#سیرهء_علمای اهل سنت در نقل حقایق تاریخی(۱۷)
#جمل
#افضلیت
❗️❕ اهل سنت حتی امیرالمومنین علی علیه السلام را بعنوان خلیفه چهارم قبول نداشتند!!!
( #عبدالله_بن_عمر بن الخطاب را بشناسید!)
➖➖➖➖➖➖♦️♦️
🔻کسانیکه نام اهل سنت و جماعت را برای خودشان قرار دادند چهار خلیفه راشد را قبول دارند: ابوبکر عمر عثمان و علی بن ابیطالب؛ و این چیزی است که امروز همه میدانند.
ولی #حقیقت_درد_آور این است که مولا علی نزد همین اهل سنت تا مدتها از خلفای راشدین بحساب نمی آمد. وحتی خلافت او را مشروع نمیدانستند!! و مدتها بعد اورا به خلفای راشدین افزودند. دقیقا درسال ۲۳۰ هجری و در زمان احمدبن حنبل!
حتی صحابه غیر شیعه،خلفا، پادشاهان که از زمان ابوبکر تا زمان خلافت معتصم عباسی روی کار آمدند به هیچ عنوان خلافت علی بن ابیطالب را نمیپذیرفتند.
در کتاب طبقات الحنابله که کتابی مشهور است بین عامه، در این کتاب ابی یعلی با سند خود از وریزه حمصی آورده است :
✍..حَدَّثَنَا وريزة بن محمد الحمصي قَالَ: دخلت عَلِيّ أبي عَبْد اللَّه أَحْمَد بن حنبل حين أظهر التربيع بعلي رَضِيَ اللَّهُ عنه فقلت: له يا أبا عبد اللَّه إن هذا لطعن عَلَى طلحة والزبير فقال: بئسما ما قلت: وما نحن وحرب القوم وذكرها فقلت: أصلحك اللَّه إنما ذكرناها حين ربعت بعلي وأوجبت له الخلافة وما يجب للأئمة قبله فقال: لي وما يمنعني من ذلك قَالَ: قلت: حديث ابْن عُمَرَ فقال: لي عُمَر خير من ابنه قد رضي عليا للخلافة عَلَى المسلمين وأدخله فِي الشورى وعلي بْن أبي طالب رَضِيَ اللَّهُ عنه قد سمى نفسه أمير المؤمنين فأقول أنا ليس للمؤمنين بأمير فانصرفت عنه.
🔸به نزد احمدبنحنبل رفتم.و این هنگام بود که او اعلام کرده بود که علی رضی الله عنه چهارمین خلیفه راشد است.به او گفتم ای اباعبدالله این کار تو، خرده گیری بر طلحه و زبیر است! گفتم این چه حرفی است؟
ما را با جنگ آنها چه کار؟چرا باید از آن نام ببریم؟گفتم: خدا هدایت کند. وقتی که خلافت را چهارتایی کردی و علی را خلیفه واجب الاطاعه دانستی و همه حقوق امامان پیش را به او دادی، در واقع، از این داستان سخن گفته ایم! او به من گفت: چرا این کار نکنم؟!
گفتم: برای حدیث ابن عمر. گفت: عمر از پسرش بهتر بود، و راضی شد که علی خلیفه مسلمین باشد. و او را در شورا جای داد، و علی خود را امیرالمومنین نامید. آنوقت من بگویم که امیرالمومنین نیست؟![میگوید] من دیگر با او سخن نگفتم، و اورا رها کردم.
📗📔 طبقات الحنابلة ، ابن أبي يعلى ،ج1،ص 393
https://bit.ly/2KPvtmC
🔹از این داستان روشن میشود که اهل سنت خلافت مولاعلی را نپذیرفته بودند و آنرا درست نمیدانستند و به حدیث #عبدالله_بن_عمر استدلال میکردند که فقیه اهل سنت بوده.
بخاری حدیث عبدالله بن عمر را در صحیح خود آورده::
✍ بخاری با سند از عبدالله بن عمر چنین آورده: 3655 -.. عن ابن عمر رضي اللّه عنهما، قال: «كنا نخير بين الناس في زمن النبي صلى الله عليه وسلم فنخيرأَبا بكرٍ،ثم عمر بن الخطاب، ثم عثمان بن عفان رضي اللَّه عنهم
🔸 ما در زمان پیامبر ،از برتری مردم بر یکدیگر سخن می گفتیم، و نخست ابوبکر و سپس عمربن خطاب و پس از آن عثمان بن عفان را قرار میدادیم.
