#کمی_تأمل
📝 نظر نویسنده مشهور مسیحی در مورد جلوههایی از سیره علوی و شدت عطوفت و جوانمردی آن حضرت
〰〰〰〰〰〰▪️▪️
👤جرج جرداق در کتابش میفرماید:
✅ على (ع) با همه نیروی شگرف و #شجاعت فوقالعاده ای که داشت، در هیچ موقعیتی به ظلم دست نیالود. همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا #مجبور نمیگشت وارد #کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن (ع) تکرار می کرد: هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن. و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.
🚩 از اینجا بود که وقتی که سربازان خوارج، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم. #مردانگی ، #شهامت ، #ایمان او به نیکی و جوشش #انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند. روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد:
خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد، رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که میخواستند او را با تشنگی از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.
البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه #عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به #نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ #صفین ، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! و سپس به جای خود بازگشت.
از همین داستانهاست ماجرای جنگ #جمل : هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید #مگر اینکه #معذور باشید. او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش. سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: خداوندا، گواه باش! آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت:
خداوندا گواه باش و سپس جنگ آغاز شد.
📗📔امام علی (ع) صدای عدالت انسانی _ نوشته جرج جرداق _ ترجمه سید هادی خسروشاهی _ صفحات 154 تا 156
📑 اسکن از صفحات:
🔖http://yon.ir/KSIom
🔖http://yon.ir/rSoTN
🔖http://yon.ir/s4W4U
🔖http://yon.ir/WY9Tz
__________________
#حکومت_علوی
#فراسوی_ادیان
بنفسي انت يا أميرالمؤمنين
@borrhan
📝 نظر نویسنده مشهور مسیحی در مورد جلوههایی از سیره علوی و شدت عطوفت و جوانمردی آن حضرت
〰〰〰〰〰〰▪️▪️
👤جرج جرداق در کتابش میفرماید:
✅ على (ع) با همه نیروی شگرف و #شجاعت فوقالعاده ای که داشت، در هیچ موقعیتی به ظلم دست نیالود. همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا #مجبور نمیگشت وارد #کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن (ع) تکرار می کرد: هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن. و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.
🚩 از اینجا بود که وقتی که سربازان خوارج، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم. #مردانگی ، #شهامت ، #ایمان او به نیکی و جوشش #انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند. روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد:
خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد، رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که میخواستند او را با تشنگی از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.
البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه #عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به #نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ #صفین ، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! و سپس به جای خود بازگشت.
از همین داستانهاست ماجرای جنگ #جمل : هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید #مگر اینکه #معذور باشید. او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش. سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: خداوندا، گواه باش! آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت:
خداوندا گواه باش و سپس جنگ آغاز شد.
📗📔امام علی (ع) صدای عدالت انسانی _ نوشته جرج جرداق _ ترجمه سید هادی خسروشاهی _ صفحات 154 تا 156
📑 اسکن از صفحات:
🔖http://yon.ir/KSIom
🔖http://yon.ir/rSoTN
🔖http://yon.ir/s4W4U
🔖http://yon.ir/WY9Tz
__________________
#حکومت_علوی
#فراسوی_ادیان
بنفسي انت يا أميرالمؤمنين
@borrhan
#عاشورا (۲۳)
⁉️ هدف سیدالشهداء علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰〰
✍... پس از آنکه امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع فرمود، ماندن در مدینه دیگر به صلاح ایشان نبود؛
خطر جدی حضرت را تهدید میکرد و ایشان #مجبور بودند برای حفظ جان خویش از #مدینه خارج شوند.
چرا که آنها یا حضرت را مجبور به بیعت میکردند و یا ایشان را به قتل میرساندند، و چون حضرت حاضر به بیعت نبودند،
#چارهای #جز خروج از مدینه #نداشتند ؛
یزید به حاکم مدینه نوشته بود:
❌ هر چه زودتر پاسخ نامه را همراه با سر بریدهء حسین بن علی به من برسان؛
(امالی صدوق/۱۵۱- مقتل خوارزمی۱۸۵/۱)
لذا امام مصمم شدند که از مدینه خارج شوند.
این ظاهر قضیه بود، اما #باطن آن مربوط میشود به انجام امر الهی؛
لذا سیدالشهداء سلام الله علیه طلوع فجرِ ۲۸ رجب از مدینه ، از #شاهراه اصلی و #جاده_عمومی به همراه #خانواده خود خارج گردیدند و به سمت مکه به راه افتادند.
📌 پ.ن :
👈 جالب است بدانید عبدالله بن زبیر لع ، که او نیز از بیعت با یزید امتناع نمود، از مدینه خارج شد ولی از طریق راههای فرعی از مدینه گریخت و حتی به امام حسین علیه السلام توصیه نمود که ایشان نیز از طریق راههای فرعی خود را به مکه برسانند؛
اما امام با نظر عبدالله بن زیبر - فرزند شوم زبیر - مخالفت فرمودند.
👈👈 همین رویکرد حضرت ، راهنمای ماست در تشخیص انگیزهء خروج ایشان،
اگر امام قصد انجام کارهای غافلگیرانه برای خلافت #یزید را داشتند و قصد گرفتن قدرت، عاقلانه آن بود که #مخفیانه عمل فرمایند.
__________
⬇️ برای بررسی دقیقتر علل #خروج آن حضرت از مدینه، به مدلول برخی از آثار تاریخی و کلمات آن حضرت در این زمینه توجه کنید:
- قرائت آیهء شریفهء ۲۱/قصص، در هنگام خروج از مدینه و ورود به مکه،
و اشاره به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهالسلام و خوف و هراس او از فرعونیان که به روشنی دلالت دارد بر خطر جدی که حضرت را تهدید میکرده، که ناچار برای حفظ جان از مدینه خارج شده اند.
(مناقب۲۴۱/۳-فتوح ابن اعثم۲۲/۵)
- حضرت به ابن عباس فرمودند:
چه میگویی دربارهء کسانی که فرزند دختر پیامبر را از خانه و آشیانه و زادگاهش ، از حرم پیامبر بیرون کرده، آسایش و امنیت را از او سلب نموده، میخواهند خونش را بریزند و او را به قتل برسانند؟
(فتوح ابن اعثم۲۴/۵)
- از حضرت پرسیدند چرا به مکه آمدید؟ فرمودند: به خدا و خانهء خدا پناهنده شدم.
(تذکرة الخواص٢١٤)
-------------------------
👈 امام سوم شعبان وارد مکه شدند، در مدت اقامت چند ماهه حضرت در مکه، پیشنهاد افرادی مانند محمد حنفیه و ابن عباس این بود که ماندن در مکه باعث حفظ احترام آن حضرت میشود؛
اما حضرت به آنان از توطئهء دشمنان خبر دادند ،
حضرت میدانستند که نقشهء عوامل یزید این است که ایشان را در مناسک حج به قتل برسانند،
لذا برای #حفظ جان خویش و محفوظ ماندن #حرمت خانه خدا از مکه خارج شدند و
اینجا نیز پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در رویا به آن حضرت دستور فرمود تا از مکه خارج شوند.
⬇️ در ادامه به مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی مرتبط با این مطلب دقت فرمایید:
- امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمودند:
خوف آن دارم که [ماموران] یزید مرا غافلگیر کرده، به قتل برسانند و حرمت حرم به کشته شدن من در آن شکسته شود....
(لهوف۳۹ و..)
- فرزدق پرسید: چرا برای مراسم حج در مکه نمانید و بار سفر بستهاید؟
حضرت فرمودند: زیرا میخواستند مرا دستگیر کنند.
(ارشاد۶۶/۲ و...)
و بنا به نقلی فرمودند: من از شر آنان در امان نبودم.
(ترجمة الامام الحسين من طبقات ابن سعد٦٣)
- ابن عباس در نامهای به یزید متذکر شد که: تو باعث شدی امام حسین از مدینه به مکه برود و افرادی را فرستادی تا ایشان را در مکه به قتل برسانند و چنان در کار خویش پایداری نمودی که ایشان مجبور شد مکه را به قصد عراق ترک نماید و ایشان با خوف و هراس از مکه بیرون رفت.
(بحارالانوار ۳۲۳/۴۵ و...)
- یزید لشکری عظیم ترتیب داده بود که بین حاجیان باشد و اگر توانستند امام حسین علیه السلام را در مکه دستگیر کنند و گرنه او را غافلگیر کرده و به قتل برسانند.
حتی او جداگانه ۳۰ نفر از شیاطین بنیامیه را بین حجاج فرستاده بود تا به هر کیفیتی شده حضرت را ترور کنند.
(بحارالانوار ۹۹/۴۵)
- عمرو بن سعید با لشکری انبوه ۱ روز قبل از عرفه به مکه رفت، او از طرف یزید به قتال و مبارزه با امام حسین علیه السلام مامور شده بود، حضرت همان روز از مکه خارج شدند.
(بحارالانوار۹۹/۴۵ و...)
〰〰〰〰〰〰〰
⁉️‼️اهل انصاف پاسخ دهند:
به راستی با توجه به مشی سالار شهیدان و این همه دلایل واضح و روشن، صرفنظر از علم قطعی حضرتش به شهادت در سرزمین کربلا،
ادعا و اصرار امثال نویسنده کتاب شهید جاوید - صالحی نجف آبادی -
مبنی بر انگیزه #قیام و #تشکیل_حکومت ، برای #خروج آن حضرت
چگونه توجیه میشود؟؟🤔🤔
@borrhan
⁉️ هدف سیدالشهداء علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰〰
✍... پس از آنکه امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع فرمود، ماندن در مدینه دیگر به صلاح ایشان نبود؛
خطر جدی حضرت را تهدید میکرد و ایشان #مجبور بودند برای حفظ جان خویش از #مدینه خارج شوند.
چرا که آنها یا حضرت را مجبور به بیعت میکردند و یا ایشان را به قتل میرساندند، و چون حضرت حاضر به بیعت نبودند،
#چارهای #جز خروج از مدینه #نداشتند ؛
یزید به حاکم مدینه نوشته بود:
❌ هر چه زودتر پاسخ نامه را همراه با سر بریدهء حسین بن علی به من برسان؛
(امالی صدوق/۱۵۱- مقتل خوارزمی۱۸۵/۱)
لذا امام مصمم شدند که از مدینه خارج شوند.
این ظاهر قضیه بود، اما #باطن آن مربوط میشود به انجام امر الهی؛
لذا سیدالشهداء سلام الله علیه طلوع فجرِ ۲۸ رجب از مدینه ، از #شاهراه اصلی و #جاده_عمومی به همراه #خانواده خود خارج گردیدند و به سمت مکه به راه افتادند.
📌 پ.ن :
👈 جالب است بدانید عبدالله بن زبیر لع ، که او نیز از بیعت با یزید امتناع نمود، از مدینه خارج شد ولی از طریق راههای فرعی از مدینه گریخت و حتی به امام حسین علیه السلام توصیه نمود که ایشان نیز از طریق راههای فرعی خود را به مکه برسانند؛
اما امام با نظر عبدالله بن زیبر - فرزند شوم زبیر - مخالفت فرمودند.
👈👈 همین رویکرد حضرت ، راهنمای ماست در تشخیص انگیزهء خروج ایشان،
اگر امام قصد انجام کارهای غافلگیرانه برای خلافت #یزید را داشتند و قصد گرفتن قدرت، عاقلانه آن بود که #مخفیانه عمل فرمایند.
__________
⬇️ برای بررسی دقیقتر علل #خروج آن حضرت از مدینه، به مدلول برخی از آثار تاریخی و کلمات آن حضرت در این زمینه توجه کنید:
- قرائت آیهء شریفهء ۲۱/قصص، در هنگام خروج از مدینه و ورود به مکه،
و اشاره به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهالسلام و خوف و هراس او از فرعونیان که به روشنی دلالت دارد بر خطر جدی که حضرت را تهدید میکرده، که ناچار برای حفظ جان از مدینه خارج شده اند.
(مناقب۲۴۱/۳-فتوح ابن اعثم۲۲/۵)
- حضرت به ابن عباس فرمودند:
چه میگویی دربارهء کسانی که فرزند دختر پیامبر را از خانه و آشیانه و زادگاهش ، از حرم پیامبر بیرون کرده، آسایش و امنیت را از او سلب نموده، میخواهند خونش را بریزند و او را به قتل برسانند؟
(فتوح ابن اعثم۲۴/۵)
- از حضرت پرسیدند چرا به مکه آمدید؟ فرمودند: به خدا و خانهء خدا پناهنده شدم.
(تذکرة الخواص٢١٤)
-------------------------
👈 امام سوم شعبان وارد مکه شدند، در مدت اقامت چند ماهه حضرت در مکه، پیشنهاد افرادی مانند محمد حنفیه و ابن عباس این بود که ماندن در مکه باعث حفظ احترام آن حضرت میشود؛
اما حضرت به آنان از توطئهء دشمنان خبر دادند ،
حضرت میدانستند که نقشهء عوامل یزید این است که ایشان را در مناسک حج به قتل برسانند،
لذا برای #حفظ جان خویش و محفوظ ماندن #حرمت خانه خدا از مکه خارج شدند و
اینجا نیز پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در رویا به آن حضرت دستور فرمود تا از مکه خارج شوند.
⬇️ در ادامه به مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی مرتبط با این مطلب دقت فرمایید:
- امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمودند:
خوف آن دارم که [ماموران] یزید مرا غافلگیر کرده، به قتل برسانند و حرمت حرم به کشته شدن من در آن شکسته شود....
(لهوف۳۹ و..)
- فرزدق پرسید: چرا برای مراسم حج در مکه نمانید و بار سفر بستهاید؟
حضرت فرمودند: زیرا میخواستند مرا دستگیر کنند.
(ارشاد۶۶/۲ و...)
و بنا به نقلی فرمودند: من از شر آنان در امان نبودم.
(ترجمة الامام الحسين من طبقات ابن سعد٦٣)
- ابن عباس در نامهای به یزید متذکر شد که: تو باعث شدی امام حسین از مدینه به مکه برود و افرادی را فرستادی تا ایشان را در مکه به قتل برسانند و چنان در کار خویش پایداری نمودی که ایشان مجبور شد مکه را به قصد عراق ترک نماید و ایشان با خوف و هراس از مکه بیرون رفت.
(بحارالانوار ۳۲۳/۴۵ و...)
- یزید لشکری عظیم ترتیب داده بود که بین حاجیان باشد و اگر توانستند امام حسین علیه السلام را در مکه دستگیر کنند و گرنه او را غافلگیر کرده و به قتل برسانند.
حتی او جداگانه ۳۰ نفر از شیاطین بنیامیه را بین حجاج فرستاده بود تا به هر کیفیتی شده حضرت را ترور کنند.
(بحارالانوار ۹۹/۴۵)
- عمرو بن سعید با لشکری انبوه ۱ روز قبل از عرفه به مکه رفت، او از طرف یزید به قتال و مبارزه با امام حسین علیه السلام مامور شده بود، حضرت همان روز از مکه خارج شدند.
(بحارالانوار۹۹/۴۵ و...)
〰〰〰〰〰〰〰
⁉️‼️اهل انصاف پاسخ دهند:
به راستی با توجه به مشی سالار شهیدان و این همه دلایل واضح و روشن، صرفنظر از علم قطعی حضرتش به شهادت در سرزمین کربلا،
ادعا و اصرار امثال نویسنده کتاب شهید جاوید - صالحی نجف آبادی -
مبنی بر انگیزه #قیام و #تشکیل_حکومت ، برای #خروج آن حضرت
چگونه توجیه میشود؟؟🤔🤔
@borrhan
#حرکت_حسینی [23]
⁉️ هدف سیدالشهداء علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰〰
✍... پس از آنکه امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع فرمودند، ماندن در مدینه دیگر به صلاح ایشان نبود؛
خطر جدی حضرت را تهدید میکرد و ایشان #مجبور بودند برای حفظ جان خویش از #مدینه خارج شوند.
چرا که آنها یا حضرت را مجبور به بیعت میکردند و یا ایشان را به قتل میرساندند، و چون حضرت حاضر به بیعت نبودند،
#چارهای #جز خروج از مدینه #نداشتند ؛
یزید به حاکم مدینه نوشته بود:
❌ هر چه زودتر پاسخ نامه را همراه با سر بریدهء حسین بن علی به من برسان؛
(امالی صدوق/۱۵۱- مقتل خوارزمی۱۸۵/۱)
لذا امام مصمم شدند که از مدینه خارج شوند.
این ظاهر قضیه بود، اما #باطن آن مربوط میشود به انجام امر الهی؛
لذا سیدالشهداء سلام الله علیه طلوع فجرِ ۲۸ رجب از مدینه ، از #شاهراه اصلی و #جاده_عمومی به همراه #خانواده خود خارج گردیدند و به سمت مکه به راه افتادند.
📌 پ.ن :
👈 جالب است بدانید عبدالله بن زبیر لع ، که او نیز از بیعت با یزید امتناع نمود، از مدینه خارج شد ولی از طریق راههای فرعی از مدینه گریخت و حتی به امام حسین علیه السلام توصیه نمود که ایشان نیز از طریق راههای فرعی خود را به مکه برسانند؛
اما امام با نظر عبدالله بن زیبر - فرزند شوم زبیر - مخالفت فرمودند.
👈👈 همین رویکرد حضرت ، راهنمای ماست در تشخیص انگیزهء خروج ایشان،
اگر امام قصد انجام کارهای غافلگیرانه برای خلافت #یزید را داشتند و قصد گرفتن قدرت، عاقلانه آن بود که #مخفیانه عمل فرمایند.
__
⬇️ برای بررسی دقیقتر علل #خروج آن حضرت از مدینه، به مدلول برخی از آثار تاریخی و کلمات آن حضرت در این زمینه توجه کنید:
- قرائت آیهء شریفهء ۲۱/قصص، در هنگام خروج از مدینه و ورود به مکه،
و اشاره به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهالسلام و خوف و هراس او از فرعونیان که به روشنی دلالت دارد بر خطر جدی که حضرت را تهدید میکرده، که ناچار برای حفظ جان از مدینه خارج شده اند.
(مناقب۲۴۱/۳-فتوح ابن اعثم۲۲/۵)
- حضرت به ابن عباس فرمودند:
چه میگویی دربارهء کسانی که فرزند دختر پیامبر را از خانه و آشیانه و زادگاهش ، از حرم پیامبر بیرون کرده، آسایش و امنیت را از او سلب نموده، میخواهند خونش را بریزند و او را به قتل برسانند؟
(فتوح ابن اعثم۲۴/۵)
- از حضرت پرسیدند چرا به مکه آمدید؟ فرمودند: به خدا و خانهء خدا پناهنده شدم.
(تذکرة الخواص٢١٤)
👈 امام سوم شعبان وارد مکه شدند، در مدت اقامت چند ماهه حضرت در مکه، پیشنهاد افرادی مانند محمد حنفیه و ابن عباس این بود که ماندن در مکه باعث حفظ احترام آن حضرت میشود؛
اما حضرت به آنان از توطئهء دشمنان خبر دادند ،
حضرت میدانستند که نقشهء عوامل #یزید این است که ایشان را در مناسک حج به قتل برسانند،
لذا برای #حفظ جان خویش و محفوظ ماندن #حرمت خانه خدا از مکه خارج شدند و اینجا نیز پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در رویا به آن حضرت دستور فرمودند تا از مکه خارج شوند.
⬇️ در ادامه به مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی مرتبط با این مطلب دقت فرمایید:
- امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمودند:
خوف آن دارم که [ماموران] یزید مرا غافلگیر کرده، به قتل برسانند و حرمت حرم به کشته شدن من در آن شکسته شود....
(لهوف۳۹ و..)
- فرزدق پرسید: چرا برای مراسم حج در مکه نمانید و بار سفر بستهاید؟
حضرت فرمودند: زیرا میخواستند مرا دستگیر کنند.
(ارشاد۶۶/۲ و...)
و بنا به نقلی فرمودند: من از شر آنان در امان نبودم.
(ترجمة الامام الحسين من طبقات ابن سعد٦٣)
- ابن عباس در نامهای به یزید متذکر شد که: تو باعث شدی امام حسین از مدینه به مکه برود و افرادی را فرستادی تا ایشان را در مکه به قتل برسانند و چنان در کار خویش پایداری نمودی که ایشان مجبور شد مکه را به قصد عراق ترک نماید و ایشان با خوف و هراس از مکه بیرون رفت.
(بحارالانوار ۳۲۳/۴۵ و...)
- یزید لشکری عظیم ترتیب داده بود که بین حاجیان باشد و اگر توانستند امام حسین علیه السلام را در مکه دستگیر کنند و گرنه او را غافلگیر کرده و به قتل برسانند.
حتی او جداگانه 30 نفر از شیاطین بنیامیه را بین حجاج فرستاده بود تا به هر کیفیتی شده حضرت را ترور کنند.
(بحارالانوار ۹۹/۴۵)
- عمرو بن سعید با لشکری انبوه 1 روز قبل از عرفه به مکه رفت، او از طرف یزید به قتال و مبارزه با امام حسین علیه السلام مامور شده بود، حضرت همان روز از مکه خارج شدند.
(بحارالانوار۹۹/۴۵ و...)
〰〰〰〰〰〰〰
⁉️‼️اهل انصاف پاسخ دهند:
به راستی با توجه به مشی سالار شهیدان و این همه دلایل واضح و روشن، صرفنظر از علم قطعی حضرتش به شهادت در سرزمین کربلا،
ادعا و اصرار امثال نویسنده کتاب شهید جاوید
- #صالحی_نجف_آبادی -
مبنی بر انگیزه قیام برای تشکیل حکومت ، برای خروج آن حضرت از وطن،
چگونه توجیه میشود؟
@borrhan
⁉️ هدف سیدالشهداء علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
〰〰▪️〰〰〰〰〰
✍... پس از آنکه امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع فرمودند، ماندن در مدینه دیگر به صلاح ایشان نبود؛
خطر جدی حضرت را تهدید میکرد و ایشان #مجبور بودند برای حفظ جان خویش از #مدینه خارج شوند.
چرا که آنها یا حضرت را مجبور به بیعت میکردند و یا ایشان را به قتل میرساندند، و چون حضرت حاضر به بیعت نبودند،
#چارهای #جز خروج از مدینه #نداشتند ؛
یزید به حاکم مدینه نوشته بود:
❌ هر چه زودتر پاسخ نامه را همراه با سر بریدهء حسین بن علی به من برسان؛
(امالی صدوق/۱۵۱- مقتل خوارزمی۱۸۵/۱)
لذا امام مصمم شدند که از مدینه خارج شوند.
این ظاهر قضیه بود، اما #باطن آن مربوط میشود به انجام امر الهی؛
لذا سیدالشهداء سلام الله علیه طلوع فجرِ ۲۸ رجب از مدینه ، از #شاهراه اصلی و #جاده_عمومی به همراه #خانواده خود خارج گردیدند و به سمت مکه به راه افتادند.
📌 پ.ن :
👈 جالب است بدانید عبدالله بن زبیر لع ، که او نیز از بیعت با یزید امتناع نمود، از مدینه خارج شد ولی از طریق راههای فرعی از مدینه گریخت و حتی به امام حسین علیه السلام توصیه نمود که ایشان نیز از طریق راههای فرعی خود را به مکه برسانند؛
اما امام با نظر عبدالله بن زیبر - فرزند شوم زبیر - مخالفت فرمودند.
👈👈 همین رویکرد حضرت ، راهنمای ماست در تشخیص انگیزهء خروج ایشان،
اگر امام قصد انجام کارهای غافلگیرانه برای خلافت #یزید را داشتند و قصد گرفتن قدرت، عاقلانه آن بود که #مخفیانه عمل فرمایند.
__
⬇️ برای بررسی دقیقتر علل #خروج آن حضرت از مدینه، به مدلول برخی از آثار تاریخی و کلمات آن حضرت در این زمینه توجه کنید:
- قرائت آیهء شریفهء ۲۱/قصص، در هنگام خروج از مدینه و ورود به مکه،
و اشاره به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهالسلام و خوف و هراس او از فرعونیان که به روشنی دلالت دارد بر خطر جدی که حضرت را تهدید میکرده، که ناچار برای حفظ جان از مدینه خارج شده اند.
(مناقب۲۴۱/۳-فتوح ابن اعثم۲۲/۵)
- حضرت به ابن عباس فرمودند:
چه میگویی دربارهء کسانی که فرزند دختر پیامبر را از خانه و آشیانه و زادگاهش ، از حرم پیامبر بیرون کرده، آسایش و امنیت را از او سلب نموده، میخواهند خونش را بریزند و او را به قتل برسانند؟
(فتوح ابن اعثم۲۴/۵)
- از حضرت پرسیدند چرا به مکه آمدید؟ فرمودند: به خدا و خانهء خدا پناهنده شدم.
(تذکرة الخواص٢١٤)
👈 امام سوم شعبان وارد مکه شدند، در مدت اقامت چند ماهه حضرت در مکه، پیشنهاد افرادی مانند محمد حنفیه و ابن عباس این بود که ماندن در مکه باعث حفظ احترام آن حضرت میشود؛
اما حضرت به آنان از توطئهء دشمنان خبر دادند ،
حضرت میدانستند که نقشهء عوامل #یزید این است که ایشان را در مناسک حج به قتل برسانند،
لذا برای #حفظ جان خویش و محفوظ ماندن #حرمت خانه خدا از مکه خارج شدند و اینجا نیز پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در رویا به آن حضرت دستور فرمودند تا از مکه خارج شوند.
⬇️ در ادامه به مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی مرتبط با این مطلب دقت فرمایید:
- امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه فرمودند:
خوف آن دارم که [ماموران] یزید مرا غافلگیر کرده، به قتل برسانند و حرمت حرم به کشته شدن من در آن شکسته شود....
(لهوف۳۹ و..)
- فرزدق پرسید: چرا برای مراسم حج در مکه نمانید و بار سفر بستهاید؟
حضرت فرمودند: زیرا میخواستند مرا دستگیر کنند.
(ارشاد۶۶/۲ و...)
و بنا به نقلی فرمودند: من از شر آنان در امان نبودم.
(ترجمة الامام الحسين من طبقات ابن سعد٦٣)
- ابن عباس در نامهای به یزید متذکر شد که: تو باعث شدی امام حسین از مدینه به مکه برود و افرادی را فرستادی تا ایشان را در مکه به قتل برسانند و چنان در کار خویش پایداری نمودی که ایشان مجبور شد مکه را به قصد عراق ترک نماید و ایشان با خوف و هراس از مکه بیرون رفت.
(بحارالانوار ۳۲۳/۴۵ و...)
- یزید لشکری عظیم ترتیب داده بود که بین حاجیان باشد و اگر توانستند امام حسین علیه السلام را در مکه دستگیر کنند و گرنه او را غافلگیر کرده و به قتل برسانند.
حتی او جداگانه 30 نفر از شیاطین بنیامیه را بین حجاج فرستاده بود تا به هر کیفیتی شده حضرت را ترور کنند.
(بحارالانوار ۹۹/۴۵)
- عمرو بن سعید با لشکری انبوه 1 روز قبل از عرفه به مکه رفت، او از طرف یزید به قتال و مبارزه با امام حسین علیه السلام مامور شده بود، حضرت همان روز از مکه خارج شدند.
(بحارالانوار۹۹/۴۵ و...)
〰〰〰〰〰〰〰
⁉️‼️اهل انصاف پاسخ دهند:
به راستی با توجه به مشی سالار شهیدان و این همه دلایل واضح و روشن، صرفنظر از علم قطعی حضرتش به شهادت در سرزمین کربلا،
ادعا و اصرار امثال نویسنده کتاب شهید جاوید
- #صالحی_نجف_آبادی -
مبنی بر انگیزه قیام برای تشکیل حکومت ، برای خروج آن حضرت از وطن،
چگونه توجیه میشود؟
@borrhan