[ کانال برهان ]
#پیشگویی ⚠️ هشدار! ائمه شیطانی و ماجرای غصب خلافت‼️ ~~~~▪️~~~~~~~ ☑️ از جمله حوادثی که رسول الله (صلی الله علیه و آله) از آن به عنوان واقعه بعد از رحلتشان خبر دادهاند؛ آمدن ائمه شیطانی بر تخت خلافت و غصب آن است. محدثین اهل سنت در این باره اخباری…
⚠️ گوشههایی از نحوه انتخاب ابوبکر در سقیفه؛ بزن بزن و کتککاری و فحاشی صحابه!
بخاري به نقل از عمر گويد:
وَنَزَوْنَا على سَعْدِ بن عُبَادَةَ فقال قَائِلٌ منهم قَتَلْتُمْ سَعْدَ بن عُبَادَةَ فقلت قَتَلَ الله سَعْدَ بن عُبَادَةَ.
بر سعد بن عباده هجوم برديم، يكى از آنها گفت: سعد را كشتيد.من گفتم: خدا سعد را بكشد بخدا ما هيچ كارى بهتر و نيرومندتر از #بيعت ابى بكر نديديم.
📗البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2506 ،تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
بیشتر بخوانید!
منابع شیعی:
https://t.me/borrhan/44277
بخاري به نقل از عمر گويد:
وَنَزَوْنَا على سَعْدِ بن عُبَادَةَ فقال قَائِلٌ منهم قَتَلْتُمْ سَعْدَ بن عُبَادَةَ فقلت قَتَلَ الله سَعْدَ بن عُبَادَةَ.
بر سعد بن عباده هجوم برديم، يكى از آنها گفت: سعد را كشتيد.من گفتم: خدا سعد را بكشد بخدا ما هيچ كارى بهتر و نيرومندتر از #بيعت ابى بكر نديديم.
📗البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2506 ،تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
بیشتر بخوانید!
منابع شیعی:
https://t.me/borrhan/44277
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم
✅ گوشههایی از نحوه انتخاب ابوبکر در سقیفه در کلام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه
〰〰▪️〰〰〰〰〰
⚫️ قال الشيخ في تلخيص الشافي والطبرسي في الاحتجاج، وابن أبي الحديد في شرح النهج، عن كتاب السقيفة لأحمد بن عبد العزيز الجوهري ما ملخصه: إنه لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله، إجتمعت الأنصار في سقيفة بني ساعدة، وأخرجوا سعد بن عبادة ليولوه الخلافة وكان مريضا فخطبهم ودعاهم إلى إعطائه الرياسة والخلافة، فأجابوه بأجمعهم، ثم ترادوا الكلام فقالوا: [ إن أبت مهاجرة قريش فقالوا ] نحن المهاجرون وصحابة رسول الله صلى الله عليه وآله الأولون وعشيرته وأوليائه فعلام تنازعوننا الأمر من بعده ؟ قالت طائفة منهم: فإنا نقول إذا: منا أمير ومنكم أمير. ولن نرضى بدون هذا أبدا. فقال سعد بن عبادة حين سمعها: هذا أول الوهن. وسمع عمر الخبر، فأرسل إلى أبي بكر أن اخرج إلى، فأرسل إليه أني مشتغل. فأرسل عمر ثانيا إليه أن قد حدث أمر لا بد لك من حضوره، فخرج إليه فقال: أما علمت أن الأنصار قد اجتمعت في سقيفة بني ساعدة، يريدون أن يولوا هذا الأمر سعد بن عبادة، وأحسنهم مقالة من يقول: منا أمير ومنكم أمير. ففزع أبو بكر أشد الفزع وخرجا مسرعين إلى السقيفة ومعهما أبو عبيدة بن الجراح، فجاؤا وفي السقيفة خلق كثير، فقال عمر بن الخطاب: أتيناهم وقد كنت زودت كلاما أردت أن أقوم به فيهم، فلما اندفعت إليهم ذهبت لأبتدء المنطق فقال لي أبو بكر: رويدا حتى أتكلم.
شيخ طوسي در تلخيص الشّافي، و علّامه ي طبرسي در كتاب احتجاج، و ابن ابي الحديد [از علماي معروف اهل تسنّن]در شرح نهج البلاغه، از كتاب «السّقيفه» تأليف احمد بن عبدالعزيز جوهري، ماجراي سقيفه را نقل ميكنند كه خلاصهاش چنين است:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، انصار(مسلمين مدينه) در سقيفه ي بني ساعده (كه مركز اجتماع بود و سايباني داشت) اجتماع نمودند،
و سعد بن عُباده (بزرگ طايفه ي خزرج) را از خانهء خود بيرون آوردند تا او را خليفه ي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و رهبر مسلمين كنند، او بيمار بود او را با بسترش به سقيفه آوردند، او سخنرانی كرد و مردم را دعوت نمود تا زمام امور را بدست او بدهند.
همه ي حاضران (از انصار) دعوت او را اجابت كردند، سپس بين خود به گفتگو پرداختند و گفتند:
اگر مهاجران (مسلمين مكّه) بگويند: ما با رسول خدا (ص) هجرت كرديم، و اصحاب نخستين پيامبر (صلی الله علیه و آله) ما هستيم، و ما از دودمان آن حضرت ميباشيم، چرا در مورد خلافت و امارت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ما ستيز ميكنيد؟ چه پاسخ بدهيد؟
جمعي از آنها گفتند: در پاسخ چنين اعتراضي ميگوئيم: مِنّا اَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ اَميرٌ: «يك رئيس را ما انتخاب ميكنيم و يك رئيس را شما تعيين كنيد»، و به غير از اين پيشنهاد، هيچ پيشنهادي را نميپذيريم.
وقتي سعد بن عُباده، اين گفتگو و ترديد انصار را شنيد، گفت: هذا اَوَّلُ الْوَهْنِ «اين آغاز سُستي و نخستين مخالفت با #بيعت است» ؛
عمر بن خطاب از جريان مطلع شد، براي ابوبكر پيام فرستاد كه از خانه بيرون شو و نزدم بيا.
ابوبكر در جواب گفت: فعلاً مشغول كاري هستم. عمر براي بار دوّم براي او پيام فرستاد كه: حادثه اي رخ داده كه لازم است تو حاضر باشي، حتماً بيا.
ابوبكر برخاست و نزد عمر رفت. عمر به او گفت: مگر نمي داني كه انصار در سقيفه ي بني ساعده اجتماع كرده اند و ميخواهند زمام امور خلافت را به سعد بن عباده بسپارند، و در ميان آنها نيكوترين افرادي كه سخن گفتند، اين پيشنهاد است كه: «يك رئيس را ما انتخاب كنيم و يك رئيس را شما انتخاب كنيد».
#ابوبكر، سخت هراسان گرديد و همراه #عمر با شتاب به سقيفه آمدند، #ابوعبيده ي جرّاح نيز همراهشان بود، وقتي به سقيفه وارد شدند، جمعيّت بسياري را در آنجا ديدند. عمر ميگويد، ما به سقيفه رفتيم، خواستم در ميان جمعيت برخيزم و سخنراني كنم، ابوبكر به من گفت: آهسته باش تا من سخنراني كنم و بعد از من هر چه خواستي بگو. ابوبكر سخنراني كرد....
📗 نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 55
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
✅ گوشههایی از نحوه انتخاب ابوبکر در سقیفه در کلام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه
〰〰▪️〰〰〰〰〰
⚫️ قال الشيخ في تلخيص الشافي والطبرسي في الاحتجاج، وابن أبي الحديد في شرح النهج، عن كتاب السقيفة لأحمد بن عبد العزيز الجوهري ما ملخصه: إنه لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله، إجتمعت الأنصار في سقيفة بني ساعدة، وأخرجوا سعد بن عبادة ليولوه الخلافة وكان مريضا فخطبهم ودعاهم إلى إعطائه الرياسة والخلافة، فأجابوه بأجمعهم، ثم ترادوا الكلام فقالوا: [ إن أبت مهاجرة قريش فقالوا ] نحن المهاجرون وصحابة رسول الله صلى الله عليه وآله الأولون وعشيرته وأوليائه فعلام تنازعوننا الأمر من بعده ؟ قالت طائفة منهم: فإنا نقول إذا: منا أمير ومنكم أمير. ولن نرضى بدون هذا أبدا. فقال سعد بن عبادة حين سمعها: هذا أول الوهن. وسمع عمر الخبر، فأرسل إلى أبي بكر أن اخرج إلى، فأرسل إليه أني مشتغل. فأرسل عمر ثانيا إليه أن قد حدث أمر لا بد لك من حضوره، فخرج إليه فقال: أما علمت أن الأنصار قد اجتمعت في سقيفة بني ساعدة، يريدون أن يولوا هذا الأمر سعد بن عبادة، وأحسنهم مقالة من يقول: منا أمير ومنكم أمير. ففزع أبو بكر أشد الفزع وخرجا مسرعين إلى السقيفة ومعهما أبو عبيدة بن الجراح، فجاؤا وفي السقيفة خلق كثير، فقال عمر بن الخطاب: أتيناهم وقد كنت زودت كلاما أردت أن أقوم به فيهم، فلما اندفعت إليهم ذهبت لأبتدء المنطق فقال لي أبو بكر: رويدا حتى أتكلم.
شيخ طوسي در تلخيص الشّافي، و علّامه ي طبرسي در كتاب احتجاج، و ابن ابي الحديد [از علماي معروف اهل تسنّن]در شرح نهج البلاغه، از كتاب «السّقيفه» تأليف احمد بن عبدالعزيز جوهري، ماجراي سقيفه را نقل ميكنند كه خلاصهاش چنين است:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، انصار(مسلمين مدينه) در سقيفه ي بني ساعده (كه مركز اجتماع بود و سايباني داشت) اجتماع نمودند،
و سعد بن عُباده (بزرگ طايفه ي خزرج) را از خانهء خود بيرون آوردند تا او را خليفه ي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و رهبر مسلمين كنند، او بيمار بود او را با بسترش به سقيفه آوردند، او سخنرانی كرد و مردم را دعوت نمود تا زمام امور را بدست او بدهند.
همه ي حاضران (از انصار) دعوت او را اجابت كردند، سپس بين خود به گفتگو پرداختند و گفتند:
اگر مهاجران (مسلمين مكّه) بگويند: ما با رسول خدا (ص) هجرت كرديم، و اصحاب نخستين پيامبر (صلی الله علیه و آله) ما هستيم، و ما از دودمان آن حضرت ميباشيم، چرا در مورد خلافت و امارت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ما ستيز ميكنيد؟ چه پاسخ بدهيد؟
جمعي از آنها گفتند: در پاسخ چنين اعتراضي ميگوئيم: مِنّا اَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ اَميرٌ: «يك رئيس را ما انتخاب ميكنيم و يك رئيس را شما تعيين كنيد»، و به غير از اين پيشنهاد، هيچ پيشنهادي را نميپذيريم.
وقتي سعد بن عُباده، اين گفتگو و ترديد انصار را شنيد، گفت: هذا اَوَّلُ الْوَهْنِ «اين آغاز سُستي و نخستين مخالفت با #بيعت است» ؛
عمر بن خطاب از جريان مطلع شد، براي ابوبكر پيام فرستاد كه از خانه بيرون شو و نزدم بيا.
ابوبكر در جواب گفت: فعلاً مشغول كاري هستم. عمر براي بار دوّم براي او پيام فرستاد كه: حادثه اي رخ داده كه لازم است تو حاضر باشي، حتماً بيا.
ابوبكر برخاست و نزد عمر رفت. عمر به او گفت: مگر نمي داني كه انصار در سقيفه ي بني ساعده اجتماع كرده اند و ميخواهند زمام امور خلافت را به سعد بن عباده بسپارند، و در ميان آنها نيكوترين افرادي كه سخن گفتند، اين پيشنهاد است كه: «يك رئيس را ما انتخاب كنيم و يك رئيس را شما انتخاب كنيد».
#ابوبكر، سخت هراسان گرديد و همراه #عمر با شتاب به سقيفه آمدند، #ابوعبيده ي جرّاح نيز همراهشان بود، وقتي به سقيفه وارد شدند، جمعيّت بسياري را در آنجا ديدند. عمر ميگويد، ما به سقيفه رفتيم، خواستم در ميان جمعيت برخيزم و سخنراني كنم، ابوبكر به من گفت: آهسته باش تا من سخنراني كنم و بعد از من هر چه خواستي بگو. ابوبكر سخنراني كرد....
📗 نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 55
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم
✅ عرضه قرآن
〰〰▪️〰〰〰〰
روى سليم بن قيس عن سلمان حديث السقيفة، وساق الكلام إلى أن قال: فلما أن رآى علي عليه السلام غدرهم وقلة وفائهم له، لزم بيته وأقبل على القرآن يؤلفه ويجمعه، فلم يخرج من بيته حتى جمعه وكان في الصحف والشظاظ والأكتاف والرقاع فلما جمعه كله وكتبه بيده تنزيله وتأويله، والناسخ منه والمنسوخ بعث إليه أبو بكر اخرج فبايع، فبعث إليه علي عليه السلام: إني لمشغول وقد آليت على نفسي يمينا أن لا أرتدي برداء إلا للصلوة، حتى أؤلف القران وأجمعه، فسكتوا عنه أياما فجمعه في ثوب واحد وختمه وروي عن غيره أنه عليه السلام جاء به الى قبر رسول الله صلى الله عليه وآله فتركه وصلى ركعتين وسلم على رسول الله صلى الله عليه وآله، ثم خرج الى الناس وهم مجتمعون مع أبي بكر في مسجد رسول الله صلى الله عليه وآله فنادى علي عليه السلام بأعلى صوته: أيها الناس، إني لم أزل منذ قبض رسول الله صلى الله عليه وآله مشغولا بغسله، ثم بالقرآن حتى جمعته كله في هذا الثوب الواحد، فلم ينزل الله على رسوله آية منه إلا وقد جمعتها، وليست منه آية إلا وقد إقرأنيها رسول الله صلى الله عليه وآله وعلمني تأويلها، ثم قال علي عليه السلام: لئلا تقولوا غدا إنا كنا عن هذا غافلين، ثم قال لهم علي عليه السلام: لا تقولوا يوم القيامة إني لم أدعكم إلى نصرتي، ولم اذكر كم حقي، ولم أدعكم إلى كتاب الله من فاتحته إلى خاتمته فقال له عمر: ما أغنانا بما معنا من القرآن عما تدعونا إليه
🔖 سُلَيم بن قيس، جريان سقيفه را از سلمان نقل میكند، تا به اينجا ميرسد: وقتي كه علي (ع) عذرتراشي و فريب و بي وفائي مردم را ديد، به خانه اش رفت و به جمع آوري و تنظيم آيات قرآن پرداخت، و از خانه اش بيرون نيامد، تا اينكه قرآن را تا آخر، جمع و تنظيم نمود. قبلاً آيات قرآن در ورقها و تخته شانه گوسفند و رقعه و پارچهها نوشته شده بود، هنگامي كه آن حضرت همه را جمع نمود و با دست خود نوشت و تنزيل و تأويل، ناسخ و منسوخ آن را مشخص كرد، در آن وقت ابوبكر براي علي (ع) پيام داد كه از خانه بيرون بيا و #بيعت كن. امام علي (ع) پاسخ داد: من اشتغال به جمع آوري قرآن دارم، و سوگند ياد كردهام كه رداء بر دوش نيفكنم مگر براي نماز، تا قرآن را تأليف و تنظيم بنمايم.
ابوبكر و قوم، چند روز فرصت دادند، علي (ع) قرآن را جمع و تنظيم نمود و در پارچه اي (مانند كيسه) نهاد و سرش را مهر كرد. در روايت ديگر آمده: آن حضرت آن قرآن را برداشت و كنار قبر پيامبر (ص) آمد، آن را بر زمين نهاد، و دو ركعت نماز خواند، و بر رسول خدا (ص) سلام فرستاد، سپس مردم با ابوبكر در مسجد جمع شدند، امام علي (ع) با صداي بلند، مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
اي مردم! من از آن هنگام كه رسول خدا (ص) رحلت كرد اشتغال داشتم، نخست به تجهيز جنازه ي رسول خدا (ص). و سپس به تنظيم قرآن، تا اينكه همه ي قرآن را جمع نمودم و در داخل اين كيسه است، هر آيه اي كه بر رسول خدا (ص) نازل شد، همه را ضبط كردم، هيچ آيه اي در قرآن نيست مگر اينكه رسول خدا (ص) آن را براي من قرائت كرد و به من املاء نمود و تأويل (معني باطني آن آيات) را به من تعليم نمود. سپس علي (ع) فرمود: اين اعلام براي آن است كه فردا نگوئيد، ما از اين موضوع غافل بوديم، آنگاه فرمود: «تا در روز قيامت نگوئيد كه من شما را به ياري خودم دعوت ننموده ام، و حقّ را به ياد شما نياوردم، و شما را به كتاب خدا از آغاز تا انجام آن اطلاع ندادم».
عمر گفت: «دعوت شما به قرآني كه جمع نموده اي ما را با وجود قرآني كه داريم بي نياز نگرداند» (ما خودمان قرآن داريم، و با وجود آن، ديگر قرآن شما ما را بي نياز و در روايت ديگر آمده،
عمر گفت: «قرآن را بگذار و خودت دنبال كار خود برو! ».
📗📔نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 107
پ.ن : برخی مدارک عرضه قرآن را روز #هفتم بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میدانند: شیخ صدوق/توحید/۷۳ - شیخ کلینی/کافی/ج۸ص۱۸؛ برخی دیگر از مدارک این عرضه را روز #نهم گزارش کردهاند؛ به جهت برخی رجحانها در رجال گروه اول و همخوانی بیشتر با وقایع، روز هفتم ترجیح دارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 @borrhan
✅ عرضه قرآن
〰〰▪️〰〰〰〰
روى سليم بن قيس عن سلمان حديث السقيفة، وساق الكلام إلى أن قال: فلما أن رآى علي عليه السلام غدرهم وقلة وفائهم له، لزم بيته وأقبل على القرآن يؤلفه ويجمعه، فلم يخرج من بيته حتى جمعه وكان في الصحف والشظاظ والأكتاف والرقاع فلما جمعه كله وكتبه بيده تنزيله وتأويله، والناسخ منه والمنسوخ بعث إليه أبو بكر اخرج فبايع، فبعث إليه علي عليه السلام: إني لمشغول وقد آليت على نفسي يمينا أن لا أرتدي برداء إلا للصلوة، حتى أؤلف القران وأجمعه، فسكتوا عنه أياما فجمعه في ثوب واحد وختمه وروي عن غيره أنه عليه السلام جاء به الى قبر رسول الله صلى الله عليه وآله فتركه وصلى ركعتين وسلم على رسول الله صلى الله عليه وآله، ثم خرج الى الناس وهم مجتمعون مع أبي بكر في مسجد رسول الله صلى الله عليه وآله فنادى علي عليه السلام بأعلى صوته: أيها الناس، إني لم أزل منذ قبض رسول الله صلى الله عليه وآله مشغولا بغسله، ثم بالقرآن حتى جمعته كله في هذا الثوب الواحد، فلم ينزل الله على رسوله آية منه إلا وقد جمعتها، وليست منه آية إلا وقد إقرأنيها رسول الله صلى الله عليه وآله وعلمني تأويلها، ثم قال علي عليه السلام: لئلا تقولوا غدا إنا كنا عن هذا غافلين، ثم قال لهم علي عليه السلام: لا تقولوا يوم القيامة إني لم أدعكم إلى نصرتي، ولم اذكر كم حقي، ولم أدعكم إلى كتاب الله من فاتحته إلى خاتمته فقال له عمر: ما أغنانا بما معنا من القرآن عما تدعونا إليه
🔖 سُلَيم بن قيس، جريان سقيفه را از سلمان نقل میكند، تا به اينجا ميرسد: وقتي كه علي (ع) عذرتراشي و فريب و بي وفائي مردم را ديد، به خانه اش رفت و به جمع آوري و تنظيم آيات قرآن پرداخت، و از خانه اش بيرون نيامد، تا اينكه قرآن را تا آخر، جمع و تنظيم نمود. قبلاً آيات قرآن در ورقها و تخته شانه گوسفند و رقعه و پارچهها نوشته شده بود، هنگامي كه آن حضرت همه را جمع نمود و با دست خود نوشت و تنزيل و تأويل، ناسخ و منسوخ آن را مشخص كرد، در آن وقت ابوبكر براي علي (ع) پيام داد كه از خانه بيرون بيا و #بيعت كن. امام علي (ع) پاسخ داد: من اشتغال به جمع آوري قرآن دارم، و سوگند ياد كردهام كه رداء بر دوش نيفكنم مگر براي نماز، تا قرآن را تأليف و تنظيم بنمايم.
ابوبكر و قوم، چند روز فرصت دادند، علي (ع) قرآن را جمع و تنظيم نمود و در پارچه اي (مانند كيسه) نهاد و سرش را مهر كرد. در روايت ديگر آمده: آن حضرت آن قرآن را برداشت و كنار قبر پيامبر (ص) آمد، آن را بر زمين نهاد، و دو ركعت نماز خواند، و بر رسول خدا (ص) سلام فرستاد، سپس مردم با ابوبكر در مسجد جمع شدند، امام علي (ع) با صداي بلند، مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
اي مردم! من از آن هنگام كه رسول خدا (ص) رحلت كرد اشتغال داشتم، نخست به تجهيز جنازه ي رسول خدا (ص). و سپس به تنظيم قرآن، تا اينكه همه ي قرآن را جمع نمودم و در داخل اين كيسه است، هر آيه اي كه بر رسول خدا (ص) نازل شد، همه را ضبط كردم، هيچ آيه اي در قرآن نيست مگر اينكه رسول خدا (ص) آن را براي من قرائت كرد و به من املاء نمود و تأويل (معني باطني آن آيات) را به من تعليم نمود. سپس علي (ع) فرمود: اين اعلام براي آن است كه فردا نگوئيد، ما از اين موضوع غافل بوديم، آنگاه فرمود: «تا در روز قيامت نگوئيد كه من شما را به ياري خودم دعوت ننموده ام، و حقّ را به ياد شما نياوردم، و شما را به كتاب خدا از آغاز تا انجام آن اطلاع ندادم».
عمر گفت: «دعوت شما به قرآني كه جمع نموده اي ما را با وجود قرآني كه داريم بي نياز نگرداند» (ما خودمان قرآن داريم، و با وجود آن، ديگر قرآن شما ما را بي نياز و در روايت ديگر آمده،
عمر گفت: «قرآن را بگذار و خودت دنبال كار خود برو! ».
📗📔نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 107
پ.ن : برخی مدارک عرضه قرآن را روز #هفتم بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میدانند: شیخ صدوق/توحید/۷۳ - شیخ کلینی/کافی/ج۸ص۱۸؛ برخی دیگر از مدارک این عرضه را روز #نهم گزارش کردهاند؛ به جهت برخی رجحانها در رجال گروه اول و همخوانی بیشتر با وقایع، روز هفتم ترجیح دارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 @borrhan
Telegram
attach 📎
ترجمه:::
علّامه ي مجلسي در كتاب بحار از كتاب «سُلَيم بن قيس هلالي كوفي»، نقل كرده كه ابان بن عيّاش از سُلَيم نقل نموده كه سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، هنوز جنازه اش را به خاك نسپرده بودند كه مردم پيمان خود را (نسبت به رسول خدا) شكستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسير (تعيين شده از جانب پيامبر) اجتماع كردند، علي (ع) به تجهيز جنازه ي
رسول خدا (ص) مشغول شدند تا اينكه آن را غسل دادند و كفن نمودند و حنوط كردند و نماز بر آن خواندند و آن را در ميان قبر گذاشتند.
سپس به خانه مراجعت كردند و طبق وصيّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به جمع آوري و تنظيم آيات قرآن پرداختند، و اين امور او را از جريانات ديگر بازداشت.
عمر به ابوبكر گفت: «همه ي مردم با تو بيعت كرده اند جز اين مرد (علي عليه السلام) و اهل بيت او، شخصي را نزد او بفرست كه بيايد و #بيعت كند.
ابوبكر، پسر عموي عمر را كه قُنْفُذْ» نام داشت براي اين كار انتخاب كرد و به او گفت: نزد علي (علیهالسلام) برو و بگو: دعوت خليفه رسول خدا را اجابت كن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبكر نزد علي (علیهالسلام) رفت و پيام ابوبكر را ابلاغ كرد، ولي علي (علیهالسلام) از آمدن ابوبكر، امتناع ورزيد.
عمر خشمگين برخاست و #خالد_بن_وليد و #قنفذ را طلبيد و به آنها امر كرد تا هيزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت كردند، هيزم و آتش برداشتند و همراه عمر كنار در خانه ي فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (سلام الله علیها) پشت در بودند، هنوز شال عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت نحيف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسيده و در را زد و فرياد برآورد: اي پسر ابوطالب! در را باز كن!
فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند:
💠 «اي عمر! ما را به تو چهكار، چرا دست از ما برنمي داري؟ با اينكه ما عزادار هستيم؟ »
عمر گفت: در را باز كن، وگرنه آن را به روي شما ميسوزانم فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
💠اي عمر! آيا از خدا نمي ترسي؟ بدون اجازه وارد خانه ي من ميشوي و به خانهام هجوم میبری؟
عمر از تصميم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبيد و در خانه را به آتش كشيد، آنگاه در نيم سوخته را فشار داد، در اين هنگام فاطمه (سلام الله علیها) با عمر روبرو شد، و فرياد زد: يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ: «اي پدر جان اي رسول خدا». 👈🏾عمر شمشير را كه در نيام بود بلند كرد و به پهلوي زهرا (س) زد، فاطمه (س) شيون كشيد، عمر اين بار تازيانه اش را بلند كرد و بر بازوي حضرت زهرا (سلام الله علیها) زد، فاطمه (سلام الله علیها) فرياد زدند يا اَبَتاه! (اي پدر جان! ) در اين هنگام حضرت علي (علیهالسلام) با شتاب آمد و گريبان عمر را گرفتند و كشيدند و او را بر زمين افكندند به طوري كه بيني و گردن عمر مجروح گرديد و تصميم گرفتند كه او را بقتل برساندند، به ياد وصيّت و سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادند كه آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت كرده بود، فرمودند:
💠 «اي پسر صحّاك! به خداوندي كه محمّد (صلی الله علیه و آله) را به مقام نبوّت، گرامي داشت، اگر وصيّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نبود، البتّه ميدانستي كه بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانه ي مرا نداشتي».
عمر فرياد ميزد و كمك ميطلبيد، جمعي به ياري او شتافتند و وارد خانه حضرت علي (علیهالسلام) را كشان كشان به سوي مسجد (براي بيعت) بردند،👈🏾👈🏾 در اين هنگام فاطمه (سلام الله علیها) كنار در خانه بود، قنفذ با تازيانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامي كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دنيا رفت ؛آثار آن تازيانه مانند بازوبند در بازوي آن بانوي بزرگ، نمايان بود، سپس همين قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، 👈🏾👈🏾و در راه به پهلوي فاطمه (سلام الله علیها) زد كه يك دنده از دندههاي پهلوي ایشان شكست، و جنين كه در رحِم داشتند، سقط شد، از آن پس همچنان بستري بودند تا اينكه به شهادت رسيدند.
نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 114
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
علّامه ي مجلسي در كتاب بحار از كتاب «سُلَيم بن قيس هلالي كوفي»، نقل كرده كه ابان بن عيّاش از سُلَيم نقل نموده كه سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، هنوز جنازه اش را به خاك نسپرده بودند كه مردم پيمان خود را (نسبت به رسول خدا) شكستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسير (تعيين شده از جانب پيامبر) اجتماع كردند، علي (ع) به تجهيز جنازه ي
رسول خدا (ص) مشغول شدند تا اينكه آن را غسل دادند و كفن نمودند و حنوط كردند و نماز بر آن خواندند و آن را در ميان قبر گذاشتند.
سپس به خانه مراجعت كردند و طبق وصيّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به جمع آوري و تنظيم آيات قرآن پرداختند، و اين امور او را از جريانات ديگر بازداشت.
عمر به ابوبكر گفت: «همه ي مردم با تو بيعت كرده اند جز اين مرد (علي عليه السلام) و اهل بيت او، شخصي را نزد او بفرست كه بيايد و #بيعت كند.
ابوبكر، پسر عموي عمر را كه قُنْفُذْ» نام داشت براي اين كار انتخاب كرد و به او گفت: نزد علي (علیهالسلام) برو و بگو: دعوت خليفه رسول خدا را اجابت كن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبكر نزد علي (علیهالسلام) رفت و پيام ابوبكر را ابلاغ كرد، ولي علي (علیهالسلام) از آمدن ابوبكر، امتناع ورزيد.
عمر خشمگين برخاست و #خالد_بن_وليد و #قنفذ را طلبيد و به آنها امر كرد تا هيزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت كردند، هيزم و آتش برداشتند و همراه عمر كنار در خانه ي فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (سلام الله علیها) پشت در بودند، هنوز شال عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت نحيف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسيده و در را زد و فرياد برآورد: اي پسر ابوطالب! در را باز كن!
فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند:
💠 «اي عمر! ما را به تو چهكار، چرا دست از ما برنمي داري؟ با اينكه ما عزادار هستيم؟ »
عمر گفت: در را باز كن، وگرنه آن را به روي شما ميسوزانم فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
💠اي عمر! آيا از خدا نمي ترسي؟ بدون اجازه وارد خانه ي من ميشوي و به خانهام هجوم میبری؟
عمر از تصميم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبيد و در خانه را به آتش كشيد، آنگاه در نيم سوخته را فشار داد، در اين هنگام فاطمه (سلام الله علیها) با عمر روبرو شد، و فرياد زد: يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ: «اي پدر جان اي رسول خدا». 👈🏾عمر شمشير را كه در نيام بود بلند كرد و به پهلوي زهرا (س) زد، فاطمه (س) شيون كشيد، عمر اين بار تازيانه اش را بلند كرد و بر بازوي حضرت زهرا (سلام الله علیها) زد، فاطمه (سلام الله علیها) فرياد زدند يا اَبَتاه! (اي پدر جان! ) در اين هنگام حضرت علي (علیهالسلام) با شتاب آمد و گريبان عمر را گرفتند و كشيدند و او را بر زمين افكندند به طوري كه بيني و گردن عمر مجروح گرديد و تصميم گرفتند كه او را بقتل برساندند، به ياد وصيّت و سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادند كه آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت كرده بود، فرمودند:
💠 «اي پسر صحّاك! به خداوندي كه محمّد (صلی الله علیه و آله) را به مقام نبوّت، گرامي داشت، اگر وصيّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نبود، البتّه ميدانستي كه بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانه ي مرا نداشتي».
عمر فرياد ميزد و كمك ميطلبيد، جمعي به ياري او شتافتند و وارد خانه حضرت علي (علیهالسلام) را كشان كشان به سوي مسجد (براي بيعت) بردند،👈🏾👈🏾 در اين هنگام فاطمه (سلام الله علیها) كنار در خانه بود، قنفذ با تازيانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامي كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دنيا رفت ؛آثار آن تازيانه مانند بازوبند در بازوي آن بانوي بزرگ، نمايان بود، سپس همين قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، 👈🏾👈🏾و در راه به پهلوي فاطمه (سلام الله علیها) زد كه يك دنده از دندههاي پهلوي ایشان شكست، و جنين كه در رحِم داشتند، سقط شد، از آن پس همچنان بستري بودند تا اينكه به شهادت رسيدند.
نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 114
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Forwarded from اتچ بات
#احراق
❓❓اهل سنت پاسخ بدهند!
〰〰🌐〰〰〰〰
🔔 اهل سنت روایت دارند که عمربن خطاب در واقعه #هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها #قسم_شدیدی میخورد و خطاب به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید:
✖️#سوگند_به_خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها #بسوزانند ( وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ يُحْرَقَ عَليْهِمُ الْبَيتُ )
و یا به نقل طبری میگوید: #به_خدا_سوگند خانه را به #آتش مىكشم؛ مگر اينكه براى #بيعت بيرون بياييد ( وَاللَّهِ لأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَيْعَةِ ) و ....(+ سرچ عبارت #تهدید)
🔚دوستان عزیز خوب دقت کنید عمر بن صحاک در اینجا قسم می خورد که اگر #بیعت نکنید خانه را به آتش میکشم؛
از طرفی درصحیح بخاری آمده است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا 6 ماه بیعت ننمودند.
در اینجا دو مسئله است:
1⃣ اول اینکه عُمَر خانه را به آتش کشیده و به قسم خود عمل کرده است که در این صورت عقیده شیعه مبنی بر به آتش کشیده شدن خانه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ثابت خواهد شد .
2⃣ دوم اینکه نه فقط #تهدید بوده و خانه به آتش کشیده نشده است ؛
در این صورت عمر بن صحاک به قسم خودش عمل نکرده و حنث قسم (شکستن قسم) کرده❗️
💢حال سؤال ما از مخالفین این است که آیا عُمَر ، کفاره حنث قسم را داده یا نداده است؟؟؟💢
چرا که او یا به قسم عمل کرد که حرف شیعه ثابت است و یا عمل نکرد ؛
که در این صورت لازم بود کفاره حنث قسم بپردازد،
آیا دلیلی و لو #یک_روایت_ضعیف وجود دارد که عمر کفاره شکستن قسم را پرداخته باشد⁉️❓
به خاطر داشته باشید که در قضیه شک عمر در نبوت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله, عمر میگوید من بخاطر شک خود صدقه دادم و برده آزاد کردم !
خب ما منتظریم اهل سنت یک روایت بیاورید که عمر کفاره حنث قسم را پرداخت کرده باشد.
درصورت عدم ارائه روایت ادعای شیعه مبنی بر آتش زدن بیت فاطمی سلام الله علیها و #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عُمَر ثابت میشود.
📣📣... منتظر هستیم!
#بیعت_اجباری
➖➖➖➖➖➖
@borrhan
❓❓اهل سنت پاسخ بدهند!
〰〰🌐〰〰〰〰
🔔 اهل سنت روایت دارند که عمربن خطاب در واقعه #هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها #قسم_شدیدی میخورد و خطاب به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید:
✖️#سوگند_به_خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها #بسوزانند ( وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ يُحْرَقَ عَليْهِمُ الْبَيتُ )
و یا به نقل طبری میگوید: #به_خدا_سوگند خانه را به #آتش مىكشم؛ مگر اينكه براى #بيعت بيرون بياييد ( وَاللَّهِ لأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَيْعَةِ ) و ....(+ سرچ عبارت #تهدید)
🔚دوستان عزیز خوب دقت کنید عمر بن صحاک در اینجا قسم می خورد که اگر #بیعت نکنید خانه را به آتش میکشم؛
از طرفی درصحیح بخاری آمده است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا 6 ماه بیعت ننمودند.
در اینجا دو مسئله است:
1⃣ اول اینکه عُمَر خانه را به آتش کشیده و به قسم خود عمل کرده است که در این صورت عقیده شیعه مبنی بر به آتش کشیده شدن خانه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ثابت خواهد شد .
2⃣ دوم اینکه نه فقط #تهدید بوده و خانه به آتش کشیده نشده است ؛
در این صورت عمر بن صحاک به قسم خودش عمل نکرده و حنث قسم (شکستن قسم) کرده❗️
💢حال سؤال ما از مخالفین این است که آیا عُمَر ، کفاره حنث قسم را داده یا نداده است؟؟؟💢
چرا که او یا به قسم عمل کرد که حرف شیعه ثابت است و یا عمل نکرد ؛
که در این صورت لازم بود کفاره حنث قسم بپردازد،
آیا دلیلی و لو #یک_روایت_ضعیف وجود دارد که عمر کفاره شکستن قسم را پرداخته باشد⁉️❓
به خاطر داشته باشید که در قضیه شک عمر در نبوت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله, عمر میگوید من بخاطر شک خود صدقه دادم و برده آزاد کردم !
خب ما منتظریم اهل سنت یک روایت بیاورید که عمر کفاره حنث قسم را پرداخت کرده باشد.
درصورت عدم ارائه روایت ادعای شیعه مبنی بر آتش زدن بیت فاطمی سلام الله علیها و #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عُمَر ثابت میشود.
📣📣... منتظر هستیم!
#بیعت_اجباری
➖➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
✅ امیرالمومنین علی علیهالسلام و استغاثه به حضرت حمزه علیه السلام بعد از ماجرای سقیفه در واقعه کوچه و اخذ #بیعت_اجباری
🔻روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.
🔻 بسيارى از روايت کنندگان نقل کردهاند که او ( امیرالمومنین علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كردند و حق خود را خواسته و کمک طلبيدند و فرياد کشيدند؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و #بيعت نکردند.
و ایشان در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بودند فرمودند :
" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمودند :
واى #جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز #حمزه ندارم!!!.
📔 نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد معتزلی جلد : 11 صفحه : 111
https://b2n.ir/z75221
#روابط [68]
@borrhan
🔻روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.
🔻 بسيارى از روايت کنندگان نقل کردهاند که او ( امیرالمومنین علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كردند و حق خود را خواسته و کمک طلبيدند و فرياد کشيدند؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و #بيعت نکردند.
و ایشان در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بودند فرمودند :
" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمودند :
واى #جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز #حمزه ندارم!!!.
📔 نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد معتزلی جلد : 11 صفحه : 111
https://b2n.ir/z75221
#روابط [68]
@borrhan
❗️افسوس جناب #سلمان ....
احمد بن یحیی بلاذری مورخ مشهور مخالفین نقل میکند که:
🔻چون با ابوبكر #بيعت شد،
سلمان فرمود: کردید آنچه نباید میکردید! عمل نمودید آنچه نباید بدان عمل مینمودید! اگر با على عليه السلام بيعت میكردند، نعمت از آسمان و زمين، آنان را فرا میگرفت!
📗منبع؛ کتاب انساب الاشراف، تالیف احمد بن یحیی بلاذری، متوفی ۲۷۹ هجری قمری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، جلد ۲ صفحه ۲۷۴
🔗خطبه جناب سلمان سه روز پس از دفن خاتم الانبیاء صلیالله علیه و آله
#قاعده_الزام
معنای #مولا
@borrhan
احمد بن یحیی بلاذری مورخ مشهور مخالفین نقل میکند که:
🔻چون با ابوبكر #بيعت شد،
سلمان فرمود: کردید آنچه نباید میکردید! عمل نمودید آنچه نباید بدان عمل مینمودید! اگر با على عليه السلام بيعت میكردند، نعمت از آسمان و زمين، آنان را فرا میگرفت!
📗منبع؛ کتاب انساب الاشراف، تالیف احمد بن یحیی بلاذری، متوفی ۲۷۹ هجری قمری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، جلد ۲ صفحه ۲۷۴
🔗خطبه جناب سلمان سه روز پس از دفن خاتم الانبیاء صلیالله علیه و آله
#قاعده_الزام
معنای #مولا
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#فدک
✅ بيانِ شدّت عداوت عُمَر بن خطاب با اهلبيت (عليهمالسلام)
و لعنِ او توسط آقا نجفى
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
شيخ محمد تقى بن محمد باقر اصفهانى(معروف به آقا نجفى) مترجم انوار النعمانية مرحوم سيد نعمةالله جزائرى در بخشى كه مرتبط است با بيان #نسب_عمر مينويسد:
✍️ مترجم گويد: برفرض ثبوت خلافت ابى بكر هم , عمر را نميرسيد كه اينطور كند زيرا كه عمر والى نبود كه به مقتضاى رأى خود عمل كند به اعتقاد آنها ابى بكر والى بود بلكه عمر در ظاهر نوكر ابوبكر بود اگرچه در باطن اين همه كارها و #بيعت كردن به ابوبكر براى اثبات خلافت خودش بود كه در بَدوِ امر اگر خودش ادعاى خلافت ميكرد از او قبول نميكردند و گوساله را پيش انداخت كه خلافت برقرار شود براى خودش و ابوبكر هم كه اين دستور العمل به عمر نداده بود كه خانهٔ پيغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را في الحقيقة آتش 🔥 بزند زيرا كه ابوبكر نسبت به عمر رقيق القلب بود راضى به بسيارى از افعال نبود و لٰكن بعد از آنكه عمر كارى را كرد بود ابوبكر نتوانست رد كند زيرا كه عمر از روى فكرى شيطنت (على الظاهر چنين نوشته اگر اشتباه نوشته شد اشتباه از اين حقير است) ميكرد و ابوبكر شيطنت عمر را نداشت هم چنانكه ابوبكر كاغذ فدك را به فاطمهٔ زهرا(سلاماللهعلیها) داد بعد از محاجّه كردن با او قلب او رقيق شد عمر در راه به فاطمه (سلاماللهعلیها) برخورد ، كاغذ را جبراً گرفت پاره كرد و فاطمه را ثانياً اذيت كرد از بس كه آن ملعون قساوت قلب داشت آخر شنيدى نسب حلال او را بايد از آن نسب روزگارى مثل عمر به وجود آرد كه بر پدرش و خودش و جدش تا قيام قيامت لعنت.
📕 ترجمه فارسى الأنوار النُعمانيّة يا جامع الأنوار
تأليف : مرحوم سيد نعمة الله جزائرى
مترجم : شيخ محمدتقى بن محمد باقر اصفهانى(آقا نجفى)
جلد : 1 صفحه : 75-76
https://b2n.ir/f49037
#تبرى #چاپ_سنگى
#علمای_صالح #فدک
➖➖➖➖➖➖➖
@borrhan
✅ بيانِ شدّت عداوت عُمَر بن خطاب با اهلبيت (عليهمالسلام)
و لعنِ او توسط آقا نجفى
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
شيخ محمد تقى بن محمد باقر اصفهانى(معروف به آقا نجفى) مترجم انوار النعمانية مرحوم سيد نعمةالله جزائرى در بخشى كه مرتبط است با بيان #نسب_عمر مينويسد:
✍️ مترجم گويد: برفرض ثبوت خلافت ابى بكر هم , عمر را نميرسيد كه اينطور كند زيرا كه عمر والى نبود كه به مقتضاى رأى خود عمل كند به اعتقاد آنها ابى بكر والى بود بلكه عمر در ظاهر نوكر ابوبكر بود اگرچه در باطن اين همه كارها و #بيعت كردن به ابوبكر براى اثبات خلافت خودش بود كه در بَدوِ امر اگر خودش ادعاى خلافت ميكرد از او قبول نميكردند و گوساله را پيش انداخت كه خلافت برقرار شود براى خودش و ابوبكر هم كه اين دستور العمل به عمر نداده بود كه خانهٔ پيغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را في الحقيقة آتش 🔥 بزند زيرا كه ابوبكر نسبت به عمر رقيق القلب بود راضى به بسيارى از افعال نبود و لٰكن بعد از آنكه عمر كارى را كرد بود ابوبكر نتوانست رد كند زيرا كه عمر از روى فكرى شيطنت (على الظاهر چنين نوشته اگر اشتباه نوشته شد اشتباه از اين حقير است) ميكرد و ابوبكر شيطنت عمر را نداشت هم چنانكه ابوبكر كاغذ فدك را به فاطمهٔ زهرا(سلاماللهعلیها) داد بعد از محاجّه كردن با او قلب او رقيق شد عمر در راه به فاطمه (سلاماللهعلیها) برخورد ، كاغذ را جبراً گرفت پاره كرد و فاطمه را ثانياً اذيت كرد از بس كه آن ملعون قساوت قلب داشت آخر شنيدى نسب حلال او را بايد از آن نسب روزگارى مثل عمر به وجود آرد كه بر پدرش و خودش و جدش تا قيام قيامت لعنت.
📕 ترجمه فارسى الأنوار النُعمانيّة يا جامع الأنوار
تأليف : مرحوم سيد نعمة الله جزائرى
مترجم : شيخ محمدتقى بن محمد باقر اصفهانى(آقا نجفى)
جلد : 1 صفحه : 75-76
https://b2n.ir/f49037
#تبرى #چاپ_سنگى
#علمای_صالح #فدک
➖➖➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
✅ امیرالمومنین علی علیهالسلام و استغاثه به جناب جعفر طیار در ماجرای سقیفه و هجوم به بیت و اخذ بیعتاجباری
🔻روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.
🔻 بسيارى از روايت کنندگان نقل کردهاند که او (امیرالمومنین علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كردند و حق خود را خواسته و کمک طلبيدند و فرياد کشيدند؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و #بيعت نکردند. و ایشان در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بودند فرمودند :
" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمودند :
واى #جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز #حمزه ندارم!!!.
📔 شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد معتزلی ج11 ص111
💡به مناسبت فرارسیدن ۶جمادیالاول سالروز جنگ موته و شهادت جعفر بن ابوطالب علیهماالسلام فهرست مطالب کار شده در واکاوی و شناخت جناب جعفر طیار در«آرشیو برهان» به روز رسانی شد↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan2/470
🔻روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.
🔻 بسيارى از روايت کنندگان نقل کردهاند که او (امیرالمومنین علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كردند و حق خود را خواسته و کمک طلبيدند و فرياد کشيدند؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و #بيعت نکردند. و ایشان در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بودند فرمودند :
" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمودند :
واى #جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز #حمزه ندارم!!!.
📔 شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد معتزلی ج11 ص111
💡به مناسبت فرارسیدن ۶جمادیالاول سالروز جنگ موته و شهادت جعفر بن ابوطالب علیهماالسلام فهرست مطالب کار شده در واکاوی و شناخت جناب جعفر طیار در«آرشیو برهان» به روز رسانی شد↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan2/470
[ کانال برهان ]
✖️مولوى جبرى مسلك و تمسّك به داستانى جعلى در شهادت اميرالمؤمنين على عليهالسلام مولوىدر مثنوى ميل مولا(عليهالسلام) را به خودكشى و شفاعت از ابن ملجم (لعنةاللهعلیه) را بيان ميكند❗️ و ميگويد كه اميرالمؤمنين از قاتلش چون مجبور به مشيّت حق بوده و حضرت را (با…
🔻محمد بن محمد بحرالعلوم شارح مثنوى در مورد اين بيت كه مولوى از قول اميرالمؤمنين(عليهالسلام)خطاب به ابن ملجم(لعنةاللهعليه)ميگويد شفيع تو منم گفته است كه در كتب تواريخ يافته نميشود.
و بخشهاى بعد از آن را كه مولوى سروده ردى بر شيعه ميداند و ميگويد كه مولوی در صدد بیان این مطلب بوده است که اميرالمؤمنين(عليهالسلام)با ميل و رغبتِ خود با خلفا #بيعت كرد و...!!
#نقد_مولوى
#نقد_تصوف
#ابن_ملجم #بیعت_اجباری
@borrhan
و بخشهاى بعد از آن را كه مولوى سروده ردى بر شيعه ميداند و ميگويد كه مولوی در صدد بیان این مطلب بوده است که اميرالمؤمنين(عليهالسلام)با ميل و رغبتِ خود با خلفا #بيعت كرد و...!!
#نقد_مولوى
#نقد_تصوف
#ابن_ملجم #بیعت_اجباری
@borrhan
#معاویه
#اشعث_بن_قیس (۱۲)
#فرقه_ناجیه
#تبری
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام به دستور معاویه و با اجرای دختر اشعث بن قیس، سند حقانيت شيعه.
💡اول ذیقعده/ سالمرگ اشعث بن قیس
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔚 يکي از دلايل حقانيت شيعه موضع گيري قاطبه اهل سنت در قبال معاويه میباشد،
شخصيتي که توسط عمر بن الخطاب بر گرده مسلمین سوار شد و در طول تاريخ بسياري از بزرگان اهل سنت به خاطر دشمنی و عداوت وی با اهل بيت علیهمالسلام، موضع گيری های تندی بر عليه او داشته تا جایی که حتی برخی وی را خارج از اسلام، و منافق معرفی کرده اند.
🔻يکي از نمونه های عداوت او ، فحاشی و لعن به امير المومنين و امام حسن مجتبی علیهماالسلام توسط معاويه است که در منابع روايي و تاريخي اهل سنت با سند های بسيار و صحيح وارد شده، و همچنين نقشه شهادت امام مجتبی علیهالسلام توسط معاويه و با اجرای جعده دختر اشعث بن قیس است که علماي اهل سنت هم در کتب خود اين موارد را بيان داشته اند.
🔸 از جمله آنها يکی از محققين و علمای معاصر اهل سنت است به نام عايشه بنت الشاطي، بانوي مؤلّف و محقّق مصري در ادبيات عرب و علوم قرآنی که وی تحت نظر علمای الازهر مصر تربيت و رشد يافت و از بزرگترين مولفين زن درجهان اسلام شد.
🟥 يکی از کتب ايشان 📗 زينب بانوی قهرمان کربلا میباشد، ايشان در مقدمه کتاب خود تصريح ميکند به اينکه مطالب کتابش همه مستند هستند و در ادامه در مورد مظلوميت امام حسن علیهالسلام و رفتار معاويه با ايشان و اهلبيت علیهم السلام و نقشه شوم شهادت ايشان چنين ميگويد:
✍️«اين کتاب،تاريخ تنها نيست: اگر چه تمام مدارک آن از اسناد اصلي تاريخ گرفته شده است...»
✍️«اما «معاويه» ميخواست که خلافت در خاندان اموي سلطنت موروثي باشد، و تا «حسن ع» زنده بود و نفس ميکشيد هرگز نميتوانست براي فرزندش «يزيد» #بيعت بگيرد. پيماني هم که با «حسن ع» بسته بود شامل زمان بعد از او نميشد و همين امر موجب نگراني او شده و او را به خود مشغول مي داشت. البته شخصي مانند «معاويه»، پابند عهد و پيمان نبود «تا از آن هراسان باشد» بلکه چيزيکه او را نگران نموده و برايش اهميت داشت، اين بود که فکر ميکرد هرگز مسلمانان راضي نخواهند شد بجاي «حسن بن علي ع» که نواده پيغمبر(ص) بود، «يزيد بن معاويه» بر آنان حکمراني کند. و تمام اينهارا «معاويه»، همان روز (بعد از کناره گيري «حسن ع» از خلافت و واگذاري آن بمعاويه) که ميان مردم خطبه ميخواند، اظهار داشت.»
✍ «آنگاه از «علي ع» ياد نمود و او را دشنام داد، و سپس به حسن(ع) ناسزا گفت. در اين هنگام «حسين ع» بپا خاست که جواب او را بدهد، اما «حسن ع» دست اورا بگرفت و او را بجايش نشانيد، و سپس خود برخاست و چنين فرمود ...»
✍️(اي آنکه از «علي ع» ياد مينمائي ، من «حسن ع» هستم و پدرم علي(ع) است ، وتو «معاويه» و پدرت «صخر» ، مادرمن «فاطمه ع» و مادر تو«هند» است وجد من رسول خدا صلى الله عليه وآله ، و جد تو حربه، جد مادري من « #خديجه ع» و جد مادري تو«قتيله» است اينک خدا هر يک از ما را که نامش پستتر، و اصلش فرو مايه تر، و خودش بدکارتر، و در کفرو نفاق پيشقدم تر است ، لعنت کند.)...
✍️«در آن هنگام «معاويه» ميخواست براي پسرش يزيد» بيعت بگيرد و هيچ چيز براي او دشوارتر از کار «حسن بن علي ع» نبود، لذا مخفيانه او را مسموم نمود؛ و کسي که اين کار را براي « معاويه » انجام داد «جعده دختر اشعث بن قيس» زوجه «حسن ع» بود. «معاويه» باو پيامي فرستاد ، که من ترا براي فرزندم « #يزيد » تزويج ميکنم. بشرط اينکه همسر خود «حسن بن علي» را مسموم نمائي، و باو وعده صدهزار در هم داد ، «جعده» نيز قبول نمود و «حسن ع» را مسموم کرد.»
📚زينب بانوي قهرمان کربلا صفحه 78
💢 سوالات ما از مخالفين:
🅾1-- چگونه محب کسي هستيد وقتي که پيامبر در احاديث صحيح اهل سنت فرموده است کسي که حضرت علي(علیه السلام) را سب کند من پيامبر را سب کرده؟
🅾 2-آيا طبق اعتقاد اهل سنت کسي که پيامبر را سب کند از دين خارج نشده است؟
🅾 3- حکم قاتل امام حسن علیهالسلام چيست،آيا قاتل امام حسن علیه السلام مومن و بهشتي است؟
🅾 4-شما که مدافع معاويه هستيد،فرداي قيامت چگونه با پيامبر و اهل بيت مواجه ميشويد در حالي که محب دشمن اميرالمومنين و قاتل امام حسن مجتبي(علیهالسلام) هستيد؟
🅾 5-چگونه معاویه را عادل و بهشتی میدانید در صورتی که وی مورد لعن امام مجتبی علیهالسلام قرار گرفته است؟!
✅ حقیقت واضح و روشن است و براي رسيدن به حقيقت فقط بايد چشمانتان را بر روي تعصب ببنديد!
➖➖➖➖
@borrhan
#اشعث_بن_قیس (۱۲)
#فرقه_ناجیه
#تبری
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام به دستور معاویه و با اجرای دختر اشعث بن قیس، سند حقانيت شيعه.
💡اول ذیقعده/ سالمرگ اشعث بن قیس
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔚 يکي از دلايل حقانيت شيعه موضع گيري قاطبه اهل سنت در قبال معاويه میباشد،
شخصيتي که توسط عمر بن الخطاب بر گرده مسلمین سوار شد و در طول تاريخ بسياري از بزرگان اهل سنت به خاطر دشمنی و عداوت وی با اهل بيت علیهمالسلام، موضع گيری های تندی بر عليه او داشته تا جایی که حتی برخی وی را خارج از اسلام، و منافق معرفی کرده اند.
🔻يکي از نمونه های عداوت او ، فحاشی و لعن به امير المومنين و امام حسن مجتبی علیهماالسلام توسط معاويه است که در منابع روايي و تاريخي اهل سنت با سند های بسيار و صحيح وارد شده، و همچنين نقشه شهادت امام مجتبی علیهالسلام توسط معاويه و با اجرای جعده دختر اشعث بن قیس است که علماي اهل سنت هم در کتب خود اين موارد را بيان داشته اند.
🔸 از جمله آنها يکی از محققين و علمای معاصر اهل سنت است به نام عايشه بنت الشاطي، بانوي مؤلّف و محقّق مصري در ادبيات عرب و علوم قرآنی که وی تحت نظر علمای الازهر مصر تربيت و رشد يافت و از بزرگترين مولفين زن درجهان اسلام شد.
🟥 يکی از کتب ايشان 📗 زينب بانوی قهرمان کربلا میباشد، ايشان در مقدمه کتاب خود تصريح ميکند به اينکه مطالب کتابش همه مستند هستند و در ادامه در مورد مظلوميت امام حسن علیهالسلام و رفتار معاويه با ايشان و اهلبيت علیهم السلام و نقشه شوم شهادت ايشان چنين ميگويد:
✍️«اين کتاب،تاريخ تنها نيست: اگر چه تمام مدارک آن از اسناد اصلي تاريخ گرفته شده است...»
✍️«اما «معاويه» ميخواست که خلافت در خاندان اموي سلطنت موروثي باشد، و تا «حسن ع» زنده بود و نفس ميکشيد هرگز نميتوانست براي فرزندش «يزيد» #بيعت بگيرد. پيماني هم که با «حسن ع» بسته بود شامل زمان بعد از او نميشد و همين امر موجب نگراني او شده و او را به خود مشغول مي داشت. البته شخصي مانند «معاويه»، پابند عهد و پيمان نبود «تا از آن هراسان باشد» بلکه چيزيکه او را نگران نموده و برايش اهميت داشت، اين بود که فکر ميکرد هرگز مسلمانان راضي نخواهند شد بجاي «حسن بن علي ع» که نواده پيغمبر(ص) بود، «يزيد بن معاويه» بر آنان حکمراني کند. و تمام اينهارا «معاويه»، همان روز (بعد از کناره گيري «حسن ع» از خلافت و واگذاري آن بمعاويه) که ميان مردم خطبه ميخواند، اظهار داشت.»
✍ «آنگاه از «علي ع» ياد نمود و او را دشنام داد، و سپس به حسن(ع) ناسزا گفت. در اين هنگام «حسين ع» بپا خاست که جواب او را بدهد، اما «حسن ع» دست اورا بگرفت و او را بجايش نشانيد، و سپس خود برخاست و چنين فرمود ...»
✍️(اي آنکه از «علي ع» ياد مينمائي ، من «حسن ع» هستم و پدرم علي(ع) است ، وتو «معاويه» و پدرت «صخر» ، مادرمن «فاطمه ع» و مادر تو«هند» است وجد من رسول خدا صلى الله عليه وآله ، و جد تو حربه، جد مادري من « #خديجه ع» و جد مادري تو«قتيله» است اينک خدا هر يک از ما را که نامش پستتر، و اصلش فرو مايه تر، و خودش بدکارتر، و در کفرو نفاق پيشقدم تر است ، لعنت کند.)...
✍️«در آن هنگام «معاويه» ميخواست براي پسرش يزيد» بيعت بگيرد و هيچ چيز براي او دشوارتر از کار «حسن بن علي ع» نبود، لذا مخفيانه او را مسموم نمود؛ و کسي که اين کار را براي « معاويه » انجام داد «جعده دختر اشعث بن قيس» زوجه «حسن ع» بود. «معاويه» باو پيامي فرستاد ، که من ترا براي فرزندم « #يزيد » تزويج ميکنم. بشرط اينکه همسر خود «حسن بن علي» را مسموم نمائي، و باو وعده صدهزار در هم داد ، «جعده» نيز قبول نمود و «حسن ع» را مسموم کرد.»
📚زينب بانوي قهرمان کربلا صفحه 78
💢 سوالات ما از مخالفين:
🅾1-- چگونه محب کسي هستيد وقتي که پيامبر در احاديث صحيح اهل سنت فرموده است کسي که حضرت علي(علیه السلام) را سب کند من پيامبر را سب کرده؟
🅾 2-آيا طبق اعتقاد اهل سنت کسي که پيامبر را سب کند از دين خارج نشده است؟
🅾 3- حکم قاتل امام حسن علیهالسلام چيست،آيا قاتل امام حسن علیه السلام مومن و بهشتي است؟
🅾 4-شما که مدافع معاويه هستيد،فرداي قيامت چگونه با پيامبر و اهل بيت مواجه ميشويد در حالي که محب دشمن اميرالمومنين و قاتل امام حسن مجتبي(علیهالسلام) هستيد؟
🅾 5-چگونه معاویه را عادل و بهشتی میدانید در صورتی که وی مورد لعن امام مجتبی علیهالسلام قرار گرفته است؟!
✅ حقیقت واضح و روشن است و براي رسيدن به حقيقت فقط بايد چشمانتان را بر روي تعصب ببنديد!
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#روابط (۸۲)
#قتل_عثمـان (۳۷)
#پیشگویی
✅ خطبهای که این روزها ایراد شد و از آن کمتر شنیدهاید!
🔻عث🔥مان بن عفان ~~ کلاغ !!
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
به مناسبت ایام شادی عید غدیر و آغاز خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه السلام ۲۵ سال پس از ۱۸ذیحجه سال ۱۰ هجری , در ۱۸ذیحجه سال ۳۵ هجری ، واقعا جا دارد اینجا خطبهٔ بسیار زیبای مولا علی علیه السلام را نشر دهیم زیرا ایام به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علیهالسلام و صدور این خطبه طوفانی است.
💡در ایام قتل عثمان هستیم و حیف است از این فضیلت او سخن نگوییم!
امام صادق عليه السّلام فرمودند : پس از كشته شدن عثمان و #بيعت مردم با امیرالمؤمنین على عليه السّلام آن حضرت عليه السّلام به منبر رفتند و پس از ذکر حمد و ثناى خداوند و شهادت به وحدانیت و یگانی او و شهادت به رسالت رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند :
💠 [ای مردم] بخدا سوگند به اندازه يك نقطه خال، چيزى بر من پوشيده نيست، و حتى يك بار هم دروغ نگفته ام، و من به اين مقام و اين روز خبر داده شدهام.....
همانا در امر خلافت، كسى [ابوبکر] بر من پيشى گرفت كه من او را در امر خلافت شريك خود نمیدانستم، و امر خلافت را به او نبخشيده بودم و براى او در اين كار قسمتى نبود مگر آنكه پيغمبرى مبعوث می شد، و حال آنكه پس از محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيامبرى نيست. از راه غصب خلافت، بر پرتگاه سست بنيانى برآمد، و او را در آتش🔥دوزخ پرتاب كرد....
دو مرد [ابوبکر وعُمَر] در باره تصدى امر خلافت از من پيشى گرفتند، ولى اين سومى [عثمان] همچون كلاغى بود كه هم و غمى نداشت جز شكمش، واى بر او اگر دو پرش چيده میشد و سرش بريده میگشت كه اين براى او از تصدى امر خلافت بهتر بود. از بهشت باز ماند و دوزخ در پيش رو دارد....
📙اصول کافی، جلد ۸ ، صفحه ۶۷ و ۶۸ .
✔️ آنچه از این حدیث معتبر استنتاج میشود : دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره #غاصب و #جهنمی بودن خلفای پیش از خود است.
🟨 و جالب آنکه در بخشى از #خطبه_شقشقیه امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره شخصیت عثمان میفرمایند:
🔹«إلى أن قام ثالث القوم نافجاً حضنیه، بین نثیله و معتلفه، و قام معه بنو أبیه یخضمون مال الله خضمة الإبل نبتة الربیع، إلى أن انتکث علیه فتله، و أجهز علیه عمله، وکبت به بطنته»
#ترجمه : «تا آن که سومى به حکومت رسید، کسى که دو پهلویش از پرخورى باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویى سرگردان بود [برنامه اش جز انباشتن شکم و تخلیه آن نبود] و دودمان پدرى او از #بنى_امیه به همراهى او برخاستند و همچون گله ای از اشتران گرسنه که به علف تازۀ بهاری رسیده باشند، به میان مال خدا افتادند. کار را به جائی رسانید که رشته های خود را پنبه کرد؛ و اعمال خود او گریبانگیرش شد؛ و شکمش موجب هلاکتش گردید.»
➖➖➖➖
@borrhan
#قتل_عثمـان (۳۷)
#پیشگویی
✅ خطبهای که این روزها ایراد شد و از آن کمتر شنیدهاید!
🔻عث🔥مان بن عفان ~~ کلاغ !!
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
به مناسبت ایام شادی عید غدیر و آغاز خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه السلام ۲۵ سال پس از ۱۸ذیحجه سال ۱۰ هجری , در ۱۸ذیحجه سال ۳۵ هجری ، واقعا جا دارد اینجا خطبهٔ بسیار زیبای مولا علی علیه السلام را نشر دهیم زیرا ایام به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علیهالسلام و صدور این خطبه طوفانی است.
💡در ایام قتل عثمان هستیم و حیف است از این فضیلت او سخن نگوییم!
امام صادق عليه السّلام فرمودند : پس از كشته شدن عثمان و #بيعت مردم با امیرالمؤمنین على عليه السّلام آن حضرت عليه السّلام به منبر رفتند و پس از ذکر حمد و ثناى خداوند و شهادت به وحدانیت و یگانی او و شهادت به رسالت رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند :
💠 [ای مردم] بخدا سوگند به اندازه يك نقطه خال، چيزى بر من پوشيده نيست، و حتى يك بار هم دروغ نگفته ام، و من به اين مقام و اين روز خبر داده شدهام.....
همانا در امر خلافت، كسى [ابوبکر] بر من پيشى گرفت كه من او را در امر خلافت شريك خود نمیدانستم، و امر خلافت را به او نبخشيده بودم و براى او در اين كار قسمتى نبود مگر آنكه پيغمبرى مبعوث می شد، و حال آنكه پس از محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيامبرى نيست. از راه غصب خلافت، بر پرتگاه سست بنيانى برآمد، و او را در آتش🔥دوزخ پرتاب كرد....
دو مرد [ابوبکر وعُمَر] در باره تصدى امر خلافت از من پيشى گرفتند، ولى اين سومى [عثمان] همچون كلاغى بود كه هم و غمى نداشت جز شكمش، واى بر او اگر دو پرش چيده میشد و سرش بريده میگشت كه اين براى او از تصدى امر خلافت بهتر بود. از بهشت باز ماند و دوزخ در پيش رو دارد....
📙اصول کافی، جلد ۸ ، صفحه ۶۷ و ۶۸ .
✔️ آنچه از این حدیث معتبر استنتاج میشود : دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره #غاصب و #جهنمی بودن خلفای پیش از خود است.
🟨 و جالب آنکه در بخشى از #خطبه_شقشقیه امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره شخصیت عثمان میفرمایند:
🔹«إلى أن قام ثالث القوم نافجاً حضنیه، بین نثیله و معتلفه، و قام معه بنو أبیه یخضمون مال الله خضمة الإبل نبتة الربیع، إلى أن انتکث علیه فتله، و أجهز علیه عمله، وکبت به بطنته»
#ترجمه : «تا آن که سومى به حکومت رسید، کسى که دو پهلویش از پرخورى باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویى سرگردان بود [برنامه اش جز انباشتن شکم و تخلیه آن نبود] و دودمان پدرى او از #بنى_امیه به همراهى او برخاستند و همچون گله ای از اشتران گرسنه که به علف تازۀ بهاری رسیده باشند، به میان مال خدا افتادند. کار را به جائی رسانید که رشته های خود را پنبه کرد؛ و اعمال خود او گریبانگیرش شد؛ و شکمش موجب هلاکتش گردید.»
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
✅ اگر سلمان مانع نشده بود عالم نابود میشد..!!
✍️سلمان فارسی رحمه الله گويد: پس از #بيعت سقيفه، على عليه السلام را به زور از خانهاش خارج نموده و نزد ابو بكر بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حق خداوندى كه محمد را به حق مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را پريشان میكنم و پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر سر میگذارم و شما را نفرين میكنم...
سلمان گفت: به خداوند سوگند ديدم كه پايههاى ديوار مسجد از جا كنده میشود به طورى كه اگر كسى بخواهد میتواند از آنجا داخل مسجد گردد!!، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من اى بانوى بزرگ خداوند متعال پدرت را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد.!! در اين حال ديدم كه پايهها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينیهاى ما شد.
📓زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ص۲۹۶
📙مناقب لابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۳۹و۳۴۰
#بیعت_اجباری
@borrhan
✍️سلمان فارسی رحمه الله گويد: پس از #بيعت سقيفه، على عليه السلام را به زور از خانهاش خارج نموده و نزد ابو بكر بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حق خداوندى كه محمد را به حق مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را پريشان میكنم و پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر سر میگذارم و شما را نفرين میكنم...
سلمان گفت: به خداوند سوگند ديدم كه پايههاى ديوار مسجد از جا كنده میشود به طورى كه اگر كسى بخواهد میتواند از آنجا داخل مسجد گردد!!، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من اى بانوى بزرگ خداوند متعال پدرت را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد.!! در اين حال ديدم كه پايهها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينیهاى ما شد.
📓زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ص۲۹۶
📙مناقب لابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۳۹و۳۴۰
#بیعت_اجباری
@borrhan
#شهادت حضرت زهرا (۲۵۱)
#احراق #قاعده_الزام
⬛️ شَبِیخُونْ و هجوم بِہ خٰانِهٔ نُبوّتْ به اعتراف مخالفین
┄┅━✺𖣐﴾🔥﴿𖣐✺━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📜 مصنّف ابن ابۍ شیبہ ج:۲۰ ص:۵۷۹
(ر.ک: تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
پس بيرون رفت ، وقتي علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻آن را انجام می دهد، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مي دهد!...»
📜 الإستیعاب،ابن عبدالبر
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم غلام عمر بن خطاب با سند صحیح روایت شده:«به عمر بن خطاب خبر رسید که مردمانی در خانه ی فاطمه جمع میشوند . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
وقتي به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، چنین وچنان می کند واو آن را انجام میدهـد...»
📜التذڪیر والذڪر والمذڪر ص:۴۱
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
↓عبدالله بن احمد بن حنبل در ڪتاب السنّه↓
📌عبدالله بن احمد بن حنبل با سند معتبر روایت ڪرده:«موسۍ بن عقبه از زهری روایت میکند:
مردانی از بیعت ابوبکر خشمگین شدند واز انها علی بن ابی طالب وزبیر بودند، پس وارد منزل فاطمه علیها السلام شدند و با آنها سلاح بود و عمر با گروهی که شامل اسید وسلمه سلامه بن وقش و ثابت بن قیس بن الشماس بودند،
پس یکی از آنان شمشیر زبیر را گرفت وآن را به سنگ زد تا شکست!!!
موسی بن عقبه گفت: سعد بن ابراهیم خبر داد که ←ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف گفت:
عبدالرحمن بن عوف آن روز با عمر بود ومحمد بن مسلمة شمشیر زبیر را شکست.»
📜السُنّـة ج:۱ ص:۵۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌با سند معتبـر از زیاد بن کلیب روایت شده: «عمر بن خطاب به خانه علي آمد در حالي كه گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: 👈🏻به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
📜تاریخ طبــرۍ ج:۲ ص:۲۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌باسنـد صحیح از سلیمان تیمۍ وعبدالله بن عون روایت شده:
«ابو بكر به دنبال علي براي بيعت كردن فرستاد چون علي﴿؏﴾ از بيعت با ابوبكر سرپيچي كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوي خانه فاطمه﴿؏﴾ رفت. فاطمه﴿؏﴾پشت در خانه آمد و گفت: اي پسر خطّاب! 👈🏻آيا تويي كه مي خواهۍ درِ خانه را بر من آتش بزنۍ؟ عمر پاسخ داد: آري! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر میسازد...»
📜أنساب الأشـراف ج:۲ ص:۱۰
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌 با سند صحیح از ابوسلمة وزهرۍ:«علۍ و زبیْـر در خانه ۍ فاطمه دختر رسول اللهﷺ تحصّن کردند؛ سپس عمر آمد و گفت: برای بیعت خارج شوید؛ به خدا قسم! یا باید خارج شوید یا خانه را بر سر شما به آتش می کشم ،
زبیر شمشیرش را از غلاف کشید پس زیاد بن لبید وی را محکم گرفت و شمشیرش افتاد،پس زیاد آن را گرفت وبه سنگ زد[وشکست] محمد بن عمرو گفت مرا ابوعمرو بن حماس لیثی خبر داد که: سنگی که شمشیر به آن زده شد را دیدم»
📜حدیث هشام بن عمّار ص:۱۲۴
←باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد
➖➖➖➖➖
@borrhan
#احراق #قاعده_الزام
⬛️ شَبِیخُونْ و هجوم بِہ خٰانِهٔ نُبوّتْ به اعتراف مخالفین
┄┅━✺𖣐﴾🔥﴿𖣐✺━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📜 مصنّف ابن ابۍ شیبہ ج:۲۰ ص:۵۷۹
(ر.ک: تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
پس بيرون رفت ، وقتي علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻آن را انجام می دهد، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مي دهد!...»
📜 الإستیعاب،ابن عبدالبر
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌از اسلم غلام عمر بن خطاب با سند صحیح روایت شده:«به عمر بن خطاب خبر رسید که مردمانی در خانه ی فاطمه جمع میشوند . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! 👈🏻ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
وقتي به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي (عليهم السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، چنین وچنان می کند واو آن را انجام میدهـد...»
📜التذڪیر والذڪر والمذڪر ص:۴۱
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
↓عبدالله بن احمد بن حنبل در ڪتاب السنّه↓
📌عبدالله بن احمد بن حنبل با سند معتبر روایت ڪرده:«موسۍ بن عقبه از زهری روایت میکند:
مردانی از بیعت ابوبکر خشمگین شدند واز انها علی بن ابی طالب وزبیر بودند، پس وارد منزل فاطمه علیها السلام شدند و با آنها سلاح بود و عمر با گروهی که شامل اسید وسلمه سلامه بن وقش و ثابت بن قیس بن الشماس بودند،
پس یکی از آنان شمشیر زبیر را گرفت وآن را به سنگ زد تا شکست!!!
موسی بن عقبه گفت: سعد بن ابراهیم خبر داد که ←ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف گفت:
عبدالرحمن بن عوف آن روز با عمر بود ومحمد بن مسلمة شمشیر زبیر را شکست.»
📜السُنّـة ج:۱ ص:۵۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌با سند معتبـر از زیاد بن کلیب روایت شده: «عمر بن خطاب به خانه علي آمد در حالي كه گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: 👈🏻به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
📜تاریخ طبــرۍ ج:۲ ص:۲۵۴
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌باسنـد صحیح از سلیمان تیمۍ وعبدالله بن عون روایت شده:
«ابو بكر به دنبال علي براي بيعت كردن فرستاد چون علي﴿؏﴾ از بيعت با ابوبكر سرپيچي كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوي خانه فاطمه﴿؏﴾ رفت. فاطمه﴿؏﴾پشت در خانه آمد و گفت: اي پسر خطّاب! 👈🏻آيا تويي كه مي خواهۍ درِ خانه را بر من آتش بزنۍ؟ عمر پاسخ داد: آري! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر میسازد...»
📜أنساب الأشـراف ج:۲ ص:۱۰
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📌 با سند صحیح از ابوسلمة وزهرۍ:«علۍ و زبیْـر در خانه ۍ فاطمه دختر رسول اللهﷺ تحصّن کردند؛ سپس عمر آمد و گفت: برای بیعت خارج شوید؛ به خدا قسم! یا باید خارج شوید یا خانه را بر سر شما به آتش می کشم ،
زبیر شمشیرش را از غلاف کشید پس زیاد بن لبید وی را محکم گرفت و شمشیرش افتاد،پس زیاد آن را گرفت وبه سنگ زد[وشکست] محمد بن عمرو گفت مرا ابوعمرو بن حماس لیثی خبر داد که: سنگی که شمشیر به آن زده شد را دیدم»
📜حدیث هشام بن عمّار ص:۱۲۴
←باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شهادت حضرت زهرا (۲۵۵)
#احراق (۳۶) #تهدید (۳۴) #شبهات_فاطمیه
#عاشورا در منابع مخالفین (۱۱۰) #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین #قاعده_الزام
❗️عمر:«منزل نبوّت را به آتش میڪشم»
💡با دقت بخوانید!
┄┅━𖣐⭕️﴾﷽﴿⭕️𖣐━┅┄
◉مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِﷺ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو! ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📚📕مصنف ابن أبۍشيبة ج:۷ ص:۴۳۲
(ر.ک: تصویر الحاقی)
📚📘الاستيعاب،ابن عبدالبر ج:۳ ص:۹۷۵
📚📗المذڪّر والتذڪير والذڪر ج:۱ ص:۹۱
✍🏻این روایت در #هجوم و تهدید اهل بیت علیهمالسلام طهارت، صراحت دارد.
💢در ادامـه اسکن تصحیحات بزرگان مخالفین ارائه خواهد شد
𖣐➸━━━➵━━━➵━━━➸
🛎 اما پاسـخ به چنـد شبـهه حول روایت هجوم به نقل ابن ابۍشیبه
🅰شبهه أول:«عمر بن خطاب به حضرت فاطمه﴿؏لیهاالسلام﴾میگوید ما تو را دوست داریم».
✋🏻میپرسیم این محبّت واقعی است یا صرف لقلقه لسان است؟
منافقان لساناً حتی به توحید ورسالت پیامبر صلیالله علیه و شهادت میدادند﴿ إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ﴾ «المنافقون۱» ولی صرف به زبان آوردن،دلیل بر ایمان آنان نیست و باید در عمل نشان دهند.
اگر محبّت واقعی است که نباید تهدید به قتل میکرد چون این دو نقیض غیر قابل جمع هستند، و اگر محبّتِ دروغین است ڪه جواب شبهه داده شد.
📌اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی #یزید ﴿لَعَنَهُ للهْ﴾ نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت:
یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیّدالشهداء﴿؏لیهالسلام﴾ میزد ،میگفت:
«نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا»
سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكارتر بودند
المعجم الكبير ج:۳ ص:۱۰۴
👈🏻یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند
👈🏻دومی دوست میدارد وسر فرزند رسول الله را جدا میکند.
لذا چنین مزاعمی که از برگرفته نفاق است، برای ترغیب خصم است و در دل عمر هیچ دوستی نسبت به پیامبر وآل او علیهمالسلام نبود.
𖣐➳━━━➳━━━➳━━━➳
🅱شبهه دوّم:«تهدید فقط برای علی و زبیر بود نه برای فاطمه»
←پاسخ شبهه دوم در پست بعد
«1⃣»
#احراق (۳۶) #تهدید (۳۴) #شبهات_فاطمیه
#عاشورا در منابع مخالفین (۱۱۰) #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین #قاعده_الزام
❗️عمر:«منزل نبوّت را به آتش میڪشم»
💡با دقت بخوانید!
┄┅━𖣐⭕️﴾﷽﴿⭕️𖣐━┅┄
◉مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِﷺ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ
📌از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو! ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📚📕مصنف ابن أبۍشيبة ج:۷ ص:۴۳۲
(ر.ک: تصویر الحاقی)
📚📘الاستيعاب،ابن عبدالبر ج:۳ ص:۹۷۵
📚📗المذڪّر والتذڪير والذڪر ج:۱ ص:۹۱
✍🏻این روایت در #هجوم و تهدید اهل بیت علیهمالسلام طهارت، صراحت دارد.
💢در ادامـه اسکن تصحیحات بزرگان مخالفین ارائه خواهد شد
𖣐➸━━━➵━━━➵━━━➸
🛎 اما پاسـخ به چنـد شبـهه حول روایت هجوم به نقل ابن ابۍشیبه
🅰شبهه أول:«عمر بن خطاب به حضرت فاطمه﴿؏لیهاالسلام﴾میگوید ما تو را دوست داریم».
✋🏻میپرسیم این محبّت واقعی است یا صرف لقلقه لسان است؟
منافقان لساناً حتی به توحید ورسالت پیامبر صلیالله علیه و شهادت میدادند﴿ إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ﴾ «المنافقون۱» ولی صرف به زبان آوردن،دلیل بر ایمان آنان نیست و باید در عمل نشان دهند.
اگر محبّت واقعی است که نباید تهدید به قتل میکرد چون این دو نقیض غیر قابل جمع هستند، و اگر محبّتِ دروغین است ڪه جواب شبهه داده شد.
📌اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی #یزید ﴿لَعَنَهُ للهْ﴾ نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت:
یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیّدالشهداء﴿؏لیهالسلام﴾ میزد ،میگفت:
«نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا»
سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكارتر بودند
المعجم الكبير ج:۳ ص:۱۰۴
👈🏻یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند
👈🏻دومی دوست میدارد وسر فرزند رسول الله را جدا میکند.
لذا چنین مزاعمی که از برگرفته نفاق است، برای ترغیب خصم است و در دل عمر هیچ دوستی نسبت به پیامبر وآل او علیهمالسلام نبود.
𖣐➳━━━➳━━━➳━━━➳
🅱شبهه دوّم:«تهدید فقط برای علی و زبیر بود نه برای فاطمه»
←پاسخ شبهه دوم در پست بعد
«1⃣»
Telegram
attach 📎
#یزید در منابع مخالفین (۷۱)
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (۲۷۳)
#تهدید (۴۳) #احراق (۴۷)
#قاتلین_سیدالشهداء
❗️ دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام به سبک بزرگان سقیفه!
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🟥 مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِﷺ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ
#ترجمه : از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو!←ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📘مصنف ابن أبۍشيبة ج:۷ ص:۴۳۲
📘الاستيعاب،ابن عبدالبر ج:۳ ص:۹۷۵
📘المذڪّر والتذڪير والذڪر ج:۱ ص:۹۱
اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی #یزید ﴿لَعَنَهُ للهْ﴾ نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت:
🟥 یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیّدالشهداء﴿؏لیهالسلام﴾ میزد ،میگفت:
«نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا»
سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكارتر بودند
📘المعجم الكبير ج:۳ ص:۱۰۴
(ر.ک: تصویر الحاقی)
👈🏻یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند!
👈🏻دومی دوست میدارد و سر فرزند رسول الله را جدا میکند!
✍پینوشت: منافقان لساناً حتی به توحید و رسالت پیامبر صلیالله علیه و آله شهادت میدادند﴿ إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ﴾ «المنافقون۱» ولی صرف به زبان آوردن، دلیل بر ایمان آنان نیست و باید در عمل نشان دهند.
اگر محبّت واقعی با تهدید به قتل و کشتن جمع نمیشود چون این دو نقیض غیر قابل جمع هستند، لذا چنین مزاعمی که برگرفته از نفاق بود ، برای ترغیب خصم است و در دل عمر و یزید هیچ دوستی نسبت به پیامبر وآل او علیهمالسلام نبود.
➖➖➖➖
@borrhan
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (۲۷۳)
#تهدید (۴۳) #احراق (۴۷)
#قاتلین_سیدالشهداء
❗️ دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام به سبک بزرگان سقیفه!
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🟥 مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِﷺ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ
#ترجمه : از اسلم با سند صحیح روایت شده:«هنگامي كه مردم با ابي بكر #بيعت كردند ، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند ، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو!←ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم 👈🏻خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت ، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي﴿؏﴾ و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، 👈🏻خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!...»
📘مصنف ابن أبۍشيبة ج:۷ ص:۴۳۲
📘الاستيعاب،ابن عبدالبر ج:۳ ص:۹۷۵
📘المذڪّر والتذڪير والذڪر ج:۱ ص:۹۱
اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی #یزید ﴿لَعَنَهُ للهْ﴾ نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت:
🟥 یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیّدالشهداء﴿؏لیهالسلام﴾ میزد ،میگفت:
«نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا»
سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكارتر بودند
📘المعجم الكبير ج:۳ ص:۱۰۴
(ر.ک: تصویر الحاقی)
👈🏻یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند!
👈🏻دومی دوست میدارد و سر فرزند رسول الله را جدا میکند!
✍پینوشت: منافقان لساناً حتی به توحید و رسالت پیامبر صلیالله علیه و آله شهادت میدادند﴿ إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ﴾ «المنافقون۱» ولی صرف به زبان آوردن، دلیل بر ایمان آنان نیست و باید در عمل نشان دهند.
اگر محبّت واقعی با تهدید به قتل و کشتن جمع نمیشود چون این دو نقیض غیر قابل جمع هستند، لذا چنین مزاعمی که برگرفته از نفاق بود ، برای ترغیب خصم است و در دل عمر و یزید هیچ دوستی نسبت به پیامبر وآل او علیهمالسلام نبود.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