Forwarded from Deleted Account
Audio
#عاشورا (۲۵)
⁉️ هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰
✍... سیدالشهداء علیهالسلام در نامهای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام، در گفتگوهای بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاجهای مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامههای درخواستی کوفیان دانستند.
حتی تا جایی که فرمودند:
💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.
و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.
________
⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:
- نامههای بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!
- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تاخیر روا مدار.
- چهل هزار نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.
👈 پس از آن حضرت به آنها نامهای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامههای شما رسید که عمدتا شما از من خواستهاید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما میفرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامهها نوشتهاید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.
- سیدالشهداء به مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامهها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.
- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
۰۰۰'۱۸ نفر با من بیعت کردهاند، تشریف بیاورید.
- پس از آنکه حضرت مسلم بیوفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو میکرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.
- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشتهام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.
- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامهای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذیالحجه خبر دادند.
- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند نزد آنان بروم.
- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::
💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامهها و فرستادگان شما...اگر سر حرفتان ایستادهاید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمیگردم.
پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامههایی که میگویید بیخبرم.
به دستور حضرت ، نامهها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابنزیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیکتر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....
- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامههای شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.
- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه
- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!
- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کردهاند اگر پشیمان شدهاند برمیگردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابنزیاد نوشت.
- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!
- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عدهای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!
- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.
《1》
⁉️ هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰
✍... سیدالشهداء علیهالسلام در نامهای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام، در گفتگوهای بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاجهای مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامههای درخواستی کوفیان دانستند.
حتی تا جایی که فرمودند:
💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.
و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.
________
⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:
- نامههای بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!
- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تاخیر روا مدار.
- چهل هزار نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.
👈 پس از آن حضرت به آنها نامهای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامههای شما رسید که عمدتا شما از من خواستهاید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما میفرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامهها نوشتهاید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.
- سیدالشهداء به مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامهها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.
- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
۰۰۰'۱۸ نفر با من بیعت کردهاند، تشریف بیاورید.
- پس از آنکه حضرت مسلم بیوفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو میکرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.
- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشتهام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.
- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامهای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذیالحجه خبر دادند.
- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند نزد آنان بروم.
- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::
💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامهها و فرستادگان شما...اگر سر حرفتان ایستادهاید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمیگردم.
پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامههایی که میگویید بیخبرم.
به دستور حضرت ، نامهها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابنزیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیکتر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....
- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامههای شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.
- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه
- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!
- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کردهاند اگر پشیمان شدهاند برمیگردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابنزیاد نوشت.
- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!
- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عدهای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!
- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.
《1》
#عاشورا(۲۸)
⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰〰
#عدم_سازش_با_ابنزیاد
هنگامی که پیشنهاد سازش با ابن زیاد به سیدالشهداء سلام الله علیه داده شد، حضرت جملهء معروف :
💠 هیهات منا الذلة
و مانند آن را فرمودند.
این عبارت در مقام بیان #علت خروج حضرت #نیست.
ولی بعضی به لغزش آن را عامل و انگیزهء حرکت حضرت پنداشتهاند!!
با تأمل در روایات روشن میشود که این جملات #فقط در مقام بیان زیر بار زور نرفتن و تسلیم نشدن در برابر فرمان ابن زیاد است نه این که عامل خروج و حرکت حضرت باشد.
⬇️ به مدلول آثاری از شیعه و سنی در این زمینه توجه فرمایید::
- ابن زیاد به شمر گفت: این نامه را به عمر بن سعد برسان، باید حسین و اصحابش تسلیم فرمان من شوند؛ هنگامی که فرمان را به عمر سعد رساند او گفت: به خدا سوگند حسین تسلیم فرمان ابنزیاد نخواهد شد، روح پدرش علی در کالبد اوست.
(ارشاد ۸۸/۲)
هنگامی که لشکر دشمن خواست حمله کند؛ حضرت عباس از طرف سیدالشهداء سلام الله علیه نزد آنان آمد و پرسید: چه شده، چه تصمیمی گرفتهاید؟ گفتند: فرمان امیر این است یا تسلیم فرمان او شوید یا با شما میجنگیم.
(ارشاد ۹۰/۲)
- هنگامی که لشکر حر مانع بازگشت امام حسین علیه السلام شد و بر ایشان سختگیری نمود، آن حضرت در ضمن خطبهای فرمودند: مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برنمیدارند؛ واقعا جای آن دارد که مومن مشتاق لقای پروردگارش باشد؛ من مرگ را جز سعادت و زندگانی[و سازش] با ستمگران را جز آزردگی و دلتنگی نمیبینم.
(تحف العقول ۲۴۵)
طبری نیز این خطبه را پس از نقل ملاقات حضرت با جناب حر روایت کرده است؛
(تاریخ طبری ۴۰۴/۵)
قاضی نعمان مغربی(متوفای ۳۶۳) میگوید: این خطبه مربوط به هنگامی است که از حضرت خواستند تسلیم فرمان ابنزیاد لعین شود تا او #هر_تصمیمی خواست بگیرد.
(شرح الاخبار ۱۴۹/۲)
بنا بر نقل مصادر متعدد دیگر، هنگامی که دشمن با حضرت روبرو شد، و حضرت یقین کرد که با او خواهند جنگید، خطبه گذشته را ایراد فرمودند.
- امام علیهالسلام فرمودند:
این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین مرگ و خواری مخیر کرده است و من هیچگاه زیر بار خواری و ذلت نخواهم رفت.
خدا، پیامبر، دامن های پاکی که ما را پرورش داده و نیاکان پاک سرشت ما هرگز نمیپسندند که ما [زندگی با خواری و] فرمانبرداری از مردم پَست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم.
(احتجاج ۲۴/۲)
- #پس از #شهادت جمعی از اصحاب ، حضرت فرمودند:
به خدا سوگند به هیچ یک از خواستههای آنان پاسخ مثبت نخواهم داد تا آن که با خضاب خون به ملاقات خدا نائل گردم.
(لهوف ۶۱)
- دشمنان از حضرت خواستند تا تسلیم ابن زیاد شود[تا او هر تصمیمی خواست بگیرد] آنها میگفتند: او رفتار ناپسندی با شما نخواهد داشت!
حضرت با اشاره به اینکه به حضرت مسلم هم همین را گفتند و سپس ایشان را کشتند، فرمود: به خدا سوگند من حاضر نیستم که به اختیار خویش تسلیم شما شوم و مانند بردگان خود را در اختیارتان بگذارم.
(مناقب ۲۴۴/۳)
و بنا بر نقلی : و نه مانند بردگان پا به فرار میگذارم.
(تاریخ طبری ۳۲۳/۴)
- حضرت فرمودند: من شما را بین سه مطلب مخیر کردم ولی نپذیرفتید. قدرت و شوکتتان شما را به طمع انداخت که [با امتناع شما] من منقاد و #مطیع #طاغوت ملحد شما خواهم شد!
پناه بر خدا، نفوس تسلیم ناپذیر و عزت و جوانمردی، ما را از تن دادن به این پستی باز میدارد.....چقدر مشتاقم که به این جوانان - اشاره به اجساد عزیزان شهید - ملحق شده و به عهد خویش با پروردگارم وفا نمایم.....
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین۵۶۰)
________________
🅾 قـــــــــــــــضاوت درباره کسانی که
این کلمات امام علیهالسلام که در هنگامی ایراد شده است که انتخابی جز شهادت برای حضرت باقی نگذاشتند ،
را برای مقاصد دنیایی خویش
به عنوان انگیزهء #حرکت امام علیه السلام بیان میکنند
به اهل انصاف میسپاریم!!
🔚 با دقت در سیر مطالبی که تقدیم بزرگواران شد،
کاملا روشن است که حضرت هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبودهاند و
تمام تلاش خویش را برای پرهیز از جنگ و دفاع و حفظ جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار بردند.
لذا تعابیر #شورش ، #انقلاب ، #قیام ، #جنگ و #مبارزه و ...
درباره انگیزهء #خروج آن حضرت منتفی است.
〰〰〰〰〰〰〰〰
@borrhan
⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰〰
#عدم_سازش_با_ابنزیاد
هنگامی که پیشنهاد سازش با ابن زیاد به سیدالشهداء سلام الله علیه داده شد، حضرت جملهء معروف :
💠 هیهات منا الذلة
و مانند آن را فرمودند.
این عبارت در مقام بیان #علت خروج حضرت #نیست.
ولی بعضی به لغزش آن را عامل و انگیزهء حرکت حضرت پنداشتهاند!!
با تأمل در روایات روشن میشود که این جملات #فقط در مقام بیان زیر بار زور نرفتن و تسلیم نشدن در برابر فرمان ابن زیاد است نه این که عامل خروج و حرکت حضرت باشد.
⬇️ به مدلول آثاری از شیعه و سنی در این زمینه توجه فرمایید::
- ابن زیاد به شمر گفت: این نامه را به عمر بن سعد برسان، باید حسین و اصحابش تسلیم فرمان من شوند؛ هنگامی که فرمان را به عمر سعد رساند او گفت: به خدا سوگند حسین تسلیم فرمان ابنزیاد نخواهد شد، روح پدرش علی در کالبد اوست.
(ارشاد ۸۸/۲)
هنگامی که لشکر دشمن خواست حمله کند؛ حضرت عباس از طرف سیدالشهداء سلام الله علیه نزد آنان آمد و پرسید: چه شده، چه تصمیمی گرفتهاید؟ گفتند: فرمان امیر این است یا تسلیم فرمان او شوید یا با شما میجنگیم.
(ارشاد ۹۰/۲)
- هنگامی که لشکر حر مانع بازگشت امام حسین علیه السلام شد و بر ایشان سختگیری نمود، آن حضرت در ضمن خطبهای فرمودند: مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برنمیدارند؛ واقعا جای آن دارد که مومن مشتاق لقای پروردگارش باشد؛ من مرگ را جز سعادت و زندگانی[و سازش] با ستمگران را جز آزردگی و دلتنگی نمیبینم.
(تحف العقول ۲۴۵)
طبری نیز این خطبه را پس از نقل ملاقات حضرت با جناب حر روایت کرده است؛
(تاریخ طبری ۴۰۴/۵)
قاضی نعمان مغربی(متوفای ۳۶۳) میگوید: این خطبه مربوط به هنگامی است که از حضرت خواستند تسلیم فرمان ابنزیاد لعین شود تا او #هر_تصمیمی خواست بگیرد.
(شرح الاخبار ۱۴۹/۲)
بنا بر نقل مصادر متعدد دیگر، هنگامی که دشمن با حضرت روبرو شد، و حضرت یقین کرد که با او خواهند جنگید، خطبه گذشته را ایراد فرمودند.
- امام علیهالسلام فرمودند:
این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین مرگ و خواری مخیر کرده است و من هیچگاه زیر بار خواری و ذلت نخواهم رفت.
خدا، پیامبر، دامن های پاکی که ما را پرورش داده و نیاکان پاک سرشت ما هرگز نمیپسندند که ما [زندگی با خواری و] فرمانبرداری از مردم پَست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم.
(احتجاج ۲۴/۲)
- #پس از #شهادت جمعی از اصحاب ، حضرت فرمودند:
به خدا سوگند به هیچ یک از خواستههای آنان پاسخ مثبت نخواهم داد تا آن که با خضاب خون به ملاقات خدا نائل گردم.
(لهوف ۶۱)
- دشمنان از حضرت خواستند تا تسلیم ابن زیاد شود[تا او هر تصمیمی خواست بگیرد] آنها میگفتند: او رفتار ناپسندی با شما نخواهد داشت!
حضرت با اشاره به اینکه به حضرت مسلم هم همین را گفتند و سپس ایشان را کشتند، فرمود: به خدا سوگند من حاضر نیستم که به اختیار خویش تسلیم شما شوم و مانند بردگان خود را در اختیارتان بگذارم.
(مناقب ۲۴۴/۳)
و بنا بر نقلی : و نه مانند بردگان پا به فرار میگذارم.
(تاریخ طبری ۳۲۳/۴)
- حضرت فرمودند: من شما را بین سه مطلب مخیر کردم ولی نپذیرفتید. قدرت و شوکتتان شما را به طمع انداخت که [با امتناع شما] من منقاد و #مطیع #طاغوت ملحد شما خواهم شد!
پناه بر خدا، نفوس تسلیم ناپذیر و عزت و جوانمردی، ما را از تن دادن به این پستی باز میدارد.....چقدر مشتاقم که به این جوانان - اشاره به اجساد عزیزان شهید - ملحق شده و به عهد خویش با پروردگارم وفا نمایم.....
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین۵۶۰)
________________
🅾 قـــــــــــــــضاوت درباره کسانی که
این کلمات امام علیهالسلام که در هنگامی ایراد شده است که انتخابی جز شهادت برای حضرت باقی نگذاشتند ،
را برای مقاصد دنیایی خویش
به عنوان انگیزهء #حرکت امام علیه السلام بیان میکنند
به اهل انصاف میسپاریم!!
🔚 با دقت در سیر مطالبی که تقدیم بزرگواران شد،
کاملا روشن است که حضرت هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبودهاند و
تمام تلاش خویش را برای پرهیز از جنگ و دفاع و حفظ جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار بردند.
لذا تعابیر #شورش ، #انقلاب ، #قیام ، #جنگ و #مبارزه و ...
درباره انگیزهء #خروج آن حضرت منتفی است.
〰〰〰〰〰〰〰〰
@borrhan
#شبهات_محرم (۳۱)
📔50 سند در اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها #عبدالحسین_حسینی
https://t.me/borrhan/20474
📔کتاب رقیة بنت الحسين و پاسخ به شبهات #نجم_الدین_طبسی
https://t.me/borrhan/10339
📔پژوهشی پیرامون حضرت رقیه (س)
https://t.me/borrhan/36759
- اشاره به نام حضرت رقیه در کتب اهل سنت
https://t.me/borrhan/29222
- اسکن برخی از منابع تاریخی در اشاره به نام حضرت رقیه (س)
https://t.me/borrhan/29210
https://t.me/borrhan/29211
https://t.me/borrhan/29212
https://t.me/borrhan/29213
- حساسیت پیروان سفیانی به نام حضرت رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29221
- مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها به نقل از نفس المهموم و کامل بهائی
https://t.me/borrhan/29219
https://t.me/borrhan/29213
- استفتاء آیت الله #سید_علی_حسینی_میلانی و آیت الله #روحانی درباره صحت وجود دختری به نام رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29215
(🔺+ اسکن های ذیل آن)
- سخنرانی ۴ دقیقهای استاد #بندانی_نیشابوری و پاسخ به تمام شبهات درباره #علت تردید در وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29214
@borrhan
📔50 سند در اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها #عبدالحسین_حسینی
https://t.me/borrhan/20474
📔کتاب رقیة بنت الحسين و پاسخ به شبهات #نجم_الدین_طبسی
https://t.me/borrhan/10339
📔پژوهشی پیرامون حضرت رقیه (س)
https://t.me/borrhan/36759
- اشاره به نام حضرت رقیه در کتب اهل سنت
https://t.me/borrhan/29222
- اسکن برخی از منابع تاریخی در اشاره به نام حضرت رقیه (س)
https://t.me/borrhan/29210
https://t.me/borrhan/29211
https://t.me/borrhan/29212
https://t.me/borrhan/29213
- حساسیت پیروان سفیانی به نام حضرت رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29221
- مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها به نقل از نفس المهموم و کامل بهائی
https://t.me/borrhan/29219
https://t.me/borrhan/29213
- استفتاء آیت الله #سید_علی_حسینی_میلانی و آیت الله #روحانی درباره صحت وجود دختری به نام رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29215
(🔺+ اسکن های ذیل آن)
- سخنرانی ۴ دقیقهای استاد #بندانی_نیشابوری و پاسخ به تمام شبهات درباره #علت تردید در وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها
https://t.me/borrhan/29214
@borrhan
#فرازی_از_تاریخ
#شیعه_کشی
#نقد_ابن_عربی
#سیرهء علمای اهل تسنن (۱۹)
🗓 پنجم رجب ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور متوکل عباسی
〰〰〰▪️▪️〰〰
🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال میگذشت.
🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادیهای دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت میگفتند.
نجاشی میگوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقهای راستگو بود و دارای کتابهایی است.
◾️ #علت_شهادت
🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم #قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفتهاند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.
📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹
-----------
🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره مینویسد:
✍ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا.
🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب رافضی (شیعه) بود.
📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم
📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2HBgFaL
📃 پوستر:
http://bit.ly/2Hwsa3b
_________________
📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کردهاند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة مینامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا میداند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیدهاند !
گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!!
➕ابن عربی در فتوحات میگوید:
❌ ((قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…))
{📒فتوحات،ج2،ص6} (کلیک کنید)
((و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، #معاویه بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی.و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند)).
