Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف
✅ بی اهمیت بودن اطلاع از ضمائر در کلام معصوم علیه السلام
👈 به خاطر داشته باشید::
کشف و شهود و خبر از امورغیبی دادن نشان #حقانیت نیست.
〰〰〰〰〰▪️⬇️▪️
مردی از شیعیان نزد امام کاظم علیهالسلام که در بغداد بودند آمد و گفت :
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله امروز در میدان بغداد مرد کافری را دیدم که مردم اطراف او جمع شده بودند و او از نیت هرکس خبر می داد
و از اسرار آگاه بود.
امام علیه السلام به حاضرین فرمودند :
فردا نزد آن مرد آیید،
خود امام نیز به میدان شهر آمد و مردم را در اطراف او مشاهده نمود درحالیکه او از ضمائر آنها خبر می داد .
امام علیه السلام او را خواست و پرسید :
فلانی، تو مرد کافری هستی و اطلاع از ضمائر مرتبه بلندی است، به چه سبب این مرتبه را خدا به تو روزی فرموده است ؟
او پاسخ داد : ای بنده خدا من این علم را تنها از راه #مخالفت_با_نفس به دست آورده ام.
امام علیه السلام فرمود : فلانی، ایمان را بر نفست عرضه کن و ببین آیا نفس تو ایمان را می پذیرد یا نه؟
او حوله ای را به دور خودش پیچاند و (مدتی با تمرکز) اندیشید ؛
سپس گفت : من اسلام را بر نفسم عرضه کردم ولی نفسم از پذیرفتن آن سرپیچی کرد.
امام علیه السلام فرمود : بر خلاف خواسته نفست عمل کن ، همچنان که این عادت توست و بدین وسیله به این مرتبه رسیده ای .
آن مرد اسلام آورد و شخص متدینی شد و امام علیه السلام احکام دین را به او آموخت و از جمله یاران امام گردید.
روزی امام به او فرمود :
فلانی ، من چیزی نیت کردم، بگو چیست؟
آن مرد وقتی به علم خود بازگشت و اندیشید، ندانست که چه بگوید و شگفت زده شد و به امام گفت :
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله من کافر بودم و از ضمائر آگاه می گشتم، چگونه است که امروز با این که مسلمانم آگاه نیستم ؟!!
امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمود:
💠 در آن زمان، آگاهی به ضمائر، پاداش کارهای تو بود، ولی امروز (که مسلمان شدی) خداوند کارهایت را برای روز قیامت ذخیره کرده است پس پاداش آنها روز قیامت می باشد.
📕📗الانوار النعمانیة، ج2،ص296
==============
🎙فایل صوتی الحاقی از مرحوم شیخ #مصطفی_خبازیان را با عنوان #آفت_شخصیت_زدگی
در زمان ۶ دقیقه
#حتما استماع فرمائید!
💢@borrhan
✅ بی اهمیت بودن اطلاع از ضمائر در کلام معصوم علیه السلام
👈 به خاطر داشته باشید::
کشف و شهود و خبر از امورغیبی دادن نشان #حقانیت نیست.
〰〰〰〰〰▪️⬇️▪️
مردی از شیعیان نزد امام کاظم علیهالسلام که در بغداد بودند آمد و گفت :
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله امروز در میدان بغداد مرد کافری را دیدم که مردم اطراف او جمع شده بودند و او از نیت هرکس خبر می داد
و از اسرار آگاه بود.
امام علیه السلام به حاضرین فرمودند :
فردا نزد آن مرد آیید،
خود امام نیز به میدان شهر آمد و مردم را در اطراف او مشاهده نمود درحالیکه او از ضمائر آنها خبر می داد .
امام علیه السلام او را خواست و پرسید :
فلانی، تو مرد کافری هستی و اطلاع از ضمائر مرتبه بلندی است، به چه سبب این مرتبه را خدا به تو روزی فرموده است ؟
او پاسخ داد : ای بنده خدا من این علم را تنها از راه #مخالفت_با_نفس به دست آورده ام.
