[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.9K photos
1.79K videos
740 files
13K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
[ کانال برهان ]
هدیه جناب #جعفر و‌ انفاق امیرالمؤمنین و اعجاز الهی ... وقتی جناب جعفر بن ابی طالب از حبشه بازگشت و وارد مدینه شد، ظرفی پر از غالیه (عطر مخصوصی) و قطیفه‌ای (حوله) برای رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله سوغات آورد. پیامبر خدا فرمودند قطیفه‌ را به مردی خواهم…
فایل pdf کتاب مَناقِبُ آلِ أبی طالب مشهور به المناقب، کتابی عربی درباره اوصاف نیکو و فضایل معصومین علیهم‌السلام، نوشته ابن شهر آشوب (متوفای ۵۸۸ق) در کتابخانه برهان بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8258

کتاب‌هایی که با عنوان مناقب، درباره اهل بیت علیهم‌السلام نگاشته شده، همگی در بیان منزلت، فضائل، #معجزات و کرامات آنان است.
#پیشگویی (۳۵۴)
#جمل (۱۴۹)
#عدالت_صحابه (۱۸۵)

خبر غیبی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره جنگ جمل

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔺بنابر کتب تاریخ و حدیث ، رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله به #عایشه خبر دادند که در آینده از منطقه ای به نام حواَب عبور خواهد کرد که سگ های آنجا بر او پارس خواهند کرد . همچنین پیامبر گرامی به او هشدار دادند که هدف و مسیری که در آن زمان خواهد پیمود ، باطل است .
←بعد ها عایشه به کمک طلحه ، زبیر و #بنی_امیه سپاهی گرد آورد و عازم بصره شد که این جریان ، زمینهٔ جنگ جمل را فراهم آورد!

←در نزدیکی بصره ، عایشه صدای پارس دسته‌ای از سگ ها را شنید و بعد از پرسش متوجه شد که اینجا همان (حواَب) است!

یادآوری پیشگویی رسول الله (ص) باعث شد برای مدت کوتاهی حرکت خود را باطل اعلام کند و تصمیم بر بازگشت بگیرد ولی طلحه ، زبیر و عبدالله بن زبیر با تدابیری او را به همان نیت قیام علیه امیرالمومنین علیه‌السلام بازگرداندند که به جنگ جمل انجامید.

🔺باید توجه داشت که این مطلب را فقط علمای شیعه گزارش نکرده اند! بلکه بزرگانی از علمای اهل سنت ، سلفیان و وهابیان نیز سند این روایات را تائید کرده و این ماجرا را واقعی دانسته اند! در حالی که این مذاهب روی شخصیت عایشه تعصب دارند و پیوسته در پی توجیه افعال او بوده اند و برای همین نمیتوان آنان را به خاطر تائید این روایت به غرض ورزی متهم کرد .

37771- حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ، عَنْ قَيْسٍ، قَالَ: لَمَّا بَلَغَتْ عَائِشَةُ بَعْضَ مِيَاهِ بَنِي عَامِرٍ لَيْلًا نَبَحَتِ الْكِلَابُ عَلَيْهَا , فَقَالَتْ: أَيُّ مَاءٍ هَذَا؟ قَالُوا: مَاءُ الْحَوْأَبِ , فَوَقَفَتْ فَقَالَتْ: مَا أَظُنُّنِي إِلَّا رَاجِعَةً , فَقَالَ لَهَا طَلْحَةُ , وَالزُّبَيْرُ: مَهْلًا رَحِمَكَ اللَّهُ , بَلْ تَقْدُمِينَ فَيَرَاكَ الْمُسْلِمُونَ فَيُصْلِحُ اللَّهُ ذَاتَ بَيْنِهِمْ , قَالَتْ: مَا أَظُنُّنِي إِلَّا رَاجِعَةً , إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَنَا ذَاتَ يَوْمٍ: كَيْفَ بِإِحْدَاكُنَّ تَنْبَحُ عَلَيْهَا كِلَابُ الْحَوْأَبِ "

#ترجمه : هنگاهی که عایشه به محلی در بنی عامر رسید شبی سگ ها بر او پارس کردند پس عایشه گفت اینجا کجاست گفتند آب های حواب است پس ایستاد و گفت من باید بازگردم پس طلحه و زبیر گفتند خدا رحمتت کند صبر کن بلکه تو باید بیابی جلوتر از مسلمین بایستی و خدا بین مسلمانان صلح ایجاد میکند عایشه گفت نه باید برگردم, چون پیامبر به من گفته چگونه است حالتان وقتی سگان حواب برتان پارس کنند... پس با توجه به گفته ی پیامبر باید بازگردم...

📚 مصنف ابن أبي شيبة، ج7، ص 536 تصحیح: ابن حجر، ذهبی، هیثمی، البانی، ابن کثیر و ...


🔚 نتیجه اینکه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سال ها قبل از جنگ جمل وقوع آن را هشدار داده و حتی جزئیات عبور سپاهیان عایشه از منطقه حواَب را نیز پیشگویی کرده اند! و صحابهْ عادل (!) با اغوای عایشه ، موجبات نافرمانی او از دستور رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را موجب شدند!
گزارشات مربوط به این حدیث پیامبر از چنان درجه اعتبار برخوردار بوده که بسیاری از علمای سنی و سلفی را نیز به اعتراف وا داشته!

🔖چند نمونهٔ دیگر از اسناد مربوط به اعتراف علمای سنی ، سلفی و وهابی را در ادامه می‌بینید:

- محمد ناصر الدین البانی (فقیه و محدث بزرگ وهابی) اعتراف می‌کند که این حدیث سنداً صحیح است و اشکالی هم در متن آن نیست البته البانی در ادامه چنین عذر می آورد که عایشه معصوم نبوده!!!(ر.ک: تصویر الحاقی)

- ابن کثیر دمشقی از عالمان بزرگ سلفی و شاگرد #ابن_تیمیه در کتاب البدايه والنهايه (چاپ ‌احياء التراث)  جلد : 7  صفحه : 258
ابتدا این ماجرا را نقل می‌کند و سپس می‌گوید : (این حدیث را با طرق و الفاظش در کتاب دلائل النبوه آورده ایم .)
این یعنی این حدیث برای ابن کثیر از چند طریق رسیده بوده و آن را قطعی می‌دانسته به گونه ای مجبور شده به مخالفت عایشه با فرمان پیامبر گرامی اعتراف کند و آن را در کتاب دلائل النبوه که دلایل و #معجزات حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله را در آن گردآوری کرده به عنوان یکی از معجزات پیامبر آورده است .
متن سخن ابن کثیر را می توانید در آدرس مذکور و در سایت کتابخانه مدرسه فقاهت مشاهده کنید:
http://lib.eshia.ir/40019/7/258/

- ابن حجر عسقلانی در کتاب الإصابة في تمييز الصحابة ، جلد : 8  صفحه : 186 . ناشر : دار الكتب العلمية
http://lib.eshia.ir/40173/8/186/

- بلاذری در کتاب انساب الاشراف جلد : 2 . صفحه : 224
http://lib.eshia.ir/40503/2/224/

- ابوالفرج حلبی شافعی در کتاب السيرة الحلبيه . نشر : دار الکتب العلمیه .  جلد : 3 ، صفحه : 401
http://lib.eshia.ir/44758/3/401


@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۱۵)
#نقد_مدعی_یمانی (۱۰۰۷)
#شبهات_مهدوی #زبان (۵۷)

🔶 وقتی وکیل امام عصر عج می‌دانند که باید با لهجه فارسی دَری صحبت کنند

✧❁﷽❁✧

🔻 می‌دانیم که در هر دوره، هر امامی وُکلائی داشته تا شیعیان بتوانند از طریق آنان با امام خود مرتبط شوند. زیرا حصر و زندان و خفقان و #تقیه مانع از ارتباط بی‌دغدغه بین شیعیان و امام بوده، لذا نحوه مدیریت ارتباطیِ اهل بیت علیهم السلام، به اصطلاح شبکه‌ای بوده که در هر منطقه‌ای که لازم دیده‌اند، افرادی را به عنوان پُل ارتباطی با امام گماشته بودند تا هم شیعیان در معرض خطر واقع نشوند، هم ارتباط با امام، محصور در دیدار حضوری نبوده باشد. روی این روش ارتباطی اهل بیت علیهم السلام و قابلیت‌ها و استفاده آن برای این دوره، سخن بسیار است که باید بگذریم تا به مطلب مورد نظر پرداخته شود.

در بین وُکلای اهل بیت علیهم‌السلام ،جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح (ره) وکیل سوم حضرت مهدی عج، جایگاه ویژه‌ای دارد ایشان اصالتا اهل قم بودند. پیشتر گزارش جالب توجهی از ايشان ارائه شد. ایشان در بغداد، در موقعیت و شرایط بسیار حساسی واسطه رابطه شیعیان با امام بود. شیخ طوسی در کتاب نفیس "الغیبة" گزارش جالبی از کیفیت #تقیه او با سران بغداد نقل کرده؛ و طبق گزارش دیگری، آنقدر شرایط ایشان حساس بود که دربان خود را به دلیل لعن بر #معاویه لعنه الله در عموم، اخراج کرد.

در آن شرایط، شیعیان نیز اموالی را که باید به امام می‌رساندند نزد وکیل ایشان آورده، و از روی دقت و حس مسئولیت درباره اموال امام، یا گاهی به دلیل بُعد مسافت و تبعا عدم شناخت کافی، وی را می‌آزمائیدند تا ببینند از عنایات خاص امام به او، چیزی می‌بینند یا نه؛←زیرا کم نبودند مدعیانی که جامعه شیعه از آنان ضربات سنگینی خورده بود. یکی از گزارشات جالب پیرامون تحویل اموال به جناب حسین بن روح، این گزارشی است که شیخ الطائفة از شیخ صدوق _ در کمال الدین _نقل کرده:

🔸أخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَتِّيلٍ قَالَ: كَانَتِ امْرَأَةٌ يُقَالُ لَهَا زَيْنَبُ مِنْ أَهْلِ آبَةَ وَ كَانَتِ امْرَأَةَ مُحَمَّدِ بْنِ عِبْدِيلٍ‏ الْآبِيِّ مَعَهَا ثَلَاثُمِائَةِ دِينَارٍ فَصَارَتْ إِلَى عَمِّي جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مَتِّيلٍ وَ قَالَتْ أُحِبُّ أَنْ يُسَلَّمَ هَذَا الْمَالُ مِنْ يَدِي إِلَى يَدِ أَبِي الْقَاسِمِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ. فَأَنْفَذَنِي‏ مَعَهَا أُتَرْجِمُ عَنْهَا فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْقَاسِمِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَقْبَلَ عَلَيْهَا بِلِسَانٍ آبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ لَهَا زَيْنَبُ "چونه چون بدا كوليه جونسته" وَ مَعْنَاهُ كَيْفَ أَنْتِ وَ كَيْفَ كُنْتِ‏ وَ مَا خَبَرُ صِبْيَانِكِ فَاسْتَغْنَتْ مِنَ التَّرْجُمَةِ وَ سَلَّمَتِ الْمَالَ وَ رَجَعَتْ‏. (الغيبة ٣٢١)

✍🏻 حاصل آنکه زنی از شیعیانِ منطقه آبه یا آوه (منطقه ای در ساوه که آن زمان به تشیع معروف بوده) نزد یکی از شیعیان شناخته شده در بغداد می‌رود و می‌گوید می‌خواهم این سیصد دینار را به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح بدهم تا به امام تحویل دهد. وی برادرزاده خود را با این زن همراه می‌کند تا مُترجم او باشد. وقتی نزد جناب حسین بن روح می‌رسند، ایشان بی مقدمه با لهجه فصیحِ آوی به آن زن می‌گوید: "زینب چونه چون بدا كوليه جونسته." یعنی: چطوری؟ حالت چگونه است؟ فرزندانت و خانواده‌ات چطورند؟ آن زن متوجه می‌شود که ایشان مُترجم نمی‌خواهد و با عنایت امام، از لهجه و اوضاع او آگاه‌ است. سپس اموال را تقدیم می‌کند و می‌رود.

قابل ذکر است که جناب مجتبی عزیزی، محقق و مترجم کتاب الغیبة نشر جمکران ص ۵۶۲ ذیل این گزارش نوشته:

در حاشیه نسخه منتشره توسط مؤسسه معارف اسلامیه که حقاً تحقیق جامعی بوده و اختلاف نسخ به شکل خوبی در آن درج شده، آمده است: در دو نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه مدرسه فیضیه قم، عبارت فوق به این شکل است: «چونی چون بدی» که نسبت به نسخ دیگر، واضح‌تر و فصیح‌تر و صحیح‌تر است. در بحارالانوار که این گزارش را از کمال الدین نقل کرده، آمده است: «چونا چویدا کواید چون ایقنه» به نظر می‌رسد از مجموع نسخ عبارت صحیح این باشد که "چونی" یعنی چگونه هستی، چطوری - حال شما چطور است؛ "چون بدی" [یا چون بدا] یعنی چگونه بودی - قبلاً در چه حالی بودی؛ "کوبیه" [یا کواند یا کوالید] یعنی فرزندان - بچه‌ها - خانواده؛ "چونسته" [یا چون استه] یعنی چطورند - چطور هستند.این عبارت فارسی دَری است که اساس زبان ایران زمین بوده و از غنای خاص خودش برخوردار است و تا قرن هفتم هجرت گویش غالب مردم ایران به همین صورت فارسی دری بوده است و بعد دچار تحول شده و پس از تغییرات بسیار به حالت امروزی در آمده است.

@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_مدعی_یمانی به خاطر داشته باشید: معرفت به تمام زبان ها و لغت ها از نشانه‌ها و علائم و شرایط شناخت امام است. ▪️💠🎴¤¤ #زبان_حبشى از ابن ابى حمزه، روایت شده است که گفت من در محضر امام هفتم علیه‌السلام بودم، سى برده که از حبشه براى آن حضرت خریده بودند،…
در روایت آمده:
سی نفر از حبشه خدمت امام کاظم علیه السلام رسیدند. حضرت با آن‌ها به زبان مادری‌شان شروع به صحبت نمودند.
همه تعجب کردند.
حضرت فرمودند:
اینکه جای تعجب ندارد؛ آنچه دیدید مثل این است که پرنده‌ای با منقارش قطره‌ای آب از دریا بردارد. آیا چیزی از دریا کم می‌شود؟!

فَإِنَّ الْإِمَامَ بِمَنْزِلَةِ الْبَحْرِ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ، وَ عَجَائِبُهُ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ،
امام مثل دریاست! داشته‌های او هرگز تمام نمی‌شود،
کارهای شگفت‌انگیز امام از شگفتی‌های دریا هم بیشتر است.

برگرفته از:
📔قرب الإسناد ص 336.
📔الخرائج ج1 ص313.

پی‌نوشت: به خاطر  داشته باشید هر کس مدعی مقام امامت الهی شد را میتوان با یک راهکار ساده و کاربردی محک زد:
امام معصوم به تمام زبان ها ولهجه ها آگاهی و تسلط دارد. بنابراین از مدّعی بخواهید به زبان و لهجه هایی که می‌گوئید، حرف بزند.

#نقد_مدعی_یمانی (۱۰۰۹)
#معجزات_الائمه (۲۱۶)
@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۱۷)
#زبان_ترکی #پیشگویی
#تبرک (۶۷)

سُمِ اسبِ امام هادی علیه السلام را بوسید...

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸[إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَة.

#ترجمه : ابوهاشم جعفری می‌گوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران #متوکل ) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعرابِ لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمودند: برویم ببینیم این سپهدار تُرک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از تُرکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مردِ تُرک از اسب پیاده شد و سُمِ مرکب امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامی صدا زد که در کودکی در سرزمین تُرک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت.

📔 بحارالانوار، ۵۰/۱۲۴

پی‌نوشت: امام الناس باید لسان الناس را بداند!

مسیحی‌ای که سجاده امام رضا علیه‌السلام را بوسید:
https://t.me/borrhan/44239

@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۱۸)
#گسترش_تشیع (۹۶)
#توسل (۳۰۴)

عنایت حضرت جوادالائمه علیه السلام به یکی از شیعیان

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

مرحوم سیدمحمدضیاءآبادی می‌نویسد:
این قصه را مرحوم علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) نقل کرده‌اند که:

مردی به نام علی بن خالد که زیدی مذهب بود و پس از امامت امام سجاد (علیه‌السلام) به امامت #زید_بن_علی ، فرزند آن حضرت معتقد شد و به امامت امام باقر (علیه‌السلام) و امامان پس از آن حضرت اعتقاد نداشت گفته است : روزی شنیدم مردی را از شام دستگیر کرده و بر گردنش زنجیر نهاده، به عراق آورده و زندانش کرده‌اند (به اتهام اینکه ادعای نبوت کرده است) من تعجب کردم و خواستم او را از نزدیک ببینم که چگونه آدمی است.

رفتم با زندان‌بان‌ها رابطه‌ای برقرار کردم تا ترتیب ملاقاتم را با او دادند.
وقتی رفتم و او را دیدم و صحبت کردم، او را آدم عاقل و فهمیده‌ای یافتم و دیدم معقول نیست او ادعای نبوت کرده باشد. پرسیدم: مطلب چه بوده که شما را متهم کرده‌اند؟ گفت: اصل جریان این است که من در شام، در جایی معروف به رأس الحسین، مدت‌ها مشغول عبادت بودم تا یک روز دیدم مرد بزرگواری نزد من آمد و گفت: برخیز و همراه من بیا، من نیز مانند کسی که مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم.
چند قدمی که رفتیم با کمال تعجب دیدم در مسجد کوفه هستم ! از من پرسید: اینجا را می‌شناسی؟
گفتم: بله ؛ اینجا مسجد کوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم.
بعد حرکت کرد و من هم دنبالش رفتم، چند قدم که رفتیم؛ دیدم در مسجد مدینه هستم، فرمود: اینجا را می‌شناسی؟
گفتم: بله ، اینجا مسجد مدینه است.
آنجا هم مشغول نماز و زیارت شد ، من هم نماز خواندم و زیارت کردم.بعد از چند قدمی که رفتیم، دیدم در مکه و مسجد الحرام هستم، طواف بیت کردیم و نماز خواندیم.
بعد از چند لحظه دیدم در جای اول خودم؛ یعنی در شام و رأس الحسین (علیه‌السلام) هستم.

خیلی تعجب کردم که این چه سِیری بود! ناگهان او هم از چشم من غایب شد.
تا یک سال از این جریان گذشت و سال دیگر باز در همان مکان، همان شخص نزد من آمد و به من گفت: برخیز و با من باید؛ باز همان برنامه‌ی سال قبل تکرار شد.

وقتی که به موضع خود در شام برگشتم. و او خواست از من جدا شود ، قسمش دادم که تو را به حق آن کسی که این قدرت را به تو داده است، خود را معرفی کن.
تأملی کرد و فرمود:
من محمد بن علی بن موسی الرضا هستم.
فهمیدم که حضرت امام جواد (علیه‌السلام) است. این مطلب گذشت و مردم با خبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزیر رسید.
محمد بن عبدالملک زیات، وزیر خلیفه‌ی عباسی، آدم جباری بود و با آل علی (علیه‌السلام) هم دشمنی داشت.
او دستور داد مرا بردند و بدون مقدمه زنجیر بر گردنم نهادند و متهمم کردند که ادعای نبوت کرده‌ام، تا اینکه مرا اینجا آورده و زندانم کرده‌اند.

علی بن خالد گوید: من خیلی دلم به حال او سوخت که چنین مرد بزرگوار و محترمی را اینگونه گرفتارش کرده‌اند.
گفتم: مایل هستید گزارش حال شما را به وزیر بدهم؟ شاید برای او اشتباه شده باشد.
گفت: مانعی نیست. من برای وزیر نامه‌ای نوشتم که حال او چنین است و ادعای نبوت نکرده و متهمش کرده‌اند؛ و امیدوار بودم که آزادش کنند ولی پس از مدتی جواب آمد، دیدم زیر آن نامه نوشته است:

به او بگو همان کسی که تو را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او بیاید و تو را از زندان بیرون بیاورد!
دیدم مطلب را به مسخره گرفته و کینه‌توزانه برخورد کرده است.

خیلی متأسف شدم و تصمیم گرفتم بروم و دوباره او را ببینم و دلداریش بدهم و بگویم فعلاً چاره‌ای نیست، صبر کن تا شاید فرجی حاصل شود.
وقتی که به زندان رفتم دیدم غوغا و ازدحام عجیبی در اطراف زندان برپاست. پاسبان‌ها و زندان‌بان‌ها شدیداً مضطربند و این سمت و آن سمت می‌روند و سخت ناراحتند.
پرسیدم: چه شده است؟!
گفتند: آن مرد شامی که ادعای نبوت کرده و محبوس بود مفقود شده است.
با اینکه درهای زندان بسته بوده هیچ معلوم نیست چه شده؟ آیا به زمین فرو رفته یا به آسمان صعود کرده؟! نفهمیدیم

من با خود گفتم: بله، همان کسی که او را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او را نجاتش داده است.

همین علی بن خالد، راوی جریان؛ گفته است: من اول زیدی مذهب بودم ؛ آن روز مستبصر (آگاه به حقیقت شدن) شدم و حقیقت را فهمیدم و به امامت امام جواد (علیه‌السلام) و دیگر امامان (علیهم‌السلام) معتقد شدم.

📚 منابع:
۱. بحارالأنوار، ج۵۰، ص۳۸
۲. امام جواد (علیه‌السلام) دردانه هدایت، آیت‌الله ضیاءآبادی، ص۱۷


@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فایل pdf مقاله اعجاز رسول الله (ص) و فضیلت خاص امیرالمومنین (ع) در جنگ خیبر - به قلم استاد حسین مرادیانی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8740

💠 محتوا : آیا می‌توان در گزارشات تاریخی مربوط به زندگانی حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) #معجزات دیگری غیر از قرآن کریم را اثبات کرد به گونه ای که برای غیر مسلمین هم قابل استناد باشد؟ در این بررسی ابتدا به بیان مقدماتی در این راستا پرداخته شده و سپس به عنوان نمونه ، معجزه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در جنگ #خیبر از جهت تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. واقعه ای که مشتمل بر یکی از فضایل خاص امیرالمومنین (علیه‌السلام) نیز هست.

+ آرشیو برهان نیز به مناسبت سالروز فتح خیبر به روز رسانی شد←اینجا→ و ←اینجا
🔸از جناب سلمان روایت است که: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مدینه شد به خانۀ ابوایوب انصاری رفتند، و در خانۀ او به غیر از یک بزغاله و یک صاع گندم چیزی نبود، پس بزغاله را برای آن حضرت بریان کردند و گندم را نان کردند و نزد حضرت آوردند، و حضرت فرمودند: در میان مردم ندا کنند که: هرکه طعام می‌خواهد بیاید به خانۀ ابوایوب. پس ابوایوب ندا می‌کرد و مردم می‌دویدند و می‌آمدند مانند سیلاب تا خانه پر شد و همه خوردند و سیر شدند و طعام کم نشد! پس حضرت فرمودند: استخوانها را جمع کنید و در میان پوست بزغاله کنید و سپس حضرت فرمود: برخیز به اذن خدا، پس بزغاله زنده شد و ایستاد و مردم صدا به گفتن شهادتین بلند کردند.»

📘منتهى الآمال، في تواريخ النبي والآل، ج۱، ص۹۷
📗مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۱، ص۱۷۴
📔الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، ص۱۱۸
📕بحار الأنوار، ج‏۱۸، ص۲۰

#معجزات (۲۲۰)
#هجرت (۲۶)
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔸از جناب سلمان روایت است که: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مدینه شد به خانۀ ابوایوب انصاری رفتند، و در خانۀ او به غیر از یک بزغاله و یک صاع گندم چیزی نبود، پس بزغاله را برای آن حضرت بریان کردند و گندم را نان کردند و نزد حضرت آوردند، و حضرت فرمودند:…
ابوصلاح حلبی در ذکر معجرات حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله می‌نویسد:

«اما معجزات رسول خدا صلی الله علیه واله به غیر از قرآن بسیار است از جمله:
شق القمر، بازگرداندن خورشید، و جاری شدن آب از انگشتان، صحبت کردن درخت، تسبیح گفتن سنگ ریزه در دستان حضرت، سخن گفتن گرک با حضرت، شکایت کردن شتر به حضرت، زنده کردن گوسفند، سیر کردن بسیاری از مردم با غذای بسیار کم و معجزات دیگر....»

📗الكافي للحلبي، ص٧۵

#معجزات (۲۲۱)
#رد_الشمس (۲۱)
@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#نرجس (۱۹)
#منجی (۳۵۹)
#نقد_مسیحیت (۱۰۱)

🔻آشنایی اجمالی با جدّ مادری امام عصر ارواحنا فداه ؛ جناب شمعون الصفا

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

شمعونِ کیفا (شمعون الصفا) وصی حضرت عیسی که با لقب یونانی #پطرس شهرت دارد.
و مسیحیان او را پطرس مقدس نیز می‌نامند، نياى مادرى حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها است.
لقب جناب شمعون در زبان آرامی «کیفا» و در یونانی «پطرس» بود که در عربی به صورت «الصفا» گفته می‌شود.


🟩 بنابر روایات معصومین علیهم‌السلام از جمله در کتاب سلیم بن قیس ، ص ۲۵۲ _ ۲۵۴ :

«بهترین حواری عیسی علیه‌السلام که وصی او بود و علوم و کتب و حکمت عیسی علیه
السلام به او سپرده شده بود
، جناب شمعون پطرس بوده است. و بشارت به آمدن
احمد (صلی‌الله علیه و آله) از نسل اسماعیل نبی
و ... و انجیل را تدوین کرده است.»

🟩 مسیح بنابر انجیل یوحنا ، باب ۲۱ : بند ۱۵ و ۱۶ ، شمعون پطرس را شبان امت (پس از خودش) معرفی کرد. و او نیز به همراه یارانش ، نهضت عیسوی را با موفقیت گسترش داده با آیات و براهین خود در قلب دوست و دشمن ، جایگاه یافتند. (رجوع شود به اعمال رسولان ، باب ۵ : بند ۱۲ _ ۱۶ و باب ۶ : بند ۷ / سوره صف ،آیه ١۴، هم به غلبه شاگردان مسیح اشاره کرده است.)

🔸جالب آنکه از شمعون پطرس (شمعون الصفا) که در متون مسیحی و اسلامی به عنوان رئیس حواریون و جانشین عیسی (علیه‌السلام) یاد شده ، با وجود تحریفات کتب مقدس ، شواهدی وجود دارد که ایشان نگاه متفاوتی درباره الوهیت حضرت مسیح علیه‌السلام و واقعه تصلیب داشته است!

1⃣ حضرت شمعون پطرس (وصی و حواری عیسی علیه السلام) بنابر کتاب اعمال رسولان ، باب ۲ : بند ۲۲ برای معرفی عیسی (علیه‌السلام) چنین می‌گوید :
«... عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات و عجایب و آیاتی که به دست او در میان شما ظاهر ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.»

🔚 بنابر این تصریحات ، حضرت عیسی مقام الوهیت نداشته اند. بلکه تمام کمالات و #معجزات ایشان نیز به اراده و اذن الهی بوده اند. این معجزات نیز مانند معجزات پیامبران دلیل نبوت ایشان بوده است. نه الوهیت و ...


2⃣در رساله ای آپوکریفایی و منسوب به پطرس می‌بینیم که مصلوب شدن عیسی را منکر می‌شود...(تصویر الحاقی)

- همچنین بنابر متن انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۰ ، هنگامی که دسته‌ای مسلح برای دستگیری مسیح به محل سکونت ایشان و حواریون حمله کردند ، جناب شمعون پطرس (حواری و وصی عیسی) با مهاجمین درگیر شده و یکی از ایشان را زخمی می‌کند. اما در همین باب (انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۵ _ ۲۷) می‌بینیم که پطرس در همان شب و اندکی بعد از درگیری اش ، نسبت خود با شخص دستگیر شده را انکار می‌کند!! یعنی خود را حواری آن شخصی که بازداشت و محاکمه شده بود نمی‌داند!

💠 سوال مهم: شخصی که از جان خود گذشته و برای حمایت از پیامبرش با یک دسته سرباز مسلح درگیر می‌شود ، چگونه ممکن است اندکی بعد(و در برابر کسانی که او را دیده اند.) شاگردی خود نسبت به مسیح را انکار کند؟!! این تناقض متن انجیل چگونه قابل توجیه است؟

🔚 مگر اینکه گفته شود : جناب پطرس فهمیده بود شخصی که دستگیر شده ، در واقع مسیح نیست بلکه فقط به شباهت او در آمده است! پس شاگردی خود نسبت به او را انکار میکند. ولی بعد ها انجیل نویسان این را به عنوان ترس و دروغ ایشان تحلیل کرده‌اند.

-  در انجیل متی، باب ۱۶: بند ۱۷ _ ۲۰ نیز می‌بینیم که حضرت عیسی، شمعون را به عنوان سنگ زیر بنای کلیسای خود معرفی می‌کند که کلید های ورود به ملکوت در دستان اوست. و دارای مقام معنوی والایی در زمین و آسمان است؛
💠اما بلافاصله (در بند ۲۱ _ ۲۳) آمده است که عیسی درباره مصلوب شدن خودش #پیشگویی کرد ولی این پیشگویی برای شمعون سنگین آمد و وقوع آن را منکر شد. در اینجا مسیح، او را شیطانی معرفی می‌کند که افکار بشری دارد و مانع خیر می‌شود...!
←←در اینجا تناقض بزرگی وجود دارد. در صدر متن، پطرس صخره زیر بنای کلیسا و واسطه رسیدن به ملکوت است اما بلافاصله تبدیل به شیطانی با افکار زمینی می شود!

🔚این تناقضات در پس زمینه خود واقعیتی را پنهان کرده است. جاعل این داستان می‌خواهد القاء کند که تصلیب مسیح به قدری محوری است که حتی پطرس هم اگر دیدگاه دیگری داشته باشد، مسیح با او مسامحه نمی‌کند!

@borrhan
@hekmatenabavi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM