[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

🔥 #مهاجمین به خانه وحی را بشناسید!

🔟 #عبدالرحمن_بن_عوف
و
1⃣1⃣ #محمد_بن_مسلمة

▪️▪️

⚫️ ... أخا بني الحارث من الخزرج ، كان مع الجماعة الذين دخلوا بيت فاطمة.
وروى سعد بن ابراهيم ، أن عبدالرحمن بن عوف كان مع عمر ذلك اليوم، و ان محمد بن مسلمة كان معهم، وأنه هو الذي كسر سيف الزبير

🍂 قیس بن شماص از طایفه خزرج، همراه جماعت از کسانی بود که وارد خانه زهرا (سلام الله علیها) شد.
#عبدالرحمن_بن_عوف در آن روز همراه عمر بود، و #محمد_بن_مسلمه نیز آن ها ر ا همراهی میکرد و او کسی است که شمشیر زبیر را شکست.

📚 السقيفة وفدك، عبد العزيز الجوهري، ج1، ص71

~~~~~~~~~~

▪️درباره علت حضور زبیر در خانه حضرت علی (ع) آمده است:

🌾 اجتمعت بنو هاشم إلى بيت علي بن أبي طالب (ع) و معهم الزبير و كان يعد نفسه رجلا من بني هاشم كان علي (ع) يقول ما زال الزبير منا أهل البيت حتى نشأ بنوه فصرفوه عنا... و ذهب عمر و معه عصابة إلى بيت فاطمة (س).

🍂 بنی هاشم در خانه امام علی (علیه‌السلام) جمع شدند و زبیر با ایشان بود 👈زیرا خود را از بنی هاشم می‌شمرد (چنان که امام علی (علیه‌السلام) فرمود زبیر همیشه با ما بود تا آنکه پسرش عبدالله بزرگ شد و او را از ما بر گرداند)... پس عمر با گروهی به سوی خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفتند.

📚 شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج6، ص11، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي


http://l1l.ir/46cj



پ.ن:::

عبدالرحمان بن عوف شوهر خواهر عثمان بود.
عبدالرحمن بن عوف شوهر ام کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط بود.
این «ام کلثوم» خواهر تنی «ولید بن عقبة» ؛ و این دو مادرشان با عثمان یکی بود.


©کانال برهان و نقل فرازهای مهم تاریخ مسلمانان

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#رمضان

❗️شرابخواری خلیفه منتخب سقیفه! حتی بعد از تحریم شراب و نزول آیات در تحریم خوردن شراب
و شعر قابل تامل او در حالت مستی!

~~~~~~~~~~~~~~

عرض سلام ادب خدمت همراهان کانال برهان!

در ربیع الابرار زمخشرى است که درباره شراب سه آیه نازل شده ،
👈یکى آیه ((یسئلونک عن الخمر و المیسر)) است که بعد از نزول آن بعضى از مردم ترک کردند و بعضى نکردند،
حتى یک نفر شراب خورد و با حال مستى به نماز ایستاد، و در نماز هذیان گفت .
👈به دنبال آن این آیه نازل شد: ((یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى )) باز عده زیادى از مسلمین دست از آن بر نداشته و به میگسارى خویش ادامه دادند.
👈👈👈 حتى در این ایام عمَر در حال مستى استخوان فک شترى را برداشته و بر فرق #عبدالرحمن_بن_عوف کوفت ،
و سرش را مجروح نمود😅 و
سپس ‌ نشست و شروع به خواندن اشعار اسود بن یغفر نمود،
و بر کشته شدگان بدر نوحه سرایى کرد، و بر آنها گریست!!


و آن اشعار اینها است :

32- أنزل الله تعالى في الخمر ثلاث آيات، أولها يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ، فكان المسلمون بين شارب وتارك، إلى أن شرب رجل ودخل في الصلاة فهجر، فنزلت: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكارى، فشربها من شرب من المسلمين، حتى شربها عمر فأخذ لحي بعير فشج رأس عبد الرحمن بن عوف ثم قعد ينوح على قتل بدر بشعر الأسود بن عبد يغوث :
وكائن بالقليب قليب بدر ... من الفتيان والشرب الكرام
وكائن بالقليب قليب بدر ... من الشيزى المكلل بالسنام
أيوعدنا ابن كبشة أن سنحيا ... وكيف حياة أصداء وهام
أيعجز أن يرد الموت عنّي ... وينشرني إذا بليت عظامي
ألا من مبلغ الرّحمن عنيّ ... بأني تارك شهر الصيام
فقل لله يمنعني شرابي ... وقل لله يمنعني طعامي
فبلغ ذلك رسول الله صلّى الله عليه وسلّم، فخرج مغضبا يجر رداءه، فرفع شيئا كان في يده ليضربه، فقال: أعوذ بالله من غضب الله ورسوله. فأنزل الله تعالى: إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ - إلى قوله- فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ، فقال عمر: انتهينا.

📒ربيع الأبرار ونصوص الأخيار ج5 ص10 المؤلف: جار الله الزمخشري توفي 583 هـ، الناشر: مؤسسة الأعلمي، بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ، عدد الأجزاء: 5


👈یعنى چه بسا کنیزان نغمه سرا و هم پیاله اى گرامى در چاه بدر پنهان شدند و چه بسا بزرگان که با بزرگترین خود در چاه بدر زیر خاک رفتند و خوابیدند. آیا ابن کبشه ما را به زنده شدن بعد از مرگ وعده مى دهد؟!
و چه معنا دارد که انسان پس از آنکه صدى وهام شد دوباره زنده شود؟ او اگر راست مى گوید مرگ را از من بگرداند، نه اینکه بعد از پوسیدن استخوانهایم بار دیگر زنده ام کند، آیا کسى هست پیامى از من بسوى رحمان ببرد و به او بگوید که من #روزه #رمضان تو را #نمى‌گیرم ؟
آرى به خدا بگویید اگر مى تواند مرا از نوشیدن منع کند، اگر مى تواند مرا از #خوردن جلوگیرى نماید.

این داستان به سمع مبارک رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) رسید، پس ‌رسول الله خارج شد در حالیکه چنان به خشم در آمده بود و چنان به سرعت حرکت می‌کرد که ردایش به زمین کشیده مى‌شد،
وقتى به او رسید دست بلند کرد تا او را با چیزى که در دست مبارکش بود بزند و تادیبش کند.
عمر گفت : پناه مى برم به خدا از غضب خدا و غضب رسول خدا.
رسول الله (صلى الله علیه و آله ) از شنیدن این کلام لحظه اى آرام گرفت ، و این آیه نازل شد: ((انما یرید الشیطان ... فهل انتم منتهون )) عمر وقتى آیه را شنید عرض کرد:
آرى منتهى شدیم ، و دست از این عمل برداشتیم .



🅾 قـــــــــــــــضاوت و نتیجه‌گیری باشـــــــــــــــــما

©کانال برهان و نقل نکات ناب تاریخی از کتب مخالفین
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#شبهات_غدیر

⁉️چرا پیامبراکرم در مکه #حدیث_غدیر و مسئله جانشینی امیرالمومنین را اعلام نفرمودند؟!

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

☑️ یکی از شبهاتی که جماعت مخالفین پیرامون موضوع اعلام جانشینی امیرالمومنین توسط پیامبر و ماجرای غدیر مطرح کرده اند، این است که چرا پیامبر این مسئله را در مکه اعلام نکردند؛
ما سابقا در کانال به این سوال مخالفین پاسخ داده ایم
در این پست قصد داریم پاسخی نقضی با استدلال به مسئله جانشینی عمر بن خطاب ارائه بدهیم ؛
در صحیح بخاری آمده است:

🔷 عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كُنْتُ أُقْرِئُ رِجَالًا مِنَ المُهَاجِرِينَ، مِنْهُمْ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ، فَبَيْنَمَا أَنَا فِي مَنْزِلِهِ بِمِنًى، وَهُوَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ، فِي آخِرِ حَجَّةٍ حَجَّهَا، إِذْ رَجَعَ إِلَيَّ عَبْدُ الرَّحْمَنِ فَقَالَ: لَوْ رَأَيْتَ رَجُلًا أَتَى أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ اليَوْمَ، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ، هَلْ لَكَ فِي فُلاَنٍ؟ يَقُولُ: لَوْ قَدْ مَاتَ عُمَرُ لَقَدْ بَايَعْتُ فُلاَنًا، فَوَاللَّهِ مَا كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ إِلَّا فَلْتَةً فَتَمَّتْ، فَغَضِبَ عُمَرُ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَقَائِمٌ العَشِيَّةَ فِي النَّاسِ، فَمُحَذِّرُهُمْ هَؤُلاَءِ الَّذِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَغْصِبُوهُمْ أُمُورَهُمْ. قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ: فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ لاَ تَفْعَلْ، فَإِنَّ المَوْسِمَ يَجْمَعُ رَعَاعَ النَّاسِ وَغَوْغَاءَهُمْ، فَإِنَّهُمْ هُمُ الَّذِينَ يَغْلِبُونَ عَلَى قُرْبِكَ حِينَ تَقُومُ فِي النَّاسِ، وَأَنَا أَخْشَى أَنْ تَقُومَ فَتَقُولَ مَقَالَةً يُطَيِّرُهَا عَنْكَ كُلُّ مُطَيِّرٍ، وَأَنْ لاَ يَعُوهَا، وَأَنْ لاَ يَضَعُوهَا عَلَى مَوَاضِعِهَا، فَأَمْهِلْ حَتَّى تَقْدَمَ المَدِينَةَ، فَإِنَّهَا دَارُ الهِجْرَةِ وَالسُّنَّةِ، فَتَخْلُصَ بِأَهْلِ الفِقْهِ وَأَشْرَافِ النَّاسِ، فَتَقُولَ مَا قُلْتَ مُتَمَكِّنًا، فَيَعِي أَهْلُ العِلْمِ مَقَالَتَكَ، وَيَضَعُونَهَا عَلَى مَوَاضِعِهَا. فَقَالَ عُمَرُ: أَمَا وَاللَّهِ - إِنْ شَاءَ اللَّهُ - لَأَقُومَنَّ بِذَلِكَ أَوَّلَ مَقَامٍ أَقُومُهُ بِالْمَدِينَةِ

🔶 ابن عبّاس گوید: من به گروهى از مهاجران که #عبدالرحمن_بن_عوف نیز در میان آن ها بود قرآن مى آموختم. آن زمان در منا و در خانه عبدالرحمان ساکن بودم. عبدالرحمن همراه عمر بن خطاب بود و این ماجرا در سال 23 هجرى و در ایام آخرین حجِ عمر اتفاق افتاد.
هنگامى که عبدالرحمن به نزد من بازگشت گفت: امروز مردى به نزد عُمَر آمد و گفت: اى امیرالمؤمنین! آیا مى دانى که فلانى گفته است که اگر عمر بمیرد به یقین با فلانى #بیعت مى‌کنم. به خدا سوگند که بیعت با ابوبکر به صورت ناگهانى انجام شد که فرصت (بیعت با امیر مؤمنان على علیه السلام) را از ما گرفت. پس اگر عمر بمیرد و با فلانى (على علیه السلام) بیعت مى‌نماییم. عمر از این سخن خشمناک شد و گفت: ان شاء اللّه همین امشب براى مردم سخنرانى خواهم کرد و آنها را از کسانى که قصد دارند حق حکومتى آن ها را غصب کنند بر حذر خواهم داشت.
👈عبدالرحمن مى گوید: به عمر گفتم: اى امیرالمؤمنین! این کار را نکن، در مراسم #حج عدّه اى از مردم عوام نیز حضور دارند و آماده غوغا و هیاهو هستند و اگر مردم تحریک بشوند و برخیزند آن ها بر تو غلبه می‌کنند . من مى ترسم که تو سخنرانى کنى و حرف هایى بگویى که هوادارانت نیز از گرد تو دور شوند و سخن تو را نپذیرند و در جایى که لازم است به کار نگیرند. کمى صبر کن تا به مدینه برسى، آن جا سرزمین هجرت و سنّت است و با افراد فهمیده، اشراف و بزرگان سر و کار دارى. آن جا هر چه در توان دارى بگو که اهل علم سخنانت را می‌پذیرند و در جاى خود به کار مى‌برند.
عمر گفت: به خدا سوگند! در نخستین فرصتى که در مدینه به دست آورم سخنرانى خواهم کرد و این سخن را بیان خواهم نمود، ان شاء اللّه.


📔📗 صحيح البخاري ، ص 1689، ش 6830 ، کتاب الحدود
https://b2n.ir/y96121


نتیجه آنکه:
اینجا عمر بن الخطاب میخواست در موسم حج درباره موضوع جانشینی خودش صحبت کند اما بن عوف جلوگیری کرد و به عمر گفت الان زمان مناسبی برای اعلام این موضوع نیست چون در بین مردم افرادی حضور دارند که با شما دشمن هستند و مردم را بر علیه تو تحریک میکنند و اجازه حرف زدن را به شما نمیدهند پس موکول کن به فرصت دیگر زمانیکه از عدم حضور این افراد مطمئن شدی اعلام کن ؛ لذا یکی از دلایلی که پیامبر جانشینی امیرمومنان را در مکه اعلام نکردند همین بود از انجا که مکه پایگاه اصلی دشمنان اسلام بود پیامبر هربار قصد کردند اعلام بکنند با اغتشاشات منافقین روبه رو شدند لذا مکه جای امنی برای مطرح کردن مسأله جانشینی.


@borrhan