امام علیه السلام فرمود : فلانی، ایمان را بر نفست عرضه کن و ببین آیا نفس تو ایمان را می پذیرد یا نه؟
او حوله ای را به دور خودش پیچاند و (مدتی با تمرکز) اندیشید ؛
سپس گفت : من اسلام را بر نفسم عرضه کردم ولی نفسم از پذیرفتن آن سرپیچی کرد.
امام علیه السلام فرمود : بر خلاف خواسته نفست عمل کن ، همچنان که این عادت توست و بدین وسیله به این مرتبه رسیده ای .
آن مرد اسلام آورد و شخص متدینی شد و امام علیه السلام احکام دین را به او آموخت و از جمله یاران امام گردید.
روزی امام به او فرمود :
فلانی ، من چیزی نیت کردم، بگو چیست؟
آن مرد وقتی به علم خود بازگشت و اندیشید، ندانست که چه بگوید و شگفت زده شد و به امام گفت :
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله من کافر بودم و از ضمائر آگاه می گشتم، چگونه است که امروز با این که مسلمانم آگاه نیستم ؟!!
امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمود:
💠 در آن زمان، آگاهی به ضمائر، پاداش کارهای تو بود، ولی امروز (که مسلمان شدی) خداوند کارهایت را برای روز قیامت ذخیره کرده است پس پاداش آنها روز قیامت می باشد.
📕📗الانوار النعمانیة، ج2،ص296
==============
🎙فایل صوتی الحاقی از مرحوم شیخ #مصطفی_خبازیان را با عنوان #آفت_شخصیت_زدگی
در زمان ۶ دقیقه
#حتما استماع فرمائید!
💢@borrhan
Telegram
attach 📎
#نقد_تصوف
✅ بی اهمیت بودن کشف و شهود در کلام معصوم علیه السلام
👈 به هوش باشید که کشف و شهود و خبر از امور غیبی دادن نشان #حقانیت نیست!
〰〰〰🔰🔅〰〰
شخصی از بلاد هند به حجاز آمد. او این توانایی را داشت که هر کس هرچیزی را در دست می گرفت، می توانست از آن شیء خبر دهد.
امام صادق علیه السلام این شخص را به حضور طلبیدند و شیئی را در دست گرفتند و به آن شخص هندی گفتند : چه چیزی در دست من است ؟
مرد هندی نیز کمی تامل کرد و پاسخ صحیح را گفت.
امام صادق علیه السلام فرمود : راست گفتی. اکنون چیز دیگری در دست میگیرم.
پس آن جناب دست مبارک را به بیرون خانه دراز ساخت و بعد از مدت کوتاهی فرمود : حال بگو چه چیزی در دست من است ؟
مرد هندی فکر زیادی کرد و پس از آن گفت : در این ساعت در تمام دنیا سیر نمودم و همه چیز را در جای خود دیدم مگر در جزیره ای از جزایر هند، در آشیانه فلان مرغ یک تخم نبود.
حضرت دست مبارک را باز نمود و فرمود : راست گفتی، اکنون بگو از کدام عمل به این مرتبه رسیدی ؟
آن مرد عرض کرد : هر چه نفس من خواهش نمود(تمایل داشت) بر خلاف آن را بر نفسم عرضه کردم تا اینکه به این مرحله رسیدم.
امام صادق علیه السلام فرمود : اکنون نفس تو به کفر میل دارد یا اسلام ؟
مرد هندی گفت : نفس من کفر را خواهش می کند .
امام صادق علیه السلام فرمود : پس در اینجا نیز خلاف نفس عمل کن .
مرد هندو گفت : خلاف نفس کردم و اسلام را اختیار نمودم .
👈👈 پس امام صادق علیه السلام فرمود :اکنون ببین که آیا تو را چیزی مکشوف است یا نه ؟
مرد هندی تامل کرد و گفت : چیزی نمیبینم ! !
امام صادق علیه السلام فرمود:
راست گفتی ، چون تا به حال کافر بودی و به جهت ریاضت هایی که کشیدی مزدی به تو دادند، حال که مسلمان شدی، ابواب مکاشفات بر تو مسدود شد، اکنون به عبادات شرعیه متعبد باش که خدای تعالی بالاتر از این رتبه به تو کرامت کند و آخرت را نیز عطا می کند .
📕📗قصص العلماء ص39
حکایت مشابه (ضربه بزنید)
===============
🆔 @borrhan
✅ بی اهمیت بودن کشف و شهود در کلام معصوم علیه السلام
👈 به هوش باشید که کشف و شهود و خبر از امور غیبی دادن نشان #حقانیت نیست!
〰〰〰🔰🔅〰〰
شخصی از بلاد هند به حجاز آمد. او این توانایی را داشت که هر کس هرچیزی را در دست می گرفت، می توانست از آن شیء خبر دهد.
امام صادق علیه السلام این شخص را به حضور طلبیدند و شیئی را در دست گرفتند و به آن شخص هندی گفتند : چه چیزی در دست من است ؟
مرد هندی نیز کمی تامل کرد و پاسخ صحیح را گفت.
امام صادق علیه السلام فرمود : راست گفتی. اکنون چیز دیگری در دست میگیرم.
پس آن جناب دست مبارک را به بیرون خانه دراز ساخت و بعد از مدت کوتاهی فرمود : حال بگو چه چیزی در دست من است ؟
مرد هندی فکر زیادی کرد و پس از آن گفت : در این ساعت در تمام دنیا سیر نمودم و همه چیز را در جای خود دیدم مگر در جزیره ای از جزایر هند، در آشیانه فلان مرغ یک تخم نبود.
حضرت دست مبارک را باز نمود و فرمود : راست گفتی، اکنون بگو از کدام عمل به این مرتبه رسیدی ؟
آن مرد عرض کرد : هر چه نفس من خواهش نمود(تمایل داشت) بر خلاف آن را بر نفسم عرضه کردم تا اینکه به این مرحله رسیدم.
امام صادق علیه السلام فرمود : اکنون نفس تو به کفر میل دارد یا اسلام ؟
مرد هندی گفت : نفس من کفر را خواهش می کند .
امام صادق علیه السلام فرمود : پس در اینجا نیز خلاف نفس عمل کن .
مرد هندو گفت : خلاف نفس کردم و اسلام را اختیار نمودم .
👈👈 پس امام صادق علیه السلام فرمود :اکنون ببین که آیا تو را چیزی مکشوف است یا نه ؟
مرد هندی تامل کرد و گفت : چیزی نمیبینم ! !
امام صادق علیه السلام فرمود:
راست گفتی ، چون تا به حال کافر بودی و به جهت ریاضت هایی که کشیدی مزدی به تو دادند، حال که مسلمان شدی، ابواب مکاشفات بر تو مسدود شد، اکنون به عبادات شرعیه متعبد باش که خدای تعالی بالاتر از این رتبه به تو کرامت کند و آخرت را نیز عطا می کند .
📕📗قصص العلماء ص39
حکایت مشابه (ضربه بزنید)
===============
🆔 @borrhan
Telegram
کانال برهان
#نقد_تصوف
✅ بی اهمیت بودن اطلاع از ضمائر در کلام معصوم علیه السلام
👈 به خاطر داشته باشید::
کشف و شهود و خبر از امورغیبی دادن نشان #حقانیت نیست.
〰〰〰〰〰 ▪️⬇️ ▪️
مردی از شیعیان نزد امام کاظم علیهالسلام که در بغداد بودند آمد و گفت :
ای فرزند رسول خدا…
✅ بی اهمیت بودن اطلاع از ضمائر در کلام معصوم علیه السلام
👈 به خاطر داشته باشید::
کشف و شهود و خبر از امورغیبی دادن نشان #حقانیت نیست.
〰〰〰〰〰 ▪️⬇️ ▪️
مردی از شیعیان نزد امام کاظم علیهالسلام که در بغداد بودند آمد و گفت :
ای فرزند رسول خدا…