#روز_شمار_فاطمیه [2]
🌑 وقایع روز سه شنبه ۲۹ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۱۲ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۸ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖➖🔶
🕔🕓🕒… ساعاتی پیش از ظهر ، ابوبکر ، عمر ، ابو عبیده به مسجد وارد میشوند ،
و با ورود آنان بلافاصله عثمان و قومش (بنی امیه) و عبدالرحمان بن عوف و قبیله اش (بنی زُهْره) که در مسجد بودند ، برخاسته و با ابوبکر #بیعت میکنند…(۱)
🅾 اینک به غیر از قبیله ی أسلم , شمشیر زنان چند قبیله دیگر از جمله بنی امیه و بنی زهره نیز در مدینه پرسه میزنند تا کودتای سقیفه , شکل کامل هراس و دلهره را برای اهل مدینه به نمایش بگذارد و متخلفان از بیعت , به عواقب کار خویش آگاهی پیدا کنند!
⚠️ آری ! امروز , روز بیعت عمومی است
…مسلمانان که دیروز تهدید و دیشب ، تطمیع را تجربه کرده اند , دست خویش را با دستهای خلیفه آشنا میکنند تا گوی سبقت را از یکدیگر بربایند؛
⚠️ در گوشهء شرقی و چسبیده به مسجد ، حجره ای قرار دارد که جنازهء پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جای گرفته است ؛ این خانه ، خاموش است
هنوز اهل سقیفه و برخی از همسران پیامبر وقتی برای نماز خواندن بر جنازه رسول خاتم صلی الله علیه و آله پیدا نکرده اند‼️
گروهی از اطرافیان دستگاه خلافت ، به جهت خوش خدمتی به خلیفه ،
در کنار منزل امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد "بیعت کنید" و "از اجتماع مسلمانان دوری نگزینید" سر میدهند ؛
در این روز ، سخن از تهدید نیز به میان می آید....
🌌 در انتهای شب در جلسه ای مشورتی , ابوبکر , نظر عمر و ابوعبیده و #مغیرة بن شُعبه را درباره ایجاد شکاف بین "بنی هاشم" خواستار می شود …مغیره ,
پیشنهاد تطمیع و مصالحه با عباس - عموی پیامبر - را مطرح می کند (۲)
این گروه چهار نفره , همان شب با مراجعه به منزل عباس بن عبدالمطلب , برای او و فرزندانش سهمی از خلافت را پیشکش می کنند اما پاسخ منفی عباس , این نقشه را به بن بست میکشاند...
▪️جنازهء پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز بر زمین است ؛
🔰کسانی که قصد خداحافظی با پیامبر خویش را داشتند ، دیروز برای خواندن نماز حاضر شده اند و امروز کمتر کسی به خانهء پیامبر مراجعه میکند ؛
این عده در گروههای ده تایی از یک در وارد خانه رسول خدا شده ,
و پس از فرستادن #صلوات بر پیامبر از در دیگر خارج میشوند ؛
امیر مومنان علیه السلام در بین این دسته های ده نفری , آیهء شریفهء
۵۶/احزاب , (آیهء صلوات) را تلاوت میکنند و مسلمانان با گفتن عباراتی مانند:
💠…صلي الله عليكَ يا رسول الله …
با پیامبر صلی الله علیه و آله وداع میکنند ؛(۳) امیرالمومنین علیه السلام چند بار برای سقیفه گران پیام میفرستند تا آنان برای نماز یا حداقل همین گونه صلوات , آماده شوند ؛
👈👈 در انتهای روز , ابوبکر و عمر که در مسجد به گرفتن بیعت مشغول اند , اعلام می کنند که نمیتوانند برای نماز و حتی سلام اینچنین بر جنازه پیامبر که در خانهء مجاور مسجد است حاضر شوند!!!
◀️امیرالمؤمنین علیه السلام به تدفین پیامبر مشغول میشوند و بدن پاک پیامبر در بامداد چهارشنبه (۴) ، دو روز پس از وفات ،
به خاک سپرده میشود ؛
📜 محل دفن با توجه به وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و به اشارهء امیرمؤمنان علیهالسلام ، همان محل رحلت و در خانهء رسول خدا است...(۵)
📛 اطرافیان خلیفه و برخی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله (عایشه و حفصه) که هنوز بر جنازهء آن حضرت نماز نخوانده اند!!!
با شنیدن سروصدا از خانهء پیامبر متوجه می شوند که مراسم تدفین در حال اجراست‼️‼️
#عایشه که خانهء او در گوشهء جنوب غربی مسجد واقع است میگوید:
به خدا قسم ! نفهیدم پیامبر چه زمانی دفن شد تا اینکه صدای بیل ها را از حجره پیامبر شنیدم ‼️(۶)
⚠️ همانا سقیفه گران هدف دیگری را دنبال میکنند....
+ https://t.me/borrhan/49765
+ https://t.me/borrhan/53018
➖➖➖➖➖
1⃣ بحارالانوار ۱۸۴/۲۸
2⃣ در یکی از همین روزها ، حزب حاکم ، با پرداخت رشوه ای کلان به ابوسفیان ، حمایت بنی امیه را بدست می آورد.
3⃣ بحارالانوار صفحات ۵۲۴ ، ۵۲۷ ، ۵۳۹ ج۲۲
4⃣ بحارالانوار ۵۴۳/۲۲
5⃣ بحارالانوار ۵۳۶/۲۲
6⃣ أنساب الأشراف ۵۶۸/۱ ؛ إمتاع الأسماع ۵۸۴/۱۴(از مدارک اهل تسنن)
(🔺#تذکر :حتما بر روی نوشتههای آبیرنگ ضربه بزنید و مطالب مرتبط را مطالعه فرمایید)
© کانال برهان و مروری مستند بر فرازهای حساس تاریخ مسلمانان
@borrhan
🌑 وقایع روز سه شنبه ۲۹ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۱۲ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۸ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖➖🔶
🕔🕓🕒… ساعاتی پیش از ظهر ، ابوبکر ، عمر ، ابو عبیده به مسجد وارد میشوند ،
و با ورود آنان بلافاصله عثمان و قومش (بنی امیه) و عبدالرحمان بن عوف و قبیله اش (بنی زُهْره) که در مسجد بودند ، برخاسته و با ابوبکر #بیعت میکنند…(۱)
🅾 اینک به غیر از قبیله ی أسلم , شمشیر زنان چند قبیله دیگر از جمله بنی امیه و بنی زهره نیز در مدینه پرسه میزنند تا کودتای سقیفه , شکل کامل هراس و دلهره را برای اهل مدینه به نمایش بگذارد و متخلفان از بیعت , به عواقب کار خویش آگاهی پیدا کنند!
⚠️ آری ! امروز , روز بیعت عمومی است
…مسلمانان که دیروز تهدید و دیشب ، تطمیع را تجربه کرده اند , دست خویش را با دستهای خلیفه آشنا میکنند تا گوی سبقت را از یکدیگر بربایند؛
⚠️ در گوشهء شرقی و چسبیده به مسجد ، حجره ای قرار دارد که جنازهء پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جای گرفته است ؛ این خانه ، خاموش است
هنوز اهل سقیفه و برخی از همسران پیامبر وقتی برای نماز خواندن بر جنازه رسول خاتم صلی الله علیه و آله پیدا نکرده اند‼️
گروهی از اطرافیان دستگاه خلافت ، به جهت خوش خدمتی به خلیفه ،
در کنار منزل امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد "بیعت کنید" و "از اجتماع مسلمانان دوری نگزینید" سر میدهند ؛
در این روز ، سخن از تهدید نیز به میان می آید....
🌌 در انتهای شب در جلسه ای مشورتی , ابوبکر , نظر عمر و ابوعبیده و #مغیرة بن شُعبه را درباره ایجاد شکاف بین "بنی هاشم" خواستار می شود …مغیره ,
پیشنهاد تطمیع و مصالحه با عباس - عموی پیامبر - را مطرح می کند (۲)
این گروه چهار نفره , همان شب با مراجعه به منزل عباس بن عبدالمطلب , برای او و فرزندانش سهمی از خلافت را پیشکش می کنند اما پاسخ منفی عباس , این نقشه را به بن بست میکشاند...
▪️جنازهء پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز بر زمین است ؛
🔰کسانی که قصد خداحافظی با پیامبر خویش را داشتند ، دیروز برای خواندن نماز حاضر شده اند و امروز کمتر کسی به خانهء پیامبر مراجعه میکند ؛
این عده در گروههای ده تایی از یک در وارد خانه رسول خدا شده ,
و پس از فرستادن #صلوات بر پیامبر از در دیگر خارج میشوند ؛
امیر مومنان علیه السلام در بین این دسته های ده نفری , آیهء شریفهء
۵۶/احزاب , (آیهء صلوات) را تلاوت میکنند و مسلمانان با گفتن عباراتی مانند:
💠…صلي الله عليكَ يا رسول الله …
با پیامبر صلی الله علیه و آله وداع میکنند ؛(۳) امیرالمومنین علیه السلام چند بار برای سقیفه گران پیام میفرستند تا آنان برای نماز یا حداقل همین گونه صلوات , آماده شوند ؛
👈👈 در انتهای روز , ابوبکر و عمر که در مسجد به گرفتن بیعت مشغول اند , اعلام می کنند که نمیتوانند برای نماز و حتی سلام اینچنین بر جنازه پیامبر که در خانهء مجاور مسجد است حاضر شوند!!!
◀️امیرالمؤمنین علیه السلام به تدفین پیامبر مشغول میشوند و بدن پاک پیامبر در بامداد چهارشنبه (۴) ، دو روز پس از وفات ،
به خاک سپرده میشود ؛
📜 محل دفن با توجه به وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و به اشارهء امیرمؤمنان علیهالسلام ، همان محل رحلت و در خانهء رسول خدا است...(۵)
📛 اطرافیان خلیفه و برخی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله (عایشه و حفصه) که هنوز بر جنازهء آن حضرت نماز نخوانده اند!!!
با شنیدن سروصدا از خانهء پیامبر متوجه می شوند که مراسم تدفین در حال اجراست‼️‼️
#عایشه که خانهء او در گوشهء جنوب غربی مسجد واقع است میگوید:
به خدا قسم ! نفهیدم پیامبر چه زمانی دفن شد تا اینکه صدای بیل ها را از حجره پیامبر شنیدم ‼️(۶)
⚠️ همانا سقیفه گران هدف دیگری را دنبال میکنند....
+ https://t.me/borrhan/49765
+ https://t.me/borrhan/53018
➖➖➖➖➖
1⃣ بحارالانوار ۱۸۴/۲۸
2⃣ در یکی از همین روزها ، حزب حاکم ، با پرداخت رشوه ای کلان به ابوسفیان ، حمایت بنی امیه را بدست می آورد.
3⃣ بحارالانوار صفحات ۵۲۴ ، ۵۲۷ ، ۵۳۹ ج۲۲
4⃣ بحارالانوار ۵۴۳/۲۲
5⃣ بحارالانوار ۵۳۶/۲۲
6⃣ أنساب الأشراف ۵۶۸/۱ ؛ إمتاع الأسماع ۵۸۴/۱۴(از مدارک اهل تسنن)
(🔺#تذکر :حتما بر روی نوشتههای آبیرنگ ضربه بزنید و مطالب مرتبط را مطالعه فرمایید)
© کانال برهان و مروری مستند بر فرازهای حساس تاریخ مسلمانان
@borrhan
Telegram
[ کانال برهان ]
بخاری و اعتراف به تهدید و ترساندن مردم مدینه توسط عمر بن خطاب برای قبول کردن خلافت خلیفه اول در حالی که بسیاری از مردم در باطن این خلافت را قبول نداشتند.!!!
@borrhan
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#فدک
⁉️ آیا قضاوت و حکم خلیفه شماره یک اهل عامه در خصوص موضوع فدک، قابل پذیرش و اعتناست؟
♦️بررسی مقوله علم خلفا [13]
~~~~▪️~~~~~~
دقت کنید:
🔹 7978 - أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، وَعَلِيُّ بْنُ حَمْشَاذَ الْعَدْلُ قَالَا: ثَنَا بِشْرُ بْنُ مُوسَى، ثَنَا الْحُمَيْدِيُّ، ثَنَا سُفْيَانُ، وَحَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، أَنْبَأَ الرَّبِيعُ بْنُ سُلَيْمَانَ، أَنْبَأَ الشَّافِعِيُّ، أَنْبَأَ سُفْيَانُ، وَأَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، أَنْبَأَ أَبُو مُسْلِمٍ، ثَنَا الْقَعْنَبِيُّ، ثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ ذُؤَيْبٍ، قَالَ: جَاءَتِ الْجَدَّةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: إِنَّ لِي حَقًّا إِنَّ ابْنَ ابْنٍ أَوِ ابْنَ ابْنَةٍ لِي مَاتَ، قَالَ: مَا عَلِمْتُ لَكِ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقًّا وَلَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِيهِ شَيْئًا وَسَأَسْأَلُ النَّاسَ، فَسَأَلَهُمْ فَشَهِدَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ §أَعْطَاهَا السُّدُسَ» قَالَ: مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مَعَكَ؟ فَشَهِدَ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْلَمَةَ، فَأَعْطَاهَا أَبُو بَكْرٍ السُّدُسَ «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
[التعليق - من تلخيص الذهبي]
7978 - على شرط البخاري ومسلم
از قبیصه بن ذویب نقل شده است: مادربزرگی نزد ابوبکر آمد و از او درباره ارثش سوال کرد. ابوبکر گفت: ما لک فی الکتاب الله شئء، وما علمت لک في سنة رسول الله (ص) شیئاً فأرجعي حتی أسأل الناس. در کتاب خدا برای تو چیزی معین نشده،و در سنت رسول الله (ص) نیز چیزی برای تو نمی دانم، برگرد تا از مردم بپرسم.
پس #مغیرة بن شعبه گفت: من نزد رسول خدا رسول الله (صلی الله علیه و آله) بودم که یک ششم به جده داد. ابوبکر گفت: آیا با تو کسی دیگر هم بود؟ پس محمدبن مسلمه انصاری بلند شد و آنچه مغیرة گفته بود را تکرار کرد! پس ابوبکر همان یک ششم را برای او معین کرد.
📚 المستدرك على الصحيحين ج 4 ص 376
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
✅ تصحیح همین روایت از شعیب الارنووط در نقل مسند احمد
http://lib.efatwa.ir/42200/29/500
❗️این از علم ابوبکر دربارهء حدود الهی و خاصتا احکام ارث !!
👤 ترمذی هم این جریان رو اینگونه نقل کرده که ابوبکر گفت:👇
🔹 ما لَكِ في كِتَابِ اللَّهِ شَيْءٌ وما لَكِ في سُنَّةِ رسول اللَّهِ (ص) شَيْءٌ فَارْجِعِي حتى أَسْأَلَ الناس.
🔸 در کتاب خدا و سنت پيغمبر درباره ارث تو چيزي نيامده است، فعلاً برگرد تا من از مردم سؤال کنم.
📚 سنن الترمذي، ج 4، ص 420
~~~~~~~~~~~
❗️ جالب آنکه از خوبی های این خلیفه ی اهل عامه اینه که با استناد به منابع مخالفین ، حتی به اندازه ی یک مفتی هم در زمان حضرت پیامبر علم نداشته است!!
به #قاعده_الزام به این مطلب توجه کنید::
🔹 وأخرج عن سهل بن أبي حثمة قال : كان الذين يفتون على عهد رسول الله (ص) ثلاثة من المهاجرين وثلاثة من الأنصار : عمر ، وعثمان ، وعلي ، وأبي بن كعب ، ومعاذ بن جبل ، وزيد بن ثابت ،
📚 الحاوي للفتاوي ج 1 ص 156
~~~~~~~~
🔓 خب گوشههایی از علم این خلیفهء اهل سقیفه آشکار شد !
⁉️ اما سوال از اهل عامه:
1️⃣ 👈 چگونه فعل چنین شخص بیسوادی را برای خود حجت قرار دادهاند؟
2️⃣👈 چگونه به حکم وی در موضوع #فدک اعتماد میکنند؟
┈••••✾ @borrhan ✾••••┈
⁉️ آیا قضاوت و حکم خلیفه شماره یک اهل عامه در خصوص موضوع فدک، قابل پذیرش و اعتناست؟
♦️بررسی مقوله علم خلفا [13]
~~~
دقت کنید:
🔹 7978 - أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، وَعَلِيُّ بْنُ حَمْشَاذَ الْعَدْلُ قَالَا: ثَنَا بِشْرُ بْنُ مُوسَى، ثَنَا الْحُمَيْدِيُّ، ثَنَا سُفْيَانُ، وَحَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، أَنْبَأَ الرَّبِيعُ بْنُ سُلَيْمَانَ، أَنْبَأَ الشَّافِعِيُّ، أَنْبَأَ سُفْيَانُ، وَأَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، أَنْبَأَ أَبُو مُسْلِمٍ، ثَنَا الْقَعْنَبِيُّ، ثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ ذُؤَيْبٍ، قَالَ: جَاءَتِ الْجَدَّةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: إِنَّ لِي حَقًّا إِنَّ ابْنَ ابْنٍ أَوِ ابْنَ ابْنَةٍ لِي مَاتَ، قَالَ: مَا عَلِمْتُ لَكِ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقًّا وَلَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِيهِ شَيْئًا وَسَأَسْأَلُ النَّاسَ، فَسَأَلَهُمْ فَشَهِدَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ §أَعْطَاهَا السُّدُسَ» قَالَ: مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مَعَكَ؟ فَشَهِدَ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْلَمَةَ، فَأَعْطَاهَا أَبُو بَكْرٍ السُّدُسَ «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
[التعليق - من تلخيص الذهبي]
7978 - على شرط البخاري ومسلم
از قبیصه بن ذویب نقل شده است: مادربزرگی نزد ابوبکر آمد و از او درباره ارثش سوال کرد. ابوبکر گفت: ما لک فی الکتاب الله شئء، وما علمت لک في سنة رسول الله (ص) شیئاً فأرجعي حتی أسأل الناس. در کتاب خدا برای تو چیزی معین نشده،و در سنت رسول الله (ص) نیز چیزی برای تو نمی دانم، برگرد تا از مردم بپرسم.
پس #مغیرة بن شعبه گفت: من نزد رسول خدا رسول الله (صلی الله علیه و آله) بودم که یک ششم به جده داد. ابوبکر گفت: آیا با تو کسی دیگر هم بود؟ پس محمدبن مسلمه انصاری بلند شد و آنچه مغیرة گفته بود را تکرار کرد! پس ابوبکر همان یک ششم را برای او معین کرد.
📚 المستدرك على الصحيحين ج 4 ص 376
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
✅ تصحیح همین روایت از شعیب الارنووط در نقل مسند احمد
http://lib.efatwa.ir/42200/29/500
❗️این از علم ابوبکر دربارهء حدود الهی و خاصتا احکام ارث !!
👤 ترمذی هم این جریان رو اینگونه نقل کرده که ابوبکر گفت:👇
🔹 ما لَكِ في كِتَابِ اللَّهِ شَيْءٌ وما لَكِ في سُنَّةِ رسول اللَّهِ (ص) شَيْءٌ فَارْجِعِي حتى أَسْأَلَ الناس.
🔸 در کتاب خدا و سنت پيغمبر درباره ارث تو چيزي نيامده است، فعلاً برگرد تا من از مردم سؤال کنم.
📚 سنن الترمذي، ج 4، ص 420
❗️ جالب آنکه از خوبی های این خلیفه ی اهل عامه اینه که با استناد به منابع مخالفین ، حتی به اندازه ی یک مفتی هم در زمان حضرت پیامبر علم نداشته است!!
به #قاعده_الزام به این مطلب توجه کنید::
🔹 وأخرج عن سهل بن أبي حثمة قال : كان الذين يفتون على عهد رسول الله (ص) ثلاثة من المهاجرين وثلاثة من الأنصار : عمر ، وعثمان ، وعلي ، وأبي بن كعب ، ومعاذ بن جبل ، وزيد بن ثابت ،
📚 الحاوي للفتاوي ج 1 ص 156
🔓 خب گوشههایی از علم این خلیفهء اهل سقیفه آشکار شد !
⁉️ اما سوال از اهل عامه:
1️⃣ 👈 چگونه فعل چنین شخص بیسوادی را برای خود حجت قرار دادهاند؟
2️⃣👈 چگونه به حکم وی در موضوع #فدک اعتماد میکنند؟
┈••••✾ @borrhan ✾••••┈
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
✅ اینک برای روشن شدن مطلب به آن اشاره میکنیم :
👤 ابوالفرج اصفهانی از علمای اهل تسنن، در کتاب اغانی ج۱۷ ص۳۳۰
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد) روایت کرده است که :
مردی از قریش به عمر بن الخطاب گفت: آیا با ام کلثوم - دختر ابوبکر - ازدواج نمیکنی تا دوستی خود را بعد از مرگش ، با ابوبکر حفظ نمایی و در خاندان او جایگزین وی باشی؟
عمر گفت: بله دوست میدارم چنین کنم ؛ اکنون تو به سوی #عایشه برو و به او بگو و جواب او را برای من بیاور.
او نزد عایشه رفت و آنچه عمر گفته بود به عایشه اطلاع داد. عایشه با خوش رویی(البته در ظاهر) از این پیشنهاد استقبال کرد؛
بعد از آن #مغیرة بن شعبه بر عایشه وارد شد و او را غصه دار و غمگین دید، به او گفت: تو را چه شده است؟
او پیغام عمر را برای مغیره بازگو کرد و گفت: این دخترک نوجوان است و من دوست دارم زندگی خوشتر و نرمتری از زندگی با عمر داشته باشد(یعنی عمر خشن است و نمیخواهم با او زندگی کند)
مغیره گفت : این کار را بر عهده من بگذار تا برایت مشکل را حل کنم؛ سپس نزد عمر رفت و گفت: خوش باشی و پُر پسر؛ شنیده ام میخواهی با خاندان ابوبکر وصلت کنی و دختر او - امکلثوم - را خواستگاری کردهای؟ گفت : بله؛ چنین است.
مغیره گفت: این خوب است لکن تو مردی تندخو نسبت به خانوادهات هستی و این دخترکی نورس است؛ پس تو دائما بر او ایراد میگیری و او را میزنی و او فریاد میکند: ای پدر! پس تو را غمگین میکند و عایشه نیز از این کار رنج میبرد و همگی ابوبکر را یاد میکنند و مصیبت او بر آنها تازه میشود و هر روز چنین میشود؛
عمر گفت: چه وقت از پیش عایشه آمدی؟! او مرا برای خواهرش پذیرفته!
مغیره گفت: الان از نزد او میآیم. عمر گفت: گواهی میدهم که آن ها از من خوششان نمیآید و تو برای آن ها ضمانت کردهای و به آنها قول دادهای که مرا از خواستهام منصرف کنی؛ باشد از آن گذشتم. مغیره نزد عایشه رفت و این خبر را به او رساند و عمر هم دیگر برای این دختر به آنها مراجعه نکرد.
💢💢 خوانندگان محترم توجه دارند که وجود این دو ام کلثوم (مادر عبیدالله بن عمر و دختر ابوبکر) و ارتباط آنها با عمر بن خطاب ، و عدم شهرت این دو و شهرت ام کلثوم - دختر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام - میتواند از دلایل مهمی باشد که در طول تاریخ موجب شده باشد عدهای خیال کنند ایشان همسر عمر بوده است.
(📸 اسکن ماجرای این خواستگاری از مدارک دیگر مخالفین در ادامه خواهد آمد.)
➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
👤 ابوالفرج اصفهانی از علمای اهل تسنن، در کتاب اغانی ج۱۷ ص۳۳۰
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد) روایت کرده است که :
مردی از قریش به عمر بن الخطاب گفت: آیا با ام کلثوم - دختر ابوبکر - ازدواج نمیکنی تا دوستی خود را بعد از مرگش ، با ابوبکر حفظ نمایی و در خاندان او جایگزین وی باشی؟
عمر گفت: بله دوست میدارم چنین کنم ؛ اکنون تو به سوی #عایشه برو و به او بگو و جواب او را برای من بیاور.
او نزد عایشه رفت و آنچه عمر گفته بود به عایشه اطلاع داد. عایشه با خوش رویی(البته در ظاهر) از این پیشنهاد استقبال کرد؛
بعد از آن #مغیرة بن شعبه بر عایشه وارد شد و او را غصه دار و غمگین دید، به او گفت: تو را چه شده است؟
او پیغام عمر را برای مغیره بازگو کرد و گفت: این دخترک نوجوان است و من دوست دارم زندگی خوشتر و نرمتری از زندگی با عمر داشته باشد(یعنی عمر خشن است و نمیخواهم با او زندگی کند)
مغیره گفت : این کار را بر عهده من بگذار تا برایت مشکل را حل کنم؛ سپس نزد عمر رفت و گفت: خوش باشی و پُر پسر؛ شنیده ام میخواهی با خاندان ابوبکر وصلت کنی و دختر او - امکلثوم - را خواستگاری کردهای؟ گفت : بله؛ چنین است.
مغیره گفت: این خوب است لکن تو مردی تندخو نسبت به خانوادهات هستی و این دخترکی نورس است؛ پس تو دائما بر او ایراد میگیری و او را میزنی و او فریاد میکند: ای پدر! پس تو را غمگین میکند و عایشه نیز از این کار رنج میبرد و همگی ابوبکر را یاد میکنند و مصیبت او بر آنها تازه میشود و هر روز چنین میشود؛
عمر گفت: چه وقت از پیش عایشه آمدی؟! او مرا برای خواهرش پذیرفته!
مغیره گفت: الان از نزد او میآیم. عمر گفت: گواهی میدهم که آن ها از من خوششان نمیآید و تو برای آن ها ضمانت کردهای و به آنها قول دادهای که مرا از خواستهام منصرف کنی؛ باشد از آن گذشتم. مغیره نزد عایشه رفت و این خبر را به او رساند و عمر هم دیگر برای این دختر به آنها مراجعه نکرد.
💢💢 خوانندگان محترم توجه دارند که وجود این دو ام کلثوم (مادر عبیدالله بن عمر و دختر ابوبکر) و ارتباط آنها با عمر بن خطاب ، و عدم شهرت این دو و شهرت ام کلثوم - دختر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام - میتواند از دلایل مهمی باشد که در طول تاریخ موجب شده باشد عدهای خیال کنند ایشان همسر عمر بوده است.
(📸 اسکن ماجرای این خواستگاری از مدارک دیگر مخالفین در ادامه خواهد آمد.)
➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[5] ✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه ✍ پس از نقل دیدگاه گروه اول علمای شیعه که این ازدواج را از اصل انکار کرده و اعتقاد به دروغ و کذب بودن آن داشتند ، و پرداختن به برخی از ادله مرتبط با این باور از منابع فریقین ،…
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[7]
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
(بخش دوم)
✍... در خبر دیگری که اشاره به وقوع این ازدواج نه به اختیار، بلکه به #اجبار و #اضطرار دارد و مشخص کننده مخالفتهای مکرر امیرمومنان علی علیه السلام با این امر است ، چنین آمده :
✖️عمر ، عباس بن عبدالمطلب را به سوی امیرمومنان علی علیه السلام فرستاد و از او خواست که ام کلثوم را به ازدواج او درآورد.
ولی حضرت امتناع کردند؛ عباس برگشت و خبر امتناع حضرت را به عمر داد.
عمر گفت : ای عباس آیا او از این که دخترش را به ازدواج من درآورد، خودداری میکند؟
به خدا قسم اگر او را به ازدواج من در نیاورد، علی را میکُشم.
(📗 الشافی؛ شریف مرتضی ج۳ ص۲۷۲
📸اسکن آن در انتها خواهد آمد.)
عباس برگشت و این خبر را به حضرت رسانید.
باز هم حضرت بر امتناع خود ایستادگی کردند.
پس عباس به عمر خبر داد؛ عمر به عباس گفت: روز جمعه به مسجد بیا و پای منبر بنشین تا آن چه واقع میشود را بشناس و بدانی که اگر بخواهم او را بکشم، میتوانم.
روز جمعه ، عباس در مسجد حاضر شد ؛ هنگامی که عمر از خطبه خود فارغ شد ؛ گفت: ای مردم! در این شهر مردی از اصحاب محمد هست که با این که مُحصَن است (یعنی زن دارد) زنا کرده است و فقط امیرالمومنین (: امیرالفاسقین!)
عمر از این کار خبر دارد؛
شما در این باره چه میگویید؟
پس مردم از هر طرف با صدای بلند گفتند: اگر امیرالمومنین(: امیرالفاسقین عمر) از این قضیه مطلع است نیازی به اطلاع دیگران نیست(*)
باید حکم خدا را در حق وی جاری کند(یعنی او را سنگسار کند و بکشد)
هنگامی که سخن عمر پایان یافت؛ در خلوت رو به عباس کرد و گفت :
به نزد علی برو و آن چه شنیدی به او بگو. اگر او را به ازدواج من در نیاورد، فردا در خطبهام خواهم گفت:
مردی که میگفتم ، علی است و حتما او را به این اتهام سنگسار خواهم کرد.(**)
پس عباس به سوی امیرالمومنین علیه السلام رفت و سخنان عمر را به او عرض کرد. حضرت فرمودند: من میدانم این کار از چیزهایی است که بر او سهل و آسان است(یعنی نسبت ناروا دادن و در پی آن، بیگناه کشتن) و من هرگز آنچه او میخواهد، انجام نمیدهم.
عباس عرض کرد: اگر شما انجام نمیدهی، پس من انجام میدهم و شما را قسم میدهم که با گفتار و کردار من مخالفت نکنی.
سپس به سوی عمر رفت و به او گفت: من کاری که تو میخواهی انجام میدهم(یعنی ام کلثوم را به عقد تو درمیآورم)
عمر مردم را جمع کرد و گفت: این عباس عموی علی بن ابیطالب است که اختیار دخترش ام کلثوم را به عهده او نهاده و او را امر کرده که مرا به ترویج وی درآورد؛ و پس از مدت کمی، عباس او را به عقد عمر درآورد.
(📗 عوالم العلوم؛ بحرانی؛ ج۲ به نقل از اللمعة البيضاء ص١٣٩)
⬇️ این روایت با عبارت دیگری نیز نقل شده است::
عمر در آخر خطبهاش گفت: ای مردم اگر خلیفه اطلاع داشته باشد که مردی از شما با زنی زنا کرده و شاهدی نداشته باشد چه میکنید؟ گفتند:
قول خلیفه حجت است ، اگر امر کند او را سنگسار میکنیم.
پس عمر ساکت شد و از منبر پایین آمد. پس عباس را در خلوتی پیش کشید و گفت: قضیه را دیدی؟
گفت : آری
عمر گفت : والله اگر علی خواستگاری را نپذیرد ، فردا در خطبهام میگویم : آن مردی که چنین کرده علی است ؛ پس او را سنگسار کنید.
(📗 همان مدرک و افسانه ازدواج فرید سائل ص۲۸-۲۹)
-------------------------------
(*) : توجه به این نکته لازم است که از نظر شریعت اسلام ، چنین ادعایی تنها با شهادت 4 شاهد عادل که هم زمان شهادت دهند ، ثابت میگردد و در غیر اینصورت بر شهود حد قَذف (هشتاد ضربه تازیانه) جاری میگردد.
خود خلیفه دوم نیز در ماجرای #مغیرة بن شعبه از همین حربه استفاده کرد و با منصرف ساختن چهارمین شاهد ، حد را بر مغیره جاری نساخته و بر عکس ، بر سه شاهد نخست، حد جاری نمود!!
(اجتهاد در مقابل نص علامه شرف الدین ص۳۴۰- ۳۴۵)
(**) همین سند تاریخی دلالت دارد بر این که حضرت امیر علیه السلام در نماز جماعت مسجد و مراسم های مشابه ، حاضر نمیشدهاند.
《1》
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
(بخش دوم)
✍... در خبر دیگری که اشاره به وقوع این ازدواج نه به اختیار، بلکه به #اجبار و #اضطرار دارد و مشخص کننده مخالفتهای مکرر امیرمومنان علی علیه السلام با این امر است ، چنین آمده :
✖️عمر ، عباس بن عبدالمطلب را به سوی امیرمومنان علی علیه السلام فرستاد و از او خواست که ام کلثوم را به ازدواج او درآورد.
ولی حضرت امتناع کردند؛ عباس برگشت و خبر امتناع حضرت را به عمر داد.
عمر گفت : ای عباس آیا او از این که دخترش را به ازدواج من درآورد، خودداری میکند؟
به خدا قسم اگر او را به ازدواج من در نیاورد، علی را میکُشم.
(📗 الشافی؛ شریف مرتضی ج۳ ص۲۷۲
📸اسکن آن در انتها خواهد آمد.)
عباس برگشت و این خبر را به حضرت رسانید.
باز هم حضرت بر امتناع خود ایستادگی کردند.
پس عباس به عمر خبر داد؛ عمر به عباس گفت: روز جمعه به مسجد بیا و پای منبر بنشین تا آن چه واقع میشود را بشناس و بدانی که اگر بخواهم او را بکشم، میتوانم.
روز جمعه ، عباس در مسجد حاضر شد ؛ هنگامی که عمر از خطبه خود فارغ شد ؛ گفت: ای مردم! در این شهر مردی از اصحاب محمد هست که با این که مُحصَن است (یعنی زن دارد) زنا کرده است و فقط امیرالمومنین (: امیرالفاسقین!)
عمر از این کار خبر دارد؛
شما در این باره چه میگویید؟
پس مردم از هر طرف با صدای بلند گفتند: اگر امیرالمومنین(: امیرالفاسقین عمر) از این قضیه مطلع است نیازی به اطلاع دیگران نیست(*)
باید حکم خدا را در حق وی جاری کند(یعنی او را سنگسار کند و بکشد)
هنگامی که سخن عمر پایان یافت؛ در خلوت رو به عباس کرد و گفت :
به نزد علی برو و آن چه شنیدی به او بگو. اگر او را به ازدواج من در نیاورد، فردا در خطبهام خواهم گفت:
مردی که میگفتم ، علی است و حتما او را به این اتهام سنگسار خواهم کرد.(**)
پس عباس به سوی امیرالمومنین علیه السلام رفت و سخنان عمر را به او عرض کرد. حضرت فرمودند: من میدانم این کار از چیزهایی است که بر او سهل و آسان است(یعنی نسبت ناروا دادن و در پی آن، بیگناه کشتن) و من هرگز آنچه او میخواهد، انجام نمیدهم.
عباس عرض کرد: اگر شما انجام نمیدهی، پس من انجام میدهم و شما را قسم میدهم که با گفتار و کردار من مخالفت نکنی.
سپس به سوی عمر رفت و به او گفت: من کاری که تو میخواهی انجام میدهم(یعنی ام کلثوم را به عقد تو درمیآورم)
عمر مردم را جمع کرد و گفت: این عباس عموی علی بن ابیطالب است که اختیار دخترش ام کلثوم را به عهده او نهاده و او را امر کرده که مرا به ترویج وی درآورد؛ و پس از مدت کمی، عباس او را به عقد عمر درآورد.
(📗 عوالم العلوم؛ بحرانی؛ ج۲ به نقل از اللمعة البيضاء ص١٣٩)
⬇️ این روایت با عبارت دیگری نیز نقل شده است::
عمر در آخر خطبهاش گفت: ای مردم اگر خلیفه اطلاع داشته باشد که مردی از شما با زنی زنا کرده و شاهدی نداشته باشد چه میکنید؟ گفتند:
قول خلیفه حجت است ، اگر امر کند او را سنگسار میکنیم.
پس عمر ساکت شد و از منبر پایین آمد. پس عباس را در خلوتی پیش کشید و گفت: قضیه را دیدی؟
گفت : آری
عمر گفت : والله اگر علی خواستگاری را نپذیرد ، فردا در خطبهام میگویم : آن مردی که چنین کرده علی است ؛ پس او را سنگسار کنید.
(📗 همان مدرک و افسانه ازدواج فرید سائل ص۲۸-۲۹)
-------------------------------
(*) : توجه به این نکته لازم است که از نظر شریعت اسلام ، چنین ادعایی تنها با شهادت 4 شاهد عادل که هم زمان شهادت دهند ، ثابت میگردد و در غیر اینصورت بر شهود حد قَذف (هشتاد ضربه تازیانه) جاری میگردد.
خود خلیفه دوم نیز در ماجرای #مغیرة بن شعبه از همین حربه استفاده کرد و با منصرف ساختن چهارمین شاهد ، حد را بر مغیره جاری نساخته و بر عکس ، بر سه شاهد نخست، حد جاری نمود!!
(اجتهاد در مقابل نص علامه شرف الدین ص۳۴۰- ۳۴۵)
(**) همین سند تاریخی دلالت دارد بر این که حضرت امیر علیه السلام در نماز جماعت مسجد و مراسم های مشابه ، حاضر نمیشدهاند.
《1》
Forwarded from اتچ بات
#تبری_نشانه_ی_کمال_دین
#معاویه
#عمروعاص
#ابوموسی_اشعری
#مروان_بن_حکم
#مغیرة
🔴 اميرالمؤمنين على علیه السلام و لعن دشمنان خود در قنوت نماز و لعن آن ملاعین بر حضرت در نماز
➖➖▪️➖➖➖➖
ابن ابي الحديد معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل ميكند:
◻️وكانَ عَلِيٌّ(ع) يَقنُتُ في صَلاةِ الفَجرِ ، وفي صَلاةِ المَغرِبِ ، 👈ويَلعَنُ مُعاوِيَةَ وعَمرا وَالمُغيرَةَ وَالوَليدَ بنَ عُقبَةَ وأبَا الأَعوَرِ وَالضَّحّاكَ بنَ قَيسٍ وبُسرَ بنَ أرطاةَ وحَبيبَ بنَ مَسلَمَةَ وأبا موسَى الأَشعَرِيَّ ومَروانَ بنَ الحَكَمِ ، وكانَ هؤُلاءِ يَقنتُونَ عَلَيهِ ويَلعَنونَهُ .
على (علیهالسلام) در نماز صبح و مغرب قنوت گرفته👈 و معاويه و عمرو بن العاص و مغيره و وليد بن عقبه و ابا الاعور و ضحاك بن قيس و بسر بن أرطاة و حبيب بن مسلمة و ابوموسى اشعري و مروان بن حكم را لعنت ميكرد ؛ و آنها نيز در نماز قنوت گرفته و حضرت را لعنت ميكردند.
📕نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 4 صفحه : 79
http://yon.ir/IA5BQ
(🖇مدرک دیگر مخالفین🖇)
⬇️ و محدث نورى (ره) منقول از ابن ابي الحديد در كتاب خود آورده است 👇
📕كتاب : ظلمات الهاویة في مثالب معاویه(نسخه خطى)
تأليف:محدث نوری(ره)
صفحة : 25-26
http://yon.ir/pEEs0
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
#معاویه
#عمروعاص
#ابوموسی_اشعری
#مروان_بن_حکم
#مغیرة
🔴 اميرالمؤمنين على علیه السلام و لعن دشمنان خود در قنوت نماز و لعن آن ملاعین بر حضرت در نماز
➖➖▪️➖➖➖➖
ابن ابي الحديد معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل ميكند:
◻️وكانَ عَلِيٌّ(ع) يَقنُتُ في صَلاةِ الفَجرِ ، وفي صَلاةِ المَغرِبِ ، 👈ويَلعَنُ مُعاوِيَةَ وعَمرا وَالمُغيرَةَ وَالوَليدَ بنَ عُقبَةَ وأبَا الأَعوَرِ وَالضَّحّاكَ بنَ قَيسٍ وبُسرَ بنَ أرطاةَ وحَبيبَ بنَ مَسلَمَةَ وأبا موسَى الأَشعَرِيَّ ومَروانَ بنَ الحَكَمِ ، وكانَ هؤُلاءِ يَقنتُونَ عَلَيهِ ويَلعَنونَهُ .
على (علیهالسلام) در نماز صبح و مغرب قنوت گرفته👈 و معاويه و عمرو بن العاص و مغيره و وليد بن عقبه و ابا الاعور و ضحاك بن قيس و بسر بن أرطاة و حبيب بن مسلمة و ابوموسى اشعري و مروان بن حكم را لعنت ميكرد ؛ و آنها نيز در نماز قنوت گرفته و حضرت را لعنت ميكردند.
📕نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 4 صفحه : 79
http://yon.ir/IA5BQ
(🖇مدرک دیگر مخالفین🖇)
⬇️ و محدث نورى (ره) منقول از ابن ابي الحديد در كتاب خود آورده است 👇
📕كتاب : ظلمات الهاویة في مثالب معاویه(نسخه خطى)
تأليف:محدث نوری(ره)
صفحة : 25-26
http://yon.ir/pEEs0
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[8] ✅ طبق آنچه #تا_کنون ارائه شد در این مرحله به این جمع بندی میرسیم که : اهل خلاف این واقعه را در کتاب هایشان از دو طریق نقل کردهاند. ۱- طریق اهلبیت علیهمالسلام(*) ۲- طریق غیراهلبیت علیهمالسلام و آن چه قابل…
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[9]
✅ دیدگاه آیت الله #مرعشی_نجفی رضوان الله تعالی علیه
🔰تحقیق دیگر در این موضوع آن است که ام کلثوم همسر عمر، دختر ابوبکر از اسماء بنت عُمَیس بود.
اسماء پس از شهادت جعفر ، همسر ابوبکر شده بود، و پس از مرگ ابوبکر ، اسماء همسر امیرمومنان علی علیه السلام شد.
👈 این کودک یعنی ام کلثوم هم مانند جناب #محمد_بن_ابوبکر به خانه علی علیه السلام آمد و در واقع ربیبه(*) علی علیه السلام بود و عمر این ام کلثوم را به همسری گرفت.
استفتاء و نامهای از آیت الله مرعشی با مُهرش در مورخ ربیع الاول ۱۴۰۷ هجری قمری به همین مضمون آمده است::
◻️ ام کلثوم که با عمر ازدواج کرد ربیبه علی علیه السلام بود؛ دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر ؛ او کودک بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبکر ، به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد ؛ او را همه جا ام کلثوم بنت علی علیه السلام میگفتند......
و در کتاب احقاق حق نظر آیت الله مرعشی نجفی اینگونه آمده است که:::
◻️ [3] هي أسماء بنت عميس بن معبد بن الحارث الخثعمية الصحابية الشهيرة الجليلة من المهاجرات الاول و اخت ميمونة لامها، يروى عنها ابناها عبد اللّه و عون ابنا جعفر الطيار و جماعة، هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة اولاد منهم ام كلثوم و هي التي رباها أمير المؤمنين عليه السّلام و تزوجها الثاني، فكانت ربيبته عليه السّلام و بمنزلة إحدى بناته، و كان عليه السّلام يخاطب محمد يا بنى و ام كلثوم هذه ببنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين و المورخين فكم لهذه الشبهة من نظير، و منشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا على عليه السلام.
همراه با شوهرش به حبشه هجرت کرده و سپس به مدینه آمد؛ پس از جعفر ابوبکر با او ازدواج کرده و چند فرزند برای او آورد که از جمله آنها امّکلثوم است؛ که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) او را بزرگ کرده و خلیفه دوم نیز با او ازدواج کرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند یکی از دختران ایشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خویش و امّکلثوم را دختر خویش خطاب میکردند؛ و بههمین سبب عدهای از محدثین و مورخین به توهم افتادهاند؛ و این اشتباه، مشابهات بسیار دارد که منشا آنها اشتراک در اسم یا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبکر، امیرمؤمنان با اسماء ازدواج کردند.
📗📔نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 3 صفحه : 315
(📸 اسکن آن در پست بعد خواهد آمد)
_________________
دقت بفرمایید که ::
👈 با توجه به اسناد تاریخی مربوط به مذاکره دو تن از زیرکان عرب یعنی #عمروعاص و #مغیرة بن شعبه با عمر بن خطاب ، که در عنوان ۴ و عنوان ۷ پیشتر به آن اشاره کردیم؛
میتوان به این دو نکته دست یافت::
🟥 الف) تلاش آن دو جهت منصرف ساختن خلیفه دوم از ازدواج با ام کلثوم - دختر نوجوان ابوبکر که تحت سرپرستی #عایشه بود نشان میدهد که:
شرایط زمانی و اوضاع سیاسی- اجتماعی حاکم بر آن مقطع خاص از دوران زمامداری عمر ، اقتضا میکرد تا خلیفه دوم با آل ابوبکر وصلت کند.
🟥 ب) عایشه که بعد از پدرش هدایت حزب ابوبکر و طرفداران او را بر عهده داشت ، به شدت با انجام این وصلت مخالف بود.
این مخالف هم تا آن جا بود که #عایشه برای حل این مشکل از مغیره و عمروعاص یاری خواست.
از کنار هم نهادن این دو نکتهء مهم با دیدگاه مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی مبنی بر این که اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر) فرزند دختری به نام ام کلثوم داشته است، میتوان دریافت::
⬇️ سیاست اصلی عمر، ازدواج با یکی از دختران ابوبکر بود و عمروعاص که با زیرکی خاص خود از این هدف آگاهی یافت. ابتدا خلیفه را از ازدواج با دختری که تحت حمایت عایشه بود منصرف ساخت؛ سپس او را به ازدواج با دختر دیگر ابوبکر (که همچون برادرش محمد ، تحت سرپرستی و تربیت حضرت امیر علیه السلام رشد و تکامل معنوی یافته و عایشه نیز هیچ توجهی به او نداشت) ترغیب و تشویق کرد.
👈 بدین ترتیب، نه تنها عمر به هدف نخستین خود دست مییافت ، بلکه با ادعای علاقه به وصلت با بنی هاشم و خاندان نبوی (ضمن منحرف ساختن آل ابوبکر از کشف هدف اصلی اش) میتوانست خاطرات تلخ #هجوم به بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از بین برَد و البته که با مجبور ساختن امیرالمومنین علی علیه السلام به قبول این وصلت نیز ؛
تنها مطلبی که بیش از پیش اثبات میشود خباثت و ظلم بی حد اهل سقیفه است.
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
✅ دیدگاه آیت الله #مرعشی_نجفی رضوان الله تعالی علیه
🔰تحقیق دیگر در این موضوع آن است که ام کلثوم همسر عمر، دختر ابوبکر از اسماء بنت عُمَیس بود.
اسماء پس از شهادت جعفر ، همسر ابوبکر شده بود، و پس از مرگ ابوبکر ، اسماء همسر امیرمومنان علی علیه السلام شد.
👈 این کودک یعنی ام کلثوم هم مانند جناب #محمد_بن_ابوبکر به خانه علی علیه السلام آمد و در واقع ربیبه(*) علی علیه السلام بود و عمر این ام کلثوم را به همسری گرفت.
استفتاء و نامهای از آیت الله مرعشی با مُهرش در مورخ ربیع الاول ۱۴۰۷ هجری قمری به همین مضمون آمده است::
◻️ ام کلثوم که با عمر ازدواج کرد ربیبه علی علیه السلام بود؛ دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر ؛ او کودک بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبکر ، به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد ؛ او را همه جا ام کلثوم بنت علی علیه السلام میگفتند......
و در کتاب احقاق حق نظر آیت الله مرعشی نجفی اینگونه آمده است که:::
◻️ [3] هي أسماء بنت عميس بن معبد بن الحارث الخثعمية الصحابية الشهيرة الجليلة من المهاجرات الاول و اخت ميمونة لامها، يروى عنها ابناها عبد اللّه و عون ابنا جعفر الطيار و جماعة، هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة اولاد منهم ام كلثوم و هي التي رباها أمير المؤمنين عليه السّلام و تزوجها الثاني، فكانت ربيبته عليه السّلام و بمنزلة إحدى بناته، و كان عليه السّلام يخاطب محمد يا بنى و ام كلثوم هذه ببنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين و المورخين فكم لهذه الشبهة من نظير، و منشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا على عليه السلام.
همراه با شوهرش به حبشه هجرت کرده و سپس به مدینه آمد؛ پس از جعفر ابوبکر با او ازدواج کرده و چند فرزند برای او آورد که از جمله آنها امّکلثوم است؛ که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) او را بزرگ کرده و خلیفه دوم نیز با او ازدواج کرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند یکی از دختران ایشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خویش و امّکلثوم را دختر خویش خطاب میکردند؛ و بههمین سبب عدهای از محدثین و مورخین به توهم افتادهاند؛ و این اشتباه، مشابهات بسیار دارد که منشا آنها اشتراک در اسم یا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبکر، امیرمؤمنان با اسماء ازدواج کردند.
📗📔نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 3 صفحه : 315
(📸 اسکن آن در پست بعد خواهد آمد)
_________________
دقت بفرمایید که ::
👈 با توجه به اسناد تاریخی مربوط به مذاکره دو تن از زیرکان عرب یعنی #عمروعاص و #مغیرة بن شعبه با عمر بن خطاب ، که در عنوان ۴ و عنوان ۷ پیشتر به آن اشاره کردیم؛
میتوان به این دو نکته دست یافت::
🟥 الف) تلاش آن دو جهت منصرف ساختن خلیفه دوم از ازدواج با ام کلثوم - دختر نوجوان ابوبکر که تحت سرپرستی #عایشه بود نشان میدهد که:
شرایط زمانی و اوضاع سیاسی- اجتماعی حاکم بر آن مقطع خاص از دوران زمامداری عمر ، اقتضا میکرد تا خلیفه دوم با آل ابوبکر وصلت کند.
🟥 ب) عایشه که بعد از پدرش هدایت حزب ابوبکر و طرفداران او را بر عهده داشت ، به شدت با انجام این وصلت مخالف بود.
این مخالف هم تا آن جا بود که #عایشه برای حل این مشکل از مغیره و عمروعاص یاری خواست.
از کنار هم نهادن این دو نکتهء مهم با دیدگاه مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی مبنی بر این که اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر) فرزند دختری به نام ام کلثوم داشته است، میتوان دریافت::
⬇️ سیاست اصلی عمر، ازدواج با یکی از دختران ابوبکر بود و عمروعاص که با زیرکی خاص خود از این هدف آگاهی یافت. ابتدا خلیفه را از ازدواج با دختری که تحت حمایت عایشه بود منصرف ساخت؛ سپس او را به ازدواج با دختر دیگر ابوبکر (که همچون برادرش محمد ، تحت سرپرستی و تربیت حضرت امیر علیه السلام رشد و تکامل معنوی یافته و عایشه نیز هیچ توجهی به او نداشت) ترغیب و تشویق کرد.
👈 بدین ترتیب، نه تنها عمر به هدف نخستین خود دست مییافت ، بلکه با ادعای علاقه به وصلت با بنی هاشم و خاندان نبوی (ضمن منحرف ساختن آل ابوبکر از کشف هدف اصلی اش) میتوانست خاطرات تلخ #هجوم به بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از بین برَد و البته که با مجبور ساختن امیرالمومنین علی علیه السلام به قبول این وصلت نیز ؛
تنها مطلبی که بیش از پیش اثبات میشود خباثت و ظلم بی حد اهل سقیفه است.
➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
روزهای پایانی ماه شعبان ، روزهای سُرور شیعه و ایام مرگ دو تن از دشمنان قسم خورده اهل بیت علیهمالسلام است : #مغیرة بن شعبه و #حفصه!
مشام جان را با لعن بر دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام معطر کنیم!
به همین مناسبت فهرست مطالب کانال برهان در واکاوی شخصیت حفصه و مغیره در کانال آرشیو به روزرسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/393
(🔺بیش از ۷۰ عنوان)
https://t.me/borrhan2/394
(🔺بیش از ۳۰ عنوان)
مشام جان را با لعن بر دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام معطر کنیم!
به همین مناسبت فهرست مطالب کانال برهان در واکاوی شخصیت حفصه و مغیره در کانال آرشیو به روزرسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/393
(🔺بیش از ۷۰ عنوان)
https://t.me/borrhan2/394
(🔺بیش از ۳۰ عنوان)
1️⃣ « #مغیرة بن شعبه» از مکاران معروف عرب همردیف با #معاویه و #عمروعاص و از #مهاجمین به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها است.
2️⃣ «ذهبی» مورخ و رجالی نامدار اهل سنت در شرح حال این صحابی فاسق مطالب عجیبی از برخوردهای زننده و زشت او با زنان نقل میکند که قلم از نقل آن شرم دارد.(تصویر فوق)
3️⃣ او با بی شرمی تمام امیرالمومنین علیه السلام را سبّ و لعن می نمود و خطبای نماز جمعه را بدان وادار میکرد!
در حالیکه روایات فراوان با اسناد صحیح هر نوع سبّ و دشمنی امیرالمومنین (علیهالسلام)را سبّ و دشمنی رسول الله (صلی الله علیه و آله) می داند.
http://up44.ir/69b6m4fg
http://up44.ir/0m305oj8
⁉️❔ چرا اهل سنت دین خود را از دشمنان رسول الله صلی الله علیه و آله و از تبهکاران و فاسدان میگیرند؟!
به راستی امروزه اگر کسی کوچکترین سابقه جنایی داشته باشد به او در امور مهم دینی و دنیایی اعتماد میکنیم!؟
@borrhan
2️⃣ «ذهبی» مورخ و رجالی نامدار اهل سنت در شرح حال این صحابی فاسق مطالب عجیبی از برخوردهای زننده و زشت او با زنان نقل میکند که قلم از نقل آن شرم دارد.(تصویر فوق)
3️⃣ او با بی شرمی تمام امیرالمومنین علیه السلام را سبّ و لعن می نمود و خطبای نماز جمعه را بدان وادار میکرد!
در حالیکه روایات فراوان با اسناد صحیح هر نوع سبّ و دشمنی امیرالمومنین (علیهالسلام)را سبّ و دشمنی رسول الله (صلی الله علیه و آله) می داند.
http://up44.ir/69b6m4fg
http://up44.ir/0m305oj8
⁉️❔ چرا اهل سنت دین خود را از دشمنان رسول الله صلی الله علیه و آله و از تبهکاران و فاسدان میگیرند؟!
به راستی امروزه اگر کسی کوچکترین سابقه جنایی داشته باشد به او در امور مهم دینی و دنیایی اعتماد میکنیم!؟
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#شبهات_مهدوی
#اسناد_غضب
#تبری
⁉️❔بُتریه چه کسانی هستند؟
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔴 «بتریّه» نام یک گروه از زیدیه است که با حضرت حجت (عجل الله فرجه) به مبارزه میپردازند.
حضرت قائم (عجل الله فرجه) پس از ظهور، از مکّه به مدینه آمده و در آنجا همراه دهها هزار نفر از همراهان به سوی کوفه رهسپار میشوند.
عن الباقر صلوات الله علیه : ويسير إلى الكوفة فيخرج منها ستة عشر ألفا من البترية شاكين في السلاح، قراء القرآن، فقهاء في الدين، قد قرحوا جباههم وسمروا ساماتهم وعمهم النفاق، وكلهم يقولون: يا بن فاطمة ارجع لا حاجة لنا فيك فيضع السيف فيهم على ظهر النجف عشية الاثنين من العصر إلى العشاء فيقتلهم أسرع من جزر جزور، فلا يفوت منهم رجل.
▫️امام باقر سلام الله علیه می فرماید : قائم ما به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند . آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند . پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است اما کاملاً منفاق هستند . همگی میگویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر میكشد و همه آنها را بدون توقف میكشد .
📚دلائل الامامة ص 241 .
📚معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306
📚غیبة الطوسی : ص 283;
📚إثبات الهداة : ج 3 ص 516 - 517 ب 32 ف 12 ح 372;
📚حلیة الأبرار : ج 2 ص 598 - 599 - ب 28 " کما فی دلائل الإمامة ، بتفاوت ، عن مسند فاطمة ;
📚البحار : ج 52 ص 291 ب 26 ح 34
📚روضة الواعظين:2/265 ،
📚إعلام الورى/431
📚وكشف الغمة:3/255
📚الصراط المستقيم:2/254
🟥 بتريه در كلام مرحوم علامه مامقانى
مرحوم علامه مامقانی در مقباس الهدایة در مورد بتریه مينويسد:
البتريّة:
...فرقة من الزیدیّة قیل نسبوا إلی المغیرة بن سعد و لقبه : الأبتر
و قیل : البتريّة ، هم أصحاب کثیر النواء و الحسن بن صالح بن حي و سالم بن أبي حفصة و الحکم بن عیینة و سلمة بن کهیل و أبي المقدام ثابت الحدّاد.. و هم الذین دعوا إلى ولایة علي(﮼عليه﮼السلام﮼)
ثمّ خلطوها بولایة أبي بکر و عمر و یثبتون لهم الإمامة و یبغضون عثمان و طلحة و الزبیر و عائشة....
بتریه فرقه ای از زیدیه هستند، گفته شده است: منسوب به #مغیرة هستند که لقب او ابتر است و گفته شده است آنها اصحاب کثیر النواء و حسن بن صالح و سالم بن ابی حفصه و حکم بن عیینه و سلمة بن کهیل و ابو مقدام هستند و آنها به ولایت علی(عليه السلام)
دعوت میکردند و آن را با ولایت ابو بکر و عمر مخلوط میکردند و امامت را برای آنها اثبات میکردند و بغض عثمان و طلحه و زبیر و #عایشه را داشتند.
📚 مقباس الهداية في علم الدراية نویسنده : الشيخ عبدالله المامقاني جلد : 2 صفحه : 87
https://plink.ir/FiOwN
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
و در ادامه مينويسد:
و الذي اعتقده أنّ البتریّة هم زیدیّةالعامّة.
و اعتقاد من این است که بتریه زیدیه ی
عامه هستند.
📚 مقباس الهداية في علم الدراية نویسنده : الشيخ عبدالله المامقاني جلد : 2 صفحه : 88
https://plink.ir/coJHH
(📸 اسکن آن در ادامه خواهد آمد.)
(۱)
#اسناد_غضب
#تبری
⁉️❔بُتریه چه کسانی هستند؟
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔴 «بتریّه» نام یک گروه از زیدیه است که با حضرت حجت (عجل الله فرجه) به مبارزه میپردازند.
حضرت قائم (عجل الله فرجه) پس از ظهور، از مکّه به مدینه آمده و در آنجا همراه دهها هزار نفر از همراهان به سوی کوفه رهسپار میشوند.
عن الباقر صلوات الله علیه : ويسير إلى الكوفة فيخرج منها ستة عشر ألفا من البترية شاكين في السلاح، قراء القرآن، فقهاء في الدين، قد قرحوا جباههم وسمروا ساماتهم وعمهم النفاق، وكلهم يقولون: يا بن فاطمة ارجع لا حاجة لنا فيك فيضع السيف فيهم على ظهر النجف عشية الاثنين من العصر إلى العشاء فيقتلهم أسرع من جزر جزور، فلا يفوت منهم رجل.
▫️امام باقر سلام الله علیه می فرماید : قائم ما به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند . آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند . پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است اما کاملاً منفاق هستند . همگی میگویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر میكشد و همه آنها را بدون توقف میكشد .
📚دلائل الامامة ص 241 .
📚معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306
📚غیبة الطوسی : ص 283;
📚إثبات الهداة : ج 3 ص 516 - 517 ب 32 ف 12 ح 372;
📚حلیة الأبرار : ج 2 ص 598 - 599 - ب 28 " کما فی دلائل الإمامة ، بتفاوت ، عن مسند فاطمة ;
📚البحار : ج 52 ص 291 ب 26 ح 34
📚روضة الواعظين:2/265 ،
📚إعلام الورى/431
📚وكشف الغمة:3/255
📚الصراط المستقيم:2/254
🟥 بتريه در كلام مرحوم علامه مامقانى
مرحوم علامه مامقانی در مقباس الهدایة در مورد بتریه مينويسد:
البتريّة:
...فرقة من الزیدیّة قیل نسبوا إلی المغیرة بن سعد و لقبه : الأبتر
و قیل : البتريّة ، هم أصحاب کثیر النواء و الحسن بن صالح بن حي و سالم بن أبي حفصة و الحکم بن عیینة و سلمة بن کهیل و أبي المقدام ثابت الحدّاد.. و هم الذین دعوا إلى ولایة علي(﮼عليه﮼السلام﮼)
ثمّ خلطوها بولایة أبي بکر و عمر و یثبتون لهم الإمامة و یبغضون عثمان و طلحة و الزبیر و عائشة....
بتریه فرقه ای از زیدیه هستند، گفته شده است: منسوب به #مغیرة هستند که لقب او ابتر است و گفته شده است آنها اصحاب کثیر النواء و حسن بن صالح و سالم بن ابی حفصه و حکم بن عیینه و سلمة بن کهیل و ابو مقدام هستند و آنها به ولایت علی(عليه السلام)
دعوت میکردند و آن را با ولایت ابو بکر و عمر مخلوط میکردند و امامت را برای آنها اثبات میکردند و بغض عثمان و طلحه و زبیر و #عایشه را داشتند.
📚 مقباس الهداية في علم الدراية نویسنده : الشيخ عبدالله المامقاني جلد : 2 صفحه : 87
https://plink.ir/FiOwN
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
و در ادامه مينويسد:
و الذي اعتقده أنّ البتریّة هم زیدیّةالعامّة.
و اعتقاد من این است که بتریه زیدیه ی
عامه هستند.
📚 مقباس الهداية في علم الدراية نویسنده : الشيخ عبدالله المامقاني جلد : 2 صفحه : 88
https://plink.ir/coJHH
(📸 اسکن آن در ادامه خواهد آمد.)
(۱)
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم :
پس از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله؛ عمر بن خطاب که پس از نماز صبح به سمت محل سپاه رفته بود با ترک سپاه اسامه به سرعت خود را به مسجد میرساند و شروع به فریاد زدن میکند که :
«پیامبر نمرده است و هر کس که چنین سخنی بگوید کشته خواهد شد.»❗️
تلاش مردمان برای ساکت کردن او به جایی نمیرسد❗️
✖️حتی آیاتی از قرآن که بیان میکند « پیامبر از میانتان خواهد رفت -۱۴۴/آل عمران» بر او خوانده میشود اما او در مقام تهدید, شمشیر کشیده , فریاد برمیآورد که : « هر کس بگوید که پیامبر مرده است, کشته خواهد شد» (۱)
👈 او با این ترفند برای رسیدن ابوبکر ، زمان میخرد و آن قدر #فریاد برمیآورد و تهدید میکند که برخی گمان میکنند او #دیوانه شده است. (۲)
✖️میگویند ابن امّ مکتوم - که صحابهای نابینا بود - در انتهای مسجد آیه « ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الریل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم» را میخوانده , اما خلیفه توجه نمیکرده است❗️ (۳)
✖️عباس عموی پیامبر و #مغیرة_بن_شعبه جداگانه به عمر گفتهاند که ما دیدیم رسول خدا مرده است اما باز هم خلیفه وقعی نمینهد!(۴)
✖️جالب آنکه او در این هنگام میگفته است:
« پیامبر نمرده و همانند موسای پیامبر به سوی پرودگارش رفته و پس از چهل روز برمیگردد» (۵) چنین عبارتی «موسای پیامبر به آسمان رفته در اسلام وجود ندارد و این سخن با قرآن سازگار نیست ؛ این مطلب از تعالیم تورات است که نشان میدهد تسلط عمر بر تورات به مراتب بیشتر از قرآن بوده است! (۶)
جالب آنکه با حضور ابوبکر در مسجد ، عمر ساکت میشود و در گوشه ای مینشیند!
🔹اما آنچه باعث تعجب نکته سنجان گردیده نحوه مواجهه ابوبکر با پیکر حضرت رسول صلیالله علیه و آله است.
ابوبکر روانداز پیامبر را کنار میزند و پس از اطمینان از وفات آن حضرت به مسجد برگشته رو به اهل مسجد کرده و میگوید:
«هر کس محمد را میپرستید ، بداند او مرده و هر کس خدا را میپرستید بداند که او زنده است! »(۷ - ر.ک:تصویر)
⁉️⚠️❔سوال عالمان شیعه و تیزبینان این است که آیا براستی کسی پیامبر را میپرستید تا این سخن معنا پیدا کند؟
اصولا با آموزه های دینی فراوان مانند آنچه مسلمانان در تشهد #نماز هر روز میخواندند «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله» کسی ادعای الوهیت و خدایی برای پیامبر میکرد؟!!!
🤔آیا این سخن را باید تهدیدی برای دوستداران واقعی رسولخدا صلیالله علیه و آله محسوب کرد؟
🤔آیا او میخواسته حاضران در مسجد را که قصد مقاومت احتمالی و پایداری بر پیمان خویش در غدیر با رسولخدا صلیالله علیه و آله را داشتند بترساند؟
🤔علت تفکیک خدا و رسولش در این سخن ابوبکر برای چیست؟
🔺پاسخ به این سوالات نیازمند موشکافی بیشتر در حوادث آن دوران است ؛ اهل دقت و تاریخ میدانند که این سبک جملات و این سیاست ابوبکر در شرایط سخت ، خلافت را برای او به ارمغان آورد و رهبری او را بر یارانش مانند عمر و #ابوعبیده نیز دیکته کرد!
➖➖➖➖➖
۱- صحیح بخاری ج۴ ص۱۹۴ و...
۲- کمال الدین و تمام النعمه به نقل از بحار ج۳۰ ص۱۹۱
۳- دلائل النبوه ج۸ ص۳۲۵ و ...
۴- طبقات ج۲ ص۲۷۲
۵- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۵
۶- ر.ک : کتاب مقدس سفر خروج ق۲۴ - قسمت ۳۲ گوساله طلایی
۷- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۷
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻کانال برهان و نقل نکات ناب تاریخی، مطالبی که کمتر شنیده اید!
@borrhan
پس از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله؛ عمر بن خطاب که پس از نماز صبح به سمت محل سپاه رفته بود با ترک سپاه اسامه به سرعت خود را به مسجد میرساند و شروع به فریاد زدن میکند که :
«پیامبر نمرده است و هر کس که چنین سخنی بگوید کشته خواهد شد.»❗️
تلاش مردمان برای ساکت کردن او به جایی نمیرسد❗️
✖️حتی آیاتی از قرآن که بیان میکند « پیامبر از میانتان خواهد رفت -۱۴۴/آل عمران» بر او خوانده میشود اما او در مقام تهدید, شمشیر کشیده , فریاد برمیآورد که : « هر کس بگوید که پیامبر مرده است, کشته خواهد شد» (۱)
👈 او با این ترفند برای رسیدن ابوبکر ، زمان میخرد و آن قدر #فریاد برمیآورد و تهدید میکند که برخی گمان میکنند او #دیوانه شده است. (۲)
✖️میگویند ابن امّ مکتوم - که صحابهای نابینا بود - در انتهای مسجد آیه « ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الریل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم» را میخوانده , اما خلیفه توجه نمیکرده است❗️ (۳)
✖️عباس عموی پیامبر و #مغیرة_بن_شعبه جداگانه به عمر گفتهاند که ما دیدیم رسول خدا مرده است اما باز هم خلیفه وقعی نمینهد!(۴)
✖️جالب آنکه او در این هنگام میگفته است:
« پیامبر نمرده و همانند موسای پیامبر به سوی پرودگارش رفته و پس از چهل روز برمیگردد» (۵) چنین عبارتی «موسای پیامبر به آسمان رفته در اسلام وجود ندارد و این سخن با قرآن سازگار نیست ؛ این مطلب از تعالیم تورات است که نشان میدهد تسلط عمر بر تورات به مراتب بیشتر از قرآن بوده است! (۶)
جالب آنکه با حضور ابوبکر در مسجد ، عمر ساکت میشود و در گوشه ای مینشیند!
🔹اما آنچه باعث تعجب نکته سنجان گردیده نحوه مواجهه ابوبکر با پیکر حضرت رسول صلیالله علیه و آله است.
ابوبکر روانداز پیامبر را کنار میزند و پس از اطمینان از وفات آن حضرت به مسجد برگشته رو به اهل مسجد کرده و میگوید:
«هر کس محمد را میپرستید ، بداند او مرده و هر کس خدا را میپرستید بداند که او زنده است! »(۷ - ر.ک:تصویر)
⁉️⚠️❔سوال عالمان شیعه و تیزبینان این است که آیا براستی کسی پیامبر را میپرستید تا این سخن معنا پیدا کند؟
اصولا با آموزه های دینی فراوان مانند آنچه مسلمانان در تشهد #نماز هر روز میخواندند «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله» کسی ادعای الوهیت و خدایی برای پیامبر میکرد؟!!!
🤔آیا این سخن را باید تهدیدی برای دوستداران واقعی رسولخدا صلیالله علیه و آله محسوب کرد؟
🤔آیا او میخواسته حاضران در مسجد را که قصد مقاومت احتمالی و پایداری بر پیمان خویش در غدیر با رسولخدا صلیالله علیه و آله را داشتند بترساند؟
🤔علت تفکیک خدا و رسولش در این سخن ابوبکر برای چیست؟
🔺پاسخ به این سوالات نیازمند موشکافی بیشتر در حوادث آن دوران است ؛ اهل دقت و تاریخ میدانند که این سبک جملات و این سیاست ابوبکر در شرایط سخت ، خلافت را برای او به ارمغان آورد و رهبری او را بر یارانش مانند عمر و #ابوعبیده نیز دیکته کرد!
➖➖➖➖➖
۱- صحیح بخاری ج۴ ص۱۹۴ و...
۲- کمال الدین و تمام النعمه به نقل از بحار ج۳۰ ص۱۹۱
۳- دلائل النبوه ج۸ ص۳۲۵ و ...
۴- طبقات ج۲ ص۲۷۲
۵- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۵
۶- ر.ک : کتاب مقدس سفر خروج ق۲۴ - قسمت ۳۲ گوساله طلایی
۷- سیره ابن هشام ج۴ ص۳۰۷
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻کانال برهان و نقل نکات ناب تاریخی، مطالبی که کمتر شنیده اید!
@borrhan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#حکومت_علوی (۱۰۶)
#فراسوی_ادیان (۱۷)
✅ بیان نکاتی مهم در مقایسه حکومت داری امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام، با حکومت داری امیرالفاسقین معاویه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍ جرجی زیدان نویسنده و روزنامه نگار مسیحی مینویسد:
«موجب دیگر پیشرفت #معاویه آن بود که علی (علیهالسلام) از حیله بازی های سیاسی و افسون و فسانههای دنیوی بر کنار بود و در جمیع امور راستی و درستی پیشه داشت. مثلاً همین که مردم با او بیعت کردند، #مغیرة نزد علی (عليهالسلام) آمده گفت: زبیر و معاویه و طلحه و سایر حکام را همانطور که عثمان تعیین کرده بود بر سر کارهایشان باقی بدار تا اینکه کارت ثابت شود و مردم دورت گرد آیند آنگاه هرچه خواهی بکن. البته از نظر سیاسی و حیله بازی های عادی این نظر عاقلانه بود. اما علی (علیهالسلام) که جز راه راستی نمیپیمود این پیشنهاد را که نوعی مکاری بود رد کرد.
عبدالله بن عباس، پسر عموی علی (علیهالسلام) نیز همین نظر را داشت اما علی (علیهالسلام) حرف او را نپذیرفت، مغیره هم که اصرار علی (علیهالسلام) را در آن کار دید روز دیگر پیش او آمده نظر علی (علیهالسلام) را تمجید و تحسین کرده، دنبال کار رفت. آری اگر علی (علیهالسلام) به سیاست بازی و حیله گری تن در میداد نه یارانش از گردش پراکنده میشدند، نه مغیره و غیره از نزدش میرفتند، نه جنگ #جمل و #صفین در میگرفت و نه خلافت به امویان میرسید. با این همه عامل اصلی و مؤثری که معاویه و سایر امویان برای پیشرفت سیاست خود بکار بردند بذل و بخشش اموال و املاک بود که بدان وسیله بر علی (علیهالسلام) و فرزندانش غالب شدند ؛ چون آل علی (علیهمالسلام) حق و حقیقت را بهترین پناه و یار خود میدانستند.»
📒 منبع : تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام ج1 ص 64
➖➖➖➖➖➖➖
🔻 السلام على الامام العادل، و الصيب الهاطل، صاحب المعجزات و الفضائل و البراهين و الدلائل، السيد الحلاحل، و البطل المنازل. و اليعسوب للدين، و من هو للاحكام فاصل، و للركوع مواصل، و للمارقة من الدين قاتل، الامام
العالی النسب و الشرف مولای أميرالمؤمنين، علی بن أبی طالب عليه منی أفضل السلام.
@borrhan
#فراسوی_ادیان (۱۷)
✅ بیان نکاتی مهم در مقایسه حکومت داری امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام، با حکومت داری امیرالفاسقین معاویه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍ جرجی زیدان نویسنده و روزنامه نگار مسیحی مینویسد:
«موجب دیگر پیشرفت #معاویه آن بود که علی (علیهالسلام) از حیله بازی های سیاسی و افسون و فسانههای دنیوی بر کنار بود و در جمیع امور راستی و درستی پیشه داشت. مثلاً همین که مردم با او بیعت کردند، #مغیرة نزد علی (عليهالسلام) آمده گفت: زبیر و معاویه و طلحه و سایر حکام را همانطور که عثمان تعیین کرده بود بر سر کارهایشان باقی بدار تا اینکه کارت ثابت شود و مردم دورت گرد آیند آنگاه هرچه خواهی بکن. البته از نظر سیاسی و حیله بازی های عادی این نظر عاقلانه بود. اما علی (علیهالسلام) که جز راه راستی نمیپیمود این پیشنهاد را که نوعی مکاری بود رد کرد.
عبدالله بن عباس، پسر عموی علی (علیهالسلام) نیز همین نظر را داشت اما علی (علیهالسلام) حرف او را نپذیرفت، مغیره هم که اصرار علی (علیهالسلام) را در آن کار دید روز دیگر پیش او آمده نظر علی (علیهالسلام) را تمجید و تحسین کرده، دنبال کار رفت. آری اگر علی (علیهالسلام) به سیاست بازی و حیله گری تن در میداد نه یارانش از گردش پراکنده میشدند، نه مغیره و غیره از نزدش میرفتند، نه جنگ #جمل و #صفین در میگرفت و نه خلافت به امویان میرسید. با این همه عامل اصلی و مؤثری که معاویه و سایر امویان برای پیشرفت سیاست خود بکار بردند بذل و بخشش اموال و املاک بود که بدان وسیله بر علی (علیهالسلام) و فرزندانش غالب شدند ؛ چون آل علی (علیهمالسلام) حق و حقیقت را بهترین پناه و یار خود میدانستند.»
📒 منبع : تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام ج1 ص 64
➖➖➖➖➖➖➖
🔻 السلام على الامام العادل، و الصيب الهاطل، صاحب المعجزات و الفضائل و البراهين و الدلائل، السيد الحلاحل، و البطل المنازل. و اليعسوب للدين، و من هو للاحكام فاصل، و للركوع مواصل، و للمارقة من الدين قاتل، الامام
العالی النسب و الشرف مولای أميرالمؤمنين، علی بن أبی طالب عليه منی أفضل السلام.
@borrhan
Telegram
attach 📎
معنای #مولا (۱۰۵)
🔻غدیر خم و عملکرد صحابه!
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
بحث غدیر خم و خطبهٔ رسول الله صل الله علیه و آله در غدیر را شاید بتوان اصلیترین و عمیقترین اختلاف بین شیعه و اهل سقیفه دانست.
‼️ اختلاف جایی است که شیعه میگوید «حدیث غدیر» در بیان خلافت و جانشینی حضرت امیر علیه السلام است و مخالفین میگویند حدیث غدیر به معنای دوستی است!
🔚🔻 اکنون بر آن نیستیم که اثبات کنیم معنای غدیر خم چیست! بلکه میخواهیم از دیدگاهی دیگر به غدیر و عملکرد صحابه بنگریم.
⭕️ میگوییم فرض میکنیم معنای حدیث غدیر، دوستی است!
همانگونه که بدیهی و اظهر من الشمس است بیان خطبه غدیر مانند تمام سخنان رسول الله صل الله علیه و آله، دستور خداوند متعال بوده است.
✅ نتیجه آنکه ؛ اگر فرض مخالفین خود را قبول کنیم و مولا را به دوستی تعبیر کنیم ، خداوند متعال دوستی با حضرت علی علیه السلام را واجب نموده است.
یعنی پیامبر وجوب دوستی با آن حضرت را چه در امور دنیوی و چه امور ایمانی و اخروی بیان نموده است. فلذا هیچکسی حق هیچگونه دشمنی با علی علیه السلام را ندارد.
‼️حال باید پرسید با این وجود چرا بسیاری از صحابهٔ مورد احترام مخالفین بغض حضرت علی علیه السلام را داشته، به ایشان توهین نموده و با ایشان جنگیده اند؟
در کتب اهل سنت ثبت شده که برخی از صحابه به حضرت علی علیه السلام ، دشنام میداده اند.
به عنوان مثال مغیرة بن شعبه:
این خبیث که از نظر اهل سقیفه صحابی و بهشتی است ، حضرت علی علیه السلام را سب میکرده است!
حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین آورده است:
🅾 حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ دَاوُدَ ... عَنْ عَمِّهِ، أنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ سَبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فقَامَ إِلَيْهِ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ، فَقَالَ: يَا مُغِيرَةُ، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «نَهَى عَنْ سَبِّ الْأَمْوَاتِ، فَلِمَ تَسُبُّ عَلِيًّا وَقَدْ مَاتَ؟» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ هَكَذَا
#ترجمه : قطبه بن مالک میگوید: #مغیرة بن شعبه حضرت علی ع را سب می کرد پس زید بن ارقم به سوی او آمد و گفت ای مغیره ایا نمیدانی که رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم نهی کردند از سب اموات؟پس چرا حضرت علی ع را سب میکنی در حالی که از دنیا رفته است؟
🔻حاکم نیشابوری میگوید این روایت طبق شرط مسلم صحیح است.
🔻ذهبی نیز میگوید روایت بر طبق شروط مسلم صحیح است.
📚المستدرك على الصحيحين ج1 ص541.
http://uupload.ir/files/mh2v_321.png
🔻البانی نیز میگوید این سند همانطور که حاکم و ذهبی گفته اند ، ثقه است:
أخرجه الحاكم (1 / 385) عن شعبة عن مسعر عن زياد بن علاقة عن عمه: " أن المغيرة بن شعبة سب علي بن أبي طالب، فقام إليه زيد بن أرقم فقال: يا مغيرة! ألم تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن سب الأموات؟ فلم تسب عليا وقد مات؟ ! "، وقال: " صحيح على شرط مسلم "، ووافقه الذهبي.
👈قلت: وهو كما قالا👉
#ترجمه : حاکم گفته است سند بر شرط مسلم صحیح است و ذهبی نیز موافقت کرده است بر تصحیحش.
من(البانی) میگویم: همانطور که ذهبی و حاکم گفته اند، است.(یعنی سند صحیح است)
📚 سلسلة الأحاديث الصحيحة ج5 ص521.
🔚🔚بنابراین روایت از نظر ذهبی و حاکم و البانی صحیح است.
🔻همچنین شعیب ارنووط نیز در ذیل این روایت در مسند احمد میگوید این حدیث صحیح است!!!
📚مسند احمد ج32 ص43.
حال این مطلب را بگذارید کنار این اعتراف تلخ #ابن_تیمیه که میگوید جماعت کثیری از صحابه ، حضرت علی علیه السلام را سب کردهاند!
✖️ولَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَه وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ
✖️ اما در باره على (ع) این چنین نبود؛ زیرا بسیارى از صحابه و تابعین بغض على را در دل داشتند، او را فحش و ناسزا گفته و با او مىجنگیدند.
📚منهاج السنة ج7 ص 137 - 138.
حال سوال اینجاست و لطفاً اهل سنت پاسخ دهند:
طبق حدیث غدیر و بر اساس معنایی که مخالفین ما در صدد اثبات آن هستند ، هرگونه دشمنی با حضرت علی علیه السلام ممنوع است، حال حکم این صحابه که با دستور مستقیم و صریح خدا و رسولش مخالفت کرده اند چیست؟
حکم #معاویه و #عایشه و طلحه و زبیر و مغیره و... از نظر آنان چه خواهد بود؟
تکلیف نظریه #عدالت_صحابه چیست؟
جایگاه کسانی که با حضرت علی علیه السلام جنگیدند! به ایشان فحش دادند و بغض ایشان را داشتند چیست؟
آیا پاسخی خواهند داد؟!!!
❗️چرا اهل سنت به عمل به همان معنایی که از #حدیث_غدیر بر آن اصرار دارند پایبند نیستند؟
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
➖➖➖➖
@borrhan
🔻غدیر خم و عملکرد صحابه!
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
بحث غدیر خم و خطبهٔ رسول الله صل الله علیه و آله در غدیر را شاید بتوان اصلیترین و عمیقترین اختلاف بین شیعه و اهل سقیفه دانست.
‼️ اختلاف جایی است که شیعه میگوید «حدیث غدیر» در بیان خلافت و جانشینی حضرت امیر علیه السلام است و مخالفین میگویند حدیث غدیر به معنای دوستی است!
🔚🔻 اکنون بر آن نیستیم که اثبات کنیم معنای غدیر خم چیست! بلکه میخواهیم از دیدگاهی دیگر به غدیر و عملکرد صحابه بنگریم.
⭕️ میگوییم فرض میکنیم معنای حدیث غدیر، دوستی است!
همانگونه که بدیهی و اظهر من الشمس است بیان خطبه غدیر مانند تمام سخنان رسول الله صل الله علیه و آله، دستور خداوند متعال بوده است.
✅ نتیجه آنکه ؛ اگر فرض مخالفین خود را قبول کنیم و مولا را به دوستی تعبیر کنیم ، خداوند متعال دوستی با حضرت علی علیه السلام را واجب نموده است.
یعنی پیامبر وجوب دوستی با آن حضرت را چه در امور دنیوی و چه امور ایمانی و اخروی بیان نموده است. فلذا هیچکسی حق هیچگونه دشمنی با علی علیه السلام را ندارد.
‼️حال باید پرسید با این وجود چرا بسیاری از صحابهٔ مورد احترام مخالفین بغض حضرت علی علیه السلام را داشته، به ایشان توهین نموده و با ایشان جنگیده اند؟
در کتب اهل سنت ثبت شده که برخی از صحابه به حضرت علی علیه السلام ، دشنام میداده اند.
به عنوان مثال مغیرة بن شعبه:
این خبیث که از نظر اهل سقیفه صحابی و بهشتی است ، حضرت علی علیه السلام را سب میکرده است!
حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین آورده است:
🅾 حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ دَاوُدَ ... عَنْ عَمِّهِ، أنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ سَبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فقَامَ إِلَيْهِ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ، فَقَالَ: يَا مُغِيرَةُ، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «نَهَى عَنْ سَبِّ الْأَمْوَاتِ، فَلِمَ تَسُبُّ عَلِيًّا وَقَدْ مَاتَ؟» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ هَكَذَا
#ترجمه : قطبه بن مالک میگوید: #مغیرة بن شعبه حضرت علی ع را سب می کرد پس زید بن ارقم به سوی او آمد و گفت ای مغیره ایا نمیدانی که رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم نهی کردند از سب اموات؟پس چرا حضرت علی ع را سب میکنی در حالی که از دنیا رفته است؟
🔻حاکم نیشابوری میگوید این روایت طبق شرط مسلم صحیح است.
🔻ذهبی نیز میگوید روایت بر طبق شروط مسلم صحیح است.
📚المستدرك على الصحيحين ج1 ص541.
http://uupload.ir/files/mh2v_321.png
🔻البانی نیز میگوید این سند همانطور که حاکم و ذهبی گفته اند ، ثقه است:
أخرجه الحاكم (1 / 385) عن شعبة عن مسعر عن زياد بن علاقة عن عمه: " أن المغيرة بن شعبة سب علي بن أبي طالب، فقام إليه زيد بن أرقم فقال: يا مغيرة! ألم تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن سب الأموات؟ فلم تسب عليا وقد مات؟ ! "، وقال: " صحيح على شرط مسلم "، ووافقه الذهبي.
👈قلت: وهو كما قالا👉
#ترجمه : حاکم گفته است سند بر شرط مسلم صحیح است و ذهبی نیز موافقت کرده است بر تصحیحش.
من(البانی) میگویم: همانطور که ذهبی و حاکم گفته اند، است.(یعنی سند صحیح است)
📚 سلسلة الأحاديث الصحيحة ج5 ص521.
🔚🔚بنابراین روایت از نظر ذهبی و حاکم و البانی صحیح است.
🔻همچنین شعیب ارنووط نیز در ذیل این روایت در مسند احمد میگوید این حدیث صحیح است!!!
📚مسند احمد ج32 ص43.
حال این مطلب را بگذارید کنار این اعتراف تلخ #ابن_تیمیه که میگوید جماعت کثیری از صحابه ، حضرت علی علیه السلام را سب کردهاند!
✖️ولَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَه وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ
✖️ اما در باره على (ع) این چنین نبود؛ زیرا بسیارى از صحابه و تابعین بغض على را در دل داشتند، او را فحش و ناسزا گفته و با او مىجنگیدند.
📚منهاج السنة ج7 ص 137 - 138.
حال سوال اینجاست و لطفاً اهل سنت پاسخ دهند:
طبق حدیث غدیر و بر اساس معنایی که مخالفین ما در صدد اثبات آن هستند ، هرگونه دشمنی با حضرت علی علیه السلام ممنوع است، حال حکم این صحابه که با دستور مستقیم و صریح خدا و رسولش مخالفت کرده اند چیست؟
حکم #معاویه و #عایشه و طلحه و زبیر و مغیره و... از نظر آنان چه خواهد بود؟
تکلیف نظریه #عدالت_صحابه چیست؟
جایگاه کسانی که با حضرت علی علیه السلام جنگیدند! به ایشان فحش دادند و بغض ایشان را داشتند چیست؟
آیا پاسخی خواهند داد؟!!!
❗️چرا اهل سنت به عمل به همان معنایی که از #حدیث_غدیر بر آن اصرار دارند پایبند نیستند؟
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
کانال مطالب ناب در منبر – ج02،امامت درقرآن،شیخ جعفری
ج03،امامت درقرآن،شیخ جعفری
کانال مطالب ناب در منبر
#امامت_درقرآن_کریم
#علامه_شیخ_محمدرضاجعفری
#قسمت_سوم
▫️إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ{۵۱/غافر}
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ{۵۲/غافر}
🔻برخی از نکات ناب این جلسه:
- اهمیت شناخت جو حاکم بر جامعه زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله
- خاتم الانبیاء ارتش به معنای مصطلح آن نداشتند / اصل جهاد
- در اسلام حد برای علنی نشدن جنایت است نه خود جنایت
- بازوی قدرت خاتم الانبیاء چه بود؟
- عدل الهی و فضل الهی و عدل الهی حاکم است بر تفضل الهی
- توفیق الهی
- اجرای حکم امر شده در #آیه_تبلیغ را پیامبر نمیتوانند بر عهده فرد دیگری قرار دهند
- نقد #پلورالیسم
- علم ائمه علیهمالسلام
- وضعیت مومنین و منافقین زمان رسولخدا صلیالله علیه و آله
- علم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به مصایب کربلا
#ترور #مغیرة #تبوک
@borrhan
#علامه_شیخ_محمدرضاجعفری
#قسمت_سوم
▫️إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ{۵۱/غافر}
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ{۵۲/غافر}
🔻برخی از نکات ناب این جلسه:
- اهمیت شناخت جو حاکم بر جامعه زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله
- خاتم الانبیاء ارتش به معنای مصطلح آن نداشتند / اصل جهاد
- در اسلام حد برای علنی نشدن جنایت است نه خود جنایت
- بازوی قدرت خاتم الانبیاء چه بود؟
- عدل الهی و فضل الهی و عدل الهی حاکم است بر تفضل الهی
- توفیق الهی
- اجرای حکم امر شده در #آیه_تبلیغ را پیامبر نمیتوانند بر عهده فرد دیگری قرار دهند
- نقد #پلورالیسم
- علم ائمه علیهمالسلام
- وضعیت مومنین و منافقین زمان رسولخدا صلیالله علیه و آله
- علم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به مصایب کربلا
#ترور #مغیرة #تبوک
@borrhan
✅ عمر بن خطاب و استاندارانش
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره میگماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)
البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد میکردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت میکرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان میخرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)
از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونهای بیسابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرطهای خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانهای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب میخوردند.(۴)
قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیتالمال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت میگرفتند به سرعت عوض میشدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.
برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیهالسلام را داشتند ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده میشدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچگاه مناصب دولتی نمیرسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمینهد. او گفته است که نمیخواهد او و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابیبنکعب از هواداران امیرمؤمنان علیهالسلام بود و عمر نیز نمیخواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابیبنکعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیهالسلام از دست داد.
رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکسالعمل متقابل میشد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمنگاهشان را نمیپوشانید، در مکه میگشتند و بر گردنشان کیسهای از خرما بود که میفروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» میخواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.
خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع میگرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفتهای ضمنی همین عمروعاص در نامهای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کردهای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی!....»(۹)
❗️به نظر میرسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژهای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب مینامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام میدید ، هیچ عکسالعملی نشان نمیداد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمیکرد.(۱۴)
➖➖➖➖➖
۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲
* «زاده حنتمه»
[1⃣]
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره میگماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)
البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد میکردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت میکرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان میخرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)
از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونهای بیسابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرطهای خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانهای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب میخوردند.(۴)
قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیتالمال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت میگرفتند به سرعت عوض میشدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.
برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیهالسلام را داشتند ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده میشدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچگاه مناصب دولتی نمیرسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمینهد. او گفته است که نمیخواهد او و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابیبنکعب از هواداران امیرمؤمنان علیهالسلام بود و عمر نیز نمیخواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابیبنکعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیهالسلام از دست داد.
رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکسالعمل متقابل میشد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمنگاهشان را نمیپوشانید، در مکه میگشتند و بر گردنشان کیسهای از خرما بود که میفروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» میخواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.
خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع میگرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفتهای ضمنی همین عمروعاص در نامهای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کردهای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی!....»(۹)
❗️به نظر میرسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژهای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب مینامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام میدید ، هیچ عکسالعملی نشان نمیداد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمیکرد.(۱۴)
➖➖➖➖➖
۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲
* «زاده حنتمه»
[1⃣]
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#فرازی_از_تاریخ 📢📢📢 در اواخر شعبان المعظم سال ۵۰ هجری قمری چه اتفاقی افتاد⁉️ 📇 سالروز مرگ #مغیرة بن شعبه 🔅🎁🔅◾️〰〰➖¤¤ 🕚🕙🕘…در چنین روزهایی مغیرة بن شعبه به درک واصل شد. ✍در اواخر ماه شعبان سال ۵۰ هجری قمری ، مغیره در حالی که از طرف معاویه حاکم کوفه بود…
❗️جنایات #مغیرة بن شعبه لعنة الله عليه
▪️امام مجتبی علیه السلام به مغیره فرمودند:
«و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا، و تارك قرآن، و تكذيب كننده رسول خدايى، تو مرتكب زنا شده و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) میباشى، و بر اين گناهت افرادى عدول صالح پرهيزگار گواهى دادند، پس رجم تو به تأخير افتاد، و حقّ به باطل دفع، و راستى به دروغ و كذب ردّ شد، و اين بخاطر آن است كه خداوند برايت عذابى دردناك مهيّا فرموده است، و خوارى در دنيا، و رسوايى عذاب آخرت بدتر است!
🔺و تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را ضربه زدى تا آنجا كه خون آلود شده و فرزند در شكمش را سقط كرد ، اين كارت از سر خوار ساختن رسول خدا و مخالفت با امر او ، و هتك حرمت او بود ، حال اينكه رسول خدا به فاطمه فرموده بود: «تو بانوى زنان بهشتى هستى»، و خداوند خود تو را راهى آتش نموده است، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت..!»
📚 الإحتجاج الطبرسي، ج۱، ص۲۷۷
به مناسبت فرارسیدن ایام سالمرگ مغیره، فهرست مطالب مرتبط در آرشیو به روزرسانی شد ←(اینجا)، بیش از ۳۰عنوان
#حضرت_محسن (۱۱۲)
#شهادت حضرت زهرا (۲۷۱)
@borrhan
▪️امام مجتبی علیه السلام به مغیره فرمودند:
«و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا، و تارك قرآن، و تكذيب كننده رسول خدايى، تو مرتكب زنا شده و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) میباشى، و بر اين گناهت افرادى عدول صالح پرهيزگار گواهى دادند، پس رجم تو به تأخير افتاد، و حقّ به باطل دفع، و راستى به دروغ و كذب ردّ شد، و اين بخاطر آن است كه خداوند برايت عذابى دردناك مهيّا فرموده است، و خوارى در دنيا، و رسوايى عذاب آخرت بدتر است!
🔺و تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را ضربه زدى تا آنجا كه خون آلود شده و فرزند در شكمش را سقط كرد ، اين كارت از سر خوار ساختن رسول خدا و مخالفت با امر او ، و هتك حرمت او بود ، حال اينكه رسول خدا به فاطمه فرموده بود: «تو بانوى زنان بهشتى هستى»، و خداوند خود تو را راهى آتش نموده است، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت..!»
📚 الإحتجاج الطبرسي، ج۱، ص۲۷۷
به مناسبت فرارسیدن ایام سالمرگ مغیره، فهرست مطالب مرتبط در آرشیو به روزرسانی شد ←(اینجا)، بیش از ۳۰عنوان
#حضرت_محسن (۱۱۲)
#شهادت حضرت زهرا (۲۷۱)
@borrhan
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۴۲)
#قاعده_الزام #شب_قدر
🔻وقتی که دو دشمن قسم خورده از فضایل مولای ما میگویند↓↓
🔸اقرار معاويه (لع) به فضايل اميرالمؤمنين علیهالسلام بعد از شنيدن خبر شهادت آن حضرت به روایت #مغیرة بن شعبه
┄┄┅━✺𖣐﴾﷽﴿𖣐✺━┅┄
🔸 أَخْبَرَنَاهُ أَخْبَرَنَاهُ أَبُو بَكْرٍ اللَّفْتُوَانِيُّ ، أنا أَبُو عَمْرِو بْنُ مَنْدَهْ ، أنا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، أنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ ، نا أَبُو بَكْرِ ابْنُ أَبِي الدُّنْيَا ، نا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى ، نا جَرِيرٌ ، عَنِ الْمُغِيرَةَ ، قَالَ : لَمَّا جِيءَ مُعَاوِيَةُ بِنَعْيِ عَلِيٍّ ، وَهُوَ قَائِلٌ مَعَ امْرَأَتِهِ بِنْتِ قَرَظَةَ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ ، قَالَ : " أنا لِلَّهِ وَأنا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، مَاذَا فَقَدُوا مِنَ الْعِلْمِ ، وَالْحِلْمِ ، وَالْفَضْلِ ، وَالْفِقْهِ " ، فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ : أَنْتَ بِالأَمْسِ تَطْعَنُ فِي عَيْنَيْهِ ، وَتَسْتَرْجِعُ الْيَوْمَ عَلَيْهِ ، قَالَ : " وَيْلَكِ لا تَدْرِينَ مَاذَا فَقَدُوا مِنْ عِلْمِهِ ، وَفَضْلِهِ ، وَسَوَابِقِهِ " .
#ترجمه : به نقل از مغيره : چون خبر درگذشت على(علیهالسلام) به معاويه رسيد، #معاويه كه با همسرش دختر قرظه در نيم روز يك روز گرم تابستانى خوابيده بود، گفت: إنا للّه وإنّا إليه راجعون ! چه دانش و بردبارى و فضيلت و فقهى را از دست دادند!
همسرش گفت: تو ديروز نيزه بر چشمش مىزدی، امروز در مرگ او «إنا للّه وإنّا إليه راجعون» مىگويى؟
معاويه گفت: واى بر تو! تو نمىدانى كه با مرگ او چه علم و فضل و سوابقى را از كف دادند.
📕الكتاب: تاريخ دمشق
المؤلف: أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)
المحقق: عمرو بن غرامة العمروي
الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع
عام النشر: 1415 هـ - 1995 م
جزء : 42 صفحة : 583
➖➖➖➖
@borrhan
#قاعده_الزام #شب_قدر
🔻وقتی که دو دشمن قسم خورده از فضایل مولای ما میگویند↓↓
🔸اقرار معاويه (لع) به فضايل اميرالمؤمنين علیهالسلام بعد از شنيدن خبر شهادت آن حضرت به روایت #مغیرة بن شعبه
┄┄┅━✺𖣐﴾﷽﴿𖣐✺━┅┄
🔸 أَخْبَرَنَاهُ أَخْبَرَنَاهُ أَبُو بَكْرٍ اللَّفْتُوَانِيُّ ، أنا أَبُو عَمْرِو بْنُ مَنْدَهْ ، أنا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، أنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ ، نا أَبُو بَكْرِ ابْنُ أَبِي الدُّنْيَا ، نا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى ، نا جَرِيرٌ ، عَنِ الْمُغِيرَةَ ، قَالَ : لَمَّا جِيءَ مُعَاوِيَةُ بِنَعْيِ عَلِيٍّ ، وَهُوَ قَائِلٌ مَعَ امْرَأَتِهِ بِنْتِ قَرَظَةَ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ ، قَالَ : " أنا لِلَّهِ وَأنا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، مَاذَا فَقَدُوا مِنَ الْعِلْمِ ، وَالْحِلْمِ ، وَالْفَضْلِ ، وَالْفِقْهِ " ، فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ : أَنْتَ بِالأَمْسِ تَطْعَنُ فِي عَيْنَيْهِ ، وَتَسْتَرْجِعُ الْيَوْمَ عَلَيْهِ ، قَالَ : " وَيْلَكِ لا تَدْرِينَ مَاذَا فَقَدُوا مِنْ عِلْمِهِ ، وَفَضْلِهِ ، وَسَوَابِقِهِ " .
#ترجمه : به نقل از مغيره : چون خبر درگذشت على(علیهالسلام) به معاويه رسيد، #معاويه كه با همسرش دختر قرظه در نيم روز يك روز گرم تابستانى خوابيده بود، گفت: إنا للّه وإنّا إليه راجعون ! چه دانش و بردبارى و فضيلت و فقهى را از دست دادند!
همسرش گفت: تو ديروز نيزه بر چشمش مىزدی، امروز در مرگ او «إنا للّه وإنّا إليه راجعون» مىگويى؟
معاويه گفت: واى بر تو! تو نمىدانى كه با مرگ او چه علم و فضل و سوابقى را از كف دادند.
📕الكتاب: تاريخ دمشق
المؤلف: أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)
المحقق: عمرو بن غرامة العمروي
الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع
عام النشر: 1415 هـ - 1995 م
جزء : 42 صفحة : 583
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#ابوبکر_شناسی (۵۶)
#فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱)
#قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶)
💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادیالثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوقالعاده خواندنی
🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : ابوبکر ظاهراً برای جانشینی خویش عمر را برگزید ، اما به روشنی مشخص است که روابط شیخین بسیار پیچیدهتر از آنی است که تنها به عنوان دو دوست یا دو همکار از آن یاد شود،
اختلافهای فراوان و همکاریهای بسیار آن دو در تاریخ ثبت است ؛ اما اگر صحبت خلافت مُلک و ریاستی باشد که به «الملک عقیم» : «سلطنت رحم و مروت نمیشناسد» تعبیر شود ، این همکاری و آن اختلاف باید بسی دقیقتر بررسی گردد.
✅🔚 قبل از #شهادت_رسولخدا شیخین به روشنی همکاری تمام و کمال داشتند البته هریک با زیرکی خاص خود سعی در مطرح کردن خویش داشت ؛ اما پیمان نانوشتهٔ آنان پیش از صحیفه ملعونهٔ اول به گونهای بود که گویی ابوبکر به جهت سن بیشتر باید در دوران پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله به خلافت برسد؛
←در پی نوشتن صحیفه ملعونهٔ اول ، به ظاهر نزدیکی پنج تن امضا کننده آن ، حکایتگر این ماجراست که تا زنده بودن هر یک از آن ۵ نفر خلافت نباید از میانشان به دیگری منتقل شود اما باز هم ابوبکر به جهت سن بالاتر و برخی خصوصیات فردی از جمله آرامش بیشتر ، قدرت کلام و تظاهر به زهد و تقوا جلوتر از چهار نفر دیگر بود.
به ظاهر با آنچه در پیمان نامه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد علی رغم معرفی نشدن فردی به عنوان جانشین رسول خدا از سوی نویسندگان ، باز هم ابوبکر امکان بیشتری برای تصاحب این مقام داشت؛ البته از این تاریخ به بعد هر کدام از این دو نفر یعنی ابوبکر و عمر به دنبال نوعی یارکشی بودند تا بتوانند بعدها از آن استفاده بیشتری ببرند. اما آنچه هر دوی اینان را به هم نزدیکتر میکرد وجود #بنی_امیه ای بود که با کنار زدن رقیبانی از بنی هاشم به شدت از لحاظ اجتماعی و در نتیجه سیاسی در جامعه عربی _ قبیلگی آن زمان جلوتر بودند.
🔸اولین اختلاف جدی بین ابوبکر و عمر به تصریح منابع اهل سنت در خود سقیفه بود. عمر خود میگوید ابوبکر با اشاره به انصاری که در زیر سایبان کوچک سقیفه جمع شده بودند
وی و #ابوعبیده را جلو انداخت. او در ادامه میگوید این کار ترفندی بیش نبود تا نشان دهد که تنها ابوبکر لایق این کار است. در منابع اهل تسنن تصریح شده است که عمر اذعان داشت ابوبکر با این کار طمع ما را نسبت به خلافت سنجید و در عین حال ناامیدمان کرد!
در همین راستا عمر آرزو میکرد که به حرف برادرش زید بن خطاب و یارانش گوش کرده بود تا ابوبکر مزه خلافت را نچشد! ←←این خود نشان میدهد که هر کدام از شیخین طرفداران و یاران خاص خود را داشتند اما به نظر تیم تحقیقاتی برهان ، بسیار بعید مینماید که در صورت حضور ابوبکر ، عمر حتی با گوش دادن به حرف برادر یا کس دیگری میتوانست به خلافت برسد.
به ظاهر ابوبکر مانند واسطه و اصطلاحا «کاتالیزوری» برای آمادگی مردم برای خلافت عمر که خشونت و بیمایگی تمام زندگیاش را فرا گرفته بود عمل کرد علت نیز به روشنی قابل مشاهده است؛←خلیفه دوم در آخرین سفر حجش که البته آخرین ماه زندگیش بود مطالب بحث برانگیزی را اشاره میکند او به ظاهر در همان سفر ، حداقل دو بار یک مرتبه به #مغیرة و یک بار دیگر به فرزندش #عبدالله_بن_عمر متذکر میشود که «قریش بیشترین حسادت را در میان مردمان دارد و در میان ایشان ابوبکر حسودترین فرد است» سپس او از زیرکی ابوبکر سخن میگوید و اینکه خلافت را از چنگ عمر ربوده است، در همین ماجرا عمر و فرزندش عبدالله بن عمر تصریح و تایید میکنند که «والله لهو احب الی الناس من ضیاء أبصارهم»(۱- ر.ک: تصویر الحاقی) «:ابوبکر در نظر مردمان از نور چشمشان هم عزیزتر است» که گویا اشاره به همان عوام فریبی و زهد شخص خلیفه اول دارد.
-----------
۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج۲صص۳۲-۲۸
«1⃣»
#فدک (۲۳۱) #صحیفه_ملعونه (۲۱)
#قرطاس (۱۱۵) معنای #مولا (۱۴۶)
💡پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن ۲۲جمادیالثانی/سالمرگ ابوبکر بن ابوقحافه←فوقالعاده خواندنی
🔻آخرین روزهای خلیفه اول و روابط با خلیفه دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : ابوبکر ظاهراً برای جانشینی خویش عمر را برگزید ، اما به روشنی مشخص است که روابط شیخین بسیار پیچیدهتر از آنی است که تنها به عنوان دو دوست یا دو همکار از آن یاد شود،
اختلافهای فراوان و همکاریهای بسیار آن دو در تاریخ ثبت است ؛ اما اگر صحبت خلافت مُلک و ریاستی باشد که به «الملک عقیم» : «سلطنت رحم و مروت نمیشناسد» تعبیر شود ، این همکاری و آن اختلاف باید بسی دقیقتر بررسی گردد.
✅🔚 قبل از #شهادت_رسولخدا شیخین به روشنی همکاری تمام و کمال داشتند البته هریک با زیرکی خاص خود سعی در مطرح کردن خویش داشت ؛ اما پیمان نانوشتهٔ آنان پیش از صحیفه ملعونهٔ اول به گونهای بود که گویی ابوبکر به جهت سن بیشتر باید در دوران پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله به خلافت برسد؛
←در پی نوشتن صحیفه ملعونهٔ اول ، به ظاهر نزدیکی پنج تن امضا کننده آن ، حکایتگر این ماجراست که تا زنده بودن هر یک از آن ۵ نفر خلافت نباید از میانشان به دیگری منتقل شود اما باز هم ابوبکر به جهت سن بالاتر و برخی خصوصیات فردی از جمله آرامش بیشتر ، قدرت کلام و تظاهر به زهد و تقوا جلوتر از چهار نفر دیگر بود.
به ظاهر با آنچه در پیمان نامه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد علی رغم معرفی نشدن فردی به عنوان جانشین رسول خدا از سوی نویسندگان ، باز هم ابوبکر امکان بیشتری برای تصاحب این مقام داشت؛ البته از این تاریخ به بعد هر کدام از این دو نفر یعنی ابوبکر و عمر به دنبال نوعی یارکشی بودند تا بتوانند بعدها از آن استفاده بیشتری ببرند. اما آنچه هر دوی اینان را به هم نزدیکتر میکرد وجود #بنی_امیه ای بود که با کنار زدن رقیبانی از بنی هاشم به شدت از لحاظ اجتماعی و در نتیجه سیاسی در جامعه عربی _ قبیلگی آن زمان جلوتر بودند.
🔸اولین اختلاف جدی بین ابوبکر و عمر به تصریح منابع اهل سنت در خود سقیفه بود. عمر خود میگوید ابوبکر با اشاره به انصاری که در زیر سایبان کوچک سقیفه جمع شده بودند
وی و #ابوعبیده را جلو انداخت. او در ادامه میگوید این کار ترفندی بیش نبود تا نشان دهد که تنها ابوبکر لایق این کار است. در منابع اهل تسنن تصریح شده است که عمر اذعان داشت ابوبکر با این کار طمع ما را نسبت به خلافت سنجید و در عین حال ناامیدمان کرد!
در همین راستا عمر آرزو میکرد که به حرف برادرش زید بن خطاب و یارانش گوش کرده بود تا ابوبکر مزه خلافت را نچشد! ←←این خود نشان میدهد که هر کدام از شیخین طرفداران و یاران خاص خود را داشتند اما به نظر تیم تحقیقاتی برهان ، بسیار بعید مینماید که در صورت حضور ابوبکر ، عمر حتی با گوش دادن به حرف برادر یا کس دیگری میتوانست به خلافت برسد.
به ظاهر ابوبکر مانند واسطه و اصطلاحا «کاتالیزوری» برای آمادگی مردم برای خلافت عمر که خشونت و بیمایگی تمام زندگیاش را فرا گرفته بود عمل کرد علت نیز به روشنی قابل مشاهده است؛←خلیفه دوم در آخرین سفر حجش که البته آخرین ماه زندگیش بود مطالب بحث برانگیزی را اشاره میکند او به ظاهر در همان سفر ، حداقل دو بار یک مرتبه به #مغیرة و یک بار دیگر به فرزندش #عبدالله_بن_عمر متذکر میشود که «قریش بیشترین حسادت را در میان مردمان دارد و در میان ایشان ابوبکر حسودترین فرد است» سپس او از زیرکی ابوبکر سخن میگوید و اینکه خلافت را از چنگ عمر ربوده است، در همین ماجرا عمر و فرزندش عبدالله بن عمر تصریح و تایید میکنند که «والله لهو احب الی الناس من ضیاء أبصارهم»(۱- ر.ک: تصویر الحاقی) «:ابوبکر در نظر مردمان از نور چشمشان هم عزیزتر است» که گویا اشاره به همان عوام فریبی و زهد شخص خلیفه اول دارد.
-----------
۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج۲صص۳۲-۲۸
«1⃣»
#معاویه (۳۷۶)
#نقد_مولوی (۲۱۲)
🔻مولوی و مدح معاویه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸یکی از چهره های منفور نزد ما، معاویه (لعنة الله عليه) است. او بود که لعن بر امیرالمؤمین علیه السلام را سنت نمود و بسیار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دروغ میبست و حدیث جعل میکرد تا مقاصد شوم خود را رواج دهد؛ او بود که دربارهٔ مادرش نوشته اند: «کان أحب الرجال الیها السودان» یعنی هند مادر معاویه به مردان سیاه پوست بسیار علاقه داشت!
📚بحارالأنوار، ۳۳/۱۹۸، به نقل از «الزام النواصب و کشف الحق»
←←#ابن_ابی_الحدید معتزلی به این نکته تصریح دارد و میگوید:
«حق این است که معاویه در داشتن دین مورد شک و تردید و دچار طعن و عیبجویی بوده است و در زمان حکمرانی خود چه اعمالی را مرتکب نگردید، و از طرف دیگر شیوخ معتزله در کتب خود معاویه را زندیق و کافر معرفی کردند به خاطر اعمال ننگینش، چرا که معاویه از طعن و مسخره کردن و گفتار زشت و ناهنجار درباره رسول خدا و دین او پروا نداشت و گاه و بیگاه از خلال اظهارات او تراوش میکرد. مثلاً روزی مؤذن اذان میگفت، وقتی بعد از شهادت به توحید، شهادت به رسالت پیامبر را شنید، معاویه سر برداشت و گفت ای محمد! روح پدرت شاد ای پسر عبدالله، چقدر بلند همت بودی تو که به کمتر از این قانع نشدی و رضایت ندادی تا سرانجام نام خود را در کنار نام پروردگار عالم قرار دادی!» (معاذالله)
←←باز ابن ابی الحدید و مسعودی نقل میکنند:
«زبیر بن بکار در کتاب خود -الموفقیات- از قول مطرف فرزند #مغیرة مینویسد: به همراه پدرم به سفر شام رفتیم و پدرم بر معاویه وارد شد و بعد از مراجعت از هوش و کیاست معاویه تعریف میکرد، اما یک شب دیگر وقتی از نزد معاویه برگشت خیلی ناراحت بود... بعد از سؤال از اینکه چرا ناراحتی؟ در جوابم گفت: فرزندم من از نزد خبیثترین و کافر ترین مردم بازگشته ام، گفتم برای چه؟ گفت: مجلس معاویه وقتی خالی از اغیار شد به او گفتم یا امیر، علی (علیه السلام) که از دنیا رفت و شما به خواستههای خود رسیدهای، لذا به ظلمهای خود پایان بده تا نام نیکی از خود به یادگار بگذاری. اما معاویه پاسخ داد: دور است، دور است آنچه میگویی، ابوبکر و عمر و عثمان آمدند و حکومت کردند، اما نام آنها باقی نمانْد. در حالی که این مرد هاشمی (پیامبر) را هر روز پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام فریاد برمیدارند و به بزرگی یادش میکنند. ای بیمادر به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست، مگر اینکه این نام را دفن کنم و این اسم را مدفون سازم. مأمون (لعنة الله علیه) پس از شنیدن این خبر دستور داد تا معاویه را همه جا لعن کنند، اما به دلایلی موقت بود و پایدار نماند.»
📚شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، چاپ اول مشهد، ۵/۱۲۹ (تصویر الحاقی)
📚مروج الذهب، ۲/۳۴۱
اینها قطره ای از دریای رذائل و خباثت معاویه بود. حال جالب است که مولوی در مدح معاویه شعری سروده است:
«در خبر آمد که خال مؤمنان
خفته بد در قصر بر بستر ستان
قصر را از اندرون در بسته بود
کز زیارتهای مردم خسته بود
ناگهان مردی ورا بیدار کرد
چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد
گفت اندر قصر کس را ره نبود
کیست کین گستاخی و جرات نمود
گرد برگشت و طلب کرد آن زمان
تا بیاید زان نهان گشته نشان
او پس در مدبری را دید کو
در پس پرده نهان میکرد رو
گفت هی تو کیستی نام تو چیست
گفت نامم فاش ابلیس شقیست
گفت بیدارم چرا کردی بجد
راست گو با من مگو بر عکس و ضد.»
❗️مولوی چنین داستان سازی می کند که معاویه، دایی مؤمنان! در قصرش خفته بود و در حالی که درهای قصر به روی همه بسته بود، شخصی او را بیدار می کند. معاویه متعجب از این که چه کسی توانسته وارد قصر و اتاق خواب او شود، می گوید: تو که هستی و چگونه جرأت کردی وارد قصر شوی؟! در این هنگام #ابلیس خود را معرفی میکند و میگوید او بوده است که معاویه را بیدار کرده است. معاویه از او می پرسد چرا مرا بیدار کردی؟ راستش را بگو!(تصویر در پست بعد)
«1⃣»
#نقد_مولوی (۲۱۲)
🔻مولوی و مدح معاویه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸یکی از چهره های منفور نزد ما، معاویه (لعنة الله عليه) است. او بود که لعن بر امیرالمؤمین علیه السلام را سنت نمود و بسیار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دروغ میبست و حدیث جعل میکرد تا مقاصد شوم خود را رواج دهد؛ او بود که دربارهٔ مادرش نوشته اند: «کان أحب الرجال الیها السودان» یعنی هند مادر معاویه به مردان سیاه پوست بسیار علاقه داشت!
📚بحارالأنوار، ۳۳/۱۹۸، به نقل از «الزام النواصب و کشف الحق»
←←#ابن_ابی_الحدید معتزلی به این نکته تصریح دارد و میگوید:
«حق این است که معاویه در داشتن دین مورد شک و تردید و دچار طعن و عیبجویی بوده است و در زمان حکمرانی خود چه اعمالی را مرتکب نگردید، و از طرف دیگر شیوخ معتزله در کتب خود معاویه را زندیق و کافر معرفی کردند به خاطر اعمال ننگینش، چرا که معاویه از طعن و مسخره کردن و گفتار زشت و ناهنجار درباره رسول خدا و دین او پروا نداشت و گاه و بیگاه از خلال اظهارات او تراوش میکرد. مثلاً روزی مؤذن اذان میگفت، وقتی بعد از شهادت به توحید، شهادت به رسالت پیامبر را شنید، معاویه سر برداشت و گفت ای محمد! روح پدرت شاد ای پسر عبدالله، چقدر بلند همت بودی تو که به کمتر از این قانع نشدی و رضایت ندادی تا سرانجام نام خود را در کنار نام پروردگار عالم قرار دادی!» (معاذالله)
←←باز ابن ابی الحدید و مسعودی نقل میکنند:
«زبیر بن بکار در کتاب خود -الموفقیات- از قول مطرف فرزند #مغیرة مینویسد: به همراه پدرم به سفر شام رفتیم و پدرم بر معاویه وارد شد و بعد از مراجعت از هوش و کیاست معاویه تعریف میکرد، اما یک شب دیگر وقتی از نزد معاویه برگشت خیلی ناراحت بود... بعد از سؤال از اینکه چرا ناراحتی؟ در جوابم گفت: فرزندم من از نزد خبیثترین و کافر ترین مردم بازگشته ام، گفتم برای چه؟ گفت: مجلس معاویه وقتی خالی از اغیار شد به او گفتم یا امیر، علی (علیه السلام) که از دنیا رفت و شما به خواستههای خود رسیدهای، لذا به ظلمهای خود پایان بده تا نام نیکی از خود به یادگار بگذاری. اما معاویه پاسخ داد: دور است، دور است آنچه میگویی، ابوبکر و عمر و عثمان آمدند و حکومت کردند، اما نام آنها باقی نمانْد. در حالی که این مرد هاشمی (پیامبر) را هر روز پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام فریاد برمیدارند و به بزرگی یادش میکنند. ای بیمادر به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست، مگر اینکه این نام را دفن کنم و این اسم را مدفون سازم. مأمون (لعنة الله علیه) پس از شنیدن این خبر دستور داد تا معاویه را همه جا لعن کنند، اما به دلایلی موقت بود و پایدار نماند.»
📚شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، چاپ اول مشهد، ۵/۱۲۹ (تصویر الحاقی)
📚مروج الذهب، ۲/۳۴۱
اینها قطره ای از دریای رذائل و خباثت معاویه بود. حال جالب است که مولوی در مدح معاویه شعری سروده است:
«در خبر آمد که خال مؤمنان
خفته بد در قصر بر بستر ستان
قصر را از اندرون در بسته بود
کز زیارتهای مردم خسته بود
ناگهان مردی ورا بیدار کرد
چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد
گفت اندر قصر کس را ره نبود
کیست کین گستاخی و جرات نمود
گرد برگشت و طلب کرد آن زمان
تا بیاید زان نهان گشته نشان
او پس در مدبری را دید کو
در پس پرده نهان میکرد رو
گفت هی تو کیستی نام تو چیست
گفت نامم فاش ابلیس شقیست
گفت بیدارم چرا کردی بجد
راست گو با من مگو بر عکس و ضد.»
❗️مولوی چنین داستان سازی می کند که معاویه، دایی مؤمنان! در قصرش خفته بود و در حالی که درهای قصر به روی همه بسته بود، شخصی او را بیدار می کند. معاویه متعجب از این که چه کسی توانسته وارد قصر و اتاق خواب او شود، می گوید: تو که هستی و چگونه جرأت کردی وارد قصر شوی؟! در این هنگام #ابلیس خود را معرفی میکند و میگوید او بوده است که معاویه را بیدار کرده است. معاویه از او می پرسد چرا مرا بیدار کردی؟ راستش را بگو!(تصویر در پست بعد)
«1⃣»