#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
شعر معروف فرزدق در بیان هیبت و منقبت امام سجاد علیه السلام در منابع اهل سنت
#قصیده_میمیه
@borrhan
شعر معروف فرزدق در بیان هیبت و منقبت امام سجاد علیه السلام در منابع اهل سنت
#قصیده_میمیه
@borrhan
#قصیده_میمیه
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#معجزات_الائمه
#افضلیت
✅ یکی از #شاهکارهای شعر عربی هم از حیث سبک و هم محتوا قصیده معروفی است که فرزدق شاعر آن را در مدح امام #سجاد علیهالسلام سروده است.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻ماجرای این قصیده ، به اجمال چنین است که هشام بن عبدالملک اموی به عنوان ولیعهد ، به سفر #حج میرود و در واقعه ای مشخص میشود که سطح اعتنای مردم به امام زینالعابدین (علیه السلام) بسیار بیشتر از اوست .
در اینجا یکی از همراهانش درباره امام از او سوال میکند و هشام از روی حسادت مدعی میشود که آن حضرت را نمی شناسد!
در اینجا یکی از شعرای همراه او (به نام فرزدق) فی المجلس قصیده ی میمیّه را درباره فضایل حضرت زین العابدین سروده و بیان میکند؛
همین باعث شد مدتی به دستور هشام زندانی شود!
این قصیده که یک شاهکار ادبی عرب محسوب میشود ، در بسیاری از منابع شیعی و سنی نقل شده است . بنگرید به پاورقی بحار در این آدرس:
http://lib.eshia.ir/71860/46/124
🟥 هر چند داستان سرودن این قصیده معروف در شأن امام سجاد علیهالسلام در کتب دیگر مخالفین ما هم آمده ، این ماجرا را با نگاهی به کتاب ابن کثیر مورخ مشهور اهل سنت به #قاعده_الزام نقل میکنیم. (ر.ک: تصویر الحاقی ، البته دقت داشته باشید که تصحیف نساخ موجب شده که نام سید الشهدا علیهالسلام را به جای حضرت سجاد علیهالسلام بنویسند؛ چون ابن کثیر چنین اشتباه فاحشی نمی کند. هشام بن عبدالملک معاصر سید الشهدا سلام الله علیه نبود.)
در منابع تاریخی آمده است:
🔸أَنَّ هِشَامَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِک حَجَّ فِی خِلَافَةِ أَبِیهِ أَوْ أَخِیهِ الْوَلِیدِ فَطَافَ بِالْبَیتِ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یسْتَلِمَ الْحَجَرَ لَمْ یتَمَکنْ حَتَّی نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ، فَاسْتَلَمَ وَجَلَسَ عَلَیهِ، وَقَامَ أَهْلُ الشَّامِ حَوْلَهُ
هشام بن عبدالملک در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک اموی به قصد #حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت.
وقتی به منظور استلام حجرالاسود به نزدیک کعبه رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر عقب نشینی کرد و بر منبری که برای وی نصب کردند، به انتظار کاهش ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای مطاف پرداختند.
🔸فَبَینَمَا هُوَ کذَلِک إِذْ أَقْبَلَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ(ع) فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحَجَرِ لِیسْتَلِمَهُ تَنَحَّی عَنْهُ النَّاسُ إِجْلَالًا لَهُ وَهِیبَةً وَاحْتِرَامًا، وَهُوَ فِی بِزَّةٍ حَسَنَةٍ، وَشَکلٍ مَلِیحٍ
در این هنگام حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) که سیمایش از همگان زیباتر و جامه هایش از همگان پاکیزه تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش کنار رفتند و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام کرد، تا به آسانی دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت. تماشای این منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه میکشید، یکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آمیخته به حیرت گفت:
این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف برای او خلوت گردید؟
هشام با آن که شخصیت امام(علیهالسلام) را نیک میشناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانی زد و در جواب مرد شامی گفت: او را نمیشناسم.
در این هنگام روح حساس ابوفراس (فرزدق) از این تجاهل و حق کشی سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خویی آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامی کرد و گفت: اگر خواهی تا شخصیت او را بشناسی از من بپرس، من او را نیک می شناسم.
آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه میگرفت، با حماسه های افروخته و آهنگی پرشور سیل آسا بر زبان راند و گفت:
«1⃣»
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#معجزات_الائمه
#افضلیت
✅ یکی از #شاهکارهای شعر عربی هم از حیث سبک و هم محتوا قصیده معروفی است که فرزدق شاعر آن را در مدح امام #سجاد علیهالسلام سروده است.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻ماجرای این قصیده ، به اجمال چنین است که هشام بن عبدالملک اموی به عنوان ولیعهد ، به سفر #حج میرود و در واقعه ای مشخص میشود که سطح اعتنای مردم به امام زینالعابدین (علیه السلام) بسیار بیشتر از اوست .
در اینجا یکی از همراهانش درباره امام از او سوال میکند و هشام از روی حسادت مدعی میشود که آن حضرت را نمی شناسد!
در اینجا یکی از شعرای همراه او (به نام فرزدق) فی المجلس قصیده ی میمیّه را درباره فضایل حضرت زین العابدین سروده و بیان میکند؛
همین باعث شد مدتی به دستور هشام زندانی شود!
این قصیده که یک شاهکار ادبی عرب محسوب میشود ، در بسیاری از منابع شیعی و سنی نقل شده است . بنگرید به پاورقی بحار در این آدرس:
http://lib.eshia.ir/71860/46/124
🟥 هر چند داستان سرودن این قصیده معروف در شأن امام سجاد علیهالسلام در کتب دیگر مخالفین ما هم آمده ، این ماجرا را با نگاهی به کتاب ابن کثیر مورخ مشهور اهل سنت به #قاعده_الزام نقل میکنیم. (ر.ک: تصویر الحاقی ، البته دقت داشته باشید که تصحیف نساخ موجب شده که نام سید الشهدا علیهالسلام را به جای حضرت سجاد علیهالسلام بنویسند؛ چون ابن کثیر چنین اشتباه فاحشی نمی کند. هشام بن عبدالملک معاصر سید الشهدا سلام الله علیه نبود.)
در منابع تاریخی آمده است:
🔸أَنَّ هِشَامَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِک حَجَّ فِی خِلَافَةِ أَبِیهِ أَوْ أَخِیهِ الْوَلِیدِ فَطَافَ بِالْبَیتِ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یسْتَلِمَ الْحَجَرَ لَمْ یتَمَکنْ حَتَّی نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ، فَاسْتَلَمَ وَجَلَسَ عَلَیهِ، وَقَامَ أَهْلُ الشَّامِ حَوْلَهُ
هشام بن عبدالملک در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک اموی به قصد #حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت.
وقتی به منظور استلام حجرالاسود به نزدیک کعبه رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر عقب نشینی کرد و بر منبری که برای وی نصب کردند، به انتظار کاهش ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای مطاف پرداختند.
🔸فَبَینَمَا هُوَ کذَلِک إِذْ أَقْبَلَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ(ع) فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحَجَرِ لِیسْتَلِمَهُ تَنَحَّی عَنْهُ النَّاسُ إِجْلَالًا لَهُ وَهِیبَةً وَاحْتِرَامًا، وَهُوَ فِی بِزَّةٍ حَسَنَةٍ، وَشَکلٍ مَلِیحٍ
در این هنگام حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) که سیمایش از همگان زیباتر و جامه هایش از همگان پاکیزه تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش کنار رفتند و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام کرد، تا به آسانی دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت. تماشای این منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه میکشید، یکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آمیخته به حیرت گفت:
این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف برای او خلوت گردید؟
هشام با آن که شخصیت امام(علیهالسلام) را نیک میشناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانی زد و در جواب مرد شامی گفت: او را نمیشناسم.
در این هنگام روح حساس ابوفراس (فرزدق) از این تجاهل و حق کشی سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خویی آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامی کرد و گفت: اگر خواهی تا شخصیت او را بشناسی از من بپرس، من او را نیک می شناسم.
آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه میگرفت، با حماسه های افروخته و آهنگی پرشور سیل آسا بر زبان راند و گفت:
«1⃣»
Telegram
attach 📎
هَذَا الَّذِی تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ
وَالْبَیتُ یعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وَالْحَرَمُ
هَذَا ابْنُ خَیرِ عِبَادِ اللَّهِ کلِّهِمُ
هَذَا التَّقِی النَّقِی الطَّاهِرُ الْعَلَمُ
إِذَا رَأَتْهُ قُرَیشٌ قَالَ قَائِلُهَا إِلَی
مَکارِمِ هَذَا ینْتَهِی الْکرَمُ
ینْمَی إِلَی ذُرْوَةِ الْعِزِّ الَّتِی قَصُرَتْ
عَنْ نَیلِهَا عَرَبُ الْإِسْلَامِ وَالْعَجَمُ
یکادُ یمْسِکهُ عِرْفَانَ رَاحَتِهِ
رُکنُ الْحَطِیمِ إِذَا مَا جَاءَ یسْتَلِمُ
یغْضِی حَیاءً وَیغْضَی مِنْ مَهَابَتِهِ
فَمَا یکلَّمُ إِلَّا حِینَ یبْتَسِمُ
بِکفِّهِ خَیزُرَانٌ رِیحُهَا عَبِقٌ
مِنْ کفِّ أَرْوَعَ فِی عِرْنِینِهِ شَمَمُ
مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ نَبْعَتُهُ
طَابَتْ عَنَاصِرُهَا وَالْخِیمُ وَالشِّیمُ
ینْجَابُ نُورُ الْهُدَی مِنْ نُورِ غُرَّتِهِ
کالشَّمْسِ ینْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الْقَتَمُ
حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوَا
حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ نَعَمُ
هَذَا ابْنُ فَاطِمَةٍ إِنْ کنْتَ جَاهِلَه
بِجَدِّهِ أَنْبِیاءُ اللَّهِ قَدْ خُتِمُوا
اللَّهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ
جَرَی بِذَاک لَهُ فِی لَوْحِهِ الْقَلَمُ
مَنْ جَدُّهُ دَانَ فَضْلُ الْأَنْبِیاءِ لَهُ
وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهَا الْأُمَمُ
عَمَّ الْبَرِّیةَ بِالْإِحْسَانِ فَانْقَشَعَتْ
عَنْهَا الْغَیابَةُ وَالْإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ
کلْتَا یدَیهِ غِیاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا
یسْتَوْکفَانِ وَلَا یعْرُوهُمَا الْعَدَمُ
سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَا تُخْشَی بَوَادِرُهُ
یزِینُهُ اثْنَانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالْکرَمُ
لا يخلف الوعد ميمونا نقيبته
رحب الفناء أريب حين يعترم
من معشر حبهم دين وبغضهم
كفر وقربهم منجى ومعتصم
يستدفع السوء والبلوى بحبهم
ويستزاد به الاحسان والنعم
مقدم بعد ذكر الله ذكرهم
في كل فرض ومختوم به الكلم
إن عد أهل التقى كانوا أئمتهم
أو قيل من خير أهل الارض قيل هم
لا يستطيع جواد بعد غايتهم
ولا يدانيهم قوم وإن كرموا
هم الغيوث إذا ما أزمة أزمت
والاسد أسد الشرى والبأس محتدم
يأبى لهم أن يحل الذم ساحتهم
خيم كريم وأيد بالندى هضم
لا يقبض العسر بسطا من أكفهم
سيان ذلك إن أثروا وإن عدموا
أي القبائل ليست في رقابهم
لاولية هذا أوله نعم؟
من يعرف الله يعرف أولية ذا
فالدين من بيت هذا ناله الامم
بيوتهم في قريش يستضاء بها
في النائبات وعند الحكم أن حكموا
فجده من قريش في ارومتها
محمد وعلي بعده علم
بدر له شاهد والشعب من احد
والخندقان ويوم الفتح قد علموا
وخيبر وحنين يشهدان له
وفي قريضة يوم صليم قتم
مواطن قد علت في كل نائبة
على الصحابة لم أكتم كما كتموا
وقتی قصیده فرزدق به پایان رسید، هشام مانند کسی که از خوابی گران بیدار شده باشد، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت:
چرا چنین شعری تاکنون در مدح ما نسرودهای؟
🔚🔚 فرزدق گفت: جدّی بمانند جدّ او و پدری همشأن پدر او و مادری پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم.
هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین عسفان میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند.(*)
منابع مخالفین:
📘البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۱۱،ص۵۹۱
📗الفصول المهمه ابن صباغ مالکی ج٢ص٨٦٧
(اسکن آن در ادامه خواهد آمد)
و...
منابع شیعه:
📕متن کامل در بحارالانوار ج۴۶،ص۱۲۴ بهبعد
و....
(*) البته فرزدق نهایتا پس از مدتی آزاد شد و برای دفاعش از اهل بیت علیهمالسلام ، مورد قدردانی امام سجاد علیهالسلام قرار گرفته و امام برای او دوازده هزار دینار فرستادند ، فرزدق آن مبلغ را باز پس فرستاد و به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسول خدا صلیالله علیه و آله بوده است؛ امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق بازگرداندند ، هدیه امام معادل ۴۰ سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فرو بست.
📋 ترجمه و شرح قصیده میمیه در کانال «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/4466
🔗فایل صوتی #قصیده_میمیه با نوای مشاری راشد العفاسی - قاری کویتی - پیوست میشود:
➖➖➖➖➖
@borrhan
وَالْبَیتُ یعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وَالْحَرَمُ
هَذَا ابْنُ خَیرِ عِبَادِ اللَّهِ کلِّهِمُ
هَذَا التَّقِی النَّقِی الطَّاهِرُ الْعَلَمُ
إِذَا رَأَتْهُ قُرَیشٌ قَالَ قَائِلُهَا إِلَی
مَکارِمِ هَذَا ینْتَهِی الْکرَمُ
ینْمَی إِلَی ذُرْوَةِ الْعِزِّ الَّتِی قَصُرَتْ
عَنْ نَیلِهَا عَرَبُ الْإِسْلَامِ وَالْعَجَمُ
یکادُ یمْسِکهُ عِرْفَانَ رَاحَتِهِ
رُکنُ الْحَطِیمِ إِذَا مَا جَاءَ یسْتَلِمُ
یغْضِی حَیاءً وَیغْضَی مِنْ مَهَابَتِهِ
فَمَا یکلَّمُ إِلَّا حِینَ یبْتَسِمُ
بِکفِّهِ خَیزُرَانٌ رِیحُهَا عَبِقٌ
مِنْ کفِّ أَرْوَعَ فِی عِرْنِینِهِ شَمَمُ
مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ نَبْعَتُهُ
طَابَتْ عَنَاصِرُهَا وَالْخِیمُ وَالشِّیمُ
ینْجَابُ نُورُ الْهُدَی مِنْ نُورِ غُرَّتِهِ
کالشَّمْسِ ینْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الْقَتَمُ
حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوَا
حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ نَعَمُ
هَذَا ابْنُ فَاطِمَةٍ إِنْ کنْتَ جَاهِلَه
بِجَدِّهِ أَنْبِیاءُ اللَّهِ قَدْ خُتِمُوا
اللَّهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ
جَرَی بِذَاک لَهُ فِی لَوْحِهِ الْقَلَمُ
مَنْ جَدُّهُ دَانَ فَضْلُ الْأَنْبِیاءِ لَهُ
وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهَا الْأُمَمُ
عَمَّ الْبَرِّیةَ بِالْإِحْسَانِ فَانْقَشَعَتْ
عَنْهَا الْغَیابَةُ وَالْإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ
کلْتَا یدَیهِ غِیاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا
یسْتَوْکفَانِ وَلَا یعْرُوهُمَا الْعَدَمُ
سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَا تُخْشَی بَوَادِرُهُ
یزِینُهُ اثْنَانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالْکرَمُ
لا يخلف الوعد ميمونا نقيبته
رحب الفناء أريب حين يعترم
من معشر حبهم دين وبغضهم
كفر وقربهم منجى ومعتصم
يستدفع السوء والبلوى بحبهم
ويستزاد به الاحسان والنعم
مقدم بعد ذكر الله ذكرهم
في كل فرض ومختوم به الكلم
إن عد أهل التقى كانوا أئمتهم
أو قيل من خير أهل الارض قيل هم
لا يستطيع جواد بعد غايتهم
ولا يدانيهم قوم وإن كرموا
هم الغيوث إذا ما أزمة أزمت
والاسد أسد الشرى والبأس محتدم
يأبى لهم أن يحل الذم ساحتهم
خيم كريم وأيد بالندى هضم
لا يقبض العسر بسطا من أكفهم
سيان ذلك إن أثروا وإن عدموا
أي القبائل ليست في رقابهم
لاولية هذا أوله نعم؟
من يعرف الله يعرف أولية ذا
فالدين من بيت هذا ناله الامم
بيوتهم في قريش يستضاء بها
في النائبات وعند الحكم أن حكموا
فجده من قريش في ارومتها
محمد وعلي بعده علم
بدر له شاهد والشعب من احد
والخندقان ويوم الفتح قد علموا
وخيبر وحنين يشهدان له
وفي قريضة يوم صليم قتم
مواطن قد علت في كل نائبة
على الصحابة لم أكتم كما كتموا
وقتی قصیده فرزدق به پایان رسید، هشام مانند کسی که از خوابی گران بیدار شده باشد، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت:
چرا چنین شعری تاکنون در مدح ما نسرودهای؟
🔚🔚 فرزدق گفت: جدّی بمانند جدّ او و پدری همشأن پدر او و مادری پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم.
هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین عسفان میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند.(*)
منابع مخالفین:
📘البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۱۱،ص۵۹۱
📗الفصول المهمه ابن صباغ مالکی ج٢ص٨٦٧
(اسکن آن در ادامه خواهد آمد)
و...
منابع شیعه:
📕متن کامل در بحارالانوار ج۴۶،ص۱۲۴ بهبعد
و....
(*) البته فرزدق نهایتا پس از مدتی آزاد شد و برای دفاعش از اهل بیت علیهمالسلام ، مورد قدردانی امام سجاد علیهالسلام قرار گرفته و امام برای او دوازده هزار دینار فرستادند ، فرزدق آن مبلغ را باز پس فرستاد و به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسول خدا صلیالله علیه و آله بوده است؛ امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق بازگرداندند ، هدیه امام معادل ۴۰ سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فرو بست.
📋 ترجمه و شرح قصیده میمیه در کانال «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/4466
🔗فایل صوتی #قصیده_میمیه با نوای مشاری راشد العفاسی - قاری کویتی - پیوست میشود:
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#قصیده_میمیه #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین #معجزات_الائمه #افضلیت ✅ یکی از #شاهکارهای شعر عربی هم از حیث سبک و هم محتوا قصیده معروفی است که فرزدق شاعر آن را در مدح امام #سجاد علیهالسلام سروده است. ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻ماجرای این قصیده ، به اجمال چنین است…
⁉️❔آیا میدانستید یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک ، قصیدهای است که فرزدق در مدح امام سجاد علیهالسلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود؟؟!
بیشتر بخوانید↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/51193
مدرکی دیگر از مخالفین
https://t.me/borrhan/28963
#قصیده_میمیه
بیشتر بخوانید↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/51193
مدرکی دیگر از مخالفین
https://t.me/borrhan/28963
#قصیده_میمیه
#قصیده_میمیه (۵)
◼️ آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک
🔻قصیدهای است که فرزدق در مدح امام سجاد علیهالسلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
... با رایحهای دلانگیز که بوی بهشت را میمانست، با آرامش و وقاری که خاص او و خاندانش بود، وارد مسجدالحرام شد.
یادگار ارجمند امام حسین علیه السلام با خضوغ و فروتنی بسیار به سوی کعبه و حجرالاسود گام برمیداشت و حقیقت بندگی پرودگار را مجسم میکرد. این افتادگی، بر عظمت او میافزود و او را در چشم بینندگان بیشتر به جلوه میآورد. هنگامی که امام سجاد علیهالسلام نزدیک حجرالاسود رسیدند ، مردم راه را برای ایشان باز کردند. آن حضرت به راحتی بر سنگ سیاه دست کشیدند و پس از آن به طواف پرداختند.
🔖 هشام بن عبدالملک دهمین خلیفهٔ #بنى_اميه ، ولیعهد برادرش ولید بن عبدالملک بود. او در ایام ولایتعهدیاش، در موسم #حج وارد مسجدالحرام شد. در آن سال، زائران بسیار بودند و زیادی جمعیت ، انجام مراسم و آداب #زیارت را دشوار میساخت. هشام در حال طواف ، به حجرالاسود رسید و چون خواست دست بر آن بکشد به دلیل ازدحام زیاد، ممکن نشد. به ناچار منبری برای او در مسجدالحرام نصب کردند و هشام بر روی آن نشست. بزرگان شام که همراه با او به حج آمده بودند نیز در کنارش ایستاده و مردم را مینگریستند.
مشاهدهی احترام مردم به حضرت سجاد علیهالسلام برای هشام، که خود را بالاتر از همه میدانست، گران آمد و موجب خشم او شد و آت🔥ش کینه و حسد را در دل او شعلهور نمود. یکی از بزرگان شام که در کنارش بود از او پرسید: این کیست که مردم برای او احترام ویژهای قائلند و او را بر خود مقدم میشمارند؟
هشام برای اینکه شامیان، امام سجاد علیهالسلام را نشناسند و هم چنین برای تحقیر آن حضرت خود را به نادانی زد و گفت:
او را نمیشناسم❗️
فرزدق شاعر اهل بیت علیهمالسلام در آن جا حضور داشت. او گفت: اگر شما او را نمیشناسید ، من او را میشناسم و به شما معرفی میکنم.
شامیان از او خواستند آن حضرت را به آنان معرفی کند فرزدق ، حضرت سجاد علیهالسلام را در قالب قصیدهای بلند توصیف و معرفی کرد که مضمون آن به این شرح است:
💎 «این که تو او را نمیشناسی اهمیتی ندارد، او همان کسی است که سرزمین بطحاء جای قدمهایش را میشناسد، و کعبه.. و حرم در شناساییاش همدم و همقدمند. این شخصیت فرزند بهترین بندگان خداست. او همان شخصیتِ منزه از هر آلودگی و پیراسته از هر عیب و دور از هر نقص و کوه بلند دانش و فضیلت است. او همان کسی است که احمد مختار که درود و رحمت خدا جاودانه بر او جاری و روان باد، پدر اوست. او همان کسی است که #جعفر طیار و حمزهٔ سیدالشهداء عموهای اویند. #حمزه همان قهرمان نامدار که هر انسان آزادهای مهرش را بر دل دارد و بر پیمان خود با او پایدار است. او فرزند فاطمه، سرور بانوان جهان است، و پسر وصی پیامبر است که شعلهٔ انتقام خدا از زبانهٔ تیغ بیدریغش پیوسته میدرخشید... چون به طرف حجرالاسود میرود ، حجر او را میشناسند و نزدیک است که آن سنگ، دست امام را ببوسد. این که گفتی:«او کیست؟» از عظمت ، جلال و شکوه شخصیت او نمیکاهد، زیرا آن کسی که تو او را نمیشناسی ، عرب و عجم هر دو او را به خوبی میشناسند. اگر او را نمیشناسی او پسر و فرزند فاطمه است و به خاطر نیای او پیامبران الهی خاتمه پیدا کرده است....»
هشام با شنیدن اشعار فرزدق به خشم آمد و از او پرسید: چرا چنین اشعاری درباره ما نمیسرایی؟
فرزدق پاسخ داد:«نِیایی چون نیای او، پدری همچون پدرش و مادری بسان مادر او بیاور تا دربارهٔ تو نیز اشعاری مانند او بسرایم.»
هشام با شنیدن این پاسخ خشمگینتر شد. دستور داد حقوق فرزدق را قطع کنند و او را به مکانی بین مکه و مدینه تبعید کرد. این خبر به حضرت سجاد علیهالسلام رسید.
آن حضرت ۱۲هزار دینار برای فرزدق فرستاده و عذرخواهی کردند که در آن زمان بیشتر از آن مقدار، برایشان مقدور نیست.
فرزدق در حالی که آن مبلغ را باز پس میفرستاد، به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسولخدا صلیالله علیه و آله بوده است. امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق بازگرداندند.
هدیهٔ امام معادل ۴۰سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فروبست.
📔مستدرک سفینة البحار ج8ص170 و ...
◼️«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ»
#ذوالفقار #آیه_تطهیر #افضلیت
#پیشگویی معنای #مولا
➖➖➖
@borrhan
◼️ آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک
🔻قصیدهای است که فرزدق در مدح امام سجاد علیهالسلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
... با رایحهای دلانگیز که بوی بهشت را میمانست، با آرامش و وقاری که خاص او و خاندانش بود، وارد مسجدالحرام شد.
یادگار ارجمند امام حسین علیه السلام با خضوغ و فروتنی بسیار به سوی کعبه و حجرالاسود گام برمیداشت و حقیقت بندگی پرودگار را مجسم میکرد. این افتادگی، بر عظمت او میافزود و او را در چشم بینندگان بیشتر به جلوه میآورد. هنگامی که امام سجاد علیهالسلام نزدیک حجرالاسود رسیدند ، مردم راه را برای ایشان باز کردند. آن حضرت به راحتی بر سنگ سیاه دست کشیدند و پس از آن به طواف پرداختند.
🔖 هشام بن عبدالملک دهمین خلیفهٔ #بنى_اميه ، ولیعهد برادرش ولید بن عبدالملک بود. او در ایام ولایتعهدیاش، در موسم #حج وارد مسجدالحرام شد. در آن سال، زائران بسیار بودند و زیادی جمعیت ، انجام مراسم و آداب #زیارت را دشوار میساخت. هشام در حال طواف ، به حجرالاسود رسید و چون خواست دست بر آن بکشد به دلیل ازدحام زیاد، ممکن نشد. به ناچار منبری برای او در مسجدالحرام نصب کردند و هشام بر روی آن نشست. بزرگان شام که همراه با او به حج آمده بودند نیز در کنارش ایستاده و مردم را مینگریستند.
مشاهدهی احترام مردم به حضرت سجاد علیهالسلام برای هشام، که خود را بالاتر از همه میدانست، گران آمد و موجب خشم او شد و آت🔥ش کینه و حسد را در دل او شعلهور نمود. یکی از بزرگان شام که در کنارش بود از او پرسید: این کیست که مردم برای او احترام ویژهای قائلند و او را بر خود مقدم میشمارند؟
هشام برای اینکه شامیان، امام سجاد علیهالسلام را نشناسند و هم چنین برای تحقیر آن حضرت خود را به نادانی زد و گفت:
او را نمیشناسم❗️
فرزدق شاعر اهل بیت علیهمالسلام در آن جا حضور داشت. او گفت: اگر شما او را نمیشناسید ، من او را میشناسم و به شما معرفی میکنم.
شامیان از او خواستند آن حضرت را به آنان معرفی کند فرزدق ، حضرت سجاد علیهالسلام را در قالب قصیدهای بلند توصیف و معرفی کرد که مضمون آن به این شرح است:
💎 «این که تو او را نمیشناسی اهمیتی ندارد، او همان کسی است که سرزمین بطحاء جای قدمهایش را میشناسد، و کعبه.. و حرم در شناساییاش همدم و همقدمند. این شخصیت فرزند بهترین بندگان خداست. او همان شخصیتِ منزه از هر آلودگی و پیراسته از هر عیب و دور از هر نقص و کوه بلند دانش و فضیلت است. او همان کسی است که احمد مختار که درود و رحمت خدا جاودانه بر او جاری و روان باد، پدر اوست. او همان کسی است که #جعفر طیار و حمزهٔ سیدالشهداء عموهای اویند. #حمزه همان قهرمان نامدار که هر انسان آزادهای مهرش را بر دل دارد و بر پیمان خود با او پایدار است. او فرزند فاطمه، سرور بانوان جهان است، و پسر وصی پیامبر است که شعلهٔ انتقام خدا از زبانهٔ تیغ بیدریغش پیوسته میدرخشید... چون به طرف حجرالاسود میرود ، حجر او را میشناسند و نزدیک است که آن سنگ، دست امام را ببوسد. این که گفتی:«او کیست؟» از عظمت ، جلال و شکوه شخصیت او نمیکاهد، زیرا آن کسی که تو او را نمیشناسی ، عرب و عجم هر دو او را به خوبی میشناسند. اگر او را نمیشناسی او پسر و فرزند فاطمه است و به خاطر نیای او پیامبران الهی خاتمه پیدا کرده است....»
هشام با شنیدن اشعار فرزدق به خشم آمد و از او پرسید: چرا چنین اشعاری درباره ما نمیسرایی؟
فرزدق پاسخ داد:«نِیایی چون نیای او، پدری همچون پدرش و مادری بسان مادر او بیاور تا دربارهٔ تو نیز اشعاری مانند او بسرایم.»
هشام با شنیدن این پاسخ خشمگینتر شد. دستور داد حقوق فرزدق را قطع کنند و او را به مکانی بین مکه و مدینه تبعید کرد. این خبر به حضرت سجاد علیهالسلام رسید.
آن حضرت ۱۲هزار دینار برای فرزدق فرستاده و عذرخواهی کردند که در آن زمان بیشتر از آن مقدار، برایشان مقدور نیست.
فرزدق در حالی که آن مبلغ را باز پس میفرستاد، به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسولخدا صلیالله علیه و آله بوده است. امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق بازگرداندند.
هدیهٔ امام معادل ۴۰سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فروبست.
📔مستدرک سفینة البحار ج8ص170 و ...
◼️«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ»
#ذوالفقار #آیه_تطهیر #افضلیت
#پیشگویی معنای #مولا
➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#قصیده_میمیه (۵) ◼️ آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک 🔻قصیدهای است که فرزدق در مدح امام سجاد علیهالسلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود. ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ... با رایحهای دلانگیز که بوی بهشت را میمانست، با آرامش و وقاری که…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻 قصیده فرزدق و اعتراف علمای فرق مختلف اسلامی درباره جایگاه امام سجاد علیه السلام
🔻#قصیده_میمیه فرزدق یکی از اشعار شناخته شده و درخشان در تاریخ ادبیات عرب است که در کتب تاریخی و ادبی فرق مختلف ذکر شده است. ماجرای سروده شدن و محتوای آن را در اینجا از قول ابن کثیر (مورخ و محدث معروف سنی) میتوانید مطالعه کنید.
✅🔚 در این قصیده مفصلاً به فضایل حضرت سجاد و اهل بیت علیهمالسلام و برتری ایشان نسبت به دیگر مردمان پرداخته شده است. آن هم در تقابل با ولیعهد اموی که میتوانست به قیمت جان شاعر تمام شود؛ که البته نجات یافته و مشمول لطف امام سجاد علیهالسلام قرار گرفت.
🔖 در این کلیپ میبینید که احمد بدرالدین حسون (مفتی اعظم اهل سنت سوریه) ، سعید کملی (استاد فقه مالکی سنی) ، عثمان خمیس ، عائض قرنی و صالح مغامسی (سه تن از علمای سلفی با گرایش اموی) ماجرا و محتوای این قصیده را درباره مقام امام سجاد و اهل بیت علیهمالسلام شرح و تأیید کرده اند. با اینکه برخلاف برخی مواضع فکری دیگر ایشان است؛ مانند #افضلیت اهل بیت بر سایر مردمان؛
🔰 زبان کلیپ عربی است و ترجمه و تشریح متن شعر را در اینجا میبینید.
#قاعده_الزام
@borrhan
🔻#قصیده_میمیه فرزدق یکی از اشعار شناخته شده و درخشان در تاریخ ادبیات عرب است که در کتب تاریخی و ادبی فرق مختلف ذکر شده است. ماجرای سروده شدن و محتوای آن را در اینجا از قول ابن کثیر (مورخ و محدث معروف سنی) میتوانید مطالعه کنید.
✅🔚 در این قصیده مفصلاً به فضایل حضرت سجاد و اهل بیت علیهمالسلام و برتری ایشان نسبت به دیگر مردمان پرداخته شده است. آن هم در تقابل با ولیعهد اموی که میتوانست به قیمت جان شاعر تمام شود؛ که البته نجات یافته و مشمول لطف امام سجاد علیهالسلام قرار گرفت.
🔖 در این کلیپ میبینید که احمد بدرالدین حسون (مفتی اعظم اهل سنت سوریه) ، سعید کملی (استاد فقه مالکی سنی) ، عثمان خمیس ، عائض قرنی و صالح مغامسی (سه تن از علمای سلفی با گرایش اموی) ماجرا و محتوای این قصیده را درباره مقام امام سجاد و اهل بیت علیهمالسلام شرح و تأیید کرده اند. با اینکه برخلاف برخی مواضع فکری دیگر ایشان است؛ مانند #افضلیت اهل بیت بر سایر مردمان؛
🔰 زبان کلیپ عربی است و ترجمه و تشریح متن شعر را در اینجا میبینید.
#قاعده_الزام
@borrhan
- عبدالملک مروان و ساختن مسجد الصخرة در بیت المقدس برای کمرنگ کردن طواف کعبه
https://t.me/borrhan/51826
https://t.me/borrhan/54973
- گفتگوی مهم عباد بصری با امام سجاد علیهالسلام در مسیر حج
https://t.me/borrhan/54315
- گفتگوی مهم با امام جوادالائمه علیه السلام در ایام حج
https://t.me/borrhan/54085
- گفتگو با امام صادق علیهالسلام در ایام حج
https://t.me/borrhan/53883
- معرفت امام علیه السلام شرط پذیرش حج
https://t.me/borrhan/53879
- امهات المومنین و خروج از بیت برای حج
https://t.me/borrhan/53586
- آشنایی با محمد قحطانی مدعی مقام مهدویت که در آخرین روز حج سال ۱۴۰۰ هجری قمری در بیت الله الحرام خروج کرد
https://t.me/borrhan/53246
- آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب که در ایام حج و در منقبت امام سجاد علیهالسلام و در پاسخ به خلیفه اموی توسط فرزدق سروده شد: #قصیده_میمیه (تاکنون شش عنوان)
- خبر غیبی امام کاظم علیهالسلام به یکی از شیعیان خود در ایام حج
https://t.me/borrhan/52407
- اسرار حج ؛ مجموعه سخنرانی آیت الله مهدوی دامغانی در موضوع حج
https://t.me/borrhanmedia/2111
https://t.me/borrhan/51826
https://t.me/borrhan/54973
- گفتگوی مهم عباد بصری با امام سجاد علیهالسلام در مسیر حج
https://t.me/borrhan/54315
- گفتگوی مهم با امام جوادالائمه علیه السلام در ایام حج
https://t.me/borrhan/54085
- گفتگو با امام صادق علیهالسلام در ایام حج
https://t.me/borrhan/53883
- معرفت امام علیه السلام شرط پذیرش حج
https://t.me/borrhan/53879
- امهات المومنین و خروج از بیت برای حج
https://t.me/borrhan/53586
- آشنایی با محمد قحطانی مدعی مقام مهدویت که در آخرین روز حج سال ۱۴۰۰ هجری قمری در بیت الله الحرام خروج کرد
https://t.me/borrhan/53246
- آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب که در ایام حج و در منقبت امام سجاد علیهالسلام و در پاسخ به خلیفه اموی توسط فرزدق سروده شد: #قصیده_میمیه (تاکنون شش عنوان)
- خبر غیبی امام کاظم علیهالسلام به یکی از شیعیان خود در ایام حج
https://t.me/borrhan/52407
- اسرار حج ؛ مجموعه سخنرانی آیت الله مهدوی دامغانی در موضوع حج
https://t.me/borrhanmedia/2111
#قصیده_میمیه (۷)
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۸)
🔻 عبدالرحمان جامی/ شاعر اهل سنت و ترجمه شعر فرزدق در مدح حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
قصیدهٔ میمیهٔ فرزدق یکی از اشعار شناخته شده و درخشان در تاریخ ادبیات عرب است که در کتب تاریخی و ادبی فرق مختلف ذکر شده است.(ماجرای سروده شدن و محتوای آن را با سرچ عبارت #قصیده_میمیه مطالعه بفرمایید .)
✅🔚 در این قصیده مفصلاً به فضایل حضرت سجاد و اهل بیت علیهمالسلام و برتری ایشان نسبت به دیگر مردمان پرداخته شده است. آن هم در تقابل با ولیعهد اموی که میتوانست به قیمت جان شاعر تمام شود؛ که البته فرزدق نجات یافته و مشمول لطف امام سجاد علیهالسلام قرار گرفت.
خلاصه ماوقع آنکه : حضرت سجاد علیه السلام در ميان مردم بسيار هيبت و عظمت و جلالت داشتند معروف است كه در وقت #حج هشام بن عبدالملك براي طواف آمد و از بس جمعيت بود استلام حجر برايش ممكن نشد گفت صندلي گذاشتند و در كناري نشست تا خلوت شود در اين موقع حضرت سجاد علیهالسلام براي طواف تشريف آوردند و شروع به طواف كردند مردم از هيبت و عظمت ايشان احترام كردند و كوچه دادند و آن حضرت جلو رفته و دست بر حجر الاسود كشيدند در اين وقت شخصي از اهل شام كه همراه هشام بود گفت اين كه بود كه مردم اين طور به او حرمت گذاشتند هشام كه ميشناخت اما ميل نداشت معرفي كند گفت نميشناسم. فرزدق كه از شعرای دربار عبدالملك بود آنجا ايستاده بود و خطاب بآن شامی بدیهه اشعاری گفت.
جامی شاعر ایرانی قرن نهم هجری سنی مذهب و از خلفای صوفی فرقه نقشبندیه در قسمتی از دیوان خود (بخش دهم ستایش ائمه شیعه) اشعاری آورده است که ترجمه این قصیده مشهور فرزدق در مدح حضرت سیدالساجدین علیه السلام میباشد
......
بوفراس آن سخنور نادر
بود در جمع شامیان حاضر
گفت من میشناسمش نیکو
زو چه پرسی به سوی من کن رو
آن کس است این که مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منا
حرم و حل و بیت و رکن و حطیم
ناودان و مقام ابراهیم
مروه، مسعی، صفا، حجر، عرفات
طیبه و کوفه، کربلا و فرات
هر یک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
قرة العین سیدالشهداست
غنچه شاخ دوحه زهراست
میوه باغ احمد مختار
لاله راغ حیدر کرار
چون کند جای در میان قریش
رود از فخر بر زبان قریش
ذروه عزت است منزل او
حامل دولت است محمل او
از چنین عز و دولت ظاهر
هم عرب هم عجم بود قاصر
جد او را به مسند تمکین
خاتم الانبیاست نقش نگین
طلعتش آفتاب روز افروز
روشنایی فزای و ظلمت سوز
جد او مصدر هدایت حق
از چنان مصدری شده مشتق
نیست بی سبقت تبسم او
خلق را طاقت تکلم او
شد بلند آفتاب بر افلاک
بوم اگر زان نیافت بهره چه باک
حب ایشان دلیل صدق و وفاق
بغض ایشان نشان کفر و نفاق
قربشان پایه علو و جلال
بعدشان مایه عتو و ضلال
گر بپرسد ز آسمان بالفرض
سائلی من خیار اهل الارض
بر زبان کواکب و انجم
هیچ لفظی نیاید الاهم
ذکرشان سابق است در افواه
بر همه خلق بعد ذکرالله
......
📔دیوان جامی(ر.ک: تصویر الحاقی)
🏴 «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ حَتَّى يَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.»
➖➖➖➖
@borrhan
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۸)
🔻 عبدالرحمان جامی/ شاعر اهل سنت و ترجمه شعر فرزدق در مدح حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
قصیدهٔ میمیهٔ فرزدق یکی از اشعار شناخته شده و درخشان در تاریخ ادبیات عرب است که در کتب تاریخی و ادبی فرق مختلف ذکر شده است.(ماجرای سروده شدن و محتوای آن را با سرچ عبارت #قصیده_میمیه مطالعه بفرمایید .)
✅🔚 در این قصیده مفصلاً به فضایل حضرت سجاد و اهل بیت علیهمالسلام و برتری ایشان نسبت به دیگر مردمان پرداخته شده است. آن هم در تقابل با ولیعهد اموی که میتوانست به قیمت جان شاعر تمام شود؛ که البته فرزدق نجات یافته و مشمول لطف امام سجاد علیهالسلام قرار گرفت.
خلاصه ماوقع آنکه : حضرت سجاد علیه السلام در ميان مردم بسيار هيبت و عظمت و جلالت داشتند معروف است كه در وقت #حج هشام بن عبدالملك براي طواف آمد و از بس جمعيت بود استلام حجر برايش ممكن نشد گفت صندلي گذاشتند و در كناري نشست تا خلوت شود در اين موقع حضرت سجاد علیهالسلام براي طواف تشريف آوردند و شروع به طواف كردند مردم از هيبت و عظمت ايشان احترام كردند و كوچه دادند و آن حضرت جلو رفته و دست بر حجر الاسود كشيدند در اين وقت شخصي از اهل شام كه همراه هشام بود گفت اين كه بود كه مردم اين طور به او حرمت گذاشتند هشام كه ميشناخت اما ميل نداشت معرفي كند گفت نميشناسم. فرزدق كه از شعرای دربار عبدالملك بود آنجا ايستاده بود و خطاب بآن شامی بدیهه اشعاری گفت.
جامی شاعر ایرانی قرن نهم هجری سنی مذهب و از خلفای صوفی فرقه نقشبندیه در قسمتی از دیوان خود (بخش دهم ستایش ائمه شیعه) اشعاری آورده است که ترجمه این قصیده مشهور فرزدق در مدح حضرت سیدالساجدین علیه السلام میباشد
......
بوفراس آن سخنور نادر
بود در جمع شامیان حاضر
گفت من میشناسمش نیکو
زو چه پرسی به سوی من کن رو
آن کس است این که مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منا
حرم و حل و بیت و رکن و حطیم
ناودان و مقام ابراهیم
مروه، مسعی، صفا، حجر، عرفات
طیبه و کوفه، کربلا و فرات
هر یک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
قرة العین سیدالشهداست
غنچه شاخ دوحه زهراست
میوه باغ احمد مختار
لاله راغ حیدر کرار
چون کند جای در میان قریش
رود از فخر بر زبان قریش
ذروه عزت است منزل او
حامل دولت است محمل او
از چنین عز و دولت ظاهر
هم عرب هم عجم بود قاصر
جد او را به مسند تمکین
خاتم الانبیاست نقش نگین
طلعتش آفتاب روز افروز
روشنایی فزای و ظلمت سوز
جد او مصدر هدایت حق
از چنان مصدری شده مشتق
نیست بی سبقت تبسم او
خلق را طاقت تکلم او
شد بلند آفتاب بر افلاک
بوم اگر زان نیافت بهره چه باک
حب ایشان دلیل صدق و وفاق
بغض ایشان نشان کفر و نفاق
قربشان پایه علو و جلال
بعدشان مایه عتو و ضلال
گر بپرسد ز آسمان بالفرض
سائلی من خیار اهل الارض
بر زبان کواکب و انجم
هیچ لفظی نیاید الاهم
ذکرشان سابق است در افواه
بر همه خلق بعد ذکرالله
......
📔دیوان جامی(ر.ک: تصویر الحاقی)
🏴 «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ حَتَّى يَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.»
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