُبُرِهِ قَمْعاً فَصَبَبْتُمْ فِيهِ جَرَّةً مِنْ مَاءٍ لِكَيْ لاَ يَعْطَشَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 😂 فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ. (رجال الکشی، ص ١٩٠)
✅ جالب آنکه ابوحنیفه خودش شروع میکرده و خودش هم به غلط کردن میافتاده!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷)
#خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵)
🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد!
←اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام
←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیعالثانی سالمرگ خالد بن ولید
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸محمّد بن علی بن نعمان بی أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق میگفتهاند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و میتوانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق میگفتند. البته گفته شده است چون در مناظرهای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون #هشام_بن_حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا میدارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را میخوانیم و البته یکی را ترجمه نمیکنیم:
1⃣ ابوحنیفه: آیا به #رجعت اعتقاد داری؟
مؤمن طاق: بلی.
ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس میدهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت)
مؤمن طاق: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمیگردی به شکل انسان برگردی. میترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم.😁
(رجال نجاشی، ص ٣٢٦)
2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: میترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩-
تصویر الحاقی _ قول ابن ابی الحدید)
👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمیدانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمینهایش در شام شد اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد.اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است.
3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را میخواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو (شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. 😁 (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ)
(رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦)
4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد میزد چه کسی بچهای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشدهای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه میخواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠)
5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: هر كارى كه مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مىكوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه زنانت را در دكانهاى شرابفروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ 😁 ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠)
6⃣ ... قِيلَ إِنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ يَوْماً فَقَالَ لَهُ أَبُوحَنِيفَةَ بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ شَيْءٌ فَقَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ كَسَرْتُمْ يَدَهُ اَلْيُسْرَى لِكَيْ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ. فَقَالَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ لَكِنِّي بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلْمُرْجِئَةِ أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ قَمَعْتُمْ فِي دُبُرِهِ قَمْعاً فَصَبَبْتُمْ فِيهِ جَرَّةً مِنْ مَاءٍ لِكَيْ لاَ يَعْطَشَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 😂 فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ. (رجال الکشی، ص ١٩٠)
✅ جالب آنکه ابوحنیفه خودش شروع میکرده و خودش هم به غلط کردن میافتاده!
➖➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#قدمت_فاطمیه (۲۶) #حضرت_محسن علیهالسلام (۱۲۳) ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔴 «ضرار بن عمرو الغطفانی» از متکلمان معتزلی و مشهور اهل سقیفه در قرن دوم هجری و هم عصر با امام کاظم و امام رضا علیهما السلام بوده است. وی در کتاب «التحریش» و در بیان عقاید شیعیان آن زمان میگوید:…
✅ ارائة نقلی کهن مبنی بر قدمت اعتقاد به ماجرای شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها و مظلومیت ایشان
🔸ابو الحسین محمد الملطی الشافعی م۳۷۷ ھ۔ق در کتاب «التنبیه و الردّ علی اهل الاهواء و البدع» مینویسد:
« #هشام_بن_حکم ((متکلم نامدار شیعی و از اصحاب امامین صادق و کاظم علیهما السلام)) بر این باور بود که: «ابوبکر ادستور بر این داد که به بیت حضرت زهراء سلام الله علیها حمله برند و در ماجرای این #هجوم وحشیانه تحت اوامر ظالمانه ابوبکر (به بدن مادر سادات سلام الله علیها لگد زدند و در اثر این ضربه جنین ایشان سقط شد) و این جراحات وارده عامل اصلی #شهادت حضرت سلام الله علیها بود. و حضرت سلام الله علیها به سبب مظالم واقعة، بر طاغوت ابوبکر و عمر غضبناک بودند و از ایشان ناراضی.»
📔التنبیه و الردّ علی اهل الاهواء و البدع ص۲۵_۲۶
متن کامل در ←اینجا→
#قدمت_فاطمیه (۲۸)
#اسناد_غضب (۷۴) #حضرت_محسن (۱۲۴)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۲)
@borrhan
🔸ابو الحسین محمد الملطی الشافعی م۳۷۷ ھ۔ق در کتاب «التنبیه و الردّ علی اهل الاهواء و البدع» مینویسد:
« #هشام_بن_حکم ((متکلم نامدار شیعی و از اصحاب امامین صادق و کاظم علیهما السلام)) بر این باور بود که: «ابوبکر ادستور بر این داد که به بیت حضرت زهراء سلام الله علیها حمله برند و در ماجرای این #هجوم وحشیانه تحت اوامر ظالمانه ابوبکر (به بدن مادر سادات سلام الله علیها لگد زدند و در اثر این ضربه جنین ایشان سقط شد) و این جراحات وارده عامل اصلی #شهادت حضرت سلام الله علیها بود. و حضرت سلام الله علیها به سبب مظالم واقعة، بر طاغوت ابوبکر و عمر غضبناک بودند و از ایشان ناراضی.»
📔التنبیه و الردّ علی اهل الاهواء و البدع ص۲۵_۲۶
متن کامل در ←اینجا→
#قدمت_فاطمیه (۲۸)
#اسناد_غضب (۷۴) #حضرت_محسن (۱۲۴)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۲)
@borrhan
#تبری (۴۴۸)
#شبهات_فاطمیه (۱۴)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۳)
✅ پاسخ به اکاذیب کانالهای وهابی برای فرار از جنایات خلفا و نقش آنان در شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها
❗️شبهه ارسالی یکی از کاربران برهان👇👇
❌ اثبات افسانه بودن شهادت حضرت زهرا
تناقض : دوستی امام صادق با قاتلان دختر پیامبر 😱😱😱
امام جعفر صادق {رَضِيَ اللهُ عَنْه} :
👈🏻 ولایتِ ابوبڪر و عمر را داشته باشید و آن دو را دوست بدارید، و در قیامت در محضر پروردگار بگويید که امام صادق دستور داد 👉🏻
در «رجال كشي» با سند کاملاً معتبر آمده :
🏮 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ : كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ الله.. فَأَجْلَسَنِي عَلَى الطنفسة، ثُمَّ دَخَلَتْ [أُمُّ خَالِدٍ] فَتَكَلَّمَتْ فَإِذَا هِيَ امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ فُلَانٍ وَفُلَانٍ، فَقَالَ لَهَا : تُوَلِّيهِمَا. قَالَتْ : فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا، قَالَ : نَعَمْ.
محمد بن مسعود از علي بن فضال از عباس بن عامر و جعفر بن محمد از ابان بن عثمان از ابوبصير روایت میکند که گفت :
✍🏻 من نزد امام صادق نشسته بودم كه ناگاه «اُمّخالد» اجازهی ورود خواست... و از امام صادق دربارهی آندو [ابوبڪر و عمر] سؤال كرد. امام صادق به او فرمود : هردو را دوست بدار.«اُمّخالد» گفت : آنگاه پروردگارم را ملاقات كنم به او بگويم شما به من فرمودى ولایت آن دو را داشته باشم؟ امام فرمود : آرى.
📚 رجال الكشي ٢٤١/١
✍🏻 نکته : در ادامهی این حدیث، چند مطلب مهم نهفته است :
قالَت: فَإِن هذا الذي معك على الطنفسة يَأْمُرُنِي بالبراءة منهما، وكثير النواء يأمرني بوَلايتهما فأَيهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قال هذا والله وَأَصْحَابُهُ أَحَبُّ إِلي مِنْ كثير النواء وأصحابه. إِنَّ هذا يخاصم فَيَقولُ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ... فلما خَرَجَتْ، قَالَ : إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَذْهَبَ فَتُخْبِرَ كَثِيراً فَيُشَهِّرَنِي بِالْكُوفَةِ، اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ من كثير بَرِيءٌ في الدنيا والآخرة.
1⃣ نکتهی نخست :
این روایت قطعاً از روی تقیه نیست و حقیقتاً موضِع و نظر امام جعفر صادق است. زیرا در انتهای روایت، [که آن زن از نزد امام میرَوَد] امام میفرماید :
👈🏻 خوف آن را دارم که این زن، سخنان من [درباره ابوبکر و عمر] را به کثیرالنوا بگوید و او در کوفه [که شیعهاند و بعضاً رافضی]، مرا شُهره سازد.
صراحتاً این را میرسانَد که امام، به تقیه عمل نکرده و لذا امام، همچنان خوف تندروهای شیعه در کوفه را دارد.
