آفتاب و سایه ها - دکتر فعالی (2).ppt
28.7 MB
#نقد_تصوف
💠 "آفتاب و سایهها"
✅ پاورپوینتی بسیار مناسب در نقد #تصوف و #عرفان های
نوظهور دنیا ، جریانهای نومعنوی و
بدون شریعت!
👈 کاربردی و جامع
🏷 به قلم: #دکتر_فعالی
©کانال برهان
@borrhan
💠 "آفتاب و سایهها"
✅ پاورپوینتی بسیار مناسب در نقد #تصوف و #عرفان های
نوظهور دنیا ، جریانهای نومعنوی و
بدون شریعت!
👈 کاربردی و جامع
🏷 به قلم: #دکتر_فعالی
©کانال برهان
@borrhan
✅ فهرستی از نرم افزارها و پاورپوینت های موجود در کانال برهان:
🎛 نرم افزار #مفاتیح_الجنان
🎛 نرم افزار #اوقات_شرعی
🎛 نرم افزار #فاطمیه
🎛 نرم افزار شمیم گل نرگس در موضوع #مهدویّت
🎛 نرم افزار ترجمه فارسی #الغدیر
🎛 نرم افزار #غرر_الحکم
(کلمات گهربار امیرالمومنین علی علیه السلام)
🎛 نرم افزار کتاب شبهای پیشاور
(مناظره شیعه و سنی)
📥پاورپوینتی بسیار مناسب در #نقد_تصوف و #عرفان های نوظهور دنیا ؛ جریان های نومعنوی و بدون شریعت ،
با عنوان"آفتاب و سایهها"
#دکتر_فعالی
(بسیار مفید و جامع و کاربردی)
📥پاورپوینت معرفی و جواب شبهات همبوشیها
(مناسب جهت ارائه در دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی)
√ @borrhan
🎛 نرم افزار #مفاتیح_الجنان
🎛 نرم افزار #اوقات_شرعی
🎛 نرم افزار #فاطمیه
🎛 نرم افزار شمیم گل نرگس در موضوع #مهدویّت
🎛 نرم افزار ترجمه فارسی #الغدیر
🎛 نرم افزار #غرر_الحکم
(کلمات گهربار امیرالمومنین علی علیه السلام)
🎛 نرم افزار کتاب شبهای پیشاور
(مناظره شیعه و سنی)
📥پاورپوینتی بسیار مناسب در #نقد_تصوف و #عرفان های نوظهور دنیا ؛ جریان های نومعنوی و بدون شریعت ،
با عنوان"آفتاب و سایهها"
#دکتر_فعالی
(بسیار مفید و جامع و کاربردی)
📥پاورپوینت معرفی و جواب شبهات همبوشیها
(مناسب جهت ارائه در دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی)
√ @borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_فلسفه
#وحدت_وجود
⬇️ دیدگاه آیت الله مرعشی رضوان الله علیه در مورد صوفیه
〰〰〰⛔️⛔️〰〰〰〰
مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علی در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به وحدت وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت. گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و
از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند
مانند: «لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند. آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با
حدیث جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📒احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد ۱، صفحه ۱۸۲-۱۸۵
اسکن کتاب:
http://bit.ly/2Ek6XE6
پوستر:
http://bit.ly/2Gwd6Dn
〰〰〰〰〰〰
✅ کانال برهان و نقد تصوف
@borrhan
#نقد_فلسفه
#وحدت_وجود
⬇️ دیدگاه آیت الله مرعشی رضوان الله علیه در مورد صوفیه
〰〰〰⛔️⛔️〰〰〰〰
مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علی در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به وحدت وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت. گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و
از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند
مانند: «لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند. آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با
حدیث جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📒احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد ۱، صفحه ۱۸۲-۱۸۵
اسکن کتاب:
http://bit.ly/2Ek6XE6
پوستر:
http://bit.ly/2Gwd6Dn
〰〰〰〰〰〰
✅ کانال برهان و نقد تصوف
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_مدعی_یمانی
⁉️❕آیا #جنیان در زندگی ما نقش دارند؟
⁉️❕و به چه ترتیب خودمان اجازه ورود آنها را در زندگی و یا خواب خود صادر میکنیم؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
تا وقتی ما خودمان اراده نکنیم و مستقیم یا غیر مستقیم اعمالی که افراد مغرض و شیاطین یا اعوان و انصار آنها را که به ما میدهند اجرا نکنیم
#هیچ_ضرری از طرف طایفه جن به ما وارد نخواهد شد.
⛔️یکی از حربه های فرقه های نوظهور
استفاده از ایادی شیاطین جن است
👈 ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم
القائات آنها در #خواب و هم در #بیداری موثر است.
خصوصاً فرقه های
🔸 #متصوفه
🔸 #عرفان_حلقه
🔸 #همبوشی (یمانی دروغین)
از این حربه خوب استفاده میکنند.
این فرقه ها👇🏻
اوراد، طلسم ها و اذکاری را در قالب دعای خواب یا افزایش رزق و...که بعضا نام خدا و اهل بیت هم در آنست
(مانند برخی صوفیان که ازنام مولاعلی و حضرت زهراء سلام الله علیهما هم سوء استفاده میکنند.)
در قالب دستورات حتی بصورت هدیه در قالب جانماز و دستبند و ....
به شما داده و بمحض انجام این دستورات
موکلی از جن را همراه خود میکنید
البته تحت کنترل اذناب این
فرقه ها.
✅ پس (دقت کنید)👇🏻
🔺هر دعایی که برای خواب دیدن اهل بیت یا دستوری دادن خصوصا از طرف ریاست فرقه ،حتی اگر در دعا
نام خدا و اسامی مقدس بود
انجام ندهید.!
🔺 ادعیه و دستورات دیگر آنها که در قالب افزایش رزق و.. داده میشود اگر از خود #اهل_بیت علیهم السلام #صادر نشده باشد آنها
را نیز انجام ندهید.
🔺مراقب هدایای آنها باشید
مخصوصا آویز گردنی فلزی ، جانماز ، انگشتر و..
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در نهایت خود شما مسئول ورود این اجنه به خواب و یا زندگی خود هستید
و آنها عذر دارند که میگویند ما فقط دعوت کردیم خودشان اجرا کردند!!
🔗 در کلیپ الحاقی توضیحات تکمیلی استاد #مسعود_مؤمنی را حتما استماع فرمائید!
👁🗨 کانال برهان و نقد مدعیان دروغین
@borrhan
⁉️❕آیا #جنیان در زندگی ما نقش دارند؟
⁉️❕و به چه ترتیب خودمان اجازه ورود آنها را در زندگی و یا خواب خود صادر میکنیم؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
تا وقتی ما خودمان اراده نکنیم و مستقیم یا غیر مستقیم اعمالی که افراد مغرض و شیاطین یا اعوان و انصار آنها را که به ما میدهند اجرا نکنیم
#هیچ_ضرری از طرف طایفه جن به ما وارد نخواهد شد.
⛔️یکی از حربه های فرقه های نوظهور
استفاده از ایادی شیاطین جن است
👈 ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم
القائات آنها در #خواب و هم در #بیداری موثر است.
خصوصاً فرقه های
🔸 #متصوفه
🔸 #عرفان_حلقه
🔸 #همبوشی (یمانی دروغین)
از این حربه خوب استفاده میکنند.
این فرقه ها👇🏻
اوراد، طلسم ها و اذکاری را در قالب دعای خواب یا افزایش رزق و...که بعضا نام خدا و اهل بیت هم در آنست
(مانند برخی صوفیان که ازنام مولاعلی و حضرت زهراء سلام الله علیهما هم سوء استفاده میکنند.)
در قالب دستورات حتی بصورت هدیه در قالب جانماز و دستبند و ....
به شما داده و بمحض انجام این دستورات
موکلی از جن را همراه خود میکنید
البته تحت کنترل اذناب این
فرقه ها.
✅ پس (دقت کنید)👇🏻
🔺هر دعایی که برای خواب دیدن اهل بیت یا دستوری دادن خصوصا از طرف ریاست فرقه ،حتی اگر در دعا
نام خدا و اسامی مقدس بود
انجام ندهید.!
🔺 ادعیه و دستورات دیگر آنها که در قالب افزایش رزق و.. داده میشود اگر از خود #اهل_بیت علیهم السلام #صادر نشده باشد آنها
را نیز انجام ندهید.
🔺مراقب هدایای آنها باشید
مخصوصا آویز گردنی فلزی ، جانماز ، انگشتر و..
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در نهایت خود شما مسئول ورود این اجنه به خواب و یا زندگی خود هستید
و آنها عذر دارند که میگویند ما فقط دعوت کردیم خودشان اجرا کردند!!
🔗 در کلیپ الحاقی توضیحات تکمیلی استاد #مسعود_مؤمنی را حتما استماع فرمائید!
👁🗨 کانال برهان و نقد مدعیان دروغین
@borrhan
Telegram
attach 📎
#پاسخ_به_شبهات
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود
⁉️تفاوت عرفان و تصوف چیست؟؟؟
〰▪️⬇️〰〰〰〰〰
پاسخ در یک کلام :: #هیچ
✅ مکتب تصوف تا قرن ششم و هفتم فقط در میان اهل سنت رواج داشت اما از قرن ششم تا هشتم به تدریج علمای متفاوتی در جهان تشیع پیدا شدند (مانند ابوالفتوح رازی و ورام بن ابی فراس و ابن میثم بحرانی) که افعال آنها (ناخواسته) زمینه ساز ورود تصوف به تشیع شد.
ویژگی منحصر به فرد آنها، نقل اقوال برخی از صوفیان مانند بایزید و حلاج بوده و در تبیین و توجیه عبارات اعلام تصوف سعی بلیغ به خرج می دادند. گرچه این عالمان صوفی نبودند اما گوشه چشم و نیمچه ارادتی به صوفی مسلکان داشتند لکن همواره مرزبندی تشیع و تصوف را حفظ کرده و این دو را درهم نمی آمیختند.
در قرن هشتم اما اوضاع به طور کلی دگرگون شد و دیگر سخن از نقل قول و توضیح عبارات صوفیه نبود،
بلکه فقیهی در عالم تشیع ظهور کرد که تصوف و تشیع را حقیقتی واحد معرفی نموده و این دو را دو روی یک سکه خواند و آن شخص #سید_حیدر_آملی بود که رسالت غیر مقدس وی را فقیه اخباری مسلک دیگری به نام ابن ابی جمهور احسایی به اتمام و کمال رساند.
در قرن نهم با ظهور سلسله صفویه، عالمان بلند پایه شیعه به دعوت شاهنشاهان، از جبل عامل و عراق به سمت ایران سرازیر شدند و نبض مراکز فرهنگی و دینی این مرز و بوم را به دست گرفته و تمام مظاهر تصوف را از زندگانی دینی و اجتماعی این مردمان زدودند به طوری که تصوف به حاشیه رانده شده و مشایخ سلاسل و فرقه های بزرگ و صاحب نام صوفیه به هند و ممالک عثمانی کوچ یا فرار کردند.
در این دوران تصوف، امری بسیار مذموم و منکر شمرده می شد لذا عالمانی از شیعه که به مکتب صوفیان تمایل داشتند ناچار شدند همان تعالیم و آموزه های صوفیانه را به نام دیگری عرضه کنند، نامی مقدس و موجه، که نزد عامه مردم قبیح شمرده نشده و مورد پسند متشرعین باشد و
این نام همان واژه " #عرفان " میباشد.
▪️مخلص کلام اینکه، در برهه ای از تاریخ تشیع، تصوف در حکم قبیح ترین واژگان و صوفیان در عداد خبیث ترین اشخاص شمرده می شدند و دلبستگان و شیفتگان و والهان این مکتب، برای ادامه حیات اجتماعی و دینی خود ناچار شدند در پشت واژه ممدوح و مقبول و همه پسند"عرفان" مخفی شده و
همان تعالیم فاسد و کلمات کفرآمیز تصوف را این بار تحت لوایی مقدس و عناوین فریبنده و قالب های زیبا و کلمات تغز به خورد مردم دهند.
بنابراین عرفان و تصوف هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشته و اتحاد ماهوی دارند و عرفان از جهت نفاق و تزویر بیشتری که به خرج می دهد، به مراتب خطرناک تر است.
❌ این را هم اضافه کنیم که برخی از محققان معتقدند عرفان و تصوف دو مقوله کاملا متفاوت هستند و عرفای شیعه با عرفای صوفی زمین تا آسمان متفاوتند. به زعم اینها،
صوفیان در عمل شریعت گریز و در بینش، حلولی و اتحادی اند اما عرفا در عمل متشرع و در اعتقادات کاملا سالم اند.
⭕️ درحالیکه به گواه گزارشات متقن تاریخی و به اعتراف خود عرفا، آنها نیز در هنگام جذبه مانند دیگر صوفیان شریعت گریز بوده و در جنبه نظری نیز، یک وحدت وجودی محض هستند و بساط مرید و مراد بازی و مهمل گویی در هر دو طایفه برقرار و پابرجا است.
(آری شریعت گریزی عملی عرفا موقت و شریعت گریزی صوفیان دائم-موقت است لکن مبانی نظری شریعت گریزی آنها کوچکترین تفاوتی ندارد)
------------------------
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
تمام عرفای قرن هفتم به بعد شاگرد ابن عربی هستند.
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
اهل عرفان در واقع همان صوفیه هستند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح
@borrhan
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود
⁉️تفاوت عرفان و تصوف چیست؟؟؟
〰▪️⬇️〰〰〰〰〰
پاسخ در یک کلام :: #هیچ
✅ مکتب تصوف تا قرن ششم و هفتم فقط در میان اهل سنت رواج داشت اما از قرن ششم تا هشتم به تدریج علمای متفاوتی در جهان تشیع پیدا شدند (مانند ابوالفتوح رازی و ورام بن ابی فراس و ابن میثم بحرانی) که افعال آنها (ناخواسته) زمینه ساز ورود تصوف به تشیع شد.
ویژگی منحصر به فرد آنها، نقل اقوال برخی از صوفیان مانند بایزید و حلاج بوده و در تبیین و توجیه عبارات اعلام تصوف سعی بلیغ به خرج می دادند. گرچه این عالمان صوفی نبودند اما گوشه چشم و نیمچه ارادتی به صوفی مسلکان داشتند لکن همواره مرزبندی تشیع و تصوف را حفظ کرده و این دو را درهم نمی آمیختند.
در قرن هشتم اما اوضاع به طور کلی دگرگون شد و دیگر سخن از نقل قول و توضیح عبارات صوفیه نبود،
بلکه فقیهی در عالم تشیع ظهور کرد که تصوف و تشیع را حقیقتی واحد معرفی نموده و این دو را دو روی یک سکه خواند و آن شخص #سید_حیدر_آملی بود که رسالت غیر مقدس وی را فقیه اخباری مسلک دیگری به نام ابن ابی جمهور احسایی به اتمام و کمال رساند.
در قرن نهم با ظهور سلسله صفویه، عالمان بلند پایه شیعه به دعوت شاهنشاهان، از جبل عامل و عراق به سمت ایران سرازیر شدند و نبض مراکز فرهنگی و دینی این مرز و بوم را به دست گرفته و تمام مظاهر تصوف را از زندگانی دینی و اجتماعی این مردمان زدودند به طوری که تصوف به حاشیه رانده شده و مشایخ سلاسل و فرقه های بزرگ و صاحب نام صوفیه به هند و ممالک عثمانی کوچ یا فرار کردند.
در این دوران تصوف، امری بسیار مذموم و منکر شمرده می شد لذا عالمانی از شیعه که به مکتب صوفیان تمایل داشتند ناچار شدند همان تعالیم و آموزه های صوفیانه را به نام دیگری عرضه کنند، نامی مقدس و موجه، که نزد عامه مردم قبیح شمرده نشده و مورد پسند متشرعین باشد و
این نام همان واژه " #عرفان " میباشد.
▪️مخلص کلام اینکه، در برهه ای از تاریخ تشیع، تصوف در حکم قبیح ترین واژگان و صوفیان در عداد خبیث ترین اشخاص شمرده می شدند و دلبستگان و شیفتگان و والهان این مکتب، برای ادامه حیات اجتماعی و دینی خود ناچار شدند در پشت واژه ممدوح و مقبول و همه پسند"عرفان" مخفی شده و
همان تعالیم فاسد و کلمات کفرآمیز تصوف را این بار تحت لوایی مقدس و عناوین فریبنده و قالب های زیبا و کلمات تغز به خورد مردم دهند.
بنابراین عرفان و تصوف هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشته و اتحاد ماهوی دارند و عرفان از جهت نفاق و تزویر بیشتری که به خرج می دهد، به مراتب خطرناک تر است.
❌ این را هم اضافه کنیم که برخی از محققان معتقدند عرفان و تصوف دو مقوله کاملا متفاوت هستند و عرفای شیعه با عرفای صوفی زمین تا آسمان متفاوتند. به زعم اینها،
صوفیان در عمل شریعت گریز و در بینش، حلولی و اتحادی اند اما عرفا در عمل متشرع و در اعتقادات کاملا سالم اند.
⭕️ درحالیکه به گواه گزارشات متقن تاریخی و به اعتراف خود عرفا، آنها نیز در هنگام جذبه مانند دیگر صوفیان شریعت گریز بوده و در جنبه نظری نیز، یک وحدت وجودی محض هستند و بساط مرید و مراد بازی و مهمل گویی در هر دو طایفه برقرار و پابرجا است.
(آری شریعت گریزی عملی عرفا موقت و شریعت گریزی صوفیان دائم-موقت است لکن مبانی نظری شریعت گریزی آنها کوچکترین تفاوتی ندارد)
------------------------
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
تمام عرفای قرن هفتم به بعد شاگرد ابن عربی هستند.
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
اهل عرفان در واقع همان صوفیه هستند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح
@borrhan
Telegram
[ کانال برهان ]
❗️❕ اعترافی تلخ
💥تمام عرفائی که در میان تمام ملل اسلامی هستند شاگردان مکتب ابن عربی هستند!!
🔹 استاد #مطهری با آنکه خود از طرفداران عرفان و تصوف است مینویسند:
✍️ تعبیر " انسان کامل " در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است . امروز در اروپا…
💥تمام عرفائی که در میان تمام ملل اسلامی هستند شاگردان مکتب ابن عربی هستند!!
🔹 استاد #مطهری با آنکه خود از طرفداران عرفان و تصوف است مینویسند:
✍️ تعبیر " انسان کامل " در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است . امروز در اروپا…
#عرفان_اهل_بیت علیهمالسلام
#نقد_تصوف
#علم_زندگی
⁉️چه کنیم تا از #نماز و عبادات خود لذت ببریم؟
⁉️چه کنیم تا محبت خدا و اهل بیت در قلب ما جای بگیرد؟
⁉️زندگی و حیات گوارا چگونه حاصل میشود؟
------💢🔆💢-----------
🔻پاسخ از خود خداوند در #حدیث_قدسی:
قالَ اللّهُ تعالى :
يا أحمَدُ ، هَل تَدري أيُّ عَيشٍ أهنى ، وأيُّ حَياةٍ أبقى؟ قالَ : اللّهُمَّ لا .
قالَ : أمَّا العَيشُ الهَنيءُ فَهُوَ الَّذي لا يَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِكري ، ولا يَنسى نِعمَتي ، ولا يَجهَلُ حَقّي ، يَطلُبُ رِضايَ لَيلَهُ ونَهارَهُ.
وأمَّا الحَياةُ الباقِيَةُ فَهِيَ الَّتي يَعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّى تَهونَ عَلَيهِ الدُّنيا وتَصغُرَ في عَينَيهِ ، وتَعظُمَ الآخِرَةُ عِندَهُ ، ويُؤثِرَ هَوايَ عَلى هَواهُ ، ويَبتَغيَ مَرضاتي ، ويُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتي ، ويَذكُرَ عِلمي بِهِ ، ويُراقِبَني بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عِندَ كُلِّ سَيِّئَةٍ ومَعصِيَةٍ ، ويَنفيَ قَلبَهُ عَن كُلِّ ما أكرَهُ ، ويُبغِضَ الشَّيطانَ ووَساوِسَهُ ، لا يَجعَلَ لاِءِبليسَ عَلى قَلبِهِ سُلطانا وسَبيلاً .
فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ أسكَنتُ في قَلبِهِ حُبّا حَتّى أجعَلَ قَلبَهُ لي ، وفَراغَهُ وَاشتِغالَهُ وهَمَّهُ وحَديثَهُ مِنَ النِّعمَةِ الَّتي أنعَمتُ بِها عَلى أهلِ مَحَبَّتي مِن خَلقي ، وأفتَحَ عَينَ قَلبِهِ وسَمعِهِ حَتّى يَسمَعَ بِقَلبِهِ ويَنظُرَ بِقَلبِهِ إلى جَلالي وعَظَمَتي ، واُضَيِّقَ عَلَيهِ الدُّنيا ، واُبَغِّضَ إلَيهِ ما فيها مِنَ اللَّذّاتِ ، واُحَذِّرَهُ مِن الدُّنيا وما فيها كَما يُحَذِّرُ الرّاعي غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَكَةِ . فَإِذا كانَ هكَذا يَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا ، ويَنقُلُ مِن دارِ الفَناءِ إلى دارِ البَقاءِ ، ومِن دارِ الشَّيطانِ إلى دارِ الرَّحمنِ . يا أحمَدُ ، لاَُزَيِّنُهُ بِالهَيبَةِ وَالعَظَمَةِ .
فَهذا هُوَ العَيشُ الهَنيءُ وَالحَياةُ الباقِيَةُ ، وهذا مَقامُ الرّاضينَ؛ فَمَن عَمِلَ بِرِضائي ألزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُكرا لا يُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِكرا لا يُخالِطُهُ النِّسيانُ ، ومَحَبَّةً لا يُؤثِرُ عَلى مَحَبَّتي مَحَبَّةَ المَخلوقينَ . فَإِذا أحَبَّني أحبَبتُهُ ، وأفتَحُ عَينَ قَلبِهِ إلى جَلالي ، فَلا اُخفي عَلَيهِ خاصَّةَ خَلقي ، فَاُناجيهِ في ظُلَمِ اللَّيلِ ونورِ النَّهارِ حَتّى يَنقَطِعَ حَديثُهُ مِنَ المَخلوقينَ ومُجالَسَتُهُ مَعَهُم ، واُسمِعُهُ كَلامي وكَلامَ مَلائِكَتي ، واُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذي سَتَرتُهُ عَن خَلقي .
🔻ترجمه:
«اى احمد ! مى دانى كدام زندگى، گواراتر و كدام حيات ، پايدارتر است ؟».
گفت : بارالها ! نه .
فرمود :
«اما #زندگى_گوارا آن است كه دارندهاش ، از يادم خسته نمىشود، نعمتم را فراموش نمىكند ، حقّم را ناديده نمىگيرد و در شب و روزش ، جوياى خشنودى من است.
امّا #حيات_پايدار ، آن است كه دارندهاش چنان براى خود عمل مىكند كه دنيا بر او خوار شود و در چشمانش كوچك گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود .خواسته ام را بر خواسته اش مقدّم مىدارد و جوياى خشنودى من است .
حقّ بزرگىِ مرا به جاى مى آورد ، آگاهى مرا نسبت به خودش به ياد دارد و در شب و روز و در كنار هر زشتى و گناهى ، مرا مراقب خود مىبيند و قلبش را از هر آنچه ناخوش مىدارم ، مى زدايد . شيطان و وسوسه هايش را دشمن مىدارد و براى شيطان بر قلبش سلطهاى و راهى نمى گذارد.
پس چون چنين كند ، در قلبش محبّتى مىنهم تا آن جا كه قلبش را از آنِ خود مى سازم و فراغت و اشتغال و انديشه و سخنش را از نعمتى كه به دوستانم در ميان خلق بخشيده ام، ويژه خود مىگردانم و چشم و گوش و
قلبش را مىگشايم تا آن كه با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنيا را بر او تنگ مى سازم و لذّت هايش را منفور او مىگردانم و او را چنان از دنيا برحذر مىدارم كه شبان ، گوسفندانش را از چراگاه هاى هلاكتبار برحذر مى دارد؛
پس چون چنين شود ، سخت از مردم مىگريزد و از سراى ناپايدار ، به سراى پايدار و از سراى شيطان ، به سراى رحمان منتقل مى گردد؛ اى احمد ! او را با هيبت و عظمت مىآرايم.
اين است زندگى گوارا و حيات پايدار ، و اين است مقام خشنودان.
هركس بر طبق خشنودى من رفتار كند، #سه_صفت را همراه او مى سازم:
به او #شكرى را مىشناسانم كه جهل با آن در نياميزد ، و #يادى كه فراموشى با آن در نياميزد ، و #محبتى كه با وجود آن ، محبّت آفريدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش مىدارم و چشم دلش را به سوى جلالم مى گشايم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمى دارم و
در تاريكى هاى شب و روشنايى هاى روز ، با او رازگويى مىكنم تا آن كه از سخن گفتن با آفريدگان و همنشينى با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازى را كه از خلقم پنهان داشته ام ، به او بشناسانم» .
📚ارشاد القلوب. حدیث #معراج
🔹@borrhan
#نقد_تصوف
#علم_زندگی
⁉️چه کنیم تا از #نماز و عبادات خود لذت ببریم؟
⁉️چه کنیم تا محبت خدا و اهل بیت در قلب ما جای بگیرد؟
⁉️زندگی و حیات گوارا چگونه حاصل میشود؟
------💢🔆💢-----------
🔻پاسخ از خود خداوند در #حدیث_قدسی:
قالَ اللّهُ تعالى :
يا أحمَدُ ، هَل تَدري أيُّ عَيشٍ أهنى ، وأيُّ حَياةٍ أبقى؟ قالَ : اللّهُمَّ لا .
قالَ : أمَّا العَيشُ الهَنيءُ فَهُوَ الَّذي لا يَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِكري ، ولا يَنسى نِعمَتي ، ولا يَجهَلُ حَقّي ، يَطلُبُ رِضايَ لَيلَهُ ونَهارَهُ.
وأمَّا الحَياةُ الباقِيَةُ فَهِيَ الَّتي يَعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّى تَهونَ عَلَيهِ الدُّنيا وتَصغُرَ في عَينَيهِ ، وتَعظُمَ الآخِرَةُ عِندَهُ ، ويُؤثِرَ هَوايَ عَلى هَواهُ ، ويَبتَغيَ مَرضاتي ، ويُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتي ، ويَذكُرَ عِلمي بِهِ ، ويُراقِبَني بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عِندَ كُلِّ سَيِّئَةٍ ومَعصِيَةٍ ، ويَنفيَ قَلبَهُ عَن كُلِّ ما أكرَهُ ، ويُبغِضَ الشَّيطانَ ووَساوِسَهُ ، لا يَجعَلَ لاِءِبليسَ عَلى قَلبِهِ سُلطانا وسَبيلاً .
فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ أسكَنتُ في قَلبِهِ حُبّا حَتّى أجعَلَ قَلبَهُ لي ، وفَراغَهُ وَاشتِغالَهُ وهَمَّهُ وحَديثَهُ مِنَ النِّعمَةِ الَّتي أنعَمتُ بِها عَلى أهلِ مَحَبَّتي مِن خَلقي ، وأفتَحَ عَينَ قَلبِهِ وسَمعِهِ حَتّى يَسمَعَ بِقَلبِهِ ويَنظُرَ بِقَلبِهِ إلى جَلالي وعَظَمَتي ، واُضَيِّقَ عَلَيهِ الدُّنيا ، واُبَغِّضَ إلَيهِ ما فيها مِنَ اللَّذّاتِ ، واُحَذِّرَهُ مِن الدُّنيا وما فيها كَما يُحَذِّرُ الرّاعي غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَكَةِ . فَإِذا كانَ هكَذا يَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا ، ويَنقُلُ مِن دارِ الفَناءِ إلى دارِ البَقاءِ ، ومِن دارِ الشَّيطانِ إلى دارِ الرَّحمنِ . يا أحمَدُ ، لاَُزَيِّنُهُ بِالهَيبَةِ وَالعَظَمَةِ .
فَهذا هُوَ العَيشُ الهَنيءُ وَالحَياةُ الباقِيَةُ ، وهذا مَقامُ الرّاضينَ؛ فَمَن عَمِلَ بِرِضائي ألزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُكرا لا يُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِكرا لا يُخالِطُهُ النِّسيانُ ، ومَحَبَّةً لا يُؤثِرُ عَلى مَحَبَّتي مَحَبَّةَ المَخلوقينَ . فَإِذا أحَبَّني أحبَبتُهُ ، وأفتَحُ عَينَ قَلبِهِ إلى جَلالي ، فَلا اُخفي عَلَيهِ خاصَّةَ خَلقي ، فَاُناجيهِ في ظُلَمِ اللَّيلِ ونورِ النَّهارِ حَتّى يَنقَطِعَ حَديثُهُ مِنَ المَخلوقينَ ومُجالَسَتُهُ مَعَهُم ، واُسمِعُهُ كَلامي وكَلامَ مَلائِكَتي ، واُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذي سَتَرتُهُ عَن خَلقي .
🔻ترجمه:
«اى احمد ! مى دانى كدام زندگى، گواراتر و كدام حيات ، پايدارتر است ؟».
گفت : بارالها ! نه .
فرمود :
«اما #زندگى_گوارا آن است كه دارندهاش ، از يادم خسته نمىشود، نعمتم را فراموش نمىكند ، حقّم را ناديده نمىگيرد و در شب و روزش ، جوياى خشنودى من است.
امّا #حيات_پايدار ، آن است كه دارندهاش چنان براى خود عمل مىكند كه دنيا بر او خوار شود و در چشمانش كوچك گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود .خواسته ام را بر خواسته اش مقدّم مىدارد و جوياى خشنودى من است .
حقّ بزرگىِ مرا به جاى مى آورد ، آگاهى مرا نسبت به خودش به ياد دارد و در شب و روز و در كنار هر زشتى و گناهى ، مرا مراقب خود مىبيند و قلبش را از هر آنچه ناخوش مىدارم ، مى زدايد . شيطان و وسوسه هايش را دشمن مىدارد و براى شيطان بر قلبش سلطهاى و راهى نمى گذارد.
پس چون چنين كند ، در قلبش محبّتى مىنهم تا آن جا كه قلبش را از آنِ خود مى سازم و فراغت و اشتغال و انديشه و سخنش را از نعمتى كه به دوستانم در ميان خلق بخشيده ام، ويژه خود مىگردانم و چشم و گوش و
قلبش را مىگشايم تا آن كه با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنيا را بر او تنگ مى سازم و لذّت هايش را منفور او مىگردانم و او را چنان از دنيا برحذر مىدارم كه شبان ، گوسفندانش را از چراگاه هاى هلاكتبار برحذر مى دارد؛
پس چون چنين شود ، سخت از مردم مىگريزد و از سراى ناپايدار ، به سراى پايدار و از سراى شيطان ، به سراى رحمان منتقل مى گردد؛ اى احمد ! او را با هيبت و عظمت مىآرايم.
اين است زندگى گوارا و حيات پايدار ، و اين است مقام خشنودان.
هركس بر طبق خشنودى من رفتار كند، #سه_صفت را همراه او مى سازم:
به او #شكرى را مىشناسانم كه جهل با آن در نياميزد ، و #يادى كه فراموشى با آن در نياميزد ، و #محبتى كه با وجود آن ، محبّت آفريدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش مىدارم و چشم دلش را به سوى جلالم مى گشايم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمى دارم و
در تاريكى هاى شب و روشنايى هاى روز ، با او رازگويى مىكنم تا آن كه از سخن گفتن با آفريدگان و همنشينى با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازى را كه از خلقم پنهان داشته ام ، به او بشناسانم» .
📚ارشاد القلوب. حدیث #معراج
🔹@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی (۳۶)
#نقد_عرفان_حلقه (۱۷)
❗️آثار تبعیت از شیخ در تصوف و عرفان های نوظهور
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
⁉️❔تا به حال فکر کرده اید که چرا مشایخ صوفیه و عرفان های نوظهور تاکید و اصرار شدیدی دارند که شخص حتما باید مرید و تسلیم آنها شود و تبعیت تام و بدون چون و چرا از او داشته باشد؟
خب مگر چه اشکالی دارد وقتی مراد به مرید دستوری می دهد، مرید حکمت و علت آن را نیز جویا شود؟؟
⁉️❔چرا عین القضات همدانی باید چنین بگوید:
مرید کسی است که خود را در پیر بازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امری کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر.
📚تمهیدات ص 98
⁉️❔چرا شمس تبریزی باید بگوید:
سوال کردن از شیخ، بدعت است.
📚مقالات شمس ص 203
✅ پاسخ:
گرچه تسلیم و مُرید و عَبد بودن در برابر مَستر یا شیخ یا مراد، در ظاهر چیزی بیشتر از پرهیز از سوال کردن و تمرد زبانی و فعلی نیست، اما در حقیقت و باطن ماجرا، امری فراتر از چیزی که می پندارید وجود دارد. موضوعی که رکن رکین تمام فرقه های صوفیه و عرفان های نوپدید است.
⚠️ تاکنون فکر کردید که چرا خداوند انقدر تاکید دارد که ولایت غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام را نپذیرید؟
🔚🔚 تبیعت مطلق و بدون چون و چرا به معنای پذیرش ولایت و سلطنت مراد بر انسان است و میدانید که پذیرفتن ولایت غیر معصومین، مساوی است با پذیرش ولایت شیاطین انس و جن و خداوند میفرماید:
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّه.
♻️اما نکته اساسی این است که:
شما با تبعیت مطلق از مراد و پذیرش ولایت او، اجازه داده اید که در وجود و ذهن و روح و جسم شما #تصرف کند و افسار خود را به او دادهاید!
به عبارت دیگر، همان طور که خودتان بر وجود خویش سلطنت و احاطه دارید، او را نیز در این سلطنت شریک ساخته اید و مراد با توانایی هایی که دارد، میتواند به هرنحوی که بخواهد در تفکر و روح شما تصرف کرده و مطالبی را القا کند.
به همین جهت است که اگر کسی مرید دیگری شود، تقریبا برگرداندن او محال است زیرا به اندازه ای تحت نفوذ و القائات مراد واقع شده است که به حقانیت او قطع و یقین پیدا کرده و حرف دیگری را اصلا گوش نمیدهد.
📌محمد علی #طاهری شخصی که چند سال پیش #عرفان_حلقه را بر پایه تعالیم عرفان و تصوف پایه گذاری کرد و در این راستا، تمام آموزه های تصوف را در فرقه خود با الفاظ مدرن و امروزی پیاده ساخت. (بدون کوچکترین تفاوتی)
طاهری مدعی بود می تواند بیماران را شفا دهد اما یک شرط دارد.
و همانطور که حدس زدید، آن شرط نیز تبعیت مطلق و تسلیم محض بودن است! زیرا فقط در این صورت است که می تواند در ساحت وجودی مریدان خود تصرف کند و ولایت داشته باشد.
طاهری می گوید:
تسلیم در عرفان حلقه تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر ماست.
📚عرفان کیهانی،ص100
حالا که این موضوع را فهمیدید این سخن ذوالنون مصری قابل فهم میشود که میگوید:
«هرگز مرید نَبُوَد، تا استاد خود را فرمان برنده تر نبود از خدای .»
📚تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 131
✅🔚✅ برای در امان بودن از آفات و مضرات و حفظ ایمان خود، از هیچ کس جز معصومین تبعیت مطلق نداشته باشید.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🎥 در فیلم الحاقی ،
طاهری سرکرده عرفان ضاله #حلقه را درحال #جنگیری مشاهده می کنید. و البته مردمی که به اسم عرفان حقیقی و لقاء الله و یا درمان، خود را در دست این شیادین میسپارند.
اولین قدم برای ورود جنیان و شیاطین (انس و جن) "#تسلیم_محض" شدن است. به همین جهت کسانی که در ابتدای کار تسلیم نشده و امر خود را به این شیاطین تفویض نمیکنند آسیب کمتری میبینند.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_شمس_تبریزی (۳۶)
#نقد_عرفان_حلقه (۱۷)
❗️آثار تبعیت از شیخ در تصوف و عرفان های نوظهور
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
⁉️❔تا به حال فکر کرده اید که چرا مشایخ صوفیه و عرفان های نوظهور تاکید و اصرار شدیدی دارند که شخص حتما باید مرید و تسلیم آنها شود و تبعیت تام و بدون چون و چرا از او داشته باشد؟
خب مگر چه اشکالی دارد وقتی مراد به مرید دستوری می دهد، مرید حکمت و علت آن را نیز جویا شود؟؟
⁉️❔چرا عین القضات همدانی باید چنین بگوید:
مرید کسی است که خود را در پیر بازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امری کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر.
📚تمهیدات ص 98
⁉️❔چرا شمس تبریزی باید بگوید:
سوال کردن از شیخ، بدعت است.
📚مقالات شمس ص 203
✅ پاسخ:
گرچه تسلیم و مُرید و عَبد بودن در برابر مَستر یا شیخ یا مراد، در ظاهر چیزی بیشتر از پرهیز از سوال کردن و تمرد زبانی و فعلی نیست، اما در حقیقت و باطن ماجرا، امری فراتر از چیزی که می پندارید وجود دارد. موضوعی که رکن رکین تمام فرقه های صوفیه و عرفان های نوپدید است.
⚠️ تاکنون فکر کردید که چرا خداوند انقدر تاکید دارد که ولایت غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام را نپذیرید؟
🔚🔚 تبیعت مطلق و بدون چون و چرا به معنای پذیرش ولایت و سلطنت مراد بر انسان است و میدانید که پذیرفتن ولایت غیر معصومین، مساوی است با پذیرش ولایت شیاطین انس و جن و خداوند میفرماید:
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّه.
♻️اما نکته اساسی این است که:
شما با تبعیت مطلق از مراد و پذیرش ولایت او، اجازه داده اید که در وجود و ذهن و روح و جسم شما #تصرف کند و افسار خود را به او دادهاید!
به عبارت دیگر، همان طور که خودتان بر وجود خویش سلطنت و احاطه دارید، او را نیز در این سلطنت شریک ساخته اید و مراد با توانایی هایی که دارد، میتواند به هرنحوی که بخواهد در تفکر و روح شما تصرف کرده و مطالبی را القا کند.
به همین جهت است که اگر کسی مرید دیگری شود، تقریبا برگرداندن او محال است زیرا به اندازه ای تحت نفوذ و القائات مراد واقع شده است که به حقانیت او قطع و یقین پیدا کرده و حرف دیگری را اصلا گوش نمیدهد.
📌محمد علی #طاهری شخصی که چند سال پیش #عرفان_حلقه را بر پایه تعالیم عرفان و تصوف پایه گذاری کرد و در این راستا، تمام آموزه های تصوف را در فرقه خود با الفاظ مدرن و امروزی پیاده ساخت. (بدون کوچکترین تفاوتی)
طاهری مدعی بود می تواند بیماران را شفا دهد اما یک شرط دارد.
و همانطور که حدس زدید، آن شرط نیز تبعیت مطلق و تسلیم محض بودن است! زیرا فقط در این صورت است که می تواند در ساحت وجودی مریدان خود تصرف کند و ولایت داشته باشد.
طاهری می گوید:
تسلیم در عرفان حلقه تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر ماست.
📚عرفان کیهانی،ص100
حالا که این موضوع را فهمیدید این سخن ذوالنون مصری قابل فهم میشود که میگوید:
«هرگز مرید نَبُوَد، تا استاد خود را فرمان برنده تر نبود از خدای .»
📚تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 131
✅🔚✅ برای در امان بودن از آفات و مضرات و حفظ ایمان خود، از هیچ کس جز معصومین تبعیت مطلق نداشته باشید.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🎥 در فیلم الحاقی ،
طاهری سرکرده عرفان ضاله #حلقه را درحال #جنگیری مشاهده می کنید. و البته مردمی که به اسم عرفان حقیقی و لقاء الله و یا درمان، خود را در دست این شیادین میسپارند.
اولین قدم برای ورود جنیان و شیاطین (انس و جن) "#تسلیم_محض" شدن است. به همین جهت کسانی که در ابتدای کار تسلیم نشده و امر خود را به این شیاطین تفویض نمیکنند آسیب کمتری میبینند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