#مدینة_العلم (۱۵)
#نقل_فضائل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۱)
✨امیرالمؤمنین علیه السلام دروازهٔ علوم نبوی
۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
«من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، پس هر کس که خواهان علم باشد، باید از دروازه شهر وارد شود.»
📗تاريخ دمشق لابن عساكر، ج۴۲، ص۳۷۸
*سند روایت طبق مبنای رجالی مخالفین معتبر است. و این حدیث در کتب اهل خلاف دهها سند متعدد دارد و از بیش از ۱۰ نفر از صحابه ( امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوات الله علیهم و جابر بن عبد الله و #ابوذر غفاری و #سلمان و عقبه بن عامر و ابن عباس و أنس بن مالک و عبد الله بن مسعود و #عبدالله_بن_عمر و #عمروعاص) نقل شده؛
لذا با قاطعیت میتوان گفت حدیث: «أنا مدينة العلم، وعلي بابها» در کتب مخالفین به حد تواتر رسیده هر چند برخی نواصب حدیث را تضعیف و جعلی دانستهاند.!
▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼
بررسی سندی این حدیث شریف
①عبد المنعم بن عبد الكريم النيسابوري:
وكان صدوقاً، أميناً، حسن الأخلاق.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۶، ص۴۸۰
①زاهر بن طاهر الشحامي:
وسماعاته صحيحة وهو ثقة في الحديث.
📓التقييد لمعرفة رواة السنن والمسانيد، ص۲۷۲
✍🏻طبقه اول حدیث دو سند دارد و ثقه بودن یک نفرشان هم کافی است. درحالی که هردو راوی ثقه هستند.
②محمد بن عبد الرحمن الكنجرودي (أبو سعد):
قال السمعاني: أبو سعد الأديب الكنجروذي، من أهل نيسابور، كان أديبا فاضلا، عاقلا، حسن السيرة، ثقة، صدوقا.
📓إتحاف المرتقي بتراجم شيوخ البيهقي، ص۵۵۸
③محمد بن بشر النيسابوري (أبو سعيد):
وقال الذهبي في "النبلاء": الشيخ الصالح المسند، كان ختن الحافظ أبي الحسين الحجاجي. وقال في "العبر": كان ثقة صالحًا. وقال ابن العماد: المحدث الفاضل، كان ثقة صالحًا. قلت: [ثقة صالح].
🗄الرّوض الباسم في تراجم شيوخ الحاك، ج۲، ص۹۴۲
④محمد بن إدريس السامي (أبو لبيد):
محمد بن إدريس أبو لبيد السامي، من أهل سَرخس. قال الخليلي: ثقة متفق عليه.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۸، ص۱۶۷
⑤سويد بن سعيد الهروي:
"م ق" سويد بن سعيد الحدثاني، شيخ مسلم:
📓من تكلم فيه وهو موثوق أو صالح الحديث، ص۲۵۴
✍🏻درباره جرح و تعدیل ایشان بین علما اختلاف است، لذا ذهبی او را موثق دانسته است.
⑥شريك بن عبد الله القاضي:
قلت: كان شريك حسن الحديث إماما فقيها ومحدثا. وقد استشهد به البخاري وخرج له مسلم متابعة. ووثقه يحيى بن معين.. وحديثه من أقسام الحسن.
📓تذکره الحفاظ للذهبی، ج۱، ص۱۷۰
✍🏻شریک از روات بخاری و مسلم و دیگر صحاح است، و جرحهای وارد بر او بر احادیثش ضرری نمیرساند. لذا ذهبی گفته احادیث شریک حسن است.
⑦سلمة بن كهيل الحضرمي:
سلمة بن کهیل أبو یحیى الحضرمی من علماء الکوفة .. ثقة.
📓الکاشف، ج۱، ص۴۵۴
⑧عبد الرحمن بن عسيلة الصنابحي:
ثقة من کبار التابعین.
📓تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۴۶
⑨علي بن أبي طالب الهاشمي (علیه السلام): صحابي.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقل_فضائل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۱)
✨امیرالمؤمنین علیه السلام دروازهٔ علوم نبوی
۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
«من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، پس هر کس که خواهان علم باشد، باید از دروازه شهر وارد شود.»
📗تاريخ دمشق لابن عساكر، ج۴۲، ص۳۷۸
*سند روایت طبق مبنای رجالی مخالفین معتبر است. و این حدیث در کتب اهل خلاف دهها سند متعدد دارد و از بیش از ۱۰ نفر از صحابه ( امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوات الله علیهم و جابر بن عبد الله و #ابوذر غفاری و #سلمان و عقبه بن عامر و ابن عباس و أنس بن مالک و عبد الله بن مسعود و #عبدالله_بن_عمر و #عمروعاص) نقل شده؛
لذا با قاطعیت میتوان گفت حدیث: «أنا مدينة العلم، وعلي بابها» در کتب مخالفین به حد تواتر رسیده هر چند برخی نواصب حدیث را تضعیف و جعلی دانستهاند.!
▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼
بررسی سندی این حدیث شریف
①عبد المنعم بن عبد الكريم النيسابوري:
وكان صدوقاً، أميناً، حسن الأخلاق.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۶، ص۴۸۰
①زاهر بن طاهر الشحامي:
وسماعاته صحيحة وهو ثقة في الحديث.
📓التقييد لمعرفة رواة السنن والمسانيد، ص۲۷۲
✍🏻طبقه اول حدیث دو سند دارد و ثقه بودن یک نفرشان هم کافی است. درحالی که هردو راوی ثقه هستند.
②محمد بن عبد الرحمن الكنجرودي (أبو سعد):
قال السمعاني: أبو سعد الأديب الكنجروذي، من أهل نيسابور، كان أديبا فاضلا، عاقلا، حسن السيرة، ثقة، صدوقا.
📓إتحاف المرتقي بتراجم شيوخ البيهقي، ص۵۵۸
③محمد بن بشر النيسابوري (أبو سعيد):
وقال الذهبي في "النبلاء": الشيخ الصالح المسند، كان ختن الحافظ أبي الحسين الحجاجي. وقال في "العبر": كان ثقة صالحًا. وقال ابن العماد: المحدث الفاضل، كان ثقة صالحًا. قلت: [ثقة صالح].
🗄الرّوض الباسم في تراجم شيوخ الحاك، ج۲، ص۹۴۲
④محمد بن إدريس السامي (أبو لبيد):
محمد بن إدريس أبو لبيد السامي، من أهل سَرخس. قال الخليلي: ثقة متفق عليه.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۸، ص۱۶۷
⑤سويد بن سعيد الهروي:
"م ق" سويد بن سعيد الحدثاني، شيخ مسلم:
📓من تكلم فيه وهو موثوق أو صالح الحديث، ص۲۵۴
✍🏻درباره جرح و تعدیل ایشان بین علما اختلاف است، لذا ذهبی او را موثق دانسته است.
⑥شريك بن عبد الله القاضي:
قلت: كان شريك حسن الحديث إماما فقيها ومحدثا. وقد استشهد به البخاري وخرج له مسلم متابعة. ووثقه يحيى بن معين.. وحديثه من أقسام الحسن.
📓تذکره الحفاظ للذهبی، ج۱، ص۱۷۰
✍🏻شریک از روات بخاری و مسلم و دیگر صحاح است، و جرحهای وارد بر او بر احادیثش ضرری نمیرساند. لذا ذهبی گفته احادیث شریک حسن است.
⑦سلمة بن كهيل الحضرمي:
سلمة بن کهیل أبو یحیى الحضرمی من علماء الکوفة .. ثقة.
📓الکاشف، ج۱، ص۴۵۴
⑧عبد الرحمن بن عسيلة الصنابحي:
ثقة من کبار التابعین.
📓تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۴۶
⑨علي بن أبي طالب الهاشمي (علیه السلام): صحابي.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
<unknown> – این قافله آسمانی 5
این قافله آسمانی 6
<unknown>
این قافله آسمانی 6
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←معاویه و عدم وفاداری به مفاد صلحنامه و فراهم آوردن مقدمات جانشینی یزید!!
#باید_بدانیم : عبدالله بن عمر هیچگاه شخصیت مطرحی نبوده است. نه در زمان پدر ملعون و جانشینانش، نه در زمان حضرت امیر علیه السلام و نه در زمان #بنی_امیه
او موجود واماندۀ بی خاصیتی بود که گه گاه برای اخاذی از اصحاب قدرت ونگی میزد و ناله ای سر میداد. اما هرگاه سنبه پر زور بود بی درنگ در تایید حکام، داد سخن میداد.
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#از_سقیفه_تا_کربلا (۶۵)
#معاویه (۳۴۹)
#عبدالله_بن_عمر (۵۸)
#یزید
#دین_زیباست
@borrhan
🔸روایت تاریخ واقعه کربلا به زبان ساده
#این_قافله_آسمانی
←معاویه و عدم وفاداری به مفاد صلحنامه و فراهم آوردن مقدمات جانشینی یزید!!
#باید_بدانیم : عبدالله بن عمر هیچگاه شخصیت مطرحی نبوده است. نه در زمان پدر ملعون و جانشینانش، نه در زمان حضرت امیر علیه السلام و نه در زمان #بنی_امیه
او موجود واماندۀ بی خاصیتی بود که گه گاه برای اخاذی از اصحاب قدرت ونگی میزد و ناله ای سر میداد. اما هرگاه سنبه پر زور بود بی درنگ در تایید حکام، داد سخن میداد.
🔻مخاطب اصلی این مجموعه نوجوانان هستند ، مقید باشید این فایلها را به آنان برسانید!
#از_سقیفه_تا_کربلا (۶۵)
#معاویه (۳۴۹)
#عبدالله_بن_عمر (۵۸)
#یزید
#دین_زیباست
@borrhan
[ کانال برهان ]
#صفین (۱۱۲) ✅ خلاصهای از ماجرای حکمیت در صفین ✧❁﷽❁✧ ...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چارهجویی، دست به دامن #عمروعاص شد. به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای…
▪️شِکوه امیرالمؤمنین از کمی یاران در #صفین
أَمَا وَالله لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصحابِ طالوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهلِ بَدْرٍ وهُمْ أعْداوكمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حتي تَئُولُوا إِلَي الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ...
«به خدا سوگند اگر به اندازه اصحاب طالوت يا به شماره اهل #بدر ياور داشتم و ايشان با شما دشمني ميكردند؛ قطعا شما را با شمشير ميزدم تا به حق باز گرديد و به راستى میل کنید، و اين كار براى بستن شكاف (كه در دين نمودار شده) بهتر و با رفق و نرمش موافق تر بود؛ خدايا تو ميان ما به حق حكم فرما كه بهترين داوران هستى.»
📔 الكافي ۳۲/۸
📔 بحار ۲۴۱/۲۸
خلاصهای از حکمیت↓↓
https://t.me/borrhan/56108
✍ پینوشت: ابوموسی اشعری از آغاز، منافق بود؛ و جزء کسانی بود که میخواستند در عقبۀ #تبوک ، شتر رسول الله ص را رم داده، حضرت ص را به قتل برسانند. ابوموسی جزء دار و دستۀ ابوبکر و عمر بود که با #بنی_امیه رقابت داشتند. در قضیۀ تحکیم هم با عمرو بن العاص توافق کرده بود که هر دوی آنها حضرت امیر ع و معاویه ملعون را عزل، و #عبدالله_بن_عمر را خلیفه کنند؛ منتها رودست خورد.
أَمَا وَالله لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصحابِ طالوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهلِ بَدْرٍ وهُمْ أعْداوكمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حتي تَئُولُوا إِلَي الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ...
«به خدا سوگند اگر به اندازه اصحاب طالوت يا به شماره اهل #بدر ياور داشتم و ايشان با شما دشمني ميكردند؛ قطعا شما را با شمشير ميزدم تا به حق باز گرديد و به راستى میل کنید، و اين كار براى بستن شكاف (كه در دين نمودار شده) بهتر و با رفق و نرمش موافق تر بود؛ خدايا تو ميان ما به حق حكم فرما كه بهترين داوران هستى.»
📔 الكافي ۳۲/۸
📔 بحار ۲۴۱/۲۸
خلاصهای از حکمیت↓↓
https://t.me/borrhan/56108
✍ پینوشت: ابوموسی اشعری از آغاز، منافق بود؛ و جزء کسانی بود که میخواستند در عقبۀ #تبوک ، شتر رسول الله ص را رم داده، حضرت ص را به قتل برسانند. ابوموسی جزء دار و دستۀ ابوبکر و عمر بود که با #بنی_امیه رقابت داشتند. در قضیۀ تحکیم هم با عمرو بن العاص توافق کرده بود که هر دوی آنها حضرت امیر ع و معاویه ملعون را عزل، و #عبدالله_بن_عمر را خلیفه کنند؛ منتها رودست خورد.
#زیارت_قبور #سماع_اموات
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
🔻از روزهای پایانی عمر بن خطاب جملات عجیبی گزارش شده از آنجمله آنکه : ای کاش مدفوع💩گوسفند بودم!! ✍️عمر گفت: ای کاش گوسفندی بودم در خانوادهام که هر چه میخواستند مرا میپروریدند تا وقتی پروار شدم ، برخی از دوستان ایشان به دیدنشان میآمدند و قسمتی از گوشت…
🔻 عمر بن خطاب چهار روز پس از ضربت خوردن در سن ۵۵ یا ۶۵ سالگی از دنیا میرود و بار سنگینی را از اعمال خود و آیندگان به همراه میبرد! یکی از جملاتی که در لحظات آخر عمْر ، بر زبان رانده بنا به اعتراف مخالفین این عبارت است: «وای بر من و وای بر مادرم اگر خدا بر من رحم نکند!»
🔸ابن عمر قال : كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال: فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.
#عبدالله_بن_عمر مىگويد: «سر پدرم در وقت بيمارياش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.»
📔البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.
#فرحة_الزهراء
@borrhan
🔸ابن عمر قال : كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال: فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.
#عبدالله_بن_عمر مىگويد: «سر پدرم در وقت بيمارياش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.»
📔البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.
#فرحة_الزهراء
@borrhan
#فرحة_الزهراء
#بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷)
🔻غذای خلیفه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ #باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونهای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.
←میگویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکتداری هم بهتر میرسد، در ادامه خلیفه در طی جملهای حکمت آموز و عرفانی میگوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمیتواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!
بدین ترتیب داستانهای فراوانی میخوانیم که در آنها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش میدهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستانها دقیقا همانهایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران خلافت نقل میکنند!!
برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفرهای که دو نوع غذا در آن بود نمینشست(۲) همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیهالسلام هم حکایت شده است.
❗️اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفرهای مینشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم میریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل میشد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفرهای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا»❗️
✅🔚 از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفهای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) میگفت: چه بسیار میشد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک میکرد و میگفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است.» (۴) ←بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)
از سوی دیگر در همان منابع میخوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو میکرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او میتوانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)
آنگاه که از ملخهای بیابان ربذه یاد میکنند خلیفه آرزو میکند که ای کاش یک دو کاسه از آن را میتوانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)
هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژهای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)
👇👇ادامه👇👇
#بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷)
🔻غذای خلیفه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ #باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونهای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.
←میگویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکتداری هم بهتر میرسد، در ادامه خلیفه در طی جملهای حکمت آموز و عرفانی میگوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمیتواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!
بدین ترتیب داستانهای فراوانی میخوانیم که در آنها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش میدهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستانها دقیقا همانهایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران خلافت نقل میکنند!!
برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفرهای که دو نوع غذا در آن بود نمینشست(۲) همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیهالسلام هم حکایت شده است.
❗️اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفرهای مینشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم میریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل میشد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفرهای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا»❗️
✅🔚 از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفهای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) میگفت: چه بسیار میشد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک میکرد و میگفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است.» (۴) ←بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)
از سوی دیگر در همان منابع میخوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو میکرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او میتوانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)
آنگاه که از ملخهای بیابان ربذه یاد میکنند خلیفه آرزو میکند که ای کاش یک دو کاسه از آن را میتوانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)
هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژهای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)
👇👇ادامه👇👇
Telegram
attach 📎
#ابوبکر_شناسی (۵۶)
#فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱)
#قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶)
💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادیالثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوقالعاده خواندنی
🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : ابوبکر ظاهراً برای جانشینی خویش عمر را برگزید ، اما به روشنی مشخص است که روابط شیخین بسیار پیچیدهتر از آنی است که تنها به عنوان دو دوست یا دو همکار از آن یاد شود،
اختلافهای فراوان و همکاریهای بسیار آن دو در تاریخ ثبت است ؛ اما اگر صحبت خلافت مُلک و ریاستی باشد که به «الملک عقیم» : «سلطنت رحم و مروت نمیشناسد» تعبیر شود ، این همکاری و آن اختلاف باید بسی دقیقتر بررسی گردد.
✅🔚 قبل از #شهادت_رسولخدا شیخین به روشنی همکاری تمام و کمال داشتند البته هریک با زیرکی خاص خود سعی در مطرح کردن خویش داشت ؛ اما پیمان نانوشتهٔ آنان پیش از صحیفه ملعونهٔ اول به گونهای بود که گویی ابوبکر به جهت سن بیشتر باید در دوران پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله به خلافت برسد؛
←در پی نوشتن صحیفه ملعونهٔ اول ، به ظاهر نزدیکی پنج تن امضا کننده آن ، حکایتگر این ماجراست که تا زنده بودن هر یک از آن ۵ نفر خلافت نباید از میانشان به دیگری منتقل شود اما باز هم ابوبکر به جهت سن بالاتر و برخی خصوصیات فردی از جمله آرامش بیشتر ، قدرت کلام و تظاهر به زهد و تقوا جلوتر از چهار نفر دیگر بود.
به ظاهر با آنچه در پیمان نامه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد علی رغم معرفی نشدن فردی به عنوان جانشین رسول خدا از سوی نویسندگان ، باز هم ابوبکر امکان بیشتری برای تصاحب این مقام داشت؛ البته از این تاریخ به بعد هر کدام از این دو نفر یعنی ابوبکر و عمر به دنبال نوعی یارکشی بودند تا بتوانند بعدها از آن استفاده بیشتری ببرند. اما آنچه هر دوی اینان را به هم نزدیکتر میکرد وجود #بنی_امیه ای بود که با کنار زدن رقیبانی از بنی هاشم به شدت از لحاظ اجتماعی و در نتیجه سیاسی در جامعه عربی _ قبیلگی آن زمان جلوتر بودند.
🔸اولین اختلاف جدی بین ابوبکر و عمر به تصریح منابع اهل سنت در خود سقیفه بود. عمر خود میگوید ابوبکر با اشاره به انصاری که در زیر سایبان کوچک سقیفه جمع شده بودند
وی و #ابوعبیده را جلو انداخت. او در ادامه میگوید این کار ترفندی بیش نبود تا نشان دهد که تنها ابوبکر لایق این کار است. در منابع اهل تسنن تصریح شده است که عمر اذعان داشت ابوبکر با این کار طمع ما را نسبت به خلافت سنجید و در عین حال ناامیدمان کرد!
در همین راستا عمر آرزو میکرد که به حرف برادرش زید بن خطاب و یارانش گوش کرده بود تا ابوبکر مزه خلافت را نچشد! ←←این خود نشان میدهد که هر کدام از شیخین طرفداران و یاران خاص خود را داشتند اما به نظر تیم تحقیقاتی برهان ، بسیار بعید مینماید که در صورت حضور ابوبکر ، عمر حتی با گوش دادن به حرف برادر یا کس دیگری میتوانست به خلافت برسد.
به ظاهر ابوبکر مانند واسطه و اصطلاحا «کاتالیزوری» برای آمادگی مردم برای خلافت عمر که خشونت و بیمایگی تمام زندگیاش را فرا گرفته بود عمل کرد علت نیز به روشنی قابل مشاهده است؛←خلیفه دوم در آخرین سفر حجش که البته آخرین ماه زندگیش بود مطالب بحث برانگیزی را اشاره میکند او به ظاهر در همان سفر ، حداقل دو بار یک مرتبه به #مغیرة و یک بار دیگر به فرزندش #عبدالله_بن_عمر متذکر میشود که «قریش بیشترین حسادت را در میان مردمان دارد و در میان ایشان ابوبکر حسودترین فرد است» سپس او از زیرکی ابوبکر سخن میگوید و اینکه خلافت را از چنگ عمر ربوده است، در همین ماجرا عمر و فرزندش عبدالله بن عمر تصریح و تایید میکنند که «والله لهو احب الی الناس من ضیاء أبصارهم»(۱- ر.ک: تصویر الحاقی) «:ابوبکر در نظر مردمان از نور چشمشان هم عزیزتر است» که گویا اشاره به همان عوام فریبی و زهد شخص خلیفه اول دارد.
-----------
۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج۲صص۳۲-۲۸
«1⃣»
#فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱)
#قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶)
💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادیالثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوقالعاده خواندنی
🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : ابوبکر ظاهراً برای جانشینی خویش عمر را برگزید ، اما به روشنی مشخص است که روابط شیخین بسیار پیچیدهتر از آنی است که تنها به عنوان دو دوست یا دو همکار از آن یاد شود،
اختلافهای فراوان و همکاریهای بسیار آن دو در تاریخ ثبت است ؛ اما اگر صحبت خلافت مُلک و ریاستی باشد که به «الملک عقیم» : «سلطنت رحم و مروت نمیشناسد» تعبیر شود ، این همکاری و آن اختلاف باید بسی دقیقتر بررسی گردد.
✅🔚 قبل از #شهادت_رسولخدا شیخین به روشنی همکاری تمام و کمال داشتند البته هریک با زیرکی خاص خود سعی در مطرح کردن خویش داشت ؛ اما پیمان نانوشتهٔ آنان پیش از صحیفه ملعونهٔ اول به گونهای بود که گویی ابوبکر به جهت سن بیشتر باید در دوران پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله به خلافت برسد؛
←در پی نوشتن صحیفه ملعونهٔ اول ، به ظاهر نزدیکی پنج تن امضا کننده آن ، حکایتگر این ماجراست که تا زنده بودن هر یک از آن ۵ نفر خلافت نباید از میانشان به دیگری منتقل شود اما باز هم ابوبکر به جهت سن بالاتر و برخی خصوصیات فردی از جمله آرامش بیشتر ، قدرت کلام و تظاهر به زهد و تقوا جلوتر از چهار نفر دیگر بود.
به ظاهر با آنچه در پیمان نامه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد علی رغم معرفی نشدن فردی به عنوان جانشین رسول خدا از سوی نویسندگان ، باز هم ابوبکر امکان بیشتری برای تصاحب این مقام داشت؛ البته از این تاریخ به بعد هر کدام از این دو نفر یعنی ابوبکر و عمر به دنبال نوعی یارکشی بودند تا بتوانند بعدها از آن استفاده بیشتری ببرند. اما آنچه هر دوی اینان را به هم نزدیکتر میکرد وجود #بنی_امیه ای بود که با کنار زدن رقیبانی از بنی هاشم به شدت از لحاظ اجتماعی و در نتیجه سیاسی در جامعه عربی _ قبیلگی آن زمان جلوتر بودند.
🔸اولین اختلاف جدی بین ابوبکر و عمر به تصریح منابع اهل سنت در خود سقیفه بود. عمر خود میگوید ابوبکر با اشاره به انصاری که در زیر سایبان کوچک سقیفه جمع شده بودند
وی و #ابوعبیده را جلو انداخت. او در ادامه میگوید این کار ترفندی بیش نبود تا نشان دهد که تنها ابوبکر لایق این کار است. در منابع اهل تسنن تصریح شده است که عمر اذعان داشت ابوبکر با این کار طمع ما را نسبت به خلافت سنجید و در عین حال ناامیدمان کرد!
در همین راستا عمر آرزو میکرد که به حرف برادرش زید بن خطاب و یارانش گوش کرده بود تا ابوبکر مزه خلافت را نچشد! ←←این خود نشان میدهد که هر کدام از شیخین طرفداران و یاران خاص خود را داشتند اما به نظر تیم تحقیقاتی برهان ، بسیار بعید مینماید که در صورت حضور ابوبکر ، عمر حتی با گوش دادن به حرف برادر یا کس دیگری میتوانست به خلافت برسد.
به ظاهر ابوبکر مانند واسطه و اصطلاحا «کاتالیزوری» برای آمادگی مردم برای خلافت عمر که خشونت و بیمایگی تمام زندگیاش را فرا گرفته بود عمل کرد علت نیز به روشنی قابل مشاهده است؛←خلیفه دوم در آخرین سفر حجش که البته آخرین ماه زندگیش بود مطالب بحث برانگیزی را اشاره میکند او به ظاهر در همان سفر ، حداقل دو بار یک مرتبه به #مغیرة و یک بار دیگر به فرزندش #عبدالله_بن_عمر متذکر میشود که «قریش بیشترین حسادت را در میان مردمان دارد و در میان ایشان ابوبکر حسودترین فرد است» سپس او از زیرکی ابوبکر سخن میگوید و اینکه خلافت را از چنگ عمر ربوده است، در همین ماجرا عمر و فرزندش عبدالله بن عمر تصریح و تایید میکنند که «والله لهو احب الی الناس من ضیاء أبصارهم»(۱- ر.ک: تصویر الحاقی) «:ابوبکر در نظر مردمان از نور چشمشان هم عزیزتر است» که گویا اشاره به همان عوام فریبی و زهد شخص خلیفه اول دارد.
-----------
۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج۲صص۳۲-۲۸
«1⃣»
[ کانال برهان ]
🔻زنی بدعاقبت که در شرق و غرب عالَم به عداوت با حجت خدا شهره شد! آیا میدانستید ادوارد گیبون (به انگلیسی: Edward Gibbon) (زادهٔ ۸ مه ۱۷۳۷ – درگذشته ۱۶ ژانویه ۱۷۹۴) تاریخنگار انگلیسی و عضو پارلمان این کشور، عایشه را با عبارت : «دشمن علی [علیهالسلام] » به…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب أعلمية أمير المؤمنين فی كلام سيد المرسلين و علماء المسلمین- تألیف امین بن صالح هران در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/9565 #افضلیت #تاغدیرهرروزیک_کتاب
💠برتری علی بن ابی طالب ع بر بزرگان سقیفه به اعتراف مخالفین
🔹 #عبدالله_بن_عمر گوید: وقتی صحابه را در افضیلت میشمردیم، میگفتیم:ابوبکر و عمر و عثمان. مردی به عبدالله بن عمر گفت: ای ابوعبدالرحمن! پس علی(علیه السلام)چه شد؟ عبدالله بن عمر گفت: وای بر تو! علی(علیه السلام) از اهل بیت است و کسی قابل مقایسه با اهل بیت نیست.
علی (علیه السّلام) هم درجه با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ طور/۲۱ ﴾، یعنی؛ و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیرویشان کردند.
👈پس فاطمه (سلام الله علیها) هم درجه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و علی (علیه السّلام) نیز هم درجه آن هاست.
📚شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱ -
#افضلیت
#قیاس_با_معصوم (۳۰)
#آیه_تطهیر #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
🔹 #عبدالله_بن_عمر گوید: وقتی صحابه را در افضیلت میشمردیم، میگفتیم:
علی (علیه السّلام) هم درجه با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ طور/۲۱ ﴾، یعنی؛ و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیرویشان کردند.
👈پس فاطمه (سلام الله علیها) هم درجه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و علی (علیه السّلام) نیز هم درجه آن هاست.
📚شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱ -
«قال ابن عمر : إنا إذا عددنا قلنا: أبو بكر و عمر ، و عثمان . فقال له رجل: يا أبا عبد الرحمن! فعلي؟ قال ابن عمر : ويحك! علي من أهل البيت لا يقاس بهم، علي مع رسول الله في درجته، إن الله يقول: و الذين آمنوا و اتبعتهم ذريتهم. ففاطمه مع رسول الله في درجته و علي معهما.»
#افضلیت
#قیاس_با_معصوم (۳۰)
#آیه_تطهیر #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
[ کانال برهان ]
🔸عزاداری و رسوایی معاویه
توضیحات↓↓↓
https://t.me/borrhan/59233
https://t.me/borrhan/59234
#عبدالله_بن_عمر
توضیحات↓↓↓
https://t.me/borrhan/59233
https://t.me/borrhan/59234
#عبدالله_بن_عمر
[ کانال برهان ]
🔻اعتراف مهم ابوالمعالی جوینی (امام الحرمین، عالم بزرگ اهل سنت): برخی از فقهای اهل سنت به بزرگان صحابه طعن وارد کردهاند.
- پذیرش عدالت تمامی صحابه توسط اهل سنت اعتقادی غیر قابل اثبات و با آیات و روایات کاملا قابل خدشه است؛ از این رو حتی برخی بزرگان اهل تسنن حتی به بزرگان صحابه طعن وارد کردهاند! الحق که تعارضات عامه در این موضوع خواندنی است!
ابوالمعالی جوینی میگوید:
#ترجمه : «در بین فقهاء کسانی هستند که به برخی از بزرگان صحابه مانند #ابوهریره (بزرگترین راوی عامه) و #عبدالله_بن_عمر و غیر از آن دو طعن وارد کردهاند و از آنان عیبجویی کردهاند.»
📔ابوالمعالی جوینی، البرهان فی أصول الفقه؛ ج ۱، ص۶۲۶.
#عدالت_صحابه (۲۲۲)
@borrhan
- پذیرش عدالت تمامی صحابه توسط اهل سنت اعتقادی غیر قابل اثبات و با آیات و روایات کاملا قابل خدشه است؛ از این رو حتی برخی بزرگان اهل تسنن حتی به بزرگان صحابه طعن وارد کردهاند! الحق که تعارضات عامه در این موضوع خواندنی است!
ابوالمعالی جوینی میگوید:
#ترجمه : «در بین فقهاء کسانی هستند که به برخی از بزرگان صحابه مانند #ابوهریره (بزرگترین راوی عامه) و #عبدالله_بن_عمر و غیر از آن دو طعن وارد کردهاند و از آنان عیبجویی کردهاند.»
📔ابوالمعالی جوینی، البرهان فی أصول الفقه؛ ج ۱، ص۶۲۶.
#عدالت_صحابه (۲۲۲)
@borrhan