[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم

❗️ماجرای تلخ غارت حرم امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام و تلاش برای نبش قبر ایشان به تحریک علمای اهل سنت !!

🔰

بارها مشاهده کرده ایم که مخالفین شیعه در برابر پیروان مکتب اهل بیت ،خود را محب و پیرو واقعی ایشان معرفی می کنند!

این ادعای گزاف و خلاف واقع آنان در حالی صورت می گیرد که #سخن و #عمل بسیاری از علمای مخالفین شیعه خلاف این ادعا را ثابت می کند.

👤ابن اثیر جزری (مورخ مشهور عامه) در کتابی که مدعی اعتبار بالا و صحت گزارش های تاریخی آن است یکی از وقایع سال 443 ق را چنین نقل می‌کند:

🔖نقل فتنه ی رخ داده بین عوام در بغداد و سوزاندن مشهد [محل حرم امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام] که بر ساکنانش درود باد.

در ماه صفر از این سال فتنه بین شیعه و اهل سنت در بغداد مجددا آغاز شد و چند برابر آن چه که در قدیم بود رخ داد و توافقی که در سال گذشته میان آنان واقع شد و ما آن را نقل کردیم به دلیل کینه ای که در دل های آنان بود از نقض شدن در امان نماند.

دلیل وقوع این فتنه آن بود که اهل کرخ ساخت «باب سماکین» و اهل قلائین ساخت باقی مانده «باب مسعود» را آغاز کردند و اهل کرخ کار خود را به اتمام رسانیدند و برج هایی ساختند که که روی آن با طلا چنین نوشته شده بود: محمد و علی برترین انسان ها هستند. اهل سنت این را نپذیرفته و ادعا کردند که چنین نوشته شده: محمد و علی برترین انسان ها هستند و هرکس بدان راضی شود شکر خدای را به جا آورده و هرکس این را انکار کند ناسپاسی کرده است.اهل کرخ این زیاده را منکر شدند و گفتند: ما از آنچه عادتمان است که در مساجدمان می نویسیم پای فراتر نمی‌نهیم. بنا بر این خلیفه قائم بامر الله، ابا تمام را که نقیب عباسی ها بود و عدنان بن الرضی را که نقیب علوی ها بود به منظور بررسی و خاتمه دادن اختلاف و درگیری فرستاد و آن دو سخن کرخی ها را تصدیق کردند.

در این هنگام خلیفه و نمایندگان سلطان رحیم دستور دادند تا جنگ خاتمه پیدا کند اما آن ها نپذیرفتند و ابن مذهب قاضی و زهیری و دیگران از حنابله از اصحاب عبدالصمد به نمایندگی از دیگران عامه ی مردم را به تندروی و اغراق در این فتنه واداشتند و نمایندگان سلطان عبدالرحیم به دلیل بغضی که نسبت به رئیس الروساء به دلیل گرایشش به حنابله داشتند جلوی آنان را نگرفتند و این گروه از اهل سنت جلوی جریان آب از دجله به سمت کرخ را گرفتند و سدّ رود عیسی نیز شکافته شده بود و این بر اهالی کرخ گران آمد و گروهی از ایشان به نمایندگی از بقیه به سمت دجله رفتند و آب را برداشتند و در ظرف هایی ریخته و بر آن گلاب ریختند و فریاد زدند:

«آب برای تمام رهگذران» و این چنین اهل سنت فریب آنان را خوردند و رئیس الروساء بر شیعیان سخت گرفت و آنان عبارت «خیر البشر» را حذف کرده و به جای آن نوشتند «علیهماالسلام».
اهل سنت گفتند: ما راضی نمی شویم جز این که آجری که بر آن محمد و علی نوشته شده برداشته شود و در #اذان «حی علی خیر العمل» گفته نشود. شیعیان قبول نکردند و جنگ تا سوم ربیع الاول ادامه یافت و مردی هاشمی از اهل‌سنت کشته شد و خانواده اش او را بر تابوتی حمل کردند و در حربیه و باب بصره و سایر مناطق سنی‌نشین چرخاندند و مردم را برای خونخواهی او تحریک کردند و سپس او را پیش احمد بن حنبل دفن کردند و همراه آن ها تعداد زیادی از مردم، چند برابر آن چه گذشت، جمع شد.

هنگامی که [اهل سنت] از دفن آن مرد هاشمی بازگشتند به سمت مشهد باب تبن حرکت کردند ولی درهای آن جا بر روی آنان بسته شد. به همین دلیل دور دیوار ها و نرده های آن شروع به کاویدن کردند و دربان آن را تهدید کردند و دربان ترسید و در را باز کرد.اهل سنت داخل شدند و آن چه را در حرم بود از چراغها و محرابهای طلا و نقره و پرده ها و غیر آن غارت کردند و آن چه را در خاک نهفته بود و در آن جا دیدند غارت کردند و شب فرا رسید و بازگشتند.

فردای آن روز جمعیت زیاد شد و به سمت حرم [امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام] حرکت کردند و تمامی قبرها و رواق ها را سوزاندند و ضریح [امام] موسی کاظم و پسرش محمد بن علی [امام جواد] و پیرامون آن ها و دو گنبد ساجی که بر روی آن دو است و آن چه رو به روی آن دو و کنارش بود - از قبور پادشاهان آل بویه معز الدوله و جلال الدوله و از قبور وزراء و روساء و قبر جعفر بن ابی منصور و قبر امیر محمد بن رشید و قبر مادرش زبیده - در آتش سوخت و چنان اتفاق ناگواری رخ داد که مانندش در دنیا رخ نداده بود.
هنگامی که فردا، روز پنجم ماه، فرا رسید اهل‌سنت بازگشتند و آرامگاه [امام] موسی بن جعفر و پسرش محمد بن علی [امام جواد] را کندند تا پیکر آن دو را به مقبره ی احمد بن حنبل ببرند اما ویرانی آن جا مانع از آن شد که جایگاه قبر آن دو را بشناسند .

🆔 @borrhan
Forwarded from اتچ بات
#مکارم_اخلاق

اوج اخلاقیات و انسانیت در کلام نورانی امام سجاد علیه‌السلام

-------▪️▪️----------------

یکی از وجوه برتری مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام بر سایر مکاتب فکری نفی کامل نژاد پرستی و تعصبات قومی و مخالفت با نگرش های ظالمانه و جاهلانه ای بود که برای مواردی چون نژاد و قوم و قبیله امتیاز ویژه ای حتی در سعادت بشر قائل می‌شدند.

با مراجعه به کلام نورانی اهل بیت علیهم السلام و سیره ی آن بزرگواران موارد فراوانی در راستای تایید این مساله به چشم می خورد که به یک نمونه اشاره می‌کنیم.

🔸[عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیه‏] ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: لَا حَسَبَ لِقُرَشِیٍّ وَ لَا لِعَرَبِیٍّ إِلَّا بِتَوَاضُعٍ وَ لَا کَرَمَ إِلَّا بِتَقْوَى وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِالنِّیَّةِ وَ لَا عِبَادَةَ إِلَّا بِالتَّفَقُّهِ أَلَا وَ إِنَّ أَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَنْ یَقْتَدِی بِسُنَّةِ إِمَامٍ وَ لَا یَقْتَدِی بِأَعْمَالِهِ.

📗الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)،الکافی،ج 15، ص 535،ح 15128، ناشر: دار الحدیث‏، قم- ایران، الطبعة الاولى،1429هـ .


📗الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (المتوفى 381هـ)، الخصال،ص 37 و 38، ح 62، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری،‌ الناشر: مؤسسة النشر الإسلامی، الطبعة : التاسعة، 1434 هـ .

🔻امام سجاد علیه السلام می فرمایند : #شرافت و #برتری برای قریش و عرب وجود ندارد مگر با فروتنی و #کرامت و #بزرگواری برای ایشان نیست مگر به تقوا و #عمل ارزشمند و مورد قبول نیست مگر آن که با نیت باشد و #عبادت ارزش ندارد و قبول نمی گردد مگر با تفقُّه و مبغوض ترین مردم در نزد خداوند کسی است که خود را پیرو امامی بداند اما اعمال و رفتار او را نداشته باشد.

💢الحمدلله الذی هدانا لهذا💢


#تبعیض_نژادی [8]

🆔 @borrhan
Forwarded from اتچ بات
#ضرورت_معرفت_امام (۲)

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

قسمت دوم:

... نحوه بندگی خدا، اگر بخواهد مورد قبول ذات مقدسش قرار گیرد، باید از ناحیه خودش ارائه شود.
ما عقلا میتوانیم به اینکه باید خدا و ربّ و مُنعم خود را بندگی کنیم پی‌بریم، اما همین عقل نسـبت به راه و طرز بنـدگی او حکم میکند که باید از #خود_خـدا اخـذ نماییم؛
به خصوص که میدانیم خداونـد ما را به حال خود رها نکرده تا هر طور که میخواهیم به بنـدگِی او بپردازیم، بلکه از جانب خویش رسولانی فرسـتاده تا آیین بنـدگی او را به ما بیاموزنـد و به این وسـیله حّجت خود را بر ما تمام کرده است؛ بنابراین ما نمیتوانیم هرگونه که دلمان بخواهد او را عبادت کنیم.

🔻اصولا فلسفه نبوت و امامت همین است که بشر راه بندگی خدا را به طورصحیح یاد بگیرد و با تشخیص خود در این مسـیر قدم برندارد. و‌ عقل انسان هم ارسال رسل و بعثت انبیا را ازطرف خدا پسـندیده و ممدوح میداند. لذا وقتی با انبیا و اولیاي الهی برخورد میکند، آن را مغتنم می‌شمارد و دین حق را میشناسد وسعی در تطبیق خود با آن می‌کند.

🌐 وقـتی یکی از منکران وجـود خـدا از امـام صـادق علیـه‌السلام از فلسفه وجود انبیا و رسولان الهی سوال میکند، ایشان چنین میفرمایند:

#ترجمه: «وقتی براي ما وجود آفریـدگار صانعی که از ما و همه مخلوقات خود متعالی است (شبیه به هیچیک از مخلوقات نیست) ثابت شـد و (نیز روشن شد که) او حکیم و بلندمرتبه است به طوريکه مخلوقات او را نمی‌بینند و با او تماس ندارند تا اینکه بیواسطه با او ارتباط داشته و او هم با ایشان بیواسطه در ارتباط باشد و با هم بحث و گفتگو داشته باشند، (نیاز به) وجود سفیرانی در میـان مخلوقات خـدا اثبات میشود که ازطرف او براي مخلوقات و بنـدگانش سـخن بگوینـد و مصالـح و مفاسـد ایشانرا به آنها یاد دهند و از آنچه موجبات سعادت و بدبختی خود آگاهشان کنند. بنا بر این وجود امر و نهی کننـدگان از جـانب خـدای حکیم دانـا در میان خلق خود و سـخنگویان از جانب او ثابت میشود. و اینهـا عبارتنـد از پیـامبران و برگزیـدگان الهی از میـان آفریـدگانش ، که به حکمت تربیت شـده و مبعـوث به حکمت هم شـده‌اند اینها با آنکه در شکل و ترکیب خلقت خود شبیه بقیه مردم هسـتند ولی با دیگران متفاوت بوده، از جانب خداوند حکیم دانا ، موید به حکمت الهی هستند.»

📔 اصول کافی، کتاب الحجة، باب الاضطرار الي الحجة، ح١
(ر.ک : تصویر الحاقی)


🔖 پی‌نوشت:
خداوند اگر می‌خواست می‌توانست با همه مخلوقات خود بدون واسطه ارتباط برقرار کند. این برای او سخت تر از اینکه با عده خاصی ارتباط مستقیم برقرار کند و از طریق آنها با دیگران سخن بگوید , نبوده و نیست.
اما در عمل چنین نکرده و می‌بینیم که نوعا افراد ارتباط طرفینی با خداوند ندارند؛

البته هر کس می‌تواند با خدای خود سخن گوید و با او مناجات نماید و او هم سخن همه را می‌شنود و احتیاج به واسطه‌ای در اینجا نیست؛
اما اینکه انسانها از #خواست خدا و #رضا و #سخط او آگاه شوند(*) این چیزی نیست که برای نوع آنها بدون واسطه انجام شده باشد.


🔸لازمه #منزه بودن خدا از صفات مخلوقات ، این است که هر کس خود بخواهد نمی‌تواند ارتباط طرفینی با خدای سبحان برقرار کند.
چنین ارتباطی از جانب انسان با خدا برقرار نمی‌شود، و این #فقط خدای متعال است که با هر کس بخواهد این گونه رابطه‌ای برقرار میکند و در صورت لزوم او را «سفیر» و «مُعَبِّر» از جانب خود در میان مردم قرار می‌دهد.

پس راه چنین ارتباطی از طرف ما با خدای متعال بسته است. این خداست که با هر کس بخواهد چنین ارتباطی برقرار می‌سازد و نشانه‌هایی هم برای این ارتباط قرار می‌دهد تا هر کس بتواند تشخیص دهد اینچنین ارتباطی را خدا با چه کسانی برقرار کرده است.
🔚 این نشانه ها همان معجزاتی است که به دست پیامبران و ائمه علیهم السلام ظاهر میشود.
و لازمه داشتن چنین منصبی از طرف خداوند اینست که آن انسان برگزیده به وسیله خالق خود تأیید شود و خود از مسیر رضای الهی خارج نشود؛ زیرا شأن سفارت و معبر بودن از جانب خدا ، اقتضا می‌کند که #عمل و #قول او برای دیگران #حجت باشد.
و اگر مردم احتمال خطا و اشتباه را درباره او بدهند ، دیگر به هیچ سخنی که او از طرف خدا می‌گوید اعتماد نمی‌کنند. و این موجب نقض غرض الهی از ارسال رسل و بعث انبیاست.

🔚 بنابراین داشتن علم و حکمت الهی که اشتباه در آن راه ندارد و نیز برخوردار بودن از کمال #عصمت یعنی حفظ و صیانت الهی، لازمهٔ عنوان سفیر و معبر از جانب خداست.


(*) در مستقلات عقلیه خدا به طور تکوینی با افراد عاقل ارتباط برقرار کرده و حجت را بر ایشان تمام نموده است. بنابراین در مواردی مانند آنکه حُسن و قبح چیزی ذاتیِ آن است شخص عاقل از طریق عقل یا رسول باطنی می‌داند خدا از او چه خواسته است.

@borrhan