[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.94K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#ضرورت_معرفت_امام (۷)

ایمان قلبی نداشتن شیطان به خداوند

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

🔻#قسمت_هفتم ::

اگر ایمان شـخص درحّد اقرار به زبان نباشد، بلکه قلبًا به خداي بزرگ ایمان آورده باشد، لازمه آن، #تسلیم کامل نسبت به امر پروردگار متعال است.

امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:

💠 إنَّ الايمانَ قَديَكونُ عَلى وَجهَينِ: ايمانٌ بِالقَلبِ وَ ايمانٌ باللسانِ كَما كانَ ايمانُ المُنافِقينَ عَلى عَهدِ رَسولِ اللهِ لَمّا قَهَرَهُم بِالسَّيفِ وَ شَمَلَهُم الخَوْفُِ، فإنّهُم آمَنوا بِٱلسِنَتِهِم وَ لَم تُؤمِن قُلوبُهُم، فاَلْإِيمَانُ بِالْقَلْبِ هُوَ اَلتَّسْلِيمُ لِلرَّبِّ وَ مَنْ سَلَّمَ اَلْأُمُورَ لِمَالِكِهَا لَمْ يَسْتَكْبِرْ عَنْ أَمْرِهِ كَمَا اِسْتَكْبَرَ إِبْلِيسُ عَنِ اَلسُّجُودِ لِآدَمَ وَ اِسْتَكْبَرَ أَكْثَرُ اَلْأُمَمِ عَنْ طَاعَةِ أَنْبِيَائِهِمْ فَلَمْ يَنْفَعْهُمُ اَلتَّوْحِيدُ كَمَا لَمْ يَنْفَعْ إِبْلِيسَ ذَلِكَ اَلسُّجُودُ اَلطَّوِيلُ فَإِنَّهُ سَجَدَ سَجْدَةً وَاحِدَةً أَرْبَعَةَ آلاَفِ عَامٍ لَمْ يُرِدْ بِهَا غَيْرَ زُخْرُفِ اَلدُّنْيَا وَ اَلتَّمْكِينِ مِنَ اَلنَّظِرَةِ


#ترجمه:
ایمان به دوصورت است: ایمان قلبی و ایمان زبانی. (شکل دوم) مانند ایمان منافقین است در زمان رسول خداصلی الله علیه و آله؛
اما وقتی با شمشیر بر ایشان غلبه کرد و ترس آنها را فراگرفت. آنان با زبان ایمان آوردند ولی دلهایشان مؤمن نبود؛
ایمـان قلبی عبـارت است از تسـلیم در پیشـگاه پروردگـار. و کسـی که کارها را به صاحب اختیارش واگـذار کنـد، از فرمان او سرپیچی نمیکنـد؛ آنچنـانکه #ابلیس ازسـجده بر آدم سـرپیچی کرد و آنچنـانکه بیشتر امتهـا از اطاعت پیامبران خود سـرپیچی کردند و به همین جهت اعتقاد به توحید فایده‌اي براي ایشان نداشت؛ همانطورکه سـجده طولانی ابلیس براي او فایده نکرد. اما هدف او جز کسب زینت دنیا و اینکه (خداوند) به او مهلت بدهد، نبود.(ر.ک: تصویر الحاقی)
ّ

🔖شیطان یک سجده کرد که چهار هزارسال طول کشید، اما میدانیم که شـیطان پس از رانـده شدن از درگاه خدا، تقاضای زنده ماندن تا روز قیامت را کرد. در اینجا حضـرت میفرماید که آن سـجده چهـار هزار سـاله به خـاطر همین بود که اگر روزي از خـدا مهلت بخواهـد، تقاضـایش برآورده شود و این چیزي جز زینت دنیوي نیست . آن سـجده براي شـیطان فایـده اي نکرد و آنجاکه بایـد او را از لغزش حفظ میکرد، به کارش نیامد؛ به خاطر اینکه روح بندگی درعمل وي نبود تا او را بنده محض خدا سازد. و همینطور بود وضـعیت اکثر امتهاي پیشین که با وجود قبول توحیـد، چون تسـلیم پیامبران‌ خود نشدنـد، همان #توحید نیز برایشان فایده نکرد و آنها را از وادي ضـلالت به مسیر هدایت نیاورد

🔚🔚 پس تنها راه نجات همانا تسلیم شدن به پیامبران وحجج الهیه است که برگزیدگان پروردگار هستند.

--------------
1 -بحارالانوار ج27ص175ح20 ،از احتجاج طبرسی.


@borrhan
#ضرورت_معرفت_امام (۹)

موضوعیت و طریقیت داشتن شناخت حجت‌های الهی

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_نهم :

🔻نباید تصورکرد که تسلیم به خلفا و رسولان الهی فقط جنبه « طریقیت» کشف احکام خدا دارد؛ و خودِ پذیرفتن نبوت یا امامتِ ایشان فی نفسه اهمیتی ندارد!
خیر، چنین نیست؛
بلکه آنچه خـدا خواسـته در درجه اول پذیرفتن شأن الهی برگزیدگانش و سپس اخذ دستورات الهی ازطریق ایشان است.

🔚 یعنی قبول آنها به اصطلاح هم «موضوعیت» دارد و هم «طریقیت»

اقرار به نبـوت یـا امـامت ایشـان در رأس همه واجبـات، پس از پـذیرفتن معرفت خـدا، قرار دارد و در صـدر رضـاي الهی واقع است؛ و پس از آن نیز کشف رضا و سـخط الهی در کلیه امور فقط از طریق مراجعه به ایشان امکانپذیر است. و لذا شخص مؤمن و خدا باور، هر دو وظیفه را نسبت به این برگزیدگان الهی دارد ؛
هم پـذیرفتن خود آنهـا و تسـلیم به مقـام و منصب الهی ایشـان و هم پـذیرفتن آنچه ازطریق ایشـان اظهـار میشود.


امـام صادق علیه‌السلام میفرمایند:

💠 «مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحَلِّلُ الْحَلَالَ وَ یُحَرِّمُ الْحَرَامَ بِغَیْرِ مَعْرِفَهًِْ النَّبِیِّ لَمْ یُحَلِّلْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَمْ یُحَرِّمْ لَهُ حَرَاماً وَ أَنَّهُ مَنْ صَلَّی وَ زَکَّی وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِکَ کُلَّهُ بِغَیْرِ مَعْرِفَهًِْ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ طَاعَتَهُ لَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ وَ لَمْ یُصَلِّ وَ لَمْ یَصُمْ وَ لَمْ یُزَکِّ وَ لَمْ یَحُجَّ وَ لَمْ یَعْتَمِرْ وَ لَمْ یَغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَهًِْ وَ لَمْ یَتَطَهَّرْ وَ لَمْ یُحَرِّمْ لِلَّهِ حَرَاماً وَ لَمْ یُحَلِّلْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَیْسَ لَهُ صَلَاهًٌْ وَ إِنْ رَکَعَ وَ سَجَدَ وَ لَا لَهُ زَکَاهًٌْ وَ إِنْ أَخْرَجَ لِکُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً دِرْهَماً وَ مَنْ عَرَفَهُ وَ أَخَذَ عَنْهُ أَطَاعَ اللَّه.

#ترجمه : کسـی که گمـان کنـد بـدون معرفت نسـبت به پیـامبر صـلی الله علیه و آله وسـلم، حلال را حلال وحرام را حرام دانسـته، در حقیقت هیچ حلال خدا را حلال و هیچ حرام خدا را حرام ندانسته است. و کسی که عمل #نماز و زکات و #حج و عمره را انجام دهد و همه اینها را بدون معرفت نسـبت به کسیکه خداوند اطاعت از او را واجب کرده، به جا آورَد ، در حقیقت هیچ یک از این اعمال را انجام نداده است؛ نه #نماز خوانـده، نه #روزه گرفته، نه زکات داده و نه #حـج و عمره به جا آورده و نه غسل جنابت کرده و نه کسب طهارت نموده است و حرام خـدا را حرام و حلال او را حلال ندانسـته است. چنین کسـی نماز نـدارد، هر چنـد که رکوع وسـجود کنـد؛ زکات نمی پردازد و حج هم انجام نمیدهد. همه اینها نیست مگر به واسـطه و همراه با معرفت کسـی که خدای عزوجل بر مردم به خاطر اطاعت از او، مّنت نهاده و دسـتور پیروي از او را داده است. بنابراین کسیکه معرفت او را داشته باشد و آنچه او میگوید بپذیرد، در واقعا طاعت خدا را کرده است.»


🔚🔚 بنـابراین هر دو شـرط براي سـعادت لازم است؛ هم«معرفت» و هم«اخـذ».
نمیتوان به صرف عمل کردن به دسـتورات ایشان اکتفا کرد و کاری به خودشان نداشت.


🟥 یعنی پیامبران و اوصـیاي آنها تنها وسیله و بلندگو‌ی رسیدن احکام الهی به بشر نیستند،
بلکه غیر از این شأن، شـناخت خود آنها - به شخص و به اوصاف - شرط بندگی خداست.

🟥 و لذاست که #تسلیم حقیقی به آنها، در حقیقت هر دو ویژگی را با هم در برمیگیرد و کوتاهی در این زمینه به هیچ وجه مورد عفو و غفران الهی قرار نمیگیرد.

📔 بحارالانوارج27ص176ح21 ،از علل الشرایع.


@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی (۳۶)
#نقد_عرفان_حلقه (۱۷)

❗️آثار تبعیت از شیخ در تصوف و عرفان های نوظهور

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

⁉️تا به حال فکر کرده اید که چرا مشایخ صوفیه و عرفان های نوظهور تاکید و اصرار شدیدی دارند که شخص حتما باید مرید و تسلیم آنها شود و تبعیت تام و بدون چون و چرا از او داشته باشد؟
خب مگر چه اشکالی دارد وقتی مراد به مرید دستوری می دهد، مرید حکمت و علت آن را نیز جویا شود؟؟

⁉️چرا عین القضات همدانی باید چنین بگوید:
مرید کسی است که خود را در پیر بازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امری کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر.
📚تمهیدات ص 98

⁉️چرا شمس تبریزی باید بگوید:
سوال کردن از شیخ، بدعت است.
📚مقالات شمس ص 203


پاسخ:

گرچه تسلیم و مُرید و عَبد بودن در برابر مَستر یا شیخ یا مراد، در ظاهر چیزی بیشتر از پرهیز از سوال کردن و تمرد زبانی و فعلی نیست، اما در حقیقت و باطن ماجرا، امری فراتر از چیزی که می پندارید وجود دارد. موضوعی که رکن رکین تمام فرقه های صوفیه و عرفان های نوپدید است.

⚠️ تاکنون فکر کردید که چرا خداوند انقدر تاکید دارد که ولایت غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام را نپذیرید؟

🔚🔚 تبیعت مطلق و بدون چون و چرا به معنای پذیرش ولایت و سلطنت مراد بر انسان است و می‌دانید که پذیرفتن ولایت غیر معصومین، مساوی است با پذیرش ولایت شیاطین انس و جن و خداوند می‌فرماید:
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّه‏.

♻️اما نکته اساسی این است که:
شما با تبعیت مطلق از مراد و پذیرش ولایت او، اجازه داده اید که در وجود و ذهن و روح و جسم شما #تصرف کند و افسار خود را به او داده‌اید!
به عبارت دیگر، همان طور که خودتان بر وجود خویش سلطنت و احاطه دارید، او را نیز در این سلطنت شریک ساخته اید و مراد با توانایی هایی که دارد، می‌تواند به هرنحوی که بخواهد در تفکر و روح شما تصرف کرده و مطالبی را القا کند.
به همین جهت است که اگر کسی مرید دیگری شود، تقریبا برگرداندن او محال است زیرا به اندازه ای تحت نفوذ
و القائات مراد واقع شده است که به حقانیت او قطع و یقین پیدا کرده و حرف دیگری را اصلا گوش نمی‌دهد.

📌محمد علی #طاهری شخصی که چند سال پیش #عرفان_حلقه را بر پایه تعالیم عرفان و تصوف پایه گذاری کرد و در این راستا، تمام آموزه های تصوف را در فرقه خود با الفاظ مدرن و امروزی پیاده ساخت. (بدون کوچکترین تفاوتی)
طاهری مدعی بود می تواند بیماران را شفا دهد اما یک شرط دارد.
و همانطور که حدس زدید، آن شرط نیز تبعیت مطلق و
تسلیم محض بودن است! زیرا فقط در این صورت است که می تواند در ساحت وجودی مریدان خود تصرف کند و ولایت داشته باشد.
طاهری می گوید:
تسلیم در عرفان حلقه تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر ماست.
📚عرفان کیهانی،ص100

حالا که این موضوع را فهمیدید این سخن ذوالنون مصری قابل فهم می‌شود که می‌گوید:
«هرگز مرید نَبُوَد، تا استاد خود را فرمان برنده تر نبود از خدای .»
📚تذكره الأولياء، القسم‏الاول، ص: 131


🔚 برای در امان بودن از آفات و مضرات و حفظ ایمان خود، از هیچ کس جز معصومین تبعیت مطلق نداشته باشید.

❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──

🎥 در فیلم الحاقی ،
طاهری سرکرده عرفان ضاله
#حلقه را درحال #جنگیری مشاهده می کنید. و البته مردمی که به اسم عرفان حقیقی و لقاء الله و یا درمان، خود را در دست این شیادین می‌سپارند.
اولین قدم برای ورود جنیان و شیاطین (انس و جن) "
#تسلیم_محض" شدن است. به همین جهت کسانی که در ابتدای کار تسلیم نشده و امر خود را به این شیاطین تفویض نمی‌کنند آسیب کمتری می‌بینند.


@borrhan
#علم_دین
#تفسیر_قرآن

#دقت_در_محل_کسب_علم

تحریف آیهء بشر عباد!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

یک آیه از قرآن کریم که همواره مورد سوء استفاده فراوان منحرفین و مدعیان عرفان و مذاهب گوناگون قرار گرفته عبارت است از :

📖 فَبَشِّرْ عِباد* الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۱۷-۱۸/زمر﴾ ‏


نحوه مغالطه :
طبق این آیه قرآن، مردم موظف هستند سخنان صاحبان مذاهب و مدعیان عرفان را گوش فرا دهند و از بهترین آنها پیروی کنند. ما باید سخنان بهائیان،صوفیان،بابیان و مسلمانان و روشن فکران را گوش دهیم و بهترین آن را انتخاب کنیم.


#پاسخ_مغالطه :
🔺1_ ما عُمر نوح نداریم به تمام اقوال مردمان دنیا گوش فرا دهیم و حتی اگر عمر نوح هم داشتیم باز هم فرصت نمی‌کردیم و خداوند تکلیف بما لایطاق نمی‌کند زیرا عادل و حکیم است و اگر معنای آیه چنین باشد، یا آیه لغو می‌شود و یا حکم بمالایطاق شده است که هر دو خلف واجب الوجود است.
و «هیچ» انسانی «زمان» و «توان» لازم برای شنیدن «هر سخنی» را ندارد.

🔺2_«هیچ» انسانی معیار #درونی برای سنجش درستی یا نادرستی «هر سخنی» را در اختیار ندارد.
برای مثال، در مقایسۀ بین طب چینی، طب غربی و طب ابن سینا، مایی که هیچ از طب نمی دانیم، چگونه می‌توانیم درست ترین روش را انتخاب کنیم؟ حتی اگر اطبا برایمان
توضیح دهند به سادگی فریب خواهیم خورد.

🔺3_ضمن اینکه خداوند در ادامه می‌فرماید: «بهترین قول را انتخاب می‌کنند»، پس باید اقوالی که گوش فرا داده ایم «حسن» باشد تا ما «احسن» آن را انتخاب کنیم. ناگفته پیداست که اقوال منحرفان و اشخاص باطل، از منظر قرآن کریم «حسن» نمی‌باشد.

خود قرآن کریم «احسن الاقوال» را مشخص فرموده است:
📖 وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ...{۳۳/فصلت}
🔚 فلذا اگر کسی مسیر دیگری غیر از دعوت به خدا را انتخاب و تبعیت کند از احسن الاقوال تبعیت نکرده است.
و خود پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز مصداق آن کسی است که داعی به سوی الله است
📖 أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي...{۱۰۸/یوسف}

🔺4_ الف و لام در «القول»، به معنای جنس نیست بلکه طبق روایات، الف و لام عهد است و اشاره به قول پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دارد لذا معنای آیه این است:

ما باید سخنان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را گوش فرا دهیم و به بهترین شکل عمل کنیم.

چنانچه امام صادق علیه السلام درباره مصادیق آیه و بیان تطبیقی می‌فرمایند:

💠 ُهُمُ الْمُسَلِّمُونَ لآِلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ إِذَا سَمِعُوا الْحَدِيثَ لَمْ يَزِيدُوا فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصُوا مِنْهُ جَاءُوا بِهِ كَمَا سَمِعُوهُ.

💠 اینها کسانی هستند که #تسلیم آل محمد(علیهم السلام) می‌باشند، اینها وقتی حدیث را می‌شنوند در آن اضافه و کم نمی‌کنند و همانگونه که آن را شنیده‌اند آن را نقل می‌کنند.(یا: مورد عمل قرار می‌دهند.)

📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 391

نتیجه آنکه::
«القول» قول خاصی است که همان قول حق و سخن صحیح است و «یتبعون احسنه» منظور پیروی از کلام اهل بیت علیهم السلام به بهترین شکل و صورت آن است ، یعنی دست نخورده و تغییر نیافته؛
لذاست که در آیه صحبت از وعدهء هدایت نیست، بلکه صحبت از کسانی است که #هدایت_شده_هستند که چنین عمل می‌کنند.

☑️ آری از منظر حق متعال بشارت باد بر کسانی که اولا قول حق را استماع میکنند و ثانیا یا به احسن وجه اتباع میکنند و یا در میان اقوال حسن قول احسن را پیروی میکنند:
📖 وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ...{۵۵/زمر}


@borrhan
#نقد_یهودیت (۲۵)
#قربان (۱۵)
#تبعیض_نژادی

مقایسه امتحان حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه‌السلام در قرآن کریم و تورات یهود

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔖 در سوره صافات ، آیات ۹۹ _ ۱۱۱ و در تورات کتاب پیدایش در باب ۲۲ : بند ۱ _ ۱۹ ماجرای امتحان ابراهیم خلیل علیه السلام و‌ دستور الهی به ذبح فرزند را نقل کرده اند.

🔚در گزارش قرآنی ، حضرت ابراهیم علیه‌السلام ابتدا پسرش را از فرمان الهی آگاه می کند و پسر هم با آگاهی و تسلیم کامل مقابل خدا ، پدرش را همراهی میکند. قرآن به نام آن فرزند تصریح نمی‌کند. اما از آیات بعدی که سخن از تولد و برکت اسحاق نبی علیه‌السلام دارند می‌توان فهمید که ذبیح ، اسماعیل است. قرآن به جای آوردن نام اسماعیل که جد اعلای عرب اسماعیلی است بر صفاتی مانند #صبر و #ایمان و #تسلیم در او تاکید دارد. و در واقع ، جنبه #معنوی و اخلاقی ماجرا را در مقابل جنبه #قومی آن برجسته میکند.

🔚اما در تورات ابراهیم پسرش را بدون آگاهی قبلی به قربانگاه آورده و وقتی که پسر درباره قربانی از او سوال می پرسد ، پاسخ میدهد که خدا آن را فراهم خواهد کرد!
البته تاکید میشود که «اسحاق» جد اعلای بنی اسرائیل برای قربانی پیش برده شد!

🔰 واقعیت این است که در متن اصلی ، نام «اسماعیل نبی» به عنوان «ذبیح» بوده ولی کاهنان یهود به جهت تعصبات نژادی و تعصب نسبت به جد اعلای خود آن را به اسحاق تغییر داده‌اند!
در (اینجا) این مطلب را و تلاش کاهنان در تحریف تورات برای کم‌رنگ کردن برگزیدگی نسل حضرت اسماعیل علیه‌السلام و بشارات به نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله و ذریه ایشان را با ارائه مستندات دقیق اثبات نموده‌ایم.

#منجی (۲۵۸)


@borrhan
#شجره_ملعونه
#نقد_مسیحیت (۷۱)
#نقد_یهودیت (۲۶) #تحریف
#خط_فکری_یهود (۴۰)

💡آنچه کمتر شنیده‌اید!

🔻تاثیر پذیری معاویه و امویان از فضای مسیحی _ یهودی _ رومی و نقش ایشان در رواج نظریه #جبر و تبعیت مطلق از فرمانروایان

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

برای ورود به بحث در ابتدا به نمونه هایی از جبرگرایی در کتب مقدس یهودی نصرانی و همچنین تناقض گویی کتاب مقدس - که گویای تحریفی بودن این کتب است - درباره چگونگی تعامل با پادشاهان اشاره می‌کنیم:

❗️کتاب مقدس نصاری در رساله به رومیان، باب ۱۳ : بند ۱ _ ۷ بر اساس یک نگاه جبری معتقد است که قدرت شاهان و صاحبان قدرت، همه از سوی خداست و همه اعمال ایشان نیز فعل الهی است! پس مسیحیان بایستی در مقابل حاکمان #تسلیم محض باشند. چون رحمت آنان رحمت خداست همان طور که شمشیر ایشان هم مجری اراده الهی است!!

❗️نامه اول منسوب به پطرس، باب ۲ : بند ۱۳ _ ۲۱ با همان نگاه جبرگرایانه توصیه می کند که مسیح را الگوی خود قرار داده و همان طور که او خود را تسلیم دشمن کرد، شما نیز نباید ایستادگی کنید!

❗️در کتاب جامعه، باب ۸ : بند ۲ _ ۴ (منسوب به سلیمان نبی) می‌خوانیم: «می‌گویم حکم پادشاه را نگاه دار، زیرا به حضور خدا سوگند یاد کردی. در بیرون رفتن از حضور پادشاه شتاب مکن. در برابر امرِ ناخوشایند مقاومت منما، زیرا پادشاه هر چه بخواهد انجام می‌دهد. سخن پادشاه مافوقِ همه است، پس کیست که به او بگوید: «چه می‌کنی؟»

🔶اما انبیایی چون موسی علیه‌السلام و الیاس علیه‌السلام به فرمان خدا مقابل قدرت های ظالم ایستاده و چنین دیدگاه جبری را نپذیرفتند. بلکه حضرت #یحیی علیه‌السلام در همین مسیر به شهادت میرسند .(منبع)


🔻#باید_بدانیم : قضا و قدر و به تبع آن جبر و اختیار، به دلیل پیچیدگی هایی که دارد، همواره و به دلایل گوناگون مورد سوء استفاده قرار گرفته است؛ از تفکرات رایج در دوره بنی امیه، جبرگرایی می‌باشد که در سخنان و نامه های حکومتی آن دوران نمود روشنی دارد.

🔚 تاثیر گیری #بنی_امیه از فرهنگ اهل کتاب ، موجب شد تا جبرگرایی از طریق بنی امیه در بین مسلمین رواج پیدا کرد.

چون از یک سو امویان تعلق خاطری به اسلام نداشته و تحت تاثیر سنت عرب جاهلیت و یهود و نصاری بودند.؛ از سوی دیگر نیز اعتقاد به جبر می‌توانست پایه سلطه آنان را تحکیم کند؛ همان گونه که مشخص شد کتاب مقدس نیز چنین رویکردی نسبت به حاکمان را تجویز کرده است؛
در این مقاله که امروز در «کتابخانه برهان»
بارگذاری شد ، می‌توانید تلاش های بنی امیه در این جهت را مطالعه کنید
↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/5507


🟨 در کلیپ الحاقی نیز دکتر سهیل زکار (مورخ و نویسنده فقید) در مصاحبه اش توضیح میدهد که:
«معاویه گرچه تظاهر به اسلام میکرد اما محیط سلطنت او فضایی متأثر از امپراتوری روم شرقی و فرهنگ مسیحی و یهودی بوده است. همچنین مصاحبان او شخصیت های معتبر اسلامی نبودند و خصوصاً بعد از ماجرای ترورش (*)، فعالیت او در قصر دمشق بوده و جدای از مسجد دمشق. معاویه را نمی‌توان حامل یک فرهنگ اسلامی دانست. فقط برای سلطه اش از ظاهر اسلامی استفاده می‌کرد

(*) اشاره به فتنه خوارج و‌ طرح ترور امیرالمؤمنین علیه‌السلام و‌ #معاویه و #عمروعاص در شب نوزدهم رمضان

+جاحظ و اعتراف به جبرگرایی بنی امیه::
https://t.me/borrhan/49438

@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #ضرورت_معرفت_امام (۲۲) #معجزات_الائمه #سخنان_مهدوی (۶۹) تفویض امر به ائمه علیهم السلام [2] ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ #قسمت_بیست_و_دوم راوی میگویـد: از امـام رضا علیه السلام درباره‌ی آیهٔ «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ {٤٣/نحل}» «اگر…
🔹رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «كسى كه ایشان(ائمه اثنی عشر) را يا يكى از آنان را #انكار كند مرا انكار كرده است، چرا که به واسطه‏ ايشان است كه خداوند آسمان را نگاه داشته كه بر زمين نيفتد مگر به اذن او و به سبب ايشان است كه خداوند زمين را حفظ كرده كه اهلش را نلرزاند.»
📕كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹


پ.ن: امامت ائمه اثنی عشر علیهم‌السلام بابی است که خداوند برای بندگیِ خود باز کرده و عبادت را فقط از این طریق ممکن دانسته است ، لذا نمی‌توان پذیرفت که شخصی ادعای معرفت خدا و نبی خدا را داشته باشد ، اما نسبت به این امر حالت #تسلیم نداشته باشد! کسی که خدا را به خدایی باور دارد و پیامبرش را هم به پیامبری، نمی‌تواند در مسیری که پیامبر خدا برای هدایت تبیین فرموده است تردید داشته باشد.

#معرفت_امام (۱۹۹)
@borrhan
بنابراین امکان دارد که امام علیه‌السلام وحی شریعت را توسط جبرئیل به رسولخدا صلی‌الله علیه و آله بشنود و حتی جبرئیل را ببیند ولی مخاطب وحی، پیامبر صلی‌الله علیه و آله است نه امام ؛
یعنی جبرئیل حامل وحی شـریعت برای رسولخـدا صلی‌الله علیه و آله است نه امام علیه‌السلام . یعنی جبرئیل حامل وحی شریعت برای رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و امام علیه‌السلام شاهد و ناظر قضیه هستند.


←←از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به ایشان فرمودند:

🔸إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ، وَتَرَی مَا أَرَی، إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ، وَلکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَإِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ».

#ترجمه : (ای علی) تو آنچه را من می‌شـنوم، می‌شـنوی و آنچه را من می‌بینم می‌بینی؛ بـا این تفـاوت که تو پیغمـبر نیسـتی، ولی وزیر هستی. و تو بر مسیر خیر و خوبی حرکت می‌نمایی.
(📔نهج البلاغه خطبه قاصعه : ر.ک : تصویر الحاقی)


🔚 پس غیر ازشأن نبوت ، بقیه کمالات پیامبر اعم از علم و #عصـمت و ولایت و ...، همگی را امام داراست و بنابراین وارث همه صفات رسولخدا صلی‌الله علیه و آله - غیر از نبوت - میباشد.
 
2- اطاعت از امام علیه‌السلام در حقیقت اطاعت از خدا و رسول او‌ می‌باشد.

3 - در هرچیزي بدون استثنا باید #تسلیم نظر امام بود ، تسلیم اینست که اگر در موردی نظر ایشان برای ما مشخص شد، دیگر تردیدی در عمل به آن نداشـته باشیم و پذیرفتن نظر امام برای ما سخت و سنگین نباشد ، بلکه به راحتی سر تسلیم به ایشان بسپریم، چه مسأله برای ما و از دیدگاه ما روشن باشد و چه نباشد.

4 - بایـد همـه چیز را بـه ایشـان ارجـاع داد. یعنی در هر مسـأله اي- خصوصاً در امر دین -
اولین قدم مراجعه به امام است و تا به ایشان رجوع نکرده ایم، مطمئن نباشـیم که آنچه فهمیده ایم صحیح است یا نه. بنابراین مثلاً در تفاصیل اعتقادات مانند توحید و معاد و ... یا در احکام و اخلاق ، سرلوحه و مأخذ باید احادیث ائمه علیهم السلام باشد نه آراء اشخاص و اّتکا به فهم ناقص خود و دیگران.

5- پس از رجوع به امام باید نظر ایشان را برگرفت؛ نباید رجوع انسان به روایات برای تحمیل نظرات شخصی بر آنها و تفسیر احادیث مطابق فهم و سـلیقه فردي باشـد، بلکه در عمل بایـد آنچه را از احادیث ائمه فهمیده میشود بر هرچیز دیگري ترجیح داد.
 

🔚←←با توجه به این جهات معلوم می‌شود که حـّد معرفت امام در انسان به میزان تحّقق این پنـج مورد بسـتگی دارد.

هر مقدار اینها کاملتر و عمیقتر باشد، معرفت بالاتر است و هر قدر کمتر و ناقص‌تر باشد، به همان اندازه معرفت هم ناقص است. لذا به صرف ادعا و شناخت ظاهری، نمیتوان ادعای معرفت امام علیه‌السلام را کرد.

🔻بخش دوم حدیث اشاره به معرفی اشـخاص ائمه علیهم السلام است که شامل #دوازده امام شیعه اثناعشري است. و این نشان می دهد که امامت یک امر کلی نیست که تشـخیص مصداق آن به عهده افراد گذاشـته شده باشد، بلکه امامان علیهم السلام افراد خاصـی هسـتند که باید به اسم و نَسَب مورد اعتقاد باشـند. و لذا عقیده برخی از فِرق شـیعه - مانند زیدیه - که امامت فردي از اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را در اعتقاد به امامت کافی دانسته اند، مردود است.

#علم_دین #مبعث

@borrhan
#ضرورت_معرفت_امام (۳۷)
#درس_های_توحید (۲۶۱) #تبری
#دوازده

امام شناسی؛ تنها پایه خداشناسی

💡 با دقت بخوان!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_سی_و_هفتم

🔻در بحث از معرفت خـدا، به این حقیقت اشاره شـدکه اعطاي معرفت از جانب خود خداست و انسان پس از معرفی او اگر آن معرفت را بپذیرد و تسـلیم شود، وظیفه خود را درباره معرفت خدا انجام داده است.چنین کسـی را میتوانیم خداشناس بدانیم.
و منظور از این تعبیر «خـداباور» بودن است نه کسـی که صـرفًا حقیقت برایش روشن شده باشد.←چه بسا حجت بر کسـی تمام شده و خـدا او را به معرفت خود رسانـده باشـد، اما تا وقتی تسـلیم آن نگشـته است به او خدا شـناس گفته نمیشود.

🔸خداشـناس یعنی کسـی کـه پس از نیـل بـه معرفـت، آنرا تصـدیق هم کرده باشـد و مـا در این بحث اصـطلاح «معرفت خـدا» را به عنـوان فعل اختیاري انسان به همین معنا به کار میبریم.

🔻تعریف خداشناسی صحیح

حال با توجه به این معنا، سـخن در این است که خداشناسـی بدون امام شناسـی امکان ندارد. و منظور از امام شناسـی هم، نظیر خداشناسـی، این است که←شـخص پس از معرفی امام علیه‌السلام از جانب خدا آن را بپذیرد و #تسلیم شود و در حقیقت وظیفه خود را در باب معرفت امام انجام دهـد. چنین فردي را امام شـناس میگوییم.
🔚 پس امام شـناس یعنی معتقد به امام و کسـی که امامت ایشان را پذیرفته است.
اکنون میتوانیم تصدیق کنیم که خدا باوري بدون اعتقاد به امام امکان ندارد. زیرا اگر شـخص واقعًا تسـلیم خـدا و بنـده اوست، بایـد نسـبت به باب بندگی و تنها راهی که اوخود به عنوان عبادت خود پذیرفته است،حالت تسلیم و پذیرش داشته باشد.

امامت و ولایت بابی است که خداونـد براي بنـدگی خود بازکرده و عبادت را فقط از این طریق ممکن دانسـته است. لـذا نمی‌توان پذیرفت که شخصـی ادعای معرفت خدا را داشـته باشد اما نسبت به این امر حالت تسلیم نداشته باشد.
کسی که خدا را به خدایی باور دارد، باید پیامبرش را هم به پیامبري و امامش را هم به امامت قبول داشـته باشد. وگرنه اگر در یکی از اینها تزلزل و تردید داشـته باشد، در حقیقت در خداشناسی تردید کرده و لذا معرفت خدا را ندارد.
بنابراین، معرفت امام علیه السلام لازمه لاینفک معرفت خدا می‌باشد.

ابوحمزه ثُمالی میگوید:

🔸 إنَّما يَعبُدُ اللّهَ مَن يَعرِفُ اللّهَ ، فَأمّا مَن لا يَعرِفُ اللّهَ ، فَانّما يَعبُدُهُ هكذا ضَلالاً .قلتُ : جُعِلتُ فداكُ ؛ فَما مَعرفَةُ اللّهِ ؟ قال عليه‌السلام : تَصديقِ اللّهِ عزّوجلّ و تصديقُ رسولِه و مُوالاةُ عَليٍ و الائتّمامُ بِه و بأئِمَةّ الهُدي و البَراءَةُ اِلَي اللّهِ عزّوجلّ مِن عَدُوّهم ، هكذا يُعرَفُ اللّهُ عزّوجلَّ.(۱-ر.ک: تصویر الحاقی)

#ترجمه‌ :امام باقر علیه‌السلام به من فرمودند: تنها کسی خدا را بندگی میکند که معرفت او را داشته باشد. ولی آنکه اهل معرفت خدا نیست، او را اینچنین (مانند منکران ولایت)گمراهانه میپرستد.
عرض کردم: فدایت گردم؛ معرفت خدا چیست؟ فرمود: باور داشـتن خداي عّزوجل و باور داشـتن پیامبرش صلی الله علیه و آله و دوستی و همراهی با علی علیه السلام و بیزاري جستن از دشمنان ایشان به سوي خدای عّزوجل. این است معرفت خداوند عّزوجل.

←ملاحظه میشود که پـذیرفتن پیامبر به پیامبري و امام به امامت، جزء معرفت خـدا قرار دارد. و این از آن جهت است که خـدا باوري، بـدون اعتقاد به باب بندگی خداوند امکان ندارد.

حدیث دیگر را در این زمینه جابر جعفی از امام باقر علیه‌السلام نقل کرده است:

🔸إنَّما يَعرفُ اللّهَ عَزّوجلّ و يَعبُدُهُ مَن عَرَف اللّهَ و عَرَفَ اِمامَهُ مِنّا اَهلَ البَيتِ ، و مَن لايَعرِفُ اللّهَ عزّوجلّ و(لا) يَعرِفُ الاِمامَ مِنّا اَهلَ البَيتِ فَاِنّما يَعرِفُ و يَعبُدُ غيرَ اللّهِ هكذا-وَ اللّه-ضَلالاً.(۲)

#ترجمه : تنها کسی اهل معرفت خدا و عبادت اوست که هم معرفت خدا را داشته باشد و هم اهل معرفت امامِ از ما اهل بیت باشد و - قسم به خدا - کسی که خدا را نشناسد و معرفت نسبت به امام از ما اهل بیت نداشته باشد ، چنین کسی غیر خدا را شناخته و بندگی غیر خدا را این چنین گمراهانه کرده است.

←چنین کسی درحقیقت به جاي خدا از هوا و هوس خود پیروي کرده است و به بیان قرآن گمراه ترین افراد است:

«1⃣»
#ضرورت_معرفت_امام (۳۹)
#اولی_الامر (۴۴) #آیه_ولایت (۷۴)

شرک منکر ولایت

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_سی_و_نهم

نتیجه بحث تا اینجا آنکه :
🔻←پس کسـی که خدا را شـناخته و به او ایمان آورده و احکام الهی را هم عمل میکند، اگر با ولایت و امامت همه امامان علیهم ‌السلام آشـنا نشده و #تسلیم ایشان نگردیده است، هنوز از گمراهی خارج نشده و اهل نجات نیست؛ چنین شخصی چه بسا خود را هم مؤمن بداند، اما اگر حّقانیت صاحبان امر برایش روشن شده و←تسـلیم آنها نشده است، در واقع مشرك است نه موحد ، هر چند خودش نمیداند که چطور مشرك شده است؛
ّ
امام صادق علیه‌السلام میفرمایند:

💠 إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَخْبَرَ الْعِبَادَ بِطُرُقِ الْهُدَی وَ شَرَعَ لَهُمْ فِیهَا الْمَنَارَ وَ أَخْبَرَهُمْ کَیْفَ یَسْلُکُونَ فَقَالَ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی وَ قَالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ فَمَنِ اتَّقَی اللَّهَ فِیمَا أَمَرَهُ لَقِیَ اللَّهَ مُؤْمِناً بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ فَاتَ قَوْمٌ وَ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ یَهْتَدُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ أَشْرَکُوا مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّهُ مَنْ أَتَی الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا اهْتَدَی وَ مَنْ أَخَذَ فِی غَیْرِهَا سَلَکَ طَرِیقَ الرَّدَی. وَصَلَ اللَّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ صل علی علیه و آله و سلم وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ فـَمـَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ يُطِعِ اللَّهَ وَ لَا رَسُولَهُ وَ هُوَ الْإِقْرَارُ بِمَا نَزَلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزوَجَلَّ.

#ترجمه : «خداونـد متعال به بنـدگان راههای هدایت را نشان داده و وسـیله روشـنایی را در مسـیر آنها قرار داده و به ایشان چگونگی طیّ مسـیر را آموخته و فرموده است: « و مندنسـبت به کسانیکه توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالـح انجام داده سـپس هدایت یافته‌انـد، بسـیار بخشاینـده هسـتم.» و فرموده است: «خداوند تنها از تقوا پیشـگان می‌پذیرد.» بنابراین کسـی که نسـبت به اوامر الهی، تقواي او را حفـظ کنـد، خداونـد را با ایمان به آنچه حضـرت محمـدصـلی‌الله علیه و آله آورده، ملاقات خواهد کرد. افسوس! افسوس که مردمی از دست رفتند و پیش از آنکه هدایت یابند از دنیا رفتند و گمان داشتند که اهل ایمان هستند ولی بدون آنکه خودشان بفهمند، مشرك شدند. واقعیت این است که هرکس از درهـای خـانه هـا وارد شود، اهـل هـدایت است و آنکه از غیر دَر بیایـد، راه هلاکت پیموده است. خداونـد اطاعت از ولیّ امر خود را با اطاعت از رسول خود پیونـد زده و اطاعت از رسول خود را با اطاعت از خود پیوند زده است.←بنـابراین هرکس اطـاعت ازصاحبان امر را ترك کنـد، نه خـدا را اطاعت کرده و نه رسولش را و این است اقرار به آنچه از جانب خداي عّزوجل فرو فرستاده شده است.»


🔚🔸مشـرك بودن اینگونه افراد از آن جهت است که وظیفه آنها به عنوان موحد این بوده که فقط تسـلیم خدا باشند و در بندگی و عبادت او غیر خـدا را با او شـریک نگرداننـد، اما در عمل به جای آنکه از همان خـدایی که شـناخته و پذیرفته‌شدگان بودند اطاعت کرده و در عبـادت راهی را که او قرار داده طی کننـد، از پیش خود و بـاسـلیقهٔ شخصـی به مسـیري غیر از آنچه خداونـد مقرر فرموده رفته اند و در واقع خواسته اند از غیر دَر وارد خانه شوند. و این، در حقیقت شرك است، هر چند خود به شـرك بودنش توجه نداشته‌اند.
نه اینکه وظیفه خود را که اطاعت از رسول صـلی الله علیه و آله وسـلم و امام علیه السلام
است نمیدانسـتند؛ خیر، آنرا می‌دانسـتند ولی به عمق این مطلب پی نبرده بودنـد که سـر باز زدن از تسـلیم در مقابـل حجّت خدا، انسان را از وادي توحید خارج و به شـرك می‌کشاند؛
به همین خاطر از جهتی که نمی‌دانسـتند و نمی‌فهمیدند، مشرك شدنـد.

🔚🔸کسـی که مشـرك میشود لازم نیست خود توجه به لوازم اعتقـادش داشـته باشـد. همینکه وظیفه اش را می‌دانسـته، حّجت برایش تمام بوده، در پیشگاه عدل الهی معذور نیست.

🔸بت پرسـتان صـریحًا خـداي متعـال را انکـار می‌کننـد و منکران ائمه علیهم السلام نیز کسـی را انکـار میکننـد که به صـریح احادیث - مطابق آنچه گـذشت - انکارش، انکار خداست.
خداوند انکار حجّت خود را در حکم انکار خود دانسـته و بنابراین میتوان گفت که منکر امامت و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام در حقیقت منکر خداوند می‌باشد؛ هر چند که روی مصلحت هایی برخی احکام دنیوي این دو گروه با یکدیگر متفاوت است.

۱- اصول کافی ج1ص182،کتاب الحجة و الرد إليه ح6

+ https://t.me/borrhan/55195

@borrhan
#تقیه (۹۳)
#دولت_حق (۱۲۳)
#خانه_نشینی (۶۷)

⚠️ این کار به عهده خداوند متعال است، نه شما

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸[الغیبة] للنعمانی: عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شَیْبَانَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ مُنَخَّلِ بْنِ جَمِیلٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: اسْکُنُوا مَا سَکَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَیْ لَا تَخْرُجُوا عَلَی أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَکُمْ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آیَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ لَا یَخْفَی عَلَی بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهُ کَالصُّبْحِ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ.

#ترجمه : جابر جُعفی گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: «همان طور که آسمان و زمین آرام است، شما نیز آرام بگیرید. یعنی علیه کسی به نفع ما قیام نکنید. زیرا امر شما (اعتقاد به اینکه دولت حقّ از آن آل محمّد صلی الله علیه و آله است) چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد، ولی بدانید که این مسئله از کارهای خداوند است (و او باید دولت ما را ظاهر گرداند) و به دست مردم نیست. بدانید که حقّ از آفتاب روشن‌تر است و بر مؤمن و فاسق پوشیده نیست. صبح را می‌بینید؟ حقّ ما هم چون صبح روشن است که بر کسی پوشیده نیست!»
 
أقول:

قال النعمانی رحمه الله: انظروا رحمکم الله إلی هذا التأدیب من الأئمة و إلی أمرهم و رسمهم فی الصبر و الکف و الانتظار للفرج و ذکرهم هلاک المحاضیر و المستعجلین و کذب المتمنین و وصفهم نجاة المسلمین و مدحهم الصابرین الثابتین و تشبیههم إیاهم علی الثبات کثبات الحصن علی أوتادها. فتأدبوا رحمکم الله بتأدیبهم و سلموا لقولهم و لا تجاوزوا رسمهم إلی آخر ما قال.

#ترجمه : نعمانی رحمه الله در اینجا می‌گوید:
نگاه کنید به شیوه ائمّه اطهار علیهم السّلام و دستوری که به ما داده‌اند و رسمی که داشته‌اند، و ببینید چگونه در پیشامدها صبر می‌کردند و خود و شیعیان را از خطرها حفظ می‌کردند، منتظر فرج بودند و می‌گفتند آنهایی که در این خصوص شتاب می‌کنند، به هلاکت می‌رسند و گمراه می‌گردند، و آنها که آرزوی (توأم با شتاب) دارند، دروغ می‌گویند، و ببینید که چطور از کسانی که #تسلیم حوادث و گوش به فرمان ائمّه هستند و منتظر فرج آل محمّد علیهم السّلام می‌باشند (که هر وقت خدا مصلحت دید آشکار شود) و بردبار و ثابت می‌مانند، تمجید کرده و فرموده‌اند: "آنها رستگارند." و چگونه اینان را تشبیه کرده به سنگری که بر شالوده‌های خود پایدار باشد! پس ای خوانندگان! شما هم از آنها پیروی کنید و تسلیم فرمان آنها شوید و از شیوه آنها قدم بیرون ننهید.

📚 بحارالأنوار، ج ۵٢ ص ١٣٩


@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM