#علم_زندگی (۵)
💡چگونه زیستن،سبک زندگی،چگونه بودن در سایه سار کلام معصومین علیهم السلام
〰〰▪️〰◽️〰🌅
#دلنوشته
#هشدار
✅✅من میاندیشم،پس هستم.
✍...دنیای جدید با ابزار علم و فناوری، کم و بیش،تمامی ابعاد زندگی بشر را زیر و رو کرده است؛
از پوشاک آنها گرفته تا فرهنگ آنها؛
از خوراک جسمی آنها گرفته تا خوراک روحی آنها...
ما در عصری قرار گرفتهایم که با انبوهی از اطلاعات و دادهها مواجهیم که نه تنها درباره درستی آنها اطمینانی نداریم ،
بلکه اساساً دلیل فراگیری آنها را نیز نمیدانیم!!!
یعنی اضافه بار اطلاعاتی ، که به تشویش اطلاعاتی منجر شده است!
و این یعنی فاصله افتادن بین اطلاعاتی که باید فرابگیریم و اطلاعاتی که فکر میکنیم باید بدانیم!!
کاربران کم بُنیه عصر جدید، به ویژه با فعالیت ناآگاهانه و کورکورانه در شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی ،با انواع ایدهها و دیدگاهها مواجه میشوند و عملا زیر بمباران اخبار و عقاید قرار میگیرند.
تنوع محیرالعقول شبکههای ماهواره ای و فضاهای رسانهای و بمباران اطلاعات متضاد و متفرق در چنین فضایی ،بالاتر از آستانه تحمل درک و تحلیل بسیاری از مخاطبان این گونه رسانههاست؛
👈 در این فضا به مرور ، حساسیت افراد در مورد سنجش عقاید مختلف از بین میرود!
از آنجا که این کاربران، توان، حوصله، وقت و زمینه کافی برای انتخاب آگاهانه و مستدل و درست یک ایده را در میان انبوه ایدهها ندارند ،
به انتخاب سلیقهای آنها اقدام میکنند؛ و در عمل به این جوّ پلورالیستی
(کثرت گرایی) دامن میزنند.(*)
🔰به بیان دیگر، کم عمقی، علیرغم احساس عمق؛ بیبرهانی، علیرغم احساسِ داشتن استدلال؛ زندگی سیّال در یک فضای کثرت گرا و پلورالیستی؛ از نتایج تربیت رایج شبکهای است.
👈 تربیت شبکهای، در دوران ما،
انسان هایی را شکل داده که حداکثرِ حداکثر، به مثابه اقیانوسی به عمق یک بند انگشتند!!
کسانی که در موضوعات گوناگون، اطلاعات متنوع و بسیاری دارند، ولی هیچ یک از این اطلاعات، عمق و ریشه و بنیان مستحکمی ندارند!!
و ای کاش که اقیانوسی به عمق یک بند انگشت بودند، بسیاری از آنان حتی حوزه معلوماتشان در حد یک چاله حوض هم نیست! چنین افرادی اگر هم حجم اطلاعاتشان بالا رود، در واقع، تعداد سریالهایی که دیدهاند و جوکهایی که میدانند و سایر اطلاعات زردشان، بیشتر شده و در عین حال، نکته دردآور آن است که این افراد،
ادای افراد بسیار مطلع را هم درمیآورند!!
و جالب آنکه معتقدند:
چون لایک میخورم، پس هستم!!!
و چه کارها و چه عقاید و چه ابتذالی را برای گرفتن چند تا لایک از تعدادی شاخ شکستهء "ناشناس" تحمل میکنند!
و دردآور آنکه در "اکثر" موارد، فضای مجازی فضایی است که کارها هر چه سطح پائینتر باشد، با اقبال بیشتری روبرو میشود...
〰〰〰〰〰〰〰
💠 به خاطر داشته باشید که امیرالمومنین علی علیه السلام یکی از صفات افراد پشه صفت را ،
این بیان کرده بودند(رجوع کنید به #علم_زندگی ۳)
که آنها دلیل و برهان محکمی در انتخاب یک ایده و عقیده ندارند.
(🔅لَم یَستَضیئوا بِنورِ العِلمِ)
و دیگر آنکه پناهگاه محکم و مستحکمی پشت سر خود ندارند.
(🔅وَ لَم یلْجَئوا إلى رُكنٍ وَثيقٍ)
✔️طبیعی است زندگی در دنیای جدید و پیچیده امروز ما، نیاز به علم و آگاهی و دقت بیشتر دارد.
پس این اصل بدیهی را فراموش نکنید:
✅ برای هر رفتار جدی و عقیده بنیانی، نیاز به بداهت و برهان و استدلال است.
〰〰〰〰〰〰
(*)از #پلورالیسم معانی مختلفی افاده شده است،معنای مورد نظر در این بحث آن است که بیان شود:
✖️حقیقت مطلق و نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت و آئین یا فرهنگ ندانند، بلکه معتقد شوند که هر ایده و عقیده و فرهنگ و مذهب(فارغ از برهان و استدلال منطقی) گوشهای از حقیقت را بر دوش دارد و حقیقت مطلق،مشترک میان همه ادیان و عقاید مختلف است و عقاید و ادیان و مذاهب، شریعتها و آئینهای مختلف، جلوههای گوناگون حق مطلقاند و در نتیجه، همه ادیان و مذاهب، به نجات دست مییابند.
#نقد_پلورالیسم
〰〰〰〰〰〰〰
🔝کانال برهان
@borrhan
💡چگونه زیستن،سبک زندگی،چگونه بودن در سایه سار کلام معصومین علیهم السلام
〰〰▪️〰◽️〰🌅
#دلنوشته
#هشدار
✅✅من میاندیشم،پس هستم.
✍...دنیای جدید با ابزار علم و فناوری، کم و بیش،تمامی ابعاد زندگی بشر را زیر و رو کرده است؛
از پوشاک آنها گرفته تا فرهنگ آنها؛
از خوراک جسمی آنها گرفته تا خوراک روحی آنها...
ما در عصری قرار گرفتهایم که با انبوهی از اطلاعات و دادهها مواجهیم که نه تنها درباره درستی آنها اطمینانی نداریم ،
بلکه اساساً دلیل فراگیری آنها را نیز نمیدانیم!!!
یعنی اضافه بار اطلاعاتی ، که به تشویش اطلاعاتی منجر شده است!
و این یعنی فاصله افتادن بین اطلاعاتی که باید فرابگیریم و اطلاعاتی که فکر میکنیم باید بدانیم!!
کاربران کم بُنیه عصر جدید، به ویژه با فعالیت ناآگاهانه و کورکورانه در شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی ،با انواع ایدهها و دیدگاهها مواجه میشوند و عملا زیر بمباران اخبار و عقاید قرار میگیرند.
تنوع محیرالعقول شبکههای ماهواره ای و فضاهای رسانهای و بمباران اطلاعات متضاد و متفرق در چنین فضایی ،بالاتر از آستانه تحمل درک و تحلیل بسیاری از مخاطبان این گونه رسانههاست؛
👈 در این فضا به مرور ، حساسیت افراد در مورد سنجش عقاید مختلف از بین میرود!
از آنجا که این کاربران، توان، حوصله، وقت و زمینه کافی برای انتخاب آگاهانه و مستدل و درست یک ایده را در میان انبوه ایدهها ندارند ،
به انتخاب سلیقهای آنها اقدام میکنند؛ و در عمل به این جوّ پلورالیستی
(کثرت گرایی) دامن میزنند.(*)
🔰به بیان دیگر، کم عمقی، علیرغم احساس عمق؛ بیبرهانی، علیرغم احساسِ داشتن استدلال؛ زندگی سیّال در یک فضای کثرت گرا و پلورالیستی؛ از نتایج تربیت رایج شبکهای است.
👈 تربیت شبکهای، در دوران ما،
انسان هایی را شکل داده که حداکثرِ حداکثر، به مثابه اقیانوسی به عمق یک بند انگشتند!!
کسانی که در موضوعات گوناگون، اطلاعات متنوع و بسیاری دارند، ولی هیچ یک از این اطلاعات، عمق و ریشه و بنیان مستحکمی ندارند!!
و ای کاش که اقیانوسی به عمق یک بند انگشت بودند، بسیاری از آنان حتی حوزه معلوماتشان در حد یک چاله حوض هم نیست! چنین افرادی اگر هم حجم اطلاعاتشان بالا رود، در واقع، تعداد سریالهایی که دیدهاند و جوکهایی که میدانند و سایر اطلاعات زردشان، بیشتر شده و در عین حال، نکته دردآور آن است که این افراد،
ادای افراد بسیار مطلع را هم درمیآورند!!
و جالب آنکه معتقدند:
چون لایک میخورم، پس هستم!!!
و چه کارها و چه عقاید و چه ابتذالی را برای گرفتن چند تا لایک از تعدادی شاخ شکستهء "ناشناس" تحمل میکنند!
و دردآور آنکه در "اکثر" موارد، فضای مجازی فضایی است که کارها هر چه سطح پائینتر باشد، با اقبال بیشتری روبرو میشود...
〰〰〰〰〰〰〰
💠 به خاطر داشته باشید که امیرالمومنین علی علیه السلام یکی از صفات افراد پشه صفت را ،
این بیان کرده بودند(رجوع کنید به #علم_زندگی ۳)
که آنها دلیل و برهان محکمی در انتخاب یک ایده و عقیده ندارند.
(🔅لَم یَستَضیئوا بِنورِ العِلمِ)
و دیگر آنکه پناهگاه محکم و مستحکمی پشت سر خود ندارند.
(🔅وَ لَم یلْجَئوا إلى رُكنٍ وَثيقٍ)
✔️طبیعی است زندگی در دنیای جدید و پیچیده امروز ما، نیاز به علم و آگاهی و دقت بیشتر دارد.
پس این اصل بدیهی را فراموش نکنید:
✅ برای هر رفتار جدی و عقیده بنیانی، نیاز به بداهت و برهان و استدلال است.
〰〰〰〰〰〰
(*)از #پلورالیسم معانی مختلفی افاده شده است،معنای مورد نظر در این بحث آن است که بیان شود:
✖️حقیقت مطلق و نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت و آئین یا فرهنگ ندانند، بلکه معتقد شوند که هر ایده و عقیده و فرهنگ و مذهب(فارغ از برهان و استدلال منطقی) گوشهای از حقیقت را بر دوش دارد و حقیقت مطلق،مشترک میان همه ادیان و عقاید مختلف است و عقاید و ادیان و مذاهب، شریعتها و آئینهای مختلف، جلوههای گوناگون حق مطلقاند و در نتیجه، همه ادیان و مذاهب، به نجات دست مییابند.
#نقد_پلورالیسم
〰〰〰〰〰〰〰
🔝کانال برهان
@borrhan
#نقد_پلورالیسم
#نقد_ابن_عربی
#نقد_مولوی
#نقد_سروش
⚠️ عرفان و تکثر گرایی دینی
#پلورالیسم
🔅💢🔅〰〰〰〰〰
ما شیعیان معتقدیم حقیقت منحصر در مذهب ماست و فقط کسانی که در مذهب تشیع هستند می توانند به نجات و رستگاری نائل آیند؛
اما عرفا از بدو پیدایش سرسختانه به پلورالیسم دینی (تکثر گرایی) معتقد بودند و تمام ادیان و مذاهب را صواب فرض کرده و همه آنها را راه های گوناگون به حقیقت می دانستند که در هر زمانی می توان
یکی از این مذاهب و شرایع را برگزید.
به دنبال آنها منورالفکران معاصر نیز تمام ادیان و مذاهب را بر حق دانسته و پیروی از هرکدام را موجب نجات میدانند!
همچنانکه پدر عرفان اسلامی ابن عربی می گوید:
عقد الخلائق فی الاله عقائدا
و انا اعتقدت جمیع ما عقدوه
اینکه روشنفکران را دنباله رو عرفا و صوفیه دانسته ایم و نه دنباله رو فلاسفه و متفکران غربی به علت تصریح خودشان به این تاثیر پذیری است.
همچنان که اگر کتاب صراط های مستقیم آقای عبدالکریم سروش را مطالعه کرده باشید می بینید که در اغلب استدلال هایی که برای تکثر گرایی آورده است به اشعار مولوی استشهاد کرده است نه مبانی متفکران غربی!
و همچنین خودشان بارها گفته اند که معلم و مرشد حقیقی ما مولوی است که تمام عرفان خود را بر پلورالیزم بنا نهاده است.
جواب آنها از بعد برون دینی، واضح است و کافی است به عقل و فطرت خود رجوع کرده و ببنیم که آیا دو آموزه و اعتقاد کاملاً متناقض می تواند حقیقی باشد و انسان را رستگار کند یا خیر؟
آیا اعتقاد به تثلیث با توحید یکسان است؟!
آیا کسی می تواند شرب خمر را حلال بداند و دیگری حرام و هر دو بر صواب باشند؟!
اگر مشکل اجتماع متناقضین را حل کردید ما هم پلورالیسم را می پذیریم.
اما از بعد درون دینی، عمده استدلال آنها به این آیه شریفه است و می گویند خداوند در این کلام خود،
نجات را در اسلام منحصر ننموده و دیگر ادیان مانند مسیحیان و یهودیان و صابئین هم می توانند با پیروی صحیح از آیینشان و عمل صالح، بهشتی شوند:
📖 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ.
📖 كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه آيين يهودان و ترسايان و صابئان را برگزيدند، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند و كارى شايسته كنند، خدا به آنها پاداش نيك مىدهد و نه بيمناك مى شوند و نه محزون.
(بقره .62)
👇👇پاسخ به این استناد را در پست زیر بخوانید:👇👇
《1》
#نقد_ابن_عربی
#نقد_مولوی
#نقد_سروش
⚠️ عرفان و تکثر گرایی دینی
#پلورالیسم
🔅💢🔅〰〰〰〰〰
ما شیعیان معتقدیم حقیقت منحصر در مذهب ماست و فقط کسانی که در مذهب تشیع هستند می توانند به نجات و رستگاری نائل آیند؛
اما عرفا از بدو پیدایش سرسختانه به پلورالیسم دینی (تکثر گرایی) معتقد بودند و تمام ادیان و مذاهب را صواب فرض کرده و همه آنها را راه های گوناگون به حقیقت می دانستند که در هر زمانی می توان
یکی از این مذاهب و شرایع را برگزید.
به دنبال آنها منورالفکران معاصر نیز تمام ادیان و مذاهب را بر حق دانسته و پیروی از هرکدام را موجب نجات میدانند!
همچنانکه پدر عرفان اسلامی ابن عربی می گوید:
عقد الخلائق فی الاله عقائدا
و انا اعتقدت جمیع ما عقدوه
اینکه روشنفکران را دنباله رو عرفا و صوفیه دانسته ایم و نه دنباله رو فلاسفه و متفکران غربی به علت تصریح خودشان به این تاثیر پذیری است.
همچنان که اگر کتاب صراط های مستقیم آقای عبدالکریم سروش را مطالعه کرده باشید می بینید که در اغلب استدلال هایی که برای تکثر گرایی آورده است به اشعار مولوی استشهاد کرده است نه مبانی متفکران غربی!
و همچنین خودشان بارها گفته اند که معلم و مرشد حقیقی ما مولوی است که تمام عرفان خود را بر پلورالیزم بنا نهاده است.
جواب آنها از بعد برون دینی، واضح است و کافی است به عقل و فطرت خود رجوع کرده و ببنیم که آیا دو آموزه و اعتقاد کاملاً متناقض می تواند حقیقی باشد و انسان را رستگار کند یا خیر؟
آیا اعتقاد به تثلیث با توحید یکسان است؟!
آیا کسی می تواند شرب خمر را حلال بداند و دیگری حرام و هر دو بر صواب باشند؟!
اگر مشکل اجتماع متناقضین را حل کردید ما هم پلورالیسم را می پذیریم.
اما از بعد درون دینی، عمده استدلال آنها به این آیه شریفه است و می گویند خداوند در این کلام خود،
نجات را در اسلام منحصر ننموده و دیگر ادیان مانند مسیحیان و یهودیان و صابئین هم می توانند با پیروی صحیح از آیینشان و عمل صالح، بهشتی شوند:
📖 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ.
📖 كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه آيين يهودان و ترسايان و صابئان را برگزيدند، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند و كارى شايسته كنند، خدا به آنها پاداش نيك مىدهد و نه بيمناك مى شوند و نه محزون.
(بقره .62)
👇👇پاسخ به این استناد را در پست زیر بخوانید:👇👇
《1》
#نقد_سروش
#نقد_مولوی
#نقد_پلورالیسم
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_شمس_تبریزی
💢دکتر سروش و مولوی
دو روی یک سکه
〰〰〰⛔️〰〰〰〰
🔴آیا می دانید ریشه انحرافات اعتقادی روشن فکرهایی مانند سروش،و ... تصوف است؟
یکی از مهمترین مبانی عرفان و تصوف تکثر گرایی دینی یا پلورالیزم است به این معنا که تمام ادیان و مذاهب حق می باشند و هر کدام مانند صراط و مسیری انسان را به حقیقت و خدا و نجات و رستگاری می رساند هرچند ممکن است در ظاهر با یکدیگر تفاوت و بعضا تضادهایی داشته باشند اما این تفاوت ها همه در ظاهر بوده و در باطن حقیقتی واحد دارند.
❌در این اعتقاد باطل، گفته می شود:
همانطور که پیامبر اسلام مکاشفاتی داشته است و آنها را در قالب دین اسلام به مردم عرضه کرده است هر انسانی می تواند با شهود و مکاشفه خود به حقیقت هستی دست یافته و با پیروی از مکاشفات خود، دینش را به کمال رسانده و تفسیر کند و در نهایت به سعادت دست یابد!
طبق این تفکر، ماهیت مکاشفه همان وحی دانسته می شود لذا همانطور که به انبیاء وحی می شد به هر انسان عارفی نیز وحی می شود بنابراین دین یک صوفی تنها در اوامر و نواهی پیامبران خلاصه نمی شود بلکه هر لحظه بر آن افزوده می گردد و حتی با رسیدن به حقیقت، دیگر نیازی به انجام اوامر دینی ندارد!
🔴دکتر سروش کتابی دارد به نام "بسط تجربه نبوی" وی در این کتاب، یکی از مهمترین مبانی تصوف را با رنگ و لعاب امروزی تقریر کرده است و می گوید:
چون وحی، تجربه دینی است و تجربه دینی درباره دیگر انسانها نیز روی میدهد، پس تجارب دینی دیگران نیز به فربهی و غنای دین میافزاید و با گذشت زمان، دین بسط و گسترش مییابد؛ از این رو، تجربههای دینی عارفان مکمّل و بسط دهنده تجربه دینی پیامبر است، و در نتیجه دین خدا رفته، رفته پختهتر میگردد. این بسط و گسترش نه در معرفت دینی بلکه در خود دین و شریعت صورت میگیرد.
بسط تجربه نبوی، چاپ اوّل، انتشارات صراط، تهران، ص 28.
📝خلاصه کلام او این است که هر انسانی همانند پیامبر اکرم می تواند تجربه یا مکاشفاتی(وحی) داشته باشد و مطالب جدیدی که هرگز پیامبر نیاورده بود و حقایقی که حضرت رسول به آنها نرسیده بود را درک کند! (نعوذبالله)
✖️او در این کلام علاوه بر اینکه به طور ضمنی خاتمیت حضرت رسول را منکر می شود ادعای ناقص بودن شریعت اسلام را مطرح می کند درحالیکه این سخن مخالف روایات متواتر و حتی نص قرآن کریم در آیه 3 سوره مائده است:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ.
🔻طبق این مبنا، ادعای اشخاصی مانند مولوی که مثنوی را همسنگ قرآن و اصول اصول اصول دین بلکه بالاتر از قرآن می داند کاملاً به جا و صحیح است و حتی ممکن است عارفی طبق تجربه و مکاشفات خود کتابی بنویسد که به مراتب از قرآن کریم کامل تر و بالاتر و هدایت گر باشد!!
مثنوى معنوى، متن، ص: 1
🔻طبق همین مبنا، هنگامی که علما برای صوفیانی مانند بایزید بسطامی از پیامبر اکرم حدیث نقل می کردند او می گفت :
شما علم خود را از مردگان می گیرید و من علمم را مستقیم از خدا اخذ میکنم!
الفتوحات المكية(عثمان يحيى)، ج1، ص: 139
🔻و طبق همین مبناست که شمس تبریزی با فریاد بر سر علمای عصر خود می گوید:
تاکی بر زین بی اسب سوار گشته و در میدان مردان می تازید و تا کی به عصای دیگران به پا می روید؟ این سخنان که می گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره ، سخنان مردم آن زمان است که هر یک در عهد خود به مسند مردمی نشسته بودند و از خود معانی می گفتند و چون مردان این عهد شمایید ، اسرار و سخنان شما کو؟ بعض کاتب وحی بودند و برخی محل وحی. اکنون جهد کن که هردو باشی هم محل وحی و هم کاتب وحی خود باشی.
مناقب العارفین ص 143
🔻و طبق همین مبناست که وقتی ابوسعید ابوالخیر سخنی عجیب میگوید یکی از علما می گوید:
اين سخن- ابوسعید- در هفت سبع قرآن هيچ جاى نيست.»
ابوسعید گفت: «اين سخن در سبع هشتم است!» آن عالم گفت: «سبع هشتم كدامست؟» گفت: «اين هفت سبع آنست كه (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ 67/ 5) و سبع هشتم آنست كه (فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى 10/ 53) شما پنداريت كه سخن خداى تعالى معدود و محدودست انّ كلام اللّه تعالى لا نهاية له، اما منزّل بر محمّد اين هفت سبع است و امّا آنچ به دلهاء بندگان میرساند در حصر و عدّ نيايد و منقطع نگردد. در هر لحظتى از وى رسولى بدل بندگان مىرسد.
حالات و سخنان ابوسعيد ابو الخير، ص: 50
〰〰〰〰〰〰〰〰
🔵آری به همین جهت است که سروش سال ها در ایران کلاس های شرح مثنوی مولوی را برپا می کرد و هنگام خروج از ایران گفت: من فقط مثنوی مولوی را همراه خود می برم! و امروزه برای مستند کردن سخنرانی هایش نه به آیات و روایات بلکه به اشعار امثال مولوی تمسک می کند!
@borrhan
#نقد_مولوی
#نقد_پلورالیسم
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_شمس_تبریزی
💢دکتر سروش و مولوی
دو روی یک سکه
〰〰〰⛔️〰〰〰〰
🔴آیا می دانید ریشه انحرافات اعتقادی روشن فکرهایی مانند سروش،و ... تصوف است؟
یکی از مهمترین مبانی عرفان و تصوف تکثر گرایی دینی یا پلورالیزم است به این معنا که تمام ادیان و مذاهب حق می باشند و هر کدام مانند صراط و مسیری انسان را به حقیقت و خدا و نجات و رستگاری می رساند هرچند ممکن است در ظاهر با یکدیگر تفاوت و بعضا تضادهایی داشته باشند اما این تفاوت ها همه در ظاهر بوده و در باطن حقیقتی واحد دارند.
❌در این اعتقاد باطل، گفته می شود:
همانطور که پیامبر اسلام مکاشفاتی داشته است و آنها را در قالب دین اسلام به مردم عرضه کرده است هر انسانی می تواند با شهود و مکاشفه خود به حقیقت هستی دست یافته و با پیروی از مکاشفات خود، دینش را به کمال رسانده و تفسیر کند و در نهایت به سعادت دست یابد!
طبق این تفکر، ماهیت مکاشفه همان وحی دانسته می شود لذا همانطور که به انبیاء وحی می شد به هر انسان عارفی نیز وحی می شود بنابراین دین یک صوفی تنها در اوامر و نواهی پیامبران خلاصه نمی شود بلکه هر لحظه بر آن افزوده می گردد و حتی با رسیدن به حقیقت، دیگر نیازی به انجام اوامر دینی ندارد!
🔴دکتر سروش کتابی دارد به نام "بسط تجربه نبوی" وی در این کتاب، یکی از مهمترین مبانی تصوف را با رنگ و لعاب امروزی تقریر کرده است و می گوید:
چون وحی، تجربه دینی است و تجربه دینی درباره دیگر انسانها نیز روی میدهد، پس تجارب دینی دیگران نیز به فربهی و غنای دین میافزاید و با گذشت زمان، دین بسط و گسترش مییابد؛ از این رو، تجربههای دینی عارفان مکمّل و بسط دهنده تجربه دینی پیامبر است، و در نتیجه دین خدا رفته، رفته پختهتر میگردد. این بسط و گسترش نه در معرفت دینی بلکه در خود دین و شریعت صورت میگیرد.
بسط تجربه نبوی، چاپ اوّل، انتشارات صراط، تهران، ص 28.
📝خلاصه کلام او این است که هر انسانی همانند پیامبر اکرم می تواند تجربه یا مکاشفاتی(وحی) داشته باشد و مطالب جدیدی که هرگز پیامبر نیاورده بود و حقایقی که حضرت رسول به آنها نرسیده بود را درک کند! (نعوذبالله)
✖️او در این کلام علاوه بر اینکه به طور ضمنی خاتمیت حضرت رسول را منکر می شود ادعای ناقص بودن شریعت اسلام را مطرح می کند درحالیکه این سخن مخالف روایات متواتر و حتی نص قرآن کریم در آیه 3 سوره مائده است:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ.
🔻طبق این مبنا، ادعای اشخاصی مانند مولوی که مثنوی را همسنگ قرآن و اصول اصول اصول دین بلکه بالاتر از قرآن می داند کاملاً به جا و صحیح است و حتی ممکن است عارفی طبق تجربه و مکاشفات خود کتابی بنویسد که به مراتب از قرآن کریم کامل تر و بالاتر و هدایت گر باشد!!
مثنوى معنوى، متن، ص: 1
🔻طبق همین مبنا، هنگامی که علما برای صوفیانی مانند بایزید بسطامی از پیامبر اکرم حدیث نقل می کردند او می گفت :
شما علم خود را از مردگان می گیرید و من علمم را مستقیم از خدا اخذ میکنم!
الفتوحات المكية(عثمان يحيى)، ج1، ص: 139
🔻و طبق همین مبناست که شمس تبریزی با فریاد بر سر علمای عصر خود می گوید:
تاکی بر زین بی اسب سوار گشته و در میدان مردان می تازید و تا کی به عصای دیگران به پا می روید؟ این سخنان که می گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره ، سخنان مردم آن زمان است که هر یک در عهد خود به مسند مردمی نشسته بودند و از خود معانی می گفتند و چون مردان این عهد شمایید ، اسرار و سخنان شما کو؟ بعض کاتب وحی بودند و برخی محل وحی. اکنون جهد کن که هردو باشی هم محل وحی و هم کاتب وحی خود باشی.
مناقب العارفین ص 143
🔻و طبق همین مبناست که وقتی ابوسعید ابوالخیر سخنی عجیب میگوید یکی از علما می گوید:
اين سخن- ابوسعید- در هفت سبع قرآن هيچ جاى نيست.»
ابوسعید گفت: «اين سخن در سبع هشتم است!» آن عالم گفت: «سبع هشتم كدامست؟» گفت: «اين هفت سبع آنست كه (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ 67/ 5) و سبع هشتم آنست كه (فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى 10/ 53) شما پنداريت كه سخن خداى تعالى معدود و محدودست انّ كلام اللّه تعالى لا نهاية له، اما منزّل بر محمّد اين هفت سبع است و امّا آنچ به دلهاء بندگان میرساند در حصر و عدّ نيايد و منقطع نگردد. در هر لحظتى از وى رسولى بدل بندگان مىرسد.
حالات و سخنان ابوسعيد ابو الخير، ص: 50
〰〰〰〰〰〰〰〰
🔵آری به همین جهت است که سروش سال ها در ایران کلاس های شرح مثنوی مولوی را برپا می کرد و هنگام خروج از ایران گفت: من فقط مثنوی مولوی را همراه خود می برم! و امروزه برای مستند کردن سخنرانی هایش نه به آیات و روایات بلکه به اشعار امثال مولوی تمسک می کند!
@borrhan