📗📔صحیح البخاری ص 899
https://bit.ly/2Df3w3M
✍ بخاری باز حدیث دیگر میاورد که روشنتر است؛
زیرا عبدالله بن عمر میگوید::
3697 -..عن ابن عمر رضی الله عنهما، قال:كنا في زمن النبي صلى الله عليه وسلم لا نعدل بابي بكر أحدا، ثم عمر، ثم عثمان، ثم نترك أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم، لانفاضل بينهم
🔸در زمان پیامبر کسی را با ابوبکر برابر نمی شمردیم، پس از او عمر و سپس عثمان را قرار می دادیم. و از آن پس یاران دیگر پیامبر را قرار می دادیم و کسی را برتر از دیگری نمی دانستیم.
📗📔صحيح البخاري ص 909
https://bit.ly/2KMhdv2
________
🔰تنها بخاطر این حدیث که نه نظر پیامبر در آنست و نه عمل او، و از تصورات و برداشتهای نادرست #عبدالله_بن_عمر و دشمنی و کینه مشهور او با مولاعلی ریشه میگیرد؛
اهل سنت مذهب خود را بر این بنا کردند که حق علی را در خلافت به رسمیت نشناسند.
بنی امیه با احادیثی مانند لعن و دشنام بر مولاعلی را روا شمردند و فرمانروایان از زمان #معاویه تا مروان بن محمدبن مروان مولاعلی را بر منابر لعن و نفرین میکردند و
شیعیان و معترضان به این سیاست را میکشتند؛
جوری که این شد یک سنت و کسانیکه مولاعلی را لعن و نفرین میکردند به #اهل_سنت_و_جماعت مشهور شدند؛
در نتیجه اهل سنت وجماعت تا زمان احمدبن حنبل خلافت علی را نپذیرفته بودند با اینکه نخستین بار ایشان به این کار پرداخت ولی اهل حدیث نپذیرفتند و پیرو عبدالله بن عمر بودند.
با گذشت زمان اهلسنت با کلام احمدبنحنبل همراه شدند و علی را خلیفه چهارم دانستند؛
==============
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
@borrhan
#جمل
#افضلیت
❗️❕ اهل سنت حتی امیرالمومنین علی علیه السلام را بعنوان خلیفه چهارم قبول نداشتند!!!
( #عبدالله_بن_عمر بن الخطاب را بشناسید!)
➖➖➖➖➖➖♦️♦️
🔻کسانیکه نام اهل سنت و جماعت را برای خودشان قرار دادند چهار خلیفه راشد را قبول دارند: ابوبکر عمر عثمان و علی بن ابیطالب؛ و این چیزی است که امروز همه میدانند.
ولی #حقیقت_درد_آور این است که مولا علی نزد همین اهل سنت تا مدتها از خلفای راشدین بحساب نمی آمد. وحتی خلافت او را مشروع نمیدانستند!! و مدتها بعد اورا به خلفای راشدین افزودند. دقیقا درسال ۲۳۰ هجری و در زمان احمدبن حنبل!
حتی صحابه غیر شیعه،خلفا، پادشاهان که از زمان ابوبکر تا زمان خلافت معتصم عباسی روی کار آمدند به هیچ عنوان خلافت علی بن ابیطالب را نمیپذیرفتند.
در کتاب طبقات الحنابله که کتابی مشهور است بین عامه، در این کتاب ابی یعلی با سند خود از وریزه حمصی آورده است :
✍..حَدَّثَنَا وريزة بن محمد الحمصي قَالَ: دخلت عَلِيّ أبي عَبْد اللَّه أَحْمَد بن حنبل حين أظهر التربيع بعلي رَضِيَ اللَّهُ عنه فقلت: له يا أبا عبد اللَّه إن هذا لطعن عَلَى طلحة والزبير فقال: بئسما ما قلت: وما نحن وحرب القوم وذكرها فقلت: أصلحك اللَّه إنما ذكرناها حين ربعت بعلي وأوجبت له الخلافة وما يجب للأئمة قبله فقال: لي وما يمنعني من ذلك قَالَ: قلت: حديث ابْن عُمَرَ فقال: لي عُمَر خير من ابنه قد رضي عليا للخلافة عَلَى المسلمين وأدخله فِي الشورى وعلي بْن أبي طالب رَضِيَ اللَّهُ عنه قد سمى نفسه أمير المؤمنين فأقول أنا ليس للمؤمنين بأمير فانصرفت عنه.
🔸به نزد احمدبنحنبل رفتم.و این هنگام بود که او اعلام کرده بود که علی رضی الله عنه چهارمین خلیفه راشد است.به او گفتم ای اباعبدالله این کار تو، خرده گیری بر طلحه و زبیر است! گفتم این چه حرفی است؟
ما را با جنگ آنها چه کار؟چرا باید از آن نام ببریم؟گفتم: خدا هدایت کند. وقتی که خلافت را چهارتایی کردی و علی را خلیفه واجب الاطاعه دانستی و همه حقوق امامان پیش را به او دادی، در واقع، از این داستان سخن گفته ایم! او به من گفت: چرا این کار نکنم؟!
گفتم: برای حدیث ابن عمر. گفت: عمر از پسرش بهتر بود، و راضی شد که علی خلیفه مسلمین باشد. و او را در شورا جای داد، و علی خود را امیرالمومنین نامید. آنوقت من بگویم که امیرالمومنین نیست؟![میگوید] من دیگر با او سخن نگفتم، و اورا رها کردم.
📗📔 طبقات الحنابلة ، ابن أبي يعلى ،ج1،ص 393
https://bit.ly/2KPvtmC
🔹از این داستان روشن میشود که اهل سنت خلافت مولاعلی را نپذیرفته بودند و آنرا درست نمیدانستند و به حدیث #عبدالله_بن_عمر استدلال میکردند که فقیه اهل سنت بوده.
بخاری حدیث عبدالله بن عمر را در صحیح خود آورده::
✍ بخاری با سند از عبدالله بن عمر چنین آورده: 3655 -.. عن ابن عمر رضي اللّه عنهما، قال: «كنا نخير بين الناس في زمن النبي صلى الله عليه وسلم فنخيرأَبا بكرٍ،ثم عمر بن الخطاب، ثم عثمان بن عفان رضي اللَّه عنهم
🔸 ما در زمان پیامبر ،از برتری مردم بر یکدیگر سخن می گفتیم، و نخست ابوبکر و سپس عمربن خطاب و پس از آن عثمان بن عفان را قرار میدادیم.
📗📔صحیح البخاری ص 899
https://bit.ly/2Df3w3M
✍ بخاری باز حدیث دیگر میاورد که روشنتر است؛
زیرا عبدالله بن عمر میگوید::
3697 -..عن ابن عمر رضی الله عنهما، قال:كنا في زمن النبي صلى الله عليه وسلم لا نعدل بابي بكر أحدا، ثم عمر، ثم عثمان، ثم نترك أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم، لانفاضل بينهم
🔸در زمان پیامبر کسی را با ابوبکر برابر نمی شمردیم، پس از او عمر و سپس عثمان را قرار می دادیم. و از آن پس یاران دیگر پیامبر را قرار می دادیم و کسی را برتر از دیگری نمی دانستیم.
📗📔صحيح البخاري ص 909
https://bit.ly/2KMhdv2
________
🔰تنها بخاطر این حدیث که نه نظر پیامبر در آنست و نه عمل او، و از تصورات و برداشتهای نادرست #عبدالله_بن_عمر و دشمنی و کینه مشهور او با مولاعلی ریشه میگیرد؛
اهل سنت مذهب خود را بر این بنا کردند که حق علی را در خلافت به رسمیت نشناسند.
بنی امیه با احادیثی مانند لعن و دشنام بر مولاعلی را روا شمردند و فرمانروایان از زمان #معاویه تا مروان بن محمدبن مروان مولاعلی را بر منابر لعن و نفرین میکردند و
شیعیان و معترضان به این سیاست را میکشتند؛
جوری که این شد یک سنت و کسانیکه مولاعلی را لعن و نفرین میکردند به #اهل_سنت_و_جماعت مشهور شدند؛
در نتیجه اهل سنت وجماعت تا زمان احمدبن حنبل خلافت علی را نپذیرفته بودند با اینکه نخستین بار ایشان به این کار پرداخت ولی اهل حدیث نپذیرفتند و پیرو عبدالله بن عمر بودند.
با گذشت زمان اهلسنت با کلام احمدبنحنبل همراه شدند و علی را خلیفه چهارم دانستند؛
==============
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
@borrhan
#پاسخ_به_شبهات
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی
#نقد_شبستری
💢شریعت ، طریقت ، حقیقت💢
همواره منتقدین صوفیه، آنها را به شریعت گریزی و ترک اعمال و دستورات دینی متهم میکنند.
از طرف دیگر بسیاری از پیروان فرق صوفیه، نه تنها اعمال واجب بلکه مستحبات دینی را نیز به جای می آورند و به تمام آداب و دستورات دینی ملتزم هستند.
حال باید پرسید آیا منتقدین در اشتباه هستند؟؟؟
این تناقض را چگونه می توان حل کرد؟؟؟
〰〰〰〰〰▪️🔹▪️
☑️ پاسخ:
#مهمترین_نیرنگ_صوفیه در این آموزه خوابیده است ؛
زیرا اگر آنها از همان ابتدا به مریدان خود بگویند ما التزامی به رعایت شرع نداریم، هیچ کس به سمت این فرق جذب نمی شود بلکه مهمترین روش جذب آنها، دعوت به شریعت و دین است.
اما باید دانست که:
سیر و سلوک در تصوف دارای سه مرحله میباشد:
🔻مرحله اول #شریعت است،
مادامی که صوفی در این مرحله به سر می برد باید مانند دیگر مسلمانان تمام دستورات دینی را به جا آورده و کوچکترین خللی به آنها وارد نسازد.
در این مرحله حتی به مریدان دستور میدهند که از مراجع تقلید کنند.مدت زمانی که شخص در این مرحله می ماند، متغایر و متفاوت است. حتی مشاهده شده که گاهی بیست سال یا سی سال یک مرید را در این مرحله نگه داشته اند. زیرا به اندازه کافی تسلیم حکم اقطاب خود نبوده است.
🔻مرحله دوم #طریقت است،
در این مرحله صوفی باید حکم و دستور قطب را انجام دهد و اگر دستور او #مخالف شریعت بود، #حکم_قطب #مقدم میشود. به عنوان مثال یکی از اقطاب فرق کنونی به برخی از مریدانش گفته بود که شما در این ماه رمضان لازم نیست #روزه بگیرید زیرا کارهای مهم تری برای شما در نظر گرفته شده است!!
🔻مرحله سوم #حقیقت است،
یعنی صوفی در ذات خدا فناء شده و باقی به بقاء او می باشد. در این مرحله (که معمولاً افراد بسیار معدودی به آن می رسند) دیگر نیازی به انجام احکام شریعت و التزام به دستورات دینی نیست. زیرا شریعت و طریقت، همچون نردبانی برای صعود به درجات بالا بود و حال که شخص به آن درجات رسیده است به نردبان هیچ نیازی ندارد.
⬇️ در این مرحله است که می گویند:
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
👤شبستری در تمثیلی میگوید :
تبه گردد سراسر مغز بادام
گرش از پوست بخراشی گه خام
ولی چون پخته شد، بی پوست نیکوست
اگر مغزش برآری برکنی پوست
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
(گلشن راز ص42)
👤 مولوی در دفتر پنجم مثنوی با تماثیلی این سه مرحله را تبیین می کند:
شريعت همچو شمع است ره مینمايد و بى آن كه شمع به دست آورى راه رفته نشود و چون در ره آمدى آن رفتن تو طريقت است و چون رسيدى به مقصود آن حقيقت است و جهت اين گفتهاند كه لَو ظَهَرَتِ الحَقائِقُ بَطَلَتِ الشَّرائِعُ (اگر به حقیقت برسی شریعت باطل می شود)
شريعت همچون علم كيميا آموختن است از استاد يا از كتاب و طريقت استعمال كردن داروها و مس را در كيميا ماليدن است و حقيقت زر شدن مس، كيميا دانان به علم كيميا شادند و عمل كنندگان به عمل كيميا شادند و حقيقت يافتگان به حقيقت شادند كه ما زر شديم و از علم و عمل كيميا آزاد شديم!!
🚫👈 یعنی انسانی که شمع به دست گرفته تا به مقصد برسد، بعد از رسیدن به مقصد دیگر شمع نگه داشتن لازم نیست بلکه قبیح است؛
شریعت نیز مانند همین شمع می باشد که بعد از فناء فی الله، هیچ نیازی به آن نمیباشد❗️
⚠️ در آخر باید توجه داشت که شریعت گریزی یکی از مهمترین شاخصه های عرفان های کاذب می باشد با این تفاوت که در عرفان های دیگر از همان #ابتدا سالک را از اعمال شریعت منع می کنند لکن در تصوف این دستور #بعد از طی مراحلی صادر میشود.
===================
در تکمله این بحث استماع سخنرانی #دکتر_حسین_فریدونی با عنوان <<شریعت، طریقت و حقیقت>> توصیه میشود::
https://t.me/borrhan/16632
➖➖➖➖➖➖
▪️کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح و نقد بزرگان تصوف
🆔 @borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی
#نقد_شبستری
💢شریعت ، طریقت ، حقیقت💢
همواره منتقدین صوفیه، آنها را به شریعت گریزی و ترک اعمال و دستورات دینی متهم میکنند.
از طرف دیگر بسیاری از پیروان فرق صوفیه، نه تنها اعمال واجب بلکه مستحبات دینی را نیز به جای می آورند و به تمام آداب و دستورات دینی ملتزم هستند.
حال باید پرسید آیا منتقدین در اشتباه هستند؟؟؟
این تناقض را چگونه می توان حل کرد؟؟؟
〰〰〰〰〰▪️🔹▪️
☑️ پاسخ:
#مهمترین_نیرنگ_صوفیه در این آموزه خوابیده است ؛
زیرا اگر آنها از همان ابتدا به مریدان خود بگویند ما التزامی به رعایت شرع نداریم، هیچ کس به سمت این فرق جذب نمی شود بلکه مهمترین روش جذب آنها، دعوت به شریعت و دین است.
اما باید دانست که:
سیر و سلوک در تصوف دارای سه مرحله میباشد:
🔻مرحله اول #شریعت است،
مادامی که صوفی در این مرحله به سر می برد باید مانند دیگر مسلمانان تمام دستورات دینی را به جا آورده و کوچکترین خللی به آنها وارد نسازد.
در این مرحله حتی به مریدان دستور میدهند که از مراجع تقلید کنند.مدت زمانی که شخص در این مرحله می ماند، متغایر و متفاوت است. حتی مشاهده شده که گاهی بیست سال یا سی سال یک مرید را در این مرحله نگه داشته اند. زیرا به اندازه کافی تسلیم حکم اقطاب خود نبوده است.
🔻مرحله دوم #طریقت است،
در این مرحله صوفی باید حکم و دستور قطب را انجام دهد و اگر دستور او #مخالف شریعت بود، #حکم_قطب #مقدم میشود. به عنوان مثال یکی از اقطاب فرق کنونی به برخی از مریدانش گفته بود که شما در این ماه رمضان لازم نیست #روزه بگیرید زیرا کارهای مهم تری برای شما در نظر گرفته شده است!!
🔻مرحله سوم #حقیقت است،
یعنی صوفی در ذات خدا فناء شده و باقی به بقاء او می باشد. در این مرحله (که معمولاً افراد بسیار معدودی به آن می رسند) دیگر نیازی به انجام احکام شریعت و التزام به دستورات دینی نیست. زیرا شریعت و طریقت، همچون نردبانی برای صعود به درجات بالا بود و حال که شخص به آن درجات رسیده است به نردبان هیچ نیازی ندارد.
⬇️ در این مرحله است که می گویند:
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
👤شبستری در تمثیلی میگوید :
تبه گردد سراسر مغز بادام
گرش از پوست بخراشی گه خام
ولی چون پخته شد، بی پوست نیکوست
اگر مغزش برآری برکنی پوست
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
(گلشن راز ص42)
👤 مولوی در دفتر پنجم مثنوی با تماثیلی این سه مرحله را تبیین می کند:
شريعت همچو شمع است ره مینمايد و بى آن كه شمع به دست آورى راه رفته نشود و چون در ره آمدى آن رفتن تو طريقت است و چون رسيدى به مقصود آن حقيقت است و جهت اين گفتهاند كه لَو ظَهَرَتِ الحَقائِقُ بَطَلَتِ الشَّرائِعُ (اگر به حقیقت برسی شریعت باطل می شود)
شريعت همچون علم كيميا آموختن است از استاد يا از كتاب و طريقت استعمال كردن داروها و مس را در كيميا ماليدن است و حقيقت زر شدن مس، كيميا دانان به علم كيميا شادند و عمل كنندگان به عمل كيميا شادند و حقيقت يافتگان به حقيقت شادند كه ما زر شديم و از علم و عمل كيميا آزاد شديم!!
🚫👈 یعنی انسانی که شمع به دست گرفته تا به مقصد برسد، بعد از رسیدن به مقصد دیگر شمع نگه داشتن لازم نیست بلکه قبیح است؛
شریعت نیز مانند همین شمع می باشد که بعد از فناء فی الله، هیچ نیازی به آن نمیباشد❗️
⚠️ در آخر باید توجه داشت که شریعت گریزی یکی از مهمترین شاخصه های عرفان های کاذب می باشد با این تفاوت که در عرفان های دیگر از همان #ابتدا سالک را از اعمال شریعت منع می کنند لکن در تصوف این دستور #بعد از طی مراحلی صادر میشود.
===================
در تکمله این بحث استماع سخنرانی #دکتر_حسین_فریدونی با عنوان <<شریعت، طریقت و حقیقت>> توصیه میشود::
https://t.me/borrhan/16632
➖➖➖➖➖➖
▪️کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح و نقد بزرگان تصوف
🆔 @borrhan
Telegram
[ کانال برهان ]
[ کانال برهان ]
<unknown> – DEFA AZ HADIS 04
💠 #علامه_مجلسی رحمه الله در مقدمه شرح نفیسش بر "الکافی" مینویسد:
✍️ بعد از تحقیق دانستم که، يقينا خداوند متعال در امورمان چیزی را به رأی ما و خواستههای شخصیمان واگذار نکرده است، بلکه ما را امر فرموده به تبعیت از رسول خدا صلی الله علیه و آله که برای اکمال تمام مخلوقين مبعوث شدند و راههای نجات را برای اهل ایمان و هدایت روشن نمودند، و تبعیت از اهل بیت علیهم السلام كه آنها را چراغهايی در تاريكي و پرچمهاي راه هدايت قرار داد، و ما را در كتاب خود و از زبان پيامبرش دستور داد كه به آنها مراجعه نماییم و تسلیمشان شویم.
✍️ همانا #حقیقت_علم یافت نمیشود مگر در روایات اهل بیت علیهم السلام، و #راههای_نجات قابل دستیابی نیست مگر با جستجو در آثار آنان، پس همت را از غیر معارف اهل بیت علیهم السلام قطع نمودم و در آثار آنان همت گماشتم، و در اخذ معارف، تکیه نمودم بر آثار آنان؛ بجان خودم آثار اهل بیت علیهم السلام را مانند دریاهایی یافتم که پر از جواهرِ حقایق است و پر از لعل و گوهرهایش، و پر از گنجهایی که در خزائن است.
📚 مرآة العقول، ج١، ص٢-٣ {دانلود اسکن}
#علم_دین
#اصول_چهارصدگانه
#علمای_صالح
@borrhan
✍️ بعد از تحقیق دانستم که، يقينا خداوند متعال در امورمان چیزی را به رأی ما و خواستههای شخصیمان واگذار نکرده است، بلکه ما را امر فرموده به تبعیت از رسول خدا صلی الله علیه و آله که برای اکمال تمام مخلوقين مبعوث شدند و راههای نجات را برای اهل ایمان و هدایت روشن نمودند، و تبعیت از اهل بیت علیهم السلام كه آنها را چراغهايی در تاريكي و پرچمهاي راه هدايت قرار داد، و ما را در كتاب خود و از زبان پيامبرش دستور داد كه به آنها مراجعه نماییم و تسلیمشان شویم.
✍️ همانا #حقیقت_علم یافت نمیشود مگر در روایات اهل بیت علیهم السلام، و #راههای_نجات قابل دستیابی نیست مگر با جستجو در آثار آنان، پس همت را از غیر معارف اهل بیت علیهم السلام قطع نمودم و در آثار آنان همت گماشتم، و در اخذ معارف، تکیه نمودم بر آثار آنان؛ بجان خودم آثار اهل بیت علیهم السلام را مانند دریاهایی یافتم که پر از جواهرِ حقایق است و پر از لعل و گوهرهایش، و پر از گنجهایی که در خزائن است.
📚 مرآة العقول، ج١، ص٢-٣ {دانلود اسکن}
#علم_دین
#اصول_چهارصدگانه
#علمای_صالح
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#کشتی_نجات_بشریت [66]
🟥 پروفسور ادوارد گرانویل براون، خاورشناس و ایران شناس پرآوازه بریتانیایی، درباره رویداد کربلا مینویسد!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔖 فاجعه کربلا (دهم اکتبر ۶۸۰ میلادی)
« ... هر کس #اندکی_حس در نهاد خود داشته باشد نمیتواند از آن قصه غم انگیز متاثر نشود. نه تنها حادثه کربلا جنایت بود بلکه اشتباهی عظیم به شمار میرفت که #یزید و سوگلی های امین و منفور و پست و پلیدش از قبیل ابن زیاد و #شمر و سایرین مسببش شدند ...... خاطره صحرای خون آلود کربلا که نوه ی رسول خدا سرانجام با شکنجه و #تشنگی در میان اجساد کسان مقتول خود در آن سرزمین به خاک افتاد، همیشه کافی است که در اعماق قلب #خونسردترین و #بیاعتناترین افراد جوش و خروشی برانگیزد و حزن و اندوه و هیجان شدیدی پدید آورد و روح را در معارج کمال چنان پرواز دهد و حزن و اندوه و هیجان شدیدی پدید آورد که رنج و الم و خطر #مرگ در برابر آن #ناچیز گردد ......کیست که #عزاداری شیعیان را ببیند ولو اینکه پیرو مذهب دیگری باشد و #حقیقت آن مراسم را که از مظاهر عالیهٔ احساسات مذهبی آنانست و اهمیتی را که این سوگواری نزد شیعیان دارد تا حدی در ضمیر خود احساس نکند؟ ....»
#عطش
📗 تاریخ ادبی ایران جلد ۱ صفحه ۳۳۳
_____________
💬 دیدگاه پروفسور عباس امانت از دانشگاه ییل آمریکا در باره ادوارد براون
https://bit.ly/2J0Wz92
💬 دیدگاه دکتر صادق صبا از دانشگاه لندن در باره ادوارد براون
https://bit.ly/2QtyjAC
❗️حال و روز برخی از آتئیستان مدعی انسانیت را ببینیم و با این متن بسنجیم.
#عالم_به_فدایت
@borrhan
🟥 پروفسور ادوارد گرانویل براون، خاورشناس و ایران شناس پرآوازه بریتانیایی، درباره رویداد کربلا مینویسد!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔖 فاجعه کربلا (دهم اکتبر ۶۸۰ میلادی)
« ... هر کس #اندکی_حس در نهاد خود داشته باشد نمیتواند از آن قصه غم انگیز متاثر نشود. نه تنها حادثه کربلا جنایت بود بلکه اشتباهی عظیم به شمار میرفت که #یزید و سوگلی های امین و منفور و پست و پلیدش از قبیل ابن زیاد و #شمر و سایرین مسببش شدند ...... خاطره صحرای خون آلود کربلا که نوه ی رسول خدا سرانجام با شکنجه و #تشنگی در میان اجساد کسان مقتول خود در آن سرزمین به خاک افتاد، همیشه کافی است که در اعماق قلب #خونسردترین و #بیاعتناترین افراد جوش و خروشی برانگیزد و حزن و اندوه و هیجان شدیدی پدید آورد و روح را در معارج کمال چنان پرواز دهد و حزن و اندوه و هیجان شدیدی پدید آورد که رنج و الم و خطر #مرگ در برابر آن #ناچیز گردد ......کیست که #عزاداری شیعیان را ببیند ولو اینکه پیرو مذهب دیگری باشد و #حقیقت آن مراسم را که از مظاهر عالیهٔ احساسات مذهبی آنانست و اهمیتی را که این سوگواری نزد شیعیان دارد تا حدی در ضمیر خود احساس نکند؟ ....»
#عطش
📗 تاریخ ادبی ایران جلد ۱ صفحه ۳۳۳
_____________
💬 دیدگاه پروفسور عباس امانت از دانشگاه ییل آمریکا در باره ادوارد براون
https://bit.ly/2J0Wz92
💬 دیدگاه دکتر صادق صبا از دانشگاه لندن در باره ادوارد براون
https://bit.ly/2QtyjAC
❗️حال و روز برخی از آتئیستان مدعی انسانیت را ببینیم و با این متن بسنجیم.
#عالم_به_فدایت
@borrhan
Telegram
attach 📎
✅ توماس کارلایل فیلسوف، ریاضیدان و تاریخ نگار اسکاتلندی از ارادت خود به امیرمؤمنان علی علیهالسلام میگوید !
«... جوانمردی چون علی را چگونه میشود دوست نداشت؟ او فردی با ذهنی متعالی بود، همانطوری که نشان داده و وجودش مملو از #محبت و عاطفه بوده است و سلحشوری بسیار شجاع به مانند شیر، در عین حال دارای رحم و ترحم ، حق و #حقیقت و مهرورزی. شهادت او بخاطر شدت #عدالت او و ایثارش برای دیگران بوده است...»
📗 On Heroes ، hero wordship، and the Heroic in History _ page 63
#فراسوی_ادیان (۵)
@borrhan
«... جوانمردی چون علی را چگونه میشود دوست نداشت؟ او فردی با ذهنی متعالی بود، همانطوری که نشان داده و وجودش مملو از #محبت و عاطفه بوده است و سلحشوری بسیار شجاع به مانند شیر، در عین حال دارای رحم و ترحم ، حق و #حقیقت و مهرورزی. شهادت او بخاطر شدت #عدالت او و ایثارش برای دیگران بوده است...»
📗 On Heroes ، hero wordship، and the Heroic in History _ page 63
#فراسوی_ادیان (۵)
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔻عتابی تند بر کارگزاری که اختلاس نموده بود! ✍«...چون فرصت به دست آوردى به مردم خيانت كردى و هر چه از اموالى كه براى بيوهزنان و يتيمان نهاده بودند ربودى، مثل گرگی تيزچنگ که بره مجروح را مىربايد. اموال مسلمانان را با دلى آسوده ربودی، بدون آنكه خود را در اين…
🔻وقتی توماس کارلایل فیلسوف ، ریاضیدان و تاریخ نگار اسکاتلندی هم شیفتهٔ حکومت عدل علوی است!
«... جوانمردی چون علی را چگونه میشود دوست نداشت؟ او فردی با ذهنی متعالی بود، همانطوری که نشان داده و وجودش مملو از #محبت و عاطفه بوده است و سلحشوری بسیار شجاع به مانند شیر، در عین حال دارای رحم و ترحم ، حق و #حقیقت و مهرورزی. شهادت او بخاطر شدت #عدالت او و ایثارش برای دیگران بوده است...»
📗 On Heroes ، hero wordship، and the Heroic in History _ page 63
#حکومت_علوی (۱۷۲)
@borrhan
«... جوانمردی چون علی را چگونه میشود دوست نداشت؟ او فردی با ذهنی متعالی بود، همانطوری که نشان داده و وجودش مملو از #محبت و عاطفه بوده است و سلحشوری بسیار شجاع به مانند شیر، در عین حال دارای رحم و ترحم ، حق و #حقیقت و مهرورزی. شهادت او بخاطر شدت #عدالت او و ایثارش برای دیگران بوده است...»
📗 On Heroes ، hero wordship، and the Heroic in History _ page 63
#حکومت_علوی (۱۷۲)
@borrhan