#قرطاس
✅ اعتراف مهم علمای اهل تسنن
✅ رونمایی از توطئه غصب خلافت
===========⬇️▪️⬇️
👤محمود ابو ریه از علمای بزرگ مصر میگوید::::
▪️إن الحزب القرشي الذي يرأسه أبو بكر و عمر و أبو عبيدة لم يكن وضعا حاضرا و لا وليد مفاجأة أو إرتجال و إنما كان وليد مؤامرات سرية مبرمة حيكت أصولها و ربت أطرافها بكل عناية و إحكام و ارن أبطال هذه المؤامرة: أبو بكر، عمر بن الخطاب، أبو عبيدة بن الجراح و من أنصار هذا الحزب: عائشة و حفصة
▪️اين قضيه، اتفاقي و ناگهاني نبود كه أبو بكر يك دفعه خليفه شود. اين يك توطئهاي بود در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) و تمام زمينهسازيها فراهم شد و تمام مقدماتش چيده شد و نتيجه گرفته شد. اينها قهرمانان اين توطئه بودند: أبو بكر و عمر بن خطاب و #ابوعبيده جراح. كساني كه اينها را پشتيباني و كمك ميكردند، #عايشه و #حفصه بودند.
📕📗 من حياة الخليفة عمر بن الخطاب لعبد الرحمن أحمد البكري، ص 181 به نقل از كتاب: علي و ما لقيه من صحابة رسول الله لمحمود أبو ريه، ص 373
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3655_من-حياة-الخليفة-عمر-بن-الخطاب-عبد-الرحمن-أحمد-البكري/الصفحة_0?pageno=181#top
〰〰〰〰〰〰
👈👈 در نتیجه جلوگيري خلفا از نوشتن وصيت نامه نشان از اين دارد كه اينها با توطئه اي در پشت پرده و از پیش تعیین شده ، به اين نحو خلافت را از اميرالمؤمنين (عليه السلام) غصب کردند و اسلام را از مسیر اصلیش خارج نمودند .
👤 تعبير استاد عبد الفتاح عبد المقصود از علماء بلند آوازه و شجاع اهل سنت مصر در كتاب الإمام علي بن ابیطالب را بخوانید؛
ایشان وقتي به حديث دوات و قلم میرسد، (#قرطاس)
تعبير زيبا و ظريفی دارد كه میگويد:
▪️أنا لا أستبعد حدوث الاتفاق علي الخلافة بين أبي بكر و عمر في مرض الرسول و أن الخلافة من حق الإمام علي و أنها بهذا النحو انتزعت منه و إنه أحق بها منهما و من كافة المسلمين.
▪️من بعيد نمي دانم كه اتفاق و هماهنگي بوده بين ابوبكر و عمر در رابطه با خلافت در زمان بيماري رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و اينها مي دانستند كه خلافت حق، از آن اميرالمؤمنين است و اين گونه جلوگيري كردند از كتابت وصيت تا جائي كه نسبت هذيان به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دادند و ... .
📗📔 نام کتاب: الامام علی بن ابیطالب/ باب حدیث دوات و قلم /مولف:عبدالفتاح عبدالمقصود_مصر
#ویلفرد_مادلونگ
〰〰〰〰〰〰〰
@borrhan
✅ اعتراف مهم علمای اهل تسنن
✅ رونمایی از توطئه غصب خلافت
===========⬇️▪️⬇️
👤محمود ابو ریه از علمای بزرگ مصر میگوید::::
▪️إن الحزب القرشي الذي يرأسه أبو بكر و عمر و أبو عبيدة لم يكن وضعا حاضرا و لا وليد مفاجأة أو إرتجال و إنما كان وليد مؤامرات سرية مبرمة حيكت أصولها و ربت أطرافها بكل عناية و إحكام و ارن أبطال هذه المؤامرة: أبو بكر، عمر بن الخطاب، أبو عبيدة بن الجراح و من أنصار هذا الحزب: عائشة و حفصة
▪️اين قضيه، اتفاقي و ناگهاني نبود كه أبو بكر يك دفعه خليفه شود. اين يك توطئهاي بود در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) و تمام زمينهسازيها فراهم شد و تمام مقدماتش چيده شد و نتيجه گرفته شد. اينها قهرمانان اين توطئه بودند: أبو بكر و عمر بن خطاب و #ابوعبيده جراح. كساني كه اينها را پشتيباني و كمك ميكردند، #عايشه و #حفصه بودند.
📕📗 من حياة الخليفة عمر بن الخطاب لعبد الرحمن أحمد البكري، ص 181 به نقل از كتاب: علي و ما لقيه من صحابة رسول الله لمحمود أبو ريه، ص 373
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3655_من-حياة-الخليفة-عمر-بن-الخطاب-عبد-الرحمن-أحمد-البكري/الصفحة_0?pageno=181#top
〰〰〰〰〰〰
👈👈 در نتیجه جلوگيري خلفا از نوشتن وصيت نامه نشان از اين دارد كه اينها با توطئه اي در پشت پرده و از پیش تعیین شده ، به اين نحو خلافت را از اميرالمؤمنين (عليه السلام) غصب کردند و اسلام را از مسیر اصلیش خارج نمودند .
👤 تعبير استاد عبد الفتاح عبد المقصود از علماء بلند آوازه و شجاع اهل سنت مصر در كتاب الإمام علي بن ابیطالب را بخوانید؛
ایشان وقتي به حديث دوات و قلم میرسد، (#قرطاس)
تعبير زيبا و ظريفی دارد كه میگويد:
▪️أنا لا أستبعد حدوث الاتفاق علي الخلافة بين أبي بكر و عمر في مرض الرسول و أن الخلافة من حق الإمام علي و أنها بهذا النحو انتزعت منه و إنه أحق بها منهما و من كافة المسلمين.
▪️من بعيد نمي دانم كه اتفاق و هماهنگي بوده بين ابوبكر و عمر در رابطه با خلافت در زمان بيماري رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و اينها مي دانستند كه خلافت حق، از آن اميرالمؤمنين است و اين گونه جلوگيري كردند از كتابت وصيت تا جائي كه نسبت هذيان به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دادند و ... .
📗📔 نام کتاب: الامام علی بن ابیطالب/ باب حدیث دوات و قلم /مولف:عبدالفتاح عبدالمقصود_مصر
#ویلفرد_مادلونگ
〰〰〰〰〰〰〰
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم
✅ گوشههایی از نحوه انتخاب ابوبکر در سقیفه در کلام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه
〰〰▪️〰〰〰〰〰
⚫️ قال الشيخ في تلخيص الشافي والطبرسي في الاحتجاج، وابن أبي الحديد في شرح النهج، عن كتاب السقيفة لأحمد بن عبد العزيز الجوهري ما ملخصه: إنه لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله، إجتمعت الأنصار في سقيفة بني ساعدة، وأخرجوا سعد بن عبادة ليولوه الخلافة وكان مريضا فخطبهم ودعاهم إلى إعطائه الرياسة والخلافة، فأجابوه بأجمعهم، ثم ترادوا الكلام فقالوا: [ إن أبت مهاجرة قريش فقالوا ] نحن المهاجرون وصحابة رسول الله صلى الله عليه وآله الأولون وعشيرته وأوليائه فعلام تنازعوننا الأمر من بعده ؟ قالت طائفة منهم: فإنا نقول إذا: منا أمير ومنكم أمير. ولن نرضى بدون هذا أبدا. فقال سعد بن عبادة حين سمعها: هذا أول الوهن. وسمع عمر الخبر، فأرسل إلى أبي بكر أن اخرج إلى، فأرسل إليه أني مشتغل. فأرسل عمر ثانيا إليه أن قد حدث أمر لا بد لك من حضوره، فخرج إليه فقال: أما علمت أن الأنصار قد اجتمعت في سقيفة بني ساعدة، يريدون أن يولوا هذا الأمر سعد بن عبادة، وأحسنهم مقالة من يقول: منا أمير ومنكم أمير. ففزع أبو بكر أشد الفزع وخرجا مسرعين إلى السقيفة ومعهما أبو عبيدة بن الجراح، فجاؤا وفي السقيفة خلق كثير، فقال عمر بن الخطاب: أتيناهم وقد كنت زودت كلاما أردت أن أقوم به فيهم، فلما اندفعت إليهم ذهبت لأبتدء المنطق فقال لي أبو بكر: رويدا حتى أتكلم.
شيخ طوسي در تلخيص الشّافي، و علّامه ي طبرسي در كتاب احتجاج، و ابن ابي الحديد [از علماي معروف اهل تسنّن]در شرح نهج البلاغه، از كتاب «السّقيفه» تأليف احمد بن عبدالعزيز جوهري، ماجراي سقيفه را نقل ميكنند كه خلاصهاش چنين است:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، انصار(مسلمين مدينه) در سقيفه ي بني ساعده (كه مركز اجتماع بود و سايباني داشت) اجتماع نمودند،
و سعد بن عُباده (بزرگ طايفه ي خزرج) را از خانهء خود بيرون آوردند تا او را خليفه ي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و رهبر مسلمين كنند، او بيمار بود او را با بسترش به سقيفه آوردند، او سخنرانی كرد و مردم را دعوت نمود تا زمام امور را بدست او بدهند.
همه ي حاضران (از انصار) دعوت او را اجابت كردند، سپس بين خود به گفتگو پرداختند و گفتند:
اگر مهاجران (مسلمين مكّه) بگويند: ما با رسول خدا (ص) هجرت كرديم، و اصحاب نخستين پيامبر (صلی الله علیه و آله) ما هستيم، و ما از دودمان آن حضرت ميباشيم، چرا در مورد خلافت و امارت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ما ستيز ميكنيد؟ چه پاسخ بدهيد؟
جمعي از آنها گفتند: در پاسخ چنين اعتراضي ميگوئيم: مِنّا اَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ اَميرٌ: «يك رئيس را ما انتخاب ميكنيم و يك رئيس را شما تعيين كنيد»، و به غير از اين پيشنهاد، هيچ پيشنهادي را نميپذيريم.
وقتي سعد بن عُباده، اين گفتگو و ترديد انصار را شنيد، گفت: هذا اَوَّلُ الْوَهْنِ «اين آغاز سُستي و نخستين مخالفت با #بيعت است» ؛
عمر بن خطاب از جريان مطلع شد، براي ابوبكر پيام فرستاد كه از خانه بيرون شو و نزدم بيا.
ابوبكر در جواب گفت: فعلاً مشغول كاري هستم. عمر براي بار دوّم براي او پيام فرستاد كه: حادثه اي رخ داده كه لازم است تو حاضر باشي، حتماً بيا.
ابوبكر برخاست و نزد عمر رفت. عمر به او گفت: مگر نمي داني كه انصار در سقيفه ي بني ساعده اجتماع كرده اند و ميخواهند زمام امور خلافت را به سعد بن عباده بسپارند، و در ميان آنها نيكوترين افرادي كه سخن گفتند، اين پيشنهاد است كه: «يك رئيس را ما انتخاب كنيم و يك رئيس را شما انتخاب كنيد».
#ابوبكر، سخت هراسان گرديد و همراه #عمر با شتاب به سقيفه آمدند، #ابوعبيده ي جرّاح نيز همراهشان بود، وقتي به سقيفه وارد شدند، جمعيّت بسياري را در آنجا ديدند. عمر ميگويد، ما به سقيفه رفتيم، خواستم در ميان جمعيت برخيزم و سخنراني كنم، ابوبكر به من گفت: آهسته باش تا من سخنراني كنم و بعد از من هر چه خواستي بگو. ابوبكر سخنراني كرد....
📗 نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 55
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
✅ گوشههایی از نحوه انتخاب ابوبکر در سقیفه در کلام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه
〰〰▪️〰〰〰〰〰
⚫️ قال الشيخ في تلخيص الشافي والطبرسي في الاحتجاج، وابن أبي الحديد في شرح النهج، عن كتاب السقيفة لأحمد بن عبد العزيز الجوهري ما ملخصه: إنه لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله، إجتمعت الأنصار في سقيفة بني ساعدة، وأخرجوا سعد بن عبادة ليولوه الخلافة وكان مريضا فخطبهم ودعاهم إلى إعطائه الرياسة والخلافة، فأجابوه بأجمعهم، ثم ترادوا الكلام فقالوا: [ إن أبت مهاجرة قريش فقالوا ] نحن المهاجرون وصحابة رسول الله صلى الله عليه وآله الأولون وعشيرته وأوليائه فعلام تنازعوننا الأمر من بعده ؟ قالت طائفة منهم: فإنا نقول إذا: منا أمير ومنكم أمير. ولن نرضى بدون هذا أبدا. فقال سعد بن عبادة حين سمعها: هذا أول الوهن. وسمع عمر الخبر، فأرسل إلى أبي بكر أن اخرج إلى، فأرسل إليه أني مشتغل. فأرسل عمر ثانيا إليه أن قد حدث أمر لا بد لك من حضوره، فخرج إليه فقال: أما علمت أن الأنصار قد اجتمعت في سقيفة بني ساعدة، يريدون أن يولوا هذا الأمر سعد بن عبادة، وأحسنهم مقالة من يقول: منا أمير ومنكم أمير. ففزع أبو بكر أشد الفزع وخرجا مسرعين إلى السقيفة ومعهما أبو عبيدة بن الجراح، فجاؤا وفي السقيفة خلق كثير، فقال عمر بن الخطاب: أتيناهم وقد كنت زودت كلاما أردت أن أقوم به فيهم، فلما اندفعت إليهم ذهبت لأبتدء المنطق فقال لي أبو بكر: رويدا حتى أتكلم.
شيخ طوسي در تلخيص الشّافي، و علّامه ي طبرسي در كتاب احتجاج، و ابن ابي الحديد [از علماي معروف اهل تسنّن]در شرح نهج البلاغه، از كتاب «السّقيفه» تأليف احمد بن عبدالعزيز جوهري، ماجراي سقيفه را نقل ميكنند كه خلاصهاش چنين است:
هنگامي كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، انصار(مسلمين مدينه) در سقيفه ي بني ساعده (كه مركز اجتماع بود و سايباني داشت) اجتماع نمودند،
و سعد بن عُباده (بزرگ طايفه ي خزرج) را از خانهء خود بيرون آوردند تا او را خليفه ي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و رهبر مسلمين كنند، او بيمار بود او را با بسترش به سقيفه آوردند، او سخنرانی كرد و مردم را دعوت نمود تا زمام امور را بدست او بدهند.
همه ي حاضران (از انصار) دعوت او را اجابت كردند، سپس بين خود به گفتگو پرداختند و گفتند:
اگر مهاجران (مسلمين مكّه) بگويند: ما با رسول خدا (ص) هجرت كرديم، و اصحاب نخستين پيامبر (صلی الله علیه و آله) ما هستيم، و ما از دودمان آن حضرت ميباشيم، چرا در مورد خلافت و امارت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ما ستيز ميكنيد؟ چه پاسخ بدهيد؟
جمعي از آنها گفتند: در پاسخ چنين اعتراضي ميگوئيم: مِنّا اَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ اَميرٌ: «يك رئيس را ما انتخاب ميكنيم و يك رئيس را شما تعيين كنيد»، و به غير از اين پيشنهاد، هيچ پيشنهادي را نميپذيريم.
وقتي سعد بن عُباده، اين گفتگو و ترديد انصار را شنيد، گفت: هذا اَوَّلُ الْوَهْنِ «اين آغاز سُستي و نخستين مخالفت با #بيعت است» ؛
عمر بن خطاب از جريان مطلع شد، براي ابوبكر پيام فرستاد كه از خانه بيرون شو و نزدم بيا.
ابوبكر در جواب گفت: فعلاً مشغول كاري هستم. عمر براي بار دوّم براي او پيام فرستاد كه: حادثه اي رخ داده كه لازم است تو حاضر باشي، حتماً بيا.
ابوبكر برخاست و نزد عمر رفت. عمر به او گفت: مگر نمي داني كه انصار در سقيفه ي بني ساعده اجتماع كرده اند و ميخواهند زمام امور خلافت را به سعد بن عباده بسپارند، و در ميان آنها نيكوترين افرادي كه سخن گفتند، اين پيشنهاد است كه: «يك رئيس را ما انتخاب كنيم و يك رئيس را شما انتخاب كنيد».
#ابوبكر، سخت هراسان گرديد و همراه #عمر با شتاب به سقيفه آمدند، #ابوعبيده ي جرّاح نيز همراهشان بود، وقتي به سقيفه وارد شدند، جمعيّت بسياري را در آنجا ديدند. عمر ميگويد، ما به سقيفه رفتيم، خواستم در ميان جمعيت برخيزم و سخنراني كنم، ابوبكر به من گفت: آهسته باش تا من سخنراني كنم و بعد از من هر چه خواستي بگو. ابوبكر سخنراني كرد....
📗 نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 1 صفحه : 55
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
باید بدانیم که طبق کتاب فتح الباری- ابن حجر عسقلانی ؛ مجموع حضار در آن مجلس يازده نفر بودند و ابن حجر
ده نفر آنها را نام میبرد !
📗📕 فتح الباري شرح صحيح البخاري ج10 ص37 المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، الناشر: دار المعرفة - بيروت، 1379، رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي، قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب، عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، عدد الأجزاء: 13
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
1- ابوبکربن ابي قحافه در سن پنجاه و هشت سالگي
2 - عمربن الخطاب در سن چهل و پنج سالگي
3- #ابوعبيده جراح (گورکن مدينه) در سن چهل و هشت سالگي
4ـ ابو طلحه زيد بن سهل ميزبان مجلس در سن چهل و چهار سالگي
5- سهل بن بيضاء
6- ابي بن کعب
7- ابودجانه سماک بن خرشه
8- ابو ايوب انصاري
9- ابوبکر بن شغوب
10- انس بن مالک ساقي قوم ! در سن هيجده سالگي (از همه کوچکتر !)
✅ البته روشن است که شرابخوار بودن خلیفه کسانی را خوش نیاید و در این میان به #تحریف های خندهآوری روی آورند؛
در 📔 کتاب الاصابه نوشته ابن اثیر عالم اهل سنت ج ۷ صص۳۹ و ۴۰ در ذیل شماره ۹۶۳۷ ، تحریفات در این باره به حدی مضحک است که قابل تصور نیست!
http://shamela.baharsound.ir/40173/7/39
http://shamela.baharsound.ir/40173/7/40
✖️اولا این مطلب در ذیل نام ابوبکر بن شعوب اللیثی آورده شده و نه ابوبکر بن ابی قحافه؛ تا خوانندگان نفهمند که شراب را خلیفه خورده است.
لذا در ابتدای حدیث صرفا به نام ابوبکر بسنده میکند بدون آنکه نام کامل ذکر شود!
✖️ثانیا اشاره شده این ابوبکر نام در جاهلیت شراب خورده!
یعنی سالهای قبل از ۶۱۰ میلادی و ۱۳ سال پیش از هجرت؛
جا دارد بپرسیم: چگونه این فرد در رثای مشرکین بدر که قرار است حداقل ۱۵ سال بعد یعنی در سال ۲ هجری و به سال ۶۲۵ میلادی و در هنگام جنگ بدر کشته شوند مرثیه سرایی کرده است؟!!
✖️فکاهه در این تحریف زمانی جالب میشود که در متن آمده:
وقتی این ابوبکر نامعلوم ، شراب را در جاهلیت خورد، پیامبر از شدت ناراحتی وارد مسجد در مدینه شدند (یعنی بیست و اندی سال بعد!) و ابوبکر یا عمر کنار ابوبکر بود گفت : به خدا از غضب پیامبرش پناه میبریم❗️🤨🤪
و البته که وجود نام عمر بن الخطاب در این روایت ، نشان میدهد که این ابوبکر ، همان خلیفهء اولی است که همواره با خلیفهء دوم در هر بزم و رزم شرکت داشته!
✖️اما بیمحتوایی متن به همین جا ختم نمیشود! این نوشتار که بیشتر به طنز گل آقایی شباهت دارد، ادعا کرده که شعری را که ابوبکر بن شعوب در جاهلیت خوانده، در اصل سروده ابوبکر بن ابی قحافه در حدود ۱۵ تا ۲۰ سال بعد است❗️
✖️آن گاه #عایشه وارد معرکه میشود و ادعا میکند که ابوبکر هیچ شعری چه در جاهلیت و چه در اسلام نسروده است❗️❗️
✖️در آخر هم گفته است که این شراب خواری ابوبکر بن ابی قحافه قبل از تحریم شراب (در مدینه) بوده تا نشان دهد که دروغگوی کم حافظه فراموش کرده که در چند جمله قبل مدعی شده ابوبکر بن شعوب در مکه و در جاهلیت شراب خورده است❗️❗️❗️
✖️مسخره تر و خندهدار تر آنکه در آخر متن اصلی نویسنده ادعا کرده که اصلا ابوبکر بن شعوب اسلام نیاورده بود تا اصالتا شراب بر او حرام یا حلال باشد، بدین ترتیب معلوم میشود که جاعل حدیث فقط به دنبال پیدا کردن یک اسم شبیه به خلیفه اول بوده است تا نجاست خلافت را به پای دیگران بنویسد!
🔚🔚 در نهایت خواننده در میان انبوهی از مطالب بیسر و ته رها میشود تا تاریخ نویسان متعصب نشان دهند که برای دفاع از زهد ساختگی خلیفه ، میتوان هر منطق عقلی را به سخره گرفت و مخاطب را به هر صورت ممکن تحمیق کرد!!
➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
ده نفر آنها را نام میبرد !
📗📕 فتح الباري شرح صحيح البخاري ج10 ص37 المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، الناشر: دار المعرفة - بيروت، 1379، رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي، قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب، عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، عدد الأجزاء: 13
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
1- ابوبکربن ابي قحافه در سن پنجاه و هشت سالگي
2 - عمربن الخطاب در سن چهل و پنج سالگي
3- #ابوعبيده جراح (گورکن مدينه) در سن چهل و هشت سالگي
4ـ ابو طلحه زيد بن سهل ميزبان مجلس در سن چهل و چهار سالگي
5- سهل بن بيضاء
6- ابي بن کعب
7- ابودجانه سماک بن خرشه
8- ابو ايوب انصاري
9- ابوبکر بن شغوب
10- انس بن مالک ساقي قوم ! در سن هيجده سالگي (از همه کوچکتر !)
✅ البته روشن است که شرابخوار بودن خلیفه کسانی را خوش نیاید و در این میان به #تحریف های خندهآوری روی آورند؛
در 📔 کتاب الاصابه نوشته ابن اثیر عالم اهل سنت ج ۷ صص۳۹ و ۴۰ در ذیل شماره ۹۶۳۷ ، تحریفات در این باره به حدی مضحک است که قابل تصور نیست!
http://shamela.baharsound.ir/40173/7/39
http://shamela.baharsound.ir/40173/7/40
✖️اولا این مطلب در ذیل نام ابوبکر بن شعوب اللیثی آورده شده و نه ابوبکر بن ابی قحافه؛ تا خوانندگان نفهمند که شراب را خلیفه خورده است.
لذا در ابتدای حدیث صرفا به نام ابوبکر بسنده میکند بدون آنکه نام کامل ذکر شود!
✖️ثانیا اشاره شده این ابوبکر نام در جاهلیت شراب خورده!
یعنی سالهای قبل از ۶۱۰ میلادی و ۱۳ سال پیش از هجرت؛
جا دارد بپرسیم: چگونه این فرد در رثای مشرکین بدر که قرار است حداقل ۱۵ سال بعد یعنی در سال ۲ هجری و به سال ۶۲۵ میلادی و در هنگام جنگ بدر کشته شوند مرثیه سرایی کرده است؟!!
✖️فکاهه در این تحریف زمانی جالب میشود که در متن آمده:
وقتی این ابوبکر نامعلوم ، شراب را در جاهلیت خورد، پیامبر از شدت ناراحتی وارد مسجد در مدینه شدند (یعنی بیست و اندی سال بعد!) و ابوبکر یا عمر کنار ابوبکر بود گفت : به خدا از غضب پیامبرش پناه میبریم❗️🤨🤪
و البته که وجود نام عمر بن الخطاب در این روایت ، نشان میدهد که این ابوبکر ، همان خلیفهء اولی است که همواره با خلیفهء دوم در هر بزم و رزم شرکت داشته!
✖️اما بیمحتوایی متن به همین جا ختم نمیشود! این نوشتار که بیشتر به طنز گل آقایی شباهت دارد، ادعا کرده که شعری را که ابوبکر بن شعوب در جاهلیت خوانده، در اصل سروده ابوبکر بن ابی قحافه در حدود ۱۵ تا ۲۰ سال بعد است❗️
✖️آن گاه #عایشه وارد معرکه میشود و ادعا میکند که ابوبکر هیچ شعری چه در جاهلیت و چه در اسلام نسروده است❗️❗️
✖️در آخر هم گفته است که این شراب خواری ابوبکر بن ابی قحافه قبل از تحریم شراب (در مدینه) بوده تا نشان دهد که دروغگوی کم حافظه فراموش کرده که در چند جمله قبل مدعی شده ابوبکر بن شعوب در مکه و در جاهلیت شراب خورده است❗️❗️❗️
✖️مسخره تر و خندهدار تر آنکه در آخر متن اصلی نویسنده ادعا کرده که اصلا ابوبکر بن شعوب اسلام نیاورده بود تا اصالتا شراب بر او حرام یا حلال باشد، بدین ترتیب معلوم میشود که جاعل حدیث فقط به دنبال پیدا کردن یک اسم شبیه به خلیفه اول بوده است تا نجاست خلافت را به پای دیگران بنویسد!
🔚🔚 در نهایت خواننده در میان انبوهی از مطالب بیسر و ته رها میشود تا تاریخ نویسان متعصب نشان دهند که برای دفاع از زهد ساختگی خلیفه ، میتوان هر منطق عقلی را به سخره گرفت و مخاطب را به هر صورت ممکن تحمیق کرد!!
➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