✅✅ به مناظرهء جناب زید رضوان الله تعالی علیه با یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام به اسم مومن طاق (احول)
توجه کنید::
مومن طاق گويد:
زِيد زمانی كه از دست بنی امیه متوارى و پنهان بود مرا خواست، نزدش رفتم، به من گفت:
ای مومن طاق اگر از خانواده ی ما كسى نزد تو آيد (و از تو طلب یاری کند) چه جواب می دهى،
با او به جبهه جنگ می روى؟
به او گفتم : اگر پدرت(امام سجاد) يا برادرت(امام باقر) مرا بخواهند می روم!
زيد گفت: من می خواهم به جنگ اين قوم (بنى اميه) بروم با من بيا!
گفتم: نه قربانت گردم.
به من گفت: جان خودت را بر من ترجيح میدهى؟!
👈 گفتم : من يك نفرم (يك جان بيش تر ندارم)
اگر در روى زمين امامى جز تو باشد،
هر كس از تو كناره بگيرد نجات يافته و هر كس با تو آيد هلاك گشته و اگر براى خدا امامى روى زمين نباشد،
كسى كه از تو كناره كند با آنكه همراهيت كند برابرست.
به من گفت:
اى مومن طاق ! من با پدرم سر يك سفره می نشستم، او پاره گوشت چرب را برايم لقمه می كرد و لقمه داغ را براى دلسوزى به من سرد می كرد بعد او از گرمى آتش دوزخ به من دلسوزى نكرده است؟ از روش دين دارى به تو خبر داده و به من که فرزند او هستم خبر نداده است؟!!
عرض كردم : قربانت گردم، چون از آتش دوزخ به تو دلسوزى كرده خبرت نداده است، زيرا می ترسيد كه تو نپذيرى و از آن جهت به دوزخ روى ولى به من خبر داده كه اگر بپذيرم نجات يابم و اگر نپذيرم از دوزخ رفتن من باكى بر او نباشد (زيرا هر چه باشم فرزند او نيستم پس به من فرموده با بنى اميه نجنگ ولى به تو نفرمود)
سپس به او گفتم: قربانت گردم، شما بهتريد يا پيغمبران؟
فرمود: پيغمبران؛
گفتم:
يعقوب به یوسف می گويد: (((داستان خوابت را به برادرانت مگو، مبادا برايت نيرنگى بريزند))) او خوابش را نگفت و پنهان داشت كه برايش نيرنگى نريزند،
همچنين پدر تو مطلب را از تو پنهان كرد زيرا بر تو بيم داشت.
زيد فرمود:
اكنون كه چنين گوئى بدان كه مولايت در مدينه به من خبر داد كه من كشته می شوم و در كناسه كوفه به دار می روم و خبر داد كه كتابى نزد اوست كه كشتن و به دار رفتن من در آن نوشته است.
👈👈 مومن طاق گويد چندی بعد من به #حج رفتم و گفتگوى خودم را با زيد به حضرت امام صادق علیه السلام عرض كردم،.
فرمودند :
💠 تو كه راه پيش و پس و راست و چپ و زیر و زبر را بر او بستى و نگذاشتى به راهى قدم بر دارد.
(هر چه گفت، بهترین جواب را به ایشان دادى).
https://t.me/borrhan/51200?single
📚كافي ؛ ج1 ؛ ص174
http://lib.eshia.ir/11005/1/174
《5》
توجه کنید::
مومن طاق گويد:
زِيد زمانی كه از دست بنی امیه متوارى و پنهان بود مرا خواست، نزدش رفتم، به من گفت:
ای مومن طاق اگر از خانواده ی ما كسى نزد تو آيد (و از تو طلب یاری کند) چه جواب می دهى،
با او به جبهه جنگ می روى؟
به او گفتم : اگر پدرت(امام سجاد) يا برادرت(امام باقر) مرا بخواهند می روم!
زيد گفت: من می خواهم به جنگ اين قوم (بنى اميه) بروم با من بيا!
گفتم: نه قربانت گردم.
به من گفت: جان خودت را بر من ترجيح میدهى؟!
👈 گفتم : من يك نفرم (يك جان بيش تر ندارم)
اگر در روى زمين امامى جز تو باشد،
هر كس از تو كناره بگيرد نجات يافته و هر كس با تو آيد هلاك گشته و اگر براى خدا امامى روى زمين نباشد،
كسى كه از تو كناره كند با آنكه همراهيت كند برابرست.
به من گفت:
اى مومن طاق ! من با پدرم سر يك سفره می نشستم، او پاره گوشت چرب را برايم لقمه می كرد و لقمه داغ را براى دلسوزى به من سرد می كرد بعد او از گرمى آتش دوزخ به من دلسوزى نكرده است؟ از روش دين دارى به تو خبر داده و به من که فرزند او هستم خبر نداده است؟!!
عرض كردم : قربانت گردم، چون از آتش دوزخ به تو دلسوزى كرده خبرت نداده است، زيرا می ترسيد كه تو نپذيرى و از آن جهت به دوزخ روى ولى به من خبر داده كه اگر بپذيرم نجات يابم و اگر نپذيرم از دوزخ رفتن من باكى بر او نباشد (زيرا هر چه باشم فرزند او نيستم پس به من فرموده با بنى اميه نجنگ ولى به تو نفرمود)
سپس به او گفتم: قربانت گردم، شما بهتريد يا پيغمبران؟
فرمود: پيغمبران؛
گفتم:
يعقوب به یوسف می گويد: (((داستان خوابت را به برادرانت مگو، مبادا برايت نيرنگى بريزند))) او خوابش را نگفت و پنهان داشت كه برايش نيرنگى نريزند،
همچنين پدر تو مطلب را از تو پنهان كرد زيرا بر تو بيم داشت.
زيد فرمود:
اكنون كه چنين گوئى بدان كه مولايت در مدينه به من خبر داد كه من كشته می شوم و در كناسه كوفه به دار می روم و خبر داد كه كتابى نزد اوست كه كشتن و به دار رفتن من در آن نوشته است.
👈👈 مومن طاق گويد چندی بعد من به #حج رفتم و گفتگوى خودم را با زيد به حضرت امام صادق علیه السلام عرض كردم،.
فرمودند :
💠 تو كه راه پيش و پس و راست و چپ و زیر و زبر را بر او بستى و نگذاشتى به راهى قدم بر دارد.
(هر چه گفت، بهترین جواب را به ایشان دادى).
https://t.me/borrhan/51200?single
📚كافي ؛ ج1 ؛ ص174
http://lib.eshia.ir/11005/1/174
《5》
Telegram
[ کانال برهان ]
✅ جهاد تنها با امامی که خداوند اطاعتش را واجب گردانیده جایز است.
✍️ خلاصه ترجمه: ابان از احول(مؤمن الطاق) نقل کرده که گفت: زمانی که جناب #زيد_بن_علی پنهان شده بود، به دنبالش فرستاد. و من به نزدش رفتم و به من گفت: اگر من از تو طلب يارى و قیام كنم مرا همراهی…
✍️ خلاصه ترجمه: ابان از احول(مؤمن الطاق) نقل کرده که گفت: زمانی که جناب #زيد_بن_علی پنهان شده بود، به دنبالش فرستاد. و من به نزدش رفتم و به من گفت: اگر من از تو طلب يارى و قیام كنم مرا همراهی…
[ کانال برهان ]
✅ عاقبت جناب #زید_بن_علی فرزند امام سجاد علیه السلام و فرزندش یحیی به نقل از صحیفه سجادیه ✅ قیام بدون اذن جناب زید ✅ جایگاه #صحیفه_سجادیه ✍️ در گفتگویی که میان یحیی و متوکل بن هارون رخ داد ؛ یحیی گفت: عمویم حضرت باقر علیه السلام پدرم را به ترک خروج و شورش…
✅ جهاد تنها با امامی که خداوند اطاعتش را واجب گردانیده جایز است.
✍️ خلاصه ترجمه: ابان از احول(مؤمن الطاق) نقل کرده که گفت: زمانی که جناب #زيد_بن_علی پنهان شده بود، به دنبالش فرستاد. و من به نزدش رفتم و به من گفت: اگر من از تو طلب يارى و قیام كنم مرا همراهی میکنی؟ «گفتم: اگر پدرت امام سجاد علیه السلام یا برادرت امام باقر علیه السلام باشند با آنها قیام میکنم». زید گفت: من میخواهم قیام کنم با من همراهی کن! «گفتم: نه، جانم به فدایت این کار را نمیکنم. زیرا کسی که از تو کناره گیرد نجات یافته و آنکه با تو قیام کند نابود خواهد شد..»
سپس احول گوید: این ماجرا را برای امام صادق علیه السلام بازگو کردم و حضرت به من فرمود: «تو راه او را، از پیش رو و پشت سر، از راست و از چپ، از بالا سر و زیر پایش بستهای، و برایش راهی نگذاشتی که بتواند برود.»
📘الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۷۴
📓مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۲۷۷ [موثق كالصحيح]
🔻سلام خدا بر ائمۀ معصومین که هر آنچه را برای دستگیری از شیعه، لازم بوده بیان فرموده؛ و از هیچ کوششی برای هدایت ما فروگذار نکرده اند.
#جهاد_ابتدائی (۱۷)
@borrhan
✍️ خلاصه ترجمه: ابان از احول(مؤمن الطاق) نقل کرده که گفت: زمانی که جناب #زيد_بن_علی پنهان شده بود، به دنبالش فرستاد. و من به نزدش رفتم و به من گفت: اگر من از تو طلب يارى و قیام كنم مرا همراهی میکنی؟ «گفتم: اگر پدرت امام سجاد علیه السلام یا برادرت امام باقر علیه السلام باشند با آنها قیام میکنم». زید گفت: من میخواهم قیام کنم با من همراهی کن! «گفتم: نه، جانم به فدایت این کار را نمیکنم. زیرا کسی که از تو کناره گیرد نجات یافته و آنکه با تو قیام کند نابود خواهد شد..»
سپس احول گوید: این ماجرا را برای امام صادق علیه السلام بازگو کردم و حضرت به من فرمود: «تو راه او را، از پیش رو و پشت سر، از راست و از چپ، از بالا سر و زیر پایش بستهای، و برایش راهی نگذاشتی که بتواند برود.»
📘الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۷۴
📓مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۲۷۷ [موثق كالصحيح]
🔻سلام خدا بر ائمۀ معصومین که هر آنچه را برای دستگیری از شیعه، لازم بوده بیان فرموده؛ و از هیچ کوششی برای هدایت ما فروگذار نکرده اند.
#جهاد_ابتدائی (۱۷)
@borrhan