2⃣ نکتهی دوم :
غلو و تندروی در حق اهلبیت، بدتر از «رفض و نصب» است. یعنی کسیکه مقام آن بزرگواران را بهقدری بالا میبَرَد و صفات الهی را به ایشان نسبت میدهد، مرتکب شرکاکبر شده و بسیار خبیثتر و منفور تر از رافضی و ناصبی [دشمن اهلبیت و صحابه] میباشد.
لذا آن زن از امام صادق دربارهی ابوبصیر [که رافضی بود، ولی قرآن را قبول داشت] و دربارهی کثیرالنوا [که دشمن خلفا نبود، اما در حق ائمه غلوّ میکرد] سؤال پرسید؛ امام فرمود که ابوبصیر بهتر است.
گرچه هردو، مخالف صریح با موضِع امام صادق بودند. اما در نگاه امام، دشمنی با بعضی از آل و اصحاب، بهتر از غلو و شرکاکبر در حق خداست.
نتیجه آنکه : شهادت حضرت زهرا به دست ابوبکر و عمر افسانه است.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ در ابتدای ردیه بر این مطلب با تمام وجود میگوییم لعنت خدا بر دروغگویان اهل تدلیس!
ناصبی روایتی را از شیعه آورده است که امام صادق ولایت ابوبکر و عمر را پذیرفته بوده است! ولی چون متن روایت نشان دهنده دشمنی امام صادق با ابوبکر و عمر بوده است ناصبی متن و سخن امام علیهالسلام را تحریف و تقطیع کرده تا بتواند ادعای خودش را با دروغ و کذب ثابت کند!
در انتهای پاسخ اذعان خواهید کرد همین یک روایت برای اثبات کفر دو خلیفهٔ خودخوانده کفایت میکند! و این جماعت بهتر است به جای تمسک به این همه لاطائلات برای تبرئه غاصبین قدری به آخرت خود بیندیشند و دست از دروغگویی بردارند! و حداقل به روایات مکتب خود ملتزم باشند که
⇜قال : لا یؤمن بالله ولا بالیوم الآخر من إذا حدث کذب
⇜ رسول الله فرمودند: به خدا و قیامت ایمان ندارد کسی که سخن دروغ میگوید. { مانند اهل سنت و جماعت }
الدر المنثور ج 5، ص 118، باب النحل: (103 - 105) ولقد نعلم أنهم...(ر.ک: تصویر الحاقی)
حال با این مقدمه به اصل پاسخ میپردازیم:
ادامه👇👇
#شبهات_فاطمیه (۱۴)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۳)
✅ پاسخ به اکاذیب کانالهای وهابی برای فرار از جنایات خلفا و نقش آنان در شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها
❗️شبهه ارسالی یکی از کاربران برهان👇👇
❌ اثبات افسانه بودن شهادت حضرت زهرا
تناقض : دوستی امام صادق با قاتلان دختر پیامبر 😱😱😱
امام جعفر صادق {رَضِيَ اللهُ عَنْه} :
👈🏻 ولایتِ ابوبڪر و عمر را داشته باشید و آن دو را دوست بدارید، و در قیامت در محضر پروردگار بگويید که امام صادق دستور داد 👉🏻
در «رجال كشي» با سند کاملاً معتبر آمده :
🏮 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ : كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ الله.. فَأَجْلَسَنِي عَلَى الطنفسة، ثُمَّ دَخَلَتْ [أُمُّ خَالِدٍ] فَتَكَلَّمَتْ فَإِذَا هِيَ امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ فُلَانٍ وَفُلَانٍ، فَقَالَ لَهَا : تُوَلِّيهِمَا. قَالَتْ : فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا، قَالَ : نَعَمْ.
محمد بن مسعود از علي بن فضال از عباس بن عامر و جعفر بن محمد از ابان بن عثمان از ابوبصير روایت میکند که گفت :
✍🏻 من نزد امام صادق نشسته بودم كه ناگاه «اُمّخالد» اجازهی ورود خواست... و از امام صادق دربارهی آندو [ابوبڪر و عمر] سؤال كرد. امام صادق به او فرمود : هردو را دوست بدار.«اُمّخالد» گفت : آنگاه پروردگارم را ملاقات كنم به او بگويم شما به من فرمودى ولایت آن دو را داشته باشم؟ امام فرمود : آرى.
📚 رجال الكشي ٢٤١/١
✍🏻 نکته : در ادامهی این حدیث، چند مطلب مهم نهفته است :
قالَت: فَإِن هذا الذي معك على الطنفسة يَأْمُرُنِي بالبراءة منهما، وكثير النواء يأمرني بوَلايتهما فأَيهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قال هذا والله وَأَصْحَابُهُ أَحَبُّ إِلي مِنْ كثير النواء وأصحابه. إِنَّ هذا يخاصم فَيَقولُ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ... فلما خَرَجَتْ، قَالَ : إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَذْهَبَ فَتُخْبِرَ كَثِيراً فَيُشَهِّرَنِي بِالْكُوفَةِ، اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ من كثير بَرِيءٌ في الدنيا والآخرة.
1⃣ نکتهی نخست :
این روایت قطعاً از روی تقیه نیست و حقیقتاً موضِع و نظر امام جعفر صادق است. زیرا در انتهای روایت، [که آن زن از نزد امام میرَوَد] امام میفرماید :
👈🏻 خوف آن را دارم که این زن، سخنان من [درباره ابوبکر و عمر] را به کثیرالنوا بگوید و او در کوفه [که شیعهاند و بعضاً رافضی]، مرا شُهره سازد.
صراحتاً این را میرسانَد که امام، به تقیه عمل نکرده و لذا امام، همچنان خوف تندروهای شیعه در کوفه را دارد.
2⃣ نکتهی دوم :
غلو و تندروی در حق اهلبیت، بدتر از «رفض و نصب» است. یعنی کسیکه مقام آن بزرگواران را بهقدری بالا میبَرَد و صفات الهی را به ایشان نسبت میدهد، مرتکب شرکاکبر شده و بسیار خبیثتر و منفور تر از رافضی و ناصبی [دشمن اهلبیت و صحابه] میباشد.
لذا آن زن از امام صادق دربارهی ابوبصیر [که رافضی بود، ولی قرآن را قبول داشت] و دربارهی کثیرالنوا [که دشمن خلفا نبود، اما در حق ائمه غلوّ میکرد] سؤال پرسید؛ امام فرمود که ابوبصیر بهتر است.
گرچه هردو، مخالف صریح با موضِع امام صادق بودند. اما در نگاه امام، دشمنی با بعضی از آل و اصحاب، بهتر از غلو و شرکاکبر در حق خداست.
نتیجه آنکه : شهادت حضرت زهرا به دست ابوبکر و عمر افسانه است.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ در ابتدای ردیه بر این مطلب با تمام وجود میگوییم لعنت خدا بر دروغگویان اهل تدلیس!
ناصبی روایتی را از شیعه آورده است که امام صادق ولایت ابوبکر و عمر را پذیرفته بوده است! ولی چون متن روایت نشان دهنده دشمنی امام صادق با ابوبکر و عمر بوده است ناصبی متن و سخن امام علیهالسلام را تحریف و تقطیع کرده تا بتواند ادعای خودش را با دروغ و کذب ثابت کند!
در انتهای پاسخ اذعان خواهید کرد همین یک روایت برای اثبات کفر دو خلیفهٔ خودخوانده کفایت میکند! و این جماعت بهتر است به جای تمسک به این همه لاطائلات برای تبرئه غاصبین قدری به آخرت خود بیندیشند و دست از دروغگویی بردارند! و حداقل به روایات مکتب خود ملتزم باشند که
⇜قال : لا یؤمن بالله ولا بالیوم الآخر من إذا حدث کذب
⇜ رسول الله فرمودند: به خدا و قیامت ایمان ندارد کسی که سخن دروغ میگوید. { مانند اهل سنت و جماعت }
الدر المنثور ج 5، ص 118، باب النحل: (103 - 105) ولقد نعلم أنهم...(ر.ک: تصویر الحاقی)
حال با این مقدمه به اصل پاسخ میپردازیم:
ادامه👇👇
[ کانال برهان ]
#ضرورت_معرفت_امام (۶۱) ✅ معرفت و انکار امام علیه السلام ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ #قسمت_شصت_و_یکم 🔻با توجه به اهمیت معرفت و ولایت اهلبیت علیهم السلام و اینکه روح و اصل همه اعمال و عبادات میباشد، میتوانیم وجود و عدم آنرا ملاك ایمان و کفر بدانیم که در احادیث…
🔷 استدلال قرآنی مؤمن الطاق بر لزوم اعلمیّت امام و در نتیجه تبعیت از او
محمد بن النعمان معروف به مؤمن الطاق از دیگر متکلمین معروف در اصحاب امام صادق علیه السلام است که از او نیز مناظرات مختلفی نقل شده است.
وی در یکی از مناظراتش، دلیل عقلی و نقلی بر لزوم اعلم بودن امام را چنین توضیح میدهد:
✔️از جهت عقلی بر تمام مردم روشن است که باید به اطاعت عالم ملتزم شد.همچنانکه خداوند میفرماید:
{ آيا كسى كه به راه حق هدايت مى كند، سزاوارتر است كه از او پيروى شود؛ يا كسى كه راه نیابد مگر آنكه او را راهنمایی کنند؟! شما را چه میشود، چگونه حکم می كنيد؟!} (یونس/۳۵)
و شکّی نیست که امیر المؤمنین علیه السلام تنها فردی بود که از جهت علمی به هیچ کس نیازمند نبود و بلکه دیگران به ایشان نیاز داشتند.
(الاحتجاج ۲/۳۸۰)
🔸به این آیه ی شریفه مکرّراً در منابع کهن شیعه برای اختصاص حق تبعیّت به امام استناد میشده است. (نمونه: کتاب سلیم ۲/ ۶۵۱؛ الکافی 1/ 202؛ 7/ 249؛ الايضاح فضل بن شاذان/ 101)
#معرفت_امام (۲۳۸) #افضلیت
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۴)
@borrhan
محمد بن النعمان معروف به مؤمن الطاق از دیگر متکلمین معروف در اصحاب امام صادق علیه السلام است که از او نیز مناظرات مختلفی نقل شده است.
وی در یکی از مناظراتش، دلیل عقلی و نقلی بر لزوم اعلم بودن امام را چنین توضیح میدهد:
✔️از جهت عقلی بر تمام مردم روشن است که باید به اطاعت عالم ملتزم شد.همچنانکه خداوند میفرماید:
{ آيا كسى كه به راه حق هدايت مى كند، سزاوارتر است كه از او پيروى شود؛ يا كسى كه راه نیابد مگر آنكه او را راهنمایی کنند؟! شما را چه میشود، چگونه حکم می كنيد؟!} (یونس/۳۵)
و شکّی نیست که امیر المؤمنین علیه السلام تنها فردی بود که از جهت علمی به هیچ کس نیازمند نبود و بلکه دیگران به ایشان نیاز داشتند.
(الاحتجاج ۲/۳۸۰)
🔸به این آیه ی شریفه مکرّراً در منابع کهن شیعه برای اختصاص حق تبعیّت به امام استناد میشده است. (نمونه: کتاب سلیم ۲/ ۶۵۱؛ الکافی 1/ 202؛ 7/ 249؛ الايضاح فضل بن شاذان/ 101)
#معرفت_امام (۲۳۸) #افضلیت
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۴)
@borrhan
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
➊اگر زراره ﴿ ﮼رضواناللهتعالیعلیه﴾ نبود...+ [سند صحیح]
✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره و همتایانش نبودند احادیث پدرم از دست رفته بود.
اسکن کتاب:B2n.ir/p56082
📕نام کتاب : إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي نویسنده : الشيخ الطوسي جلد1 صفحه 136
https://lib.eshia.ir/10241/1/136
🔻بررسی رجال سند:
➊حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ [إمامي ثقة]
➋يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ الأنباري[إمامي ثقة]
➌مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ أبي الخطّاب [إمامي ثقة]
➍اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ [من أصحاب الإجماع ]
➎إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ [ثقة؛ إمامي علي التحقیق]
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۷)
@borrhan
✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره و همتایانش نبودند احادیث پدرم از دست رفته بود.
اسکن کتاب:B2n.ir/p56082
📕نام کتاب : إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي نویسنده : الشيخ الطوسي جلد1 صفحه 136
https://lib.eshia.ir/10241/1/136
🔻بررسی رجال سند:
➊حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ [إمامي ثقة]
➋يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ الأنباري[إمامي ثقة]
➌مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ أبي الخطّاب [إمامي ثقة]
➍اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ [من أصحاب الإجماع ]
➎إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ [ثقة؛ إمامي علي التحقیق]
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۷)
@borrhan
[ کانال برهان ]
➊اگر زراره ﴿ ﮼رضواناللهتعالیعلیه﴾ نبود...+ [سند صحیح] ✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره و همتایانش نبودند احادیث پدرم از دست رفته بود. اسکن کتاب:B2n.ir/p56082 📕نام کتاب : إختيار…
➋اگر زراره ﴿ ﮼رضواناللهتعالیعلیه﴾ نبود...+ [سند صحیح]
✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره نبود آثار نبوتِ احادیث پدرم از دست رفته بود.
اسکن کتاب:B2n.ir/h51871
📕نام کتاب : الإختصاص نویسنده : الشيخ المفيد جلد1 صفحه 66
https://lib.eshia.ir/11001/1/66
🔻بررسی رجال سند:
➊محمد بن محمد بن نعمان المفید[إمامي ثقة]
➋مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بن أحمد بن الولید [إمامي ثقة]
➌مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ [إمامي ثقة]
➍إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ [إمامي ثقة]
➎اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ [من أصحاب الإجماع ]
➏إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ [ثقة؛ إمامي علي التحقیق]
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۸)
@borrhan
✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره نبود آثار نبوتِ احادیث پدرم از دست رفته بود.
اسکن کتاب:B2n.ir/h51871
📕نام کتاب : الإختصاص نویسنده : الشيخ المفيد جلد1 صفحه 66
https://lib.eshia.ir/11001/1/66
🔻بررسی رجال سند:
➊محمد بن محمد بن نعمان المفید[إمامي ثقة]
➋مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بن أحمد بن الولید [إمامي ثقة]
➌مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ [إمامي ثقة]
➍إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ [إمامي ثقة]
➎اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ [من أصحاب الإجماع ]
➏إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ [ثقة؛ إمامي علي التحقیق]
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۸)
@borrhan
[ کانال برهان ]
➋اگر زراره ﴿ ﮼رضواناللهتعالیعلیه﴾ نبود...+ [سند صحیح] ✍️ ابراهیم بن عبد الحمید گوید: حضرت امام صادق ﴿ ﮼عليهالسلام﴾ فرمود خدا زراره بن اعین را رحمت کند که اگر زراره نبود آثار نبوتِ احادیث پدرم از دست رفته بود. اسکن کتاب:B2n.ir/h51871 📕نام کتاب : الإختصاص…
➌ تصحیحات:
علامه محمد تقی مجلسی ﴿اول﴾:
✍️ و في الموثق كالصحيح، عن إبراهيم بن عبد الحميد و غيره (بل الصحيح لصحته عن ابن أبي عمير و مراسيله بحكم المسانيد)
📕اسکن کتاب:B2n.ir/a83468
سید محمد علی موحد أبطحی:
[في الصحيح]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/t34447
و در تاريخ آل زرارة:
[باسناد صحيح]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/a01426
محمد رضا مدرسی یزدی:
[صحیحه ابراهیم بن عبد الحمید]
آصف محسنی:
[بسند معتبر]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/k87257
سید محمد جعفر مروج:
[موثقة]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/q20663
سید محسن امین:
[السند موثق]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/f43828
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۹)
@borrhan
علامه محمد تقی مجلسی ﴿اول﴾:
✍️ و في الموثق كالصحيح، عن إبراهيم بن عبد الحميد و غيره (بل الصحيح لصحته عن ابن أبي عمير و مراسيله بحكم المسانيد)
📕اسکن کتاب:B2n.ir/a83468
سید محمد علی موحد أبطحی:
[في الصحيح]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/t34447
و در تاريخ آل زرارة:
[باسناد صحيح]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/a01426
محمد رضا مدرسی یزدی:
[صحیحه ابراهیم بن عبد الحمید]
آصف محسنی:
[بسند معتبر]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/k87257
سید محمد جعفر مروج:
[موثقة]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/q20663
سید محسن امین:
[السند موثق]
📕اسکن کتاب:B2n.ir/f43828
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۹)
@borrhan