[ کانال برهان ]
صورت کبود مادر💔 در جریان پاره کردن سند #فدک ، وقتی جلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را گرفته شد و پس از آنکه قباله را از دست حضرت گرفتند و پاره کردند ، عمر ابن خطاب آن حضرت را مورد ضرب و شتم قرار داد... امام صادق علیهالسلام این ماجرا را چنین روایت میفرمایند:…
...پس عمر سند [مالکیت فدک] را از فاطمه سلاماللهعلیها گرفت و آن را مچاله و سپس پاره کرد.
پس حضرت زهرا سلاماللهعلیها در حالی که گریان بود از مسجد خارج شد و میفرمود: «خدا شکمت را پاره کند؛ آنچنان که تو سند مرا پاره کردی!»
📚 الصحیح من سیرة النبی الاعظم، جلد ۱۸، صفحۀ ۲۳۰ (به نقل از احتجاج طبرسی)
#فدک (۱۹۶) #فرحة_الزهراء #معجزات_الائمه
@borrhan
پس حضرت زهرا سلاماللهعلیها در حالی که گریان بود از مسجد خارج شد و میفرمود: «خدا شکمت را پاره کند؛ آنچنان که تو سند مرا پاره کردی!»
📚 الصحیح من سیرة النبی الاعظم، جلد ۱۸، صفحۀ ۲۳۰ (به نقل از احتجاج طبرسی)
#فدک (۱۹۶) #فرحة_الزهراء #معجزات_الائمه
@borrhan
#خط_فکری_یهود (۴۲)
#عرضه_قرآن (۷) #فرحة_الزهراء
#شهادت_رسولخدا (۷۳)
🔻خلیفه و اهل کتاب
💡کمتر شنیدهاید!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔖رابطهٔ قدیمی خلیفه با اهل کتاب که به سالهای پیش از #هجرت او برمیگشت، در دوران خلافت به نقطهٔ عطف جدیدی رسید.
❗️خلیفه که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر صلیالله علیه و آله به شدت نهی میکرد و متخلفان را با تازیانه پاسخ میگفت، اهل کتاب(:یهودیان) را در نقل داستانهای تاریخی آزاد گذاشته بود.
کعب الاحبار ، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان عمَر ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد. او به نوعی مفسر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب میشد.
در منابع اهل تسنن، صحابهٔ زیادی از او حدیث نقل کردهاند و این در حالی است که صحابه، پیامبرخدا را دیده بودند و کعب الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق میافتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند #ابوهریره ، نیز به دستور خلیفه ، از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود.(۱)
همو میگوید: کسی در دوران عمَر نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود(۲)
تَمیم دارِی (۳) و زید بن ثابت ، دو یهودی زادهٔ دیگر بودند که در زمان عمر به مشاغل رسمی منصوب شدند.(۴)
جالب آن که این زید بن ثابتِ تازه مسلمان بود که در زمان ابوبکر و با تأیید عمر ، مسئول جمع آوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان علیهالسلام ، دستگاه خلافت ، قرآنی برای عرضه داشته باشد.(۵) نام یهودی تازه مسلمانی مانند عبدالله بن سَلام را نیز باید به این فهرست افزود!
در ستودن راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سفر خلیفه به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و به خصوص شهر بیتالمقدس (:اورشلیم) وجود دارد.(۶)
البته در مقابل نیز یهودیان خلیفه را میستودند و ادعا میکردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است (۷) و یا کعب الاحبار ادعا میکرد که خصوصیات و صفت عمر را در تورات یافته است؛ که این تملق گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت.(۸) در منابع اهل تسنن آمده است که :
« به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عمر، #فاروق (جدا کننده حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل میکردند.»(۹: تصویر الحاقی)
به هر روی آنچه از عملکرد خلیفه دوم در دوران خلافتش استنباط میشود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعهٔ مسلمانان تلقی میشد، باز گذاشته بود. به نظر میرسد که اینگونه انتصابها ، 🔚وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاری صمیمانهٔ آنان در دوران حیات نبوی، باعث به ثمر نشستن سقیفه شد.
در عین حال یهودیان به عنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ اصیل، همواره در سیاستها به سمت قدرتهای جدید و بالقوه تمایل داشتند و به 🔚نوعی نقش ستون پنجمی را برای حکومتهای وقت بازی میکردند. عمر نیز از این موضوع بیاطلاع نبود.
←همین یهودیان بودند که به فناوری تولید سم آگاهی داشتند و در مسموم کردن پیامبر به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفهٔ دوم و همکارانش آمدند و شروع بیماری خلیفهٔ اول نیز به سم آنان بود.
خلیفهٔ دوم با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این سم در مناطق یهودی نشین #خیبر (هم چنین احتمالا تیماء و وادی القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود را با کوچ دادن یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانههای واهی(۱۰) و یا ادعای این که پیامبر در آخرین لحظات عمر خویش فرمودهاند:
«در جزیره العرب دو دین نباشد» اتفاق افتاد(۱۱) تا او نیز به سم از میان نرود. آری علیرغم ممنوع بودن نقل حدیث این بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک عمر بن خطاب میآید تا او را در سیاستهای راهبردیاش هدایت کند!
دستور قابل تأمل دیگری که عمر آن را وضع کرد عدم اجازه برای حضور بیش از ۳روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک میکردند.(۱۲) این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدی پیگیری میشد ، در راستای ماجرای فوقالذکر شنیدنی است.
---------------
۱- شرح نهج ابن ابی الحدید ۳۶۰/۱
۲- تاریخ ابن عساکر ۱۱/۳
۳- نام او نیز به عنوان یکی از روایت مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آنچنان مشهور است که نام او در قابهای حکاکی شده در ایوان اول مسجدالنبی در کنار نام بزرگان اسلام مانندامیرمؤمنان و حسنین ع، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی،...نگاشته شده است!
۴- التنبیه و الاشراق ص۲۵۴
۵- امتاع الاسماع ۲۴۸/۴
۶- ر.ک: سنن بیهقی ۴۱/۵
۷- تاریخ طبری ۴۶۶/۴
۸- تاریخ طبری ۱۹۱/۴
۹- سخن محمد بن شهابالدین زهری از تاریخ نگاران قرن اول، به نقل از تاریخ المدینة المنورة ٦٢٢/٣
(1⃣)
#عرضه_قرآن (۷) #فرحة_الزهراء
#شهادت_رسولخدا (۷۳)
🔻خلیفه و اهل کتاب
💡کمتر شنیدهاید!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔖رابطهٔ قدیمی خلیفه با اهل کتاب که به سالهای پیش از #هجرت او برمیگشت، در دوران خلافت به نقطهٔ عطف جدیدی رسید.
❗️خلیفه که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر صلیالله علیه و آله به شدت نهی میکرد و متخلفان را با تازیانه پاسخ میگفت، اهل کتاب(:یهودیان) را در نقل داستانهای تاریخی آزاد گذاشته بود.
کعب الاحبار ، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان عمَر ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد. او به نوعی مفسر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب میشد.
در منابع اهل تسنن، صحابهٔ زیادی از او حدیث نقل کردهاند و این در حالی است که صحابه، پیامبرخدا را دیده بودند و کعب الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق میافتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند #ابوهریره ، نیز به دستور خلیفه ، از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود.(۱)
همو میگوید: کسی در دوران عمَر نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود(۲)
تَمیم دارِی (۳) و زید بن ثابت ، دو یهودی زادهٔ دیگر بودند که در زمان عمر به مشاغل رسمی منصوب شدند.(۴)
جالب آن که این زید بن ثابتِ تازه مسلمان بود که در زمان ابوبکر و با تأیید عمر ، مسئول جمع آوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان علیهالسلام ، دستگاه خلافت ، قرآنی برای عرضه داشته باشد.(۵) نام یهودی تازه مسلمانی مانند عبدالله بن سَلام را نیز باید به این فهرست افزود!
در ستودن راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سفر خلیفه به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و به خصوص شهر بیتالمقدس (:اورشلیم) وجود دارد.(۶)
البته در مقابل نیز یهودیان خلیفه را میستودند و ادعا میکردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است (۷) و یا کعب الاحبار ادعا میکرد که خصوصیات و صفت عمر را در تورات یافته است؛ که این تملق گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت.(۸) در منابع اهل تسنن آمده است که :
« به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عمر، #فاروق (جدا کننده حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل میکردند.»(۹: تصویر الحاقی)
به هر روی آنچه از عملکرد خلیفه دوم در دوران خلافتش استنباط میشود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعهٔ مسلمانان تلقی میشد، باز گذاشته بود. به نظر میرسد که اینگونه انتصابها ، 🔚وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاری صمیمانهٔ آنان در دوران حیات نبوی، باعث به ثمر نشستن سقیفه شد.
در عین حال یهودیان به عنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ اصیل، همواره در سیاستها به سمت قدرتهای جدید و بالقوه تمایل داشتند و به 🔚نوعی نقش ستون پنجمی را برای حکومتهای وقت بازی میکردند. عمر نیز از این موضوع بیاطلاع نبود.
←همین یهودیان بودند که به فناوری تولید سم آگاهی داشتند و در مسموم کردن پیامبر به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفهٔ دوم و همکارانش آمدند و شروع بیماری خلیفهٔ اول نیز به سم آنان بود.
خلیفهٔ دوم با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این سم در مناطق یهودی نشین #خیبر (هم چنین احتمالا تیماء و وادی القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود را با کوچ دادن یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانههای واهی(۱۰) و یا ادعای این که پیامبر در آخرین لحظات عمر خویش فرمودهاند:
«در جزیره العرب دو دین نباشد» اتفاق افتاد(۱۱) تا او نیز به سم از میان نرود. آری علیرغم ممنوع بودن نقل حدیث این بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک عمر بن خطاب میآید تا او را در سیاستهای راهبردیاش هدایت کند!
دستور قابل تأمل دیگری که عمر آن را وضع کرد عدم اجازه برای حضور بیش از ۳روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک میکردند.(۱۲) این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدی پیگیری میشد ، در راستای ماجرای فوقالذکر شنیدنی است.
---------------
۱- شرح نهج ابن ابی الحدید ۳۶۰/۱
۲- تاریخ ابن عساکر ۱۱/۳
۳- نام او نیز به عنوان یکی از روایت مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آنچنان مشهور است که نام او در قابهای حکاکی شده در ایوان اول مسجدالنبی در کنار نام بزرگان اسلام مانندامیرمؤمنان و حسنین ع، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی،...نگاشته شده است!
۴- التنبیه و الاشراق ص۲۵۴
۵- امتاع الاسماع ۲۴۸/۴
۶- ر.ک: سنن بیهقی ۴۱/۵
۷- تاریخ طبری ۴۶۶/۴
۸- تاریخ طبری ۱۹۱/۴
۹- سخن محمد بن شهابالدین زهری از تاریخ نگاران قرن اول، به نقل از تاریخ المدینة المنورة ٦٢٢/٣
(1⃣)
Telegram
attach 📎
🔚 #هجوم عمر بن الخطاب به بیت شریف فاطمی سلام الله علیها موافق با طبع تند و خشن اوست!
📌علّامة «شبلی النعمانی» از عالمان و سیره نویسان متبحر عامه در کتاب «سیرة الفاروق» چنین میگوید:
🔸«زمانی که بنی هاشم که از #بیعت با ابوبکر سر باز زدند و در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها اجتماع کردند. عمر چنین تصمیم گرفت که ایشان را به زور به بیعت با خلیفه غاصب وا دارد، لکن بنی هاشم دلشان با کسی جز امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبود.
در کتب معتبر چنین آمده است که عمر گفت: ... اگر اجتماع این اشخاص در خانه شما استمرار یابد خانه را آتش خواهم زد ... از جهت بحث درایی و تفحص در بافت و فضا شناخت روحیات عمر دلیلی برای ردّ این مسئله وجود ندارد بلکه اصلا بعید نیست عمر چنین کرده باشد. زیرا اخلاق عمر را میدانیم که معروف به شدت و حدت در تعامل و برخورد بوده و اعمال آتش به اختیار و حماسی او چه بسا به تجاوز به حقوق الناس ختم میشد لکن این تجاوزات و تعدی به حقوق الناس جهت خاموش سازی آتش فتنه بود تا تفرقه در امت اسلام به وجود نیاید!!»
(مصلحت اسلامشان اینگونه اقتضاء میکرد)
📕 سیرة الفاروق ص۶۲
#احراق #بیعت_اجباری #تهدید #فرحة_الزهراء
@borrhan
📌علّامة «شبلی النعمانی» از عالمان و سیره نویسان متبحر عامه در کتاب «سیرة الفاروق» چنین میگوید:
🔸«زمانی که بنی هاشم که از #بیعت با ابوبکر سر باز زدند و در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها اجتماع کردند. عمر چنین تصمیم گرفت که ایشان را به زور به بیعت با خلیفه غاصب وا دارد، لکن بنی هاشم دلشان با کسی جز امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبود.
در کتب معتبر چنین آمده است که عمر گفت: ... اگر اجتماع این اشخاص در خانه شما استمرار یابد خانه را آتش خواهم زد ... از جهت بحث درایی و تفحص در بافت و فضا شناخت روحیات عمر دلیلی برای ردّ این مسئله وجود ندارد بلکه اصلا بعید نیست عمر چنین کرده باشد. زیرا اخلاق عمر را میدانیم که معروف به شدت و حدت در تعامل و برخورد بوده و اعمال آتش به اختیار و حماسی او چه بسا به تجاوز به حقوق الناس ختم میشد لکن این تجاوزات و تعدی به حقوق الناس جهت خاموش سازی آتش فتنه بود تا تفرقه در امت اسلام به وجود نیاید!!»
(مصلحت اسلامشان اینگونه اقتضاء میکرد)
📕 سیرة الفاروق ص۶۲
#احراق #بیعت_اجباری #تهدید #فرحة_الزهراء
@borrhan
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۴۹)
#عقد_اخوت (۳۹) #ابوبکر_شناسی (۳۷)
#فرحة_الزهراء
🔻مختصری از واقعه جنگ #خندق با نگاهی به روایت حاکم حسکانی از این فراز مهم تاریخ
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
« ...پس از آن عمرو بن عبدود به میدان جنگ درآمده و مبارز طلبید، علی بن ابیطالب از جای برخاست به پیغمبر عرض کرد من مبارز او هستم؛ آن حضرت فرمود : بنشین این عمرو است باز عمرو تکرار کرده و شروع نمود به سرزنش کردن مسلمین و رجزخوانی نمود و میگفت: صدای من گرفت بس که مبارز طلبیدم شجاعت در جوانمرد آنست وجود بهترین صفت میباشد. علی بن ابیطالب متقابلاً به او خطاب نموده و گفت: ای عمرو شتاب مکن، آمد به سوی تو اجابت کننده ای که عاجز نیست از مقاومت در برابر تو و دارای نیّت درست و در راه حق بیناست و راستگویی نجاتبخش هر رستگاری میباشد.
پیغمبر(ص) زره آهنین خود را به علی بن ابیطالب پوشانید و #ذوالفقار را به دست او داد و درباره او این چنین دعا کرد: بار خدایا یاری کن او را این برادر من است و پسر عموی منست مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثین هستی. علی بن ابیطالب روانه میدان گشت و با عمرو روبهرو شد و به او گفت: تو گفتهای هر کس سه چیز از من درخواست کند یکی از آنها را برآورده میکنم عمرو گفت آری چنین است، علی بن ابیطالب گفت من از تو درخواست میکنم که بگویی: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و تسلیم پروردگار شوی؟ عمرو گفت این را از من نخواه پس از آن علی بن ابیطالب گفت خواسته دوم آنکه تو برگردی به وطن خود که اگر محمد در ادعای نبوّتش راستگو است در نتیجه تو سعادتمندترین مردم خواهی بود (زیرا از کشتن پیغمبری خودداری نمودی) و اگر در این ادعایش دروغگو میباشد که این همان خواسته تو است عمرو در جواب گفت: زنان قریش این موضوع را واگو میکنند و من به آن تن در نمیدهم، علی ابن ابیطالب گفت : خواسته سوم آنست که با من در نبرد درآیی. عمرو بخندید و گفت من گمان نمیکردم کسی در میان عرب مرا با چنین درخواستی بترساند سپس گفت تو کیستی؟ (چون علی پیچیده به لباس آهنین بود او را نمیشناخت) گفت من علی بن ابیطالبم عمرو گفت ای پسر برادر سوگند به خدا من دوست ندارم ترا بکشم ؛ علی بن ابیطالب گفت : سوگند به خدا من دوست دارم که ترا بکشم در این هنگام تکبّر و نخوت او به جوش آمد ؛ علی بن ابیطالب به او گفت تو سوار بر اسبی و من پیاده چگونه با تو بجنگم؟ او به سرعت از اسب خود به زیر آمد و شمشیر از غلاف بیرون کشید مانند آتش شعلهور گردید و به یکدیگر درافتادند غبار میدان را گرفت علی بن ابیطالب سپر خود را حایل کرد شمشیر عمرو بر آن فرود آمد و آن را بشکافت و سر او را زخمین کرد پس از آن علی بن ابیطالب شمشیری بر دوش او زد عمر بر زمین افتاد و جان سپرد و مسلمانان صدا به تکبیر بلند کردند. چون پیغمبر صدای تکبیر بشنید دانست که عمرو کشته شد.
علی بن ابیطالب با صورتی درخشان به سوی پیغمبر(ص) آمد، پیغمبر(ص) به علی بن ابیطالب فرمود هنگامی که او را کشتی خود را چگونه یافتی؟ عرض کرد آن چنان خویش را نیرومند یافتم که اگر تمام اهل مدینه با من روبهرو میشدند بر آنان غلبه میکردم پس از آن لشگر دشمن شکسته خورده و فرار کردند چون با ابوسفیان روبهرو شدند او به ایشان گفت برگردید که این واقعه برای ما سودی نداشت....»
📔اقتباسی از شواهدالتنزیل ج۲صص۵-۶-۷
✍ پینوشت:
در سال پنجم و در جنگ خندق شرایط بر مسلمانان به جهت حضور سپاه پرتعداد مشرکان که از اقوام (و احزاب) (۱) گوناگون بودند و در عین حال خیانت یهودیان مدینه، بسیار سخت میگردد.
در این جنگ پس از عبور پنج قهرمان قریش ، از جمله عمرو بن عبدود از خندق ، عدهای از اصحاب که از فریادهای عمرو برای مبارزه به شدت هراسان شده بودند تصمیم گرفتند تا رسول خدا را تحویل قریش دهند! (آیه ۱۲/احزاب تلویحا به این مطلب اشاره دارد) و خود فرار کرده (۲) به قریش پناه آورند؛(۳) تاریخ نویسان از میان صحابه ، نام ابوبکر و عمر را آوردهاند(۴) که به تعبیر قرآن وعدهٔ خدا و رسول را فریبی بیش نمیانگاشتند،(۵) منابع تاریخی اصل پیشنهاد تحویل رسول خدا را به عمر بن خطاب نسبت میدهند.(۶)
در منابع شیعی مدارکی است که نشان میدهد در این جنگ شیخین (۷) ، آن چنان به هراس افتاده بودند که بتهایی را در محلی امن پنهان نمودند تا در صورت غلبه مشرکان ، با آشکار ساختن آن بتان ، خود را هم آیین مشرکان جلوه دهند. به امر پیامبر ص ، امیرمؤمنان ع بتها را از بین میبرند (۸) ؛ و البته به لطف رسول رحمت ، آبروی این دو نفر حفظ شده و ماجرا علنی نمیشود.
۱- سوره احزاب به ماجراهای این جنگ اشاره دارد.
۲- اشاره به ۱۰/ احزاب
۳ و ۶- تفسیر البرهان ۲۹۸/۳
۴- تفسیر قمی ، بحار ج۲۰ ص۲۰۲ و ۲۲۹
۵- اشاره به ۱۲/احزاب
۷- در کتب تاریخی ، دو خلیفه اول را شیخین مینامند.
۸- محتضر ص۵۸-۵۹ ؛ بحار ج۳۰ ص۳۲۴-۳۲۵ و ۳۳۲-۳۳۳
➖➖➖➖
@borrhan
#عقد_اخوت (۳۹) #ابوبکر_شناسی (۳۷)
#فرحة_الزهراء
🔻مختصری از واقعه جنگ #خندق با نگاهی به روایت حاکم حسکانی از این فراز مهم تاریخ
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
« ...پس از آن عمرو بن عبدود به میدان جنگ درآمده و مبارز طلبید، علی بن ابیطالب از جای برخاست به پیغمبر عرض کرد من مبارز او هستم؛ آن حضرت فرمود : بنشین این عمرو است باز عمرو تکرار کرده و شروع نمود به سرزنش کردن مسلمین و رجزخوانی نمود و میگفت: صدای من گرفت بس که مبارز طلبیدم شجاعت در جوانمرد آنست وجود بهترین صفت میباشد. علی بن ابیطالب متقابلاً به او خطاب نموده و گفت: ای عمرو شتاب مکن، آمد به سوی تو اجابت کننده ای که عاجز نیست از مقاومت در برابر تو و دارای نیّت درست و در راه حق بیناست و راستگویی نجاتبخش هر رستگاری میباشد.
پیغمبر(ص) زره آهنین خود را به علی بن ابیطالب پوشانید و #ذوالفقار را به دست او داد و درباره او این چنین دعا کرد: بار خدایا یاری کن او را این برادر من است و پسر عموی منست مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثین هستی. علی بن ابیطالب روانه میدان گشت و با عمرو روبهرو شد و به او گفت: تو گفتهای هر کس سه چیز از من درخواست کند یکی از آنها را برآورده میکنم عمرو گفت آری چنین است، علی بن ابیطالب گفت من از تو درخواست میکنم که بگویی: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و تسلیم پروردگار شوی؟ عمرو گفت این را از من نخواه پس از آن علی بن ابیطالب گفت خواسته دوم آنکه تو برگردی به وطن خود که اگر محمد در ادعای نبوّتش راستگو است در نتیجه تو سعادتمندترین مردم خواهی بود (زیرا از کشتن پیغمبری خودداری نمودی) و اگر در این ادعایش دروغگو میباشد که این همان خواسته تو است عمرو در جواب گفت: زنان قریش این موضوع را واگو میکنند و من به آن تن در نمیدهم، علی ابن ابیطالب گفت : خواسته سوم آنست که با من در نبرد درآیی. عمرو بخندید و گفت من گمان نمیکردم کسی در میان عرب مرا با چنین درخواستی بترساند سپس گفت تو کیستی؟ (چون علی پیچیده به لباس آهنین بود او را نمیشناخت) گفت من علی بن ابیطالبم عمرو گفت ای پسر برادر سوگند به خدا من دوست ندارم ترا بکشم ؛ علی بن ابیطالب گفت : سوگند به خدا من دوست دارم که ترا بکشم در این هنگام تکبّر و نخوت او به جوش آمد ؛ علی بن ابیطالب به او گفت تو سوار بر اسبی و من پیاده چگونه با تو بجنگم؟ او به سرعت از اسب خود به زیر آمد و شمشیر از غلاف بیرون کشید مانند آتش شعلهور گردید و به یکدیگر درافتادند غبار میدان را گرفت علی بن ابیطالب سپر خود را حایل کرد شمشیر عمرو بر آن فرود آمد و آن را بشکافت و سر او را زخمین کرد پس از آن علی بن ابیطالب شمشیری بر دوش او زد عمر بر زمین افتاد و جان سپرد و مسلمانان صدا به تکبیر بلند کردند. چون پیغمبر صدای تکبیر بشنید دانست که عمرو کشته شد.
علی بن ابیطالب با صورتی درخشان به سوی پیغمبر(ص) آمد، پیغمبر(ص) به علی بن ابیطالب فرمود هنگامی که او را کشتی خود را چگونه یافتی؟ عرض کرد آن چنان خویش را نیرومند یافتم که اگر تمام اهل مدینه با من روبهرو میشدند بر آنان غلبه میکردم پس از آن لشگر دشمن شکسته خورده و فرار کردند چون با ابوسفیان روبهرو شدند او به ایشان گفت برگردید که این واقعه برای ما سودی نداشت....»
📔اقتباسی از شواهدالتنزیل ج۲صص۵-۶-۷
✍ پینوشت:
در سال پنجم و در جنگ خندق شرایط بر مسلمانان به جهت حضور سپاه پرتعداد مشرکان که از اقوام (و احزاب) (۱) گوناگون بودند و در عین حال خیانت یهودیان مدینه، بسیار سخت میگردد.
در این جنگ پس از عبور پنج قهرمان قریش ، از جمله عمرو بن عبدود از خندق ، عدهای از اصحاب که از فریادهای عمرو برای مبارزه به شدت هراسان شده بودند تصمیم گرفتند تا رسول خدا را تحویل قریش دهند! (آیه ۱۲/احزاب تلویحا به این مطلب اشاره دارد) و خود فرار کرده (۲) به قریش پناه آورند؛(۳) تاریخ نویسان از میان صحابه ، نام ابوبکر و عمر را آوردهاند(۴) که به تعبیر قرآن وعدهٔ خدا و رسول را فریبی بیش نمیانگاشتند،(۵) منابع تاریخی اصل پیشنهاد تحویل رسول خدا را به عمر بن خطاب نسبت میدهند.(۶)
در منابع شیعی مدارکی است که نشان میدهد در این جنگ شیخین (۷) ، آن چنان به هراس افتاده بودند که بتهایی را در محلی امن پنهان نمودند تا در صورت غلبه مشرکان ، با آشکار ساختن آن بتان ، خود را هم آیین مشرکان جلوه دهند. به امر پیامبر ص ، امیرمؤمنان ع بتها را از بین میبرند (۸) ؛ و البته به لطف رسول رحمت ، آبروی این دو نفر حفظ شده و ماجرا علنی نمیشود.
۱- سوره احزاب به ماجراهای این جنگ اشاره دارد.
۲- اشاره به ۱۰/ احزاب
۳ و ۶- تفسیر البرهان ۲۹۸/۳
۴- تفسیر قمی ، بحار ج۲۰ ص۲۰۲ و ۲۲۹
۵- اشاره به ۱۲/احزاب
۷- در کتب تاریخی ، دو خلیفه اول را شیخین مینامند.
۸- محتضر ص۵۸-۵۹ ؛ بحار ج۳۰ ص۳۲۴-۳۲۵ و ۳۳۲-۳۳۳
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#تبعیض_نژادی (۲۱) #زبان_فارسی
#فتوحات (۴۷) #فرحة_الزهراء
#اسلام_و_ایرانیان
✅ دشمنی با فرهنگ و مردم ایران زمین
🔖 پست ویژه کانال برهان به مناسبت روز ۲۵/اردیبهشت ، روز بزرگداشت #فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : آنهايی که نام خود را خليفه مسلمين ناميدند و بعد از پيامبر با مقام خلافت و جانشینی رسول رحمت صلی الله علیه و آله بازی کردند ، بر عکس دستورات و آموزههای آن حضرت عمل نمودند ، یکی از این تخلفهای این جماعت سفله بازگشت به دوران جاهليت بود؛ از جمله آنکه←تعصبات جاهلی را برافروختند و يک سيستم طبقاتی بر مبنای قوم و نژاد در جامعه ايجاد کردند!!
و در این میان ظالمانهترین رفتارها با ایرانیان بود.
خلیفهٔ دوم که به ظاهر با ایرانیان خصومت شخصی داشت و در عین حال در نظر او مجوس بودن هم بدترین نوع اهل کتاب محسوب میشد. خصمانهترین راهها را در برابر اینان پیش میگرفت؛
✖️او تمامی ایرانیان و به اصطلاح مجوس را برده میدانست. در نتیجه کشته شدن ایرانیان اسیر و مغلوب توسط والیان و فاتحان عرب حکم کشته شدن برده را داشت، تنها دیه - حتی اگر مسلمان شده بود - به وارثان تعلق میگرفت و←قاتل عرب از مصونیت در برابر قصاص بهره میبرد!
(مصنف عبدالرزاق ۱۲۶/۶ و..)
✖️عمر بن الخطاب ، عرب را بر عجم در تمامی امور برتری بخشید.
(تاریخ طبری ۵۱۳/۳)
✖️و اعاجم را شهروند درجه دو لحاظ نمود.
(الغدیر۳۷۵/۱۱)
✖️و در دادن بیت المال بر خلاف سنت صریح نبوی تبعیض قائل شد.
(کامل ابن اثیر۵۰۲/۳؛ تاریخ یعقوبی۰۶/۲؛ ۴۷۱/۳)
✖️عمر بن خطاب حتی شستن دست را کاری ناشایست و از سنتهای تجملاتی ایرانیان و عجمها میدانست (طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳) و خود دست چرب خویش را با کف پا( طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳ - الجامع فی السنن قیروانی ص۲۲۲) ، کف کفش (طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳) و یا ماتحت(کنزالعمال ۶۳۲/۱۲ ح۳۵۹۴۹) خود پاک میکرد و یا اعلام میکرد که اصلا لازم نیست دست خود را تمیز نمایند و به دیگران سفارش میکرد که چنین کنند!
✖️منع ازدواج زن عرب با عجمان (محاضرات الادباء)
✖️عمر بن خطاب در مورد تبعیض بین عرب و عجم چنان افراط میکرد که گویی غیر عرب از انسانیت هیچ بهرهای نبرده است. برای مثال در زمان ابوبکر که او را در رأس امور فقهی قرار داده بود ، زنی از عمر دربارهٔ آزاد کردن بندهاش و سپس ازدواج با این بندهٔ آزاد شده میپرسد؛ این سوال در نظر عمر بن خطاب، تساوی بندگان غیر عرب با اعراب را تداعی میکند، نتیجه آنکه زن پرسشگر آن چنان تأدیب میشود که در زیر تازیانهٔ خلیفهٔ دوم خود را نجس میکند و خلیفه بر سرش فریاد میکشد که قوم عرب تا زمانی که مانع زنان بشود در خیر و صلاح است!!
(مصنف عبدالرزاق ج۷ ص ۲۱۰ ح۱۲۸۱۹ - ر.ک:تصویر الحاقی)
✖️دستور داد اگر یک عجم از عربی بلند تر بود گردن عجم را بزن! یک قطعه ریسمان یا چوب فرستاده بود؛ و نوشته بود اگر یک عجم از این شاخص بلند تر بود گردنش را بزن؛
✖️در چند جا به حضرت امیر علیهالسلام اعتراض داشت که طرفدار اعاجم هستند؛
(اتحاف الخیرة - البحر الزخار - درج الدرر - اانهایة في غريب الحديث - بحار ۴۶/۱۵)
✖️عمر دستور داده بود که حق یادگیری زبان غیر عرب را ندارید! و فرزندش عبدالله بن عمر صریحا میگفت از زبان فارسی بدم میآید!!
(مصنف عبدالرزاق[عبدالرزاق استاد بخاری است.])
✖️دشمنی عمر با غیر عرب به گونهای بود که فردی مانند مغیرة که از هم پیمانان او بود صریحا میگوید: مایلترین فرد به موالی(اسرای جنگهای خلفا و خاصتا ایرانیها) علی بن ابیطالب بود و دشمن ترین با آنان عمر بن الخطاب!!
(مصنف عبدالرزاق)
✖️ هم زمان ، عمَر فشار زیادی بر ایرانیان برای پرداخت مالیات میآورد. این فشار مضاعف و بیتوجهی به وضع عجمها عاملی شد که خلیفه جان خویش را بر سر آن نهاد. تبعیض در رفتار با تازه مسلمانان تأثیری شگرف بر بسیاری از حوادث آینده داشت،
از آن جا که عمر بن خطاب پول باد آوردهٔ فتوحات دربار ایران و سرزمین های منطقه شامات را به اسم بیتالمال در اختیار داشت، میتوانست جیب اشراف قریش را پر کند و در عین حال عربهایی که اینک اسم جهادگر در راه خدا بر آنان گذاشته شده بود را نیز راضی نگه دارد.
همین منشأ اختلاف را برای آیندگان به ارمغان آورد. برای مثال در زمان خلافت امیرمؤمنان (بین سالهای ۳۶تا۴۰ هجری) حتی اصحاب ایشان - و نه قریش یا امثال طلحه و زبیر - اصرار داشتند که باید به جای پرداخت مساوی ، بیتالمال به اشراف عرب و قریش داده شود و موالی و عجم محروم شوند تا خلافت امیرمؤمنان علیهالسلام طولانی تر باشد.
(الغارات ص۷۵)
«1⃣↓ادامه↓»
#فتوحات (۴۷) #فرحة_الزهراء
#اسلام_و_ایرانیان
✅ دشمنی با فرهنگ و مردم ایران زمین
🔖 پست ویژه کانال برهان به مناسبت روز ۲۵/اردیبهشت ، روز بزرگداشت #فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : آنهايی که نام خود را خليفه مسلمين ناميدند و بعد از پيامبر با مقام خلافت و جانشینی رسول رحمت صلی الله علیه و آله بازی کردند ، بر عکس دستورات و آموزههای آن حضرت عمل نمودند ، یکی از این تخلفهای این جماعت سفله بازگشت به دوران جاهليت بود؛ از جمله آنکه←تعصبات جاهلی را برافروختند و يک سيستم طبقاتی بر مبنای قوم و نژاد در جامعه ايجاد کردند!!
و در این میان ظالمانهترین رفتارها با ایرانیان بود.
خلیفهٔ دوم که به ظاهر با ایرانیان خصومت شخصی داشت و در عین حال در نظر او مجوس بودن هم بدترین نوع اهل کتاب محسوب میشد. خصمانهترین راهها را در برابر اینان پیش میگرفت؛
✖️او تمامی ایرانیان و به اصطلاح مجوس را برده میدانست. در نتیجه کشته شدن ایرانیان اسیر و مغلوب توسط والیان و فاتحان عرب حکم کشته شدن برده را داشت، تنها دیه - حتی اگر مسلمان شده بود - به وارثان تعلق میگرفت و←قاتل عرب از مصونیت در برابر قصاص بهره میبرد!
(مصنف عبدالرزاق ۱۲۶/۶ و..)
✖️عمر بن الخطاب ، عرب را بر عجم در تمامی امور برتری بخشید.
(تاریخ طبری ۵۱۳/۳)
✖️و اعاجم را شهروند درجه دو لحاظ نمود.
(الغدیر۳۷۵/۱۱)
✖️و در دادن بیت المال بر خلاف سنت صریح نبوی تبعیض قائل شد.
(کامل ابن اثیر۵۰۲/۳؛ تاریخ یعقوبی۰۶/۲؛ ۴۷۱/۳)
✖️عمر بن خطاب حتی شستن دست را کاری ناشایست و از سنتهای تجملاتی ایرانیان و عجمها میدانست (طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳) و خود دست چرب خویش را با کف پا( طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳ - الجامع فی السنن قیروانی ص۲۲۲) ، کف کفش (طبقات ابن سعد ۳۱۸/۳) و یا ماتحت(کنزالعمال ۶۳۲/۱۲ ح۳۵۹۴۹) خود پاک میکرد و یا اعلام میکرد که اصلا لازم نیست دست خود را تمیز نمایند و به دیگران سفارش میکرد که چنین کنند!
✖️منع ازدواج زن عرب با عجمان (محاضرات الادباء)
✖️عمر بن خطاب در مورد تبعیض بین عرب و عجم چنان افراط میکرد که گویی غیر عرب از انسانیت هیچ بهرهای نبرده است. برای مثال در زمان ابوبکر که او را در رأس امور فقهی قرار داده بود ، زنی از عمر دربارهٔ آزاد کردن بندهاش و سپس ازدواج با این بندهٔ آزاد شده میپرسد؛ این سوال در نظر عمر بن خطاب، تساوی بندگان غیر عرب با اعراب را تداعی میکند، نتیجه آنکه زن پرسشگر آن چنان تأدیب میشود که در زیر تازیانهٔ خلیفهٔ دوم خود را نجس میکند و خلیفه بر سرش فریاد میکشد که قوم عرب تا زمانی که مانع زنان بشود در خیر و صلاح است!!
(مصنف عبدالرزاق ج۷ ص ۲۱۰ ح۱۲۸۱۹ - ر.ک:تصویر الحاقی)
✖️دستور داد اگر یک عجم از عربی بلند تر بود گردن عجم را بزن! یک قطعه ریسمان یا چوب فرستاده بود؛ و نوشته بود اگر یک عجم از این شاخص بلند تر بود گردنش را بزن؛
✖️در چند جا به حضرت امیر علیهالسلام اعتراض داشت که طرفدار اعاجم هستند؛
(اتحاف الخیرة - البحر الزخار - درج الدرر - اانهایة في غريب الحديث - بحار ۴۶/۱۵)
✖️عمر دستور داده بود که حق یادگیری زبان غیر عرب را ندارید! و فرزندش عبدالله بن عمر صریحا میگفت از زبان فارسی بدم میآید!!
(مصنف عبدالرزاق[عبدالرزاق استاد بخاری است.])
✖️دشمنی عمر با غیر عرب به گونهای بود که فردی مانند مغیرة که از هم پیمانان او بود صریحا میگوید: مایلترین فرد به موالی(اسرای جنگهای خلفا و خاصتا ایرانیها) علی بن ابیطالب بود و دشمن ترین با آنان عمر بن الخطاب!!
(مصنف عبدالرزاق)
✖️ هم زمان ، عمَر فشار زیادی بر ایرانیان برای پرداخت مالیات میآورد. این فشار مضاعف و بیتوجهی به وضع عجمها عاملی شد که خلیفه جان خویش را بر سر آن نهاد. تبعیض در رفتار با تازه مسلمانان تأثیری شگرف بر بسیاری از حوادث آینده داشت،
از آن جا که عمر بن خطاب پول باد آوردهٔ فتوحات دربار ایران و سرزمین های منطقه شامات را به اسم بیتالمال در اختیار داشت، میتوانست جیب اشراف قریش را پر کند و در عین حال عربهایی که اینک اسم جهادگر در راه خدا بر آنان گذاشته شده بود را نیز راضی نگه دارد.
همین منشأ اختلاف را برای آیندگان به ارمغان آورد. برای مثال در زمان خلافت امیرمؤمنان (بین سالهای ۳۶تا۴۰ هجری) حتی اصحاب ایشان - و نه قریش یا امثال طلحه و زبیر - اصرار داشتند که باید به جای پرداخت مساوی ، بیتالمال به اشراف عرب و قریش داده شود و موالی و عجم محروم شوند تا خلافت امیرمؤمنان علیهالسلام طولانی تر باشد.
(الغارات ص۷۵)
«1⃣↓ادامه↓»
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
🔺نقد کوتاهِ کلیپ «عید تفرقه»🔺 ♻️ بر اساس متون تاریخی و قول عامه، مرگ عمر بن الخطاب در ۲۶ذیحجة است؛ ♻️ مجلسی در زاد المعاد، مرگ ابن سعد را روز نهم ربیع دانسته و قول مشهور نزد شیعه برای مرگ ابن خطاب بنا بر روایات نهم ربیع است. ♻️ برخی جمع بین این دو قول…
نقدی بر کلیپ عید تفرقه
<unknown>
🔻پاسخی دیگر ، مختصر و مفید به اکاذیبی که هرسال در ایام نهم ربیع در قالب کلیپ «عید تفرقه» منتشر میشود.
پاسخ اول ما ←اینجا→
#فرحة_الزهراء
@borrhan
پاسخ اول ما ←اینجا→
#فرحة_الزهراء
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔻از روزهای پایانی عمر بن خطاب جملات عجیبی گزارش شده از آنجمله آنکه : ای کاش مدفوع💩گوسفند بودم!! ✍️عمر گفت: ای کاش گوسفندی بودم در خانوادهام که هر چه میخواستند مرا میپروریدند تا وقتی پروار شدم ، برخی از دوستان ایشان به دیدنشان میآمدند و قسمتی از گوشت…
🔻 عمر بن خطاب چهار روز پس از ضربت خوردن در سن ۵۵ یا ۶۵ سالگی از دنیا میرود و بار سنگینی را از اعمال خود و آیندگان به همراه میبرد! یکی از جملاتی که در لحظات آخر عمْر ، بر زبان رانده بنا به اعتراف مخالفین این عبارت است: «وای بر من و وای بر مادرم اگر خدا بر من رحم نکند!»
🔸ابن عمر قال : كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال: فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.
#عبدالله_بن_عمر مىگويد: «سر پدرم در وقت بيمارياش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.»
📔البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.
#فرحة_الزهراء
@borrhan
🔸ابن عمر قال : كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال: فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.
#عبدالله_بن_عمر مىگويد: «سر پدرم در وقت بيمارياش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.»
📔البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.
#فرحة_الزهراء
@borrhan
#ترور (۵۶) #فرحة_الزهراء
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#ترور (۵۶) #فرحة_الزهراء #ابوبکر_شناسی (۴۷) #مالک_بن_نویره (۱۵) #شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰) ✅ عمَر و مخالفان! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا…
فایل pdf نسخه خطی مقالید الابواب في مخالفات عمر بن الخطاب للوحي والکتاب
تألیف موسوی زنجانی، ابوالقاسم بن محمد (۱۲۹۲- ۱۲۲۴ق) در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7956?single
یکی از جامعترین کتب در بیان مطاعن خلفای اهل سقیفه - با توضیحی از استاد سیدمحمود مرعشی درباره این کتاب ارزشمند
مشخصات: کتاب حاضر در پنج جلد به اثبات مخالفت خلفای سقیفه با نصوص قرآنی و حدیث، و اثبات نادرستی فضائلی که به آنها نسبت داده شده میپردازد. (کتابخانه مرعشی، نسخه شماره ۱۳۲۸۵ ۶۲۵برگ)
نسخه کتابخانه مرعشی، گویا تنها نسخه برجای مانده از کتاب است. رساله در زمان حیات مولف استنساخ شده، و ایشان با دستخط خود حاشیههایی به جلد اول زده است. (به تاریخ نیمه شعبان ۱۲۸۱ق) در پایان جلد دوم نیز دستخط فرزند مولف آمده است. (معرفی در فنخا، ج۳۱، ص۷۵)
#بررسی_روایات_مدح_خلفا
#فرحة_الزهراء
تألیف موسوی زنجانی، ابوالقاسم بن محمد (۱۲۹۲- ۱۲۲۴ق) در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7956?single
یکی از جامعترین کتب در بیان مطاعن خلفای اهل سقیفه - با توضیحی از استاد سیدمحمود مرعشی درباره این کتاب ارزشمند
مشخصات: کتاب حاضر در پنج جلد به اثبات مخالفت خلفای سقیفه با نصوص قرآنی و حدیث، و اثبات نادرستی فضائلی که به آنها نسبت داده شده میپردازد. (کتابخانه مرعشی، نسخه شماره ۱۳۲۸۵ ۶۲۵برگ)
نسخه کتابخانه مرعشی، گویا تنها نسخه برجای مانده از کتاب است. رساله در زمان حیات مولف استنساخ شده، و ایشان با دستخط خود حاشیههایی به جلد اول زده است. (به تاریخ نیمه شعبان ۱۲۸۱ق) در پایان جلد دوم نیز دستخط فرزند مولف آمده است. (معرفی در فنخا، ج۳۱، ص۷۵)
#بررسی_روایات_مدح_خلفا
#فرحة_الزهراء
#فرحة_الزهراء
#بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷)
🔻غذای خلیفه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ #باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونهای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.
←میگویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکتداری هم بهتر میرسد، در ادامه خلیفه در طی جملهای حکمت آموز و عرفانی میگوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمیتواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!
بدین ترتیب داستانهای فراوانی میخوانیم که در آنها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش میدهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستانها دقیقا همانهایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران خلافت نقل میکنند!!
برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفرهای که دو نوع غذا در آن بود نمینشست(۲) همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیهالسلام هم حکایت شده است.
❗️اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفرهای مینشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم میریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل میشد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفرهای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا»❗️
✅🔚 از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفهای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) میگفت: چه بسیار میشد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک میکرد و میگفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است.» (۴) ←بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)
از سوی دیگر در همان منابع میخوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو میکرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او میتوانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)
آنگاه که از ملخهای بیابان ربذه یاد میکنند خلیفه آرزو میکند که ای کاش یک دو کاسه از آن را میتوانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)
هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژهای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)
👇👇ادامه👇👇
#بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷)
🔻غذای خلیفه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ #باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونهای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.
←میگویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکتداری هم بهتر میرسد، در ادامه خلیفه در طی جملهای حکمت آموز و عرفانی میگوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمیتواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!
بدین ترتیب داستانهای فراوانی میخوانیم که در آنها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش میدهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستانها دقیقا همانهایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران خلافت نقل میکنند!!
برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفرهای که دو نوع غذا در آن بود نمینشست(۲) همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیهالسلام هم حکایت شده است.
❗️اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفرهای مینشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم میریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل میشد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفرهای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا»❗️
✅🔚 از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفهای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) میگفت: چه بسیار میشد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک میکرد و میگفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است.» (۴) ←بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)
از سوی دیگر در همان منابع میخوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو میکرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او میتوانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)
آنگاه که از ملخهای بیابان ربذه یاد میکنند خلیفه آرزو میکند که ای کاش یک دو کاسه از آن را میتوانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)
هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژهای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)
👇👇ادامه👇👇
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#فرحة_الزهراء #بررسی_روایات_مدح_خلفا (۹۷) 🔻غذای خلیفه ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✅ #باید_بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونهای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است. ←میگویند در زمان خلافت، #حفصه دخترش و #عبدالله_بن_عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و…
نسخه خطی رساله فیروزیه تألیف میرزا عبدالله افندی ، صاحب کتاب ارزشمند ریاض العلما و از شاگردان سرشناس #علامه_مجلسی - تاریخ تألیف: ۱۱۲۲ق در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7962
کتاب دارای بخشهای مختلفی است:
◀در بیان شهرهای شیعه نشین
◀در تحقیق احوالات بابا شجاع الدین و اختلاف در خوبی و بدی او
◀در اعمال عید بابا شجاع الدین
◀در بیان اختلافی که در تعیین روز قتل عمر بن خطاب در میان مردم واقع شده
◀در تحقیق #نسب_عمر بن خطاب
◀در کیفیت قتل عمر بن خطاب
◀در مجمل وقایع پس از مجروح شدن عمر بن خطاب
نسخه حاضر دارای اضافاتی به خط خود مؤلف میباشد.
#فرحة_الزهراء #ابولؤلؤ (۱۹)
https://t.me/borrhanlibrary/7962
کتاب دارای بخشهای مختلفی است:
◀در بیان شهرهای شیعه نشین
◀در تحقیق احوالات بابا شجاع الدین و اختلاف در خوبی و بدی او
◀در اعمال عید بابا شجاع الدین
◀در بیان اختلافی که در تعیین روز قتل عمر بن خطاب در میان مردم واقع شده
◀در تحقیق #نسب_عمر بن خطاب
◀در کیفیت قتل عمر بن خطاب
◀در مجمل وقایع پس از مجروح شدن عمر بن خطاب
نسخه حاضر دارای اضافاتی به خط خود مؤلف میباشد.
#فرحة_الزهراء #ابولؤلؤ (۱۹)
#فرحة_الزهراء
#پیامبر_اهل_تسنن (۶۲)
#روابط
✅ آشنایی با یکی دیگر از مطاعن عمر بن خطاب
❗️جایگاه نام پیامبر خدا نزد عمر بن خطاب!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸خلیفهٔ دوم اهل تسنن، در دوران خلافت خویش به شدت اصرار داشته است تا مردم نام انبیا ، مانند ابراهیم و عیسی و به خصوص «محمد» را بر فرزندان خویش نگذارند!
دقت کنید:
🔸وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه - صلى الله علیه وسلم - أذن لهم فی ذلك فتركهم .
#ترجمه : عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام انبیاء نگذارد و به مردم مدینه امر میکرد که هر کس نامش به نام «محمد» است باید نامش را تغییر بدهد.
📗عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج 15 ، ص 39 ، ش 23 ، دارالکتب العلیمه کتاب خمس، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی) و جواهر العقود – المنهاجی الأسیوطی – ج ۲ – ص ۴۶۶/ شرح مسلم – النووی – ج ۱۴ – ص ۱۱۳/ فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۰ – ص ۴۷۲0
🔸وقال آخرون : غیر جائز لأحد أن یسمى باسم النبى علیه السلام ذکر من قال ذلک : حدثنا محمد بن بشار ، حدثنا معاذ بن هشام قال : حدثنى أبى ، عن قتادة ، عن سالم بن أبى الجعد قال : کتب عمر إلى أهل الکوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
#ترجمه : و دیگران گفته اند : جائز نیست که کسی اسم پیامبر را برای خود بگذارد و این افراد این حدیث را ذکر کرده اند که سالم بن ابی الجعد نقل می کند که عمر بن الخطاب به اهالی کوفه نامه نوشت و گفت هیچکس را به اسم هیچ پیامبری نامگذاری نکنید!
📗شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج9،ص344 ط مکتبة الرشد(ر.ک: تصویر الحاقی)
❗️و این اصرار بر نگذاشتن نام توسط عمر در حالی است که صحابه ای مانند ابوبکر و طلحه ، دو تن از همفکران او ، در زمان پیامبر فرزندان خویش را به نام انبیا نام گذاری کرده بودند؛ جناب #محمد_بن_ابوبکر متولد سال ۱۰ هجری است و طلحه نام های موسی ، عیسی ، اسحاق ، یعقوب ، ابراهیم ... و محمد را برای نامگذاری 10 فرزندش انتخاب کرد.
❗️از همه خندهدارتر آنکه عمَر در دوران خلافتش دست پسر خود «عبیدالله» را در مسجد , به جهت این که کنیهٔ «ابوعیسی» را برای خویش انتخاب کرده بود آن چنان گاز گرفت که به خون افتاد و سپس کتکش زد!!!
←داستان از این قرار بود که زن عبیدالله به نزد پدر شوهر میرود و میگوید: « ابوعیسی فلان کار را کرده و بهمان کار را نکرده است.» عمر میگوید : ابوعیسی دیگر کیست؟ و پاسخ میشنود که این کنیهای است که پسرت برای خویش انتخاب کرده است.
پسر فراخوانده میشود و پیش از هر صحبتی پدر دستش را گاز میگیرد!
استدلال خلیفه این بود که عیسی مسیح علیه السلام پدر ندارد تا کسی کنیهٔ مسخره ای مانند ابوعیسی (= پدر عیسی) بر خود بنهد و اعراب نباید کنیهای این چنین بر خود بگذارند!!!
📗عمده القاری ج۷ص۱۴۳ و اسدالغابه ج۳ص۴۲۳
🔻و اما جالب اینجاست که عمر نه تنها از نام گذاری به اسم انبیای عظام الهی علیهمالسلام و به خصوص پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نهی میکرد ، در مقابل به نام گذاری افراد به اسم خود میپرداخت!!
🔸وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه.
#ترجمه : عمر بن خطاب ، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نامگذارى کرد.
📗أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷
🔸ومولده فی أیام عمر. فعمر سماه باسمه
#ترجمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى او انتخاب کرد.
📗سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ
🔻مدارک دیگری که به این نامگذاری اشاره میکنند که عمر بن خطاب اسم این فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام را که به نظر پاره ای از مورخین نام اصلی ایشان «عَمرو» بوده به نام خود تغییر داد↓↓
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 22 ص 485
📚تهذیب الکمال مزی ج 21 ص 467
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجهٔ(پسر نوه) جناب عمر بن علی علیهالسلام با تعجب میگوید : که چگونه امیرالمومنین(ع)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه جناب عمر بن علی علیهالسلام میگوید: امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
حال طرح سوالاتی از مخالفین ما که پاسخی قاطع میطلبد :
⁉️❔چرا خلیفهٍٔ دوم از نام گذاری به نام پیامبر صلی الله علیه و آله منع میکرد ولی در عین حال نام گذاری به اسم خود را تجویز مینمود؟؟
⁉️❔آیا شأن «نام عمر» از شان «نام رسول الله» صلی الله علیه و آله و باقی پیامبران الهی علیهمالسلام بالاتر بود؟!
اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖
@borrhan
#پیامبر_اهل_تسنن (۶۲)
#روابط
✅ آشنایی با یکی دیگر از مطاعن عمر بن خطاب
❗️جایگاه نام پیامبر خدا نزد عمر بن خطاب!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸خلیفهٔ دوم اهل تسنن، در دوران خلافت خویش به شدت اصرار داشته است تا مردم نام انبیا ، مانند ابراهیم و عیسی و به خصوص «محمد» را بر فرزندان خویش نگذارند!
دقت کنید:
🔸وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه - صلى الله علیه وسلم - أذن لهم فی ذلك فتركهم .
#ترجمه : عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام انبیاء نگذارد و به مردم مدینه امر میکرد که هر کس نامش به نام «محمد» است باید نامش را تغییر بدهد.
📗عمدة القاری شرح صحیح بخاری، ج 15 ، ص 39 ، ش 23 ، دارالکتب العلیمه کتاب خمس، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی) و جواهر العقود – المنهاجی الأسیوطی – ج ۲ – ص ۴۶۶/ شرح مسلم – النووی – ج ۱۴ – ص ۱۱۳/ فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۰ – ص ۴۷۲0
🔸وقال آخرون : غیر جائز لأحد أن یسمى باسم النبى علیه السلام ذکر من قال ذلک : حدثنا محمد بن بشار ، حدثنا معاذ بن هشام قال : حدثنى أبى ، عن قتادة ، عن سالم بن أبى الجعد قال : کتب عمر إلى أهل الکوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
#ترجمه : و دیگران گفته اند : جائز نیست که کسی اسم پیامبر را برای خود بگذارد و این افراد این حدیث را ذکر کرده اند که سالم بن ابی الجعد نقل می کند که عمر بن الخطاب به اهالی کوفه نامه نوشت و گفت هیچکس را به اسم هیچ پیامبری نامگذاری نکنید!
📗شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج9،ص344 ط مکتبة الرشد(ر.ک: تصویر الحاقی)
❗️و این اصرار بر نگذاشتن نام توسط عمر در حالی است که صحابه ای مانند ابوبکر و طلحه ، دو تن از همفکران او ، در زمان پیامبر فرزندان خویش را به نام انبیا نام گذاری کرده بودند؛ جناب #محمد_بن_ابوبکر متولد سال ۱۰ هجری است و طلحه نام های موسی ، عیسی ، اسحاق ، یعقوب ، ابراهیم ... و محمد را برای نامگذاری 10 فرزندش انتخاب کرد.
❗️از همه خندهدارتر آنکه عمَر در دوران خلافتش دست پسر خود «عبیدالله» را در مسجد , به جهت این که کنیهٔ «ابوعیسی» را برای خویش انتخاب کرده بود آن چنان گاز گرفت که به خون افتاد و سپس کتکش زد!!!
←داستان از این قرار بود که زن عبیدالله به نزد پدر شوهر میرود و میگوید: « ابوعیسی فلان کار را کرده و بهمان کار را نکرده است.» عمر میگوید : ابوعیسی دیگر کیست؟ و پاسخ میشنود که این کنیهای است که پسرت برای خویش انتخاب کرده است.
پسر فراخوانده میشود و پیش از هر صحبتی پدر دستش را گاز میگیرد!
استدلال خلیفه این بود که عیسی مسیح علیه السلام پدر ندارد تا کسی کنیهٔ مسخره ای مانند ابوعیسی (= پدر عیسی) بر خود بنهد و اعراب نباید کنیهای این چنین بر خود بگذارند!!!
📗عمده القاری ج۷ص۱۴۳ و اسدالغابه ج۳ص۴۲۳
🔻و اما جالب اینجاست که عمر نه تنها از نام گذاری به اسم انبیای عظام الهی علیهمالسلام و به خصوص پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نهی میکرد ، در مقابل به نام گذاری افراد به اسم خود میپرداخت!!
🔸وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علیّ بإسمه.
#ترجمه : عمر بن خطاب ، فرزند علی را از نام خویش، «عمر» نامگذارى کرد.
📗أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷
🔸ومولده فی أیام عمر. فعمر سماه باسمه
#ترجمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى او انتخاب کرد.
📗سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ
🔻مدارک دیگری که به این نامگذاری اشاره میکنند که عمر بن خطاب اسم این فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام را که به نظر پاره ای از مورخین نام اصلی ایشان «عَمرو» بوده به نام خود تغییر داد↓↓
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 22 ص 485
📚تهذیب الکمال مزی ج 21 ص 467
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجهٔ(پسر نوه) جناب عمر بن علی علیهالسلام با تعجب میگوید : که چگونه امیرالمومنین(ع)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه جناب عمر بن علی علیهالسلام میگوید: امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
حال طرح سوالاتی از مخالفین ما که پاسخی قاطع میطلبد :
⁉️❔چرا خلیفهٍٔ دوم از نام گذاری به نام پیامبر صلی الله علیه و آله منع میکرد ولی در عین حال نام گذاری به اسم خود را تجویز مینمود؟؟
⁉️❔آیا شأن «نام عمر» از شان «نام رسول الله» صلی الله علیه و آله و باقی پیامبران الهی علیهمالسلام بالاتر بود؟!
اسکنهای مرتبط در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#فرحة_الزهراء
#مقوله_علم_خلفا
❗️یکی دیگر از مطاعن خلیفه منتخب سقیفه/ نماز شُتری و بی قرائت عمر بن الخطاب!
📜 مدرکی بسیار قدیمی که از شدت جهل خلیفه به سنت پیامبر رونمایی میکند!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
در کتب اهل سنّت نقل شده : شبی عمر #نماز مغربش را بدون حمد و سوره خواند! پس از نماز مردم به او گفتند: قرائت نکردی!
گفت: رکوع و سجودم چه طور بود؟ خوب بود؟ گفتند: بله.
پاسخ داد: «پس اشکالی ندارد! [اینکه قرائت نخواندم برای این بود که] در فکر بار زدن شتر بودم و در نماز، جهاز و اسبابش را کامل مهیّا کردم!!»
🔻متن عربی:
حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ قَالَ:صَلَّى عُمَرُ الْمَغْرِبَ فَلَمْ يَقْرَأْ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ:إِنَّكَ لَمْ تَقْرَأْ؟ قَالَ:«فَكَيْفَ كَانَ الرُّكُوعُ وَالسُّجُودُ تَامٌّ هُوَ؟»قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ:«لَا بَأْسَ، إِنِّي حَدَّثْتُ نَفْسِيَ بِعِيرٍ جَهَّزْتُهَا بِأَقْتَابِهَا وَحَقَائِبَهَا»
(المصنف ابن ابی شیبة ۱/ ۳۴۸؛ كتاب مسائل الإمام أحمد رواية ابنه ۲/ ۲۰۰ و...)
⬅️🔚همانگونه که در اسکن الحاقی مشاهده میفرمایید این گزارش در پاپیروس کهنی که در قرن اول یا دوم نگاشته شده، نیز ثبت شده است.
عبد العزیز عن یحي بن سعید عن محمد بن ابرھیم عن ابي سلمة ان عمر بن
4) الخطاب صلى المغرب ولم یقرى فیھا فلما انصرف قال لھ الناس
5) انك لم تقرى قال فكیف كان الركوع والسجود قالوا [حسنا قال فلا
6) باس ا]ذا
وهي من البرديات القديمة يعود تاريخها للمائة الاولی من الهجرة أو الثانية تحفظ في مجموعة
Austrian National Library
المأخذ:
Petra M. Sijpesteijn؛ A Ḥadīth Fragment on Papyrus
🔗 پیشنهاد مطالعه:
اینجا و اینجا و اینجا
➖➖➖➖➖
@borrhan
#مقوله_علم_خلفا
❗️یکی دیگر از مطاعن خلیفه منتخب سقیفه/ نماز شُتری و بی قرائت عمر بن الخطاب!
📜 مدرکی بسیار قدیمی که از شدت جهل خلیفه به سنت پیامبر رونمایی میکند!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
در کتب اهل سنّت نقل شده : شبی عمر #نماز مغربش را بدون حمد و سوره خواند! پس از نماز مردم به او گفتند: قرائت نکردی!
گفت: رکوع و سجودم چه طور بود؟ خوب بود؟ گفتند: بله.
پاسخ داد: «پس اشکالی ندارد! [اینکه قرائت نخواندم برای این بود که] در فکر بار زدن شتر بودم و در نماز، جهاز و اسبابش را کامل مهیّا کردم!!»
🔻متن عربی:
حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ قَالَ:صَلَّى عُمَرُ الْمَغْرِبَ فَلَمْ يَقْرَأْ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ:إِنَّكَ لَمْ تَقْرَأْ؟ قَالَ:«فَكَيْفَ كَانَ الرُّكُوعُ وَالسُّجُودُ تَامٌّ هُوَ؟»قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ:«لَا بَأْسَ، إِنِّي حَدَّثْتُ نَفْسِيَ بِعِيرٍ جَهَّزْتُهَا بِأَقْتَابِهَا وَحَقَائِبَهَا»
(المصنف ابن ابی شیبة ۱/ ۳۴۸؛ كتاب مسائل الإمام أحمد رواية ابنه ۲/ ۲۰۰ و...)
⬅️🔚همانگونه که در اسکن الحاقی مشاهده میفرمایید این گزارش در پاپیروس کهنی که در قرن اول یا دوم نگاشته شده، نیز ثبت شده است.
عبد العزیز عن یحي بن سعید عن محمد بن ابرھیم عن ابي سلمة ان عمر بن
4) الخطاب صلى المغرب ولم یقرى فیھا فلما انصرف قال لھ الناس
5) انك لم تقرى قال فكیف كان الركوع والسجود قالوا [حسنا قال فلا
6) باس ا]ذا
وهي من البرديات القديمة يعود تاريخها للمائة الاولی من الهجرة أو الثانية تحفظ في مجموعة
Austrian National Library
المأخذ:
Petra M. Sijpesteijn؛ A Ḥadīth Fragment on Papyrus
🔗 پیشنهاد مطالعه:
اینجا و اینجا و اینجا
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
فایل pdf نسخه خطی کتاب مقتل عمر
تألیف نورالدین کرمانی ، برگرفته از کتابخانه آستان قدس، شماره نسخه۳۷۲۰۱ در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7968
#فرحة_الزهراء
تألیف نورالدین کرمانی ، برگرفته از کتابخانه آستان قدس، شماره نسخه۳۷۲۰۱ در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7968
#فرحة_الزهراء
[ کانال برهان ]
...پس عمر سند [مالکیت فدک] را از فاطمه سلاماللهعلیها گرفت و آن را مچاله و سپس پاره کرد. پس حضرت زهرا سلاماللهعلیها در حالی که گریان بود از مسجد خارج شد و میفرمود: «خدا شکمت را پاره کند؛ آنچنان که تو سند مرا پاره کردی!» 📚 الصحیح من سیرة النبی الاعظم،…
🔻استجابت نفرین صدیقه طاهره سلام الله علیها بر عمر بن خطاب پس از پاره کردن قباله #فدک ، و در نحوه هلاکت او به دست #ابولؤلؤ ره، در بیان مرحوم علّامه حلّی رضوان الله علیه
«وَلَمّا وَعَظَت فاطِمَةُ عَليهَا السَّلامُ أبا بَكر في فَدَك، كتَبَ لَها بِها كِتاباً وَرَدَّها عَلَيها، فَخَرَجَت مِن عِندِه فَلَقِيَها عُمَرُ، فَخَرَقَ الكِتابَ فَدَعَت عَلَيه بِما فَعَلَه أبو لُؤلُؤَةِ [بِه]»
📜مخطوطة نفيسة من كتاب منهاج الكرامة للعلامة الحلّي (ت726هـ) ، كتبت سنة (743هـ) في جامعة لايبزيك بألمانيا
←مرحوم شیخ حرّ العاملي رضوان الله عليه نیز در ارجوزهی خود در تاریخ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در باب تاریخ صدیقهٔ طاهره سلام الله علیها به استجابت دعای آن حضرت اشاره کرده است. گویا همان کلام علّامه حلّی رحمة الله عليه را به نظم درآورده است.
ابیات در تصویر نسخهی خطی موجود در مجلس شورای اسلامی _ تهران مشخص شده است.
«فَانظُر إلى دُعائِهَا المُجابِ...»
✍ پینوشت: البته در ابتدای بیت ۴ صفحه، "قالت" صحیح است و گفتنی است این کتاب اخیرا با تحقیق أحمد بن حسين العبيدان به چاپ رسیده است.
#فرحة_الزهراء #فدک
@borrhan
«وَلَمّا وَعَظَت فاطِمَةُ عَليهَا السَّلامُ أبا بَكر في فَدَك، كتَبَ لَها بِها كِتاباً وَرَدَّها عَلَيها، فَخَرَجَت مِن عِندِه فَلَقِيَها عُمَرُ، فَخَرَقَ الكِتابَ فَدَعَت عَلَيه بِما فَعَلَه أبو لُؤلُؤَةِ [بِه]»
📜مخطوطة نفيسة من كتاب منهاج الكرامة للعلامة الحلّي (ت726هـ) ، كتبت سنة (743هـ) في جامعة لايبزيك بألمانيا
←مرحوم شیخ حرّ العاملي رضوان الله عليه نیز در ارجوزهی خود در تاریخ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در باب تاریخ صدیقهٔ طاهره سلام الله علیها به استجابت دعای آن حضرت اشاره کرده است. گویا همان کلام علّامه حلّی رحمة الله عليه را به نظم درآورده است.
ابیات در تصویر نسخهی خطی موجود در مجلس شورای اسلامی _ تهران مشخص شده است.
«فَانظُر إلى دُعائِهَا المُجابِ...»
✍ پینوشت: البته در ابتدای بیت ۴ صفحه، "قالت" صحیح است و گفتنی است این کتاب اخیرا با تحقیق أحمد بن حسين العبيدان به چاپ رسیده است.
#فرحة_الزهراء #فدک
@borrhan