[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم

عادی بودن #تعدد_زوجات و ازدواج موقت در ایران باستان به گزارش دکتر رجبی (باستان شناس مشهور)

▪️

یکی از مواردی که به کرات مشاهده شده است باستان ستایان و باستان گرایانِ افراطی در مورد آن بر اسلام خرده می‌گیرند و اشکال می کنند، وجود برخی قوانین شرعی در مورد زن در اسلام می‌باشد.

در بین این موارد وجود داشتن حق «تعدد زوجات» و «ازدواج موقت» برای مردان از جمله مواردی است که مورد هجوم این افراد افراطی و البته جاهل به تاریخ قرار می گیرد.

ما در این مطلب اصلا در مقام ارائه ی پاسخ های حلی به این مساله نبوده و نیستیم و صرفا قصد داریم نشان دهیم که این دو مورد یعنی «تعدد زوجات» و «ازدواج موقت» در ایران باستان نیز وجود داشته اند و از مسائل کاملا عادی و حل شده به حساب می آمده اند و در نتیجه جایی برای اشکال از سوی باستان ستایان و باستان گرایان باقی نمی ماند.


👤دکتر پرویز رجبی از مشهور ترین و بزرگ ترین باستان شناسان و مورخان معاصر به حساب می آیند که حتی مورد قبول زرتشتیان و زرتشتی گرایان و باستان گرایان نیز بوده و هستند.


ایشان در کتاب مشهور «هزاره های گمشده» می نویسند :

✖️تردیدی نیست که در ایران باستان داشتن بیش از یک زن ، دست کم در مورد توانمندان امری معمول بوده است.هرودت می نویسد همه ی مرد ها زنان قانونی زیادی دارند و علاوه بر این از زنان فرعی (مانند زنان صیغه) نیز بی بهره نیستند ؛ اما چون داشتن بیش از یک زن با میزان دارایی در ارتباط مستقیم بود ، قاعدتا مردان عادی نمی‌توانسته اند بیش از یک همسر داشته بوده باشند.

📙📕رجبی،پرویز، هزاره های گمشده (اهورامزدا،زرتشت و اوستا) ،ج1،ص 452، ناشر : انتشارات توس، چاپ اول : پاییز 1380 ش.

---------------------

بر اساس سخن دکتر رجبی :

1⃣ اولا : داشتن همسران متعدد در ایران باستان امری عادی بوده است و طبیعتا افرادی که توانایی مالی بالایی داشته اند بیشتر به این مساله اهتمام و توجه داشته اند. (بد نیست این را در کنار قانون اسلام قرار دهید که در تعدد زوجات محدودیت ایجاد کرده و شروط خاصی را وضع کرده است.)

2⃣ ثانیا : بر اساس گزارش هرودت که دکتر رجبی بدان استناد کرده اند ، مردان در ایران باستان علاوه بر زنان دائمی متعدد ، زنان صیغه ای نیز داشته اند.

⁉️به راستی باستان گرایان و باستان ستایانِ افراطی بهتر نیست قبل از اشکال گرفتن بر دین مبین اسلام ، تعصبات واهی و مبتنی بر نژاد پرستی خویش را کنار گذاشته و کمی مطالعات خویش را افزایش دهند؟!!

#متعه
#نقد_زرتشتی_گری


🆔 @borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_وهابیت
#تبرک
#عدالت_صحابه (۱۳۹)
#حدیث_ثقلین (۱۰۲)

خاطره ای از آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله العالی در سفر به مدینه و مناظره با اهل سنت و وهابیت

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

«در يكى از تشرفات به حج بيت اللَّه الحرام، در مسجد النبى خم شدم تا يكى از قرآنها را كه در كنار محراب حضرت رسول صلى اللَّه عليه وآله چيده‏ اند از قفسه بردارم، ناگهان فردى برخاست. براى من جالب بود كه علت بلند شدن ناگهانى اين شخص را بدانم.
گفتم: اين كه يك دفعه بلند شديد براى من عجيب بود.
دوستانش كه آن جا نشسته بودند گفتند: بله، اين آقا فكر كرد شما خم شده‏ ايد تا محراب را ببوسيد، بلند شد تا مانع شما از بوسيدن شود.

گفتم: اولًا، خم شدم تا قرآن بردارم و قصدم بوسيدن محراب نبود. ثانياً، مگر بوسيدن محراب اشكال دارد؟!
گفتند: «هذا شرك»!
گفتم: من براى شما ثابت مى‏ كنم كه بوسيدن محراب شرك نيست.
آنان كه جمعى از دانشجويان دانشگاه مدينه منوره بودند گفتند تو ثابت مى‏ كنى؟!
گفتم: بله، قرآن را به جاى خود برگرداندم، نشستم و بحث شروع شد، همين كه مسئله داشت تمام میشد، خواستند بحث را منحرف كنند و به مسئله ديگرى منتقل‏ شوند، گفتم: اول اين مسئله تمام بشود! بعد به مسائل ديگر مى‏‌پردازيم،
سپس از آنان اقرار گرفتم كه بوسيدن محراب، منبر، ضريح و ... شرك نيست.

