[ کانال برهان ]
#تبری_نشانه_ی_کمال_دین #معاویه #عمروعاص #ابوموسی_اشعری #مروان_بن_حکم #مغیرة 🔴 اميرالمؤمنين على علیه السلام و لعن دشمنان خود در قنوت نماز و لعن آن ملاعین بر حضرت در نماز ➖➖▪️➖➖➖➖ ابن ابي الحديد معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل ميكند: ◻️وكانَ عَلِيٌّ(ع)…
🔥لعن #معاویه و اتباع ایشان توسط امیرالمؤمنین علیه السلام
🔸عبد الرحمن بن معقل گفت: نماز صبح را همراه علی علیه السلام خواندم و او این گونه قنوت را خواندند و نفرین کرد: «خداوندا معاویه و #عمروعاص و ابو سملی و عبد الله بن قیس ( #ابوموسی_اشعری ) و پیروانشان را نفرین و از رحمت خودت دور فرما.»
📗 مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۷، ح۷۰۵۰ ، الناشر دار كنوز إشبيليا
المحقق: سعد بن ناصر بن عبد العزيز أبو حبيب الشثري [ #إسناده_صحیح ]
#قاعده_الزام
@borrhan
🔸عبد الرحمن بن معقل گفت: نماز صبح را همراه علی علیه السلام خواندم و او این گونه قنوت را خواندند و نفرین کرد: «خداوندا معاویه و #عمروعاص و ابو سملی و عبد الله بن قیس ( #ابوموسی_اشعری ) و پیروانشان را نفرین و از رحمت خودت دور فرما.»
📗 مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۷، ح۷۰۵۰ ، الناشر دار كنوز إشبيليا
المحقق: سعد بن ناصر بن عبد العزيز أبو حبيب الشثري [ #إسناده_صحیح ]
#قاعده_الزام
@borrhan
[ کانال برهان ]
<unknown> – الصحیح من سیره النبی ص جلسه 56
الصحیح من سیره النبی ص جلسه 57
<unknown>
#صوت
#دوره_مجازی
#تاریخ_پیامبر_اعظم صلوات الله علیه و اله
#حبشه
#جعفر_بن_ابوطالب
#بررسی_روایات_مدح_خلفا[35]
#ابوموسی_اشعری
#جلسه_پنجاه_و_هفتم
#جلسه_۵۷
#دروس_الصحیح_من_سیرة_النبي صلي الله علیه و اله
💡موضوع : هجرت به حبشه
⚜️ بازخوانی، شرح و تبیین کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلوات الله علیه و اله مرحوم #علامه_سید_جعفر_مرتضی_عاملی
🔅تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
➖➖➖➖
📺 کانال آموزش مجازی دینکلاس:
دوره های مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان
🆔 @dinclass
🆔 @borrhan
www.dinclass.ir
#دوره_مجازی
#تاریخ_پیامبر_اعظم صلوات الله علیه و اله
#حبشه
#جعفر_بن_ابوطالب
#بررسی_روایات_مدح_خلفا[35]
#ابوموسی_اشعری
#جلسه_پنجاه_و_هفتم
#جلسه_۵۷
#دروس_الصحیح_من_سیرة_النبي صلي الله علیه و اله
💡موضوع : هجرت به حبشه
⚜️ بازخوانی، شرح و تبیین کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلوات الله علیه و اله مرحوم #علامه_سید_جعفر_مرتضی_عاملی
🔅تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
➖➖➖➖
📺 کانال آموزش مجازی دینکلاس:
دوره های مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان
🆔 @dinclass
🆔 @borrhan
www.dinclass.ir
[ کانال برهان ]
در چنین روزی حاجیان پس از اتمام مراسم 3 روزهء غدیر که به «ایام الولایة» معروف است، راهی دیار خود میشوند و رسول خدا همراه با اهل بیت خویش در مسیر مدینه است؛ گزارش تاریخ از جملات منافقین در چنین ایامی گویای عمق سرخوردگی آنان است! در این روز آیات فلاصدق ولاصلی…
#معاویه و مخالفت او با رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر در حالیکه یک دستش بر شانه #مغیره بود و دست دیگرش بر شانه #ابوموسی_اشعری و نزول آیات فلاصدق ولاصلی ولکن کذب و تولی در شأن او
به اعتراف مخالفین؛
📔شواهد التنزیل/حاکم حسکانی
توضیحات↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/42794
به اعتراف مخالفین؛
📔شواهد التنزیل/حاکم حسکانی
توضیحات↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/42794
در چنین روزی در ایام جنگ #صفین در حالی که سپاه امیرمومنان علی علیه السلام آماده جنگ میشد ، با نیرنگ #عمروعاص قرآنها بر نیزه شده و ....کار به حکمیت کشید!
در باره این فراز تاریخ و واکاوی شخصیت منافق خبیث #ابوموسی_اشعری [اینجا]
را کلیک کنید!
@borrhan
در باره این فراز تاریخ و واکاوی شخصیت منافق خبیث #ابوموسی_اشعری [اینجا]
را کلیک کنید!
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#معاویه
❗️دنیاپرستی معاویه و تلاش برای تطمیع و رشوه دادن به ابوموسی اشعری!
~🔹🔸~~~~~~~~~
یکی از ویژگی های بارز و آشکار معاویة بن ابی سفیان، دنیاپرستی و قدرت طلبی او میباشد تا جایی که برای تحکیم قدرت خویش از هیچ عملی فروگذار نمی کرد و حتی به برخی از صحابه رشوه می داد تا طبق شروط تعیین شده با او بیعت کنند !
ابن سعد در روایتی صحیح السند در کتابش می نویسد :
🔻قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ، وَعَمْرُو بْنُ عَاصِمٍ الْکِلَابِیُّ، وَیَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ الْحَضْرَمِیُّ، قَالُوا: حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ الْمُغِیرَةِ، عَنْ حُمَیْدِ بْنِ هِلَالٍ، عَنْ أَبِی بُرْدَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو مُوسَى: کَتَبَ إِلَیَّ مُعَاوِیَةُ سَلَامٌ عَلَیْکَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَایَعَنِی عَلَى الَّذِی قَدْ بَایَعَنِی عَلَیْهِ، وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ: لَئِنْ بَایَعْتَنِی عَلَى مَا بَایَعَنِی عَلَیْهِ لَأَبْعَثَنَّ ابْنَیْکَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالْآخَرُ عَلَى الْکُوفَةِ، وَلَا یُغْلَقُ دُونَکَ بَابٌ، وَلَا تُقْضَى دُونَکَ حَاجَةٌ، وَإِنِّی کُتَبْتَ إِلَیْکَ بِخَطِّ یَدِی، فَاکْتُبْ إِلَیَّ بِخَطِّ یَدِکَ، فَقَالَ: یَا بُنَیَّ إِنَّمَا تَعَلَّمْتُ الْمُعْجَمَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله علیه وسلم، قَالَ: وَکَتَبَ إِلَیْهِ مِثْلَ الْعَقَارِبِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ کَتَبْتَ إِلَیَّ فِی جَسِیمِ أَمْرِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلّى الله علیه وسلم، لَا حَاجَةَ لِی فِیمَا عَرَضَّتَ عَلَیَّ، قَالَ: فَلَمَّا وَلِیَ أَتَیْتُهُ، فَلَمْ یُغْلَقْ دُونِی بَابٌ، وَلَمْ تَکُنْ لِی حَاجَةٌ إِلَّا قُضِیَتْ.
📙البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (المتوفى230 هـ)، الطبقات الکبرى ،ج4،ص 111و112، المحقق: إحسان عباس، دار النشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة: الأولى، 1968 م.
📙الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء،ج2،ص 396، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ . [تعلیق شعیب الأرنؤوط : هذا سند صحیح]
(ر.ک : تصویر الحاقی)
📙ابن الوزیر، محمد بن إبراهیم بن علی بن المرتضى (المتوفی 840 هـ)، العواصم والقواصم فی الذب عن سنة أبی القاسم،ج3،ص 285، حققه وضبط نصه، وخرج أحادیثه، وعلّق علیه: شعیب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، الطبعة: الثالثة، 1415 هـ - 1994 م. [تعلیق شعیب الأرنؤوط : هذا سند صحیح]
📙العمری، أکرم بن ضیاء، عصر الخلافة الراشدة محاولة لنقد الروایة التاریخیة وفق منهج المحدثین،ص 474و475، الناشر: مکتبة العبیکان - الریاض، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م. [تعلیق المؤلف : إسناده صحیح]
📙حوّى، سعید (المتوفى 1409 هـ)، الأساس فی السنة وفقهها - السیرة النبویة،ج4،ص 1871، الناشر: دار السلام للطباعة والنشر والتوزیع والترجمة، الطبعة: الثالثة، 1416 هـ - 1995 م. [تعلیق المؤلف : إسناده صحیح]
#ابوموسی_اشعری می گوید معاویه به من نامه نوشت و گفت : سلام علیک اما بعد، #عمروعاص با من [طبق شروطی] بیعت کرد و به خداوند قسم می خورم که اگر تو با من بر اساس همان شروطی که عمرو بن العاص بیعت کرد بیعت کنی یکی از پسرانت را به بصره (برای امارت و فرمانروایی) و دیگری را به کوفه (برای امارت و فرمانروایی) خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بی پاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد و من با دستخط خودم نامه نوشتم و تو هم با دستخط خودت برایم بنویس
(ابو برده می گوید)ابو موسی گفت : ای فرزندم، من حروف الفبا را بعد از وفات رسول الله (صلی الله علیه [و آله] و سلم) آموختم و با خط نه چندان خوب نوشت : اما بعد، تو در مورد یک مساله ی بسیار مهم امت محمد به من نامه نوشته ای. من نیازی به آن چه که نوشتهای ندارم. ابو برده می گوید : زمانی که معاویه به امارت رسید به پیش او آمدم و هیچ مشکلی برایم پیش نیامد و هیچ حاجت و نیازی نداشتم مگر آن که برطرف شد.
👈 روایت از جهت سندی صحیح است و شعیب الارنووط و دکتر اکرم ضیاء العمری و سعید حوی که همه از علمای سلفی معاصر هستند آن را تصحیح کرده اند.
✅🔚 میبینید که بر مبنای روایات صحیحی همچون روایت فوق، معاویه در چه سطحی از دنیا پرستی قرار داشته است و برای به دست آوردن قدرت و تحکیم آن از هیچ چیز فروگذار نمیکرده است.
📸باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
❗️دنیاپرستی معاویه و تلاش برای تطمیع و رشوه دادن به ابوموسی اشعری!
یکی از ویژگی های بارز و آشکار معاویة بن ابی سفیان، دنیاپرستی و قدرت طلبی او میباشد تا جایی که برای تحکیم قدرت خویش از هیچ عملی فروگذار نمی کرد و حتی به برخی از صحابه رشوه می داد تا طبق شروط تعیین شده با او بیعت کنند !
ابن سعد در روایتی صحیح السند در کتابش می نویسد :
🔻قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ، وَعَمْرُو بْنُ عَاصِمٍ الْکِلَابِیُّ، وَیَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ الْحَضْرَمِیُّ، قَالُوا: حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ الْمُغِیرَةِ، عَنْ حُمَیْدِ بْنِ هِلَالٍ، عَنْ أَبِی بُرْدَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو مُوسَى: کَتَبَ إِلَیَّ مُعَاوِیَةُ سَلَامٌ عَلَیْکَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَایَعَنِی عَلَى الَّذِی قَدْ بَایَعَنِی عَلَیْهِ، وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ: لَئِنْ بَایَعْتَنِی عَلَى مَا بَایَعَنِی عَلَیْهِ لَأَبْعَثَنَّ ابْنَیْکَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالْآخَرُ عَلَى الْکُوفَةِ، وَلَا یُغْلَقُ دُونَکَ بَابٌ، وَلَا تُقْضَى دُونَکَ حَاجَةٌ، وَإِنِّی کُتَبْتَ إِلَیْکَ بِخَطِّ یَدِی، فَاکْتُبْ إِلَیَّ بِخَطِّ یَدِکَ، فَقَالَ: یَا بُنَیَّ إِنَّمَا تَعَلَّمْتُ الْمُعْجَمَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله علیه وسلم، قَالَ: وَکَتَبَ إِلَیْهِ مِثْلَ الْعَقَارِبِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ کَتَبْتَ إِلَیَّ فِی جَسِیمِ أَمْرِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلّى الله علیه وسلم، لَا حَاجَةَ لِی فِیمَا عَرَضَّتَ عَلَیَّ، قَالَ: فَلَمَّا وَلِیَ أَتَیْتُهُ، فَلَمْ یُغْلَقْ دُونِی بَابٌ، وَلَمْ تَکُنْ لِی حَاجَةٌ إِلَّا قُضِیَتْ.
📙البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (المتوفى230 هـ)، الطبقات الکبرى ،ج4،ص 111و112، المحقق: إحسان عباس، دار النشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة: الأولى، 1968 م.
📙الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء،ج2،ص 396، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ . [تعلیق شعیب الأرنؤوط : هذا سند صحیح]
(ر.ک : تصویر الحاقی)
📙ابن الوزیر، محمد بن إبراهیم بن علی بن المرتضى (المتوفی 840 هـ)، العواصم والقواصم فی الذب عن سنة أبی القاسم،ج3،ص 285، حققه وضبط نصه، وخرج أحادیثه، وعلّق علیه: شعیب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، الطبعة: الثالثة، 1415 هـ - 1994 م. [تعلیق شعیب الأرنؤوط : هذا سند صحیح]
📙العمری، أکرم بن ضیاء، عصر الخلافة الراشدة محاولة لنقد الروایة التاریخیة وفق منهج المحدثین،ص 474و475، الناشر: مکتبة العبیکان - الریاض، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م. [تعلیق المؤلف : إسناده صحیح]
📙حوّى، سعید (المتوفى 1409 هـ)، الأساس فی السنة وفقهها - السیرة النبویة،ج4،ص 1871، الناشر: دار السلام للطباعة والنشر والتوزیع والترجمة، الطبعة: الثالثة، 1416 هـ - 1995 م. [تعلیق المؤلف : إسناده صحیح]
#ابوموسی_اشعری می گوید معاویه به من نامه نوشت و گفت : سلام علیک اما بعد، #عمروعاص با من [طبق شروطی] بیعت کرد و به خداوند قسم می خورم که اگر تو با من بر اساس همان شروطی که عمرو بن العاص بیعت کرد بیعت کنی یکی از پسرانت را به بصره (برای امارت و فرمانروایی) و دیگری را به کوفه (برای امارت و فرمانروایی) خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بی پاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد و من با دستخط خودم نامه نوشتم و تو هم با دستخط خودت برایم بنویس
(ابو برده می گوید)ابو موسی گفت : ای فرزندم، من حروف الفبا را بعد از وفات رسول الله (صلی الله علیه [و آله] و سلم) آموختم و با خط نه چندان خوب نوشت : اما بعد، تو در مورد یک مساله ی بسیار مهم امت محمد به من نامه نوشته ای. من نیازی به آن چه که نوشتهای ندارم. ابو برده می گوید : زمانی که معاویه به امارت رسید به پیش او آمدم و هیچ مشکلی برایم پیش نیامد و هیچ حاجت و نیازی نداشتم مگر آن که برطرف شد.
👈 روایت از جهت سندی صحیح است و شعیب الارنووط و دکتر اکرم ضیاء العمری و سعید حوی که همه از علمای سلفی معاصر هستند آن را تصحیح کرده اند.
✅🔚 میبینید که بر مبنای روایات صحیحی همچون روایت فوق، معاویه در چه سطحی از دنیا پرستی قرار داشته است و برای به دست آوردن قدرت و تحکیم آن از هیچ چیز فروگذار نمیکرده است.
📸باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#ابوبکر_شناسی (۲۳)
✅ جنگ های رَدّه
❗️نقش #خالد_بن_ولید در قلع و قمع مخالفین خلیفه اول - کسانی که به جهت پیمان غدیر حاضر به پرداخت زکات به ابوبکر نبودند!
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
#باید_بدانیم : در آغاز خلافت ابوبکر , انصار همراهی لازم را با وی نداشتند. به همین جهت قریش و مهاجران به دفاع از خلافت ابوبکر پرداختند.(۱)
مدتی پس از تثبیت نسبی اوضاع در مدینه , جنگ هایی به نام جنگ های رده (=جنگ با مرتدان) صورت گرفت. در تاریخ ، این جنگ ها با مدعیان دروغین نبوت و مرتدین پس از پیامبر اکرم مشهور شده است. این مدعیان در زمان رسول خدا نیز سر بلند کرده بودند اما به ظاهر اساس عرض اندام ایشان در دوران نبودِ پیامبر و خلافت ابوبکر است.
🔻برخی شروع این جنگ ها را در اواخر عمر ابوبکر و در آغاز سال ۱۳هجری میدانند.(۲)
این بدین معناست که با آغاز سال ۱۳ قمری پایههای حکومت خلیفه پس از گذشت ۲۲ماه به نوعی مستحکم شده بود که او امکان لشکرکشی به مناطق دور و نزدیک را پیدا کرده بود. اما به ظاهر جنگ های رده از آغازین ماههای سال ۱۲ شروع شده بود و در سال ۱۳ به نوعی فتوحات آغاز گردید که تکمیل آن را خلیفه دوم در زمان خودش به عهده گرفت.
🔻عده ای از مورخین، جنگ های رده را بیشتر تسویه حساب دستگاه خلافت با مخالفین مسلمان خود میدانند تا جنگ با مرتدان(۳)؛
اینگونه به نظر میرسد که کسانی که در غدیر حضور داشتند و امیرمومنان علیهالسلام را خلیفه میدانستند ،
از پرداخت زکات به ابوبکر با عنوان خلیفهٔ پس از پیامبر سر باز میزدند.(۴)
در تاریخ ثبت شده است که:
▫️«جاءته وفود العرب مرتدين يقرون الصلوة و يمنعون الزكاة» (۵:ر.ک: تصویر الحاقی)
«گروههای مرتد عرب(❗️) نزد ابوبکر میآمدند که #نماز میخواندند اما زکات نمیدادند»
و ابوبکر آگاهانه فرمان داد که:
✖️«والله لاقاتلن من فرق بين الصلاة و الزكاة»(۶)
«به خدا قسم با هر کس بین نماز و زکات فرق بگذارد(: یعنی نماز بخواند اما زکات ندهد)جنگ و قتال میکنم.»
👈👈 یعنی در نظر خلیفه و تاریخ نگاران سنی مسلک، کسی که برای خدا نماز میخوانْد اما به خلیفه زکات نمیداد ،
مرتد محسوب میشده است.❗️
اینان به همین جرم از دم تیغ سپاهیان خلیفه گذشتند.
در منابع بیشماری از اهل تسنن تصریح شده است که عدهای از اینان اعلام کردند که مسلمان هستند.(۷) هم چنین تاکید شده که آنان گفتهاند: نماز میخوانند اما به ابوبکر زکات نمیدهند. اصرار دیگر صحابه و حتی شخص عمر بن خطاب برای مدارا و جنگ نکردن با آنان، ابوبکر را آرام نمیکند.(۸)
شدت ابوبکر در این کار به حدی بود که عمَر را هم به سستی متهم کرد و در مقابل اعتراض او لباس عمر را میکشد و ریشش را گرفته،
گفت:
✖️« جبار في الجاهلية خوار فير الإسلام فبماذا ٱتٱلفهم....قبض رسول الله و ارتفع الوحي»
✖️«تویی که در زمان جاهلیت ستمگر و جبار بودی و بر مسلمانان سخت میگرفتی و شکنجهشان میکردی، هم اینک خواری را پیشه ساختی؟ به چه چیز قلب مردمان را به خود نزدیک کنم؟ با شعر و یا سحر؟ دیگر وحی نیست تا به آن تمسک کنم!.... »
و آنگاه دستور توبیخ #ابوموسی_اشعری
را میدهد! (۹) که گویا به ظاهر نسبت به فرمان سختگیری خلیفه برای جمعآوری #خونین زکات خودداری کرده بود.
او با این ترفند نه تنها عمر را منکوب کرد بلکه سیاست جمع زکات را نیز دیکته نمود و در مدارک آمده است که یاد کرده بود حتی اگر کسی یک طناب بیارزش را - که پای شتر را با آن میبستند - برای زکات ندهد با او خواهد جنگید.
به هر روی در این ماجرا تاریخ تصریح دارد که اطرافیان خلیفه اصرار داشتند که خلیفه با کسانی که زکات را پرداخت نمیکردهاند با نرمی برخورد کند.
استدلال آنان این بود که پیامبر صلیالله علیه و آله هر کس را که گویندهٔ «لااله الا الله» بوده است, در جان و مال امان میدادهاست.
خلیفه بیتوجه به این سخنان میگفته است که: هر کس که بین نماز و دادن زکات فاصله بیندازد با او خواهم جنگید. البته عمر بن خطاب بعدها به این ایستادگی و شجاعت ابوبکر آفرین گفته است ؛ (۱۰)
میگویند عمر را دیدهاند که در انظار سر ابوبکر را به جهت همین استقامت میبوسیده است!
جالب آنکه در مواردی زکات جمع شده را مسئول جمع آوری به صاحبانش برمیگرداند و اعلام میکرد که با فوت پیامبر او زکات را به کس دیگری تحویل نمیدهد و میگفت:
«مسلمانان مال خود را بردارید»
____________
۱- تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۲۸
۲- البدایة و النهايه ج٧ص٣
۳- تاریخ سیاسی اسلام ج۲ص۲۸۵
۴-الفتوح ج۱ص۵۸
۵- تاریخ طبری ج۳ص۲۲۰ (ر.ک: تصویر الحاقی)
۶- صحیح بخاری مکتبة العصرية احادیث ۱۳۹۸,۱۳۹۹,۱۴۵۴,۱۴۵۶,۱۴۵۷
۷- البدء و التاریخ ج۵ص۱۵۵
۸-. البدایة و النهاية ج۶ص۳۱۱
۹- ابوبکر الصدیق ج۱ص۲۷۸
۱۰- مسند احمد ج۱ص۲۰ح۶۸ ؛ ص۳۳ح۱۱۸ ؛ ص۵۹ح۲۴۱ ؛ ص۷۸ح۳۲۷ و ....
«1⃣»
✅ جنگ های رَدّه
❗️نقش #خالد_بن_ولید در قلع و قمع مخالفین خلیفه اول - کسانی که به جهت پیمان غدیر حاضر به پرداخت زکات به ابوبکر نبودند!
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
#باید_بدانیم : در آغاز خلافت ابوبکر , انصار همراهی لازم را با وی نداشتند. به همین جهت قریش و مهاجران به دفاع از خلافت ابوبکر پرداختند.(۱)
مدتی پس از تثبیت نسبی اوضاع در مدینه , جنگ هایی به نام جنگ های رده (=جنگ با مرتدان) صورت گرفت. در تاریخ ، این جنگ ها با مدعیان دروغین نبوت و مرتدین پس از پیامبر اکرم مشهور شده است. این مدعیان در زمان رسول خدا نیز سر بلند کرده بودند اما به ظاهر اساس عرض اندام ایشان در دوران نبودِ پیامبر و خلافت ابوبکر است.
🔻برخی شروع این جنگ ها را در اواخر عمر ابوبکر و در آغاز سال ۱۳هجری میدانند.(۲)
این بدین معناست که با آغاز سال ۱۳ قمری پایههای حکومت خلیفه پس از گذشت ۲۲ماه به نوعی مستحکم شده بود که او امکان لشکرکشی به مناطق دور و نزدیک را پیدا کرده بود. اما به ظاهر جنگ های رده از آغازین ماههای سال ۱۲ شروع شده بود و در سال ۱۳ به نوعی فتوحات آغاز گردید که تکمیل آن را خلیفه دوم در زمان خودش به عهده گرفت.
🔻عده ای از مورخین، جنگ های رده را بیشتر تسویه حساب دستگاه خلافت با مخالفین مسلمان خود میدانند تا جنگ با مرتدان(۳)؛
اینگونه به نظر میرسد که کسانی که در غدیر حضور داشتند و امیرمومنان علیهالسلام را خلیفه میدانستند ،
از پرداخت زکات به ابوبکر با عنوان خلیفهٔ پس از پیامبر سر باز میزدند.(۴)
در تاریخ ثبت شده است که:
▫️«جاءته وفود العرب مرتدين يقرون الصلوة و يمنعون الزكاة» (۵:ر.ک: تصویر الحاقی)
«گروههای مرتد عرب(❗️) نزد ابوبکر میآمدند که #نماز میخواندند اما زکات نمیدادند»
و ابوبکر آگاهانه فرمان داد که:
✖️«والله لاقاتلن من فرق بين الصلاة و الزكاة»(۶)
«به خدا قسم با هر کس بین نماز و زکات فرق بگذارد(: یعنی نماز بخواند اما زکات ندهد)جنگ و قتال میکنم.»
👈👈 یعنی در نظر خلیفه و تاریخ نگاران سنی مسلک، کسی که برای خدا نماز میخوانْد اما به خلیفه زکات نمیداد ،
مرتد محسوب میشده است.❗️
اینان به همین جرم از دم تیغ سپاهیان خلیفه گذشتند.
در منابع بیشماری از اهل تسنن تصریح شده است که عدهای از اینان اعلام کردند که مسلمان هستند.(۷) هم چنین تاکید شده که آنان گفتهاند: نماز میخوانند اما به ابوبکر زکات نمیدهند. اصرار دیگر صحابه و حتی شخص عمر بن خطاب برای مدارا و جنگ نکردن با آنان، ابوبکر را آرام نمیکند.(۸)
شدت ابوبکر در این کار به حدی بود که عمَر را هم به سستی متهم کرد و در مقابل اعتراض او لباس عمر را میکشد و ریشش را گرفته،
گفت:
✖️« جبار في الجاهلية خوار فير الإسلام فبماذا ٱتٱلفهم....قبض رسول الله و ارتفع الوحي»
✖️«تویی که در زمان جاهلیت ستمگر و جبار بودی و بر مسلمانان سخت میگرفتی و شکنجهشان میکردی، هم اینک خواری را پیشه ساختی؟ به چه چیز قلب مردمان را به خود نزدیک کنم؟ با شعر و یا سحر؟ دیگر وحی نیست تا به آن تمسک کنم!.... »
و آنگاه دستور توبیخ #ابوموسی_اشعری
را میدهد! (۹) که گویا به ظاهر نسبت به فرمان سختگیری خلیفه برای جمعآوری #خونین زکات خودداری کرده بود.
او با این ترفند نه تنها عمر را منکوب کرد بلکه سیاست جمع زکات را نیز دیکته نمود و در مدارک آمده است که یاد کرده بود حتی اگر کسی یک طناب بیارزش را - که پای شتر را با آن میبستند - برای زکات ندهد با او خواهد جنگید.
به هر روی در این ماجرا تاریخ تصریح دارد که اطرافیان خلیفه اصرار داشتند که خلیفه با کسانی که زکات را پرداخت نمیکردهاند با نرمی برخورد کند.
استدلال آنان این بود که پیامبر صلیالله علیه و آله هر کس را که گویندهٔ «لااله الا الله» بوده است, در جان و مال امان میدادهاست.
خلیفه بیتوجه به این سخنان میگفته است که: هر کس که بین نماز و دادن زکات فاصله بیندازد با او خواهم جنگید. البته عمر بن خطاب بعدها به این ایستادگی و شجاعت ابوبکر آفرین گفته است ؛ (۱۰)
میگویند عمر را دیدهاند که در انظار سر ابوبکر را به جهت همین استقامت میبوسیده است!
جالب آنکه در مواردی زکات جمع شده را مسئول جمع آوری به صاحبانش برمیگرداند و اعلام میکرد که با فوت پیامبر او زکات را به کس دیگری تحویل نمیدهد و میگفت:
«مسلمانان مال خود را بردارید»
____________
۱- تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۲۸
۲- البدایة و النهايه ج٧ص٣
۳- تاریخ سیاسی اسلام ج۲ص۲۸۵
۴-الفتوح ج۱ص۵۸
۵- تاریخ طبری ج۳ص۲۲۰ (ر.ک: تصویر الحاقی)
۶- صحیح بخاری مکتبة العصرية احادیث ۱۳۹۸,۱۳۹۹,۱۴۵۴,۱۴۵۶,۱۴۵۷
۷- البدء و التاریخ ج۵ص۱۵۵
۸-. البدایة و النهاية ج۶ص۳۱۱
۹- ابوبکر الصدیق ج۱ص۲۷۸
۱۰- مسند احمد ج۱ص۲۰ح۶۸ ؛ ص۳۳ح۱۱۸ ؛ ص۵۹ح۲۴۱ ؛ ص۷۸ح۳۲۷ و ....
«1⃣»
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
❗️اظهارات عجیب و پر اشکال آقای قاسمیان در مورد حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام!!! 🔚 نقد اظهارات تأسف بار آقای قاسمیان و پاسخ به مواردی مانند چرایی کارگزاری فردی چون #زیاد_بن_ابیه در حکومت علوی ، در بیان شیوای استاد ناصر دیبایی در ادامه↓↓↓↓↓ https://t.me/borrhan/51448
mr.dibaei
<unknown>
✅ پاسخ به شبهه پراکنیهای جناب قاسمیان در خصوص حکومت عدل امیرالمؤمنین علیهالسلام توسط استاد ناصر دیبایی
#زیاد_بن_ابیه
#اشعث_بن_قیس
#مالک_اشتر #کمیل #حج
#ترور #تبوک #ابوموسی_اشعری
ماجرای جناب کمیل هم اشاره به ماجرای عملیات تروریستی فرستادگان معاویه در سرحدات قلمرو حضرت امیر علیه السلام است. به ولایتی که تحت سرپرستی جناب کمیل ره، بود شبیخون زدند و گریختند. ایشان بعداً دست به برخی اقدامات تلافی جویانه زد؛ که حضرت ع آن اقدامات را نکوهش فرمودند.
یک چنان رهبری سلام الله علیه، چنین نمایندهای را مورد عتاب قرار می دهد. ربطی به امثال بنده ندارد که فضولی و اظهار نظر بیجا بکنیم. بند نعال جناب کمیل از هزاران ... باارزش تر است.
#حکومت_علوی (۱۳۱)
@borrhan
#زیاد_بن_ابیه
#اشعث_بن_قیس
#مالک_اشتر #کمیل #حج
#ترور #تبوک #ابوموسی_اشعری
ماجرای جناب کمیل هم اشاره به ماجرای عملیات تروریستی فرستادگان معاویه در سرحدات قلمرو حضرت امیر علیه السلام است. به ولایتی که تحت سرپرستی جناب کمیل ره، بود شبیخون زدند و گریختند. ایشان بعداً دست به برخی اقدامات تلافی جویانه زد؛ که حضرت ع آن اقدامات را نکوهش فرمودند.
یک چنان رهبری سلام الله علیه، چنین نمایندهای را مورد عتاب قرار می دهد. ربطی به امثال بنده ندارد که فضولی و اظهار نظر بیجا بکنیم. بند نعال جناب کمیل از هزاران ... باارزش تر است.
#حکومت_علوی (۱۳۱)
@borrhan
#معاویه
#عبدالله_بن_عمر
#ابوموسی_اشعری
🟨 معاویه سلطانِ رشوه
┄┅━🜋𖣐﴾﷽﴿𖣐🜋━┅┄
💸معاویه مثل همه خلفاۍ اهلسنت، سلطه خود را مدیون سیاستِ «ترویع و تطمیع» یا همان «زر و زور» بود؛
وۍ براۍ بیعت خود و فرزندش﴿لَعَنَهُما الله﴾ با اعطاۍ رشوه هاۍ ڪلان به طمعڪارانۍ ڪه مثل خودش مشرب نفاق دارند، بیعت میگرفت و سرانجام به خلیفه پنجم اهلسنت تبدیل شد!
⫸در این پست به دو صحنه از رشوههای معاویه اشاره میڪنیم:
🅰⇜رشوه معاویه به ابوموسۍاشعرۍ!
آن منافقِ اشعری جایگاهۍ نداشت، ولی با این وجود بنگرید که معاویه برای بیعت وۍ حاضر بود چه خرجۍ ڪند:
💰⇠ابوموسی اشعری می گوید معاویه به من نامه نوشت و گفت:«سلام علیک اما بعد، #عمروعاص با من [طبق شروطی] بیعت کرد و به خداوند سوگند میخورم که اگر تو با من براساس آنچه که عمرو بن العاص بیعت کرد بیعت کنی یکی از پسرانت را بر فرمانروایی بصره میفرستم ودیگری را به فرمانروایی کوفه خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بی پاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد».
⇠متن عربۍ:قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ وَعَمْرُو الْكِلابِيُّ وَيَعْقُوبُ الْحَضْرَمِيُّ قَالُوا: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ الْمُغِيرَةِ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ هِلالٍ عن أبي بردة قال: قَالَ أَبُو مُوسَى: كَتَبَ إِلَيَّ مُعَاوِيَةُ: سَلامٌ عَلَيْكَ. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَايَعَنِي عَلَى الَّذِي قَدْ بَايَعَنِي عَلَيْهِ وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ بَايَعْتَنِي عَلَى مَا بَايَعَنِي عَلَيْهِ لأَبْعَثَنَّ ابْنَيْكَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالآخَرُ عَلَى الْكُوفَةِ. وَلا يُغْلَقُ دُونَكَ بَابٌ. وَلا تقضي دونك حاجة.
📚📕الطبقات الكبرۍ ج:۴ ص:۸۴
⫸معاویه﴿لَعَنَهُ الله﴾ بابت بیعت منافقۍ مثل ابوموسۍ اشعرۍ حاضر بود ولایت امر دو شهر بزرگ را به فرزندانش بسپارد!
ادامه روایت نشان میدهد با وجود اینڪه ابوموسۍ پیشنهاد او را رد کرده ولی فرزندش ابوبرده پذیرفته بود.
[👈🏼👈🏼 به خاطر داشته باشید : ۱- رد رشوه را ابوموسی اشعری خود ادعا نموده است! ۲- نه معاویه، نه ابوموسی نه ابن سعد و نه سلسلۀ روات این حدیث، ابداً مورد تایید ما نیستند.
ما به #قاعده_الزام و اسکات خصم به روایت خود آنان که طبق شروط علمای خودشان صحیح است استناد میکنیم و آنها نمیتوانند در پیشنهاد این رشوه هنگفت خدشهای وارد کنند.]
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🅱⇜رشوه معاویه به عبدالله بن عمر!
این بار معاویه براۍ بیعت «یزید» رشوه ای 100,000 دینارۍ به عبدالله بن عمر میدهد!
💰به سند صحیح: معاویه برای ابن عمر صدهزار دینار فرستاد، پس وقتی که خواست برای #یزید بیعت بگیرد، ابن عمر گفت: «میبینم که معاویه پول را برای آن بیعت فرستاد، پس دینِ من، نزد من ارزان است!»
⇠متن عربۍ:قَالَ: أَخْبَرَنَا عَارِمُ بْنُ الْفَضْلِ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ نَافِعٍ أَنَّ مُعَاوِيَةَ بَعَثَ إِلَى ابْنِ عُمَرَ بِمِائَةِ أَلْفٍ. فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يُبَايِعَ لِيَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: أَرَى ذَاكَ أَرَادَ. إِنَّ دِينِي عِنْدِي إِذًا لَرَخِيصٌ.
📚📕الطبقات الكبرۍ ج:۴ ص:۱۳۸
✍🏻ابن حجر مینویسد: «یعنۍ عطای آن پول به خاطر وقوع #بیعت است»
يَعْنِي عَطَاءَ ذَلِكَ الْمَالِ لِأَجْلِ وُقُوعِ الْمُبَايَعَةِ
فتح البارۍ ج:۱۳ ص:۷۰
❗️بدین خاطر بعدها ابن عمر جانانه پاۍ بیعت یزید ایستاد و خلع ڪنندگان یزید را خائن به خدا و پیامبر صلیالله علیه و آله معرفۍ ڪرد!
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📜حڪم رشـوه📜
📌صلابۍ در مورد این عمل معاویه میگوید: «ابن عمر میدید که گرفتن دراهم برای بیعت جایز نیست، زیرا از باب رشوه است».
«وكان ابن عمر يرى أنه لا يجوز أن يؤخذ على البيعة الدراهم، لأنها من باب الرشوة»
الدولة الأموية ج:۱ ص:۴۱۸
✍🏻براساس شرع مقدّس اسلام، رشوه حرام و از اعظم ڪبائر است بدین سبب رسول معظّم صلیالله علیه و آله «رشوه دهنده» و «رشوه گیرنده» را لعن فرمود:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى حَدَّثَنَا أَبُوعَامِرٍ العَقَدِيُّ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي ذِئْبٍ عَنْ الحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الرَّاشِيَ وَالمُرْتَشِيَ»
⇠ترجمه: «رسول الله صلیالله علیه و آله رشوه دهنده و رشوه گیرنده را لعن ڪرد»
📚📕سنن الترمذۍ ج:۳ ص:۶۱۵
✅🔚✅ پس رشوه یکۍ از ده ها موجبات لعن است ڪه معاویه انجام داده است؛ و همانند اهل سقیفه پایه هاۍ حڪومت خود را با تطمیع سست ایمان ها و حذف مؤمنین تحڪیم ڪرد!
اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اَللَّعْنَةُ أَبَدَ اَلْآبِدِينَ
➖➖➖➖
@borrhan
#عبدالله_بن_عمر
#ابوموسی_اشعری
🟨 معاویه سلطانِ رشوه
┄┅━🜋𖣐﴾﷽﴿𖣐🜋━┅┄
💸معاویه مثل همه خلفاۍ اهلسنت، سلطه خود را مدیون سیاستِ «ترویع و تطمیع» یا همان «زر و زور» بود؛
وۍ براۍ بیعت خود و فرزندش﴿لَعَنَهُما الله﴾ با اعطاۍ رشوه هاۍ ڪلان به طمعڪارانۍ ڪه مثل خودش مشرب نفاق دارند، بیعت میگرفت و سرانجام به خلیفه پنجم اهلسنت تبدیل شد!
⫸در این پست به دو صحنه از رشوههای معاویه اشاره میڪنیم:
🅰⇜رشوه معاویه به ابوموسۍاشعرۍ!
آن منافقِ اشعری جایگاهۍ نداشت، ولی با این وجود بنگرید که معاویه برای بیعت وۍ حاضر بود چه خرجۍ ڪند:
💰⇠ابوموسی اشعری می گوید معاویه به من نامه نوشت و گفت:«سلام علیک اما بعد، #عمروعاص با من [طبق شروطی] بیعت کرد و به خداوند سوگند میخورم که اگر تو با من براساس آنچه که عمرو بن العاص بیعت کرد بیعت کنی یکی از پسرانت را بر فرمانروایی بصره میفرستم ودیگری را به فرمانروایی کوفه خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بی پاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد».
⇠متن عربۍ:قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ وَعَمْرُو الْكِلابِيُّ وَيَعْقُوبُ الْحَضْرَمِيُّ قَالُوا: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ الْمُغِيرَةِ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ هِلالٍ عن أبي بردة قال: قَالَ أَبُو مُوسَى: كَتَبَ إِلَيَّ مُعَاوِيَةُ: سَلامٌ عَلَيْكَ. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَايَعَنِي عَلَى الَّذِي قَدْ بَايَعَنِي عَلَيْهِ وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ بَايَعْتَنِي عَلَى مَا بَايَعَنِي عَلَيْهِ لأَبْعَثَنَّ ابْنَيْكَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالآخَرُ عَلَى الْكُوفَةِ. وَلا يُغْلَقُ دُونَكَ بَابٌ. وَلا تقضي دونك حاجة.
📚📕الطبقات الكبرۍ ج:۴ ص:۸۴
⫸معاویه﴿لَعَنَهُ الله﴾ بابت بیعت منافقۍ مثل ابوموسۍ اشعرۍ حاضر بود ولایت امر دو شهر بزرگ را به فرزندانش بسپارد!
ادامه روایت نشان میدهد با وجود اینڪه ابوموسۍ پیشنهاد او را رد کرده ولی فرزندش ابوبرده پذیرفته بود.
[👈🏼👈🏼 به خاطر داشته باشید : ۱- رد رشوه را ابوموسی اشعری خود ادعا نموده است! ۲- نه معاویه، نه ابوموسی نه ابن سعد و نه سلسلۀ روات این حدیث، ابداً مورد تایید ما نیستند.
ما به #قاعده_الزام و اسکات خصم به روایت خود آنان که طبق شروط علمای خودشان صحیح است استناد میکنیم و آنها نمیتوانند در پیشنهاد این رشوه هنگفت خدشهای وارد کنند.]
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🅱⇜رشوه معاویه به عبدالله بن عمر!
این بار معاویه براۍ بیعت «یزید» رشوه ای 100,000 دینارۍ به عبدالله بن عمر میدهد!
💰به سند صحیح: معاویه برای ابن عمر صدهزار دینار فرستاد، پس وقتی که خواست برای #یزید بیعت بگیرد، ابن عمر گفت: «میبینم که معاویه پول را برای آن بیعت فرستاد، پس دینِ من، نزد من ارزان است!»
⇠متن عربۍ:قَالَ: أَخْبَرَنَا عَارِمُ بْنُ الْفَضْلِ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ نَافِعٍ أَنَّ مُعَاوِيَةَ بَعَثَ إِلَى ابْنِ عُمَرَ بِمِائَةِ أَلْفٍ. فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يُبَايِعَ لِيَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: أَرَى ذَاكَ أَرَادَ. إِنَّ دِينِي عِنْدِي إِذًا لَرَخِيصٌ.
📚📕الطبقات الكبرۍ ج:۴ ص:۱۳۸
✍🏻ابن حجر مینویسد: «یعنۍ عطای آن پول به خاطر وقوع #بیعت است»
يَعْنِي عَطَاءَ ذَلِكَ الْمَالِ لِأَجْلِ وُقُوعِ الْمُبَايَعَةِ
فتح البارۍ ج:۱۳ ص:۷۰
❗️بدین خاطر بعدها ابن عمر جانانه پاۍ بیعت یزید ایستاد و خلع ڪنندگان یزید را خائن به خدا و پیامبر صلیالله علیه و آله معرفۍ ڪرد!
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📜حڪم رشـوه📜
📌صلابۍ در مورد این عمل معاویه میگوید: «ابن عمر میدید که گرفتن دراهم برای بیعت جایز نیست، زیرا از باب رشوه است».
«وكان ابن عمر يرى أنه لا يجوز أن يؤخذ على البيعة الدراهم، لأنها من باب الرشوة»
الدولة الأموية ج:۱ ص:۴۱۸
✍🏻براساس شرع مقدّس اسلام، رشوه حرام و از اعظم ڪبائر است بدین سبب رسول معظّم صلیالله علیه و آله «رشوه دهنده» و «رشوه گیرنده» را لعن فرمود:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى حَدَّثَنَا أَبُوعَامِرٍ العَقَدِيُّ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي ذِئْبٍ عَنْ الحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الرَّاشِيَ وَالمُرْتَشِيَ»
⇠ترجمه: «رسول الله صلیالله علیه و آله رشوه دهنده و رشوه گیرنده را لعن ڪرد»
📚📕سنن الترمذۍ ج:۳ ص:۶۱۵
✅🔚✅ پس رشوه یکۍ از ده ها موجبات لعن است ڪه معاویه انجام داده است؛ و همانند اهل سقیفه پایه هاۍ حڪومت خود را با تطمیع سست ایمان ها و حذف مؤمنین تحڪیم ڪرد!
اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اَللَّعْنَةُ أَبَدَ اَلْآبِدِينَ
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#صفین
⁉️❔ آیا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام اهل #جمل و صفّین را مؤمن میدانستند؟
پاسخ بر اساس کتب اهلسنت
💡۱۲/صفر واقعه حکمیت در صفین
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
「🔷」دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در ڪتب اهل سنت، همانند ڪتب شیعـه ڪفر معاویة و لشڪر او را نشان میدهد.
『❶』اهل صفّین، باقۍ مانده هاۍ مشرڪین
امیرالمؤمنین در روایت صحیح به لشڪریانش فرمودند:«بروید به سوۍ باقیمانده هاۍ احزاب، بروید سوۍ یاران #شیطان، بروید سوۍ کسۍ که میگوید خدا و رسولش ڪذب گفتند.»
حَدَّثَنَا الْجَوْهَرِيُّ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ شَبَّةَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَيْرِيُّ حَدَّثَنَا سعيد بن خازم عَن الْأَعْمَشُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ قَيْسٍ عَنْ قَيْسِ بْنِ أَبِي حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ انْفِرُوا إِلَى بَقِيَّةِ الأَحْزَابِ انْفِرُوا إِلَى أَوْلِيَاءِ الشَّيْطَانِ انْفِرُوا إِلَى مَنْ يَقُولُ كَذَبَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ
📚📕تصحيفات المحدثين ج:۲ ص:۵۵۱
『❷』لعن ونفـرین #معاویه و یارانش
با سند صحیح: امام علۍ علیهالسلام در قنوت نماز خود میفرمود «خداوندا معاویه وپیروانش را #نابود فرما،و #عمروعاص و پیروانش و ابوالسلمی و پیروانش و عبدالله بن قیس ( #ابوموسی_اشعری *) و پیروانش را هلاکت فرما».
حَدَّثَنَا هُشَيْمٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا حُصَيْنٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَعْقِلٍ، قَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ عَلِيٍّ صَلَاةَ الْغَدَاةِ، قَالَ: فَقَنَتَ، فَقَالَ فِي قُنُوتِهِ: «اللَّهُمَّ عَلَيْكَ بِمُعَاوِيَةَ وَأَشْيَاعِهِ، وَعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَأَشْيَاعِهِ، وَأَبِي السُّلَمِيِّ وَأَشْيَاعِهِ، وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَيْسٍ وَأَشْيَاعِهِ»
📚📕مصنف ابن أبۍشيبه ج:۲ ص:۱۰۸
(ر.ک: تصویر الحاقی)
⎔مضافاً بر روایت فوق،برحسب روایت معتبرۍ ڪه طبرۍ نقل ڪرده، امیرالمومنین علۍ علیهالسلام به صراحت معاویه و افراد مذکور را #لعـن میڪرد:
حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عِيسَى، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خَالِدِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَعْقِلٍ، قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ عَلِيٍّ الْمَغْرِبَ، فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ، قَالَ: «اللَّهُمَّ الْعَنْ فُلَانًا وَفُلَانًا وَأَبَا فُلَانٍ وَأَبَا فُلَانٍ»
📚📕تهذيب الآثار ج:۱ ص:۳۴۵
این روایت مثل روایت قبل از طریق عبدالرحمن بن معقل است، وشامل ۴اسم است ولی دست های امانتدار محدثین اهل سنت به جای اسم های اصلۍ، #تحریف کرده و واژهٔ «فلان» را ادراج ڪردند.
『❸』ڪُفر پنهان اهل صفّیـن
⎔نیڪ است در این خصوص به دیدگاه نزدیڪترین یار امیرالمؤمنین یعنۍ "عمار" استناد ڪنیم
حضرت عمار فرمود: «به خدا سوگند[معاویہ وپیروانش] اسلام نیاوردند بلکه تسلیم شدند و کفرشان را پنهان کردند و تا یارانۍ یافتند آن را آشکار کردند.»
حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنا جَرِير، عَنِ الأَعْمَش، عَنْ مُنْذِرٍ الثَّوْرِيّ، عَنْ سَعْد بْنِ حُذَيْفَة، قَالَ: قَالَ عَمَّار: وَاللَّهِ مَا أَسْلَموا ولَكِنَّهُم اسْتَسْلَمُوا وأسرُّوا الْكُفْر حَتَّى وَجَدُوا عَلَيْهِ أَعْوَانًا فأَظْهَروه.
📚📕التاريخ الكبير، ج:۲ ص:۹۹۱
『⚠️』درحاصل، دریافتیم که امیرالمؤمنین علی علیه السلام ویژگۍ های ذیل را براۍ معاویه و لشڪریان او قائل است:
①باقیمانده هاۍ احزاب مشرکین
②تڪذیب ڪننده های خدا وپیامبر
③یاوران شـیطــان
④ملعون و نفرین شـده
⑤تلمیذ ممتاز مڪتب امام علۍ علیهالسلام عمار بن یاسر آنهارا ڪافر میداند.
🔚✅🔚لذا نسبت دادن #ایمان به اهل #جمل و #صفین از جانب امیرالمؤمنین علیهالسلام که در گروههای وهابی تبلیغ میشود ، افترایۍ عظیم و دروغۍ آشکار است؛ و بنابر احادیث متواتر نبوۍ و آثار امیرالمومنین علی علیهالسلام سران دشمنان حضرت امیر یعنۍ معاویه و طلحه و زبیر و #عایشه سرچشمه کفر و نفاق هستند.
