#شهادت حضرت زهرا
#مقتل_مادر
💔 یا مفضل گوشواره در گوش مادرم شکست...
◾️امام صادق فرمودند: آتش به چوب در خانه گرفت. #قنفذ با دست فشار میداد و میخواست در را باز کند. عمر با تازيانه بر بازوي فاطمه چنان زد که مانند بازوبندِ سياه شد. و نيز چنان با #لگد به در زد که به شکم فاطمه اصابت کرد در حاليکه به #حضرت_محسن ششماهه باردار بود، و اين فرزند در معرض سقط قرار گرفت. عمر و قنفذ و #خالد به خانه #هجوم آوردند. عمر چنان #سيلی بر روی فاطمه عليهاالسلام زد که پوشش سر کنار رفت و #گوشواره اش تکه تکه شد، در حاليکه آن حضرت با صدای بلند گريه میکرد و میفرمود: اي پدر، اي رسول خدا! سخن دخترت فاطمه را دروغ پنداشتند و او را زدند و جنين او را کشتند. اميرالمؤمنين در اين حال از داخل خانه با چشمان سرخ شده و آستين بالا زده برخاست، و عبای خود را روي فاطمه انداخت و آنحضرت را به سينه چسبانيد... و فرياد زد: «فضه! بانوی خود را درياب که فرزند او از ضرب لگد در حال سقط است» درِ شکسته را به جای خود باز گردانيد، و در همان حال محسن سقط شد.
حضرت فرمود: محسن به جدش ملحق میشود و نزد آنحضرت شکايت مینمايد.
https://bit.ly/36ba2Ev
@borrhan
#مقتل_مادر
💔 یا مفضل گوشواره در گوش مادرم شکست...
◾️امام صادق فرمودند: آتش به چوب در خانه گرفت. #قنفذ با دست فشار میداد و میخواست در را باز کند. عمر با تازيانه بر بازوي فاطمه چنان زد که مانند بازوبندِ سياه شد. و نيز چنان با #لگد به در زد که به شکم فاطمه اصابت کرد در حاليکه به #حضرت_محسن ششماهه باردار بود، و اين فرزند در معرض سقط قرار گرفت. عمر و قنفذ و #خالد به خانه #هجوم آوردند. عمر چنان #سيلی بر روی فاطمه عليهاالسلام زد که پوشش سر کنار رفت و #گوشواره اش تکه تکه شد، در حاليکه آن حضرت با صدای بلند گريه میکرد و میفرمود: اي پدر، اي رسول خدا! سخن دخترت فاطمه را دروغ پنداشتند و او را زدند و جنين او را کشتند. اميرالمؤمنين در اين حال از داخل خانه با چشمان سرخ شده و آستين بالا زده برخاست، و عبای خود را روي فاطمه انداخت و آنحضرت را به سينه چسبانيد... و فرياد زد: «فضه! بانوی خود را درياب که فرزند او از ضرب لگد در حال سقط است» درِ شکسته را به جای خود باز گردانيد، و در همان حال محسن سقط شد.
حضرت فرمود: محسن به جدش ملحق میشود و نزد آنحضرت شکايت مینمايد.
https://bit.ly/36ba2Ev
@borrhan