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقل فرازهای حساس تاریخ مسلمانان
@borrhan
#شیعه_کشی
#نقد_ابن_عربی
#سیرهء علمای اهل تسنن (۱۹)
🗓 پنجم رجب ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور متوکل عباسی
〰〰〰▪️▪️〰〰
🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال میگذشت.
🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادیهای دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت میگفتند.
نجاشی میگوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقهای راستگو بود و دارای کتابهایی است.
◾️ #علت_شهادت
🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم #قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفتهاند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.
📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹
-----------
🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره مینویسد:
✍ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا.
🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب رافضی (شیعه) بود.
📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم
📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2HBgFaL
📃 پوستر:
http://bit.ly/2Hwsa3b
_________________
📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کردهاند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة مینامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا میداند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیدهاند !
گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!!
➕ابن عربی در فتوحات میگوید:
❌ ((قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…))
{📒فتوحات،ج2،ص6} (کلیک کنید)
((و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، #معاویه بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی.و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند)).
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقل فرازهای حساس تاریخ مسلمانان
@borrhan
#حرکت_حسینی [25]
⁉️ ❗️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰
✍... سیدالشهداء علیهالسلام در نامهای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام، در گفتگوهای بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاجهای مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامههای درخواستی کوفیان دانستند.
حتی تا جایی که فرمودند:
💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.
و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.
_______________
⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:
- نامههای بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!
- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تأخیر روا مدار.
- 000'40 نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.
👈 پس از آن ، حضرت به آنها نامهای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامههای شما رسید که عمدتا شما از من خواستهاید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما میفرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامهها نوشتهاید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.
- سیدالشهداء به جناب مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامهها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.
- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
000'18 نفر با من بیعت کردهاند، تشریف بیاورید.
- پس از آنکه حضرت مسلم بیوفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو میکرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.
- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشتهام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.
- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامهای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذیالحجه خبر دادند.
- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند نزد آنان بروم.
- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::
💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامهها و فرستادگان شما...اگر سر حرفتان ایستادهاید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمیگردم.
پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامههایی که میگویید بیخبرم.
به دستور حضرت ، نامهها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابنزیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیکتر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....
- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامههای شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.
- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه
- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!
- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کردهاند اگر پشیمان شدهاند برمیگردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابنزیاد نوشت.
- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!
- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عدهای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!
- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.
《1》
⁉️ ❗️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰
✍... سیدالشهداء علیهالسلام در نامهای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام، در گفتگوهای بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاجهای مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامههای درخواستی کوفیان دانستند.
حتی تا جایی که فرمودند:
💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.
و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.
_______________
⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:
- نامههای بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!
- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تأخیر روا مدار.
- 000'40 نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.
👈 پس از آن ، حضرت به آنها نامهای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامههای شما رسید که عمدتا شما از من خواستهاید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما میفرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامهها نوشتهاید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.
- سیدالشهداء به جناب مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامهها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.
- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
000'18 نفر با من بیعت کردهاند، تشریف بیاورید.
- پس از آنکه حضرت مسلم بیوفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو میکرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.
- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشتهام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.
- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامهای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذیالحجه خبر دادند.
- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند نزد آنان بروم.
- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::
💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامهها و فرستادگان شما...اگر سر حرفتان ایستادهاید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمیگردم.
پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامههایی که میگویید بیخبرم.
به دستور حضرت ، نامهها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابنزیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیکتر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....
- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامههای شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.
- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه
- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!
- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کردهاند اگر پشیمان شدهاند برمیگردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابنزیاد نوشت.
- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!
- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عدهای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!
- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.
《1》
#حرکت_حسینی [28]
⁉️❕هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰〰
#عدمسازش_با_ابنزیاد
هنگامی که پیشنهاد سازش با ابن زیاد به سیدالشهداء سلام الله علیه داده شد، حضرت جملهء معروف :
💠 #هیهات_منا_الذلة
و مانند آن را فرمودند.
این عبارت در مقام بیان #علت خروج حضرت از وطن #نیست.
ولی بعضی به لغزش آن را عامل و انگیزهء حرکت حضرت پنداشتهاند!
با تأمل در روایات روشن میشود که این جملات #فقط در مقام بیان زیر بار زور نرفتن و تسلیم نشدن در برابر فرمان ابن زیاد است نه این که عامل خروج و حرکت حضرت باشد.
⬇️ به مدلول آثاری از شیعه و سنی در این زمینه توجه فرمایید::
- ابن زیاد به شمر گفت: این نامه را به عمر بن سعد برسان، باید حسین و اصحابش تسلیم فرمان من شوند؛ هنگامی که فرمان را به عمر سعد رساند او گفت: به خدا سوگند حسین تسلیم فرمان ابنزیاد نخواهد شد، روح پدرش علی در کالبد اوست.
(ارشاد ۸۸/۲)
هنگامی که لشکر دشمن خواست حمله کند؛ حضرت عباس از طرف سیدالشهداء سلام الله علیه نزد آنان آمدند و پرسیدند: چه شده، چه تصمیمی گرفتهاید؟ گفتند: فرمان امیر این است یا تسلیم فرمان او شوید یا با شما میجنگیم.
(ارشاد ۹۰/۲)
- هنگامی که لشکر حر مانع بازگشت امام حسین علیه السلام شد و بر ایشان سختگیری نمود، آن حضرت در ضمن خطبهای فرمودند: مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برنمیدارند؛ واقعا جای آن دارد که مومن مشتاق لقای پروردگارش باشد؛ من مرگ را جز سعادت و زندگانی [و سازش] با ستمگران را جز آزردگی و دلتنگی نمیبینم.
(تحف العقول ۲۴۵)
طبری نیز این خطبه را #پس از نقل ملاقات حضرت با جناب حر روایت کرده است؛
(تاریخ طبری ۴۰۴/۵)
قاضی نعمان مغربی(متوفای ۳۶۳) میگوید: این خطبه مربوط به هنگامی است که از حضرت خواستند تسلیم فرمان ابنزیاد لعین شود تا او #هر_تصمیمی خواست بگیرد.
(شرح الاخبار ۱۴۹/۲)
بنا بر نقل مصادر متعدد دیگر، هنگامی که دشمن با حضرت روبرو شد، و حضرت یقین کرد که با او خواهند جنگید، خطبه گذشته را ایراد فرمودند.
- امام علیهالسلام فرمودند:
این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین مرگ و خواری مخیر کرده است و من هیچگاه زیر بار خواری و ذلت نخواهم رفت.
خدا، پیامبر، دامن های پاکی که ما را پرورش داده و نیاکان پاک سرشت ما هرگز نمیپسندند که ما [زندگی با خواری و] فرمانبرداری از مردم پَست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم.
(احتجاج ۲۴/۲)
- #پس از #شهادت جمعی از اصحاب ، حضرت فرمودند:
به خدا سوگند به هیچ یک از خواستههای آنان پاسخ مثبت نخواهم داد تا آن که با خضاب خون به ملاقات خدا نائل گردم.
(لهوف ۶۱)
- دشمنان از حضرت خواستند تا تسلیم ابن زیاد شود[تا او هر تصمیمی خواست بگیرد] آنها میگفتند: او رفتار ناپسندی با شما نخواهد داشت!
حضرت با اشاره به اینکه به #حضرت_مسلم هم همین را گفتند و سپس ایشان را کشتند، فرمود: به خدا سوگند من حاضر نیستم که به اختیار خویش تسلیم شما شوم و مانند بردگان خود را در اختیارتان بگذارم.
(مناقب ۲۴۴/۳)
و بنا بر نقلی : و نه مانند بردگان پا به فرار میگذارم.
(تاریخ طبری ۳۲۳/۴)
- حضرت فرمودند: من شما را بین سه مطلب مخیر کردم ولی نپذیرفتید. قدرت و شوکتتان شما را به طمع انداخت که [با امتناع شما] من منقاد و #مطیع #طاغوت ملحد شما خواهم شد!
پناه بر خدا، نفوس تسلیم ناپذیر و عزت و جوانمردی، ما را از تن دادن به این پستی باز میدارد.....چقدر مشتاقم که به این جوانان - اشاره به اجساد عزیزان شهید - ملحق شده و به عهد خویش با پروردگارم وفا نمایم.....
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین۵۶۰)
____________
🅾 قـــــــــــــــضاوت درباره کسانی که
این کلمات امام علیهالسلام که در هنگامی ایراد شده است که انتخابی جز شهادت برای حضرت باقی نگذاشتند ،
را برای مقاصد دنیایی خویش
به عنوان انگیزهء #حرکت امام علیه السلام بیان میکنند
به اهل انصاف میسپاریم!!
🔚 با دقت در سیر مطالبی که تقدیم بزرگواران شد،
کاملا روشن است که حضرت هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبودهاند و
تمام تلاش خویش را برای پرهیز از جنگ و دفاع و حفظ جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار بردند.
لذا تعابیر #شورش ، #انقلاب ، #قیام ، #جنگ و #مبارزه و ...
درباره انگیزهء #خروج آن حضرت از وطن منتفی است.
〰〰〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد...
@borrhan
⁉️❕هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰〰
#عدمسازش_با_ابنزیاد
هنگامی که پیشنهاد سازش با ابن زیاد به سیدالشهداء سلام الله علیه داده شد، حضرت جملهء معروف :
💠 #هیهات_منا_الذلة
و مانند آن را فرمودند.
این عبارت در مقام بیان #علت خروج حضرت از وطن #نیست.
ولی بعضی به لغزش آن را عامل و انگیزهء حرکت حضرت پنداشتهاند!
با تأمل در روایات روشن میشود که این جملات #فقط در مقام بیان زیر بار زور نرفتن و تسلیم نشدن در برابر فرمان ابن زیاد است نه این که عامل خروج و حرکت حضرت باشد.
⬇️ به مدلول آثاری از شیعه و سنی در این زمینه توجه فرمایید::
- ابن زیاد به شمر گفت: این نامه را به عمر بن سعد برسان، باید حسین و اصحابش تسلیم فرمان من شوند؛ هنگامی که فرمان را به عمر سعد رساند او گفت: به خدا سوگند حسین تسلیم فرمان ابنزیاد نخواهد شد، روح پدرش علی در کالبد اوست.
(ارشاد ۸۸/۲)
هنگامی که لشکر دشمن خواست حمله کند؛ حضرت عباس از طرف سیدالشهداء سلام الله علیه نزد آنان آمدند و پرسیدند: چه شده، چه تصمیمی گرفتهاید؟ گفتند: فرمان امیر این است یا تسلیم فرمان او شوید یا با شما میجنگیم.
(ارشاد ۹۰/۲)
- هنگامی که لشکر حر مانع بازگشت امام حسین علیه السلام شد و بر ایشان سختگیری نمود، آن حضرت در ضمن خطبهای فرمودند: مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برنمیدارند؛ واقعا جای آن دارد که مومن مشتاق لقای پروردگارش باشد؛ من مرگ را جز سعادت و زندگانی [و سازش] با ستمگران را جز آزردگی و دلتنگی نمیبینم.
(تحف العقول ۲۴۵)
طبری نیز این خطبه را #پس از نقل ملاقات حضرت با جناب حر روایت کرده است؛
(تاریخ طبری ۴۰۴/۵)
قاضی نعمان مغربی(متوفای ۳۶۳) میگوید: این خطبه مربوط به هنگامی است که از حضرت خواستند تسلیم فرمان ابنزیاد لعین شود تا او #هر_تصمیمی خواست بگیرد.
(شرح الاخبار ۱۴۹/۲)
بنا بر نقل مصادر متعدد دیگر، هنگامی که دشمن با حضرت روبرو شد، و حضرت یقین کرد که با او خواهند جنگید، خطبه گذشته را ایراد فرمودند.
- امام علیهالسلام فرمودند:
این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین مرگ و خواری مخیر کرده است و من هیچگاه زیر بار خواری و ذلت نخواهم رفت.
خدا، پیامبر، دامن های پاکی که ما را پرورش داده و نیاکان پاک سرشت ما هرگز نمیپسندند که ما [زندگی با خواری و] فرمانبرداری از مردم پَست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم.
(احتجاج ۲۴/۲)
- #پس از #شهادت جمعی از اصحاب ، حضرت فرمودند:
به خدا سوگند به هیچ یک از خواستههای آنان پاسخ مثبت نخواهم داد تا آن که با خضاب خون به ملاقات خدا نائل گردم.
(لهوف ۶۱)
- دشمنان از حضرت خواستند تا تسلیم ابن زیاد شود[تا او هر تصمیمی خواست بگیرد] آنها میگفتند: او رفتار ناپسندی با شما نخواهد داشت!
حضرت با اشاره به اینکه به #حضرت_مسلم هم همین را گفتند و سپس ایشان را کشتند، فرمود: به خدا سوگند من حاضر نیستم که به اختیار خویش تسلیم شما شوم و مانند بردگان خود را در اختیارتان بگذارم.
(مناقب ۲۴۴/۳)
و بنا بر نقلی : و نه مانند بردگان پا به فرار میگذارم.
(تاریخ طبری ۳۲۳/۴)
- حضرت فرمودند: من شما را بین سه مطلب مخیر کردم ولی نپذیرفتید. قدرت و شوکتتان شما را به طمع انداخت که [با امتناع شما] من منقاد و #مطیع #طاغوت ملحد شما خواهم شد!
پناه بر خدا، نفوس تسلیم ناپذیر و عزت و جوانمردی، ما را از تن دادن به این پستی باز میدارد.....چقدر مشتاقم که به این جوانان - اشاره به اجساد عزیزان شهید - ملحق شده و به عهد خویش با پروردگارم وفا نمایم.....
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین۵۶۰)
____________
🅾 قـــــــــــــــضاوت درباره کسانی که
این کلمات امام علیهالسلام که در هنگامی ایراد شده است که انتخابی جز شهادت برای حضرت باقی نگذاشتند ،
را برای مقاصد دنیایی خویش
به عنوان انگیزهء #حرکت امام علیه السلام بیان میکنند
به اهل انصاف میسپاریم!!
🔚 با دقت در سیر مطالبی که تقدیم بزرگواران شد،
کاملا روشن است که حضرت هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبودهاند و
تمام تلاش خویش را برای پرهیز از جنگ و دفاع و حفظ جان خود و نوامیس رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار بردند.
لذا تعابیر #شورش ، #انقلاب ، #قیام ، #جنگ و #مبارزه و ...
درباره انگیزهء #خروج آن حضرت از وطن منتفی است.
〰〰〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد...
@borrhan
#فرازی_از_تاریخ
#ابوبکر_شناسی
✅ وقایع روز ۲۲ جمادی الثانی سال ۱۳ هجری قمری
🛎 مرگ ابوبکر بن ابیقحافه
~~~~▪️~~~~~~~
🕔🕓🕒...ابوبکر بن ابی قحافه که نام اصلی او "عبدالله بن عثمان" بود پس از ۲ سال و ۴ ماه خلافت (۱) ، در حالی از دنیا رفت که پدرش ابوقحافه زنده بود ،
و از اموال پسرش (ابوبکر) یک ششم را ارث برد ؛ (۲)
🔹 طبیب او ، حارث بن کَلدِه ، #علت_مرگ او را خوردن سمّی یکساله (به این معنا که پس از یک سال فرد را از بین میبرد) اعلام کرد؛ (۳)
البته باز هم منابعی اشاره میکنند که او در روز سردی غسل کرد و سپس تب نمود که ۱۵ روز ادامه داشت؛
گفته شده است که او در این مدت برای نماز بیرون نیامد و به عمر بن خطاب دستور داد با مردم نماز گزارد و این در حالی بود که مردم برای عیادت او رفت و آمد میکردند ؛
حال وی هر روز سنگین تر میشد؛ در این هنگام ابوبکر در خانهای که پیامبر صلی الله علیه و آله به او داده و کنار خانه عثمان بن عفان بود، اقامت داشت.
عثمان در طول این مدت مقیم خانه او بود تا آن که ابوبکر شامگاه شب سهشنبه هشت شب باقی مانده از جمادی الآخره سال سیزدهم هجرت درگذشت.
(تاریخ طبری ۴۲۰/۳ - طبقات الکبری ترجمه ۱۷۵/۳ و....)
🔰این سخن که عامل مرگ خلیفه سرماخوردگی بوده است، چندان منطقی به نظر نمیرسد و احتمالا از ساخته و پرداختههای بانیان توطئه است؛
چرا که شروع تب خلیفه بر اثر غسل در سرمای ۷ جمادی الآخر سال ۱۳(: ۱۵ روز پیش از وفات) برابر اواسط مرداد ماه (بر اساس گاهشمار ایرانی ، احمد بیرشک) خواهد بود.
سرماخوردگی در این زمان نمیتواند اتفاق افتاده باشد و بسیار بعید است که هوای عربستان و مدینه در این تاریخ گرمای سوزاننده نداشته باشد؛
در عین حال مسموم شون میتواند علائمی مانند تب را نیز به همراه داشته باشد؛
در نتیجه در صورت قابل قبول بودن نظریه عجیب سرماخوردگی در ماه مرداد عربستان آن روزگار، میتوان این دو نظریه را با هم جمع نمود.