(*) ابوموسی همان عبدالله بن قیس اشعری است. لعنة الله علیه. او در تحکیم، طمع داشت که هم امیر مؤمنان علیهالسلام و هم معاویۀ لعین را خلع، و سپس، #عبدالله_بن_عمر را خلیفه کند.
➖➖➖➖➖
@borrhan
⁉️❔ آیا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام اهل #جمل و صفّین را مؤمن میدانستند؟
پاسخ بر اساس کتب اهلسنت
💡۱۲/صفر واقعه حکمیت در صفین
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
「🔷」دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در ڪتب اهل سنت، همانند ڪتب شیعـه ڪفر معاویة و لشڪر او را نشان میدهد.
『❶』اهل صفّین، باقۍ مانده هاۍ مشرڪین
امیرالمؤمنین در روایت صحیح به لشڪریانش فرمودند:«بروید به سوۍ باقیمانده هاۍ احزاب، بروید سوۍ یاران #شیطان، بروید سوۍ کسۍ که میگوید خدا و رسولش ڪذب گفتند.»
حَدَّثَنَا الْجَوْهَرِيُّ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ شَبَّةَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَيْرِيُّ حَدَّثَنَا سعيد بن خازم عَن الْأَعْمَشُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ قَيْسٍ عَنْ قَيْسِ بْنِ أَبِي حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ انْفِرُوا إِلَى بَقِيَّةِ الأَحْزَابِ انْفِرُوا إِلَى أَوْلِيَاءِ الشَّيْطَانِ انْفِرُوا إِلَى مَنْ يَقُولُ كَذَبَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ
📚📕تصحيفات المحدثين ج:۲ ص:۵۵۱
『❷』لعن ونفـرین #معاویه و یارانش
با سند صحیح: امام علۍ علیهالسلام در قنوت نماز خود میفرمود «خداوندا معاویه وپیروانش را #نابود فرما،و #عمروعاص و پیروانش و ابوالسلمی و پیروانش و عبدالله بن قیس ( #ابوموسی_اشعری *) و پیروانش را هلاکت فرما».
حَدَّثَنَا هُشَيْمٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا حُصَيْنٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَعْقِلٍ، قَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ عَلِيٍّ صَلَاةَ الْغَدَاةِ، قَالَ: فَقَنَتَ، فَقَالَ فِي قُنُوتِهِ: «اللَّهُمَّ عَلَيْكَ بِمُعَاوِيَةَ وَأَشْيَاعِهِ، وَعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَأَشْيَاعِهِ، وَأَبِي السُّلَمِيِّ وَأَشْيَاعِهِ، وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَيْسٍ وَأَشْيَاعِهِ»
📚📕مصنف ابن أبۍشيبه ج:۲ ص:۱۰۸
(ر.ک: تصویر الحاقی)
⎔مضافاً بر روایت فوق،برحسب روایت معتبرۍ ڪه طبرۍ نقل ڪرده، امیرالمومنین علۍ علیهالسلام به صراحت معاویه و افراد مذکور را #لعـن میڪرد:
حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عِيسَى، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خَالِدِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَعْقِلٍ، قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ عَلِيٍّ الْمَغْرِبَ، فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ، قَالَ: «اللَّهُمَّ الْعَنْ فُلَانًا وَفُلَانًا وَأَبَا فُلَانٍ وَأَبَا فُلَانٍ»
📚📕تهذيب الآثار ج:۱ ص:۳۴۵
این روایت مثل روایت قبل از طریق عبدالرحمن بن معقل است، وشامل ۴اسم است ولی دست های امانتدار محدثین اهل سنت به جای اسم های اصلۍ، #تحریف کرده و واژهٔ «فلان» را ادراج ڪردند.
『❸』ڪُفر پنهان اهل صفّیـن
⎔نیڪ است در این خصوص به دیدگاه نزدیڪترین یار امیرالمؤمنین یعنۍ "عمار" استناد ڪنیم
حضرت عمار فرمود: «به خدا سوگند[معاویہ وپیروانش] اسلام نیاوردند بلکه تسلیم شدند و کفرشان را پنهان کردند و تا یارانۍ یافتند آن را آشکار کردند.»
حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنا جَرِير، عَنِ الأَعْمَش، عَنْ مُنْذِرٍ الثَّوْرِيّ، عَنْ سَعْد بْنِ حُذَيْفَة، قَالَ: قَالَ عَمَّار: وَاللَّهِ مَا أَسْلَموا ولَكِنَّهُم اسْتَسْلَمُوا وأسرُّوا الْكُفْر حَتَّى وَجَدُوا عَلَيْهِ أَعْوَانًا فأَظْهَروه.
📚📕التاريخ الكبير، ج:۲ ص:۹۹۱
『⚠️』درحاصل، دریافتیم که امیرالمؤمنین علی علیه السلام ویژگۍ های ذیل را براۍ معاویه و لشڪریان او قائل است:
①باقیمانده هاۍ احزاب مشرکین
②تڪذیب ڪننده های خدا وپیامبر
③یاوران شـیطــان
④ملعون و نفرین شـده
⑤تلمیذ ممتاز مڪتب امام علۍ علیهالسلام عمار بن یاسر آنهارا ڪافر میداند.
🔚✅🔚لذا نسبت دادن #ایمان به اهل #جمل و #صفین از جانب امیرالمؤمنین علیهالسلام که در گروههای وهابی تبلیغ میشود ، افترایۍ عظیم و دروغۍ آشکار است؛ و بنابر احادیث متواتر نبوۍ و آثار امیرالمومنین علی علیهالسلام سران دشمنان حضرت امیر یعنۍ معاویه و طلحه و زبیر و #عایشه سرچشمه کفر و نفاق هستند.
(*) ابوموسی همان عبدالله بن قیس اشعری است. لعنة الله علیه. او در تحکیم، طمع داشت که هم امیر مؤمنان علیهالسلام و هم معاویۀ لعین را خلع، و سپس، #عبدالله_بن_عمر را خلیفه کند.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
🟥 تازیانهٔ عُمَر
#قسمت_اول
﷽
🔻عبارت «دره و تازیانه خلیفه» به صورت ضربالمثلی در تاریخ به یادگار مانده است.
عمر با وسایل مختلف مردم را تنبیه میکرد که از همان آغاز حکومت همدم دایمی او شده بود.
با مرگ خلیفه اول ابوبکر ، عمر مردم را با نواختن چوب بر سرشان نشانید تا وصیت ابوبکر برای مردم خوانده شود؛ «عمر پس از من خلیفهٔ شماست.» و این سرآغازی بود بر مصاحبت همیشگی خلیفه با تازیانه ، چوب ، دره و هر چیزی که به کمک آن دیگران توسط او تنبیه شوند.
🔖او مردم را به هر عنوانی به زیر تازیانه خویش میگرفت:
- بودند بسیاری که به جرم خواندن کتابی غیر از قرآن شلاق خوردند.
- حتی اگر کسی کتابی از انبیاء گذشته را میخواند و یا آن را استنساخ میکرد، باید تن خویش را برای تنبیه با تازیانه آماده میساخت. این در حالی است که او خود پیش از آن بارها کتب پیشینیان را نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله میخواند و ادعا میکرد که مطالب مهمی در آن یافته است
- حتی پرسیدن معانی قرآن نیز پاسخی این چنین داشت!
- در یک مورد حتی فردی که ادعا داشت آیهای از قرآن را فهمیده که شدیدترین آیه در قرآن است نیز از تازیانه خلیفه بیبهره نماند!
- جالب آنکه نوشتن خود قرآن هم در مرام خلیفه خالی از خطر نبود، گاهی خلیفه از این که فردی قرآن را با خط ریز نوشته
- و یا دیگری «بسمالله» را بدون دندانه رسم کرده بود ناخرسند میگردید و این تازیانه بود که کاتبان را هدف قرار میداد
- گاهی غلطهای املایی دلیلی برای به حرکت درآمدن شلاق عمر بود. گفته شده #ابوموسی_اشعری فرماندار خلیفه در کوفه در نامهای که باید اینگونه باشد «من ابیموسی...» با این عبارت شروع شده بود «من ابوموسی..» خلیفه را مخاطب قرار داد. عمر با دیدن این غلط نحوی به ابوموسی اشعری نوشت که منشی را شلاق زده و برکنار کند
- مسلمانان باید قرآن را بلد میبودند و اگر اهل بادیه توسط خلیفه آزمایش میشدند و چیزی از قرآن نمیدانستند باز هم تازیانه عمر بود که آنان را نوازش میکرد
- در نقطهٔ مقابل ، بلد بودن حدیث و انتشار آن جرم بود و این ناقلان حدیث بودند که طعم تلخ تازیانه را بسیار چشیدند. طرفه آنکه خلیفه خود با استناد به حدیث ادعایی «خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمیشود» امیرمؤمنان علیهالسلام را از خلافت دور کرد، و با حدیث جعلی « انبیاء ارث نمیگذارند» بسیاری از اموال اهلبیت را مصادره کرده بود
✖️شوربختانه در نماز خواندن نیز مردم باید منتظر وقایعی مشابه میبودند
- گفتن «حی علی خیرالعمل» در اذان خلیفه را خوش نمیآمد و گوینده مستحق کتک و تنبیه بود
- فراوان بودند کسانی که به علت خواندن نماز در غیر وقت آن مانند هنگام طلوع آفتاب و یا غروب آن
- خواندن نماز پیش از ظهر ، خواندن نماز بین عصر و نماز مغرب
- و حتی خواندن نمازهای مستحبی
- و جلو و عقب ایستادن در صف نماز تازیانه خورده بودند.
- وی حتی بعد از پایان نماز عشاء مردمان را کتک میزد تا صفهای نماز را ترک کنند و متفرق شوند، شب نشینی بعد از نماز عشاء هم حکمش شلاق بود تا مردم زودتر به منزل بروند و بخوابند.
✖️این تنها نماز و کتاب خواندن نبود که تازیانهٔ خلیفه را به پرواز درمیآورد. گاهی دلایل تنبیه مردم توسط خلیفه انسان را به خنده وامیدارد!
- بودند کسانی که به جرم سر راه خلیفه قرار گرفتن
- بالا بردن دستشان برای رفع خستگی
- وضو گرفتن زنان و مردان از یک حوض
- لباس گران قیمت پوشیدن
- گذاشتن بار زیاد بر روی شتران
- قصهگویی و دانستانسرایی علیرغم اجازه گرفتن از شخص خلیفه....شلاق خوردهاند.
✖️برخی موارد به حدی خندهدار است که میتواند به عنوان طنز در مجلات فکاهی ثبت شود و از آن جمله این که
- خلیفه در یک مورد فردی را به باد کتک گرفت که او در هنگام قضای حاجت صدا کرده بود و تمرکز خلیفه را به هم زده بود!! البته در همین زمینه خلیفه حکم دیگری جعل کرد و ایستاده بول کردن را مفید میدانست و آن را با وجود نهی رسولخدا تشویق میکرد
- در جای دیگری فقیری بینوا از خلیفه کمک میخواهد و دریافت میکند. اما زمانی که نگاه خلیفه به انبان پر از نان سائل میافتد ، تازیانه وی سر فقیر را هدف قرار میدهد که « تو تاجری یا سائل»
- در جای دیگری او وارد خانه شد و دید همسرش عاتکه حصیری از بوریا روی زمین انداخته است. گفت:« این از کجا آمده است؟» پاسخ شنید که این هدیهای از ابوموسی اشعری است. گفتن این جمله کافی بود تا همسر عمر چنان تازیانهای بخورد که سرش کبود شود و البته در ادامه #ابوموسی_اشعری نیز از ضربه تازیانه بینصیب نماند!
✅🔚 تازیانه خلیفه نه به شرع ملتزم بود و نه به عقل؛ ضرب المثلی در تاریخ شد که«تازیانهٔ عمر از شمشیر حَجاج تیزتر و برندهتر است»البته که تازیانه خلیفه وسیلهای بسیار کارآمد در زمینه تثبیت سیاستهای او بود، سیاستی که او را منزوی کرد و در نهایت به هلاکت رسانید.
#حکومت_علوی #فرحة_الزهراء
@borrhan
#قسمت_اول
﷽
🔻عبارت «دره و تازیانه خلیفه» به صورت ضربالمثلی در تاریخ به یادگار مانده است.
عمر با وسایل مختلف مردم را تنبیه میکرد که از همان آغاز حکومت همدم دایمی او شده بود.
با مرگ خلیفه اول ابوبکر ، عمر مردم را با نواختن چوب بر سرشان نشانید تا وصیت ابوبکر برای مردم خوانده شود؛ «عمر پس از من خلیفهٔ شماست.» و این سرآغازی بود بر مصاحبت همیشگی خلیفه با تازیانه ، چوب ، دره و هر چیزی که به کمک آن دیگران توسط او تنبیه شوند.
🔖او مردم را به هر عنوانی به زیر تازیانه خویش میگرفت:
- بودند بسیاری که به جرم خواندن کتابی غیر از قرآن شلاق خوردند.
- حتی اگر کسی کتابی از انبیاء گذشته را میخواند و یا آن را استنساخ میکرد، باید تن خویش را برای تنبیه با تازیانه آماده میساخت. این در حالی است که او خود پیش از آن بارها کتب پیشینیان را نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله میخواند و ادعا میکرد که مطالب مهمی در آن یافته است
- حتی پرسیدن معانی قرآن نیز پاسخی این چنین داشت!
- در یک مورد حتی فردی که ادعا داشت آیهای از قرآن را فهمیده که شدیدترین آیه در قرآن است نیز از تازیانه خلیفه بیبهره نماند!
- جالب آنکه نوشتن خود قرآن هم در مرام خلیفه خالی از خطر نبود، گاهی خلیفه از این که فردی قرآن را با خط ریز نوشته
- و یا دیگری «بسمالله» را بدون دندانه رسم کرده بود ناخرسند میگردید و این تازیانه بود که کاتبان را هدف قرار میداد
- گاهی غلطهای املایی دلیلی برای به حرکت درآمدن شلاق عمر بود. گفته شده #ابوموسی_اشعری فرماندار خلیفه در کوفه در نامهای که باید اینگونه باشد «من ابیموسی...» با این عبارت شروع شده بود «من ابوموسی..» خلیفه را مخاطب قرار داد. عمر با دیدن این غلط نحوی به ابوموسی اشعری نوشت که منشی را شلاق زده و برکنار کند
- مسلمانان باید قرآن را بلد میبودند و اگر اهل بادیه توسط خلیفه آزمایش میشدند و چیزی از قرآن نمیدانستند باز هم تازیانه عمر بود که آنان را نوازش میکرد
- در نقطهٔ مقابل ، بلد بودن حدیث و انتشار آن جرم بود و این ناقلان حدیث بودند که طعم تلخ تازیانه را بسیار چشیدند. طرفه آنکه خلیفه خود با استناد به حدیث ادعایی «خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمیشود» امیرمؤمنان علیهالسلام را از خلافت دور کرد، و با حدیث جعلی « انبیاء ارث نمیگذارند» بسیاری از اموال اهلبیت را مصادره کرده بود
✖️شوربختانه در نماز خواندن نیز مردم باید منتظر وقایعی مشابه میبودند
- گفتن «حی علی خیرالعمل» در اذان خلیفه را خوش نمیآمد و گوینده مستحق کتک و تنبیه بود
- فراوان بودند کسانی که به علت خواندن نماز در غیر وقت آن مانند هنگام طلوع آفتاب و یا غروب آن
- خواندن نماز پیش از ظهر ، خواندن نماز بین عصر و نماز مغرب
- و حتی خواندن نمازهای مستحبی
- و جلو و عقب ایستادن در صف نماز تازیانه خورده بودند.
- وی حتی بعد از پایان نماز عشاء مردمان را کتک میزد تا صفهای نماز را ترک کنند و متفرق شوند، شب نشینی بعد از نماز عشاء هم حکمش شلاق بود تا مردم زودتر به منزل بروند و بخوابند.
✖️این تنها نماز و کتاب خواندن نبود که تازیانهٔ خلیفه را به پرواز درمیآورد. گاهی دلایل تنبیه مردم توسط خلیفه انسان را به خنده وامیدارد!
- بودند کسانی که به جرم سر راه خلیفه قرار گرفتن
- بالا بردن دستشان برای رفع خستگی
- وضو گرفتن زنان و مردان از یک حوض
- لباس گران قیمت پوشیدن
- گذاشتن بار زیاد بر روی شتران
- قصهگویی و دانستانسرایی علیرغم اجازه گرفتن از شخص خلیفه....شلاق خوردهاند.
✖️برخی موارد به حدی خندهدار است که میتواند به عنوان طنز در مجلات فکاهی ثبت شود و از آن جمله این که
- خلیفه در یک مورد فردی را به باد کتک گرفت که او در هنگام قضای حاجت صدا کرده بود و تمرکز خلیفه را به هم زده بود!! البته در همین زمینه خلیفه حکم دیگری جعل کرد و ایستاده بول کردن را مفید میدانست و آن را با وجود نهی رسولخدا تشویق میکرد
- در جای دیگری فقیری بینوا از خلیفه کمک میخواهد و دریافت میکند. اما زمانی که نگاه خلیفه به انبان پر از نان سائل میافتد ، تازیانه وی سر فقیر را هدف قرار میدهد که « تو تاجری یا سائل»
- در جای دیگری او وارد خانه شد و دید همسرش عاتکه حصیری از بوریا روی زمین انداخته است. گفت:« این از کجا آمده است؟» پاسخ شنید که این هدیهای از ابوموسی اشعری است. گفتن این جمله کافی بود تا همسر عمر چنان تازیانهای بخورد که سرش کبود شود و البته در ادامه #ابوموسی_اشعری نیز از ضربه تازیانه بینصیب نماند!
✅🔚 تازیانه خلیفه نه به شرع ملتزم بود و نه به عقل؛ ضرب المثلی در تاریخ شد که«تازیانهٔ عمر از شمشیر حَجاج تیزتر و برندهتر است»البته که تازیانه خلیفه وسیلهای بسیار کارآمد در زمینه تثبیت سیاستهای او بود، سیاستی که او را منزوی کرد و در نهایت به هلاکت رسانید.
#حکومت_علوی #فرحة_الزهراء
@borrhan
#زیاد_بن_ابیه (۱۳)
#تبعیض_نژادی (۲۰)
🗞 نامه #معاویه بن أبی سفیان به زیاد بن أبیه درباره ایرانیان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸این نامهی معاویه درباره ایرانیان که به زیاد بن ابیه برادر خوانده معاویه و سرپرست کوفه، خوزستان و فارس نوشته شده است.
نامهای است که به نقل از ابان بن ابی عیاش و از او، به نقل از سلیم آمده است.
متن این نامه توسط منشی زیاد بن ابیه که شیعه بوده، به سلیم که دوست نزدیکش بوده نشان داده شده است که آن را بخواند. با توجه به مضمون جالب این نامه، منشی زیاد بن ابیه، یا خود جناب سلیم، رونوشتی از آن برای خود برداشته است.
🔻متن این نامه، اینطور آغاز میشود:
«…اما بعد…، از من پرسیدهای که وظیفه تو در برابر قبایل عرب و غیرعرب چیست؟»
(و پس از شرحی درباره قبایل یمن و بنی ربیعه و بنی مضر نوبت به ایرانیان میرسد. در این زمینه در ناسخ التواریخ چنین آمده است:)
«… و اکنون میرسیم به این قومی که به نام موالی در میان امت اسلام به سر میبرند و قوم فارسی نام دارند. گوش کن زیاد، این مردم را باید ذلیل کرد.
←باید همان روشی که عمر (عمربن خطاب) آنها را میکوبید، طوری کوبیدشان که هرگز نتوانند سربردارند.
اینها جز با سیاست عمر اداره شدنی نیستند.
از عطایشان که حق عمومی اتباع اسلام است تا میتوانی بکاه.
در تقسیم خواربار تا میتوانی از سهمشان کم کن.
در جبهه جنگ آنها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از دیگران هدف حملات دشمن تازه نفس قرار گیرند.
سربازان آنها را به کار جادهسازی و هموار کردن راهها و کندن درختها بگمار و سعی کن هر چه دشواری و عذاب باشد نصیب این عجمها شود.
کاری کن که سنگینی بارها بر دوششان هرچه بیشتر فشار آورد. زیرا که اگر جز این باشد هوای عصیان خواهند کرد.
مراقب باش که این عجمها هرقدر هم صالح و متقی باشند بر صفوف جماعت در نماز پیش نمازی نکنند و در نمازجماعت در صف اول قرار نگیرند مگر آنکه عده اعراب برای تکمیل صفوف کافی نباشد و هرچند هم در فقه و قرآن دانشمند باشند بر مسند قضا ننشینند و بر هیچ شهری از شهر های اسلام والی یا حاکم نشوند و در معابر هرقدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هرچند هم پست و فرومایه باشد تقدیر نجویند و در ازدواج حق زناشویی با زن عرب نداشته باشند اما مردان عرب حق همسری با زنان فارسی را داشته باشند.
اینها همه سیاست عمر رضی الله عنه است و عمر شایسته است از امت محمد صلی الله علیه و خاصاً از #بنی_امیه شایسته ترین پاداش را ببیند.
با این همه عمر اشتباهاتی نیز داشت. مثلاً میبایست قوانین و نظاماتی به وجود آورده باشد که برای همیشه عجمها را در برابر عرب ذلیل و خوار نگاه دارد.
اگر از ایجاد نفاق در میان امت اسلام پرهیز نداشتم، همین امروز مقرر میداشتم که اگر یک عجم، عربی را بکشد محکوم به قصاص یا دیه کامل میباشد ولی اگر عربی یک فارسی را به قتل برساند از قصاص معاف باشد و دیه را نیز نصف بپردازد.
به هرحال، زیاد، از همین امروز که این نامه به دستت میرسد این عجمها را بیشتر ذلیل کن، به آنان توهین کن، آنها را از پیشگاهت دور دار، از آنان در رتق و فتق امور کمک مخواه، به درخواستهایشان اعتنا نکن.
از این سخن که بگذرم، بگذار نامهای را برایت نقل کنم که عمر بن خطاب برای والی بصره #ابوموسی_اشعری ، در زمانی که تو به سمت منشی حکومت در زیردست این مرد خدمت میکردی، فرستاده بود.
همراه این نامه ریسمانی به طول پنج وجب بود که هرچه حکایت بود در آن ریسمان بود؛ زیرا عمر در آن نامه به فرماندار بصره دستور داده بود که "به موجب این نامه مردان بصره را احضار کن و درمیان آنان از موالی و اعاجم (ایرانیان) هرکس را که طول قامتش به اندازه این ریسمان رسیده، گردن بزن"❗️»
📔منابع:
1- کتاب سلیم بن قیس، ص۱۴۰ و ص۲۸۱ در چاپ بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی)
2- نفس الرحمان، ص١۴۴
3- سفینة البحار، ج ۲، ۱۶۵
4- ناسخ التواریخ، ج۶، ص۱۲۳
➖➖➖➖➖
@borrhan
#تبعیض_نژادی (۲۰)
🗞 نامه #معاویه بن أبی سفیان به زیاد بن أبیه درباره ایرانیان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸این نامهی معاویه درباره ایرانیان که به زیاد بن ابیه برادر خوانده معاویه و سرپرست کوفه، خوزستان و فارس نوشته شده است.
نامهای است که به نقل از ابان بن ابی عیاش و از او، به نقل از سلیم آمده است.
متن این نامه توسط منشی زیاد بن ابیه که شیعه بوده، به سلیم که دوست نزدیکش بوده نشان داده شده است که آن را بخواند. با توجه به مضمون جالب این نامه، منشی زیاد بن ابیه، یا خود جناب سلیم، رونوشتی از آن برای خود برداشته است.
🔻متن این نامه، اینطور آغاز میشود:
«…اما بعد…، از من پرسیدهای که وظیفه تو در برابر قبایل عرب و غیرعرب چیست؟»
(و پس از شرحی درباره قبایل یمن و بنی ربیعه و بنی مضر نوبت به ایرانیان میرسد. در این زمینه در ناسخ التواریخ چنین آمده است:)
«… و اکنون میرسیم به این قومی که به نام موالی در میان امت اسلام به سر میبرند و قوم فارسی نام دارند. گوش کن زیاد، این مردم را باید ذلیل کرد.
←باید همان روشی که عمر (عمربن خطاب) آنها را میکوبید، طوری کوبیدشان که هرگز نتوانند سربردارند.
اینها جز با سیاست عمر اداره شدنی نیستند.
از عطایشان که حق عمومی اتباع اسلام است تا میتوانی بکاه.
در تقسیم خواربار تا میتوانی از سهمشان کم کن.
در جبهه جنگ آنها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از دیگران هدف حملات دشمن تازه نفس قرار گیرند.
سربازان آنها را به کار جادهسازی و هموار کردن راهها و کندن درختها بگمار و سعی کن هر چه دشواری و عذاب باشد نصیب این عجمها شود.
کاری کن که سنگینی بارها بر دوششان هرچه بیشتر فشار آورد. زیرا که اگر جز این باشد هوای عصیان خواهند کرد.
مراقب باش که این عجمها هرقدر هم صالح و متقی باشند بر صفوف جماعت در نماز پیش نمازی نکنند و در نمازجماعت در صف اول قرار نگیرند مگر آنکه عده اعراب برای تکمیل صفوف کافی نباشد و هرچند هم در فقه و قرآن دانشمند باشند بر مسند قضا ننشینند و بر هیچ شهری از شهر های اسلام والی یا حاکم نشوند و در معابر هرقدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هرچند هم پست و فرومایه باشد تقدیر نجویند و در ازدواج حق زناشویی با زن عرب نداشته باشند اما مردان عرب حق همسری با زنان فارسی را داشته باشند.
اینها همه سیاست عمر رضی الله عنه است و عمر شایسته است از امت محمد صلی الله علیه و خاصاً از #بنی_امیه شایسته ترین پاداش را ببیند.
با این همه عمر اشتباهاتی نیز داشت. مثلاً میبایست قوانین و نظاماتی به وجود آورده باشد که برای همیشه عجمها را در برابر عرب ذلیل و خوار نگاه دارد.
اگر از ایجاد نفاق در میان امت اسلام پرهیز نداشتم، همین امروز مقرر میداشتم که اگر یک عجم، عربی را بکشد محکوم به قصاص یا دیه کامل میباشد ولی اگر عربی یک فارسی را به قتل برساند از قصاص معاف باشد و دیه را نیز نصف بپردازد.
به هرحال، زیاد، از همین امروز که این نامه به دستت میرسد این عجمها را بیشتر ذلیل کن، به آنان توهین کن، آنها را از پیشگاهت دور دار، از آنان در رتق و فتق امور کمک مخواه، به درخواستهایشان اعتنا نکن.
از این سخن که بگذرم، بگذار نامهای را برایت نقل کنم که عمر بن خطاب برای والی بصره #ابوموسی_اشعری ، در زمانی که تو به سمت منشی حکومت در زیردست این مرد خدمت میکردی، فرستاده بود.
همراه این نامه ریسمانی به طول پنج وجب بود که هرچه حکایت بود در آن ریسمان بود؛ زیرا عمر در آن نامه به فرماندار بصره دستور داده بود که "به موجب این نامه مردان بصره را احضار کن و درمیان آنان از موالی و اعاجم (ایرانیان) هرکس را که طول قامتش به اندازه این ریسمان رسیده، گردن بزن"❗️»
📔منابع:
1- کتاب سلیم بن قیس، ص۱۴۰ و ص۲۸۱ در چاپ بیروت (ر.ک: تصویر الحاقی)
2- نفس الرحمان، ص١۴۴
3- سفینة البحار، ج ۲، ۱۶۵
4- ناسخ التواریخ، ج۶، ص۱۲۳
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#معاویه (۳۴۰)
🔥معاویه، دنیا دوستی که دیگران را برای به حکومت رسیدن خود تطمیع میکرد!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
در طبقات کبری (112-4/111) از ابو برده روایت شده است:
«... أَبُو مُوسَى: کَتَبَ إِلَیَّ مُعَاوِیَةُ سَلَامٌ عَلَیْکَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَایَعَنِی عَلَى الَّذِی قَدْ بَایَعَنِی عَلَیْهِ، وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ: لَئِنْ بَایَعْتَنِی عَلَى مَا بَایَعَنِی عَلَیْهِ لَأَبْعَثَنَّ ابْنَیْکَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالْآخَرُ عَلَى الْکُوفَةِ، وَلَا یُغْلَقُ دُونَکَ بَابٌ، وَلَا تُقْضَى دُونَکَ حَاجَةٌ، وَإِنِّی کُتَبْتَ إِلَیْکَ بِخَطِّ یَدِی، فَاکْتُبْ إِلَیَّ بِخَطِّ یَدِکَ، فَقَالَ: یَا بُنَیَّ إِنَّمَا تَعَلَّمْتُ الْمُعْجَمَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله علیه وسلم، قَالَ: وَکَتَبَ إِلَیْهِ مِثْلَ الْعَقَارِبِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ کَتَبْتَ إِلَیَّ فِی جَسِیمِ أَمْرِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلّى الله علیه وسلم، لَا حَاجَةَ لِی فِیمَا عَرَضَّتَ عَلَیَّ، قَالَ: فَلَمَّا وَلِیَ أَتَیْتُهُ، فَلَمْ یُغْلَقْ دُونِی بَابٌ، وَلَمْ تَکُنْ لِی حَاجَةٌ إِلَّا قُضِیَتْ.»
#ترجمه : «ابو موسی اشعری گفت معاویه به من نامهای نوشت که: سلام علیک اما بعد؛ عمرو بن عاص طبق شروطی با من بیعت کرد و به خداوند قسم میخورم که اگر تو نیز با من بر اساس همان شروط بیعت کنی یکی از پسرانت را به بصره برای امارت و فرمانروایی و دیگری را به کوفه خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بیپاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد. من با دستخط خودم نامه را نوشتم و تو هم با دستخط خودت برایم بنویس؛ ابو برده میگوید ابو موسی گفت: ای فرزندم من حروف الفبا را بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آموختم و با خط نهچندان خوب نوشت: اما بعد تو درمورد یک مسئلهی مهم امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم به من نامه نوشتهای؛ من نیازی به آنچه که نوشتهای ندارم! ابو برده گفت: زمانیکه معاویه به امارت رسید به نزد او آمدم و هیچ مشکلی برایم پیش نیامد و هیچ نیازی نداشتم مگر آنکه برطرف شد.»
- استاد، محدث شیخ ممدوح در (دَرُّ الغَمامة بِمُباحثة الشَّیخ محمَّد عَوَّامة، الناشر: دار السلام، ص 169) گفته است: «هذا إسناد صحیح جداً، و قد ذکره الذهبي في سير أعلام ٢/٣٩٦».
و شیخ شعیب ارنؤوط در تعلیقهٔ خود بر کتاب سیر أعلام النبلاء (2/396 الناشر: مؤسسة الرسالة) و العصوام والقواصم (3/285) گفته است: «هذا سند صحیح».
و شیخ اکرم ضیاء عمری در (عصر الخلافة، الناشر: مکتبة العبیکان، ص 475) گفته است: «إسناده صحیح».
و همچنین شیخ سعید حوی در (الأساس في السنة وفقهها، الناشر: دار السلام، ج 4، ص 1871) گفته است: «إسناده صحیح».
✍ پینوشت:
این نصِّ منقول صریح در «رشوهدادن» زمام امور مسلمان توسط معاویه به دیگران برای تحکیم پایههای حکومت غاصبانهٔ خود است تا آنجایی که حتی #ابوموسی_اشعری (!!) با کنایهزدن آن را به «امر جسیم»ی تعبیر میکند که معاویه آن را همچون ارث پدریاش با وجود امام بر حق به تلاعب و بازیچهٔ اغراض خود گرفته است!
والله المستعان وعلیه التکلان..
[البته به خاطر داشته باشید :
۱- رد رشوه را ابوموسی اشعری خود ادعا نموده است!
۲- نه معاویه، نه ابوموسی نه ابن سعد و نه سلسلۀ روات این حدیث، ابداً مورد تایید ما نیستند.
ما به #قاعده_الزام و اسکات خصم به روایت خود آنان که طبق شروط علمای خودشان صحیح است استناد میکنیم و آنها نمیتوانند در پیشنهاد این رشوه هنگفت خدشهای وارد کنند.]
➖➖➖➖
@borrhan
🔥معاویه، دنیا دوستی که دیگران را برای به حکومت رسیدن خود تطمیع میکرد!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
در طبقات کبری (112-4/111) از ابو برده روایت شده است:
«... أَبُو مُوسَى: کَتَبَ إِلَیَّ مُعَاوِیَةُ سَلَامٌ عَلَیْکَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَدْ بَایَعَنِی عَلَى الَّذِی قَدْ بَایَعَنِی عَلَیْهِ، وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ: لَئِنْ بَایَعْتَنِی عَلَى مَا بَایَعَنِی عَلَیْهِ لَأَبْعَثَنَّ ابْنَیْکَ أَحَدَهُمَا عَلَى الْبَصْرَةِ وَالْآخَرُ عَلَى الْکُوفَةِ، وَلَا یُغْلَقُ دُونَکَ بَابٌ، وَلَا تُقْضَى دُونَکَ حَاجَةٌ، وَإِنِّی کُتَبْتَ إِلَیْکَ بِخَطِّ یَدِی، فَاکْتُبْ إِلَیَّ بِخَطِّ یَدِکَ، فَقَالَ: یَا بُنَیَّ إِنَّمَا تَعَلَّمْتُ الْمُعْجَمَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله علیه وسلم، قَالَ: وَکَتَبَ إِلَیْهِ مِثْلَ الْعَقَارِبِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ کَتَبْتَ إِلَیَّ فِی جَسِیمِ أَمْرِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلّى الله علیه وسلم، لَا حَاجَةَ لِی فِیمَا عَرَضَّتَ عَلَیَّ، قَالَ: فَلَمَّا وَلِیَ أَتَیْتُهُ، فَلَمْ یُغْلَقْ دُونِی بَابٌ، وَلَمْ تَکُنْ لِی حَاجَةٌ إِلَّا قُضِیَتْ.»
#ترجمه : «ابو موسی اشعری گفت معاویه به من نامهای نوشت که: سلام علیک اما بعد؛ عمرو بن عاص طبق شروطی با من بیعت کرد و به خداوند قسم میخورم که اگر تو نیز با من بر اساس همان شروط بیعت کنی یکی از پسرانت را به بصره برای امارت و فرمانروایی و دیگری را به کوفه خواهم فرستاد و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد ماند و هیچ حاجت و نیازی از تو بیپاسخ نخواهد ماند و همه برآورده خواهد شد. من با دستخط خودم نامه را نوشتم و تو هم با دستخط خودت برایم بنویس؛ ابو برده میگوید ابو موسی گفت: ای فرزندم من حروف الفبا را بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آموختم و با خط نهچندان خوب نوشت: اما بعد تو درمورد یک مسئلهی مهم امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم به من نامه نوشتهای؛ من نیازی به آنچه که نوشتهای ندارم! ابو برده گفت: زمانیکه معاویه به امارت رسید به نزد او آمدم و هیچ مشکلی برایم پیش نیامد و هیچ نیازی نداشتم مگر آنکه برطرف شد.»
- استاد، محدث شیخ ممدوح در (دَرُّ الغَمامة بِمُباحثة الشَّیخ محمَّد عَوَّامة، الناشر: دار السلام، ص 169) گفته است: «هذا إسناد صحیح جداً، و قد ذکره الذهبي في سير أعلام ٢/٣٩٦».
و شیخ شعیب ارنؤوط در تعلیقهٔ خود بر کتاب سیر أعلام النبلاء (2/396 الناشر: مؤسسة الرسالة) و العصوام والقواصم (3/285) گفته است: «هذا سند صحیح».
و شیخ اکرم ضیاء عمری در (عصر الخلافة، الناشر: مکتبة العبیکان، ص 475) گفته است: «إسناده صحیح».
و همچنین شیخ سعید حوی در (الأساس في السنة وفقهها، الناشر: دار السلام، ج 4، ص 1871) گفته است: «إسناده صحیح».
✍ پینوشت:
این نصِّ منقول صریح در «رشوهدادن» زمام امور مسلمان توسط معاویه به دیگران برای تحکیم پایههای حکومت غاصبانهٔ خود است تا آنجایی که حتی #ابوموسی_اشعری (!!) با کنایهزدن آن را به «امر جسیم»ی تعبیر میکند که معاویه آن را همچون ارث پدریاش با وجود امام بر حق به تلاعب و بازیچهٔ اغراض خود گرفته است!
والله المستعان وعلیه التکلان..
[البته به خاطر داشته باشید :
۱- رد رشوه را ابوموسی اشعری خود ادعا نموده است!
۲- نه معاویه، نه ابوموسی نه ابن سعد و نه سلسلۀ روات این حدیث، ابداً مورد تایید ما نیستند.
ما به #قاعده_الزام و اسکات خصم به روایت خود آنان که طبق شروط علمای خودشان صحیح است استناد میکنیم و آنها نمیتوانند در پیشنهاد این رشوه هنگفت خدشهای وارد کنند.]
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#صفین (۱۱۱)
🔸۱۲/صفر سالروز واقعه حکمیت در صفین
و پاسخ به شبهه کانالهای وهابی پیرامون جنگ صفین
⁉️❔آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشتهشدگان ما و کشتهشدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟!
🔻پاسخ دوم
(پاسخ اول ←اینجا→)
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
بعضی از دروغپردازان از زبان امیر مؤمنان -علیه السلام- حدیثی جعل کردهاند: «قتلاي وقتلى معاوية في الجنة» المعجم الکبیر (19/307).
و مشابه حدیث مذکور را ابن ابی شیبه در مصنف (7/552) آورده است.
🔚حسین بن أبي السري العسقلاني واقع در سند «کذاب» است چنانکه شیخ أبو عبد الرحمن المصری الأثري در پاورقی کتاب «تطهیر الجنان» نوشتهٔ ابنحجر هیتمی گفته است: «... قلت: الخبر لا یصح أصلا فإنه من رواية الحسين بن أبي السري العسقلاني وقد رموه بالكذب!! ففي «المیزان» (1/536): ضعّفه أبو داود، و کذبه أخوه محمد وقال أبو عروبة: هو کذاب... و ما أدرى كيف فات الذهبي -رحمه الله- أن ینبه علی ضعف الحسین بن أبي السيري وقد أورد الخبر في «السير»؟! وترجمته معروفة عنده في «المیزان»!»
یعنی: این خبر از اساس صحیح نیست، و ذهبی در میزان گفته است که او دروغپرداز میباشد اما با اینحال در کتاب سِیَر به آن اشاره نکرده است!!
🔚و «یزید بن الأصم» تابعی که مدار سند بر او میباشد معرکهٔ صفین را درک نکرده است، و روایت او از امام مشهور و مقبول نیست چنانکه ذهبی در سیر أعلام النبلاء (4/517) میگوید: «... لم تصح روایته عن علي»؛ و ابنکثیر در البدایة والنهاية (1/388) حدیثش را انکار کرده است: «لم یدرك علیاً».
و شیخ أبو محمد أسامة بن إبراهیم معلِّق مصنف ابن ابی شیبه (13/443) تصریح کرده است: «إسناده مرسل، یزید بن الأصم لم یدرك أن يشهد صفين».
🔚از مُقوِّیات انقطاع این سند گفتهی محققین کتاب «صحیح أخبار صفين والنهروان وعام الجامعة» میباشد که معتقد هستند سن او در زمان شهادت امام تنها 10 سال بوده است وطبعاً در زمان صفین باید 7سال باشد؛ پس مجرد معاصرت راوی و مروی عنه در اینجا کافی نیست...
🔚و مزید بر این همه، «زید بن أبي الزرقاء» هر چند صدوق است اما ابنحبان میگوید غرائبگویی میکرد: «کان یُغرِب».
❗️بعضی از دلدادگان #معاویه بنابر {ظلمات بعضها فوق بعض} ادعا کردهاند در تاریخ مدینهٔ دمشق (1/343) حدیث معتبری با همین مضمون وارد شده است که امام برای کشتهشدگان سپاه معاویه استغفار کردهاند: «فجعل علي يستغفر لهم حتى بلغ قتلى أهل الشام...».
←اما «علي بن الحسن بن أيوب» واقع در سند مجهولالحال است!
✅ 🔚چنانکه در ما سَبَق و در قسمت اول شنیدی امام آنها را نه اهل قرآن میدانست و نه اهل دین، و مؤالف و مخالف نقل کردهاند امام در نماز و خُطَب و غیر اینها معاویه و پیروان او را تخطئه و لعنت کرده است و هیچگاه خلاف این موضع از ایشان دیده نشد،
پس چگونه ممکن است که امام اهل بهشت را همچون نفرین پیامبر صلی الله علیه وآله در خصوص مشرکان لعنت کرده باشند؟!
#حذیفة بن الیمان صحابی جلیلالقدر و صاحب سرّ رسول خدا صلی الله علیه وآله به روایت ابن ابی شیبه در مصنف (225/4 ح19516) و با شواهد صحت زیاد فرمود کسی که در مخیلهاش بگنجد برای خدا میجنگد و بر حق و مصیب نباشد در آتش جهنم است و #ابوموسی_اشعری آن را تأئید میکند!!
✅🔚هر کس که ذرهای عقل و دین داشته باشد نمیگوید معاویه بر حق بود، و اینکه اهل خلاف میگویند معاویه خطاء کرد و ثواب هم میبرد سخنی است که مو بر تَن انسان با ایمان سیخ میکند!!!
آیا اینها نخواندهاند که در صحیح بخاری (447) از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: «... یدعوهم إلى الجنة ويدعونه إلى النار»، یعنی: عمار آنان را به بهشت فرا میخواند، و آنان عمار را به جهنم!!
چگونه دعوتگران به جهنم میتوانند بر حق و یا حتی نزدیک به حق و مأجور باشند؟! و میبینیم ظلم آن گروه بیدین بنابر خبر غیبی نبوی در حق عمار واقع شد!
و خداوند بزرگ در کتابش فرمود: {ذلك جزیناهم ببغیهم}! [انعام: 64].
و در حالی که پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله صریحاً قاتل وسلب ڪنندهٔ عمار را به جهنـ🔥ـم وعـده داده بود؛
قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَفْصٍ وَكُلْثُومُ بْنُ جَبْرٍ عَنْ أَبِي غَادِيَةَ..وَأُخْبِرَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يقول إِنَّ قَاتِلَهُ وَ سَالِبَهُ فِي النَّارِ
قاتل عمار وسلب کنندهٔ او در آتش است.
📕سلسلة الأحاديث الصحيحة ج:5 ص:19
والبته شهادت عمــار آنقدر مهـم و خطرناڪ بود که معاویه با حیلـه ای خواست از تهمت قتل وۍ، خود را مبرا سازد لیڪن خـداوندﷻ بزودۍ او را رسوا ڪرد.
🔸سبحان ربك رب العزة عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمدلله رب العالمین..
➖➖➖➖➖
@borrhan
🔸۱۲/صفر سالروز واقعه حکمیت در صفین
و پاسخ به شبهه کانالهای وهابی پیرامون جنگ صفین
⁉️❔آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشتهشدگان ما و کشتهشدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟!
🔻پاسخ دوم
(پاسخ اول ←اینجا→)
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
بعضی از دروغپردازان از زبان امیر مؤمنان -علیه السلام- حدیثی جعل کردهاند: «قتلاي وقتلى معاوية في الجنة» المعجم الکبیر (19/307).
و مشابه حدیث مذکور را ابن ابی شیبه در مصنف (7/552) آورده است.
🔚حسین بن أبي السري العسقلاني واقع در سند «کذاب» است چنانکه شیخ أبو عبد الرحمن المصری الأثري در پاورقی کتاب «تطهیر الجنان» نوشتهٔ ابنحجر هیتمی گفته است: «... قلت: الخبر لا یصح أصلا فإنه من رواية الحسين بن أبي السري العسقلاني وقد رموه بالكذب!! ففي «المیزان» (1/536): ضعّفه أبو داود، و کذبه أخوه محمد وقال أبو عروبة: هو کذاب... و ما أدرى كيف فات الذهبي -رحمه الله- أن ینبه علی ضعف الحسین بن أبي السيري وقد أورد الخبر في «السير»؟! وترجمته معروفة عنده في «المیزان»!»
یعنی: این خبر از اساس صحیح نیست، و ذهبی در میزان گفته است که او دروغپرداز میباشد اما با اینحال در کتاب سِیَر به آن اشاره نکرده است!!
🔚و «یزید بن الأصم» تابعی که مدار سند بر او میباشد معرکهٔ صفین را درک نکرده است، و روایت او از امام مشهور و مقبول نیست چنانکه ذهبی در سیر أعلام النبلاء (4/517) میگوید: «... لم تصح روایته عن علي»؛ و ابنکثیر در البدایة والنهاية (1/388) حدیثش را انکار کرده است: «لم یدرك علیاً».
و شیخ أبو محمد أسامة بن إبراهیم معلِّق مصنف ابن ابی شیبه (13/443) تصریح کرده است: «إسناده مرسل، یزید بن الأصم لم یدرك أن يشهد صفين».
🔚از مُقوِّیات انقطاع این سند گفتهی محققین کتاب «صحیح أخبار صفين والنهروان وعام الجامعة» میباشد که معتقد هستند سن او در زمان شهادت امام تنها 10 سال بوده است وطبعاً در زمان صفین باید 7سال باشد؛ پس مجرد معاصرت راوی و مروی عنه در اینجا کافی نیست...
🔚و مزید بر این همه، «زید بن أبي الزرقاء» هر چند صدوق است اما ابنحبان میگوید غرائبگویی میکرد: «کان یُغرِب».
❗️بعضی از دلدادگان #معاویه بنابر {ظلمات بعضها فوق بعض} ادعا کردهاند در تاریخ مدینهٔ دمشق (1/343) حدیث معتبری با همین مضمون وارد شده است که امام برای کشتهشدگان سپاه معاویه استغفار کردهاند: «فجعل علي يستغفر لهم حتى بلغ قتلى أهل الشام...».
←اما «علي بن الحسن بن أيوب» واقع در سند مجهولالحال است!
✅ 🔚چنانکه در ما سَبَق و در قسمت اول شنیدی امام آنها را نه اهل قرآن میدانست و نه اهل دین، و مؤالف و مخالف نقل کردهاند امام در نماز و خُطَب و غیر اینها معاویه و پیروان او را تخطئه و لعنت کرده است و هیچگاه خلاف این موضع از ایشان دیده نشد،
پس چگونه ممکن است که امام اهل بهشت را همچون نفرین پیامبر صلی الله علیه وآله در خصوص مشرکان لعنت کرده باشند؟!
#حذیفة بن الیمان صحابی جلیلالقدر و صاحب سرّ رسول خدا صلی الله علیه وآله به روایت ابن ابی شیبه در مصنف (225/4 ح19516) و با شواهد صحت زیاد فرمود کسی که در مخیلهاش بگنجد برای خدا میجنگد و بر حق و مصیب نباشد در آتش جهنم است و #ابوموسی_اشعری آن را تأئید میکند!!
✅🔚هر کس که ذرهای عقل و دین داشته باشد نمیگوید معاویه بر حق بود، و اینکه اهل خلاف میگویند معاویه خطاء کرد و ثواب هم میبرد سخنی است که مو بر تَن انسان با ایمان سیخ میکند!!!
آیا اینها نخواندهاند که در صحیح بخاری (447) از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: «... یدعوهم إلى الجنة ويدعونه إلى النار»، یعنی: عمار آنان را به بهشت فرا میخواند، و آنان عمار را به جهنم!!
چگونه دعوتگران به جهنم میتوانند بر حق و یا حتی نزدیک به حق و مأجور باشند؟! و میبینیم ظلم آن گروه بیدین بنابر خبر غیبی نبوی در حق عمار واقع شد!
و خداوند بزرگ در کتابش فرمود: {ذلك جزیناهم ببغیهم}! [انعام: 64].
و در حالی که پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله صریحاً قاتل وسلب ڪنندهٔ عمار را به جهنـ🔥ـم وعـده داده بود؛
قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَفْصٍ وَكُلْثُومُ بْنُ جَبْرٍ عَنْ أَبِي غَادِيَةَ..وَأُخْبِرَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يقول إِنَّ قَاتِلَهُ وَ سَالِبَهُ فِي النَّارِ
قاتل عمار وسلب کنندهٔ او در آتش است.
📕سلسلة الأحاديث الصحيحة ج:5 ص:19
والبته شهادت عمــار آنقدر مهـم و خطرناڪ بود که معاویه با حیلـه ای خواست از تهمت قتل وۍ، خود را مبرا سازد لیڪن خـداوندﷻ بزودۍ او را رسوا ڪرد.
🔸سبحان ربك رب العزة عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمدلله رب العالمین..
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#دولت_حق (۱۱۷)
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