#ضرورت_معرفت_امام (۱۲)
#درس_های_توحید (۲۴۱)
✅ برتري چهارده معصوم علیهم السلام بر فرشتگان الهی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_دوازدهم
🔻در مقایسه اهلبیت علیهمالسلام با ملائکه که اهل معصیت خدا نیستند و از این جهت مَقرب درگاه الهی محسوب میشوند، به حدیث ذیل توجه میکنیم:
پیـامبر خـدا فرمودند:
💠 «خـدا مخلوقی بهـتر و محترمـتر از من نزد خود، نیافریـده است. علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول االله، آیا شما برتر هستید یا جبرئیل؟ پس آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
ای علی، خـداي متعـال پیـامبران فرسـتاده شـده خود را بر مـلائکه مقرب خود، و مرا نیز بر همه پیـامبران و رسولان، برتری داده است. و بعـد از من برتری از آن تـو، و بعـد از تو از آن امامـان است. زیرا ملائکه خـدمتگزاران مـا و خـدمتگزاران دوسـتان ما هستند.
ایعلی، کسانیکه عرش را حمل میکننـد و آنها که در اطراف عرش هسـتند، به وسـیله حمـد خدا، تسبیح میکنند و براي کسانیکه- به ولایت ما- ایمان آورده اند، طلب مغفرت میکنند.
اي علی، اگر ما نبودیم خدا آدم و حوا را نمیآفرید و همچنین بهشت و جهّنم و آسـمان و زمین را نمیآفرید. و چگونه ما برتر از ملائکه نباشـیم ؛ در حـالیکه در توحیـد و معرفت پروردگارمان و نیز در تسبیـح و تقـدیس و اعتراف به الوهیت او بر ایشان سـبقت گرفتهایم؟! زیرا اولین مخلوق خداوند عزوجل ارواح ما بود. پس ما را به توحیـد و تمجیـد خود گویا کرد. (توحیـد و تمجیـد خود را از طریق معرفی خود به ما آموخت.) سـپس ملائکه را آفریـد. و ایشان وقتی ارواح ما را به صورت یک نور مشاهـده کردنـد، امور ما را بزرگ دانسـتند. پس ما تسبیـح گفتیم تا ملائکه بداننـد که ما مخلوق هستیم و خداوند از صـفات ما منّزه است.
آنگاه ملائکه هم به جهت تسبیح ما تسبیح گفتند و خداوند را ازصفات ما (مخلوقات) تنزیه کردند.
پس وقتی عظمت مقـام و منزلت مـا را مشاهـده کردنـد، مـا «لا اله الاالله» گفتیم تا ملائکه بداننـد که خـدایی و معبودي جز او
نیست و ما بندگانی هستیم و معبودهایی نیستیم تا درکنار خدا یا به جاي او لازم باشد که عبادت شویم.
پس آنها هم «لااله الا الله»گفتند.
پس وقتی بزرگی موقعیت ما را مشاهـده کردنـد، ما «الله اکبر» گفتیم تا ملائکه بداننـد که خـدا بزرگتر از آن است که هرگونه
دسترسی به او پیدا شود و او بلندمرتبه و عظیم است. پس وقتی عّزت و قوت خدادادي ما را مشاهده کردند، گفتیم: «لاحول و لاقوه الا باالله العلی العظیم» تا ملائکه بداننـد که حول و قوه اي جز به خـدا نیست.
پس ملائکه هم گفتنـد:
لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم»
پس وقتی نعمتهاي خـدا را به ما و وجوب اطاعت از ما را مشاهده کردند،
گفتیم: «الحمدلله» تا ملائکه بدانند که خداوند متعال به خاطر نعمتهایی که به ما ارزانی داشته مستحّق حمد است، پس ملائکه هم گفتند: «الحمدلله»
بنابراین ملائکه به سـبب ما به معرفت و توحیـدخـداي متعال و تسبیـح و تهلیل و تحمید او هدایت شدند.
سـپسى خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را آفریـد و مـا را به صلب او به ودیعه گـذاشت و به ملائکه فرمان داد تا براي بزرگـداشت و احترام به ما (که در صلب او بودیم) بر حضرت آدم علیه السلام سجده کنند.
سجده آنها بندگی خداي عزوجل و احترام به حضرت آدم علیه السلام و اطـاعت از او بـود به این جهت که مـا در صلب او بودیم.
پس چگونه برتر از ملائکه نباشـیم درحـالیکه
همگی آنها برحضرت آدم سجده کردند(وسجده آنها در واقع احترام و اکرام ما بود)؟! »
ّ
📔 کمال الدین ب۲۳ ح۴
📌 سِرّ افضلیت چهارده معصوم علیهم السلام
در این حـدیث علاوه بر اینکه به اصـل فضـیلت و برتري انوار مقـدسه چهـارده معصوم بر انبیـا و رسل الهی و بر ملائکه پروردگار تصـریح شده است، سـر این برتري نیز بیان گردیده که عبارت است از سبقت گرفتن ایشان در امر توحید و معرفة الله و تنزیه و تقـدیس خداوند بر دیگران.
🔚 و این مسأله بسـیار مهم است. زیرا هدف
ازخلقت، بندگی به پیشگاه خداي متعال است و همین هدف معیار برتري بعضی از بندگان خدا بر بعضی دیگر میباشد و از طرفی اصل در بندگی خدا معرفت او و اقرار به عبودیت اوست. و لذا چهارده معصوم علیهم السلام که در این وادي ازسـایرین پیشتر و برتر بودهانـد، بالاترین مقام و منزلت را نزد خـدا پیـدا کرده انـد.
البته مطلبی که درحـدیث مورد اشاره قرارگرفته، مربوط به عالم ارواح قبل از خلقت خاکی حضـرت آدم بوده که در انتهاي آن اشاره مختصري به خلق بدن خاکی حضرت آدم ع و به ودیعه گذاشتن نور چهارده معصوم در صلب ایشان شده است.
✅ به هرحـال خـداوند ازطریق این انوار مقـدسه درس #توحیـد و #تقـدیس و #تنزیه را به ملائکه داده است. و بنـابراین قبل از پیـدایش انسانهاي خاکی، وسـیله هدایت ملائکه، همین چهارده معصوم بوده اند و به همین جهت برتر و بالاتر از ّملائکه میباشند.
+https://t.me/borrhan/51834
https://t.me/borrhan/51917
#درس_های_توحید (۲۴۱)
✅ برتري چهارده معصوم علیهم السلام بر فرشتگان الهی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_دوازدهم
🔻در مقایسه اهلبیت علیهمالسلام با ملائکه که اهل معصیت خدا نیستند و از این جهت مَقرب درگاه الهی محسوب میشوند، به حدیث ذیل توجه میکنیم:
پیـامبر خـدا فرمودند:
💠 «خـدا مخلوقی بهـتر و محترمـتر از من نزد خود، نیافریـده است. علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول االله، آیا شما برتر هستید یا جبرئیل؟ پس آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
ای علی، خـداي متعـال پیـامبران فرسـتاده شـده خود را بر مـلائکه مقرب خود، و مرا نیز بر همه پیـامبران و رسولان، برتری داده است. و بعـد از من برتری از آن تـو، و بعـد از تو از آن امامـان است. زیرا ملائکه خـدمتگزاران مـا و خـدمتگزاران دوسـتان ما هستند.
ایعلی، کسانیکه عرش را حمل میکننـد و آنها که در اطراف عرش هسـتند، به وسـیله حمـد خدا، تسبیح میکنند و براي کسانیکه- به ولایت ما- ایمان آورده اند، طلب مغفرت میکنند.
اي علی، اگر ما نبودیم خدا آدم و حوا را نمیآفرید و همچنین بهشت و جهّنم و آسـمان و زمین را نمیآفرید. و چگونه ما برتر از ملائکه نباشـیم ؛ در حـالیکه در توحیـد و معرفت پروردگارمان و نیز در تسبیـح و تقـدیس و اعتراف به الوهیت او بر ایشان سـبقت گرفتهایم؟! زیرا اولین مخلوق خداوند عزوجل ارواح ما بود. پس ما را به توحیـد و تمجیـد خود گویا کرد. (توحیـد و تمجیـد خود را از طریق معرفی خود به ما آموخت.) سـپس ملائکه را آفریـد. و ایشان وقتی ارواح ما را به صورت یک نور مشاهـده کردنـد، امور ما را بزرگ دانسـتند. پس ما تسبیـح گفتیم تا ملائکه بداننـد که ما مخلوق هستیم و خداوند از صـفات ما منّزه است.
آنگاه ملائکه هم به جهت تسبیح ما تسبیح گفتند و خداوند را ازصفات ما (مخلوقات) تنزیه کردند.
پس وقتی عظمت مقـام و منزلت مـا را مشاهـده کردنـد، مـا «لا اله الاالله» گفتیم تا ملائکه بداننـد که خـدایی و معبودي جز او
نیست و ما بندگانی هستیم و معبودهایی نیستیم تا درکنار خدا یا به جاي او لازم باشد که عبادت شویم.
پس آنها هم «لااله الا الله»گفتند.
پس وقتی بزرگی موقعیت ما را مشاهـده کردنـد، ما «الله اکبر» گفتیم تا ملائکه بداننـد که خـدا بزرگتر از آن است که هرگونه
دسترسی به او پیدا شود و او بلندمرتبه و عظیم است. پس وقتی عّزت و قوت خدادادي ما را مشاهده کردند، گفتیم: «لاحول و لاقوه الا باالله العلی العظیم» تا ملائکه بداننـد که حول و قوه اي جز به خـدا نیست.
پس ملائکه هم گفتنـد:
لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم»
پس وقتی نعمتهاي خـدا را به ما و وجوب اطاعت از ما را مشاهده کردند،
گفتیم: «الحمدلله» تا ملائکه بدانند که خداوند متعال به خاطر نعمتهایی که به ما ارزانی داشته مستحّق حمد است، پس ملائکه هم گفتند: «الحمدلله»
بنابراین ملائکه به سـبب ما به معرفت و توحیـدخـداي متعال و تسبیـح و تهلیل و تحمید او هدایت شدند.
سـپسى خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را آفریـد و مـا را به صلب او به ودیعه گـذاشت و به ملائکه فرمان داد تا براي بزرگـداشت و احترام به ما (که در صلب او بودیم) بر حضرت آدم علیه السلام سجده کنند.
سجده آنها بندگی خداي عزوجل و احترام به حضرت آدم علیه السلام و اطـاعت از او بـود به این جهت که مـا در صلب او بودیم.
پس چگونه برتر از ملائکه نباشـیم درحـالیکه
همگی آنها برحضرت آدم سجده کردند(وسجده آنها در واقع احترام و اکرام ما بود)؟! »
ّ
📔 کمال الدین ب۲۳ ح۴
📌 سِرّ افضلیت چهارده معصوم علیهم السلام
در این حـدیث علاوه بر اینکه به اصـل فضـیلت و برتري انوار مقـدسه چهـارده معصوم بر انبیـا و رسل الهی و بر ملائکه پروردگار تصـریح شده است، سـر این برتري نیز بیان گردیده که عبارت است از سبقت گرفتن ایشان در امر توحید و معرفة الله و تنزیه و تقـدیس خداوند بر دیگران.
🔚 و این مسأله بسـیار مهم است. زیرا هدف
ازخلقت، بندگی به پیشگاه خداي متعال است و همین هدف معیار برتري بعضی از بندگان خدا بر بعضی دیگر میباشد و از طرفی اصل در بندگی خدا معرفت او و اقرار به عبودیت اوست. و لذا چهارده معصوم علیهم السلام که در این وادي ازسـایرین پیشتر و برتر بودهانـد، بالاترین مقام و منزلت را نزد خـدا پیـدا کرده انـد.
البته مطلبی که درحـدیث مورد اشاره قرارگرفته، مربوط به عالم ارواح قبل از خلقت خاکی حضـرت آدم بوده که در انتهاي آن اشاره مختصري به خلق بدن خاکی حضرت آدم ع و به ودیعه گذاشتن نور چهارده معصوم در صلب ایشان شده است.
✅ به هرحـال خـداوند ازطریق این انوار مقـدسه درس #توحیـد و #تقـدیس و #تنزیه را به ملائکه داده است. و بنـابراین قبل از پیـدایش انسانهاي خاکی، وسـیله هدایت ملائکه، همین چهارده معصوم بوده اند و به همین جهت برتر و بالاتر از ّملائکه میباشند.
+https://t.me/borrhan/51834
https://t.me/borrhan/51917
Telegram
attach 📎
#منجی (۳۴۶)
🟨 ظهور کامل نور وحی در فاران
✅ اثبات بشارت تورات درباره ظهور اسلام از حجاز
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_دوازدهم
📜 اسناد جغرافیایی قبل از اسلام و فاران
۱-گواهی اوزبیوس قیصری و ۲-گواهی جروم درباره مکان فاران ؛ اوزبیوس در قرن سوم و چهارم میزیست. و جروم در قرن چهارم و پنجم؛
➖اوزبیوس (یوسبیوس) قیصری ، کتابی درباره اماکن مذکور در کتاب مقدس دارد به نام اونومستیکون. در آنجا همانگونه که در اسکن الحاقی مطالعه میکنید ، پیرامون فاران چنین میگوید :
«فاران همان منطقهای است که بنیاسرائیل از سینا حرکت کرده و وارد آن شدند. شهری است در خارج عربیه از جهت جنوب ، و فاصلهاش تا ایله به اندازه سه روز راه است به طرف شرقی»
←توضیح : صحرای عربیه در شمال عربستان است. یعنی مناطق شمالی عربستان و مقداری از اردن و ...
منطقه اعرابی که تا ظهور اسلام تحت سیطره روم بودند و ایالتی از ایشان محسوب میشدند.
پس فاران که در جنوب عربیه قرار دارد ، دقیقاً منطبق بر حجاز میشود.
همچنین فاران (بنابر این سند) در شرق ایله قرار دارد. و ایله نیز شهری بر ساحل شرقی دریای سرخ است! پیداست از این جهت هم فاران را در عربستان خواهیم یافت ...
➖جروم (ایرونیموس) هم در تعلیقه بر این قسمت نوشته است که فاران یک صحرا
است و مکان جغرافیایی آن را رد نمیکند.
⁉️❔گاهی اشکال میشود که : اینان در روم و یونان بوده و احاطه ای بر مناطق جغرافیایی عربستان و مصر و فلسطین نداشتهاند!
✅ در پاسخ باید بگوییم :
←اوزبیوس (یوسبیوس) قیصریه ، همان طور که از نامش پیداست در قیصریه فلسطین ، جایگاه اسقف داشته است. همچنین به مکتب اسکندریه در مصر متعلق بوده است. پس کاملا با محیط آشناست.
از جهت اطلاعات مذهبی و تاریخی نیز باید بدانیم که این شخصیت یکی از اعضای شورای سرنوشت ساز نیقیه بود. به علاوه که یکی از مورخین مهم تاریخ مسیحیت محسوب میشود و او را پدر تاریخ کلیسا نامیدهاند
←جروم (ایرونیموس) هم صاحب ترجمه معروف التینی از کتاب مقدس (موسوم به وولگات) است. او عبری و ... میدانسته و با علمای یهود ارتباط داشته است.
همچنین برای تعلیقه نویسی بر کتاب یوسبیوس (کتاب جغرافیایی مورد بحث) به فلسطین سفر کرده است تا فضا را بشناسد و با دقت مطالبش را بنگارد. در کنار این از شخصیت های بزرگ تاریخ مسیحیت است و به عنوان قدیس شناخته میشود
از جمله رجوع کنید به📔المحیط الجامع ، صص ۳۴۵ و ۱۱۶۹ (اسکن آن در ادامه خواهد آمد)
⁉️❔سوال : بطلمیوس از دانشمندان معروف دوران باستان در نقشهای که از منطقه تهیه کرده بود. حجاز را فاران ننامیده است. بلکه فاران را بخشی از شبه جزیره سینا نشان داده است؛
✅ پاسخ : برخی مناطق دارای چند عنوان هستند. مثلا گاهی به کل ایران ، فارس گفته میشود ؛ دریای خزر نیز چند عنوان دارد: دریای قزوین ، دریای مازندران ، دریای گرگان
و ...همچنین سرزمین اعراب اسماعیلی دارای چندین عنوان بوده است : حجاز ، عربستان ، فاران و ...
امپراتوری روم شرقی به اعتبار منطقه کوچکی در آن ، بیزانس نامیده شد. و بسیاری مثال های دیگر که در این زمینه مطرح هستند؛
پس گزارش بطلمیوس با گزارش دو عالم قبلی تضادی ندارد. هر کدام نامی را برای اماکن یاد کرده اند. ضمن اینکه ما وجود مناطق دیگری به نام فاران را منکر نیستیم.
یاقوت حموی در معجم البلدان ، سه مصداق برای فاران ذکر کرده است:
یکی در مصر ، یکی مکه و کوه های حجاز و یکی در سمرقند :
http://lib.eshia.ir/22019/4/225
همان طور که چند مکان با عنوان اسکندریه و بابل و ... وجود داشته و این امری طبیعی است.
اما اگر تعارضی باشد چرا باید سخن بطلمیوس را پذیرفته و نگاه دیگران را کنار بگذاریم؟
گرچه واقعا تعارضی وجود ندارد. چون عناوین جغرافیایی ، اموری قرار دادی و اعتباری هستند. مانند مسائل ریاضی نیستند که فقط یک جواب واقعی داشته باشند. بلکه با گذشت زمان تغییر می کنند و تحت تاثیر شهرت و ... تاثیر میپذیرند. و نام های متعدد پیدا میکنند.
⁉️❔ اگر بپرسید که : از کجا بفهمیم بشارت موسی و حبقوق و ... درباره کدام فاران بوده است؟ از کجا معلوم درباره حجاز و اسلام بوده است؟ پاسخ میدهیم که واقعیت تاریخی تکلیف را روشن کرده است :
اسلام از حجاز ظهور کرد. به صورت دینی با تاثیر جهانی. و شریعت آتشین ، آیین خاتم که نسخ ناپذیر است. و پیشگویی انبیا را محقق کرد. و به قول کتاب دانیال ، پسر انسان ظاهر شد.
اضافه کنید که مثلا فاران موجود در سمرقند نه ارتباطی خاصی به وقایع تاریخ بنیاسرائیل دارد نه بنی اسماعیل و در آن محیط ، معروف و موثر نبوده است.
🔸در قسمت بعد یک گواهی مقارن با عصر اسلام و برخی اسناد پس از گسترش اسلام را بررسی میکنیم.
➖➖➖➖
@borrhan
@hekmatenabavi
🟨 ظهور کامل نور وحی در فاران
✅ اثبات بشارت تورات درباره ظهور اسلام از حجاز
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_دوازدهم
📜 اسناد جغرافیایی قبل از اسلام و فاران
۱-گواهی اوزبیوس قیصری و ۲-گواهی جروم درباره مکان فاران ؛ اوزبیوس در قرن سوم و چهارم میزیست. و جروم در قرن چهارم و پنجم؛
➖اوزبیوس (یوسبیوس) قیصری ، کتابی درباره اماکن مذکور در کتاب مقدس دارد به نام اونومستیکون. در آنجا همانگونه که در اسکن الحاقی مطالعه میکنید ، پیرامون فاران چنین میگوید :
«فاران همان منطقهای است که بنیاسرائیل از سینا حرکت کرده و وارد آن شدند. شهری است در خارج عربیه از جهت جنوب ، و فاصلهاش تا ایله به اندازه سه روز راه است به طرف شرقی»
←توضیح : صحرای عربیه در شمال عربستان است. یعنی مناطق شمالی عربستان و مقداری از اردن و ...
منطقه اعرابی که تا ظهور اسلام تحت سیطره روم بودند و ایالتی از ایشان محسوب میشدند.
پس فاران که در جنوب عربیه قرار دارد ، دقیقاً منطبق بر حجاز میشود.
همچنین فاران (بنابر این سند) در شرق ایله قرار دارد. و ایله نیز شهری بر ساحل شرقی دریای سرخ است! پیداست از این جهت هم فاران را در عربستان خواهیم یافت ...
➖جروم (ایرونیموس) هم در تعلیقه بر این قسمت نوشته است که فاران یک صحرا
است و مکان جغرافیایی آن را رد نمیکند.
⁉️❔گاهی اشکال میشود که : اینان در روم و یونان بوده و احاطه ای بر مناطق جغرافیایی عربستان و مصر و فلسطین نداشتهاند!
✅ در پاسخ باید بگوییم :
←اوزبیوس (یوسبیوس) قیصریه ، همان طور که از نامش پیداست در قیصریه فلسطین ، جایگاه اسقف داشته است. همچنین به مکتب اسکندریه در مصر متعلق بوده است. پس کاملا با محیط آشناست.
از جهت اطلاعات مذهبی و تاریخی نیز باید بدانیم که این شخصیت یکی از اعضای شورای سرنوشت ساز نیقیه بود. به علاوه که یکی از مورخین مهم تاریخ مسیحیت محسوب میشود و او را پدر تاریخ کلیسا نامیدهاند
←جروم (ایرونیموس) هم صاحب ترجمه معروف التینی از کتاب مقدس (موسوم به وولگات) است. او عبری و ... میدانسته و با علمای یهود ارتباط داشته است.
همچنین برای تعلیقه نویسی بر کتاب یوسبیوس (کتاب جغرافیایی مورد بحث) به فلسطین سفر کرده است تا فضا را بشناسد و با دقت مطالبش را بنگارد. در کنار این از شخصیت های بزرگ تاریخ مسیحیت است و به عنوان قدیس شناخته میشود
از جمله رجوع کنید به📔المحیط الجامع ، صص ۳۴۵ و ۱۱۶۹ (اسکن آن در ادامه خواهد آمد)
⁉️❔سوال : بطلمیوس از دانشمندان معروف دوران باستان در نقشهای که از منطقه تهیه کرده بود. حجاز را فاران ننامیده است. بلکه فاران را بخشی از شبه جزیره سینا نشان داده است؛
✅ پاسخ : برخی مناطق دارای چند عنوان هستند. مثلا گاهی به کل ایران ، فارس گفته میشود ؛ دریای خزر نیز چند عنوان دارد: دریای قزوین ، دریای مازندران ، دریای گرگان
و ...همچنین سرزمین اعراب اسماعیلی دارای چندین عنوان بوده است : حجاز ، عربستان ، فاران و ...
امپراتوری روم شرقی به اعتبار منطقه کوچکی در آن ، بیزانس نامیده شد. و بسیاری مثال های دیگر که در این زمینه مطرح هستند؛
پس گزارش بطلمیوس با گزارش دو عالم قبلی تضادی ندارد. هر کدام نامی را برای اماکن یاد کرده اند. ضمن اینکه ما وجود مناطق دیگری به نام فاران را منکر نیستیم.
یاقوت حموی در معجم البلدان ، سه مصداق برای فاران ذکر کرده است:
یکی در مصر ، یکی مکه و کوه های حجاز و یکی در سمرقند :
http://lib.eshia.ir/22019/4/225
همان طور که چند مکان با عنوان اسکندریه و بابل و ... وجود داشته و این امری طبیعی است.
اما اگر تعارضی باشد چرا باید سخن بطلمیوس را پذیرفته و نگاه دیگران را کنار بگذاریم؟
گرچه واقعا تعارضی وجود ندارد. چون عناوین جغرافیایی ، اموری قرار دادی و اعتباری هستند. مانند مسائل ریاضی نیستند که فقط یک جواب واقعی داشته باشند. بلکه با گذشت زمان تغییر می کنند و تحت تاثیر شهرت و ... تاثیر میپذیرند. و نام های متعدد پیدا میکنند.
⁉️❔ اگر بپرسید که : از کجا بفهمیم بشارت موسی و حبقوق و ... درباره کدام فاران بوده است؟ از کجا معلوم درباره حجاز و اسلام بوده است؟ پاسخ میدهیم که واقعیت تاریخی تکلیف را روشن کرده است :
اسلام از حجاز ظهور کرد. به صورت دینی با تاثیر جهانی. و شریعت آتشین ، آیین خاتم که نسخ ناپذیر است. و پیشگویی انبیا را محقق کرد. و به قول کتاب دانیال ، پسر انسان ظاهر شد.
اضافه کنید که مثلا فاران موجود در سمرقند نه ارتباطی خاصی به وقایع تاریخ بنیاسرائیل دارد نه بنی اسماعیل و در آن محیط ، معروف و موثر نبوده است.
🔸در قسمت بعد یک گواهی مقارن با عصر اسلام و برخی اسناد پس از گسترش اسلام را بررسی میکنیم.
➖➖➖➖
@borrhan
@hekmatenabavi
Telegram
attach 📎