[ کانال برهان ]
#صفین (۱۱۱) 🔸۱۲/صفر سالروز واقعه حکمیت در صفین و پاسخ به شبهه کانالهای وهابی پیرامون جنگ صفین ⁉️❔آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشتهشدگان ما و کشتهشدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟! 🔻پاسخ دوم (پاسخ اول ←اینجا→) ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄…
#صفین (۱۱۲)
✅ خلاصهای از ماجرای حکمیت در صفین
✧❁﷽❁✧
...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چارهجویی، دست به دامن #عمروعاص شد.
به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای اهل عراق! حاکم بین ما و شما، کتاب خدا باشد»
با اجرای این نقشه، در میان سپاه امیرالمؤمنین دو دستگی پدید آمد.
گروهی گفتند: «دشمن، حکمیت قرآن را پذیرفته و ما حق جنگ با آنان را نداریم.» و شعار «لاحکم الا لله» سر دادند.
امیرالمؤمنین به شدت در برابر این سخن ایستادند و فرمودند: «این درخواست، فریبکارانه، و به منظور فرار از شکست است.»
و فرمان به ادامهٔ جنگ دادند. از سوی دیگر افراد منافقی مانند #اشعث_بن_قیس که معاویه قبلا با او مخفیانه گفتگو کرده بود، با تضعیف روحیهٔ سربازان حضرت، آنان را به گزینش دو داور از هر گروه ترغیب میکردند
هرچه امیرالمؤمنین فرمودند:
ُ «این نیرنگ است، و من، کلام الله ناطق هستم.» نتیجه نداد.
بالاخره با اصرار اشعث و چند تن دیگر و تهدید حضرت امیر به قتل یا تسلیم و تحویل آن حضرت به معاویه ، جنگ متوقف شد.
عاقبت، امیرالمؤمنین به ناچار ضمن نامهای به معاویه، با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفتند.
َ به این ترتیب قرار شد که از طرفین دو حَکم (داور)، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ،
به حکمیت (قضاوت دو داور) سپرده شود.
معاویه، عمروعاص را که به زیرکی معروف بود به نمایندگی برگزید و امیرمؤمنان جناب مالک اشتر یا به قولی «عبدالله بن عباس» و به قولی دیگر «ابوالاسود دوئلی» را انتخاب کردند؛ اما با مخالفت همان کسانی که توقف
جنگ را بر حضرت تحمیل کرده بودند، مواجه شدند.
این بار نیز به انتخاب آنان، نمایندگی شخصی به نام «ابوموسی اشعری» به حضرت امیر تحمیل شد.
امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۲۳۸ #نهج_البلاغه در مورد اشتباه بودن انتخاب ابوموسی به عنوان داور حکمیت میفرمایند:
💠 «شما كار #ابوموسى_اشعرى را در جنگ #جمل به ياد داريد كه مىگفت: اين واقعه فتنه است، و هرگز به سوى اين ميدان حركت ننماييد! درحالىكه خودش در جنگ صفين شركت كرد.
اگر او راست مىگويد كه اين جنگها فتنه است، پس شركتش بدون اجبار در اين ميدان نبرد، خطا بود و اگر دروغ مىگويد، پس متهم است (دروغگو است) و شخص متهم و دروغگو نبايد براى چنين امر خطیری یعنی حکمیت برگزيده شود!»
امام برخلاف میل خود و برای حفظ مصالح
مسلمانان، سندی را امضا کردند که در آن آمده بود: « علی و معاویه و سپاهیانشان حکمیت قرآن و سنت پیامبر را پذیرفتهاند و ابوموسی اشعری و عمروعاص باید بر این اساس تا ماه #رمضان آینده، حکم خود را ابلاغ کنند و هر حکمی بدهند در امان خواهند بود.»
عمروعاص نتیجهٔ حکمیت را به اینجا رسانید
که او و ابوموسی اشعری رأی دهند هر دو فرمانروا از خلافت برکنار شوند و هیچ کدام، خلیفه نباشند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند! آن حیلهگر مکار، برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را در اعلام نتیجه بر خود مقدم داشت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کردند
تا ابتدا عمروعاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای آنان توجهی نکرد و گفت: «من و عمروعاص توافق کردهایم!»
او بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم! ...من و عمروعاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان، شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من به نمایندگی از مردم حجاز و عراق چنانکه انگشتریام را از دست خود خارج میکنم،
علی را از خلافت برکنار مینمایم!»
سپس از منبر پایین آمد عمرو عاص بالای منبر رفته و اعلام کرد:
ّ «آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او تنها حق
برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید میکنم؛ اما من چنانکه انگشتریام را
به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار مینمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولی دم و خونخواه عثمان نیز هست!»
در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیلهٔ عمروعاص برآشفت و خطاب به او گفت:
«ای حیله گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق میکند.»
عمروعاص هم در پاسخ گفت: «تو همچون خری هستی که مشتی کتاب، بارش کرده باشند.»
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۷ نهج درباره رد کردن حكم حكميت ميفرمايند:
💠 «نظر جمعیت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای حکمیت انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم ُ که بر اساس حکم قرآن عمل کنند؛ ولی آنها با اين كه آشكارا حق را مىديدند منحرف شدند؛ چون جور و ستم، خواستهٔ دل آنها بود. بنابراين هنگامی که منحرف شدند و حكمى بر خلاف حكم خداوند صادر كردند ما مىتوانيم به استناد دليلی محكم، براى خود تصميم بگيريم. ،(و حكم آنها را دور بيفكنيم.)»
➖➖➖➖
@borrhan
✅ خلاصهای از ماجرای حکمیت در صفین
✧❁﷽❁✧
...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چارهجویی، دست به دامن #عمروعاص شد.
به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای اهل عراق! حاکم بین ما و شما، کتاب خدا باشد»
با اجرای این نقشه، در میان سپاه امیرالمؤمنین دو دستگی پدید آمد.
گروهی گفتند: «دشمن، حکمیت قرآن را پذیرفته و ما حق جنگ با آنان را نداریم.» و شعار «لاحکم الا لله» سر دادند.
امیرالمؤمنین به شدت در برابر این سخن ایستادند و فرمودند: «این درخواست، فریبکارانه، و به منظور فرار از شکست است.»
و فرمان به ادامهٔ جنگ دادند. از سوی دیگر افراد منافقی مانند #اشعث_بن_قیس که معاویه قبلا با او مخفیانه گفتگو کرده بود، با تضعیف روحیهٔ سربازان حضرت، آنان را به گزینش دو داور از هر گروه ترغیب میکردند
هرچه امیرالمؤمنین فرمودند:
ُ «این نیرنگ است، و من، کلام الله ناطق هستم.» نتیجه نداد.
بالاخره با اصرار اشعث و چند تن دیگر و تهدید حضرت امیر به قتل یا تسلیم و تحویل آن حضرت به معاویه ، جنگ متوقف شد.
عاقبت، امیرالمؤمنین به ناچار ضمن نامهای به معاویه، با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفتند.
َ به این ترتیب قرار شد که از طرفین دو حَکم (داور)، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ،
به حکمیت (قضاوت دو داور) سپرده شود.
معاویه، عمروعاص را که به زیرکی معروف بود به نمایندگی برگزید و امیرمؤمنان جناب مالک اشتر یا به قولی «عبدالله بن عباس» و به قولی دیگر «ابوالاسود دوئلی» را انتخاب کردند؛ اما با مخالفت همان کسانی که توقف
جنگ را بر حضرت تحمیل کرده بودند، مواجه شدند.
این بار نیز به انتخاب آنان، نمایندگی شخصی به نام «ابوموسی اشعری» به حضرت امیر تحمیل شد.
امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۲۳۸ #نهج_البلاغه در مورد اشتباه بودن انتخاب ابوموسی به عنوان داور حکمیت میفرمایند:
💠 «شما كار #ابوموسى_اشعرى را در جنگ #جمل به ياد داريد كه مىگفت: اين واقعه فتنه است، و هرگز به سوى اين ميدان حركت ننماييد! درحالىكه خودش در جنگ صفين شركت كرد.
اگر او راست مىگويد كه اين جنگها فتنه است، پس شركتش بدون اجبار در اين ميدان نبرد، خطا بود و اگر دروغ مىگويد، پس متهم است (دروغگو است) و شخص متهم و دروغگو نبايد براى چنين امر خطیری یعنی حکمیت برگزيده شود!»
امام برخلاف میل خود و برای حفظ مصالح
مسلمانان، سندی را امضا کردند که در آن آمده بود: « علی و معاویه و سپاهیانشان حکمیت قرآن و سنت پیامبر را پذیرفتهاند و ابوموسی اشعری و عمروعاص باید بر این اساس تا ماه #رمضان آینده، حکم خود را ابلاغ کنند و هر حکمی بدهند در امان خواهند بود.»
عمروعاص نتیجهٔ حکمیت را به اینجا رسانید
که او و ابوموسی اشعری رأی دهند هر دو فرمانروا از خلافت برکنار شوند و هیچ کدام، خلیفه نباشند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند! آن حیلهگر مکار، برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را در اعلام نتیجه بر خود مقدم داشت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کردند
تا ابتدا عمروعاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای آنان توجهی نکرد و گفت: «من و عمروعاص توافق کردهایم!»
او بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم! ...من و عمروعاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان، شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من به نمایندگی از مردم حجاز و عراق چنانکه انگشتریام را از دست خود خارج میکنم،
علی را از خلافت برکنار مینمایم!»
سپس از منبر پایین آمد عمرو عاص بالای منبر رفته و اعلام کرد:
ّ «آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او تنها حق
برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید میکنم؛ اما من چنانکه انگشتریام را
به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار مینمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولی دم و خونخواه عثمان نیز هست!»
در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیلهٔ عمروعاص برآشفت و خطاب به او گفت:
«ای حیله گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق میکند.»
عمروعاص هم در پاسخ گفت: «تو همچون خری هستی که مشتی کتاب، بارش کرده باشند.»
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۷ نهج درباره رد کردن حكم حكميت ميفرمايند:
💠 «نظر جمعیت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای حکمیت انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم ُ که بر اساس حکم قرآن عمل کنند؛ ولی آنها با اين كه آشكارا حق را مىديدند منحرف شدند؛ چون جور و ستم، خواستهٔ دل آنها بود. بنابراين هنگامی که منحرف شدند و حكمى بر خلاف حكم خداوند صادر كردند ما مىتوانيم به استناد دليلی محكم، براى خود تصميم بگيريم. ،(و حكم آنها را دور بيفكنيم.)»
➖➖➖➖
@borrhan
فایلpdf مقاله نقش خداباوری در تهذیب اخلاق فردی از منظر نهجالبلاغه در ۲۱صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7817
#مکارم_اخلاق (۱۴۰) #نهج_البلاغه (۴۲)
https://t.me/borrhanlibrary/7817
#مکارم_اخلاق (۱۴۰) #نهج_البلاغه (۴۲)
#دولت_حق (۱۱۷)
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
✅ دکتر گری کارل لگنهاوزن ، اندیشمندی آمریکایی است که پس از تحقیق از مسیحیت کاتولیک به مکتب تشیع پیوست و به محمد لگنهاوزن تغییر نام داد . ایشان در این فیلم توضیح می دهند که چگونه با مطالعه #نهج_البلاغه متوجه جامعیت شخصیت حضرت امیر (علیهالسلام) شده و به تشیع…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻وقتی دانشجوی ایرانی مشغول به تحصیل در دانشگاه تگزاس آمریکا ، به استاد آتئیست خود #نهج_البلاغه هدیه میدهد...
←به علے شناختم من به خدا قسم خدا را
#گسترش_تشیع (۹۰)
@borrhan
←به علے شناختم من به خدا قسم خدا را
#گسترش_تشیع (۹۰)
@borrhan
#علمای_صالح (۱۰۷)
✅ معرفی اجمالی علامه شیخ محمدرضا جعفری ره
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
📝علامه شیخ محمد رضا جعفری اشکوری به راستی از نوادر روزگار به حساب میآمد؛ جمع بین فقاهت، تحقیقات ابتکاری کلامی، علوم قرآن، تاریخ اسلام و ادیان، علوم روز و تسلط بر زبان انگلیسی که بعید است در تاریخ تشیّع نمونه دیگری داشته باشد.
ایشان در سال در روز جمعه هفتم شوال ۱۳۵۰ق/ ۱۳۱۰ش در #نجف اشرف متولد گردید.
وی تحصیلات مقدماتی را به سرپرستی پدرشان مرحوم شیخ نصر الله اشکوری که از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و محقق میرزای نایینی (رحمة الله علیهما) بودند، پشت سر گذاشتند.
معظم له بعد از ورود به حوزه علميه، درس «ادبيات عرب» را نزد «مدرس افغاني»؛ «منطق» را نزد «عبدالصمد يزدي»؛ فلسفه را نزد«آيت الله صدرا بادکوبي» و «فلک و تنجيم» را نزد «عبدالجليل عادلي» فرا گرفتند.
ایشان سالها در دروس عالیه فقه و اصول آیت الله آقای حاج سید محمد روحانی (رحمه الله) که از مفاخر حوزه علمیه نجف اشرف بودند، شرکت نموده و از افاضل شاگردان و مورد وثوق ایشان قرار گرفتند.
وی همچنین از مباحث فقه و اصول آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی(رحمه الله) بهره مند گردیده و از ایشان اجازه اجتهاد گرفتند.
🔹 استاد جعفري علاوه بر گذراندن دروس سطح خود نزد اساتيد به نامي همچون آيات عظام سيد عبدالاعلي سبزواري، ميرزا محمد اردبيلي، شيخ علي کاشي، شيخ مرتضي لاهيجي، سيد احمد اشکوري و حاج ميرزا حسن يزدي، به يادگيري زبان انگليسي نيز مبادرت فرمود.
علامه جعفری علاوه بر چندین سفر به اروپا و قاهره، در سال 1382 هـ.ق به اندونزی مسافرت کرده و بالغ بر شش ماه در آن محیط به ترویج احکام اسلامی اشتغال داشته و سپس به نجف اشرف مراجعت و در آنجا مشغول به تدریس شدند.
ایشان مدتها در دانشگاه فقه نجف بعنوان استاد ممتاز ، و در حوزه های تاریخ اسلامی، اصول عقاید، اصول فقه و تفسیر قرآن تدریس نموده و صدها دانشجو از دروس عالیه ایشان مستفیض گردیدند.
استاد در سال 1392 هـ.ق و در اثر فشار رژیم بعث عراق به تهران مراجعت نموده و نزدیک به سه دهه مشغول به تدریس و تربیت جوانان متدین گشتند.
وی در سال 1424 هـ.ق و در پی تقاضای هیئت امنای بنیاد فرهنگ جعفری(علیه السلام) و دیگر شاگردان ایشان، به قم مهاجرت نموده و مشغول به تدریس در دو حوزه تاریخ اسلام و عقاید شدند.
🔻وی به درستی، ضرورت اساسی بحث امامت و ضرر تحریفات وارد شده به آن را درک نموده و با عمق جان در پی دفاع از امامت الهی و ابطال شبهات دیرینه و معاصر پیرامون آن بود. به اعتقاد وی سیاسی شدن بحث ولایت و امامت، یک انحراف جدّی به شمار میآید که باید با تبیین الهی بودن امامت و حقیقت مهدویت با آن مقابله کرد.
از مبانی ابتکاری ایشان که توسط شاگردانش پیگیری شد، توجه ویژه به قرآن مجید در فهم تاریخ اسلام بود. به نظر وی، عمده ی تاریخنگاران پیرو حاکمان وقت بوده و تحریفات فراوانی را وارد تاریخ کرده اند؛ از این رو بهترین و دقیقترین منبع برای شناخت تاریخ اسلام خود قرآن کریم است.
📔معظم له دارای آثار متعدد در زمینه های مختلف میباشند که برخی از آنها به صورت کتاب مانند کتاب «الغیبه»، کتاب«بحوث حول الامامه فی معنی الامام و الولی» و«مقدمه ای بر تصحیح الاعتقاد» و برخی به صورت مقاله در مجله تراثنا و در هزاره شیخ مفید به چاپ رسیده است. همچنین ترجمه انگلیسی کتاب اصول کافی و #نهج_البلاغه نیز با اشراف و تعلیقات و حواشی ایشان از دیگر خدمات ایشان است.
علاوه بر این، فیش های فراوان و بسیار مفید ایشان در موضوعات متنوع اعتقادی و تاریخی در اختیار بنیاد فرهنگ جعفری بوده و برخی را به صورت کتاب منتشر نموده اند.
🔹از خصوصيات بارز علامه شيخ محمد رضا جعفري دفاع از مباني اماميه و نقد و بررسي آرا و شبهات بود.
شدت علاقه ایشان به مولایش امیر المومنین و حضرت سید الشهدا و ائمه معصومین علیهم السلام سبب گردیده بود که منزل ایشان بیش از چهل سال به عنوان مرکزی برای #عزاداری و عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام بدل گردد. این محبت خالصانه در میان دروس ایشان هم مشهود بوده و گاه که به مناسبت، صحبت از مصائب اهل بیت علیهم السلام یا دیگر مطالب معنوی به میان میآمد، منقلب میشد...سرانجام ايشان بعد از مدت طولاني بيماري در روز عيد غدير1431 به جانب مولايش پرکشيد.
➖➖➖➖
@borrhan
✅ معرفی اجمالی علامه شیخ محمدرضا جعفری ره
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
📝علامه شیخ محمد رضا جعفری اشکوری به راستی از نوادر روزگار به حساب میآمد؛ جمع بین فقاهت، تحقیقات ابتکاری کلامی، علوم قرآن، تاریخ اسلام و ادیان، علوم روز و تسلط بر زبان انگلیسی که بعید است در تاریخ تشیّع نمونه دیگری داشته باشد.
ایشان در سال در روز جمعه هفتم شوال ۱۳۵۰ق/ ۱۳۱۰ش در #نجف اشرف متولد گردید.
وی تحصیلات مقدماتی را به سرپرستی پدرشان مرحوم شیخ نصر الله اشکوری که از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و محقق میرزای نایینی (رحمة الله علیهما) بودند، پشت سر گذاشتند.
معظم له بعد از ورود به حوزه علميه، درس «ادبيات عرب» را نزد «مدرس افغاني»؛ «منطق» را نزد «عبدالصمد يزدي»؛ فلسفه را نزد«آيت الله صدرا بادکوبي» و «فلک و تنجيم» را نزد «عبدالجليل عادلي» فرا گرفتند.
ایشان سالها در دروس عالیه فقه و اصول آیت الله آقای حاج سید محمد روحانی (رحمه الله) که از مفاخر حوزه علمیه نجف اشرف بودند، شرکت نموده و از افاضل شاگردان و مورد وثوق ایشان قرار گرفتند.
وی همچنین از مباحث فقه و اصول آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی(رحمه الله) بهره مند گردیده و از ایشان اجازه اجتهاد گرفتند.
🔹 استاد جعفري علاوه بر گذراندن دروس سطح خود نزد اساتيد به نامي همچون آيات عظام سيد عبدالاعلي سبزواري، ميرزا محمد اردبيلي، شيخ علي کاشي، شيخ مرتضي لاهيجي، سيد احمد اشکوري و حاج ميرزا حسن يزدي، به يادگيري زبان انگليسي نيز مبادرت فرمود.
علامه جعفری علاوه بر چندین سفر به اروپا و قاهره، در سال 1382 هـ.ق به اندونزی مسافرت کرده و بالغ بر شش ماه در آن محیط به ترویج احکام اسلامی اشتغال داشته و سپس به نجف اشرف مراجعت و در آنجا مشغول به تدریس شدند.
ایشان مدتها در دانشگاه فقه نجف بعنوان استاد ممتاز ، و در حوزه های تاریخ اسلامی، اصول عقاید، اصول فقه و تفسیر قرآن تدریس نموده و صدها دانشجو از دروس عالیه ایشان مستفیض گردیدند.
استاد در سال 1392 هـ.ق و در اثر فشار رژیم بعث عراق به تهران مراجعت نموده و نزدیک به سه دهه مشغول به تدریس و تربیت جوانان متدین گشتند.
وی در سال 1424 هـ.ق و در پی تقاضای هیئت امنای بنیاد فرهنگ جعفری(علیه السلام) و دیگر شاگردان ایشان، به قم مهاجرت نموده و مشغول به تدریس در دو حوزه تاریخ اسلام و عقاید شدند.
🔻وی به درستی، ضرورت اساسی بحث امامت و ضرر تحریفات وارد شده به آن را درک نموده و با عمق جان در پی دفاع از امامت الهی و ابطال شبهات دیرینه و معاصر پیرامون آن بود. به اعتقاد وی سیاسی شدن بحث ولایت و امامت، یک انحراف جدّی به شمار میآید که باید با تبیین الهی بودن امامت و حقیقت مهدویت با آن مقابله کرد.
از مبانی ابتکاری ایشان که توسط شاگردانش پیگیری شد، توجه ویژه به قرآن مجید در فهم تاریخ اسلام بود. به نظر وی، عمده ی تاریخنگاران پیرو حاکمان وقت بوده و تحریفات فراوانی را وارد تاریخ کرده اند؛ از این رو بهترین و دقیقترین منبع برای شناخت تاریخ اسلام خود قرآن کریم است.
📔معظم له دارای آثار متعدد در زمینه های مختلف میباشند که برخی از آنها به صورت کتاب مانند کتاب «الغیبه»، کتاب«بحوث حول الامامه فی معنی الامام و الولی» و«مقدمه ای بر تصحیح الاعتقاد» و برخی به صورت مقاله در مجله تراثنا و در هزاره شیخ مفید به چاپ رسیده است. همچنین ترجمه انگلیسی کتاب اصول کافی و #نهج_البلاغه نیز با اشراف و تعلیقات و حواشی ایشان از دیگر خدمات ایشان است.
علاوه بر این، فیش های فراوان و بسیار مفید ایشان در موضوعات متنوع اعتقادی و تاریخی در اختیار بنیاد فرهنگ جعفری بوده و برخی را به صورت کتاب منتشر نموده اند.
🔹از خصوصيات بارز علامه شيخ محمد رضا جعفري دفاع از مباني اماميه و نقد و بررسي آرا و شبهات بود.
شدت علاقه ایشان به مولایش امیر المومنین و حضرت سید الشهدا و ائمه معصومین علیهم السلام سبب گردیده بود که منزل ایشان بیش از چهل سال به عنوان مرکزی برای #عزاداری و عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام بدل گردد. این محبت خالصانه در میان دروس ایشان هم مشهود بوده و گاه که به مناسبت، صحبت از مصائب اهل بیت علیهم السلام یا دیگر مطالب معنوی به میان میآمد، منقلب میشد...سرانجام ايشان بعد از مدت طولاني بيماري در روز عيد غدير1431 به جانب مولايش پرکشيد.
➖➖➖➖
@borrhan
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 01
@Elteja | کانال اِلتجا
▪️نگاهی به مظلومیتهای بیانتهای امیرالمومنین علیهالسلام در آینه خطبه شقشقیه
←خطبه «شِقشِقیّه» سومین خطبه #نهج_البلاغه است. این خطبه، درددلهای سوزناک امیرالمومنین علیهالسلام پیرامون روزهای بعد پیامبر صلی الله علیه وآله است.
- دکترسیدحمید خوئی
#قسمت_اول
#خطبه_شقشقیه (۱۳)
#روابط (۱۱۷) #ابوبکر_شناسی (۵۰)
@borrhan
←خطبه «شِقشِقیّه» سومین خطبه #نهج_البلاغه است. این خطبه، درددلهای سوزناک امیرالمومنین علیهالسلام پیرامون روزهای بعد پیامبر صلی الله علیه وآله است.
- دکترسیدحمید خوئی
#قسمت_اول
#خطبه_شقشقیه (۱۳)
#روابط (۱۱۷) #ابوبکر_شناسی (۵۰)
@borrhan
#خطبه_فدکیه (۱۵۵)
#پیدایش_شیعه (۷۳)
✅ اهتمام علمای تراز اول شیعه به ماجرای فدک و خطبه فدکیه
- آثار اعتقاد شیعی در بحرین قرن هفتم هجری
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (درگذشته به سال 689 هجری) از عالمان مشهور امامیه اهل بحرین بود.
چندین تن از مشهورترین فقهای شیعه، از جمله علامه حلی، شاگرد ابن میثم بودهاند. بخش عمدهای از تألیفات او پیرامون کتاب شریف #نهج_البلاغه است. بحرانی سه شرح بر این کتاب نوشت: شرح صغیر نهج البلاغه، شرح کبیر نهج البلاغه با عنوان مصباح السالکین و گزیدهای از مصباح السالکین با عنوان اختیار مصباح السالکین.
←مصباح السالکین را میتوان بزرگترین اثر ابن میثم دانست که آن را برای عطاملک جوینی از رجال سیاسی دوران ایلخانان، نوشته است. وی در این شرح بیشتر به مباحث کلامی و ادبی توجه داشته است.
مؤلف پیش از شرح نهج البلاغه مقدمهای نسبتاً طولانی و سودمند در سه قاعده نوشته است:
۱- قاعدۀ اول: مباحث الفاظ، شامل عمدۀ مباحث معانی و بیان؛
۲- قاعدۀ دوم: در خطابه؛
۳- قاعدۀ سوم: در اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) جامع همۀ فضائل انسانی است. هر یک از این قواعد دربردارندۀ مباحث و فصول متعدد است.
بحرانی در شرحِ نامۀ چهل و پنجم نهج البلاغه (نامۀ امیرالمؤمنین علیه السلام به عثمان بن حُنَیف) و به مناسبت اشارۀ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به #فدک ، به مسألۀ فدک پرداخته و بخشی از خطبۀ فدکیه را نقل کرده است.
این نسخه شامل جزء پنجم مصباح السالکین است و شرح نامۀ سی و یکم تا انتهای نهج البلاغه را در خود جای داده است. این نسخه در ماه صفر سال 679 هجری کتابت شده و امروزه به شماره 3970 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. بخشی از خطبۀ فدکیه در این نسخه در برگههای 47 پشت تا 48 پشت قرار دارد.
شناسایی و معرفی نسخه: احمدرضا رحیمی ریسه
توضیح تصاویر این نسخه از چپ به راست:
تصویر نخست: برگه 47 پشت، آغاز خطبه فدکیه(ر.ک: تصویر الحاقی)
تصویر دوم: برگه 48رو، ادامه خطبه فدکیه
تصویر سوم: برکه 48پشت، بخش پایانی خطبه فدکیه
تصویر چهارم: برگه 205 پشت، پایان نسخه و متن، شامل انجام مؤلف و انجامه کاتب
(اسکنها در ادامه خواهد آمد)
🔗 پاسخ به دروغ پردازی مخالفین درباره رضایت صدیقه کبری سلام الله علیها از ابوبکر با استناد به قول ابن میثم بحرانی
➖➖➖➖➖
@borrhan
#پیدایش_شیعه (۷۳)
✅ اهتمام علمای تراز اول شیعه به ماجرای فدک و خطبه فدکیه
- آثار اعتقاد شیعی در بحرین قرن هفتم هجری
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (درگذشته به سال 689 هجری) از عالمان مشهور امامیه اهل بحرین بود.
چندین تن از مشهورترین فقهای شیعه، از جمله علامه حلی، شاگرد ابن میثم بودهاند. بخش عمدهای از تألیفات او پیرامون کتاب شریف #نهج_البلاغه است. بحرانی سه شرح بر این کتاب نوشت: شرح صغیر نهج البلاغه، شرح کبیر نهج البلاغه با عنوان مصباح السالکین و گزیدهای از مصباح السالکین با عنوان اختیار مصباح السالکین.
←مصباح السالکین را میتوان بزرگترین اثر ابن میثم دانست که آن را برای عطاملک جوینی از رجال سیاسی دوران ایلخانان، نوشته است. وی در این شرح بیشتر به مباحث کلامی و ادبی توجه داشته است.
مؤلف پیش از شرح نهج البلاغه مقدمهای نسبتاً طولانی و سودمند در سه قاعده نوشته است:
۱- قاعدۀ اول: مباحث الفاظ، شامل عمدۀ مباحث معانی و بیان؛
۲- قاعدۀ دوم: در خطابه؛
۳- قاعدۀ سوم: در اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) جامع همۀ فضائل انسانی است. هر یک از این قواعد دربردارندۀ مباحث و فصول متعدد است.
بحرانی در شرحِ نامۀ چهل و پنجم نهج البلاغه (نامۀ امیرالمؤمنین علیه السلام به عثمان بن حُنَیف) و به مناسبت اشارۀ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به #فدک ، به مسألۀ فدک پرداخته و بخشی از خطبۀ فدکیه را نقل کرده است.
این نسخه شامل جزء پنجم مصباح السالکین است و شرح نامۀ سی و یکم تا انتهای نهج البلاغه را در خود جای داده است. این نسخه در ماه صفر سال 679 هجری کتابت شده و امروزه به شماره 3970 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. بخشی از خطبۀ فدکیه در این نسخه در برگههای 47 پشت تا 48 پشت قرار دارد.
شناسایی و معرفی نسخه: احمدرضا رحیمی ریسه
توضیح تصاویر این نسخه از چپ به راست:
تصویر نخست: برگه 47 پشت، آغاز خطبه فدکیه(ر.ک: تصویر الحاقی)
تصویر دوم: برگه 48رو، ادامه خطبه فدکیه
تصویر سوم: برکه 48پشت، بخش پایانی خطبه فدکیه
تصویر چهارم: برگه 205 پشت، پایان نسخه و متن، شامل انجام مؤلف و انجامه کاتب
(اسکنها در ادامه خواهد آمد)
🔗 پاسخ به دروغ پردازی مخالفین درباره رضایت صدیقه کبری سلام الله علیها از ابوبکر با استناد به قول ابن میثم بحرانی
➖➖➖➖➖
@borrhan
#فراسوی_ادیان (۶۵)
#نهج_البلاغه (۵۳)
#افضلیت
🟩 فضائل امیرمومنان حضرت علی علیه السلام از زبان جرق جرداق نویسنده مشهور مسیحی
←شیفتگی جرج جرداق به کلمات و حِکَم امیرالکلام علی علیهالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
ایشان در کتابش مینویسد:
«از امتیازات (علی) تیزی هوش و سرعت درک او است. موارد و نمونه های بسیاری که به طور ارتجال و بدون سابقه مطلبی را میگفت، نشان می دهد که علی [علیهالسلام] نیرویی در این زمینه داشت که در دیگران نبود و بسیار میشد که در میان دوستان یا دشمنان، بدون مقدمه و به طور ارتجال، حکمتی نغز و سخنی شیوا میگفت که مورد توجه همگان قرار میگرفت.
علی [علیهالسلام] در سرعت درک و حل مشکلات حساب در زمان خود بی نظیر بود و مردم آن دوران، این مشکلات را معماهایی به شمار میآوردند که برای حل آن راهی نبود و راز آن را کسی نمیدانست.
برای نمونه میگویند: زنی به نزد على آمد و شکایت کرد که برادرش از دنیا رفته و ششصد دینار از خود باقی گذاشته ولی در موقع تقسیم، به او فقط یک دینار داده اند؟ على[علیهالسلام] فرمود: شاید برادرت یک زن، دو دختر، یک مادر، دوازده برادر و تو را داشته است؟...
و همین طور هم بود که علی [علیهالسلام] گفت و باز روزی در منبر کوفه سخن می گفت، یکی پرسید: مردی از دنیا رفته و پدر و مادر، زن و دو دختر از خود باقی گذاشته، چه باید کرد؟ على [علیهالسلام] بلافاصله گفت: هشت یک زن به نه یک تبدیل میشود! و این حکم را حکم «منبریه» نامیدند، زیرا که علی [علیهالسلام] در منبر بر آن فتوی داد.
فلسفه و حکمت - به مثابه بینش عمیق، اندیشه و خرد محیط، ادراک اصیل، نیروی استنباط و فراگیری، قدرت اختصار و ایجاز، و سپس کوشش خستگی ناپذیر در این راه - در واقع از آثار امام على [علیهالسلام] است. برای اینکه علی در این زمینه ویژگی هایی دارد که او را به مقام شامخی در میان فلاسفه ملت ها و یگانه های تاریخ میرساند. و به راستی هم که همانند علی در استخراج نظریه از حوادث و رویدادها و بیان آن به شکلی که ضرب المثل های جاودان گردد، بسیار بسیار کم است.
این حکمت علوی تأثیری عمیق در توجیه و بیان فرهنگ اسلامی و به شکل انسانی در آوردن آن دارد. و البته سرچشمه آن در درجه نخست دو تن محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب[علیهمالسلام] هستند. امام علی[علیهالسلام] در باره مسائل زندگی و جهان، جامعه بشری، اسرار توحید، الهیات و شناخت ماوراء الطبیعه، نظریات فراوانی ابراز داشته و چنانکه قبلا گفتیم، او بنیانگذار علم کلام و فلسفه الهیات در اسلام است. على استادی است که همه آنهایی که پس از وی آمدند و صاحب نظر شدند، به کمال و اصالت او اعتراف کردند و در واقع خود، پیروان آراء و شرح دهندگان نظریات او بودند.
کتاب بزرگ (سخنان) امام، نهج البلاغه، به مقداری از گوهر حکمت غنی است که امام را در صف اول و مقدم همه فلاسفه و حکمای جهان قرار میدهد. و هنگامی که پیامبر فرمود: «دانشمندان امت من همچون پیامبران بنی اسرائیل هستند، آیا مقصودی جز على داشت؟!»
📔امام علی (علیهالسلام) صدای عدالت انسانی ، نوشته جرج جرداق صفحات۱۷۸ تا۱۸۰
➖➖➖➖
@borrhan
#نهج_البلاغه (۵۳)
#افضلیت
🟩 فضائل امیرمومنان حضرت علی علیه السلام از زبان جرق جرداق نویسنده مشهور مسیحی
←شیفتگی جرج جرداق به کلمات و حِکَم امیرالکلام علی علیهالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
ایشان در کتابش مینویسد:
«از امتیازات (علی) تیزی هوش و سرعت درک او است. موارد و نمونه های بسیاری که به طور ارتجال و بدون سابقه مطلبی را میگفت، نشان می دهد که علی [علیهالسلام] نیرویی در این زمینه داشت که در دیگران نبود و بسیار میشد که در میان دوستان یا دشمنان، بدون مقدمه و به طور ارتجال، حکمتی نغز و سخنی شیوا میگفت که مورد توجه همگان قرار میگرفت.
علی [علیهالسلام] در سرعت درک و حل مشکلات حساب در زمان خود بی نظیر بود و مردم آن دوران، این مشکلات را معماهایی به شمار میآوردند که برای حل آن راهی نبود و راز آن را کسی نمیدانست.
برای نمونه میگویند: زنی به نزد على آمد و شکایت کرد که برادرش از دنیا رفته و ششصد دینار از خود باقی گذاشته ولی در موقع تقسیم، به او فقط یک دینار داده اند؟ على[علیهالسلام] فرمود: شاید برادرت یک زن، دو دختر، یک مادر، دوازده برادر و تو را داشته است؟...
و همین طور هم بود که علی [علیهالسلام] گفت و باز روزی در منبر کوفه سخن می گفت، یکی پرسید: مردی از دنیا رفته و پدر و مادر، زن و دو دختر از خود باقی گذاشته، چه باید کرد؟ على [علیهالسلام] بلافاصله گفت: هشت یک زن به نه یک تبدیل میشود! و این حکم را حکم «منبریه» نامیدند، زیرا که علی [علیهالسلام] در منبر بر آن فتوی داد.
فلسفه و حکمت - به مثابه بینش عمیق، اندیشه و خرد محیط، ادراک اصیل، نیروی استنباط و فراگیری، قدرت اختصار و ایجاز، و سپس کوشش خستگی ناپذیر در این راه - در واقع از آثار امام على [علیهالسلام] است. برای اینکه علی در این زمینه ویژگی هایی دارد که او را به مقام شامخی در میان فلاسفه ملت ها و یگانه های تاریخ میرساند. و به راستی هم که همانند علی در استخراج نظریه از حوادث و رویدادها و بیان آن به شکلی که ضرب المثل های جاودان گردد، بسیار بسیار کم است.
این حکمت علوی تأثیری عمیق در توجیه و بیان فرهنگ اسلامی و به شکل انسانی در آوردن آن دارد. و البته سرچشمه آن در درجه نخست دو تن محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب[علیهمالسلام] هستند. امام علی[علیهالسلام] در باره مسائل زندگی و جهان، جامعه بشری، اسرار توحید، الهیات و شناخت ماوراء الطبیعه، نظریات فراوانی ابراز داشته و چنانکه قبلا گفتیم، او بنیانگذار علم کلام و فلسفه الهیات در اسلام است. على استادی است که همه آنهایی که پس از وی آمدند و صاحب نظر شدند، به کمال و اصالت او اعتراف کردند و در واقع خود، پیروان آراء و شرح دهندگان نظریات او بودند.
کتاب بزرگ (سخنان) امام، نهج البلاغه، به مقداری از گوهر حکمت غنی است که امام را در صف اول و مقدم همه فلاسفه و حکمای جهان قرار میدهد. و هنگامی که پیامبر فرمود: «دانشمندان امت من همچون پیامبران بنی اسرائیل هستند، آیا مقصودی جز على داشت؟!»
📔امام علی (علیهالسلام) صدای عدالت انسانی ، نوشته جرج جرداق صفحات۱۷۸ تا۱۸۰
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#فراسوی_ادیان (۶۶) 🔻سخنان میخائیل نعیمه اندیشمند سرشناس مسیحی و دانش آموختهٔ دانشگاه واشنگتن آمریکا در باره امیرالمومنین علی علیهالسلام http://yon.ir/Bm390 ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻ایشان در مقدمهای که بر کتاب امام علی علیهالسلام صدای عدالت انسانی نوشته جرج…
✅ چاپ کتاب برای امیرالمؤمنین علیهالسلام به هزینهٔ کلیسا!
🔻برشی از سفرنامه رضا امیرخانی به لبنان و دیدار با جرج جرداق:
«از طریق برادرم با #نهج_البلاغه آشنا شدم.... تصميم گرفتم يك تحقيقِ خيلي جدي بكنم پيرامونِ اين شخصيت. از عقاد و طه حسين بگير تا علماي شيعه. هر كتابي را كه مرتبط با امام علي بود خواندم. با مطالعهي اين كتابها متوجه شدم كه همه در موردِ ولايتِ امام علي، حقانيت يا عدمِ حقانيتِ او صحبت كردهاند ......اولِ كار مسيحيها فهميدند و آمدند پهلوي من. ذوقزده و شادان. ميگفتند تو عرب را سرافراز كردهاي. پول جمع كرده بودند و ميخواستند پولِ چاپِ كتاب را به من بدهند. گفتم اين كتاب را با پولِ خودم چاپ نكردهام و رئيسِ رُهبانِ كارمليه چاپ كرده. رفتند كه به او پول بدهند. او گفت خجالت بكشيد، من اين را چاپ نكردهام. اين پولِ راهباني است كه در اينجا عبادت ميكنند. ببريد اين پول را بدهيد به فقرا. بعدها آن كشيش -رئيسِ رهبانِ كارمليه- به من گفت من امام علي را دوست دارم و از بركتِ او فقراي ما نيز به نوايي رسيدند....حک عبارت لافتی ..»
متن کامل↓↓
http://ermia.ir/contents.aspx?id=32
#فراسوی_ادیان (۶۷)
#احد
@borrhan
🔻برشی از سفرنامه رضا امیرخانی به لبنان و دیدار با جرج جرداق:
«از طریق برادرم با #نهج_البلاغه آشنا شدم.... تصميم گرفتم يك تحقيقِ خيلي جدي بكنم پيرامونِ اين شخصيت. از عقاد و طه حسين بگير تا علماي شيعه. هر كتابي را كه مرتبط با امام علي بود خواندم. با مطالعهي اين كتابها متوجه شدم كه همه در موردِ ولايتِ امام علي، حقانيت يا عدمِ حقانيتِ او صحبت كردهاند ......اولِ كار مسيحيها فهميدند و آمدند پهلوي من. ذوقزده و شادان. ميگفتند تو عرب را سرافراز كردهاي. پول جمع كرده بودند و ميخواستند پولِ چاپِ كتاب را به من بدهند. گفتم اين كتاب را با پولِ خودم چاپ نكردهام و رئيسِ رُهبانِ كارمليه چاپ كرده. رفتند كه به او پول بدهند. او گفت خجالت بكشيد، من اين را چاپ نكردهام. اين پولِ راهباني است كه در اينجا عبادت ميكنند. ببريد اين پول را بدهيد به فقرا. بعدها آن كشيش -رئيسِ رهبانِ كارمليه- به من گفت من امام علي را دوست دارم و از بركتِ او فقراي ما نيز به نوايي رسيدند....حک عبارت لافتی ..»
متن کامل↓↓
http://ermia.ir/contents.aspx?id=32
#فراسوی_ادیان (۶۷)
#احد
@borrhan
[ کانال برهان ]
اعتراف بزرگ و تاریخی حاکم شارجه امارات: تاریخ را باید دوباره نوشت. تاریخ از آن روزی #تحریف شد که در برابر علی ابن ابی طالب شمشیرها بالا رفت و قرآن پایین آمد؛ به خدا سوگند من این تاریخ را نابود میکنم چون دروغ است. #حکومت_علوی @borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM