[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
اینک برای روشن شدن مطلب به آن اشاره می‌کنیم :

👤 ابوالفرج اصفهانی از علمای اهل تسنن، در کتاب اغانی ج۱۷ ص۳۳۰
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد) روایت کرده است که :


مردی از قریش به عمر بن الخطاب گفت: آیا با ام کلثوم - دختر ابوبکر - ازدواج نمی‌کنی تا دوستی خود را بعد از مرگش ، با ابوبکر حفظ نمایی و در خاندان او جایگزین وی باشی؟

عمر گفت: بله دوست می‌دارم چنین کنم ؛ اکنون تو به سوی #عایشه برو و به او بگو و جواب او را برای من بیاور.

او نزد عایشه رفت و آنچه عمر گفته بود به عایشه اطلاع داد. عایشه با خوش رویی(البته در ظاهر) از این پیشنهاد استقبال کرد؛

بعد از آن #مغیرة بن شعبه بر عایشه وارد شد و او را غصه دار و غمگین دید، به او گفت: تو را چه شده است؟

او پیغام عمر را برای مغیره بازگو کرد و گفت: این دخترک نوجوان است و من دوست دارم زندگی خوشتر و نرم‌تری از زندگی با عمر داشته باشد(یعنی عمر خشن است و نمی‌خواهم با او زندگی کند)

مغیره گفت : این کار را بر عهده من بگذار تا برایت مشکل را حل کنم؛ سپس نزد عمر رفت و گفت: خوش باشی و پُر پسر؛ شنیده ام می‌خواهی با خاندان ابوبکر وصلت کنی و دختر او - ام‌کلثوم - را خواستگاری کرده‌ای؟ گفت : بله؛ چنین است.

مغیره گفت: این خوب است لکن تو مردی تندخو نسبت به خانواده‌‌ات هستی و این دخترکی نورس است؛ پس تو دائما بر او ایراد می‌گیری و او را می‌زنی و او فریاد میکند: ای پدر! پس تو را غمگین می‌کند و عایشه نیز از این کار رنج می‌برد و همگی ابوبکر را یاد می‌کنند و مصیبت او بر آنها تازه می‌شود و هر روز چنین می‌شود؛

عمر گفت: چه وقت از پیش عایشه آمدی؟! او مرا برای خواهرش پذیرفته!

مغیره گفت: الان از نزد او می‌آیم. عمر گفت: گواهی می‌دهم که آن ها از من خوششان نمی‌آید و تو برای آن ها ضمانت کرده‌ای و به آنها قول داده‌ای که مرا از خواسته‌ام منصرف کنی؛ باشد از آن گذشتم. مغیره نزد عایشه رفت و این خبر را به او رساند و عمر هم دیگر برای این دختر به آنها مراجعه نکرد.

💢💢 خوانندگان محترم توجه دارند که وجود این دو ام کلثوم (مادر عبیدالله بن عمر و دختر ابوبکر) و ارتباط آنها با عمر بن خطاب ، و عدم شهرت این دو و شهرت ام کلثوم - دختر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام - می‌تواند از دلایل مهمی باشد که در طول تاریخ موجب شده باشد عده‌ای خیال کنند ایشان همسر عمر بوده است.

(📸 اسکن ماجرای این خواستگاری از مدارک دیگر مخالفین در ادامه خواهد آمد‌.)


🆔 @borrhan
[ کانال برهان ]
‍ #ازدواج_حضرت‌ام‌کلثوم سلام الله علیها[5] دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه پس از نقل دیدگاه گروه اول علمای شیعه که این ازدواج را از اصل انکار کرده و اعتقاد به دروغ و کذب بودن آن داشتند ، و پرداختن به برخی از ادله مرتبط با این باور از منابع فریقین ،…
#ازدواج_حضرت‌ام‌کلثوم سلام الله علیها[7]

دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
(بخش دوم)


... در خبر دیگری که اشاره به وقوع این ازدواج نه به اختیار، بلکه به #اجبار و #اضطرار دارد و مشخص کننده مخالفت‌های مکرر امیرمومنان علی علیه السلام با این امر است ، چنین آمده :

✖️عمر ، عباس بن عبدالمطلب را به سوی امیرمومنان علی علیه السلام فرستاد و از او خواست که ام کلثوم را به ازدواج او درآورد.
ولی حضرت امتناع کردند؛ عباس برگشت و خبر امتناع حضرت را به عمر داد.
عمر گفت : ای عباس آیا او از این که دخترش را به ازدواج من درآورد، خودداری میکند؟
به خدا قسم اگر او را به ازدواج من در نیاورد، علی را می‌کُشم.

(📗 الشافی؛ شریف مرتضی ج۳ ص۲۷۲
📸اسکن آن در انتها خواهد آمد.)

عباس برگشت و این خبر را به حضرت رسانید.
باز هم حضرت بر امتناع خود ایستادگی کردند.
پس عباس به عمر خبر داد؛ عمر به عباس گفت: روز جمعه به مسجد بیا و پای منبر بنشین تا آن چه واقع می‌شود را بشناس و بدانی که اگر بخواهم او را بکشم، می‌توانم.

روز جمعه ، عباس در مسجد حاضر شد ؛ هنگامی که عمر از خطبه خود فارغ شد ؛ گفت: ای مردم! در این شهر مردی از اصحاب محمد هست که با این که مُحصَن است (یعنی زن دارد) زنا کرده است و فقط امیرالمومنین (: امیرالفاسقین!)
عمر از این کار خبر دارد؛
شما در این باره چه می‌گویید؟

پس مردم از هر طرف با صدای بلند گفتند: اگر امیرالمومنین(: امیرالفاسقین عمر) از این قضیه مطلع است نیازی به اطلاع دیگران نیست(*)
باید حکم خدا را در حق وی جاری کند(یعنی او را سنگسار کند و بکشد)

هنگامی که سخن عمر پایان یافت؛ در خلوت رو به عباس کرد و گفت :
به نزد علی برو و آن چه شنیدی به او بگو. اگر او را به ازدواج من در نیاورد، فردا در خطبه‌ام خواهم گفت:
مردی که می‌گفتم ، علی است و حتما او را به این اتهام سنگسار خواهم کرد.
(**)

پس عباس به سوی امیرالمومنین علیه السلام رفت و سخنان عمر را به او عرض کرد. حضرت فرمودند: من میدانم این کار از چیزهایی است که بر او سهل و آسان است(یعنی نسبت ناروا دادن و در پی آن، بی‌گناه کشتن) و من هرگز آنچه او میخواهد، انجام نمی‌دهم.

عباس عرض کرد: اگر شما انجام نمی‌دهی، پس من انجام می‌دهم و شما را قسم می‌دهم که با گفتار و کردار من مخالفت نکنی.

سپس به سوی عمر رفت و به او گفت: من کاری که تو می‌خواهی انجام می‌دهم(یعنی ام کلثوم را به عقد تو در‌می‌آورم)
عمر مردم را جمع کرد و گفت: این عباس عموی علی بن ابیطالب است که اختیار دخترش ام کلثوم را به عهده او نهاده و او را امر کرده که مرا به ترویج وی درآورد؛ و پس از مدت کمی، عباس او را به عقد عمر درآورد.

(📗 عوالم العلوم؛ بحرانی؛ ج۲ به نقل از اللمعة البيضاء ص١٣٩)


⬇️ این روایت با عبارت دیگری نیز نقل شده است::

عمر در آخر خطبه‌اش گفت: ای مردم اگر خلیفه اطلاع داشته باشد که مردی از شما با زنی زنا کرده و شاهدی نداشته باشد چه می‌کنید؟ گفتند:
قول خلیفه حجت است ، اگر امر کند او را سنگسار می‌کنیم.
پس عمر ساکت شد و از منبر پایین آمد. پس عباس را در خلوتی پیش کشید و گفت: قضیه را دیدی؟
گفت : آری
عمر گفت : والله اگر علی خواستگاری را نپذیرد ، فردا در خطبه‌ام می‌گویم : آن مردی که چنین کرده علی است ؛ پس او را سنگسار کنید.

(📗 همان مدرک و افسانه ازدواج فرید سائل ص۲۸-۲۹)

-------------------------------

(*) : توجه به این نکته لازم است که از نظر شریعت اسلام ، چنین ادعایی تنها با شهادت 4 شاهد عادل که هم زمان شهادت دهند ، ثابت می‌گردد و در غیر اینصورت بر شهود حد قَذف (هشتاد ضربه تازیانه) جاری می‌گردد.
خود خلیفه دوم نیز در ماجرای #مغیرة بن شعبه از همین حربه استفاده کرد و با منصرف ساختن چهارمین شاهد ، حد را بر مغیره جاری نساخته و بر عکس ، بر سه شاهد نخست، حد جاری نمود!!
(اجتهاد در مقابل نص علامه شرف الدین ص۳۴۰- ۳۴۵)

(**) همین سند تاریخی دلالت دارد بر این که حضرت امیر علیه السلام در نماز جماعت مسجد و مراسم های مشابه ، حاضر نمی‌شده‌اند.

《1》
[ کانال برهان ]
#ازدواج_حضرت‌ام‌کلثوم سلام الله علیها[8] طبق آنچه #تا_کنون ارائه شد در این مرحله به این جمع بندی می‌رسیم که : اهل خلاف این واقعه را در کتاب هایشان از دو طریق نقل کرده‌اند. ۱- طریق اهل‌بیت علیهم‌السلام(*) ۲- طریق غیراهل‌بیت علیهم‌السلام و آن چه قابل…
#ازدواج_حضرت‌ام‌کلثوم سلام الله علیها[9]

دیدگاه آیت الله #مرعشی_نجفی رضوان الله تعالی علیه

🔰تحقیق دیگر در این موضوع آن است که ام کلثوم همسر عمر، دختر ابوبکر از اسماء بنت عُمَیس بود.

اسماء پس از شهادت جعفر ، همسر ابوبکر شده بود، و پس از مرگ ابوبکر ، اسماء همسر امیرمومنان علی علیه السلام شد.

👈 این کودک یعنی ام کلثوم هم مانند جناب #محمد_بن_ابوبکر به خانه علی علیه السلام آمد و در واقع ربیبه(*) علی علیه السلام بود و عمر این ام کلثوم را به همسری گرفت.

استفتاء و نامه‌ای از آیت الله مرعشی با مُهرش در مورخ ربیع الاول ۱۴۰۷ هجری قمری به همین مضمون آمده است::

◻️ ام کلثوم که با عمر ازدواج کرد ربیبه علی علیه السلام بود؛ دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر ؛ او کودک بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبکر ، به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد ؛ او را همه جا ام کلثوم بنت علی علیه السلام می‌گفتند......

و در کتاب احقاق حق نظر آیت الله مرعشی نجفی اینگونه آمده است که:::

◻️ [3] هي أسماء بنت عميس بن معبد بن الحارث الخثعمية الصحابية الشهيرة الجليلة من المهاجرات الاول و اخت ميمونة لامها، يروى عنها ابناها عبد اللّه و عون ابنا جعفر الطيار و جماعة، هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة اولاد منهم ام كلثوم و هي التي رباها أمير المؤمنين عليه السّلام و تزوجها الثاني، فكانت ربيبته عليه السّلام و بمنزلة إحدى بناته، و كان عليه السّلام يخاطب محمد يا بنى و ام كلثوم هذه ببنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين و المورخين فكم لهذه الشبهة من نظير، و منشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا على عليه السلام.

همراه با شوهرش به حبشه هجرت کرده و سپس به مدینه آمد؛ پس از جعفر ابوبکر با او ازدواج کرده و چند فرزند برای او آورد که از جمله آن‌ها امّ‌کلثوم است؛ که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) او را بزرگ کرده و خلیفه دوم نیز با او ازدواج کرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند یکی از دختران ایشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خویش و امّ‌کلثوم را دختر خویش خطاب می‌کردند؛ و به‌همین سبب عده‌ای از محدثین و مورخین به توهم افتاده‌اند؛ و این اشتباه، مشابهات بسیار دارد که منشا آن‌ها اشتراک در اسم یا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبکر، امیرمؤمنان با اسماء ازدواج کردند.

📗📔نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله  جلد : 3  صفحه : 315
(📸 اسکن آن در پست بعد خواهد آمد)

_________________

‍ دقت بفرمایید که ::

👈 با توجه به اسناد تاریخی مربوط به مذاکره دو تن از زیرکان عرب یعنی #عمروعاص و #مغیرة بن شعبه با عمر بن خطاب ، که در عنوان ۴ و عنوان ۷ پیشتر به آن اشاره کردیم؛
می‌توان به این دو نکته دست یافت::

🟥 الف) تلاش آن دو جهت منصرف ساختن خلیفه دوم از ازدواج با ام کلثوم - دختر نوجوان ابوبکر که تحت سرپرستی #عایشه بود نشان می‌دهد که:
شرایط زمانی و اوضاع سیاسی- اجتماعی حاکم بر آن مقطع خاص از دوران زمامداری عمر ، اقتضا می‌کرد تا خلیفه دوم با آل ابوبکر وصلت کند.

🟥 ب) عایشه که بعد از پدرش هدایت حزب ابوبکر و طرفداران او را بر عهده داشت ، به شدت با انجام این وصلت مخالف بود.

این مخالف هم تا آن جا بود که #عایشه برای حل این مشکل از مغیره و عمروعاص یاری خواست.

از کنار هم نهادن این دو نکتهء مهم با دیدگاه مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی مبنی بر این که اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر) فرزند دختری به نام ام کلثوم داشته است، می‌توان دریافت::

⬇️ سیاست اصلی عمر، ازدواج با یکی از دختران ابوبکر بود
و عمروعاص که با زیرکی خاص خود از این هدف آگاهی یافت. ابتدا خلیفه را از ازدواج با دختری که تحت حمایت عایشه بود منصرف ساخت؛ سپس او را به ازدواج با دختر دیگر ابوبکر (که همچون برادرش محمد ، تحت سرپرستی و تربیت حضرت امیر علیه السلام رشد و تکامل معنوی یافته و عایشه نیز هیچ توجهی به او نداشت) ترغیب و تشویق کرد.

👈 بدین ترتیب، نه تنها عمر به هدف نخستین خود دست می‌یافت ، بلکه با ادعای علاقه به وصلت با بنی هاشم و خاندان نبوی (ضمن منحرف ساختن آل ابوبکر از کشف هدف اصلی اش) می‌توانست خاطرات تلخ #هجوم به بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از بین برَد و البته که با مجبور ساختن امیرالمومنین علی علیه السلام به قبول این وصلت نیز ؛
تنها مطلبی که بیش از پیش اثبات می‌شود خباثت و ظلم بی حد اهل سقیفه است.


🆔 @borrhan
روزهای پایانی ماه شعبان ، روزهای سُرور شیعه و ایام مرگ دو تن از دشمنان قسم خورده اهل بیت علیهم‌السلام است : #مغیرة بن شعبه و #حفصه!
مشام جان را با لعن بر دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام معطر کنیم!

به همین مناسبت فهرست مطالب کانال برهان در واکاوی شخصیت حفصه و مغیره در کانال آرشیو به روزرسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/393
(🔺بیش از ۷۰ عنوان)
https://t.me/borrhan2/394
(🔺بیش از ۳۰ عنوان)
1️⃣ « #مغیرة بن شعبه» از مکاران معروف عرب همردیف با #معاویه و #عمروعاص و از #مهاجمین به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها است.

2️⃣ «ذهبی» مورخ و رجالی نامدار اهل سنت در شرح حال این صحابی فاسق مطالب عجیبی از برخوردهای زننده و زشت او با زنان نقل می‌کند که قلم از نقل آن شرم دارد.(تصویر فوق)

3️⃣ او با بی شرمی تمام امیرالمومنین علیه السلام را سبّ و لعن می نمود
و خطبای نماز جمعه را بدان وادار می‌کرد!

در حالیکه روایات فراوان با اسناد صحیح هر نوع سبّ و دشمنی امیرالمومنین (علیه‌السلام)را سبّ و دشمنی رسول الله (صلی الله علیه و آله) می داند.
http://up44.ir/69b6m4fg
http://up44.ir/0m305oj8

⁉️ چرا اهل سنت دین خود را از دشمنان رسول الله صلی الله علیه و آله و از تبهکاران و فاسدان می‌گیرند؟!
به راستی امروزه اگر کسی کوچکترین سابقه جنایی داشته باشد به او در امور مهم دینی و دنیایی اعتماد می‌کنیم!؟

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم :

پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله؛ عمر بن خطاب که پس از نماز صبح به سمت محل سپاه رفته بود با ترک سپاه اسامه به سرعت خود را به مسجد می‌رساند و شروع به فریاد زدن می‌کند که :
«پیامبر نمرده است و هر کس که چنین سخنی بگوید کشته خواهد شد❗️

تلاش مردمان برای ساکت کردن او به جایی نمی‌رسد❗️

✖️حتی آیاتی از قرآن که بیان می‌کند « پیامبر از میانتان خواهد رفت -۱۴۴/آل عمران» بر او خوانده میشود اما او در مقام تهدید, شمشیر کشیده , فریاد برمی‌آورد که : « هر کس بگوید که پیامبر مرده است, کشته خواهد شد» (۱)

👈 او با این ترفند برای رسیدن ابوبکر ، زمان می‌خرد و آن قدر #فریاد برمی‌آورد و تهدید می‌کند که برخی گمان می‌کنند او #دیوانه شده است. (۲)

✖️می‌گویند ابن امّ مکتوم - که صحابه‌ای نابینا بود - در انتهای مسجد آیه « ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الریل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم» را می‌خوانده , اما خلیفه توجه نمی‌کرده است❗️ (۳)

✖️عباس عموی پیامبر و #مغیرة_بن_شعبه جداگانه به عمر گفته‌اند که ما دیدیم رسول خدا مرده است اما باز هم خلیفه وقعی نمی‌نهد!(۴)

✖️جالب آنکه او در این هنگام می‌گفته است:
« پیامبر نمرده و همانند موسای پیامبر به سوی پرودگارش رفته و پس از چهل روز برمی‌گردد» (۵) چنین عبارتی «موسای پیامبر به آسمان رفته در اسلام وجود ندارد و این سخن با قرآن سازگار نیست ؛ این مطلب از تعالیم تورات است که نشان می‌دهد تسلط عمر بر تورات به مراتب بیشتر از قرآن بوده است! (۶)

جالب آنکه با حضور ابوبکر در مسجد ، عمر ساکت میشود و در گوشه ای می‌نشیند!


🔹اما آنچه باعث تعجب نکته سنجان گردیده نحوه مواجهه ابوبکر با پیکر حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله است.
ابوبکر روانداز پیامبر را کنار می‌زند و پس از اطمینان از وفات آن حضرت به مسجد برگشته رو به اهل مسجد کرده و می‌گوید:
«هر کس محمد را می‌پرستید ، بداند او مرده و هر کس خدا را می‌پرستید بداند که او زنده است! »(۷ - ر.ک:تصویر)


⁉️⚠️سوال عالمان شیعه و تیزبینان این است که آیا براستی کسی پیامبر را می‌پرستید تا این سخن معنا پیدا کند؟
اصولا با آموزه های دینی فراوان مانند آنچه مسلمانان در تشهد #نماز هر روز می‌خواندند «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله» کسی ادعای الوهیت و خدایی برای پیامبر می‌کرد؟!!!

🤔آیا این سخن را باید تهدیدی برای دوستداران واقعی رسولخدا صلی‌الله علیه و آله محسوب کرد؟
🤔آیا او می‌خواسته حاضران در مسجد را که قصد مقاومت احتمالی و پایداری بر پیمان خویش در غدیر با رسولخدا صلی‌الله علیه و آله را داشتند بترساند؟
🤔علت تفکیک خدا و رسولش در این سخن ابوبکر برای چیست؟


🔺پاسخ به این سوالات نیازمند موشکافی بیشتر در حوادث آن دوران است ؛ اهل دقت و تاریخ می‌دانند که این سبک جملات و این سیاست ابوبکر در شرایط سخت ، خلافت را برای او به ارمغان آورد و رهبری او را بر یارانش مانند عمر و #ابوعبیده نیز دیکته کرد!



۱- صحیح بخاری ج۴ ص۱۹۴ و...
۲- کمال الدین و تمام النعمه به نقل از بحار ج۳۰ ص۱۹۱
۳- دلائل النبوه ج۸ ص۳۲۵ و ...
۴- طبقات ج۲ ص۲۷۲
۵- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۵
۶- ر.ک : کتاب مقدس سفر خروج ق۲۴ - قسمت ۳۲ گوساله طلایی
۷- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۷


🔻کانال برهان و نقل نکات ناب تاریخی، مطالبی که کمتر شنیده اید!
@borrhan
معنای #مولا (۱۰۵)

🔻غدیر خم و عملکرد صحابه!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

بحث غدیر خم و خطبهٔ رسول الله صل الله علیه و آله در غدیر را شاید بتوان اصلی‌ترین و عمیق‌ترین اختلاف بین شیعه و اهل سقیفه دانست.

‼️ اختلاف جایی است که شیعه میگوید «حدیث غدیر» در بیان خلافت و جانشینی حضرت امیر علیه السلام است و مخالفین میگویند حدیث غدیر به معنای دوستی است!

🔚🔻 اکنون بر آن نیستیم که اثبات کنیم معنای غدیر خم چیست! بلکه میخواهیم از دیدگاهی دیگر به غدیر و عملکرد صحابه بنگریم.

⭕️ میگوییم فرض میکنیم معنای حدیث غدیر، دوستی است!

همانگونه که بدیهی و اظهر من الشمس است بیان خطبه غدیر مانند تمام سخنان رسول الله صل الله علیه و آله، دستور خداوند متعال بوده است.
نتیجه آنکه ؛ اگر فرض مخالفین خود را قبول کنیم و‌ مولا را به دوستی تعبیر کنیم ، خداوند متعال دوستی با حضرت علی علیه السلام را واجب نموده است.

یعنی پیامبر وجوب دوستی با آن حضرت را چه در امور دنیوی و چه امور ایمانی و اخروی بیان نموده است. فلذا هیچکسی حق هیچگونه دشمنی با علی علیه السلام را ندارد.


‼️حال باید پرسید با این وجود چرا بسیاری از صحابهٔ مورد احترام مخالفین بغض حضرت علی علیه السلام را داشته، به ایشان توهین نموده و با ایشان جنگیده اند؟
در کتب اهل سنت ثبت شده که برخی از صحابه به حضرت علی علیه السلام ، دشنام میداده اند.

به عنوان مثال مغیرة بن شعبه:

این خبیث که از نظر اهل سقیفه صحابی و بهشتی است ، حضرت علی علیه السلام را سب میکرده است!


حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین آورده است:

🅾 حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ دَاوُدَ ... عَنْ عَمِّهِ، أنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ سَبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فقَامَ إِلَيْهِ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ، فَقَالَ: يَا مُغِيرَةُ، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «نَهَى عَنْ سَبِّ الْأَمْوَاتِ، فَلِمَ تَسُبُّ عَلِيًّا وَقَدْ مَاتَ؟» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ هَكَذَا

#ترجمه : قطبه بن مالک میگوید: #مغیرة بن شعبه حضرت علی ع را سب می کرد پس زید بن ارقم به سوی او آمد و گفت ای مغیره ایا نمیدانی که رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم نهی کردند از سب اموات؟پس چرا حضرت علی ع را سب میکنی در حالی که از دنیا رفته است؟

🔻حاکم نیشابوری میگوید این روایت طبق شرط مسلم صحیح است.
🔻ذهبی نیز میگوید روایت بر طبق شروط مسلم صحیح است.

📚المستدرك على الصحيحين ج1 ص541.
http://uupload.ir/files/mh2v_321.png

🔻البانی نیز میگوید این سند همانطور که حاکم و ذهبی گفته اند ، ثقه است:
أخرجه الحاكم (1 / 385) عن شعبة عن مسعر عن زياد بن علاقة عن عمه: " أن المغيرة بن شعبة سب علي بن أبي طالب، فقام إليه زيد بن أرقم فقال: يا مغيرة! ألم تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن سب الأموات؟ فلم تسب عليا وقد مات؟ ! "، وقال: " صحيح على شرط مسلم "، ووافقه الذهبي.
👈قلت: وهو كما قالا👉

#ترجمه : حاکم گفته است سند بر شرط مسلم صحیح است و ذهبی نیز موافقت کرده است بر تصحیحش.
من(البانی) میگویم: همانطور که ذهبی و حاکم گفته اند، است.(یعنی سند صحیح است)

📚 سلسلة الأحاديث الصحيحة ج5 ص521.

🔚🔚بنابراین روایت از نظر ذهبی و حاکم و البانی صحیح است.

🔻همچنین شعیب ارنووط نیز در ذیل این روایت در مسند احمد میگوید این حدیث صحیح است!!!
📚مسند احمد ج32 ص43.

حال این مطلب را بگذارید کنار این اعتراف تلخ #ابن_تیمیه که میگوید جماعت کثیری از صحابه ، حضرت علی علیه السلام را سب کرده‌اند!

✖️ولَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَه وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ

✖️ اما در باره على (ع) این چنین نبود؛ زیرا بسیارى از صحابه و تابعین بغض على را در دل داشتند، او را فحش و ناسزا گفته و با او مى‌جنگیدند.

📚منهاج السنة ج7 ص 137 - 138.


حال سوال اینجاست و لطفاً اهل سنت پاسخ دهند:
طبق حدیث غدیر و بر اساس معنایی که مخالفین ما در صدد اثبات آن هستند ، هرگونه دشمنی با حضرت علی علیه السلام ممنوع است، حال حکم این صحابه که با دستور مستقیم و صریح خدا و رسولش مخالفت کرده اند چیست؟
حکم
#معاویه و #عایشه و طلحه و زبیر و مغیره و... از نظر آنان چه خواهد بود؟
تکلیف نظریه
#عدالت_صحابه چیست؟
جایگاه کسانی که با حضرت علی علیه السلام جنگیدند! به ایشان فحش دادند و بغض ایشان را داشتند چیست؟

آیا پاسخی خواهند داد؟!!!

❗️چرا اهل سنت به عمل به همان معنایی که از
#حدیث_غدیر بر آن اصرار دارند پایبند نیستند؟

🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما

@borrhan
عمر بن خطاب و استاندارانش

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه‌، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره می‌گماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)

البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد می‌کردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت می‌کرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان می‌خرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)

از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونه‌ای بی‌سابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرط‌های خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانه‌ای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب می‌خوردند.(۴)

قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیت‌المال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت می‌گرفتند به سرعت عوض می‌شدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.

برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیه‌السلام را داشتند‌ ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده می‌شدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچ‌گاه مناصب دولتی نمی‌رسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمی‌نهد. او گفته است که نمی‌خواهد او‌ و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابی‌بن‌کعب از هواداران امیرمؤمنان علیه‌السلام بود و عمر نیز نمی‌خواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابی‌بن‌کعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیه‌السلام از دست داد.

رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکس‌العمل متقابل می‌شد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمن‌گاه‌شان را نمی‌پوشانید، در مکه می‌گشتند و بر گردن‌شان کیسه‌ای از خرما بود که می‌فروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و‌ پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» می‌خواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.

خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع می‌گرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفت‌های ضمنی همین عمروعاص در نامه‌ای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کرده‌ای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی‌!....»(۹)

❗️به نظر می‌رسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژه‌ای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب می‌نامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام می‌دید ، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمی‌کرد.(۱۴)



۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲

* «زاده حنتمه»

[1⃣]
[ کانال برهان ]
‍ #فرازی_از_تاریخ 📢📢📢 در اواخر شعبان المعظم سال ۵۰ هجری قمری چه اتفاقی افتاد⁉️ 📇 سالروز مرگ #مغیرة بن شعبه 🔅🎁🔅◾️¤¤ 🕚🕙🕘…در چنین روزهایی مغیرة بن شعبه به درک واصل شد. در اواخر ماه شعبان سال ۵۰ هجری قمری ، مغیره در حالی که از طرف معاویه حاکم کوفه بود…
❗️جنایات #مغیرة بن شعبه لعنة الله عليه

▪️امام مجتبی علیه السلام به مغیره فرمودند:
«و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا، و تارك قرآن، و تكذيب ‏كننده رسول خدايى، تو مرتكب زنا شده و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) می‏باشى، و بر اين گناهت افرادى عدول صالح پرهيزگار گواهى دادند، پس رجم تو به تأخير افتاد، و حقّ به باطل دفع، و راستى به دروغ و كذب ردّ شد، و اين بخاطر آن است كه خداوند برايت عذابى دردناك مهيّا فرموده است، و خوارى در دنيا، و رسوايى عذاب آخرت بدتر است!
🔺و تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را ضربه زدى تا آنجا كه خون آلود شده و فرزند در شكمش را سقط كرد ، اين كارت از سر خوار ساختن رسول خدا و مخالفت با امر او ، و هتك حرمت او بود ، حال اينكه رسول خدا به فاطمه فرموده بود: «تو بانوى زنان بهشتى هستى»، و خداوند خود تو را راهى آتش نموده است، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت..!»

📚 الإحتجاج الطبرسي، ج۱، ص۲۷۷

به مناسبت فرارسیدن ایام سالمرگ مغیره، فهرست مطالب مرتبط در آرشیو به روزرسانی شد ←(اینجا)، بیش از ۳۰عنوان

#حضرت_محسن (۱۱۲)
#شهادت حضرت زهرا (۲۷۱)
@borrhan
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۴۲)
#قاعده_الزام #شب_قدر

🔻وقتی که دو دشمن قسم خورده از فضایل مولای ما می‌گویند↓↓

🔸اقرار معاويه (لع) به فضايل اميرالمؤمنين علیه‌السلام بعد از شنيدن خبر شهادت آن حضرت به روایت #مغیرة بن شعبه

┄┄┅━✺𖣐﴾﷽﴿𖣐✺━┅┄

🔸 أَخْبَرَنَاهُ أَخْبَرَنَاهُ أَبُو بَكْرٍ اللَّفْتُوَانِيُّ ، أنا أَبُو عَمْرِو بْنُ مَنْدَهْ ، أنا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، أنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ ، نا أَبُو بَكْرِ ابْنُ أَبِي الدُّنْيَا ، نا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى ، نا جَرِيرٌ ، عَنِ الْمُغِيرَةَ ، قَالَ : لَمَّا جِيءَ مُعَاوِيَةُ بِنَعْيِ عَلِيٍّ ، وَهُوَ قَائِلٌ مَعَ امْرَأَتِهِ بِنْتِ قَرَظَةَ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ ، قَالَ : " أنا لِلَّهِ وَأنا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، مَاذَا فَقَدُوا مِنَ الْعِلْمِ ، وَالْحِلْمِ ، وَالْفَضْلِ ، وَالْفِقْهِ " ، فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ : أَنْتَ بِالأَمْسِ تَطْعَنُ فِي عَيْنَيْهِ ، وَتَسْتَرْجِعُ الْيَوْمَ عَلَيْهِ ، قَالَ : " وَيْلَكِ لا تَدْرِينَ مَاذَا فَقَدُوا مِنْ عِلْمِهِ ، وَفَضْلِهِ ، وَسَوَابِقِهِ " .

#ترجمه : به نقل از مغيره : چون خبر درگذشت على(علیه‌السلام) به معاويه رسيد، #معاويه كه با همسرش دختر قرظه در نيم روز يك روز گرم تابستانى خوابيده بود، گفت: إنا للّه وإنّا إليه راجعون ! چه دانش و بردبارى و فضيلت و فقهى را از دست دادند!

همسرش گفت: تو ديروز نيزه بر چشمش مى‌زدی، امروز در مرگ او «إنا للّه وإنّا إليه راجعون» مى‌گويى؟
معاويه گفت: واى بر تو! تو نمى‌دانى كه با مرگ او چه علم و فضل و سوابقى را از كف دادند.

📕الكتاب: تاريخ دمشق
المؤلف: أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)
المحقق: عمرو بن غرامة العمروي
الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع
عام النشر: 1415 هـ - 1995 م
جزء : 42  صفحة : 583


@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM