#حدیببه (۲۷)
#عدالت_صحابه (۱۷۳)
✅ خلفای مکتب سقیفه و صلح حدیبیه
🔖 تتمه ماه ذیقعده و صلح حدیبیه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔰ماجرای مهم سال ششم هجری، واقعهٔ صلح حدیبیه است.
🟨 عمر بن خطاب
پیامبر با دیدن رویایی که در آن به زیارت مسجد الحرام رفته بودند ، علیرغم روابط بسیار تیره بین قریش و ایشان و چند جنگ خونین که قریش بر ایشان تحمیل کرده بود ، به سوی مکه برای انجام عمره مفرده، حرکت میکنند.
قریش در جایی به نام حدیبیه مانع از حرکت میشود و پس از چندین بار رفت و آمد و جر و بحث ، پس از اطمینان کامل از اینکه پیامبر نه تنها قصدی برای حمله ندارد ، بلکه به جز سلاح مسافر همراهشان نیست ، تقاضای صلحی را میکند که در آن پیامبر در سال ششم برگشته و در سال پس از آن به #حج بیایند.
🔻اعتراضهای پی در پی عمر در مقابل پیامبر و تحریک کردن مسلمانان توسط او برای مخالفت با عقد قرارداد صلح با مشرکان مکه در ماجرای صلح حدیبیه ، تقریبا در تمام کتب تاریخی شیعه و سنی آمده است ؛
تاریخ حکایت می کند که پیامبر میخواستهاند ، عمر بن خطاب را به عنوان مذاکره کننده به سوی مشرکان قریش بفرستند؛ ←این از آن رو بود که عمَر روابط خوبی با مشرکان مکه داشت و در عین حال ، حضور او با توجه به تندی مزاج و مخالفت های اولیه با عقد صلحنامه ، در میان مسلمانان آشوب را به همراه میآورد ...اما عمَر نمیپذیرد (۱) ؛ و در ادامه به شدت از عقد قرارداد صلح ، اظهار نارضایتی میکند ؛
مورخان می نویسند که عمَر از این و آن میپرسیده است که : «مگر این فرد پیامبر نیست ؟ پس چرا ما باید تن به ذلت دهیم ؟ »
یا اینکه : «آیا ما بر حق و آنان بر باطل نیستند؟ پس چرا خفت را با امضاء صلحنامه در دین مان بپذیریم ؟» (۲)
او و گروهی از مسلمانان که مخالف تنظیم صلحنامه بودند ، دیگران را برای رویارویی با مشرکان قریش تحریک میکردند ؛ مسلمانان به رهبری او دست به شمشیر میبرند و علی رغم میل رسول خدا با قریشیان روبرو میشوند ؛
...با حملهٔ چند اسب سوار مشرک که اوضاع مسلمانان را زیر نظر داشتند ، همهٔ اینان پا به فرار می گذارند❗️ با فرار آنان ، به فرمان پیامبر ، حضرت امیر علیهالسلام در مقابل مشرکان - که اینک تا وسط اردوگاه مسلمانان آمده اند - میایستند ؛
آن گاه پیامبر به عتاب این به ظاهر مسلمانان ، را نافرمان میخوانند ، و ترس و سستی آنان در جنگ #بدر و فرار آن ها در جنگ #احد و #خندق را ، به یادشان میآورند ؛
خود عمر اشاره کرده است :
«فَعَمِلتُ لِذلكَ أعمالا»
#ترجمه : من به جهت مخالفت با تنظیم صلح نامه کارهایی (ناشایست) کردم . (۳)
مسلمانان که در «بیعت شجره» به پیامبر قول بر عدم فرار داده بودند ، خشمگین و ناراحت از کردهٔ خویش ، شاهد عقد قرارداد صلح هستند ؛ قرار داد صلحی مشهور به : «صلح حدیبیه»
❗️پس از عقد صلح نامه جو بسیار سنگینی بر مسلمانان حاکم میشود ، وضعیت به گونه ای بود که وقتی پیامبر دستور دادند تا سرها را تراشیده و قربانی نمایند ، کمتر کسی به این کار اقدام می کند ؛ و باز هم عمَر زبان به اعتراض میگشاید که :
«ما حج نکردیم تا اینک قربانی کنیم.» (۴)
...پیامبر رنجیده خاطر به تنهایی بر میخیزند و سر را میتراشند ؛ آن گاه اصحاب یک به یک ، این کار را با کراهت انجام می دهند (۵) ؛
در حالیکه از شدت ناراحتی می خواستند سر یکدیگر را قطع کنند (۶) ؛
اشاره به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که «بیعت شجره» در زیر درختی در منطقهٔ حدیبیه صورت گرفت ، بعدها عمر در زمان خلافتش آن را قطع میکند تا کسی به آن متوسل نگردد و زیر آن #نماز نخواند (۷)
در بازگشت از حدیبیه عمر بارها به رسول خدا صلیالله علیه و آله میگوید: « مگر تو نبودی که خواب دیدی ما به زیارت کعبه میرویم! پس چه شد؟»
وعدههای پیامبر برای حج در سال آینده نیز او را ساکت نمیکند. تندی رفتار عمر تا آن جا پیش میرود که رسول رحمت صلیالله علیه و آله آزرده میشوند و تا آخر سفر دیگر با عمر سخن نمی گویند و پاسخ اعتراضات او را نمیدهند ؛ او در پی این اعمال و در همین ماجرا از نزول آیات الهی بر خودش میترسیده است؛(۸ : ر.ک تصویر الحاقی)
جمله مشهور خلیفه در ماجرای حدیبیه :
«ما شَکَکتُ فی نُبُوَّةِ مُحَمَدٍ قَطی کَشَکّي يومَ الحُدَيبِيَة»
#ترجمه : هیچ گاه مانند روز حدیبیه به نبوت محمد(صلیالله علیه و آله) شک نکرده بودم
در تاریخ به یادگار مانده است! (۹)
این نشان میدهد که شخص گوینده ناخواسته اعتراف کرده است که :
«بارها به نبوت حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله شک کرده که مهمترین جای این تشکیکها در حدیبیه بوده است.»
«↓↓1⃣↓↓»
#عدالت_صحابه (۱۷۳)
✅ خلفای مکتب سقیفه و صلح حدیبیه
🔖 تتمه ماه ذیقعده و صلح حدیبیه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔰ماجرای مهم سال ششم هجری، واقعهٔ صلح حدیبیه است.
🟨 عمر بن خطاب
پیامبر با دیدن رویایی که در آن به زیارت مسجد الحرام رفته بودند ، علیرغم روابط بسیار تیره بین قریش و ایشان و چند جنگ خونین که قریش بر ایشان تحمیل کرده بود ، به سوی مکه برای انجام عمره مفرده، حرکت میکنند.
قریش در جایی به نام حدیبیه مانع از حرکت میشود و پس از چندین بار رفت و آمد و جر و بحث ، پس از اطمینان کامل از اینکه پیامبر نه تنها قصدی برای حمله ندارد ، بلکه به جز سلاح مسافر همراهشان نیست ، تقاضای صلحی را میکند که در آن پیامبر در سال ششم برگشته و در سال پس از آن به #حج بیایند.
🔻اعتراضهای پی در پی عمر در مقابل پیامبر و تحریک کردن مسلمانان توسط او برای مخالفت با عقد قرارداد صلح با مشرکان مکه در ماجرای صلح حدیبیه ، تقریبا در تمام کتب تاریخی شیعه و سنی آمده است ؛
تاریخ حکایت می کند که پیامبر میخواستهاند ، عمر بن خطاب را به عنوان مذاکره کننده به سوی مشرکان قریش بفرستند؛ ←این از آن رو بود که عمَر روابط خوبی با مشرکان مکه داشت و در عین حال ، حضور او با توجه به تندی مزاج و مخالفت های اولیه با عقد صلحنامه ، در میان مسلمانان آشوب را به همراه میآورد ...اما عمَر نمیپذیرد (۱) ؛ و در ادامه به شدت از عقد قرارداد صلح ، اظهار نارضایتی میکند ؛
مورخان می نویسند که عمَر از این و آن میپرسیده است که : «مگر این فرد پیامبر نیست ؟ پس چرا ما باید تن به ذلت دهیم ؟ »
یا اینکه : «آیا ما بر حق و آنان بر باطل نیستند؟ پس چرا خفت را با امضاء صلحنامه در دین مان بپذیریم ؟» (۲)
او و گروهی از مسلمانان که مخالف تنظیم صلحنامه بودند ، دیگران را برای رویارویی با مشرکان قریش تحریک میکردند ؛ مسلمانان به رهبری او دست به شمشیر میبرند و علی رغم میل رسول خدا با قریشیان روبرو میشوند ؛
...با حملهٔ چند اسب سوار مشرک که اوضاع مسلمانان را زیر نظر داشتند ، همهٔ اینان پا به فرار می گذارند❗️ با فرار آنان ، به فرمان پیامبر ، حضرت امیر علیهالسلام در مقابل مشرکان - که اینک تا وسط اردوگاه مسلمانان آمده اند - میایستند ؛
آن گاه پیامبر به عتاب این به ظاهر مسلمانان ، را نافرمان میخوانند ، و ترس و سستی آنان در جنگ #بدر و فرار آن ها در جنگ #احد و #خندق را ، به یادشان میآورند ؛
خود عمر اشاره کرده است :
«فَعَمِلتُ لِذلكَ أعمالا»
#ترجمه : من به جهت مخالفت با تنظیم صلح نامه کارهایی (ناشایست) کردم . (۳)
مسلمانان که در «بیعت شجره» به پیامبر قول بر عدم فرار داده بودند ، خشمگین و ناراحت از کردهٔ خویش ، شاهد عقد قرارداد صلح هستند ؛ قرار داد صلحی مشهور به : «صلح حدیبیه»
❗️پس از عقد صلح نامه جو بسیار سنگینی بر مسلمانان حاکم میشود ، وضعیت به گونه ای بود که وقتی پیامبر دستور دادند تا سرها را تراشیده و قربانی نمایند ، کمتر کسی به این کار اقدام می کند ؛ و باز هم عمَر زبان به اعتراض میگشاید که :
«ما حج نکردیم تا اینک قربانی کنیم.» (۴)
...پیامبر رنجیده خاطر به تنهایی بر میخیزند و سر را میتراشند ؛ آن گاه اصحاب یک به یک ، این کار را با کراهت انجام می دهند (۵) ؛
در حالیکه از شدت ناراحتی می خواستند سر یکدیگر را قطع کنند (۶) ؛
اشاره به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که «بیعت شجره» در زیر درختی در منطقهٔ حدیبیه صورت گرفت ، بعدها عمر در زمان خلافتش آن را قطع میکند تا کسی به آن متوسل نگردد و زیر آن #نماز نخواند (۷)
در بازگشت از حدیبیه عمر بارها به رسول خدا صلیالله علیه و آله میگوید: « مگر تو نبودی که خواب دیدی ما به زیارت کعبه میرویم! پس چه شد؟»
وعدههای پیامبر برای حج در سال آینده نیز او را ساکت نمیکند. تندی رفتار عمر تا آن جا پیش میرود که رسول رحمت صلیالله علیه و آله آزرده میشوند و تا آخر سفر دیگر با عمر سخن نمی گویند و پاسخ اعتراضات او را نمیدهند ؛ او در پی این اعمال و در همین ماجرا از نزول آیات الهی بر خودش میترسیده است؛(۸ : ر.ک تصویر الحاقی)
جمله مشهور خلیفه در ماجرای حدیبیه :
«ما شَکَکتُ فی نُبُوَّةِ مُحَمَدٍ قَطی کَشَکّي يومَ الحُدَيبِيَة»
#ترجمه : هیچ گاه مانند روز حدیبیه به نبوت محمد(صلیالله علیه و آله) شک نکرده بودم
در تاریخ به یادگار مانده است! (۹)
این نشان میدهد که شخص گوینده ناخواسته اعتراف کرده است که :
«بارها به نبوت حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله شک کرده که مهمترین جای این تشکیکها در حدیبیه بوده است.»
«↓↓1⃣↓↓»
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
<unknown> – الصحیح من سیره النبی ص جلسه 85
الصحیح من سیره النبی ص جلسه 86
<unknown>
#صوت
#دوره_مجازی
#تاریخ_پیامبر_اعظم صلوات الله علیه و اله
#جلسه_صد_و_هشتاد_و_دوم
#جلسه_۱۸۲
#دروس_الصحیح_من_سیرة_النبي صلي الله علیه و آله
#احد
#بررسی_روایات_مدح_خلفا
💡موضوع : سریه بئر معونه جلسه چهارم
⚜️ بازخوانی، شرح و تبیین کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلوات الله علیه و اله مرحوم #علامه_سید_جعفر_مرتضی_عاملی
🔅تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
➖➖➖➖
📺 کانال آموزش مجازی دینکلاس:
دوره های مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان
🆔 @dinclass
🆔 @borrhan
www.dinclass.ir
#دوره_مجازی
#تاریخ_پیامبر_اعظم صلوات الله علیه و اله
#جلسه_صد_و_هشتاد_و_دوم
#جلسه_۱۸۲
#دروس_الصحیح_من_سیرة_النبي صلي الله علیه و آله
#احد
#بررسی_روایات_مدح_خلفا
💡موضوع : سریه بئر معونه جلسه چهارم
⚜️ بازخوانی، شرح و تبیین کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلوات الله علیه و اله مرحوم #علامه_سید_جعفر_مرتضی_عاملی
🔅تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
➖➖➖➖
📺 کانال آموزش مجازی دینکلاس:
دوره های مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان
🆔 @dinclass
🆔 @borrhan
www.dinclass.ir
#زیارت_قبور #سماع_اموات
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#قاعده_الزام #مالک_بن_انس
#محمد_بن_ادریس_شافعی
💡 زیارت در مکتب سُنّیان
پاسخ به شبهات نخ نما شده و تکراری این روزهای برخی سنیان مجازی درباره زیارت پس از مشاهده عظمت #اربعین !
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
تعصّب را وانهید و در کتب خود تأمل کنید!
ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن صَلّی علی عند قبری سمعته» هر کس بر من کنار قبرم #صلوات بفرستد، میشنوم. ( فتح البارى، ج 6، ص 352 )
#عبدالله_بن_عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش میکند: «مَن زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب میگردد.
ابن حجر هیتمی درباره این حدیث مینویسد: «الحدیث یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»
این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو میشود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال میشود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.(رفع المناره، ص 51 و 263)
شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «مَن جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛ اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم. (مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای #احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛ کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او باز میگردانند. ( واقدی، المغازى، ج 1، ص 313.)
🔻🔻 از مطالعه فتاوای سُنّیان درباره #توسل به اموات و #شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی کاملا واضح است. بعنوان نمونه↓↓
#احمد_بن_حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید. (مواهب الجليل، ج 3، ص 51.)
نووی درباره حکم زیارت قبور میگوید:
نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. (المجموع، ج 5، ص 310 و 311.)
ذهبی دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب میدانند. (سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.)
خیرالدین آلوسی مینویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسّل و استغاثه و تشفّع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیاء و اولیاء وجود ندارد. (جلاء العينين، ص 504.)
ابن حجر مینویسد: شافعی کنار ضریح #ابوحنیفه میآمد و بر او سلام میفرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسّل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسّل میشد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل میشوند، بر آنها خرده نگرفت. (الغدير، ج 5، ص 194.)
ابن حبّان پیرامون زیارت قبر مطهّر امام رضا (علیه السلام) مینویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. (الثِقات، ج 8، ص 457 - ر.ک: تصویر الحاقی)
سمعانی میگوید: مرقد موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بغداد مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با نوهاش، محمد بن رضا علی بن موسی (علیهم السّلام) زیارت کردم. (الانساب، ج 5، ص 406. فقاهت)
✅🔚موارد مذکور فقط مختصری از گزارشات این بحث است! چرا این همه کینه و بغض و نفرت و انزجار نسبت به زيارت اهل بیت علیهم السّلام دارید؟ این تعصب ما را به چیزی جز ناصبیگری رهنمون نمینماید!
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#فتوحات (۵۴)
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
Telegram
attach 📎
#حکومت_علوی (۲۱۴)
✅ امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
حاضر نیستم احدی را به کاری که نمیپسندد مجبور کنم (حتی اگر آن کار به صلاح جامعه باشد) ...
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین علیهالسلام بود. او پیش تر نیز از صحابه رسول خدا صلیالله علیه و آله بود و در جنگ #احد و جنگ های پس از آن شرکت نمود. وی در جنگ های #جمل و #صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت امیر سلام الله علیه بود و در رکاب آن حضرت شمشیر میزد.
گروهی از اقلیت های مذهبیِ منطقه فرمانروایی وی، نزد امیرالمومنین آمدند و چنین گزارش کردند:
«در منطقه ما جوی آبی وجود دارد که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم منطقهشان کمک نمایند و آن جوی را حفر و لای روبی کنند، آن منطقه آباد می شود و قهرا درآمد مردم افزایش می یابد و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال میشود.»
آنان از حضرت تقاضا داشتند تا به فرماندار خود (قرظه بن کعب) دستور دهد که مردم را به انجام این کار وادار و مجبور نماید؛ و نتیجه این اجبار منافع و مصالحی خواهد بود که برای تمام جامعه سودمند است.
✅🔚اما مولاامیرالمومنین صلوات الله علیه طی نامه ای در خواست آن ها را به قرظه بن کعب منتقل نموده و نظر خویش را در ذیل ان چنین آوردند:
«من نمیخواهم احدی را بر کاری که نمیپسندد مجبور کنم! پس مردم را فرا بخوان، اگر ماجرای این رود همان گونه است که به من گفتند، به هرکس که دوست دارد کار کند، فرمان ده تا با اختیار خود به کار بپردازد...»
✅🔚حضرت امیر درخواست آن گروه (مبنی بر اجبار مردم به آباد کردن نهر) را نپذیرفتند! چرا که این مسئله با سیاست های کلی آن حضرت برای حفظ حقوق و آزادی های مردم، در تضاد بود. مبنای اصلی امام همان بود که در نامه خویش نوشت: من نمیخواهم احدی را بر کاری که نمیپسندد، اجبار کنم (و لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه).
حضرت در ادامه به فرماندار خود دستور دادند که موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، به مردم پیشنهاد بدهد که هر کس مایل است، به صورت داوطلبانه برای حفر رود اقدام کند. والبته بهره برداری از نهر هم به کسانی که در احیای آن مشارکت میکنند اختصاص خواهد داشت.
مولاامیرالمومنین در پایان نامه میفرماید: «اقدام مردم برای عمران و آبادی منطقه و تقویت بنیه مالیشان بهتر از ان است که در ضعف و ناتوانی بمانند.»
✅🔚صدر و ذیل کلام حضرت گویای آن است که هر چند اینگونه اقدامات عمرانی پسندیده و به صلاح است، ولی نباید جنبه اجباری پیدا کرده و بر مردم تحمیل شود.
📔 انساب الاشراف، ج ۲ ، ص ۱۶۲
📔 الامام علي صوت العدالة الانسانیة، ج ۱ ، ص ۲۰۸
📔 تاريخ اليعقوبي، ج ۲ ، ص ۲۰۳
و ...
➖➖➖➖
@borrhan
✅ امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
حاضر نیستم احدی را به کاری که نمیپسندد مجبور کنم (حتی اگر آن کار به صلاح جامعه باشد) ...
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین علیهالسلام بود. او پیش تر نیز از صحابه رسول خدا صلیالله علیه و آله بود و در جنگ #احد و جنگ های پس از آن شرکت نمود. وی در جنگ های #جمل و #صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت امیر سلام الله علیه بود و در رکاب آن حضرت شمشیر میزد.
گروهی از اقلیت های مذهبیِ منطقه فرمانروایی وی، نزد امیرالمومنین آمدند و چنین گزارش کردند:
«در منطقه ما جوی آبی وجود دارد که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم منطقهشان کمک نمایند و آن جوی را حفر و لای روبی کنند، آن منطقه آباد می شود و قهرا درآمد مردم افزایش می یابد و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال میشود.»
آنان از حضرت تقاضا داشتند تا به فرماندار خود (قرظه بن کعب) دستور دهد که مردم را به انجام این کار وادار و مجبور نماید؛ و نتیجه این اجبار منافع و مصالحی خواهد بود که برای تمام جامعه سودمند است.
✅🔚اما مولاامیرالمومنین صلوات الله علیه طی نامه ای در خواست آن ها را به قرظه بن کعب منتقل نموده و نظر خویش را در ذیل ان چنین آوردند:
«من نمیخواهم احدی را بر کاری که نمیپسندد مجبور کنم! پس مردم را فرا بخوان، اگر ماجرای این رود همان گونه است که به من گفتند، به هرکس که دوست دارد کار کند، فرمان ده تا با اختیار خود به کار بپردازد...»
✅🔚حضرت امیر درخواست آن گروه (مبنی بر اجبار مردم به آباد کردن نهر) را نپذیرفتند! چرا که این مسئله با سیاست های کلی آن حضرت برای حفظ حقوق و آزادی های مردم، در تضاد بود. مبنای اصلی امام همان بود که در نامه خویش نوشت: من نمیخواهم احدی را بر کاری که نمیپسندد، اجبار کنم (و لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه).
حضرت در ادامه به فرماندار خود دستور دادند که موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، به مردم پیشنهاد بدهد که هر کس مایل است، به صورت داوطلبانه برای حفر رود اقدام کند. والبته بهره برداری از نهر هم به کسانی که در احیای آن مشارکت میکنند اختصاص خواهد داشت.
مولاامیرالمومنین در پایان نامه میفرماید: «اقدام مردم برای عمران و آبادی منطقه و تقویت بنیه مالیشان بهتر از ان است که در ضعف و ناتوانی بمانند.»
✅🔚صدر و ذیل کلام حضرت گویای آن است که هر چند اینگونه اقدامات عمرانی پسندیده و به صلاح است، ولی نباید جنبه اجباری پیدا کرده و بر مردم تحمیل شود.
📔 انساب الاشراف، ج ۲ ، ص ۱۶۲
📔 الامام علي صوت العدالة الانسانیة، ج ۱ ، ص ۲۰۸
📔 تاريخ اليعقوبي، ج ۲ ، ص ۲۰۳
و ...
➖➖➖➖
@borrhan
✅ #ابن_تیمیه را بشناسید!
🔥 ابن تیمیه معتقد است که حزن ابابکر از حزن حضرت زهرا سلام الله علیها، کاملتر و با ارزشتر است!
✧❁﷽❁✧
💢 وی مینویسد:
«ثم إن هؤلاء الشیعه و غیرهم یحکون عن فاطمه من حزنها علىالنبی| ما لا یوصف وأنها بنت بیت الأحزان ولا یجعلون ذلک ذما لها مع أنه حزن على أمر فائت لا یعود وأبوبکر إنما حزن علیه فی حیاته خوف أن یقتل وهو حزن یتضمن الاحتراس ولهذا لما مات لم یحزن هذا الحزن لأنه لا فائده فیه فحزن أبیبکر بلا ریب أکمل من حزن فاطمه فإن کان مذموما علی حزنه ففاطمه أولى بذلک و إلا فأبوبکر أحق بأن لا یذم على حزنه علىالنبی من حزن غیره علیه بعد موته.»
✍🏻 شیعه و دیگران میگویند: فاطمه(سلام الله علیها)به حدى در سوگ پیامبر حزن داشته که قابل توصیف نیست و اینکه او #بیت_الاحزان ساخته و این کار را براى او مذمّت نمیدانند، با اینکه او بر امرى حزن داشته که فوت شده و باز نمیگردد.(!!!) ولى ابوبکر در زمان حیات پیامبر، از ترس اینکه حضرت کشته شود خوف داشته و آن حزنى است که متضمّن حراست است، لذا وقتى پیامبر فوت کرد، دیگر ابوبکر محزون نبود چون بىفایده بود.در نتیجه حزن ابوبکر بدون شکّ کاملتر از حزن فاطمه (سلام الله علیها) است!
📚 منهاج السنة ۴۶۰/۸
✅ پاسخ نقضی:
➖الف) ادّعای اینکه ابوبکر در #شهادت_رسولخدا صلی الله علیه و آله اندوهگین نشده، بدون دلیل و خلاف واقع است. مطابق نصّ طیالسی او بر رسول خدا مرثیه سرایی نیز کرده است. وقتی بر بدن مطهّر آن حضرت وارد شد، لبانش را بین دو چشمان حضرت گذاشت و دو دستش را به شقیقه ایشان، آنگاه فریاد برآورد:"آه ای نبی خدا، وای ای دوست خدا، وای انتخاب شده خدا وانبیّاه، واخلیلاه، واصفیّاه." (مسند احمد ج۴۰ ص ۳۲)
✅ پاسخ حلی:
➖ ب) حزن ابوبکر، ناشی از ضعف ایمان او به نصرت الهی بوده است و لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله در غار به او فرمودند: "غم مخور، خدا با ماست."(لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا؛ توبه ۴۰) در نتیجه نمیتوان محزون بودن ابوبکر را نشانگر محزون بودن او برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانست. علاوه براینکه ابوبکر در طول زندگی خود قطعاً در مواردی محزون گردیده و ادّعای اخلاص او در حزن برای رسول اکرم نیاز به اثبات دارد.
➖ ج) نمیتوان اندوهگین شدن و حزن را امری مذموم و ناپسند دانست، زیرا خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در مواردی محزون و غمگین میشدند. انس بن مالک از رسول اکرم نقل کرده که در فراق فرزندشان ابراهیم فرمودند: «إنّ العین تدمع و القلب یحزن و لانقول إلاّ ما یرضی ربّنا، و إنّا لفراقک یا إبراهیم لمحزونون.» یعنی: همانا چشم میگِرید، و قلب محزون میشود، ولی غیر از آنچه رضایت پروردگار ماست نمیگوییم، و به طور حتم ای ابراهیم در فراق تو محزونیم. (صحیح بخاري، ج ۲، ص ۸۳ ؛ صحیح مسلم، ج۴ ص۱۸۰۷) بخارى و مسلم نقل کردهاند: «هنگامی که خبر شهادت زید بن حارثه و #جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه در غزوه موته به رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید؛ در حالی که آثار حزن بر ایشان هویدا بود، جلوس نمودند.» (صحیح بخاري، ج ۲، ص ۸۴ ؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۶۴۴)
➖ د) حزن و اندوه صدّیقه طاهره سلام الله علیها بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله تنها در فراق پدرش نبوده، بلکه حزن و اندوه و گریه او، بر ارتداد امّت و به فراموشی سپردن تمام زحمات و سفارشات پدرش و خانه نشین کردن خلیفه به حق رسولخدا صلی الله علیه و آله بود. امّ سلمه مىگويد: هنگامى كه بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن بانوى اسلام فاطمه سلام الله علیها رفتم و جوياى حال او شدم، در پاسخ اين جملههاى پر معنا را بيان كردند: «ز حالم چه مىپرسى اى امّ سلمه! من در ميان اندوه و رنج بسيار به سر مى برم، از يکسو پدرم را از دست دادهام و از سوى ديگر [با چشم خود مىبينم كه] به جانشينش [علىّ بن ابىطالب] ستم شده است، بخدا سوگند كه پرده حرمتش را دريدند …، ولى من مىدانم اينها كينههاى بدر و انتقامهاى #احد است، كه در قلوب منافقان پنهان و پوشيده بود.» (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۰۵)
➖ هـ) غم از دست دادن رسول اکرم غمی مقدّس و پسندیده است که اصحاب ایشان نیز در این فراق محزون گردیدند. #سلمان و ابوالدرداء دائماً در فراق رسول اکرم محزون بودند و لذا از آن دو رسیده که میگفتند: «سه چیز مرا به حدّی محزون کرده که به گریه واداشته است: یکی فراق محمّد صلی الله علیه و آله است.» (شعب الایمان، بیهقی ج۷، ص۳۷۸)
✍ پینوشت: سخن ابن تیمیۀ ناصبی در اینجا و عیبجویی از #عزاداری حضرت صدیقۀ طاهره در سوگ رسول الله ص، مصداق بارز «شماتت دشمن» است. بی دلیل نیست که ما این خبیث را ناصبی میدانیم.
یک انسان فرهیخته و باشعور در بارۀ بانویی که چنین پدری را از دست داده اند، این گونه یاوه سرایی نمیکند.
پیشنهاد مطالعه
#هجرت
➖
@borrhan
🔥 ابن تیمیه معتقد است که حزن ابابکر از حزن حضرت زهرا سلام الله علیها، کاملتر و با ارزشتر است!
✧❁﷽❁✧
💢 وی مینویسد:
«ثم إن هؤلاء الشیعه و غیرهم یحکون عن فاطمه من حزنها علىالنبی| ما لا یوصف وأنها بنت بیت الأحزان ولا یجعلون ذلک ذما لها مع أنه حزن على أمر فائت لا یعود وأبوبکر إنما حزن علیه فی حیاته خوف أن یقتل وهو حزن یتضمن الاحتراس ولهذا لما مات لم یحزن هذا الحزن لأنه لا فائده فیه فحزن أبیبکر بلا ریب أکمل من حزن فاطمه فإن کان مذموما علی حزنه ففاطمه أولى بذلک و إلا فأبوبکر أحق بأن لا یذم على حزنه علىالنبی من حزن غیره علیه بعد موته.»
✍🏻 شیعه و دیگران میگویند: فاطمه(سلام الله علیها)به حدى در سوگ پیامبر حزن داشته که قابل توصیف نیست و اینکه او #بیت_الاحزان ساخته و این کار را براى او مذمّت نمیدانند، با اینکه او بر امرى حزن داشته که فوت شده و باز نمیگردد.(!!!) ولى ابوبکر در زمان حیات پیامبر، از ترس اینکه حضرت کشته شود خوف داشته و آن حزنى است که متضمّن حراست است، لذا وقتى پیامبر فوت کرد، دیگر ابوبکر محزون نبود چون بىفایده بود.در نتیجه حزن ابوبکر بدون شکّ کاملتر از حزن فاطمه (سلام الله علیها) است!
📚 منهاج السنة ۴۶۰/۸
✅ پاسخ نقضی:
➖الف) ادّعای اینکه ابوبکر در #شهادت_رسولخدا صلی الله علیه و آله اندوهگین نشده، بدون دلیل و خلاف واقع است. مطابق نصّ طیالسی او بر رسول خدا مرثیه سرایی نیز کرده است. وقتی بر بدن مطهّر آن حضرت وارد شد، لبانش را بین دو چشمان حضرت گذاشت و دو دستش را به شقیقه ایشان، آنگاه فریاد برآورد:"آه ای نبی خدا، وای ای دوست خدا، وای انتخاب شده خدا وانبیّاه، واخلیلاه، واصفیّاه." (مسند احمد ج۴۰ ص ۳۲)
✅ پاسخ حلی:
➖ ب) حزن ابوبکر، ناشی از ضعف ایمان او به نصرت الهی بوده است و لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله در غار به او فرمودند: "غم مخور، خدا با ماست."(لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا؛ توبه ۴۰) در نتیجه نمیتوان محزون بودن ابوبکر را نشانگر محزون بودن او برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانست. علاوه براینکه ابوبکر در طول زندگی خود قطعاً در مواردی محزون گردیده و ادّعای اخلاص او در حزن برای رسول اکرم نیاز به اثبات دارد.
➖ ج) نمیتوان اندوهگین شدن و حزن را امری مذموم و ناپسند دانست، زیرا خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در مواردی محزون و غمگین میشدند. انس بن مالک از رسول اکرم نقل کرده که در فراق فرزندشان ابراهیم فرمودند: «إنّ العین تدمع و القلب یحزن و لانقول إلاّ ما یرضی ربّنا، و إنّا لفراقک یا إبراهیم لمحزونون.» یعنی: همانا چشم میگِرید، و قلب محزون میشود، ولی غیر از آنچه رضایت پروردگار ماست نمیگوییم، و به طور حتم ای ابراهیم در فراق تو محزونیم. (صحیح بخاري، ج ۲، ص ۸۳ ؛ صحیح مسلم، ج۴ ص۱۸۰۷) بخارى و مسلم نقل کردهاند: «هنگامی که خبر شهادت زید بن حارثه و #جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه در غزوه موته به رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید؛ در حالی که آثار حزن بر ایشان هویدا بود، جلوس نمودند.» (صحیح بخاري، ج ۲، ص ۸۴ ؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۶۴۴)
➖ د) حزن و اندوه صدّیقه طاهره سلام الله علیها بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله تنها در فراق پدرش نبوده، بلکه حزن و اندوه و گریه او، بر ارتداد امّت و به فراموشی سپردن تمام زحمات و سفارشات پدرش و خانه نشین کردن خلیفه به حق رسولخدا صلی الله علیه و آله بود. امّ سلمه مىگويد: هنگامى كه بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن بانوى اسلام فاطمه سلام الله علیها رفتم و جوياى حال او شدم، در پاسخ اين جملههاى پر معنا را بيان كردند: «ز حالم چه مىپرسى اى امّ سلمه! من در ميان اندوه و رنج بسيار به سر مى برم، از يکسو پدرم را از دست دادهام و از سوى ديگر [با چشم خود مىبينم كه] به جانشينش [علىّ بن ابىطالب] ستم شده است، بخدا سوگند كه پرده حرمتش را دريدند …، ولى من مىدانم اينها كينههاى بدر و انتقامهاى #احد است، كه در قلوب منافقان پنهان و پوشيده بود.» (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۰۵)
➖ هـ) غم از دست دادن رسول اکرم غمی مقدّس و پسندیده است که اصحاب ایشان نیز در این فراق محزون گردیدند. #سلمان و ابوالدرداء دائماً در فراق رسول اکرم محزون بودند و لذا از آن دو رسیده که میگفتند: «سه چیز مرا به حدّی محزون کرده که به گریه واداشته است: یکی فراق محمّد صلی الله علیه و آله است.» (شعب الایمان، بیهقی ج۷، ص۳۷۸)
✍ پینوشت: سخن ابن تیمیۀ ناصبی در اینجا و عیبجویی از #عزاداری حضرت صدیقۀ طاهره در سوگ رسول الله ص، مصداق بارز «شماتت دشمن» است. بی دلیل نیست که ما این خبیث را ناصبی میدانیم.
یک انسان فرهیخته و باشعور در بارۀ بانویی که چنین پدری را از دست داده اند، این گونه یاوه سرایی نمیکند.
پیشنهاد مطالعه
#هجرت
➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#فراسوی_ادیان (۶۶) 🔻سخنان میخائیل نعیمه اندیشمند سرشناس مسیحی و دانش آموختهٔ دانشگاه واشنگتن آمریکا در باره امیرالمومنین علی علیهالسلام http://yon.ir/Bm390 ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻ایشان در مقدمهای که بر کتاب امام علی علیهالسلام صدای عدالت انسانی نوشته جرج…
✅ چاپ کتاب برای امیرالمؤمنین علیهالسلام به هزینهٔ کلیسا!
🔻برشی از سفرنامه رضا امیرخانی به لبنان و دیدار با جرج جرداق:
«از طریق برادرم با #نهج_البلاغه آشنا شدم.... تصميم گرفتم يك تحقيقِ خيلي جدي بكنم پيرامونِ اين شخصيت. از عقاد و طه حسين بگير تا علماي شيعه. هر كتابي را كه مرتبط با امام علي بود خواندم. با مطالعهي اين كتابها متوجه شدم كه همه در موردِ ولايتِ امام علي، حقانيت يا عدمِ حقانيتِ او صحبت كردهاند ......اولِ كار مسيحيها فهميدند و آمدند پهلوي من. ذوقزده و شادان. ميگفتند تو عرب را سرافراز كردهاي. پول جمع كرده بودند و ميخواستند پولِ چاپِ كتاب را به من بدهند. گفتم اين كتاب را با پولِ خودم چاپ نكردهام و رئيسِ رُهبانِ كارمليه چاپ كرده. رفتند كه به او پول بدهند. او گفت خجالت بكشيد، من اين را چاپ نكردهام. اين پولِ راهباني است كه در اينجا عبادت ميكنند. ببريد اين پول را بدهيد به فقرا. بعدها آن كشيش -رئيسِ رهبانِ كارمليه- به من گفت من امام علي را دوست دارم و از بركتِ او فقراي ما نيز به نوايي رسيدند....حک عبارت لافتی ..»
متن کامل↓↓
http://ermia.ir/contents.aspx?id=32
#فراسوی_ادیان (۶۷)
#احد
@borrhan
🔻برشی از سفرنامه رضا امیرخانی به لبنان و دیدار با جرج جرداق:
«از طریق برادرم با #نهج_البلاغه آشنا شدم.... تصميم گرفتم يك تحقيقِ خيلي جدي بكنم پيرامونِ اين شخصيت. از عقاد و طه حسين بگير تا علماي شيعه. هر كتابي را كه مرتبط با امام علي بود خواندم. با مطالعهي اين كتابها متوجه شدم كه همه در موردِ ولايتِ امام علي، حقانيت يا عدمِ حقانيتِ او صحبت كردهاند ......اولِ كار مسيحيها فهميدند و آمدند پهلوي من. ذوقزده و شادان. ميگفتند تو عرب را سرافراز كردهاي. پول جمع كرده بودند و ميخواستند پولِ چاپِ كتاب را به من بدهند. گفتم اين كتاب را با پولِ خودم چاپ نكردهام و رئيسِ رُهبانِ كارمليه چاپ كرده. رفتند كه به او پول بدهند. او گفت خجالت بكشيد، من اين را چاپ نكردهام. اين پولِ راهباني است كه در اينجا عبادت ميكنند. ببريد اين پول را بدهيد به فقرا. بعدها آن كشيش -رئيسِ رهبانِ كارمليه- به من گفت من امام علي را دوست دارم و از بركتِ او فقراي ما نيز به نوايي رسيدند....حک عبارت لافتی ..»
متن کامل↓↓
http://ermia.ir/contents.aspx?id=32
#فراسوی_ادیان (۶۷)
#احد
@borrhan
مجموعه صوتی جذاب «۱۳ منزل از تاریخ صدر اسلام» ؛ گلچینی از مواضعی از تاریخ صدر اسلام که پیامبر اسلام به جانشینی حضرت امیر علیهماالسلام اشاره فرمودند.نویسنده: دکتر حسین ضرابی و محصولی از موسسه فرهنگی هنری نسیم وصل در «برهان مدیا» بازگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanmedia/2763?single
#یوم_الدار - #عقد_اخوت - #سدالابواب - جنگ #احد - فتح #خیبر - #حدیث_کساء - #آیه_ولایت - #عزل_ابوبکر - #مباهله - #خطابهء_غدیر
https://t.me/borrhanmedia/2763?single
#یوم_الدار - #عقد_اخوت - #سدالابواب - جنگ #احد - فتح #خیبر - #حدیث_کساء - #آیه_ولایت - #عزل_ابوبکر - #مباهله - #خطابهء_غدیر
[ کانال برهان ]
❗️ما گیر کردیم حضرت عمر دیگه خیلی گند زده انصافا😂 🔻 اعترافات جنجالی یکی از علمای منصف اهل سنت/محمد اسحاق مدنی خلاصه ای از اظهارات ایشان: «... در کتب ما نوشته شده که عمَر مانع نوشتن وصیت رسول خدا شد ؛ عمَر خانه حضرت زهرا را آتش زد و درِ خانه را شکست و…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
🔸 بزرگترین آیت و نشانه خداوند
امام رضا علیه السلام فرمودند: علی (علیه السلام) میفرمود: خدا را آیتی بزرگتر از من نیست. و روایت است که چون روز جنگ اُحد آن جماعت پا به فرار گذاشتند، علی (علیه السلام) از روبرو، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفاع میکردند. در این حال آیه: «قُل نبأٌ عظیمٌ* أنتم عَنه مُعرضون» [ص/۶۷و۶۸] نازل شده.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۳، ص۹۷
🔻امیرالمؤمنین در موقعیتهای بسیاری میفرمود: من دروازه مقام(بهشت) حجت دشمنان، دابة الارض، صاحب عصا، جدا کننده قضا و کشتی نجات هستم، هرکس سوارش شود نجات مییابد و هر کس از آن عقب بماند غرق میشود. و همچنین میفرمود: من درخت بخشش و پوشش مردمم، صاحب دنیا و حجت انبیاء و لسان مبین خداوند و ریسمان استوار و نبأ عظیم هستم که از آن روی بر میگردانید و از آن سؤال میشوید و در آن اختلاف دارید.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۲، ص۱۳۶
#احد (۹۱)
#حدیث_سفینه (۱۷)
@borrhan
امام رضا علیه السلام فرمودند: علی (علیه السلام) میفرمود: خدا را آیتی بزرگتر از من نیست. و روایت است که چون روز جنگ اُحد آن جماعت پا به فرار گذاشتند، علی (علیه السلام) از روبرو، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفاع میکردند. در این حال آیه: «قُل نبأٌ عظیمٌ* أنتم عَنه مُعرضون» [ص/۶۷و۶۸] نازل شده.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۳، ص۹۷
🔻امیرالمؤمنین در موقعیتهای بسیاری میفرمود: من دروازه مقام(بهشت) حجت دشمنان، دابة الارض، صاحب عصا، جدا کننده قضا و کشتی نجات هستم، هرکس سوارش شود نجات مییابد و هر کس از آن عقب بماند غرق میشود. و همچنین میفرمود: من درخت بخشش و پوشش مردمم، صاحب دنیا و حجت انبیاء و لسان مبین خداوند و ریسمان استوار و نبأ عظیم هستم که از آن روی بر میگردانید و از آن سؤال میشوید و در آن اختلاف دارید.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۲، ص۱۳۶
#احد (۹۱)
#حدیث_سفینه (۱۷)
@borrhan