#معجزات_الائمه
⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیهالسلام
💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله بن یحیی بن خاقان مرا بعنوان کاتب «هارون معرّی» که یکی از سران سپاه سلطان بود منصوب کرد. بدن او بسیار سفید بود حتی دستها و پاهایش، اما صورتش سیاه بود آن هم بسیار سیاه که گویا قیر بود، و در صورتش جراحتی داشت که از آن مادهای چرکین و بدبوی ترشح میکرد. پس از مدتی که با من انس گرفت از سیاهی چهرهاش پرسیدم و او از پاسخ به من سر باز زد. بعدها او به بیماری مبتلا شد که در همان بیماری از دنیا رفت. پس در کنارش نشستم و از آن امر از او پرسیدم. پس مشاهده کردم که گویا مایل است رازش نهفته بماند. پس به او ضمانت دادم که رازش را پوشیده بدارم. سپس بمن این چنین گفت که : #متوکل من و "ابراهیم دیزج" را برای شکافتن قبر حسین (علیه السّلام) و آب گشودن بروی آن مأمور نمود. هنگامی که تصمیم به خروج و حرکت به آن ناحیه را نمودم رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را در خواب مشاهده کردم که فرمودند: «با ابراهیم دیزج خارج مشو و آنچه درباره قبر حسین بشما دستور داده شده انجام مده.» هنگامی که صبح کردیم گروهی نزد من آمدند و مرا به حرکت ترغیب و تشویق نمودند پس با آنان حرکت کردم تا به کربلا رسیدیم. و آنچه را متوکل بما فرمان داده بود انجام دادیم. پس پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: «آیا بتو فرمان ندادم که با آنان خارج مشو و کردارشان را انجام مده؟! ولی قبول نکردی و آنچه انجام دادند، انجام دادی!»←آنگاه ایشان در خواب سیلی محکمی بر من نواخت و در صورتم آب دهان افکند، سپس چهرهام همانگونه که میبینی سیاه گشت و بدنم بحالت اولش باقی ماند.
🔻شیخ طوسی روایت کرده از فضل بن محمد بن عبدالحميد که : بر ابراهيم ديزج (یهودی) داخل شدم - و من همسايهاش بودم و در بيمارى كه به مرگش انجاميد از او عيادت مىكردم- پس او را در بدحالى يافتم. او بيهوش بود و پزشك بر بالينش بود. از حالش پرسيدم و ميان من و او همنشينى و انسى بود كه موجب مىشد بمن اطمينان كند و با من راحت باشد. پس حالش را از من پنهان ساخت و به من درباره پزشك اشارهاى كرد. پس پزشك اشاره او را فهميد و از حالش چيزى بدست نياورد و ندانست كه چه دوايى بنويسد تا او استفاده نمايد. پس برخاست و خارج شد و اتاق خالى گشت. سپس از حال او پرسيدم. او گفت: بخدا سوگند تو را آگاه مىنمايم و از خدا طلب بخشش مىنمايم. همانا متوكل بمن فرمان داد كه بسوى نينوا بجانب قبر حسين عليه السّلام خارج بشويم و آن را شخم زده و آثار قبر او را محو و نابود گردانیم. هنگام عصر به آن ناحيه رسيديم و همراه ما كارگران و بنّاهايى بودند كه با خود بيل و كلنگ داشتند. به نزد غلامان و يارانم آمدم تا كارگران را به ويرانى قبر و شخم زمين بگمارم، و خود را از خستگى سفر بر زمين انداختم تا بخوابم و مرا خواب در ربوده بود، كه ناگهان سر و صدايى شديد و بلند به گوش رسيد و غلامان مرا بيدار كردند. هراسان برخاستم و به غلامان گفتم: شما را چه شده است؟ گفتند: شگفتترين امر است. گفتم: آن چيست؟!!
گفتند: در محلّ قبر، گروهى ميان ما و قبر مانع شدهاند و بطرف ما تیر پرتاب مىكنند! برخاستم تا حقيقت آن امر را روشن نمايم كه آن را همانگونه كه وصف كردند يافتم و آن حادثه در اولين شب از شبهاى بيض [يعنى سيزدهم ماه] بود. سپس گفتم: شما نيز بسويشان تيراندازى كنيد. اينان تيراندازى كردند و تيرهايمان بسويمان بازگشت. پس هيچ تيرى از آنها جز بر كسى كه آن را پرتاب كرده بود فرود نيامد و او را كُشت! از اين امر هراسان و ترسان شدم و تبولرز مرا فرا گرفت. همان وقت از جانب قبر بازگشتم و خود را آماده ساختم كه متوكل مرا به قتل برساند، زیرا درباره قبر حسين (عليه السّلام) تمام آنچه را بمن گفته بود به انجام نرساند. راوی گويد به او گفتم: از آنچه از متوكل برحذرى كفايت شدى، چون متوكل اوايل ديشب كشته شد، و منتصر قاتلان او را در كشتنش يارى نمود. سپس بمن گفت: خبر قتل متوکل را شنيدهام ولى به بدنم چيزى رسيده است كه با آن اميدى به زنده ماندن ندارم. راوی گوید: اين امر در اول روز بود و ديزج روز را به شب نرسانده از دنيا رفت.
👈🏻 سپس شیخ طوسی از ابن خُشَیش و او از ابوالمفضل روایت کرده: منتصر شنيد كه پدرش متوکل، به حضرت زهرا عليها السّلام ناسزا مىگويد‼️سپس از شخصی در این باره پرسيد. او گفت: كشتن او واجب است، جز آنكه هركس پدرش را به قتل رساند عمر طولانى نخواهد داشت. منتصر گفت: پروايى ندارم چنانچه با كشتن او از خدا فرمانبردارى نمايم و عمرم طولانى نگردد. پس او را به قتل رساند و پس از او هفت ماه بیشتر زندگى نكرد.
📘 أمالی دارالثقافه، ص ۳۲۶ - ٣٢٧
(متن عربی )
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت
@borrhan
⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیهالسلام
💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله بن یحیی بن خاقان مرا بعنوان کاتب «هارون معرّی» که یکی از سران سپاه سلطان بود منصوب کرد. بدن او بسیار سفید بود حتی دستها و پاهایش، اما صورتش سیاه بود آن هم بسیار سیاه که گویا قیر بود، و در صورتش جراحتی داشت که از آن مادهای چرکین و بدبوی ترشح میکرد. پس از مدتی که با من انس گرفت از سیاهی چهرهاش پرسیدم و او از پاسخ به من سر باز زد. بعدها او به بیماری مبتلا شد که در همان بیماری از دنیا رفت. پس در کنارش نشستم و از آن امر از او پرسیدم. پس مشاهده کردم که گویا مایل است رازش نهفته بماند. پس به او ضمانت دادم که رازش را پوشیده بدارم. سپس بمن این چنین گفت که : #متوکل من و "ابراهیم دیزج" را برای شکافتن قبر حسین (علیه السّلام) و آب گشودن بروی آن مأمور نمود. هنگامی که تصمیم به خروج و حرکت به آن ناحیه را نمودم رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را در خواب مشاهده کردم که فرمودند: «با ابراهیم دیزج خارج مشو و آنچه درباره قبر حسین بشما دستور داده شده انجام مده.» هنگامی که صبح کردیم گروهی نزد من آمدند و مرا به حرکت ترغیب و تشویق نمودند پس با آنان حرکت کردم تا به کربلا رسیدیم. و آنچه را متوکل بما فرمان داده بود انجام دادیم. پس پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: «آیا بتو فرمان ندادم که با آنان خارج مشو و کردارشان را انجام مده؟! ولی قبول نکردی و آنچه انجام دادند، انجام دادی!»←آنگاه ایشان در خواب سیلی محکمی بر من نواخت و در صورتم آب دهان افکند، سپس چهرهام همانگونه که میبینی سیاه گشت و بدنم بحالت اولش باقی ماند.
🔻شیخ طوسی روایت کرده از فضل بن محمد بن عبدالحميد که : بر ابراهيم ديزج (یهودی) داخل شدم - و من همسايهاش بودم و در بيمارى كه به مرگش انجاميد از او عيادت مىكردم- پس او را در بدحالى يافتم. او بيهوش بود و پزشك بر بالينش بود. از حالش پرسيدم و ميان من و او همنشينى و انسى بود كه موجب مىشد بمن اطمينان كند و با من راحت باشد. پس حالش را از من پنهان ساخت و به من درباره پزشك اشارهاى كرد. پس پزشك اشاره او را فهميد و از حالش چيزى بدست نياورد و ندانست كه چه دوايى بنويسد تا او استفاده نمايد. پس برخاست و خارج شد و اتاق خالى گشت. سپس از حال او پرسيدم. او گفت: بخدا سوگند تو را آگاه مىنمايم و از خدا طلب بخشش مىنمايم. همانا متوكل بمن فرمان داد كه بسوى نينوا بجانب قبر حسين عليه السّلام خارج بشويم و آن را شخم زده و آثار قبر او را محو و نابود گردانیم. هنگام عصر به آن ناحيه رسيديم و همراه ما كارگران و بنّاهايى بودند كه با خود بيل و كلنگ داشتند. به نزد غلامان و يارانم آمدم تا كارگران را به ويرانى قبر و شخم زمين بگمارم، و خود را از خستگى سفر بر زمين انداختم تا بخوابم و مرا خواب در ربوده بود، كه ناگهان سر و صدايى شديد و بلند به گوش رسيد و غلامان مرا بيدار كردند. هراسان برخاستم و به غلامان گفتم: شما را چه شده است؟ گفتند: شگفتترين امر است. گفتم: آن چيست؟!!
گفتند: در محلّ قبر، گروهى ميان ما و قبر مانع شدهاند و بطرف ما تیر پرتاب مىكنند! برخاستم تا حقيقت آن امر را روشن نمايم كه آن را همانگونه كه وصف كردند يافتم و آن حادثه در اولين شب از شبهاى بيض [يعنى سيزدهم ماه] بود. سپس گفتم: شما نيز بسويشان تيراندازى كنيد. اينان تيراندازى كردند و تيرهايمان بسويمان بازگشت. پس هيچ تيرى از آنها جز بر كسى كه آن را پرتاب كرده بود فرود نيامد و او را كُشت! از اين امر هراسان و ترسان شدم و تبولرز مرا فرا گرفت. همان وقت از جانب قبر بازگشتم و خود را آماده ساختم كه متوكل مرا به قتل برساند، زیرا درباره قبر حسين (عليه السّلام) تمام آنچه را بمن گفته بود به انجام نرساند. راوی گويد به او گفتم: از آنچه از متوكل برحذرى كفايت شدى، چون متوكل اوايل ديشب كشته شد، و منتصر قاتلان او را در كشتنش يارى نمود. سپس بمن گفت: خبر قتل متوکل را شنيدهام ولى به بدنم چيزى رسيده است كه با آن اميدى به زنده ماندن ندارم. راوی گوید: اين امر در اول روز بود و ديزج روز را به شب نرسانده از دنيا رفت.
👈🏻 سپس شیخ طوسی از ابن خُشَیش و او از ابوالمفضل روایت کرده: منتصر شنيد كه پدرش متوکل، به حضرت زهرا عليها السّلام ناسزا مىگويد‼️سپس از شخصی در این باره پرسيد. او گفت: كشتن او واجب است، جز آنكه هركس پدرش را به قتل رساند عمر طولانى نخواهد داشت. منتصر گفت: پروايى ندارم چنانچه با كشتن او از خدا فرمانبردارى نمايم و عمرم طولانى نگردد. پس او را به قتل رساند و پس از او هفت ماه بیشتر زندگى نكرد.
📘 أمالی دارالثقافه، ص ۳۲۶ - ٣٢٧
(متن عربی )
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#معجزات_الائمه ⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیهالسلام 💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت ┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄ 🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله…
⚫️ شکافتن قبر مطهر امام حسین علیه السلام توسط «ابراهیم دیزج» یهودی ای که #متوکل عباسی (لعنهماالله) او را برای نبش و تخریب قبر مطهر امام حسین علیه السلام مأمور کرد....
➖ شيخ طوسی رحمه الله بسندش روایت کرده که ابوعلی عمّاری گفت: ابراهیم دیزج برایم روایت نمود که متوکل (لعنه الله) مرا برای نبش قبر حسین (علیه السلام) مأمور کرد، و فقط با زیردستان مخصوص خود به آنجا آمدم و قبر حسین (علیه السّلام) را شکافتم حصیری نو یافتم که بدن حسین بن علی (علیهما السّلام) بر آن قرار داشت و بوی مشک از آن به مشام میرسید. پس حصیر را در حالی که بدن حسین (علیه السلام) بر آن قرار داشت بحال خود رها کردم و فرمان دادم که بر آن خاک بریزند، آنگاه آب بر آن گشودم و فرمان دادم که با گاو آن را شخم زنند و بر آن زراعت شود، ولی گاو آن قبر را زیر پا نگذاشت و هرگاه که به آن مکان میرسید باز میگشت! پس غلامان خود را بخدا و سوگندهای بزرگ قسم دادم که اگر یکی از آنها این امر را بازگو کند او را خواهم کُشت.
📗أمالی، ط_دارالثقافه، ص۴۸۶
+ عاقبت ابراهیم دیزج
#معجزات_الائمه
@borrhan
➖ شيخ طوسی رحمه الله بسندش روایت کرده که ابوعلی عمّاری گفت: ابراهیم دیزج برایم روایت نمود که متوکل (لعنه الله) مرا برای نبش قبر حسین (علیه السلام) مأمور کرد، و فقط با زیردستان مخصوص خود به آنجا آمدم و قبر حسین (علیه السّلام) را شکافتم حصیری نو یافتم که بدن حسین بن علی (علیهما السّلام) بر آن قرار داشت و بوی مشک از آن به مشام میرسید. پس حصیر را در حالی که بدن حسین (علیه السلام) بر آن قرار داشت بحال خود رها کردم و فرمان دادم که بر آن خاک بریزند، آنگاه آب بر آن گشودم و فرمان دادم که با گاو آن را شخم زنند و بر آن زراعت شود، ولی گاو آن قبر را زیر پا نگذاشت و هرگاه که به آن مکان میرسید باز میگشت! پس غلامان خود را بخدا و سوگندهای بزرگ قسم دادم که اگر یکی از آنها این امر را بازگو کند او را خواهم کُشت.
📗أمالی، ط_دارالثقافه، ص۴۸۶
+ عاقبت ابراهیم دیزج
#معجزات_الائمه
@borrhan
#زیارت_قبور (۴۱)
#معجزات_الائمه (۲۰۶)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۳)
#بقیع #عاشورا_هراسی
✅ حکایتِ انسانهایی که از گاو پستترند، مدام در تاریخ تکرار میشود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
«.. فَأَخَذْتُ الْعَصَا بِيَدِي، فَمَا زِلْتُ أَضْرِبُهَا حَتَّى تَكَسَّرَتِ الْعَصَا فِي يَدِي، فَوَ اللَّهِ مَا جَازَتْ عَلَى قَبْرِهِ وَ لَا تَخَطَّتْهُ.»
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از "عمر بن فرج" نقل میکند که او گفت: متوکّل (لعنه الله) مرا برای ویران نمودن قبر حسین (علیه السّلام) فرستاد، پس به آن ناحیه آمدم و دستور دادم که گاوها را بر قبرها عبور دهند و آنجا را شخم بزنند. گاوها بر روی تمامی قبرها حرکت کردند ولی به قبر حسین (علیه السّلام) که رسیدند از حرکت بازایستادند! پس عصا بدست گرفته و آنقدر آنها را زدم که عصا در دست من شکست، اما بخدا سوگند از قبر حسین (علیه السّلام) عبور نکرده و گامی بسوی آن برنداشتند.
📗 أمالی، ط_دارالثقافه، ص ٣٢٥
(تصویر الحاقی)
✍ پینوشت: «عمر بن فرج» یک ناصبی افراطی بود که جنایات زیادی علیه شیعیان از او ثبت شده است. بعنوان نمونه: در دورهای هارون عباسی لعنه الله او را برای مصادره اموال منزل امام کاظم علیه السلام مأمور کرد و او جسارت را در این زمینه از حد گذراند. سپس او والى مدینه و مكه شد و دستور داد تمام مردم از معامله و رفت و آمد و حتى گفتوگو با علویون خوددارى كنند. فشار بر شیعیان و مصادره اموال آنان توسط «عمر بن فرج» تا جایى پیش رفت كه تمام لباسهای زنان خاندان رسالت کهنه و پاره شده بود، و یک لباس درست نداشتند که #نماز در آن بخوانند، فقط یک پیراهن کهنه برای ایشان باقی مانده بود که هرگاه میخواستند نماز بخوانند یک یک آن پیراهن را به نوبت میپوشیدند و نماز میخواندند، و پس از نماز از تن بیرون میکردند و دیگری میپوشید ...❗️(حتى كان القميص يكون بين جماعة من العلويات يصلين فيه واحدة بعد واحدة ثم يرقعنه و يجلسن على مغازلهن عواري حواسر _ مقاتل الطالبيین، ط: قم، ص ٣٩٦)
لذا امام هادی علیه السلام بعد از شنیدن خبر مرگ «عمر بن فرج» بسیار شکرگزاری کرده و خوشحال شدند، و یادآور شدند که این ملعون روزی که امام جواد علیه السلام او را نصیحت کرد که دست از دشمنی با اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بردارد، در جواب با گستاخی و جسارت به امام گفت: "أظنّك سَكران" یعنى (العیاذ بالله) یقین دارم كه تو مستى‼️ امام جواد علیه السلام با شنیدن این یاوه، سر به آسمان بلند كردند و فرمودند:
«اَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ اَلْحَرْبِ وَ ذُلَّ اَلْأَمْرِ» يعنی خدایا، اگر تو خبر دارى كه روزم را به عصر رساندم در حالى كه روزه دار بودم، طعم آهن داغ و ذلّت اسیرى و #زندان را به وى بچشان. _ الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٤٩٦
←که نفرین امام در حق او به اجابت رسید و #متوکل آن ملعون را به بدترین شکل به درک واصل کرد؛ اللهم العنهما و عذِّبهما عذابا یستغیث منه اهل النار.
🔹اما برادر او "محمد بن فرج" از شیعیان بود و در کتب رجالى توثیق شده و او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمردهاند.
----------------
🔗هتاکی عمر بن فرج خبیث به جوادالائمه علیه السلام و پاسخ کوبنده امام به او (اینجا)
🔗ابراهیم دیزج یهودی و تخریب قبر امام حسین علیهالسلام و عاقبت شوم او و هارون معزی (اینجا) و (اینجا)
➖➖➖➖
@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۰۶)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۳)
#بقیع #عاشورا_هراسی
✅ حکایتِ انسانهایی که از گاو پستترند، مدام در تاریخ تکرار میشود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
«.. فَأَخَذْتُ الْعَصَا بِيَدِي، فَمَا زِلْتُ أَضْرِبُهَا حَتَّى تَكَسَّرَتِ الْعَصَا فِي يَدِي، فَوَ اللَّهِ مَا جَازَتْ عَلَى قَبْرِهِ وَ لَا تَخَطَّتْهُ.»
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از "عمر بن فرج" نقل میکند که او گفت: متوکّل (لعنه الله) مرا برای ویران نمودن قبر حسین (علیه السّلام) فرستاد، پس به آن ناحیه آمدم و دستور دادم که گاوها را بر قبرها عبور دهند و آنجا را شخم بزنند. گاوها بر روی تمامی قبرها حرکت کردند ولی به قبر حسین (علیه السّلام) که رسیدند از حرکت بازایستادند! پس عصا بدست گرفته و آنقدر آنها را زدم که عصا در دست من شکست، اما بخدا سوگند از قبر حسین (علیه السّلام) عبور نکرده و گامی بسوی آن برنداشتند.
📗 أمالی، ط_دارالثقافه، ص ٣٢٥
(تصویر الحاقی)
✍ پینوشت: «عمر بن فرج» یک ناصبی افراطی بود که جنایات زیادی علیه شیعیان از او ثبت شده است. بعنوان نمونه: در دورهای هارون عباسی لعنه الله او را برای مصادره اموال منزل امام کاظم علیه السلام مأمور کرد و او جسارت را در این زمینه از حد گذراند. سپس او والى مدینه و مكه شد و دستور داد تمام مردم از معامله و رفت و آمد و حتى گفتوگو با علویون خوددارى كنند. فشار بر شیعیان و مصادره اموال آنان توسط «عمر بن فرج» تا جایى پیش رفت كه تمام لباسهای زنان خاندان رسالت کهنه و پاره شده بود، و یک لباس درست نداشتند که #نماز در آن بخوانند، فقط یک پیراهن کهنه برای ایشان باقی مانده بود که هرگاه میخواستند نماز بخوانند یک یک آن پیراهن را به نوبت میپوشیدند و نماز میخواندند، و پس از نماز از تن بیرون میکردند و دیگری میپوشید ...❗️(حتى كان القميص يكون بين جماعة من العلويات يصلين فيه واحدة بعد واحدة ثم يرقعنه و يجلسن على مغازلهن عواري حواسر _ مقاتل الطالبيین، ط: قم، ص ٣٩٦)
لذا امام هادی علیه السلام بعد از شنیدن خبر مرگ «عمر بن فرج» بسیار شکرگزاری کرده و خوشحال شدند، و یادآور شدند که این ملعون روزی که امام جواد علیه السلام او را نصیحت کرد که دست از دشمنی با اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بردارد، در جواب با گستاخی و جسارت به امام گفت: "أظنّك سَكران" یعنى (العیاذ بالله) یقین دارم كه تو مستى‼️ امام جواد علیه السلام با شنیدن این یاوه، سر به آسمان بلند كردند و فرمودند:
«اَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ اَلْحَرْبِ وَ ذُلَّ اَلْأَمْرِ» يعنی خدایا، اگر تو خبر دارى كه روزم را به عصر رساندم در حالى كه روزه دار بودم، طعم آهن داغ و ذلّت اسیرى و #زندان را به وى بچشان. _ الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٤٩٦
←که نفرین امام در حق او به اجابت رسید و #متوکل آن ملعون را به بدترین شکل به درک واصل کرد؛ اللهم العنهما و عذِّبهما عذابا یستغیث منه اهل النار.
🔹اما برادر او "محمد بن فرج" از شیعیان بود و در کتب رجالى توثیق شده و او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمردهاند.
----------------
🔗هتاکی عمر بن فرج خبیث به جوادالائمه علیه السلام و پاسخ کوبنده امام به او (اینجا)
🔗ابراهیم دیزج یهودی و تخریب قبر امام حسین علیهالسلام و عاقبت شوم او و هارون معزی (اینجا) و (اینجا)
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#زیارت_قبور (۴۲)
#عاشورا_هراسی
✧❁﷽❁✧
💥 وقتی شوق به زیارت امام حسین علیهالسّلام تا قلب زنِ خوانندهٔ در خدمتِ #متوکل لعنه الله نفوذ میکند!
👈🏻 محدّث قمی رحمه الله:
«ابوالفرج اصفهانی از احمد بن الجعد الوشا روايت كرده است، و او از كسانى است كه ايّام متوكّل ملعون را درك كرده و اين امر را مشاهده نموده، گفته كه: سبب اراده كردن متوكّل محوِ آثار قبر شريف امام حسین علیه السّلام را آن بود كه قبل از خلافت او يكى از زنان خواننده، کنیزان خود را براى متوكّل میفرستاد كه براي او تغنّی كنند هنگام شرب خمر او. و اين ادامه داشت تا زمانی كه آن پليد به حکومت رسيد، وقتى نزد آن مغنّيه فرستاد كه کنیزانِ خويش را براى تغنّى بفرستد، گفتند: او به سفر رفته است؛ و اين هنگامِ ماه #شعبان بود و در آن ايّام به سفر كربلا رفته بود. چون مراجعت كرد، برای دفع خشم متوکّل يكى از كنيزكان خود را براى تغنّى به نزد او فرستاد. متوكّل از آن کنیز پرسيد كه در اين ايّام كجا رفته بوديد؟ گفت: با خانم خود به سفر #حج رفته بوديم. متوكّل گفت: در ماه شعبان به حجّ رفته بوديد⁉️ کنیز گفت: به زيارت قبر حسين مظلوم عليه السّلام. متوكّل از شنيدن اين كلام در غضب شد كه كار قبر حسين عليه السّلام به جايی رسيده كه زيارت او را حجّ گويند، پس امر كرد تا آن زن را بگرفتند و حبس كردند و اموال او را بگرفت.»
📓 تتمة المنتهي، نشر کتابخانه مرکزی، ص٣٩٩
+ حج الی الحسین به چه معناست ؟
➖➖➖➖➖
@borrhan
#عاشورا_هراسی
✧❁﷽❁✧
💥 وقتی شوق به زیارت امام حسین علیهالسّلام تا قلب زنِ خوانندهٔ در خدمتِ #متوکل لعنه الله نفوذ میکند!
👈🏻 محدّث قمی رحمه الله:
«ابوالفرج اصفهانی از احمد بن الجعد الوشا روايت كرده است، و او از كسانى است كه ايّام متوكّل ملعون را درك كرده و اين امر را مشاهده نموده، گفته كه: سبب اراده كردن متوكّل محوِ آثار قبر شريف امام حسین علیه السّلام را آن بود كه قبل از خلافت او يكى از زنان خواننده، کنیزان خود را براى متوكّل میفرستاد كه براي او تغنّی كنند هنگام شرب خمر او. و اين ادامه داشت تا زمانی كه آن پليد به حکومت رسيد، وقتى نزد آن مغنّيه فرستاد كه کنیزانِ خويش را براى تغنّى بفرستد، گفتند: او به سفر رفته است؛ و اين هنگامِ ماه #شعبان بود و در آن ايّام به سفر كربلا رفته بود. چون مراجعت كرد، برای دفع خشم متوکّل يكى از كنيزكان خود را براى تغنّى به نزد او فرستاد. متوكّل از آن کنیز پرسيد كه در اين ايّام كجا رفته بوديد؟ گفت: با خانم خود به سفر #حج رفته بوديم. متوكّل گفت: در ماه شعبان به حجّ رفته بوديد⁉️ کنیز گفت: به زيارت قبر حسين مظلوم عليه السّلام. متوكّل از شنيدن اين كلام در غضب شد كه كار قبر حسين عليه السّلام به جايی رسيده كه زيارت او را حجّ گويند، پس امر كرد تا آن زن را بگرفتند و حبس كردند و اموال او را بگرفت.»
📓 تتمة المنتهي، نشر کتابخانه مرکزی، ص٣٩٩
+ حج الی الحسین به چه معناست ؟
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#اربعین (۱۳۲)
🔥 دودِ سوختنِ دشمنان تشیّع همه جا را گرفته!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💢 از برخی گزارشات و تحلیلها واضح است که دشمنان شیعه از سیل زوّار اهل بیت خصوصا امام حسین علیهم السّلام، سخت برآشفته و غضبناک شدهاند و چنان آثار سوختگی در وجودشان رخ داده که دودش همه جا را آلوده کرده، «قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» ؛
لذا تا جایی که میتوانید شُکوه این ایّام را منتشر و منعکس کنید که مصداقی از إحیای امر اهل بیت علیهم السّلام است. کار دشمنان ما به جایی رسیده که دست به انتشار نقدها و إشکالات کودکانه و #تحریف شده میزنند. این یعنی عجز؛ کجای دنیا در بیابان خشک و بیامکانات، برق و گاز و آب و غذا و میوه و حمّام آماده میکنند!؟ خدّام اهل بیت علیهم السّلام در گرمای بیسابقه، کورترین نقاط بیابانی را تبدیل به یک استراحتگاه و محلّ پذیرایی از زوّار کردهاند! این همه سختی طاقتفرسا را فقط أهلش میفهمند. تازه این فقط بخشی از عجایب این راهپیمائی چند ده میلیونی است. پس ای بیچارگان عِرض خود مَبَرید! تمام دنیا مقابل قدرت امام حسین علیه السّلام زانو زدهاند، سرتان را از زیر برف بیرون بیاورید.
🫵 برخی سُنّیان نیز بهتر است دست از تکرار شُبَهات نخنما شده درباره #زیارت و #زیارت_قبور بردارند و تعصّب را وانهند و در کتب خود تأمل کنند، چرا که این همه کینه و بغض، ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
اگر ناصبی نیستید، خب این همه اظهار نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام از چیست؟! تا کِی میخواهید با پُفکردن به چراغ حقّ تعالی، ریش خود را بسوزانید؟! چوب کبریت مگر یارای مقابله با نور خورشید دارد؟! گمان کردید این شوق زیارت مختصّ همین زمان است و مفت به دست آمده؟
تاریخ را بخوانید و واکنش شیعیان به بسته شدن راه کربلا را ببینید تا بدانید سلاطین با تمام قدرت و ثروت و نفوذ، نتوانستند با این مسئله مبازره کنند و فقط خود را منفور و مضحکه کردند، شما جماعت که جای خود دارد!
✍🏻 شیخ الطائفة، طوسی رحمه الله روایت کرده: علی بن عبدالمنعم بن هارون، از جدّش قاسم بن احمد بن معمر اسدی کوفی (که به سیره و تاریخ آگاهی داشت) روایت میکند:
🔸به #متوکل لعنه الله خبر رسید که روستانشینان در زمین نینوی برای زیارت قبر حسین علیه السّلام گِرد هم میآیند و جمعیت بسیاری در اطراف قبر او تشکیل میدهند. متوکل یکی از امیران خود را به آنجا فرستاد و به همراه او جمعیت فراوانی از سپاهیانش را گماشت تا قبر حسین علیه السّلام را بشکافند و مردم را از زیارت و اجتماع در کنار قبر او بازدارند. سپس آنان بسوی کربلا خارج شدند و به آنچه فرمان داده شده بودند عمل کردند. (که در سال دویست و سی و هفت هجری بود.) سپس روستانشینان به پا خاستند و بر ضدّ او اجتماع کرده و گفتند: اگر تا آخرین نفر کشته شویم کسانی که از ما باقی ماندهاند از زیارت حسین علیه السّلام دست برنمیدارند - و دلیل این پای بندی- کرامات فراوانی بود که آنان از زیارت امام حسین علیه السلام دیده بودند و چنین مقاومت کردند ... (تا آخر روایت)
(أمالی، ط_دارالثقافه، مجلس یازدهم، ص ٣٢٨)
🔸هم اکنون برخی موکب های مردم #نجف اشرف امکانات رفاهی بسیار مدرن، مفصل و عجیبی را تدارک دیده اند که هیچ کس تا نبیند باور نخواهد کرد. از قبیل خدمات انواع آبمیوه به صورت ۲۴ ساعته با دستگاه های تمام اتوماتیک، تختخواب های مجزا با ملحفه های سفید و تمیز برای هر زائر، کنترل نظافت و ارائۀ خدمات در فضای آشپزخانه و محل پذیرایی با چندین دوربین مداربسته، خدمات خشکشویی لباس زوار با دستگاه های اتوماتیک و . . .
اینها را آوردیم تا دوست و دشمن بدانند که فدائیان اهل بیت عصمت علیهم السلام، هیچ فرصتی را برای کسب ثواب و تقدیم اخلاص نسبت به موالی خود، از کف نمیدهند.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
🔥 دودِ سوختنِ دشمنان تشیّع همه جا را گرفته!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💢 از برخی گزارشات و تحلیلها واضح است که دشمنان شیعه از سیل زوّار اهل بیت خصوصا امام حسین علیهم السّلام، سخت برآشفته و غضبناک شدهاند و چنان آثار سوختگی در وجودشان رخ داده که دودش همه جا را آلوده کرده، «قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» ؛
لذا تا جایی که میتوانید شُکوه این ایّام را منتشر و منعکس کنید که مصداقی از إحیای امر اهل بیت علیهم السّلام است. کار دشمنان ما به جایی رسیده که دست به انتشار نقدها و إشکالات کودکانه و #تحریف شده میزنند. این یعنی عجز؛ کجای دنیا در بیابان خشک و بیامکانات، برق و گاز و آب و غذا و میوه و حمّام آماده میکنند!؟ خدّام اهل بیت علیهم السّلام در گرمای بیسابقه، کورترین نقاط بیابانی را تبدیل به یک استراحتگاه و محلّ پذیرایی از زوّار کردهاند! این همه سختی طاقتفرسا را فقط أهلش میفهمند. تازه این فقط بخشی از عجایب این راهپیمائی چند ده میلیونی است. پس ای بیچارگان عِرض خود مَبَرید! تمام دنیا مقابل قدرت امام حسین علیه السّلام زانو زدهاند، سرتان را از زیر برف بیرون بیاورید.
🫵 برخی سُنّیان نیز بهتر است دست از تکرار شُبَهات نخنما شده درباره #زیارت و #زیارت_قبور بردارند و تعصّب را وانهند و در کتب خود تأمل کنند، چرا که این همه کینه و بغض، ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
اگر ناصبی نیستید، خب این همه اظهار نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام از چیست؟! تا کِی میخواهید با پُفکردن به چراغ حقّ تعالی، ریش خود را بسوزانید؟! چوب کبریت مگر یارای مقابله با نور خورشید دارد؟! گمان کردید این شوق زیارت مختصّ همین زمان است و مفت به دست آمده؟
تاریخ را بخوانید و واکنش شیعیان به بسته شدن راه کربلا را ببینید تا بدانید سلاطین با تمام قدرت و ثروت و نفوذ، نتوانستند با این مسئله مبازره کنند و فقط خود را منفور و مضحکه کردند، شما جماعت که جای خود دارد!
✍🏻 شیخ الطائفة، طوسی رحمه الله روایت کرده: علی بن عبدالمنعم بن هارون، از جدّش قاسم بن احمد بن معمر اسدی کوفی (که به سیره و تاریخ آگاهی داشت) روایت میکند:
🔸به #متوکل لعنه الله خبر رسید که روستانشینان در زمین نینوی برای زیارت قبر حسین علیه السّلام گِرد هم میآیند و جمعیت بسیاری در اطراف قبر او تشکیل میدهند. متوکل یکی از امیران خود را به آنجا فرستاد و به همراه او جمعیت فراوانی از سپاهیانش را گماشت تا قبر حسین علیه السّلام را بشکافند و مردم را از زیارت و اجتماع در کنار قبر او بازدارند. سپس آنان بسوی کربلا خارج شدند و به آنچه فرمان داده شده بودند عمل کردند. (که در سال دویست و سی و هفت هجری بود.) سپس روستانشینان به پا خاستند و بر ضدّ او اجتماع کرده و گفتند: اگر تا آخرین نفر کشته شویم کسانی که از ما باقی ماندهاند از زیارت حسین علیه السّلام دست برنمیدارند - و دلیل این پای بندی- کرامات فراوانی بود که آنان از زیارت امام حسین علیه السلام دیده بودند و چنین مقاومت کردند ... (تا آخر روایت)
(أمالی، ط_دارالثقافه، مجلس یازدهم، ص ٣٢٨)
🔸هم اکنون برخی موکب های مردم #نجف اشرف امکانات رفاهی بسیار مدرن، مفصل و عجیبی را تدارک دیده اند که هیچ کس تا نبیند باور نخواهد کرد. از قبیل خدمات انواع آبمیوه به صورت ۲۴ ساعته با دستگاه های تمام اتوماتیک، تختخواب های مجزا با ملحفه های سفید و تمیز برای هر زائر، کنترل نظافت و ارائۀ خدمات در فضای آشپزخانه و محل پذیرایی با چندین دوربین مداربسته، خدمات خشکشویی لباس زوار با دستگاه های اتوماتیک و . . .
اینها را آوردیم تا دوست و دشمن بدانند که فدائیان اهل بیت عصمت علیهم السلام، هیچ فرصتی را برای کسب ثواب و تقدیم اخلاص نسبت به موالی خود، از کف نمیدهند.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#معجزات_الائمه
✅ گوشت بدن فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام (از جمله زینب کبری سلام الله علیها) بر درندگان حرام است!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
ابوالهلقام، عبدالله بن جعفر حمیری، صقر جبلی، ابو شعیب حناط و علی بن مهزیار گفتهاند: زینب کذابه مدعی بود دختر علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
🔥 #متوکل ملعون او را احضار کرد و گفت: نسب خود را بگو، گفت من زینب دختر علی (علیه السلام) هستم که او را به شام بردهاند و در یکی از بیابانها در میان بنی کلب قرار گرفته و آنجا اقامت گزیده است. متوکل گفت: زینب دختر علی (علیه السلام) از دورانی کهن است و تو جوانی! گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا دعا کرده است که در هر پنجاه سال یک بار جوانیام باز گردد.
🔥متوکل بزرگان خاندان ابوطالب را خواست و پرسید چگونه به دروغ این زن پیبرده شود؟ فتح گفت: تنها ابن الرضا (امام هادی علیه السلام) میتواند تو را در این باره آگاه کند. متوکل دستور داد او را به حضور آوردند و از او پرسیدند.
حضرت امام هادی صلوات الله علیه فرمود: فرزندان امیرالمومنین علی (علیه السلام) را نشانهای است. پرسیدند: آن چیست؟ فرمود: درندگان متعرض آنها نمیشوند این زن را در معرض درندگان بگذارید، اگر متعرض او نشدند راست میگوید.
آن زن (زینب کذابه) گفت: ای امیرمؤمنان (متوکل حرامزاده) درباره من از خدا پروا کن او قصد کشتن مرا دارد. پس بر الاغ نشست و فریاد میزد: من زینب کذابم!
در روایتی است که این کار را بدان زن پیشنهاد کردند و او نپذیرفت، اما او را در معرض درندگان نهادند و درندگان او را خوردند!
🔹جناب علی بن مهزیار میگوید: در این میان علی بن جهم گفت: این سخن را دربارهٔ گویندهاش (امام هادی علیه السلام) بیازمایید پس درندگان را سه روز گرسنه نگه داشتند و آنگاه امام علیه السلام را خواندند و درندگان را آزاد کردند. اما آنها چون او را دیدند به او پناه بردند و دم تکانیدند. امام به آنها اعتنایی نکرد و بر بام رفت و نزد متوکل نشست. پس از بام فرود آمد و درندگان به او پناه میجستند و دم میتکاندند تا آنکه بیرون رفت.
و فرمود: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: گوشت فرزندان من بر درندگان حرام است.
📚 المناقب ج۳، ص۵۱۸ ، باب إمامة أبي الحسن علي بن محمد النقي عليه السلام، في آياته عليه السلام
پیشنهاد مطالعه:
https://t.me/borrhan/34100
https://t.me/borrhan/46959
#نقد_مدعی_یمانی
➖➖➖➖
@borrhan
✅ گوشت بدن فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام (از جمله زینب کبری سلام الله علیها) بر درندگان حرام است!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
ابوالهلقام، عبدالله بن جعفر حمیری، صقر جبلی، ابو شعیب حناط و علی بن مهزیار گفتهاند: زینب کذابه مدعی بود دختر علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
🔥 #متوکل ملعون او را احضار کرد و گفت: نسب خود را بگو، گفت من زینب دختر علی (علیه السلام) هستم که او را به شام بردهاند و در یکی از بیابانها در میان بنی کلب قرار گرفته و آنجا اقامت گزیده است. متوکل گفت: زینب دختر علی (علیه السلام) از دورانی کهن است و تو جوانی! گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا دعا کرده است که در هر پنجاه سال یک بار جوانیام باز گردد.
🔥متوکل بزرگان خاندان ابوطالب را خواست و پرسید چگونه به دروغ این زن پیبرده شود؟ فتح گفت: تنها ابن الرضا (امام هادی علیه السلام) میتواند تو را در این باره آگاه کند. متوکل دستور داد او را به حضور آوردند و از او پرسیدند.
حضرت امام هادی صلوات الله علیه فرمود: فرزندان امیرالمومنین علی (علیه السلام) را نشانهای است. پرسیدند: آن چیست؟ فرمود: درندگان متعرض آنها نمیشوند این زن را در معرض درندگان بگذارید، اگر متعرض او نشدند راست میگوید.
آن زن (زینب کذابه) گفت: ای امیرمؤمنان (متوکل حرامزاده) درباره من از خدا پروا کن او قصد کشتن مرا دارد. پس بر الاغ نشست و فریاد میزد: من زینب کذابم!
در روایتی است که این کار را بدان زن پیشنهاد کردند و او نپذیرفت، اما او را در معرض درندگان نهادند و درندگان او را خوردند!
🔹جناب علی بن مهزیار میگوید: در این میان علی بن جهم گفت: این سخن را دربارهٔ گویندهاش (امام هادی علیه السلام) بیازمایید پس درندگان را سه روز گرسنه نگه داشتند و آنگاه امام علیه السلام را خواندند و درندگان را آزاد کردند. اما آنها چون او را دیدند به او پناه بردند و دم تکانیدند. امام به آنها اعتنایی نکرد و بر بام رفت و نزد متوکل نشست. پس از بام فرود آمد و درندگان به او پناه میجستند و دم میتکاندند تا آنکه بیرون رفت.
و فرمود: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: گوشت فرزندان من بر درندگان حرام است.
📚 المناقب ج۳، ص۵۱۸ ، باب إمامة أبي الحسن علي بن محمد النقي عليه السلام، في آياته عليه السلام
پیشنهاد مطالعه:
https://t.me/borrhan/34100
https://t.me/borrhan/46959
#نقد_مدعی_یمانی
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
[ کانال برهان ]
#نقد_مدعی_یمانی
⚠️شیران درنده
منتظر مدعیان دروغین و یاران چاق و چلهءشان هستند!!
〰〰〰〰❗️❕❗️
😎احمد اسماعیل همبوشی
بعد از نوزده سال که از ظهور موفور الغم او میگذرد
ادعا دارد قائم آل محمد و امام است!
و برای جمع کردن ۱۰۳۱۳ یار آمده تا جهان را پر از عدل…
⚠️شیران درنده
منتظر مدعیان دروغین و یاران چاق و چلهءشان هستند!!
〰〰〰〰❗️❕❗️
😎احمد اسماعیل همبوشی
بعد از نوزده سال که از ظهور موفور الغم او میگذرد
ادعا دارد قائم آل محمد و امام است!
و برای جمع کردن ۱۰۳۱۳ یار آمده تا جهان را پر از عدل…
#معجزات_الائمه (۲۱۷)
#زبان_ترکی #پیشگویی
#تبرک (۶۷)
✅ سُمِ اسبِ امام هادی علیه السلام را بوسید...
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸[إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَة.
#ترجمه : ابوهاشم جعفری میگوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران #متوکل ) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعرابِ لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمودند: برویم ببینیم این سپهدار تُرک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از تُرکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مردِ تُرک از اسب پیاده شد و سُمِ مرکب امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامی صدا زد که در کودکی در سرزمین تُرک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
📔 بحارالانوار، ۵۰/۱۲۴
پینوشت: امام الناس باید لسان الناس را بداند!
مسیحیای که سجاده امام رضا علیهالسلام را بوسید:
https://t.me/borrhan/44239
➖➖➖➖
@borrhan
#زبان_ترکی #پیشگویی
#تبرک (۶۷)
✅ سُمِ اسبِ امام هادی علیه السلام را بوسید...
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸[إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَة.
#ترجمه : ابوهاشم جعفری میگوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران #متوکل ) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعرابِ لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمودند: برویم ببینیم این سپهدار تُرک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از تُرکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مردِ تُرک از اسب پیاده شد و سُمِ مرکب امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامی صدا زد که در کودکی در سرزمین تُرک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
📔 بحارالانوار، ۵۰/۱۲۴
پینوشت: امام الناس باید لسان الناس را بداند!
مسیحیای که سجاده امام رضا علیهالسلام را بوسید:
https://t.me/borrhan/44239
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM