[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#عاشورا (۷)


⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟

إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.



#سومین_خطبه_امام_برای_سپاه‌حر

بعد از آنکه امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمان حرکت دادند ،حر نیز با سپاه خود با آنها به راه افتاد.
به همین طریق در حرکت بودند تا به منطقه بیضه رسیدند‌. در آنجا امام علیه‌السلام ایستادند و برای سپاه حر خطبه‌ای خواندند؛
در خطبه بعد از حمد و سپاس خداوند متعال آمده است:::

💠 ای مردم، رسول خدا فرمود : هر که حاکم ستمگری را دید که حرام خدا را حلال می‌کند ، عهد خدا را می‌شکند با سنت پیامبر مخالفت می‌کند و در بین بندگان با گناه و ستیزه‌جویی عمل می‌کند، پس با گفتار یا عملی بدو اعتراض نکند، بر خدا واجب است که او را به جایگاه آن ستمگر وارد کند.
بدانید که این جماعت ملزم طاعت شیطان شده و طاعت خدا را ترک کرده‌اند. فساد را آشکار ساخته و حدود الاهی را تعطیل نموده‌اند، مال خدا را به هوی و هوس ربوده و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده‌اند، من از دیگران شایسته‌ترم. نامه‌های شما برای من آمد، رسولان شما بیعت‌تان را برای من آوردند که شما مرا تسلیم دشمن نخواهید کرد و بی‌یاور نخواهید گذاشت . اگر بر بیعت خود باشید، به رشد خود رسیده‌اید، پس من ، حسین بن علی و پسر دختر پیامبر هستم. جانم با شما و خانواده‌ام با خانوادهء شما خواهد بود ؛ من برای شما بهترین نمونه‌ام. اگر عمل نکنید و عهد خود را نقض نمایید و بیعت مرا از گردنهایتان برادرید، سوگند به جان خود که از شما بعید و عجیب نیست.
شما قبل از این با پدرم، برادرم و پسرعمویم مسلم بن عقیل پیمان شکستید. مغرور کسی است که به شما فریفته شود؛ بهرهء خود را از بین بردید و نصیب خود را تباه کردید. پس هر که پیمان خود را بشکند، هم به زبان خویش شکسته است. خداوند ما را از شما بی‌نیاز سازد.
والسلام علیکم و رحمة الله و بركاته.


👈👈 امام حسین علیه السلام به حرکت درآمد؛
حر هم ایشان را تعقیب می‌کرد و در این عمل شدت به خرج می‌داد و مسیر را بر آنان تنگ می‌کرد.

در بین راه یک بار امام به او فرمود:

💠 برای خدا نگران جانت باش؛ من شهادت می‌دهم که اگر مبارزه کنی، کشته خواهی شد و اگر مقاتله کنی، هلاک خواهی گردید.

و امام به او فرمود:

💠 آیا با مرگ مرا می‌ترسانی؟
و آیا خطبه‌های من باعث شده که کمر به قتل من ببندی؟ نمی‌دانم به تو چه بگویم، اما آنچه را که آن برادر اوْس به پسرعمویش گفت، به تو می‌گویم هنگامی که می‌خواست پیامبر را یاری دهد ،
به او گفت: می‌روی و کشته می‌شوی.
او پاسخ چنین گفت:
می‌روم و مرگ بر جوان ننگ نیست، هر گاه قصد حقی داشته و در اسلام جهاد نماید. و دوشادوش مردان صالح جانبازی کرد. و با دشمنان خدا مخالفت نماید و از تبهکاران دوری گزیند. جانم را پیش می‌اندازم و جاودانگی آن را نمی‌خواهم ، تا اینکه لشکری را با بانگ و خروش و گروهی فراوان ببینم.
اگر زنده ماندم مورد ملامت قرار نگیرم و اگر کشته گردم پشیمان نخواهم شد،
این ذلت برای تو بس که نه آنگونه که بخواهی زندگی کنی.
(مقتل الحسین/امین/۸۴ - تاریخ طبری ۱۰۲ - کامل ۲۸۰/۴)


وقتی حر این مطلب را از امام حسین علیه السلام شنید، از ایشان کناره گرفت.
امام در مسیری و حر در مسیر دیگری حرکت می‌کردند.

👈👈 به همین ترتیب جدا از هم در حرکت بودند تا به منطقهء عَذیبُ‌الهِجانات رسیدند.

در اینجا ٤ نفر که عبارت بودند از :
نافع بن هِلال ، طِرِمّاح بن عَدیّ ، مجمع بن عبدالله عائذی و عمر بن خالد صیداوی ،
برای یاری امام حسین علیه السلام به سوی او آمدند.

حر مانع شد و خواست آنان را زندانی کند. امام فرمود::

💠 اینها یاران و همراهان من هستند. از ایشان همانگونه که از خود دفاع می‌کنم، دفاع خواهم کرد. اینها یاران منند و به منزلهء کسانی هستند که با من آمده‌اند. تو گفته بودی که با من نخواهی جنگید مگر آنکه نامهء عبیدالله بن زیاد برای تو بیاید. اگر به وعده‌ای که داشتی عمل کردی، هیچ؛ و گرنه با تو به مبارزه برخواهم خاست.


👈👈 حر راه آنها را باز کرد و رهایشان نمود، امام علیه ‌السلام در مورد مردم از آنها سوال کرد؛
مجمع بن عبدالله عائذی گفت:

▪️اما اشراف مردم، رشوه‌شان زیاد شد؛ غریزه‌هاشان پر گردید و محبتشان جلب شد. به سفارش آنها افراد را رها می‌کنند. آنها جماعتی یکدست در برابر تو هستند.
اما سایر مردم ، دلهایشان با توست ولی فردا شمشیرهایشان را در برابر تو خواهند کشید.
(تاریخ طبری۳۰۳/۴)



♦️این خطبه وقتی ایراد شده که کار از کار گذشته است. حر و مردانش در حال اسکورت کاروان هستند تا زمانی که عبیدالله لع فرمان دهد. و حضرتش درصدد ارشاد آنان هستند.

@borrhan
#حرکت_حسینی [7]


⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟

إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.

▪️

#سومین_خطبه_امام_برای_سپاه‌حر

بعد از آنکه امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمان حرکت دادند ،حر نیز با سپاه خود با آنها به راه افتاد.
به همین طریق در حرکت بودند تا به منطقه بیضه رسیدند‌. در آنجا امام علیه‌السلام ایستادند و برای سپاه حر خطبه‌ای خواندند؛
در خطبه بعد از حمد و سپاس خداوند متعال آمده است:::

💠 ای مردم، رسول خدا فرمود : هر که حاکم ستمگری را دید که حرام خدا را حلال می‌کند ، عهد خدا را می‌شکند با سنت پیامبر مخالفت می‌کند و در بین بندگان با گناه و ستیزه‌جویی عمل می‌کند، پس با گفتار یا عملی بدو اعتراض نکند، بر خدا واجب است که او را به جایگاه آن ستمگر وارد کند.
بدانید که این جماعت ملزم طاعت شیطان شده و طاعت خدا را ترک کرده‌اند. فساد را آشکار ساخته و حدود الاهی را تعطیل نموده‌اند، مال خدا را به هوی و هوس ربوده و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده‌اند، من از دیگران شایسته‌ترم. نامه‌های شما برای من آمد، رسولان شما بیعت‌تان را برای من آوردند که شما مرا تسلیم دشمن نخواهید کرد و بی‌یاور نخواهید گذاشت . اگر بر بیعت خود باشید، به رشد خود رسیده‌اید، پس من ، حسین بن علی و پسر دختر پیامبر هستم. جانم با شما و خانواده‌ام با خانوادهء شما خواهد بود ؛ من برای شما بهترین نمونه‌ام. اگر عمل نکنید و عهد خود را نقض نمایید و بیعت مرا از گردنهایتان برادرید، سوگند به جان خود که از شما بعید و عجیب نیست.
شما قبل از این با پدرم، برادرم و پسرعمویم مسلم بن عقیل پیمان شکستید. مغرور کسی است که به شما فریفته شود؛ بهرهء خود را از بین بردید و نصیب خود را تباه کردید. پس هر که پیمان خود را بشکند، هم به زبان خویش شکسته است. خداوند ما را از شما بی‌نیاز سازد.
والسلام علیکم و رحمة الله و بركاته.


👈👈 امام حسین علیه السلام به حرکت درآمدند؛
جناب حر هم ایشان را تعقیب می‌کرد و در این عمل شدت به خرج می‌داد و مسیر را بر آنان تنگ می‌کرد.

در بین راه یک بار امام به او فرمود:

💠 برای خدا نگران جانت باش؛ من شهادت می‌دهم که اگر مبارزه کنی، کشته خواهی شد و اگر مقاتله کنی، هلاک خواهی گردید.

و امام به او فرمود:

💠 آیا با مرگ مرا می‌ترسانی؟
و آیا خطبه‌های من باعث شده که کمر به قتل من ببندی؟ نمی‌دانم به تو چه بگویم، اما آنچه را که آن برادر اوْس به پسرعمویش گفت، به تو می‌گویم هنگامی که می‌خواست پیامبر را یاری دهد ،
به او گفت: می‌روی و کشته می‌شوی.
او پاسخ چنین گفت:
می‌روم و مرگ بر جوان ننگ نیست، هر گاه قصد حقی داشته و در اسلام جهاد نماید. و دوشادوش مردان صالح جانبازی کرد. و با دشمنان خدا مخالفت نماید و از تبهکاران دوری گزیند. جانم را پیش می‌اندازم و جاودانگی آن را نمی‌خواهم ، تا اینکه لشکری را با بانگ و خروش و گروهی فراوان ببینم.
اگر زنده ماندم مورد ملامت قرار نگیرم و اگر کشته گردم پشیمان نخواهم شد،
این ذلت برای تو بس که نه آنگونه که بخواهی زندگی کنی.
(مقتل الحسین/امین/۸۴ - تاریخ طبری ۱۰۲ - کامل ۲۸۰/۴)


وقتی حر این مطلب را از امام حسین علیه السلام شنید، از ایشان کناره گرفت.
امام در مسیری و حر در مسیر دیگری حرکت می‌کردند.

👈👈 به همین ترتیب جدا از هم در حرکت بودند تا به منطقهء عَذیبُ‌الهِجانات رسیدند.

در اینجا 4 نفر که عبارت بودند از :
نافع بن هِلال ، طِرِمّاح بن عَدیّ ، مجمع بن عبدالله عائذی و عمر بن خالد صیداوی ،
برای یاری امام حسین علیه السلام به سوی او آمدند.

حر مانع شد و خواست آنان را زندانی کند. امام فرمودند::

💠 اینها یاران و همراهان من هستند. از ایشان همانگونه که از خود دفاع می‌کنم، دفاع خواهم کرد. اینها یاران منند و به منزلهء کسانی هستند که با من آمده‌اند. تو گفته بودی که با من نخواهی جنگید مگر آنکه نامهء عبیدالله بن زیاد برای تو بیاید. اگر به وعده‌ای که داشتی عمل کردی، هیچ؛ و گرنه با تو به مبارزه برخواهم خاست.


👈👈 حر راه آنها را باز کرد و رهایشان نمود، امام علیه ‌السلام در مورد مردم از آنها سوال کرد؛
مجمع بن عبدالله عائذی گفت:

▪️اما اشراف مردم، رشوه‌شان زیاد شد؛ غریزه‌هاشان پر گردید و محبتشان جلب شد. به سفارش آنها افراد را رها می‌کنند. آنها جماعتی یکدست در برابر تو هستند.
اما سایر مردم ، دلهایشان با توست ولی فردا شمشیرهایشان را در برابر تو خواهند کشید.
(تاریخ طبری۳۰۳/۴)

♦️پ.ن :: این خطبه وقتی ایراد شده که کار از کار گذشته است. حر و مردانش در حال اسکورت کاروان هستند تا زمانی که عبیدالله فرمان دهد. و حضرتش درصدد ارشاد آنان بودند.

@borrhan