👈👈 بدین ترتیب ، خلیفهء اول بر اثر سمی که در غذایش ریخته بودند ، مسموم شده و پس از مدتی در حدود ۱ سال ، در سه شنبه ، ۲۲ جمادی الثانی سال ۱۳ هجری می میرد..(۴)
❗️❕ عمر بن خطاب بر جنازهء ابوبکر نماز می گذارد و او را در اتاقی در منزل پیامبر صلی الله علیه و آله - که به بیت فاطمه علیهاالسلام مشهور بوده است و اینک #عایشه تملک آن را در اختیار دارد ، به دور از سروصدا و حضور مردم (۵)
دفن می کنند! (۶)
⚠️ این اتاق در خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دارد و این در حالی است که ابوبکر با استناد به حدیث جعلی "پیامبران ارث نمی گذارند" ،
این خانه را از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته بود؛
بعدها این خانه را عایشه دختر ابوبکر، دو بار در زمان عثمان و #معاویه به خلفای وقت میفروشد. قیمت فروش در یکی از این موارد ۰۰۰'۲۰۰ درهم است.
( پن :: ۳، ۴ درهم خرج یک هفتهای یک خانوار متوسط عرب در آن زمان بود.)
البته ممکن است معنای دو بار فروخته شدن خانه توسط #عایشه این باشد که یک بار حجره خود را فروخته و بار دیگر منزل پیامبر را که متعلق به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود و او آن را تصرف کرده بود،
به شرط آنکه تا پایان عمر در اختیارش باشد در مرتبه دوم میفروشد.
البته فراموش نشود که حجره کنار عایشه که محل زندگی سوده همسر دیگر پیامبر بوده است، بنا به وصیت سوده به عایشه میرسد و احتمالا عایشه آن جا را نیز فروخته است!!!
جالب آنکه حجره سوده نیز متعلق به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که شرعا باید به ملکیت صدیقه طاهره و امیرمومنان علیهماالسلام در میآمد!
🌐 به هر رو ابوبکر را شبانه دفن میکنند (۷) و طبیب او که تشخیص مسموم شدن او را با سم داده بود نیز ،
چندی بعد می میرد ❗️(۸)
میگویند یهودیان #خیبر او را مسموم کردهاند(تاریخ الاسلام ذهبی۱۲۰/۳ - تاریخ طبری ۴۱۹/۳ و ...) و در غذای خلیفه که برنج با حریره بود سم ریختند
(تاریخ طبری ۴۱۹/۳ - المنتظم ۱۲۹/۴ و....)
که البته مشخص است که این سم را همکاران مسلمان یهودیان به غذای خلیفه اضافه کرده بودند ؛ به نظر میرسد که برای آن که ابوبکر شک نکند،
در زمانی به او سم داده شده که عده دیگری نیز با او هم غذا بودند که تاریخ نام عتاب بن اسید را نیز در این میان آورده است
که او نیز در همان روزهایی که ابوبکر میمیرد در مکه مرده است.
این عتاب بن اسید والی ابوبکر در مکه بود و سناش هنگام مرگ نزدیک به ۳۰ سال بود.
(المنتظم ۱۵۷/۴)
❌ مدت بیماری ابوبکر را ۱۵ روز گفته اند (۹) ، بنا بر وصیت ابوبکر همسر نیکوکارش اسماء بنت عمیس او را غسل میدهد و عمر بر خلیفه اول نماز میخواند.
(لوامع الانوار الالهیه ۳۱۶/۲ و...)
#فدک
《1》
#ابوبکر_شناسی
✅ وقایع روز ۲۲ جمادی الثانی سال ۱۳ هجری قمری
🛎 مرگ ابوبکر بن ابیقحافه
~~~
🕔🕓🕒...ابوبکر بن ابی قحافه که نام اصلی او "عبدالله بن عثمان" بود پس از ۲ سال و ۴ ماه خلافت (۱) ، در حالی از دنیا رفت که پدرش ابوقحافه زنده بود ،
و از اموال پسرش (ابوبکر) یک ششم را ارث برد ؛ (۲)
🔹 طبیب او ، حارث بن کَلدِه ، #علت_مرگ او را خوردن سمّی یکساله (به این معنا که پس از یک سال فرد را از بین میبرد) اعلام کرد؛ (۳)
البته باز هم منابعی اشاره میکنند که او در روز سردی غسل کرد و سپس تب نمود که ۱۵ روز ادامه داشت؛
گفته شده است که او در این مدت برای نماز بیرون نیامد و به عمر بن خطاب دستور داد با مردم نماز گزارد و این در حالی بود که مردم برای عیادت او رفت و آمد میکردند ؛
حال وی هر روز سنگین تر میشد؛ در این هنگام ابوبکر در خانهای که پیامبر صلی الله علیه و آله به او داده و کنار خانه عثمان بن عفان بود، اقامت داشت.
عثمان در طول این مدت مقیم خانه او بود تا آن که ابوبکر شامگاه شب سهشنبه هشت شب باقی مانده از جمادی الآخره سال سیزدهم هجرت درگذشت.
(تاریخ طبری ۴۲۰/۳ - طبقات الکبری ترجمه ۱۷۵/۳ و....)
🔰این سخن که عامل مرگ خلیفه سرماخوردگی بوده است، چندان منطقی به نظر نمیرسد و احتمالا از ساخته و پرداختههای بانیان توطئه است؛
چرا که شروع تب خلیفه بر اثر غسل در سرمای ۷ جمادی الآخر سال ۱۳(: ۱۵ روز پیش از وفات) برابر اواسط مرداد ماه (بر اساس گاهشمار ایرانی ، احمد بیرشک) خواهد بود.
سرماخوردگی در این زمان نمیتواند اتفاق افتاده باشد و بسیار بعید است که هوای عربستان و مدینه در این تاریخ گرمای سوزاننده نداشته باشد؛
در عین حال مسموم شون میتواند علائمی مانند تب را نیز به همراه داشته باشد؛
در نتیجه در صورت قابل قبول بودن نظریه عجیب سرماخوردگی در ماه مرداد عربستان آن روزگار، میتوان این دو نظریه را با هم جمع نمود.
👈👈 بدین ترتیب ، خلیفهء اول بر اثر سمی که در غذایش ریخته بودند ، مسموم شده و پس از مدتی در حدود ۱ سال ، در سه شنبه ، ۲۲ جمادی الثانی سال ۱۳ هجری می میرد..(۴)
❗️❕ عمر بن خطاب بر جنازهء ابوبکر نماز می گذارد و او را در اتاقی در منزل پیامبر صلی الله علیه و آله - که به بیت فاطمه علیهاالسلام مشهور بوده است و اینک #عایشه تملک آن را در اختیار دارد ، به دور از سروصدا و حضور مردم (۵)
دفن می کنند! (۶)
⚠️ این اتاق در خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دارد و این در حالی است که ابوبکر با استناد به حدیث جعلی "پیامبران ارث نمی گذارند" ،
این خانه را از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته بود؛
بعدها این خانه را عایشه دختر ابوبکر، دو بار در زمان عثمان و #معاویه به خلفای وقت میفروشد. قیمت فروش در یکی از این موارد ۰۰۰'۲۰۰ درهم است.
( پن :: ۳، ۴ درهم خرج یک هفتهای یک خانوار متوسط عرب در آن زمان بود.)
البته ممکن است معنای دو بار فروخته شدن خانه توسط #عایشه این باشد که یک بار حجره خود را فروخته و بار دیگر منزل پیامبر را که متعلق به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود و او آن را تصرف کرده بود،
به شرط آنکه تا پایان عمر در اختیارش باشد در مرتبه دوم میفروشد.
البته فراموش نشود که حجره کنار عایشه که محل زندگی سوده همسر دیگر پیامبر بوده است، بنا به وصیت سوده به عایشه میرسد و احتمالا عایشه آن جا را نیز فروخته است!!!
جالب آنکه حجره سوده نیز متعلق به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که شرعا باید به ملکیت صدیقه طاهره و امیرمومنان علیهماالسلام در میآمد!
🌐 به هر رو ابوبکر را شبانه دفن میکنند (۷) و طبیب او که تشخیص مسموم شدن او را با سم داده بود نیز ،
چندی بعد می میرد ❗️(۸)
میگویند یهودیان #خیبر او را مسموم کردهاند(تاریخ الاسلام ذهبی۱۲۰/۳ - تاریخ طبری ۴۱۹/۳ و ...) و در غذای خلیفه که برنج با حریره بود سم ریختند
(تاریخ طبری ۴۱۹/۳ - المنتظم ۱۲۹/۴ و....)
که البته مشخص است که این سم را همکاران مسلمان یهودیان به غذای خلیفه اضافه کرده بودند ؛ به نظر میرسد که برای آن که ابوبکر شک نکند،
در زمانی به او سم داده شده که عده دیگری نیز با او هم غذا بودند که تاریخ نام عتاب بن اسید را نیز در این میان آورده است
که او نیز در همان روزهایی که ابوبکر میمیرد در مکه مرده است.
این عتاب بن اسید والی ابوبکر در مکه بود و سناش هنگام مرگ نزدیک به ۳۰ سال بود.
(المنتظم ۱۵۷/۴)
❌ مدت بیماری ابوبکر را ۱۵ روز گفته اند (۹) ، بنا بر وصیت ابوبکر همسر نیکوکارش اسماء بنت عمیس او را غسل میدهد و عمر بر خلیفه اول نماز میخواند.
(لوامع الانوار الالهیه ۳۱۶/۲ و...)
#فدک
《1》
#فرازی_از_تاریخ
🗓 پنجم #رجب ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور #متوکل عباسی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال میگذشت.
🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادیهای دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت میگفتند.
نجاشی میگوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقهای راستگو بود و دارای کتابهایی است.
◾️ #علت_شهادت :
🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم #قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفتهاند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.
📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹
----------------
🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره مینویسد:
✍ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا.
🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب #رافضی (شیعه) بود.
📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم
📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2HBgFaL
📃 پوستر:
http://bit.ly/2Hwsa3b
📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کردهاند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة مینامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا میداند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیدهاند !
گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!!
➕ابن عربی در فتوحات میگوید:
❌ «قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…»
📒فتوحات،ج2،ص6
#ترجمه : و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، #معاویه بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند.»
ماجرای ابن سکیت برای گروه سنی نوجوان
➖➖➖➖
@borrhan
🗓 پنجم #رجب ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور #متوکل عباسی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال میگذشت.
🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادیهای دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت میگفتند.
نجاشی میگوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقهای راستگو بود و دارای کتابهایی است.
◾️ #علت_شهادت :
🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم #قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفتهاند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.
📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹
----------------
🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره مینویسد:
✍ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا.
🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهدهدار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب #رافضی (شیعه) بود.
📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم
📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2HBgFaL
📃 پوستر:
http://bit.ly/2Hwsa3b
📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کردهاند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة مینامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا میداند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیدهاند !
گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!!
➕ابن عربی در فتوحات میگوید:
❌ «قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…»
📒فتوحات،ج2،ص6
#ترجمه : و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، #معاویه بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند.»
ماجرای ابن سکیت برای گروه سنی نوجوان
➖➖➖➖
@borrhan