#ضرورت_معرفت_امام (۳۲)
✅ معرفت امام علیهالسلام سرچشمهٔ همه خیرات
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_سی_و_دوم
🔻در ابتدا لازم است تا از تشبیه امام علیهالسلام به چوپان رفع اشکالی داشته باشیم.
ناگفته نمانـد که تشبیه امام علیه السلام به چوپان و امت به گله گوسـفند، که در قسمت سی و یکم به آن اشاره شد به این معنا نیست که انسانها بدون هدایت امام علیهالسلام هیچ خیر و شری را تشخیص نمیدهند و درست همچون گوسفندانی هستند که کورکورانه به دنبال چوپان خود به راه میافتند.
چنین برداشتی از تشبیه فوق کاملا نادرست وخلاف واقع است. در هر تشبیهی همواره یک جهت مشترك میان مشبه و مشبه به وجود دارد که اسـاس و پایه تشبیه همان وجه شـباهت میباشـد. غیر از این وجه، سایر خصوصـیات مشبه به را نمیتوان بدون دلیل و شاهدی که حکایت از قصد گوینده کلام کند، به مشابه سرایت داد.
در تشبیه مورد بحث، انسانهـا از این جهت که علم کـافی براي یـافتن راه سـعادت اخروي خویش ندارنـد، ماننـد گله گوسـفند دانسـته شـده اند که تا چوپانی هدایتشان نکند، راه را از چاه تشـخیص نمیدهند. این درحالی است که گوسـفندان هم مقدار نـاچیزی از فهم و شـعور را دارا هسـتند (مثلاً خطراتی ماننـد گرگ را میشناسـند و از آن فرار میکننـد) ولی آن درجه ناچیز برای نجات آنها از لغزشـها و انحرافاتی که تهدیدشان میکند، کافی نیست. پس گوسـفند - در حدّ گوسفند بودنش- خیر و شر برای خود میشناسد. انسانها هم در درجه بسیار بالاتری از گوسفندان دارای فهم و شعور هستند که «عقل» نامیده میشود.
و بزرگترین افتخار و مایه برتری انسان بر حیوانات به شـمار می آیـد. اما عقل برای رساندن آنها به درجات کمال انسانی- که بنـدگی تمام عیار خداوند است -کفایت نمیکند. همین ویژگی و وجه شباهت انسانها را به گوسـفندان در نیاز به یک چوپان تشکیل میدهد.
🔻مهم این است که همین عقل نیازمندی انسان را به پیشوایان معصوم و منصوب از جانب خداوند تشـخیص میدهد و عجز او را از اینکه بدون دستگیري ایشان بتواند مسیر بندگی خدا را به طور صحیح و کامل طی کند، برایش آشکار میسازد.
پس دنبـاله روی انسانهـای عاقـل از ائمه علیهم السلام به هیـچ وجه کورکورانه و بی دلیل نیست، بلکه لزوم آنرا عقل انسانی تصـدیق مینمایـد. بنـابراین نمیتوانیم پیروی عقلاـ از پیشوایـان الهی را از روي نافهمی- و به تعبیری گوسـفند وار - بـدانیم ، تشبیه امت به گله گوسفند، نباید باعث چنین سوء برداشت مغرضانه ای بشود.
🔖اشاره به مطالب گذشـته این واقعیت را روشن میکند که شناخت و تبعیت از اهلبیت عصمت و طهارت، نه صرفًا از باب تعبد بلکه به حکم عقل انسان است. چرا که انسان خداشـناس راهی به سوی خداوند جز آنچه خود او قرار داده، ندارد و از غیر این راه نمیتوانـد به رضـا و سـخط الهی آگـاه شود.
عاقلی که از پس پرده غیب خبر نـدارد، دنبال کسـی که او هم ماننـد خودش جاهل و نادان است نمیرود، بلکه کسـی را میجوید که به آنچه او نمیداند آگاهی کامل دارد. و اگرچنین کسی را شناخت، دیگر در اینکه باید او را پیروي کند، تردید و تأمل نمیکند.
✅ عقلی بودن لزوم تبعیت از امام علیه السلام
پس مراجعه انسانهـا به ائمه اطهـارعلیهمالسلام از باب مراجعه جاهل به عالم یک حکم عقلی است و امر تحکمی و تعبدی محض نمیباشـد. همـانطورکه عاقل، در امور مادی و دنیوي خود، اگر نسـبت به چیزی نادان باشـد، به دانا و متخصص آن مراجعه میکنـد و به هر چیزی از راه خودش وارد میشود، در امور معنوي و اخروي هم عقل همینگونه حکم میکنـد.
لذا در بحث لزوم معرفت امام علیه السلام به همین حکم عقل تنبه داده شده است؛
امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
🔸يا أبا حمزة، يَخرُجُ أحَدُكُم فَراسِخَ فَيَطلُبُ لِنَفسِهِ دَليلاً، وأنتَ بِطُرق السماءِ أجهَل منك بِطُرُق الأرضِ، فاطلب لِنَفسِكَ دَليلاً» .
#ترجمه : ای ابوحمزه، هر یک از شـما که بخواهـد چند فرسخ مسافتی راطی کند، براي خود راهنمایی میگیرد. و تو نسـبت به راههاي آسمان از راههای زمین نادانتر هستی، پس براي خود راهنمایی بگیر.
🔚←راههـای آسـمان، راههای هـدایت الهی است که از طریق وحی به کسانی تعلیم داده شـده و هرکس این علم را دارد، به حکم عقل باید از او تبعیت کرد. اگر به جز چهـارده معصوم علیهم السلام در امت اسـلام کسـی این آگـاهی را داشـته باشـد، از او هم میتوان تبعیت کرد. اما این دانایی منحصر به چهارده نفر از امت اسلام است، پس پیروی ما هم باید فقط از ایشان باشد. در این امر پسند یا ناپسند کسی حقیقت را تغییر نمیدهد. ما به هر حال محتاج علم ایشان هستیم ، بنابراین چه دوست داشـته باشـیم یا دوست نداشـته باشـیم ، چاره ای جز پیروی از ایشان نداریم.
*اصول کافی کتاب الحجه ، باب معرفه الامام و رد الیه ح۱۱
➖➖➖➖➖
@borrhan
✅ معرفت امام علیهالسلام سرچشمهٔ همه خیرات
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_سی_و_دوم
🔻در ابتدا لازم است تا از تشبیه امام علیهالسلام به چوپان رفع اشکالی داشته باشیم.
ناگفته نمانـد که تشبیه امام علیه السلام به چوپان و امت به گله گوسـفند، که در قسمت سی و یکم به آن اشاره شد به این معنا نیست که انسانها بدون هدایت امام علیهالسلام هیچ خیر و شری را تشخیص نمیدهند و درست همچون گوسفندانی هستند که کورکورانه به دنبال چوپان خود به راه میافتند.
چنین برداشتی از تشبیه فوق کاملا نادرست وخلاف واقع است. در هر تشبیهی همواره یک جهت مشترك میان مشبه و مشبه به وجود دارد که اسـاس و پایه تشبیه همان وجه شـباهت میباشـد. غیر از این وجه، سایر خصوصـیات مشبه به را نمیتوان بدون دلیل و شاهدی که حکایت از قصد گوینده کلام کند، به مشابه سرایت داد.
در تشبیه مورد بحث، انسانهـا از این جهت که علم کـافی براي یـافتن راه سـعادت اخروي خویش ندارنـد، ماننـد گله گوسـفند دانسـته شـده اند که تا چوپانی هدایتشان نکند، راه را از چاه تشـخیص نمیدهند. این درحالی است که گوسـفندان هم مقدار نـاچیزی از فهم و شـعور را دارا هسـتند (مثلاً خطراتی ماننـد گرگ را میشناسـند و از آن فرار میکننـد) ولی آن درجه ناچیز برای نجات آنها از لغزشـها و انحرافاتی که تهدیدشان میکند، کافی نیست. پس گوسـفند - در حدّ گوسفند بودنش- خیر و شر برای خود میشناسد. انسانها هم در درجه بسیار بالاتری از گوسفندان دارای فهم و شعور هستند که «عقل» نامیده میشود.
و بزرگترین افتخار و مایه برتری انسان بر حیوانات به شـمار می آیـد. اما عقل برای رساندن آنها به درجات کمال انسانی- که بنـدگی تمام عیار خداوند است -کفایت نمیکند. همین ویژگی و وجه شباهت انسانها را به گوسـفندان در نیاز به یک چوپان تشکیل میدهد.
🔻مهم این است که همین عقل نیازمندی انسان را به پیشوایان معصوم و منصوب از جانب خداوند تشـخیص میدهد و عجز او را از اینکه بدون دستگیري ایشان بتواند مسیر بندگی خدا را به طور صحیح و کامل طی کند، برایش آشکار میسازد.
پس دنبـاله روی انسانهـای عاقـل از ائمه علیهم السلام به هیـچ وجه کورکورانه و بی دلیل نیست، بلکه لزوم آنرا عقل انسانی تصـدیق مینمایـد. بنـابراین نمیتوانیم پیروی عقلاـ از پیشوایـان الهی را از روي نافهمی- و به تعبیری گوسـفند وار - بـدانیم ، تشبیه امت به گله گوسفند، نباید باعث چنین سوء برداشت مغرضانه ای بشود.
🔖اشاره به مطالب گذشـته این واقعیت را روشن میکند که شناخت و تبعیت از اهلبیت عصمت و طهارت، نه صرفًا از باب تعبد بلکه به حکم عقل انسان است. چرا که انسان خداشـناس راهی به سوی خداوند جز آنچه خود او قرار داده، ندارد و از غیر این راه نمیتوانـد به رضـا و سـخط الهی آگـاه شود.
عاقلی که از پس پرده غیب خبر نـدارد، دنبال کسـی که او هم ماننـد خودش جاهل و نادان است نمیرود، بلکه کسـی را میجوید که به آنچه او نمیداند آگاهی کامل دارد. و اگرچنین کسی را شناخت، دیگر در اینکه باید او را پیروي کند، تردید و تأمل نمیکند.
✅ عقلی بودن لزوم تبعیت از امام علیه السلام
پس مراجعه انسانهـا به ائمه اطهـارعلیهمالسلام از باب مراجعه جاهل به عالم یک حکم عقلی است و امر تحکمی و تعبدی محض نمیباشـد. همـانطورکه عاقل، در امور مادی و دنیوي خود، اگر نسـبت به چیزی نادان باشـد، به دانا و متخصص آن مراجعه میکنـد و به هر چیزی از راه خودش وارد میشود، در امور معنوي و اخروي هم عقل همینگونه حکم میکنـد.
لذا در بحث لزوم معرفت امام علیه السلام به همین حکم عقل تنبه داده شده است؛
امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
🔸يا أبا حمزة، يَخرُجُ أحَدُكُم فَراسِخَ فَيَطلُبُ لِنَفسِهِ دَليلاً، وأنتَ بِطُرق السماءِ أجهَل منك بِطُرُق الأرضِ، فاطلب لِنَفسِكَ دَليلاً» .
#ترجمه : ای ابوحمزه، هر یک از شـما که بخواهـد چند فرسخ مسافتی راطی کند، براي خود راهنمایی میگیرد. و تو نسـبت به راههاي آسمان از راههای زمین نادانتر هستی، پس براي خود راهنمایی بگیر.
🔚←راههـای آسـمان، راههای هـدایت الهی است که از طریق وحی به کسانی تعلیم داده شـده و هرکس این علم را دارد، به حکم عقل باید از او تبعیت کرد. اگر به جز چهـارده معصوم علیهم السلام در امت اسـلام کسـی این آگـاهی را داشـته باشـد، از او هم میتوان تبعیت کرد. اما این دانایی منحصر به چهارده نفر از امت اسلام است، پس پیروی ما هم باید فقط از ایشان باشد. در این امر پسند یا ناپسند کسی حقیقت را تغییر نمیدهد. ما به هر حال محتاج علم ایشان هستیم ، بنابراین چه دوست داشـته باشـیم یا دوست نداشـته باشـیم ، چاره ای جز پیروی از ایشان نداریم.
*اصول کافی کتاب الحجه ، باب معرفه الامام و رد الیه ح۱۱
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