#پاسخ_به_شبهات
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود
⁉️تفاوت عرفان و تصوف چیست؟؟؟
〰▪️⬇️〰〰〰〰〰
پاسخ در یک کلام :: #هیچ
✅ مکتب تصوف تا قرن ششم و هفتم فقط در میان اهل سنت رواج داشت اما از قرن ششم تا هشتم به تدریج علمای متفاوتی در جهان تشیع پیدا شدند (مانند ابوالفتوح رازی و ورام بن ابی فراس و ابن میثم بحرانی) که افعال آنها (ناخواسته) زمینه ساز ورود تصوف به تشیع شد.
ویژگی منحصر به فرد آنها، نقل اقوال برخی از صوفیان مانند بایزید و حلاج بوده و در تبیین و توجیه عبارات اعلام تصوف سعی بلیغ به خرج می دادند. گرچه این عالمان صوفی نبودند اما گوشه چشم و نیمچه ارادتی به صوفی مسلکان داشتند لکن همواره مرزبندی تشیع و تصوف را حفظ کرده و این دو را درهم نمی آمیختند.
در قرن هشتم اما اوضاع به طور کلی دگرگون شد و دیگر سخن از نقل قول و توضیح عبارات صوفیه نبود،
بلکه فقیهی در عالم تشیع ظهور کرد که تصوف و تشیع را حقیقتی واحد معرفی نموده و این دو را دو روی یک سکه خواند و آن شخص #سید_حیدر_آملی بود که رسالت غیر مقدس وی را فقیه اخباری مسلک دیگری به نام ابن ابی جمهور احسایی به اتمام و کمال رساند.
در قرن نهم با ظهور سلسله صفویه، عالمان بلند پایه شیعه به دعوت شاهنشاهان، از جبل عامل و عراق به سمت ایران سرازیر شدند و نبض مراکز فرهنگی و دینی این مرز و بوم را به دست گرفته و تمام مظاهر تصوف را از زندگانی دینی و اجتماعی این مردمان زدودند به طوری که تصوف به حاشیه رانده شده و مشایخ سلاسل و فرقه های بزرگ و صاحب نام صوفیه به هند و ممالک عثمانی کوچ یا فرار کردند.
در این دوران تصوف، امری بسیار مذموم و منکر شمرده می شد لذا عالمانی از شیعه که به مکتب صوفیان تمایل داشتند ناچار شدند همان تعالیم و آموزه های صوفیانه را به نام دیگری عرضه کنند، نامی مقدس و موجه، که نزد عامه مردم قبیح شمرده نشده و مورد پسند متشرعین باشد و
این نام همان واژه " #عرفان " میباشد.
▪️مخلص کلام اینکه، در برهه ای از تاریخ تشیع، تصوف در حکم قبیح ترین واژگان و صوفیان در عداد خبیث ترین اشخاص شمرده می شدند و دلبستگان و شیفتگان و والهان این مکتب، برای ادامه حیات اجتماعی و دینی خود ناچار شدند در پشت واژه ممدوح و مقبول و همه پسند"عرفان" مخفی شده و
همان تعالیم فاسد و کلمات کفرآمیز تصوف را این بار تحت لوایی مقدس و عناوین فریبنده و قالب های زیبا و کلمات تغز به خورد مردم دهند.
بنابراین عرفان و تصوف هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشته و اتحاد ماهوی دارند و عرفان از جهت نفاق و تزویر بیشتری که به خرج می دهد، به مراتب خطرناک تر است.
❌ این را هم اضافه کنیم که برخی از محققان معتقدند عرفان و تصوف دو مقوله کاملا متفاوت هستند و عرفای شیعه با عرفای صوفی زمین تا آسمان متفاوتند. به زعم اینها،
صوفیان در عمل شریعت گریز و در بینش، حلولی و اتحادی اند اما عرفا در عمل متشرع و در اعتقادات کاملا سالم اند.
⭕️ درحالیکه به گواه گزارشات متقن تاریخی و به اعتراف خود عرفا، آنها نیز در هنگام جذبه مانند دیگر صوفیان شریعت گریز بوده و در جنبه نظری نیز، یک وحدت وجودی محض هستند و بساط مرید و مراد بازی و مهمل گویی در هر دو طایفه برقرار و پابرجا است.
(آری شریعت گریزی عملی عرفا موقت و شریعت گریزی صوفیان دائم-موقت است لکن مبانی نظری شریعت گریزی آنها کوچکترین تفاوتی ندارد)
------------------------
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
تمام عرفای قرن هفتم به بعد شاگرد ابن عربی هستند.
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
اهل عرفان در واقع همان صوفیه هستند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح
@borrhan
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود
⁉️تفاوت عرفان و تصوف چیست؟؟؟
〰▪️⬇️〰〰〰〰〰
پاسخ در یک کلام :: #هیچ
✅ مکتب تصوف تا قرن ششم و هفتم فقط در میان اهل سنت رواج داشت اما از قرن ششم تا هشتم به تدریج علمای متفاوتی در جهان تشیع پیدا شدند (مانند ابوالفتوح رازی و ورام بن ابی فراس و ابن میثم بحرانی) که افعال آنها (ناخواسته) زمینه ساز ورود تصوف به تشیع شد.
ویژگی منحصر به فرد آنها، نقل اقوال برخی از صوفیان مانند بایزید و حلاج بوده و در تبیین و توجیه عبارات اعلام تصوف سعی بلیغ به خرج می دادند. گرچه این عالمان صوفی نبودند اما گوشه چشم و نیمچه ارادتی به صوفی مسلکان داشتند لکن همواره مرزبندی تشیع و تصوف را حفظ کرده و این دو را درهم نمی آمیختند.
در قرن هشتم اما اوضاع به طور کلی دگرگون شد و دیگر سخن از نقل قول و توضیح عبارات صوفیه نبود،
بلکه فقیهی در عالم تشیع ظهور کرد که تصوف و تشیع را حقیقتی واحد معرفی نموده و این دو را دو روی یک سکه خواند و آن شخص #سید_حیدر_آملی بود که رسالت غیر مقدس وی را فقیه اخباری مسلک دیگری به نام ابن ابی جمهور احسایی به اتمام و کمال رساند.
در قرن نهم با ظهور سلسله صفویه، عالمان بلند پایه شیعه به دعوت شاهنشاهان، از جبل عامل و عراق به سمت ایران سرازیر شدند و نبض مراکز فرهنگی و دینی این مرز و بوم را به دست گرفته و تمام مظاهر تصوف را از زندگانی دینی و اجتماعی این مردمان زدودند به طوری که تصوف به حاشیه رانده شده و مشایخ سلاسل و فرقه های بزرگ و صاحب نام صوفیه به هند و ممالک عثمانی کوچ یا فرار کردند.
در این دوران تصوف، امری بسیار مذموم و منکر شمرده می شد لذا عالمانی از شیعه که به مکتب صوفیان تمایل داشتند ناچار شدند همان تعالیم و آموزه های صوفیانه را به نام دیگری عرضه کنند، نامی مقدس و موجه، که نزد عامه مردم قبیح شمرده نشده و مورد پسند متشرعین باشد و
این نام همان واژه " #عرفان " میباشد.
▪️مخلص کلام اینکه، در برهه ای از تاریخ تشیع، تصوف در حکم قبیح ترین واژگان و صوفیان در عداد خبیث ترین اشخاص شمرده می شدند و دلبستگان و شیفتگان و والهان این مکتب، برای ادامه حیات اجتماعی و دینی خود ناچار شدند در پشت واژه ممدوح و مقبول و همه پسند"عرفان" مخفی شده و
همان تعالیم فاسد و کلمات کفرآمیز تصوف را این بار تحت لوایی مقدس و عناوین فریبنده و قالب های زیبا و کلمات تغز به خورد مردم دهند.
بنابراین عرفان و تصوف هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشته و اتحاد ماهوی دارند و عرفان از جهت نفاق و تزویر بیشتری که به خرج می دهد، به مراتب خطرناک تر است.
❌ این را هم اضافه کنیم که برخی از محققان معتقدند عرفان و تصوف دو مقوله کاملا متفاوت هستند و عرفای شیعه با عرفای صوفی زمین تا آسمان متفاوتند. به زعم اینها،
صوفیان در عمل شریعت گریز و در بینش، حلولی و اتحادی اند اما عرفا در عمل متشرع و در اعتقادات کاملا سالم اند.
⭕️ درحالیکه به گواه گزارشات متقن تاریخی و به اعتراف خود عرفا، آنها نیز در هنگام جذبه مانند دیگر صوفیان شریعت گریز بوده و در جنبه نظری نیز، یک وحدت وجودی محض هستند و بساط مرید و مراد بازی و مهمل گویی در هر دو طایفه برقرار و پابرجا است.
(آری شریعت گریزی عملی عرفا موقت و شریعت گریزی صوفیان دائم-موقت است لکن مبانی نظری شریعت گریزی آنها کوچکترین تفاوتی ندارد)
------------------------
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
تمام عرفای قرن هفتم به بعد شاگرد ابن عربی هستند.
🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
اهل عرفان در واقع همان صوفیه هستند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح
@borrhan
Telegram
[ کانال برهان ]
❗️❕ اعترافی تلخ
💥تمام عرفائی که در میان تمام ملل اسلامی هستند شاگردان مکتب ابن عربی هستند!!
🔹 استاد #مطهری با آنکه خود از طرفداران عرفان و تصوف است مینویسند:
✍️ تعبیر " انسان کامل " در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است . امروز در اروپا…
💥تمام عرفائی که در میان تمام ملل اسلامی هستند شاگردان مکتب ابن عربی هستند!!
🔹 استاد #مطهری با آنکه خود از طرفداران عرفان و تصوف است مینویسند:
✍️ تعبیر " انسان کامل " در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است . امروز در اروپا…