پس از آن وارد بحث‏هايى مثل #شفاعت ، بناء بر قبور، #متعه و مسائل ديگر شديم.
جلسه نزديك به دو ساعت و نيم طول كشيد و من مانع انحراف بحث مى‏ شدم بلكه براى هر مسئله از آنان اقرار مى‏ گرفتم، و آن گاه به سراغ مسئله ديگرى مى‏ رفتيم.
آنان كه حدود ده نفر حافظ قرآن بودند. وقتى ديدند كه در وضعيت ناراحت كننده‏ اى قرار دارند، تصميم گرفتند مرا در برابر سؤالى قرار دهند تا دچار مشكل شوم.
گفتند: شما سبّ شيخين و لعن صحابه مى‏ كنيد؟ طبيعى است اگر بگويم نه، يك اثر دارد و اگر بگويم بله، اثر ديگرى دارد. گفتم: من عقيده شيعه را درباره صحابه برايتان مى‏‌گويم و هر جا با هم متّفق بوديم، چه بهتر، و هرجا اختلاف داشتيم، در مورد آن بحث مى‏ كنيم.
گفتند: خوب است.

گفتم: صحابه رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله دو گروه هستند:
يك گروه صحابه‏ اى كه در زمان حيات پيغمبر اكرم از دنيا رفته‏ اند يا در غزوات و جنگ‏ها شهيد شده‏ اند، ما كه شيعه هستيم اين قسم از صحابه را احترام مى‏ كنيم، آيا شما هم احترام مى‏ كنيد يا نه؟
گفتند: بله.
گفتم: پس در اينباره بحثى نداريم.
گروه دوم، آن صحابه‏ اى هستند كه پس از پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله در اين عالم بودند، و اينان بر دو دسته هستند: يك دسته كسانى هستند كه به وصيت رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله عمل كردند، ما آنان را احترام مى‏‌كنيم، آيا شما هم احترام مى‏ كنيد؟
گفتند: بله.
گفتم: پس در اين‏باره هم بحثى نداريم. دسته دوم كسانى هستند كه به وصيت‏ رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله عمل نكردند و با او مخالفت كردند، ما آنان را دوست نداريم و از آنان #تبرى مى‏جوييم، شما هم چنين هستيد؟
گفتند: ما نيز هم‏چنين.
گفتم: پس ديگر گروهى نماند و اختلافى نداريم.
مانند آن كه خواب باشند ناگهان بيدار شدند و گفتند: مرادت از وصيت چيست؟
گفتم:
🔻قوله صلّى اللَّه عليه وآله فيما أخرجه مسلم في صحيحه (صحيح مسلم: 7/ 122- 123 حديث 6381) واحمد في مسنده (مسند احمد: 3/ 14 و 17)
والترمذى في سننه (سنن ترمذى: 5/ 663 حديث 3788) والحاكم في مستدركه: (المستدرك على الصحيحين: 3/ 160 حديث 4711) إني تارك فيكم الثقلين كتاب اللَّه وعترتي أهل بيتي ما إن تمسكتم به لن تضلوا أبداً وإنهما لن يفترقا حتى يردا عليّ الحوض؛
فرمايش رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله- چنان كه مسلم در صحيح، احمد در مسند، ترمذى در سنن و حاكم در مستدركش نقل كرده‏اند- [كه فرمود] من در ميان شما دو شى‏ء گرانبها باقى مى‏ گذارم كتاب خدا و عترت و اهل بيتم چنان چه به آن تمسك كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و آن دو از هم جدا نمى‏ شوند تا در كنار حوض به من وارد شوند.
و اين وصيت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله است.

آن گاه يكى از آنان گفت: «انت #رافضى خبيث»؛
ديگرى گفت: «انت جَدَلىّ زنديق»؛
و يكى از آنان نسبت به لباس طلبگى‏ ام جسارت و به شيعه و تشيع توهين كرد.
در اين وقت گفتم: معلوم مى‏ شود ديگر حرفى براى گفتن نداريد و نوبت به سبّ و شتم رسيده است، بهتر است بروم و قرآن تلاوت كنم. چرا كه من اجازه ندارم مقابله به مثل كنم.»

┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄

📙کتاب‌ جواهر الكلام في معرفة الإمامة و‌‌ الإمام ، جلد‏1، صفحه 24 تا 26
اثر ارزشمند آیت الله سید علی حسینی میلانی (مدظله العالی)

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نسب_عمر‌ (۹)

معرفی شناسنامه‌‌ای خلیفه دوم و پاسخ به این شبهه که:
عمر بن خطاب در ولادت خود نقشی نداشته است پس مذمت او در این مورد بیجاست!

┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄

🔻پدر (۱) و مادر (۲) و نسب عمر (۳) همواره از سوی مخالفان و منتقدانش ، حربه ای برای طعن او بوده است که به جهت رکاکت آن، در این جا اشاره نمی‌شود. در عین حال، توجه به این نکته ضروری است که خدای متعال اعمال ناشایست پدر و مادر را به حساب فرزندان نمی‌گذارد؛ اگر والدین فردی گنه‌کار باشند، در فرهنگ دینی، فرزند آنان می‌تواند به اختیار راهی جدای از آن دو پیشه کند. اما اگر فردی خود بر گناه والدین صحه گذارد، تولد از حرام را ترویج کند، از ولادت حلال ممانعت ورزد، عملاً به حرام تمایل داشته باشد و آن را اشاعه دهد، به یقین در گناه والدین شریک خواهد بود.(۴)

❗️در کمال تأسف عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمانان که باید حرمت این عنوان «:خلافت رسول خدا» را ارج نهد و به لطف اسلام به جای آلوده شدن به گناهان جاهلی و فرهنگ منحط بت پرستی، پاکدامنی را اختیار نماید، راه دیگری را برگزیده است.

در سراسر زندگی، ناپاکی پدر و مادر و اجداد خلیفه، همواره گریبان‌گیر او بود. اگر کدورتی بین او و دیگران پیش می‌آمد - که صد البته کم هم نبود - معمولا اولین کلماتی که او را هدف قرار می‌داد ، «زاده حنتمه» ، «فرزند صهاک» ، «ناپاک زاده» ، ... و امثال آن بود.

در مواجهه با این وضعیت ، عمر با منع رسمی و علنی ازدواج موقت ، این شائبه را حتی نزد هواداران خویش ایجاد کرده است که تمایل به شیوع فرهنگ تولد از حرام دارد‌.(۵)

❗️او حتی اصرار داشت که هر کس بخواهد ازدواج کند باید دو شاهد داشته باشد و به همین علت زن و مردی را که بدون شاهد ازدواج کرده بودند ، به جرم زنا سنگسار کرد تا راه ازدواج را بیش از پیش سخت کند.(۶)

این مسأله زمانی جدی‌تر می‌شود که در یک مورد ، او جواز ازدواج پسر با مادر را هم داده است!😳

✖️داستان این ماجرا که به نمایش از پیش طراحی شده شباهت دارد بیان می‌کند که به ظاهر در اواخر دوران خلافت عمر ، فردی از وی دربارهٔ ازدواجش با مادر تنی خویش سؤال می‌پرسد!
روش معمول خلیفه این بود که با سوالاتی به مراتب ساده‌تر و غیر حساس‌تر دست به تازیانه می‌برد و سوال کننده را به شدت تنبیه می‌کرد. این تنبیه در برخی موارد تا آنجا پیش می‌رفت که نه تنها فرد سائل که حتی خانواده و قبیله وی را نیز از پرسش چنین سوالی شدیداً پشیمان می‌کرد. گاه یک سوال مساوی با تازیانه خوردن ، تبعید و مرگ فرد بود ، اما این بار خلیفه به گونه‌ای دیگر برخورد نمود.

✖️شخص خلیفه گویی که با مسأله‌ای عمیق برخورد کرده و نیاز به تفکر بیشتر دارد، پاسخ را به روز بعد موکول میکند! این شواهد خواننده را به نمایشی بودن این سوال و جواب بیشتر مشکوک می‌کند. فردای آن روز که مردمان بیشتری برای شنیدن پاسخ جمع شده‌اند خلیفه بیان می‌کند که «به خدا اگر مادرش حنتمه زنده بود، او چنین کاری می‌کرد و ای جوان برو و با مادرت ازدواج کن!❗️»(۷-ر.ک: تصویر الحاقی)

و آیندگان را با این سوال رها می‌کند که چرا باید چنین جوازی توسط خلیفه مسلمانان صادر شود؟ او که هم اینک طعم خلافت را چشیده بود ، دیگر لازم نبود با چنین دستوراتی اساس اسلام را زیر سوال ببرد؟
و چرا در میان شنوندگان این حکم هیچ اعتراضی در منابع تاریخی ثبت نشده است؟

________

۱- پدر او خطاب بن نُفَیل است که هم پدر (خطاب) و هم جد (نفیل) آلوده به حرام و پدر متولد از حرام هستند.
۲- درباره مادر او رجوع کنید:
https://t.me/borrhan/45473
۳- تاریخ مدینه دمشق، ابن‌عساکرج۴ص۱۰ از منابع عامه _ و بحار ج۳۱صفحات ۹۷ تا ۱۰۲

۴- در همین باره امیرالمؤمنین فرمودند:« لولا ما سبقنی به بنی الخطاب ما زنی الا شقی» که این نشان می‌دهد خلیفه دوم با تحریم #متعه راه گناه را بر مسلمانان گشوده است. از منابع اهل تسنن: تاریخ طبری، تفسیر ماتریدی، تفسیر سمرقندی و ...که با جستجوی عبارت «لولا نهی عمر ما زنی الا شقی» در نرم افزار مکتبة الشاملة مربوط به عامه، می‌توانید دیگر منابع را مشاهده کنید. از منابع شیعی: کافی ج۵ ص۴۴۹

۵- این مسأله با توجه به تصریح منابع سنی بر این که برخی صحابه مانند ابن عباس متعه را رحمتی برای امت اسلام می‌دانستند و نهی عمر به نوعی رواج عمل شنیع زنا را در پی داشت جدی‌تر می‌شود. « ما کان المتعة الا رحمة رحم الله بها هذه الامة» را در برنامه فوق الذکر سرچ کنید تا منابع بیشمار اهل تسنن را در این زمینه ببینید.(اسکن آن در ادامه خواهد آمد)

۶- السنن الکبری،بیهقی ج۷ص۱۲۶_کنزالعمال ج۱۶ص۵۳۳ح۴۵۷۸۴ و ...
۷- مصنف ابن ابی شیبه ج۶ص۳۳۸ _ جامع الاحادیث مسند عمر ج۲۵ص۴۴۲ح۲۸۳۲۵ _ کنزالعمال ح۴۵۷۵۵ ؛ در این مورد «فزوج الرجل امه» را در برنامه فوق الذکر جستجو نمایید.


@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #نسب_عمر‌ (۹) معرفی شناسنامه‌‌ای خلیفه دوم و پاسخ به این شبهه که: عمر بن خطاب در ولادت خود نقشی نداشته است پس مذمت او در این مورد بیجاست! ┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄ 🔻پدر (۱) و مادر (۲) و نسب عمر (۳) همواره از سوی مخالفان و منتقدانش ، حربه ای برای طعن او بوده است…
❗️بدعت‌های عمر و گشودن راه گناه بر مسلمانان:ازدواج با دو شاهد ، نهی از متعه و جواز ازدواج پسر با مادر!

ابن عباس صحابی پیامبر می‌گوید: #متعه رخصتی از جانب خداوند بود که به وسیله آن، به امت پیامبر رحم کرد و اگر عمر از آن نهی نمیکرد جز انسان پست، زنا نمیکرد.

توضیحات و پاسخ به یک شبهه درباره نسب خلیفه دوم↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/50411

(اصلاحیه:‌ در پاورقی شماره ۳ لو ما سبقنی به «ابن» الخطاب ، صحیح است نه «بنی» الخطاب)

توضیح : زَوَّجَ یک فعل متعدی دو مفعولی و از باب «تفعیل» است ؛ وقتی از صیغۀ باب تفعیل استفاده می‌کنند هر دو مفعول را ذکر می‌کنند. مثلاً: «زَوَّجَهُ ابنَتَهُ سیدة نساء العالمین» یعنی پیامبر اکرم ص دختر خود سرور زنان جهان، را به عقد ایشان در آوردند. مفعول اول آن «ه» و مفعول دوم آن «ابنته» است.

در جملاتی که در روایت ابن ابی شیبة آمده تنها یک مفعول ذکر شده است. این بدان معناست که یکی از دو مفعول خود مخاطب می باشد.

اگر بخواهند به نحوی بگویند که شک و تردیدی باقی نماند می گویند: «تَزَوَّجْ بِی» یعنی مرا بگیر.
در همین کتاب ها هم مشاهده می شود که لحن نوشته و نقل فتوای عمر توام با تعجب و اکراه است.
#ازدواج_حضرت‌ام‌کلثوم (۱۳)

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🟥 روایات جعلی

⚠️
نکاتی چند پیرامون ماجرای ازدواج ام‌ کلثوم دختر والای امیرالمومنین علیه‌السلام و صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصب دوم که هر شیعه‌ای باید بداند!

1⃣❗️ قضيه ازدواج حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها با عمر در دو كتاب معروف صحيح بخاري و صحيح مسلم موجود نيست. مؤلّف اين دو كتاب، از اين روايات اعراض كرده و آن‌ها را در صِحاحشان نياورده اند.

2⃣❗️ اين روايات در كتاب‌های روايي ديگر اهل سنّت كه به صِحاح معروفند نيز نقل نشده است. بنا بر اين، همه نويسندگان صِحاح ششگانه اهل سنّت بر ترك و عدم نقل اين روايات، اتّفاق نظر داشته اند.

🔚
قابل توجه اين كه اهل سنت در موارد بسيار و در بحث‌های مختلف، به احاديثی كه از حيث سندی صحيح هستند، استدلال و احتجاج نمي كنند، فقط به دليل اين كه بُخاري و مُسلم آن‌ها را نقل نكرده اند و در صِحاح ديگر آن‌ها نيامده است!

3⃣❗️اين حكايت، حتی در كتاب‌های روايی مانند مُسند احمد بن حنبل هم نيامده است و خودِ احمد و عدّه ای ديگر به تبعيّت از او، اظهار داشته اند كه آن چه در کتاب مُسند احمد بن حنبل نيامده است، صحيح نيست... ضعیف و ساختگی است.

4⃣❗️اين داستان در برخی از روايات مخالفین، از قول امامان اهل بيت عليهم‌السلام و از طريق راويان آن ها، نقل شده است. اين روايت‌ها در كتاب‌هاي الطبقات ابن سعد، المستدرك حاكم، السنن الكبري بيهقي و الذرّية الطاهره دُولابي آمده است.

در مورد اين دست روايات نکاتی لازم به ذكر است:

🔸ما در طول سال‌ها بررسي و مطالعه بر روی روايات و احاديث اهل سنّت، دريافتيم: آن گاه كه اهل سنّت و مخالفان اهل بيت عليهم‌السلام خواسته اند مطلبی را به اهل بيت عليهم‌السلام نسبت دهند كه تناسبی با عقيده و مرام آن بزرگواران ندارد، همواره آن مطلب را از قول يكی از بزرگان اين خاندان مطهّر جعل و نقل كرده اند.

←زمانی كه می‌خواستند بر پيامبر خدا صلّي اللّه عليه وآله و پاره تن مصطفي، فاطمه زهرا عليها السلام و جانشين او امير مؤمنان علي مرتضي عليه السلام خرده و ايرادي بگيرند: داستان خواستگاري حضرت علي عليه السلام از دختر ابوجهل را از زبان اهل بيت عليهم‌السلام جعل كردند!
←آن گاه كه خواستند قول به حرمت #متعه زنان را ترويج كنند و بر ابن عبّاس كه تا آخرين لحظات عمرش قائل به حلال بودن آن بود طعنه زده و ايراد بگيرند، قول به حرمت متعه و طعن بر ابن عبّاس را به امير مؤمنان علي عليه السلام نسبت دادند، و روايتي را در اين زمينه از قول فرزندان او جعل كردند!
←و زمانی كه خواستند حديثی در فضيلت اصحاب بسازند، اين حديث را از زبان امام‌ جعفر صادق عليه السلام ساختند و صحابه را به ستارگان تشبيه كردند!


⬛️ 🔸نتیجه آنکه : چگونه است در کتب اصلی مخالفین از نقل چنین مطلبی غفلت شده؟؟ و اساسا آیا غفلت و تغافل در نقل چنین امری ، با این اهمیتی که به آن می‌دهند جا دارد!!

توجه به همین یک نکته نشان میدهد که اصل واقعه چندان پایه و اساسی ندارد! و الا واقعه تزویج دختر حضرت امیر علیه السلام با عمر- آنهم با کمال میل و رغبت طبق ادعای شبهه پراکنان - واقعه‌ای نیست که اگر آنان بتوانند وقوع آن را اثبات کنند ، به آسانی از آن بگذرند!


🔻هر چند در نظر ما شیعیان اثبات امر خلافت و جانشینی رسولخدا صلی‌الله علیه و آله و امامتْ با آن رفعت و جلالتی که دارد ، و تبرئه غاصبین آن ، با چنین امری حتی اگر وقوعش مسلم هم باشد (تا چه رسد به این که اصل وقوع ، هنوز مورد ابهام است) آب در هاون کوبیدن و خط بر آب نقش کردن است!!


▪️▪️فرارسیدن سالروز وفات حضرت ام کلثوم ، دختر والامقام امیرالمومنین و صدیقه کبری سلام الله علیهم اجمعین (ر.ک: تصویر الحاقی) ، چهار ماه پس از بازگشت از کربلا ، در ۲۹جمادی الثانی سال ۶۱ هجری تسلیت باد!


@borrhan
#حج (۱۵۸) #روابط (۹۹)
#نقد_بخاری (۴۸)
#نقد_مسلم (۱۳)

بدعت‌گذاری عثمان در حج و مخالفت امیرالمومنین علیه‌السلام و جسارت و بی‌ادبی عثمان

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

✍️یکی از مطاعن عثمان خلیفه غاصب این است که در ایام حج ، از #متعه نهی می‌کرد و امیرالمومنین علیه السلام بدان امر و دستور می‌دادند. در این میان که عثمان دید نظر امیرالمومنین علیه السلام با نظر وی مخالف است شروع کرد به توهین به امیرالمومنین علیه السلام.!!

گروهی از علمای مخالفین زمانی که می‌خواستند این روایت را بیان کنند – به صورت کاملاً طبیعی و غریزی – اقدام به #تحریف روایت کردند؛ از قضا یکی از همین محرّفین کسی نیست جز : بخاری و مسلم!!

قبل‌تر بیان شد(←اینجا→) که بنا بر منابع خود مخالفین عثمان مخالفت آشکاری با سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) داشته و در دین بدعت ایجاد نمود و زمانی که امیرالمؤمنین سلام الله علیه خواستند با عمل عثمان مقابله کنند، عثمان به حضرت سخنی گفت که مسلم از نقل آن خودداری کرده است!

📌احمد بن حنبل کمی این جریان را بهتر شرح می‌دهد:

✍️عبدالله بن شقیق گفت: عثمان از متعه منع می‌کرد و علی-علیه السلام- به انجام آن امر می‌کرد. عثمان به علی گفت: تو چنین و چنان هستی. پس علی -علیه السلام- فرمود: تو خوب می‌دانی که ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به همراه ایشان متعه می‌نمودیم. عثمان پاسخ داد: بله، ولی ما در آن زمان می‌ترسیدیم!!
📘مسند أحمد، ج۲ ، ص۱۵۱، ح۷۵۶

✍️در این روایت احمد بن حنبل بیان می‌کند که سخن عثمان خطاب به امیرالمومنین علیه‌السلام بوده و او گفته: ( انک کذا و کذا ! تو چنین و چنان هستی ! )


✍️در مکتب راویان اهل خلاف ، زمانی که سخنی رکیک از دهان یکی از افرادی که نباید آبرویش برود بیرون می‌آید ، برای مخفی کردن و سانسور نمودن آن از الفاظ « کذا و کذا » استفاده می‌کنند ! آنچنان که برای مخفی کردن نام صحابه‌ای که مثلا یک غلطی را انجام دادند از لفظ « فلان » استفاده می‌کنند !

👌از قضا «اسحاق بن راهویه» پرده از این سخن عثمان بر می‌دارد و فاش می‌کند که مولایش به امیرالمومنین علیه السلام فحاشی و توهین کرده است!!

🔥فحاشی و توهین عثمان لعنت الله علیه به امیرالمومنین علیه السلام!

✍️مالک بن ربیعه گفت: عثمان بن عفان از تمتع در حج عمره نهی کرد ولی علی -علیه السلام- چنین نکرد. پس عثمان از منبر پایین آمد و چیزی برداشت (!!) و به سمت علی (علیه السلام) رفت ! طلحه و زبیر برخاستند و آن چیز را از او گرفتند. پس عثمان به سمت علی (علیه السلام) رفت و نزدیک بود که انگشتانش را داخل چشمان علی -علیه السلام- کند و دائماً به او میگفت : تو ضال مضل ( گمراهِ گمراه کننده ) هستی! ولی علی -علیه السلام- حرفی به او نمی‌زد.
📘المطالب العالية، ج۱۰، ص۴۴
(در اسکن الحاقی دقت کنید: باب کتاب ابن حجر شایان تأمل است. باب صبر بر تأدیب امام. یعنی مخالفان ، عثمان علیه اللعنة را امام می دانند؛ که خواسته حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را تادیب کند؛ و امام ع صبر فرموده و پاسخ او را نداده اند!!)


✍️در این روایت مشخص است که ابتدا عثمان برای حمله کردن به امیرالمومنین علیه السلام ، چیزی را برداشت !
حال آن  «چیز» چه بوده است ، معلوم نیست! ولی از واکنش طلحه و زبیر که سریعا برخاسته‌اند و آن « چیز » را از عثمان گرفتند مشخص می‌گردد که قطعاً « چیزی » خطرناک بوده است همانند شمشیر و یا چوب !
ادامه روایت هم نشان می‌دهد که عثمان به صورت وحشیانه به امیرالمومنین علیه السلام حمله کرده بود و تا جایی که می‌خواست با انگشتانش ، چشمان امیرالمومنین علیه السلام را در بیاورد !


تنها طرح یک سؤال: آیا شخصی که سنت نبوی را تغییر می‌دهد و در هنگامی که با مخالفت مواجه می‌شود ، چنین واکنشی نشان می‌دهد لیاقت جانشینی خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را دارد؟!!

🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما


@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #عدالت_صحابه (۱۷۹) ✧❁﷽❁✧ 🔸سحرگاه ۱۷ محرم امسال یعنی سال ۱۴۴۵ هجری قمری ، عالم و محدث سوری‌تبار «دکتر خليل بن إبراهيم ملا خاطر» در ۸۸ سالگی از دنیا رفت و در بقیع دفن شد. او آثار متعددی در علوم حدیث نگاشته است. از مهمترین کتاب‌های او کتاب " مكانة الصحابة…
فایل pdf کتاب «شیعه پاسخ می‌دهد» به قلم ناصر مکارم شیرازی با صرفصلهای ذیل:
۱- #تحریف_قرآن
۲- #تقيه در كتاب و سنّت
۳- #عدالت_صحابه
۴- احترام به قبور بزرگان ( #بقیع )
۵- #متعه
۶- #سجده بر زمين
۷- جمع ميان دو نماز
۸- #مسح پاها در وضو
۹- بسم الله جزء سوره حمد است
۱۰- #توسل به اولياء الله.
و‌ pdf کتابچه نقد عدالت صحابه با نگاهی به حدیث حوض(به اعتراف صحیح بخاری و کتب معتبر اهل تسنن صحابه جز اندکی از صحابه از آتش دوزخ نجات نمی یابند.) در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7794
https://t.me/borrhanlibrary/7797
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۱)
#ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷)
#خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵)

🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد!

اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام
←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیع‌الثانی سالمرگ خالد بن ولید

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

🔸محمّد بن علی بن نعمان بی‌ أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق می‌گفته‌اند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و می‌توانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق می‌گفتند. البته گفته شده است چون در مناظره‌ای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون #هشام_بن_حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا می‌دارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را می‌خوانیم و البته یکی را ترجمه نمی‌کنیم:

1⃣ ابوحنیفه: آیا به #رجعت اعتقاد داری؟

مؤمن طاق: بلی.

ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس می‌دهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت)

مؤمن طاق‌: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمی‌گردی به شکل انسان برگردی. می‌ترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم.😁
(رجال نجاشی، ص ٣٢٦)

2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: می‌ترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩-
تصویر الحاقی _ قول ابن ابی الحدید)

👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمی‌دانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمین‌هایش در شام شد اما در بیابان‌های اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد.اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است.

3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را می‌خواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو ‌(شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. 😁 (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ)
(رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦)

4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد می‌زد چه کسی بچه‌ای که (ضال)  گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشده‌ای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه می‌خواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠)

5⃣  روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: هر كارى كه مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مى‌كوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه زنانت را در دكان‌هاى شراب‌فروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ 😁 ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠)

6⃣ ... قِيلَ إِنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ يَوْماً فَقَالَ لَهُ  أَبُوحَنِيفَةَ بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ  اَلشِّيعَةِ شَيْءٌ فَقَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ كَسَرْتُمْ يَدَهُ اَلْيُسْرَى لِكَيْ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ. فَقَالَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ لَكِنِّي بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلْمُرْجِئَةِ أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ قَمَعْتُمْ فِي دُبُرِهِ قَمْعاً فَصَبَبْتُمْ فِيهِ جَرَّةً مِنْ مَاءٍ لِكَيْ لاَ يَعْطَشَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 😂 فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ. (رجال الکشی، ص ١٩٠)

جالب آنکه ابوحنیفه خودش شروع می‌کرده و خودش هم به غلط کردن می‌افتاده!


@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 04
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 05
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمومنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - جلوه‌هایی از سردرگمی مردم در زمان حکومت عمر

#قسمت_پنجم

#خطبه_شقشقیه (۱۷)
#روابط (۱۲۱)
#مقوله_علم_خلفا (۲۶)
#متعه (۲۳) #نماز_تراویح (۴۴) #گسترش_تشیع (۹۳)

@borrhan
#نقد_زرتشتی_گری (۷۸)

❗️ازدواج استقراضی (یا ازدواج نِرزود nirzud)

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔹نوعی ازدواج در منابع زرتشتی قرض دادن زن خود به مردی دیگر و به عبارت دیگر ازدواج استقراضی بوده است.
خلاصهٔ ازدواج استقراضی چنین است که مرد حتی بدون اجازهٔ زن خود، می توانست او را به ازدواج مردی دیگر در مدتی معین در آورد. فرزندانی که به وجود می‌آمدند به شوهر اول تعلق داشت(حتی اگر از نطفه مرد دوم بود).

🔻هاشم رضی اوستاشناس برجسته به صراحت بیان می کند در اوستا، وندیداد، فرگرد 4 بند 44 (اسکن الحاقی) آمده است:

«در وندیداد 4/44 واگذاری زن به میهمان از سوی صاحب خانه یا میزبان اشاره شده است که در قوانین ساسانی مطرح است.»
https://b2n.ir/z24804

🔻همچنین در کتاب «مادیان هزار دادستان»، که در بر دارندهٔ هزار رأی حقوقی و فتوا در عصر ساسانی و مربوط به زرتشتیان است به صراحت در مورد ازدواج استقراضی و واگذار کردن زن خود به دیگران حتی بدون رضایت او سخن گفته شده است:

«و علاوه بر آن داد ـ فرخ و سیاوش گفته اند که مرد، پادشا زن (خود را) به کسی که از (داشتن) زن و فرزند محروم است و در این محرومیت بی گناه است و (نیز) بطور قانونی (و رسمی) تقاضای (ازدواج با) زنی را کرده است، بدون رضایت زن می تواند واگذار کند و چنانچه (آن زن را) واگذار کند دارایی زن به کسی که زن را به او واگذار می‌کند نمی‌رسد.»
https://b2n.ir/j93232

🔻در کتاب «روایت پهلوی» صفحه ۱۷ سخن از ازدواج استقراضی است. در آنجا آمده است
اگر کسی زنش را در اختیار مردی قرار داد، اما آن مرد نیز زن را به مرد دیگری داد و زن به مرد آخر راضی باشد چنانچه این تخلف (که بدون اجازه شوهر اول بوده) یک سال طول بکشد، هر دو مرد و زن محکوم به اعدام می‌شوند.
از عبارت بالا به دست می آید که اصل در اختیار قرار دادن زن خود به دیگران، ایراد ندارد اما مردی که زن را گرفته، (بنا به توضیح بالا ) نمی‌تواند بدون اجازهٔ شوهر اول، زن را در اختیار دیگری قرار دهد»
https://b2n.ir/p19763

🔻 آرتور کریستین سن ایران شناس معروف در این مورد می‌نویسد :
«شوهر حق داشت يگانه زن خود را يا يکي از زنانش را به مرد ديگري که بي‏آنکه قصوري کرده باشد محتاج شده بود بسپارد، تا اين مرد از خدمات آن زن استفاده کند؛ رضايت زن شرط نبود. اين عمل را از اعمال خير مي‏دانستند و کمک به يک هم دين تنگدست مي‏شمردند.«
https://b2n.ir/m53673

🔻علی اکبر مظاهری معتقد است که "این نوع ازدواج نظام نیکوکارانه ای مینماید که همه کس از آن خشنود و  دلشاد میشده است"
ایشان در توضیح این نوع ازدواج می‌نویسد :
"در اوستا چنین اندرز داده است  «به کسی که زن می خواهد، زن بدهید» هر گاه یکی از همکیشان، پاک و بیگناهانه زنش را از دست بدهد و استطاعت نداشته باشد که برای پروردن و بزرگ کردن فرزندانش، زنی دیگری بگیرد، می تواند از مرد نیکوکاری که همسرش فراغت بسیاری دارد، خواهش کند که این زن را مدتی در اختیار وی بگذارد... نروزد به معنای مستمند و پریشان روزگار است و این همان نروزه ای nirzuda اوستا هست "
https://b2n.ir/j98186

🔻از نظر احسان یارشاطر، حقوق دانان 
دورۀ ساسانی این گونه ازدواج را اقدامی میدانستند که آدمی را با جامعه ای که در آن زندگی میکرد همبسته می‌ساخت و همچون تکلیفی دینی تقدیس می‌گردید(page37)

📚Yarshater, E. (1998). history of iran,vul of 3,translated by: hasan anusheh, Tehran:
amirkabir press.[Persian]


نظر اسلام در مورد ازدواج استقراضی

از نظر اسلام
- زن شوهردار نمی‌تواند با مرد دیگر ازدواج کند حتی اگر شوهر به آن راضی باشد. البته همانگونه که در متن فوق آمده، زرتشتی ها ابتدا زن خود را طلاق می دادند و سپس زن با مرد دوم ازدواج می‌کرد. اما از نظر اسلام، در این نوع ازدواج، تخلف های زیر صورت می‌گرفته است:
ـ شوهر اول حق ندارد برای همسر سابق خود، شوهر تعیین کند. بلکه دیگر هیچ اختیاری نسبت به او ندارد. زن آزاد است با هرکه خواست و با هر شرایطی که مایل بود ازدواج کند. پس اگر ازدواج دوم بدون رضایت زن باشد آن ازدواج باطل است.
ـ شوهر دوم پدر فرزندانی است که با ازدواج دوم تولد یافته اند، نه شوهر اول. چون فرزند با نطفه ی مرد دوم درست شده است. گویا برای همین بوده که مرد اول محبتی نسبت به فرزندان نداشته و با دید برده به آنها می‌نگریسته و می فروخته است.
ـ فرزندان ازدواج دوم مثل انسانهای دیگر هستند و کسی نمی تواند به عنوان برده به آنها نگاه کند و آنان را بفروشد حتی پدر واقعی (شوهر دوم) هم چنین حقی ندارد.
ـ در اسلام «ازدواج موقت یا
#متعه » داریم اما چیزی به عنوان «طلاق موقت» وجود ندارد.
ـ ثروت زن چه پیش از طلاق و چه پس از آن و به عبارت دیگر در همه حال، برای خود اوست و شوهر حق تصرف بدون اجازه ی او را ندارد.

💢
الحمدلله الذی هدانا لهذا

@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM