[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#شبهات_فاطمیه

شبهه می‌کنند که علت دفن شبانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عدم حضور خلفا این بوده که کسی بدن ایشان را نبیند‌ وقتی که در پاسخ به آن ها گفته شد که جنازه حضرت صلوات الله علیها در تابوت بوده و کسی آن را نمی دیده در جواب گفتند همان طوری که نابینا داخل خانه آمده و ایشان #حجاب داشته است این مورد هم همین طور هست و از طرفی در تشییع جنازه، شوهر و نزدیکان همسر در اولویت هستند برای همین ابوبکر و عمر حاضر نبودند!!!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

پاسخ شیعه:

1⃣ از متن این شبهه این مطلب استفاده میشود ، که وصیت به دفن شبانه و امر به عدم حضور خلیفه اول و دوم به قدری مسلم است ،
که خود وهابیون اعتراف کرده‌اند که حضرت فاطمه شهیده سلام الله علیها خودشان خواستند , که ابوبکر و عمر در تشیع جنازه ایشان نباشند.

2⃣ وهابیت نادان ، میگویند علت این وصیت این است تا نامحرمی در این مراسم نباشد!

اولا : بدن مطهر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برهنه در تابوت نبوده بلکه پوشیده به کفن بوده و این خودش حجاب می‌باشد.

در ثانی : از این جماعت می‌پرسیم که شما تا به حال در عمرتان اصلا تابوت دیده اید؟ به گوشتان خورده که تابوت چیست؟ اگر کمی فکر می کردید می‌فهمیدید که خود تابوت هم حجابی دیگر است؛
پیشنهاد مطالعه:↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/38419

پس قیاس مخفیانه بودن تشییع، با حجاب در برابر نابینا واقعا جاهلانه و قیاس مع الفارق است!

از طرفی جناب #سلمان و #مقداد و #ابوذر و عمار و عقیل و بُرَیده و ... که نا محرم بودند در تشییع جنازه حضرت زهرا سلام الله علیها شرکت داشتند؛ پس مشخص می شود که علت شبانه دفن شدن، نبودن نامحرمان نبوده است ؛

◼️ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عليهما السلام بَيْنَ يَدَيْهِ يَبْكِيَانِ‏ فَبَكَى النَّاسُ لِبُكَائِهِمَا... فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُيُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّيْلِ أَخْرَجَهَا عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عليهم السلام وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِيلٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَيْدَةُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَيْهَا وَ دَفَنُوهَا فِي جَوْفِ اللَّيْلِ.

◻️ ايشان [حضرت علی علیه السلام] در حالي که نشسته بود، حسن و حسين عليهما السلام نزد ايشان گريان بودند که مردم نيز از گريه آن دو نيز گريه مي کردند... مردم برخواستند و بازگشتند. هنگامي که خواب چشم ها را ربود و پاسي از شب نيز گذشته بود، حضرت علي، امام حسن و حسين عليهم السلام به همراه عمار و مقداد و عقيل و زبير و ابوذر و سلمان و بريده و گروهي از بني هاشم و خواص ايشان [حضرت علی علیه السلام]، بر ايشان نماز خواندند و شبانه به خاک سپردند.

📚 روضة الواعظين ج۱ ص۳۴۸.
(ر.ک: تصویر الحاقی)

✖️پس قضیه محرم و نامحرم نیست ؛
✖️و اصولاً مگر در تشییع جنازه محرمیت شرط است؟ آیا رسم عرب و اسلام این بوده که زنها شبانه و بی خبر دفن شوند؟
✔️ واضح است مساله امر دیگری است که این جاهلین درصدد انکار آن هستند!



3⃣ از طرفی سوال میکنیم چرا در غسل و تشیع جنازه #عایشه و #حفصه از محرم و نامحرم و فامیل و غیر فامیل! همه حضور داشتند؟؟؟

🔴 ذهبی در سیر اعلام النبلا درباره تشییع عایشه می‌گوید :

أنها ماتت فی اللیلة السابعة عشرة من شهر رمضان بعد الوتر فأمرت أن تدفن من لیلتها
فاجتمع الإنصار وحضروا فلم یر لیلة أکثر "

عایشه در شب هفتم ماه رمضان فوت کرد و بعد از نماز وتر وی را به خاک سپردند و انصار بر تشییع وی حاضر شدند و شب آنچنان جمعیتی را به خود ندیده بود !!!!

📔سیر اعلام النبلاء " ج 2 ص 192 و 193

🔴 ذهبی در مورد پیشنماز بر پیکر عایشه می‌گوید :

شهدت أبا هریرة صلى على عائشة بالبقیع وکان خلیفة مروان على المدینة وقد اعتمر تلک الأیام

#ابوهریره بر عایشه نماز خواند!! و #مروان_بن_حکم (که حاکم مدینه بود) چون در حج عمره بود بر وی نماز نخواند !!!

📔سیر أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی

❗️علت نیامدن مروان را هم بودنش در حج عمره ذکر میکند یعنی او هم باید از یک شهر دیگر میامد و در تشییع جنازه حاضر میشد؟!؟

«1⃣»
Forwarded from اتچ بات
🔵 اما در مورد تششیع جنازه حفصه :
حلبی در " السیره الحلبیه " می‌گوید:
" وماتت بالمدینة فی شعبان سنة خمس واربعین وصلى علیها 👈مروان بن الحکم وهو أمیر المدینة یومئذ وحمل سریرها وحمله أیضا أبو هریرة رضی الله عنه "

حفصه در مدینه در شعبان سال 45 هجری وفات کرد و #مروان_بن_حکم ( که حاکم مدینه بود) بر وی نماز خواند و پیکر وی را به همراه #ابوهریره حمل کردند تا به خاک بسپارند .

📔السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون ج 3 ص 402 ، اسم المؤلف: علی برهان الدین الحلبی ، دار النشر : دار المعرفة - بیروت - 1400

🔵 مشابه همین مطلب را صالحی شامی در سبل الهدی و الرشاد نیز نقل می نماید:

السابع : فی وفاتها - رضی الله تعالى عنها - توفیت فی شعبان سنة خمس وأربعین بالمدینة وصلى علیها مروان بن الحکم أمیر المدینة وحمل سریرها بعض الطریق ، ثم حمله أبو هریرة إلى قبرها ، ونزل فی قبرها عبد الله وعاصم ابنا عمر

📔سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد ج 11 ص186، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الصالحی الشامی ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1414هـ ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض

🔻مخالفین باید پاسخ دهند که اینها چکاره عایشه و حفصه بودند؟ محارم بودند؟ و...

وای بر شما با این توجیهاتی که می‌بافید!


اما واقعیت این تدفین مخفیانه چه بود؟
وصیتنامهء حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها خود گویای همه چیز است:


🔖حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به مولا علی علیه السلام وصیت کردند:

اِنِّي اُوصيِكَ اَنْ 👈لايَلِيَ غُسْلِي وَ كَفَنِي سِواكَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّي لَيْلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِي اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِي اَبَابَكْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيَّ اَبُوبَكْرٍ وَ لا عُمَر👉ُ؛

#ترجمه : همانا من تو را وصيت مي كنم كه غسل و كفن كردن مرا كسی غير از تو انجام ندهد و وقتي وفات كردم، مرا شب دفن كن و هيچ كس را خبر نكن و👈ابوبكر و عمر را نيز مطّلع نساز و تو را سوگند مي دهم به حق رسول خدا كه ابوبكر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.👉

📗روضة الواعظين ذكر حديثاً في مرض فاطمه، ص 130. 
📗كشف الغمة ، ج 2، ص 68

🔖امام صادق علیه السلام نقل فرمود كه حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه هاي آخر زندگي خطاب به امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:

👈اِذا تَوَفَّيْتُ لا تُعْلِمْ👉👈اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُيْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَيَّ وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَيْفَةَ وَ لا تُدْفِنِّي اِلاّ لَيْلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِي اَحَداً؛

#ترجمه: وقتي وفات كردم به هيچ كس اطلاع نده، جز اينكه👈از زنان به امّ سلمه و امّ ايمن و فضّه، و👈از مردان به دو فرزندم حسن و حسين(علیهماالسلام) و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و #حذيفة خبر ده. مرا دفن نكن، مگر در شب و قبر مرا به هيچ كس اطلاع نده تا مخفي بماند.

📗 دلائل الامامة طبري، ص44/بحار الانوار، ج78، ص310. 

🔖حضرت زهرا سلام الله علیها به اسماء بنت عميس فرمودند:

يا اَسْماءُ اِذا مِتُّ فَاغْسِلْينِي اَنْتِ وَ عَلِيُّ بْنُ اَبِي طالِبٍ(ع) وَ 👈لا تُدْخِلِْي عَلَيَّ اَحَداً👉؛

#ترجمه : اي اسماء، وقتي من از دنيا رفتم، تو و علي(ع) مرا غسل دهيد و هيچ كس را در كنار جنازه من راه ندهيد.

📗ذخائر العقبي، ص 53

🔖همچنين خطاب به اميرالمؤمنين علیه‌السلام فرمودند:

اُوصِيكَ اَنْ لايَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِي مِنْ هؤلاءِ الَّذينَ ظَلَمونِي وَ اَخَذوا حَقِّي فَاِنَّهُمْ عَدُوِّي وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُكْ اَنْ يُصَلِّيَ عَلَيَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّي فِي الَّيْلِ اِذا هَدَأت الْعُيُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ؛

#ترجمه : (اي علي) تو را وصيت مي كنم👈 هيچ يك از آنان كه به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب كردند، نبايد در تشييع جنازه من شركت كنند👉👈زيرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده كه فردي از آنها و پيروانشان بر من نماز بگزارد👉 مرا شب دفن كن، آن هنگام كه چشم ها آرام گرفته و ديده ها به خواب فرو رفته باشند.

📗 بحارالانوار، ج43، ص209؛ ج78، ص253؛ ج28، ص304/روضة الواعظين ذكر حديثاً في مرض فاطمه، ص 130. 
(ر.ک : تصویر الحاقی)
 
«2⃣»
#سیرهء علمای مخالفین (۵۲)
#نقد_بخاری (۳۳)

❗️ عدم نقل روایت از امیرالمومنین علی علیه‌السلام و اهل بیت علیهم‌السلام در صحیح بخاری و دیگر‌ کتب اهل سنت!!

💡با تذکری پیرامون جنگ #تبوک که در اول #رمضان سال ۹هجری به وقوع پیوست.

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

☑️ جالب است بدانید که امیرالمومنین علیه السلام کسی که از زمان طفولیت در دستان رسول الله تربیت گردید و در تمام سفرها و حضرها با پیغمبر بوده، به غیر از غزوه #تبوک ؛ کل روایات نقل شده از ایشان در منابع مخالفین ما 👈537👉 روایت است ؛
در حالیکه از #ابوهریره که در سال ششم هجری مسلمان شد و تنها حدود 18 ماه با پیامبر بوده و بعد از آن به بحرین رفت و بعد ازشهادت پیغمبر به مدینه بازگشت. 👈5374👉 روایت نقل گردیده و در نزد علمای اهل سنت به " کثیر الروایت " لقب گرفته‌است!!

محمود أبو ریه استاد و فقیه مصری سنی مذهب در مورد همین روایات نقل شده توسط ابوهریره کتابی نوشته به نام شیخ المضیره و در آنجا ثابت کرده است که بیشتر روایات ابوهریره جعلی است؛
ایشان در کتابش در شرح حال امیرالمومنین علیه السلام چنین می‌گوید :

«او اولین کسی بود که اسلام آورد و در خانه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) بزرگ شد، و همیشه در همه جا با حضرت بود مثل دو دوست و بعد پیامبر دخترش را به همسری او قرار داد و هنگامى که رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) عازم جنگ تبوک شد حضرت على علیه السّلام را به جانشینى خود در مدینه تعیین کرد»
بعد از اینکه اینها رو می گوید به نکته خیلی زیبایی اشاره میکند و می‌گوید :

🔷 و لو کان علی رضی الله عنه قد حفظ کل یوم عن النبی حدیثاً واحداً، لبلغ ما کان یجب أن یرویه، اکثر من 12 الف حدیث. هذا اذا روی حدیثاً واحداً فی کل یوم. فما بالک لو کان قد روی کل ما سمعه و لایستطیع أحد أن یماری فیه»

🔶 اگر حضرت علی (علیه السلام) در هر روز فقط یک روایت از پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) حفظ میفرمود، تعداد روایاتی که باید از ایشان نقل می‌شد بیش از 12000 روایت بود. این تنها در صورتی است که علی علیه‌السلام در هر روز فقط یک روایت نقل کند. حال اگر می‌خواست تمام آنچه که از پیغمبر شنیده را نقل کند، چه می‌شد.

📔📗شیخ المضیرة ابوهریرة، صفحه 140 .
https://b2n.ir/u16539


#ابن_تیمیه هم میگوید : بخاری از نقل روایات امیرالمومنین علی علیه السلام خودداری میکرد:

وَلَمْ یُرْوَ عَنْ عَلِیٍّ إِلَّا خَمْسُمِائَةٍ وَسِتَّه وَثَمَانُونَ حَدِیثًا مُسْنَدَةً یَصِحُّ مِنْهَا نَحْوُ خَمْسِینَ حَدِیثًا، وَقَدْ عَاشَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَزْیَدَ مِنْ ثَلَاثِینَ سَنَةً، فَكَثُرَ لِقَاءُ النَّاسِ إِیَّاهُ، وَحَاجَتُهُمْ إِلَى مَا عِنْدَهُ .

#ترجمه : بخاری از حضرت علی علیه السّلام تنها 568 حدیث مسند نقل كرده كه از این تعداد نیز فقط 50 روایت آن صحیح است، در حالی كه حضرت علی علیه السّلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله بیش از 30 سال زندگی كرده است، و بسیاری از مردم با آن حضرت ملاقات داشته‌ و برای حل مشكلات خود به وی مراجعه می‌كردند.

📔 منهاج السنة النبویة ، ج 7 ، ص 519
https://b2n.ir/g56047


🔚🔚نتیجه آنکه:
عالم و فقیه اهل تسنن اعتراف میکند که اگر حضرت امیر علیه‌السلام در هر روز فقط یک روایت از پیامبر حفظ میفرمود مجموع روایات آن حضرت به 12 هزار میرسید ... و طبق حرف ابن‌تیمیه یعنی از این تعداد روایاتی که بخاری از حضرت علی علیه السلام نقل کرده فقط 50 روایات آن صحیح است بقیه ضعیفند! و همچنین خود بخاری در اول کتابش می‌گوید :ما وضعت فی كتاب ( الصحیح ) حدیثا إلا اغتسلت قبل ذلك , وصلیت ركعتین ...من هر روایتی می خواستم بنویسم، اول دو رکعت نماز خواندم، بعد روایت را می‌نوشتم!!

بله از پیروان مکتب سقیفه نمیشه به غیر از این انتظار داشت دو رکعت نماز میخواند و از ناصبی ها و دشمنان اهل بیت روایت نقل میکرد ولی ازامیرالمومنین روایت نقل نمیکرد و از حضرت زهرا سلام الله علیها تنها یک روایت نقل میکند و از حسنین تنها( ...! ) روایت ..

اهل سنت پاسخ بدهند : چطور ممکن است روایات ابوهریره بیش از روایات حضرت امیرالمومنین علیه السلام باشد و به او لقب {کثیر الروایت} بدهند؟؟؟


@borthan
#سوره_معارج (۱۰)
#قاعده_الزام
#معجزات_الائمه

🔻اولین مخالف آشکار غدیر چگونه عذاب شد؟

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

☑️ حاکم حسکانی حنفی در شواهد تنزیل 5 طریق برای این قضیه نقل می کند؛ علاوه بر این، برخی دیگر از صحابه را نام می برد که آنها این مسئله را قبول داشتند و این روایت را نقل کرده اند:

1⃣طریق اول: 1030 - أخبرنا أبو عبد الله الشيرازي أخبرنا أبو بكر الجرجرائي حدثنا أبو أحمد البصري قال : حدثني محمد بن سهل حدثنا زيد بن إسماعيل مولى الأنصاري حدثنا محمد بن أيوب الواسطي ، عن سفيان بن عيينة ، عن جعفر بن محمد عن أبيه عن علي قال : لما نصب رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عليا يوم غدير خم فقال : من كنت مولاه فعلي مولاه . طار ذلك في البلاد ، فقدم على رسول الله النعمان بن الحرث الفهري فقال : أمرتنا عن الله أن نشهد أن لا إله إلا الله ، وأنك رسول الله ، وأمرتنا بالجهاد والحج والصلاة والزكاة والصوم فقبلناها منك ، ثم لم ترض حتى نصبت هذا الغلام فقلت : من كنت مولاه فهذا مولاه . فهذا شئ منك أو أمر من عند الله ؟ قال: أمر من عند الله . قال : الله الذي لا إله إلا هو إن هذا من الله ؟ قال : الله الذي لا إله إلا هو إن هذا من الله . قال : فولى النعمان وهو يقول : ( اللهم) إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم . فرماه الله بحجر على رأسه فقتله فأنزل الله تعالى ( سأل سائل ) .

2⃣طریق دوم: 1031 - حدثونا عن أبي بكر السبيعي حدثنا أحمد بن محمد بن نصر أبو جعفر الضبعي قال : حدثني زيد بن إسماعيل بن سنان حدثنا شريح بن النعمان حدثنا سفيان بن عيينة ، عن جعفر ، عن أبيه : عن علي بن الحسين قال : نصب رسول الله صلى الله عليه وآله عليا يوم غدير خم ( و ) قال : من كنت مولاه فعلي مولاه . فطار ذلك في البلاد .( الحديث ) به سواء معنى

3⃣طریق سوم :1032 - و (رواه أيضا) في (التفسير) العتيق (قال): حدثنا إبراهيم بن محمد الكوفي قال : حدثني نصر بن مزاحم ، عن عمرو بن شمر ، عن جابر الجعفي عن محمد بن علي قال: أقبل الحارث بن عمرو الفهري إلى النبي صلى الله عليه وآله وسلم فقال : إنك أتيتنا بخبر السماء فصدقناك وقبلنا منك . فذكر مثله إلى قوله: فارتحل الحارث فلما صار ببطحاء مكة أتته جندلة من السماء فشدخت رأسه ، فأنزل الله (سأل سائل بعذاب واقع للكافرين) بولاية علي عليه السلام.و (ورد أيضا) في الباب عن حذيفة ، وسعد بن أبي وقاص ، وأبي هريرة ، وابن عباس

👈👈 در خط پایانی روایت می نویسد که اين روايت از #حذیفة و سعدبن ابی وقاص و #ابوهریره و ابن عباس هم نقل شده است

4⃣طریق چهارم : 1033 - حدثني أبو الحسن الفارسي حدثنا أبو الحسن محمد بن إسماعيل الحسني حدثنا عبد الرحمان بن الحسن الأسدي حدثنا إبراهيم .وأخبرنا أبو بكر / 177 / أ / محمد بن محمد البغدادي حدثنا أبو محمد عبد الله بن أحمد بن جعفر الشيباني حدثنا عبد الرحمان بن الحسن الأسدي حدثنا إبراهيم بن الحسين الكسائي حدثنا الفضل بن دكين حدثنا سفيان بن سعيد حدثنا منصور ، عن ربعي : عن حذيفة بن اليمان قال : لما قال رسول الله صلى الله عليه وآله لعلي : من كنت مولاه فهذا مولاه . قام النعمان بن المنذر الفهري (كذا) فقال : هذا شئ قلته من عندك أو شئ أمرك به ربك ؟ قال : لا بل أمرني به ربي . فقال : اللهم أنزل علينا حجارة من السماء . فما بلغ رحله حتى جاءه حجر فأدماه فخر ميتا فأنزل الله تعالى (سأل سائل بعذاب واقع ، للكافرين ليس له دافع)(والطريقان) لفظهما واحد.

5⃣طریق پنجم : 1034 - وأخبرنا عثمان أخبرنا فرات بن إبراهيم الكوفي (قال :) حدثنا الحسين بن محمد بن مصعب البجلي (قال :) حدثنا أبو عمارة محمد بن أحمد المهدي حدثنا محمد بن أبي معشر المدني ، عن سعيد بن أبي سعيد المقبري عن أبي هريرة قال : أخذ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بعضد علي بن أبي طالب يوم غدير خم ثم قال : من كنت مولاه فهذا مولاه . فقام إليه أعرابي فقال : دعوتنا أن نشهد أن لا إله إلا الله ، وأنك رسول الله فصدقنا ( ك ) وأمرتنا بالصلاة والصيام فصلينا وصمنا ، وبالزكاة فأدينا فلم تقنعك إلا أن تفعل هذا ؟ ! فهذا عن الله أم عنك ؟ ! قال : عن الله لا عني . قال: الله الذي لا إله إلا هو لهذا عن الله لا عنك ؟ ! ! قال : نعم ثلاثا فقام الاعرابي مسرعا إلى بعيره وهو يقول : (اللهم إن كان هذا هو الحق من عندك ) الآية ، فما استتم الكلمات حتى نزلت نار من السماء فأحرقته وأنزل الله في عقب ذلك (سال سائل - إلى (قوله) - دافع) .


📚 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل الحاكم الحسكاني  ج 2  صفحه : 381


🔚 در اینجا پنج روایت که چند صحابه هم نام برد وجود دارد. یعنی روایتی است که سندهای متعددی دارد؛ لذا این روایات از جهت سند معتبر است؛ جدایی از این تعدد طرق دارد و همین کثرت طرق کفایت میکند و ما را از بررسی سند تک تک آن بی نیاز میکند.


🔻ترجمه و مصادر دیگر مخالفین در:
https://t.me/borrhan/49074


@borrhan
[ کانال برهان ]
🟥 تازیانهٔ عُمَر #قسمت_اول ﷽ 🔻عبارت «دره و تازیانه خلیفه» به صورت ضرب‌المثلی در تاریخ به یادگار مانده است. عمر با وسایل مختلف مردم را تنبیه می‌کرد که از همان آغاز حکومت همدم دایمی او‌ شده بود. با مرگ خلیفه اول ابوبکر ، عمر مردم را با نواختن چوب بر سرشان…
🟥 تازیانهٔ عُمَر

#قسمت_دوم

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔖 در قسمت اول (اینجا) درباره کارکرد درّه و تازیانهٔ معروف خلیفه دوم در پیشبرد اهدافش مطالبی ذکر شد! و گوشه‌هایی از سیاست خشن و تنبیهی او که نه ملتزم به شرع بود و نه عقل بیان گردید؛
اینکه به مواردی دیگر می‌پردازیم:


- در مورد دیگری کنیزی که لباس نو پوشیده بود از بد حادثه با وزیدن باد چادر روی کنیز کنار رفت و لباس نوی زیرین پدیدار گشت، تازیانه عمر کنیز را دنبال نمود تا تأدیبش کند! و صاحب کنیز که وسط پریده بود تا کنیز بینوا را نجات دهد نیز ضربه‌ای نوش جان کرده بود!

- دیگری نقل میکند که زمانی که پسر بچه‌ای بیش نبوده، گیسویی برای خود گذاشته بود و در کوچه و بازار می‌گشته ، ناگهان عمر را شلاق به دست می‌بیند: «فبصر بی عمر بن خطاب و معه دره» و واکنش طبیعی فرار است، خلیفه به دنبال کودک می‌دود و زلف بلند فرد فراری را گرفته ، وی را به هوا بلند می‌کند، خوشبختانه این بار کودک قسم یاد می‌کند که دیگر مرتکب چنین جرمی نشود و از تازیانه خوردن در امان می‌ماند!

- خنده‌دار آنکه در موردی دو مرد ، پسر نوجوانی را فرزند خود می‌دانستند، به خلیفه مراجعه کردند تا پدر واقعی پسر مشخص شود، خلیفه قیافه شناسی را طلب کرد ، چهره‌شناس با نگاه در صورت بچه گفت که این پسر به هر دوی مدعیان شبیه است ، در مدارک آمده است که پس از اظهار نظر کارشناس، هر سه با تازیانه کتک خوردند! تا چهره‌شناس و دو مدعی از قضاوت بی‌مانند خلیفه انگشت تحیر به دندان بگزند.

- به این ترتیب اگر کسی هر کاری انجام بدهد و حتی در مسجد از خدا طلب روزی می‌کرد باید شلاق بخورد!
- یا اگر فردی به دنبال صاحب مال گم شده‌ای که پیدا کرده بود بگردد، به جرم ریاکاری تازیانه جزایش است....

✖️البته در جایی که تازیانه نبود رفتار خشن و ناگهانی خلیفه به طرق دیگری هم قابل اِعمال بود،
- می‌گویند مردی نزد عمر یک نفَس عمیق و ناکهانی کشید و همین باعث شد که عمر با مشت و لگد او را بنوازد!
- به تصریح برخی از علمای اهل تسنن اینها برای ادب کردن مؤمنان توسط خلیفه بود تا با این روش یاد بگیرند در جای مناسب‌تری نفس عمیق بکشند!

- عمر حتی برخی سیاست‌های پیچیده را نیز با کمک شلاق به نزدیکان خلافت تفهیم می‌کرد!
- برای مثال سعد بن ابی وقاص از آن رو که برای خلیفه در کوچه و بازار بلند نمی‌شد کتک خورد. البته علت اصلی این کار به احتمال زیاد صدور احکامی از سوی سعد بن ابی وقاص بود که با رأی فقهی خلیفه نمی‌خواند!
- از سوی دیگر عبدالله بن مسعود که آراء عجیب خلیفه را تأیید می‌کرد مورد حمایت قرار می‌گرفت ، در موردی فردی که با عبدالله بن مسعود در نحوهٔ پوشش بگو‌ مگو کرده بود در مواجهه با خلیفه تازیانه خورده بود که
«أ ترد علی ابن مسعود؟» «با زادهٔ مسعود مخالفت می‌کنی؟!»

- در همین باب وی با دیدن اُبی بن کعب که مردم به جهت یادگیری و کسب علم دورش جمع شده بودند به سمت آنان حمله ور شد و ابی بن کعب را با تازیانه نواخت و اعلام کرد که چنین گردهمایی‌هایی چون باعث «غرور معلم و ذلت شاگرد است» چوبی دو سر طلاست که باید جلویش گرفته شود!
البته روشن است که کسب علم معنایش می‌توانست مراجعه به عالم واقعی دین که همانا در کنار مسجد منزل داشت و نامش «علی بن ابی طالب» بود منتهی شود ، این همان کاری بود که خلیفه دوم به شدت از آن می‌ترسید، فراموش نشود که همین ابی بن کعب در نهایت جانش را بر سر همین روشنگری‌ها باخت.

- عمر که اصرار داشت ، برخی احکام همانند بسیاری از سنت های اسلامی باید تغییر بنیادی کند، بعضاً با مخالفت برخی از صحابه که صد البته از لحاظ فکری با او در یک گروه بودند مواجه می‌شد. این مخالفت‌ها با تازیانه جواب داده میشد و البته دلیل ظاهری آن می‌توانست بلند نشدن برای خلیفه و یا هر دلیل دیگری باشد.!
- کما این که #ابوهریره و بسیاری از هم مسلکان خلیفه به جرم نقل احادیث ساده ، کتک می‌خوردند تا کسانی که هوس نقل احادیث در فضل امیرمؤمنان علیه‌السلام به سرشان می‌زد، حساب کار خود را بکنند . بدین گونه سیاست‌های مهم خلافت نیز به کمک دره و تازیانه شکل می‌گرفت و مردمان را با نوع جدیدی از خلافت اسلامی آشنا می‌کرد..

چندان دور از تعجب نیست که این وضعیت برای اقشار ضعیف جامعه به مراتب سخت‌تر اعمال شود.
به این مطلب در قسمت سوم خواهیم پرداخت!


🔚 عمر بن خطاب سیاستمداری است که پایه‌گذار حکومتی دیکتاتوری بود که تاریخ جهان و اسلام را به اعمالش شرمنده خویش ساخت!

#حکومت_علوی

@borrhan
عمر بن خطاب و استاندارانش

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه‌، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره می‌گماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)

البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد می‌کردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت می‌کرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان می‌خرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)

از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونه‌ای بی‌سابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرط‌های خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانه‌ای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب می‌خوردند.(۴)

قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیت‌المال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت می‌گرفتند به سرعت عوض می‌شدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.

برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیه‌السلام را داشتند‌ ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده می‌شدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچ‌گاه مناصب دولتی نمی‌رسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمی‌نهد. او گفته است که نمی‌خواهد او‌ و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابی‌بن‌کعب از هواداران امیرمؤمنان علیه‌السلام بود و عمر نیز نمی‌خواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابی‌بن‌کعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیه‌السلام از دست داد.

رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکس‌العمل متقابل می‌شد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمن‌گاه‌شان را نمی‌پوشانید، در مکه می‌گشتند و بر گردن‌شان کیسه‌ای از خرما بود که می‌فروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و‌ پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» می‌خواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.

خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع می‌گرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفت‌های ضمنی همین عمروعاص در نامه‌ای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کرده‌ای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی‌!....»(۹)

❗️به نظر می‌رسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژه‌ای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب می‌نامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام می‌دید ، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمی‌کرد.(۱۴)



۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲

* «زاده حنتمه»

[1⃣]
#شجره_ملعونه (۲۰)

🔻بنی امیه و‌ بازی با حدیث

┄┅━🜋𖣐🔥﴾﷽﴿🔥𖣐🜋━┅┄

🔖‌ این ایام ، روزهای آغازین حکومت بنی عباس است ، در روز ۱۲/ربیع الثانی سال ۱۳۲هجری قمری با سفاح اولین خلیفه عباسی #بیعت شد و با انقراض دولت بنی مروان ، دولت #بنی_امیه به کلی منقرض گردید، البته مروان در ۲۷/ذیحجه کشته شد، ولی در این روز با تأسیس دولت بنی عباس رسماً نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.

✍🏻بی سبب نیست که رسول الله صلی‌الله علیه و آله بنی امیه را به شکل میمون هایۍ دیدند که بر منبرشان میپرند و دستور دادند اگر معاویه را بر منبر مشاهده کردند، به قتل برسانند. چون حضرت خاتم الأنبیاء صلی‌الله علیه و آله میدانستند که بنۍ امیه قرار است دین و سنت را بازیچه خود قرار دهند، و البته بنی‌عباس نیز دنباله‌روی این سیاست با ترفندی منافقانه‌تر باشد!

در ادامه به چند نمونه می‌پردازیم.

احادیث سفارشۍ!

○در روایتۍ صحیح آمده:﴿اگر معاویه به ابوهریره پول میداد ساڪت میشد، و اگر پول را قطع میڪرد سخن میگفت!

حَدثنَا الْعَلَاء بن عبد الْجَبَّار ثَنَا حَمَّاد بن سَلمَة عَن يَحيى بن سَعِيد عَن سَعيد بن الْمسيْب قَالَ كَانَ أَبُو هُرَيْرَة إِذا أعطَاهُ مُعَاوِيَة سَكَتْ وَإِذا أمْسَكَ عَنهُ تَكَلّمْ

📚📕الثقات،عجلۍ ج:۱ ص:۴۰۵

پس #ابوهریره به ازاۍ چندرغازۍ که معاویه به او پرداخت میکرد کتمان حدیث میکرد! وعکس این قضیه نیز صادق است!!

○➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄

تحریف مسلمات تاریخ

○معمر بن راشد میگوید:﴿از زهرۍ پرسیدم ڪاتب معاهده صلح #حدیبیه چه کسۍ بود؟ زهری خندید وگفت علی بود، و اگر از اینها یعنۍ بنۍ امیه بپرسۍ خواهند گفت عثمان بود❗️

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، قثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ قَالَ: أنا مَعْمَرٌ قَالَ: سَأَلْتُ الزُّهْرِيَّ: مَنْ كَانَ كَاتِبَ الْكِتَابِ يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ؟ فَضَحِكَ وَقَالَ: هُوَ عَلِيٌّ، وَلَوْ سَأَلْتَ هَؤُلَاءِ قَالُوا: عُثْمَانُ، يَعْنِي بَنِي أُمَيَّةَ.

📚📕فضائل الصحابة ج:۲ ص:۵۹۱
(ر.ک: تصویر الحاقی)

🔻اینڪه امیرالمؤمنین علیه‌السلام ڪاتب معاهده صلح بود از بدیهۍ ترین مسلمات تاریخ است؛ ولی به اقرار ابن شهاب زُهری(*) که خود کاسه لیس بنی امیه بود، حتی به این قضیه هم رحم نمیکنند! تصور کنید که نسبت به فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام چه واکنشی داشتند!

○➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄

تزویرِ روایت و اتّهام

○زهری میگوید: ﴿نزد ولید بن عبدالملک بودم،سپس آیه «وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ» را خواند وگفت این آیه در شأن علی بن ابی طالب نازل شد!!!

«عَنِ الزُّهْرِيِّ قَالَ: " كُنْتُ عِنْدَ الْوَلِيدِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ فَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَوَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»

📚📕 حلية الأولياء ج:۳  ص:۳۶۹

🔻ولید بن عبدالملک لعنه الله با تحریفۍ عجیب امیرالمومنین علیه‌السلام را متولی قذف افک دانست و او را مستحق عذاب عظیم میداند! آنقدر دروغ او اشکار بود که حتی زهری به او تذکر میدهد که مصداق آیه «عبدالله بن ابی» بود نه حضرت امیر علیه‌السلام!

🔚پس بنۍ امیّه که در رأس آنان #معاویه قرار دارد از هیچ تلاشۍ براۍ #تحریف احادیث، سنت و تاریخ دریغ نمیڪردند.

* «محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبدالله بن شهاب الزهری» معروف «ابن شهاب الزهری» است.
او از مقربان دستگاه اموی، و حدود سی سال قاضی دمشق پایتخت امویان، بود.


@borrhan
#خط_فکری_یهود (۴۲)
#عرضه_قرآن (۷) #فرحة_الزهراء
#شهادت_رسولخدا (۷۳)

🔻خلیفه و اهل کتاب

💡کمتر شنیده‌اید!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔖رابطهٔ قدیمی خلیفه با اهل کتاب که به سالهای پیش از #هجرت او برمی‌گشت، در دوران خلافت به نقطهٔ عطف جدیدی رسید.

❗️خلیفه که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر صلی‌الله علیه و آله به شدت نهی می‌کرد و متخلفان را با تازیانه پاسخ می‌گفت، اهل کتاب(:یهودیان) را در نقل داستان‌های تاریخی آزاد گذاشته بود.

کعب الاحبار ، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان عمَر ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد. او به نوعی مفسر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب می‌شد.
در منابع اهل تسنن، صحابهٔ زیادی از او حدیث نقل کرده‌اند و این در حالی است که صحابه، پیامبرخدا را دیده بودند و کعب الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق می‌افتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند #ابوهریره ، نیز به دستور خلیفه ، از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود.(۱)
همو می‌گوید: کسی در دوران عمَر نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود(۲)

تَمیم دارِی (۳) و زید بن ثابت ، دو یهودی زادهٔ دیگر بودند که در زمان عمر به مشاغل رسمی منصوب شدند.(۴)
جالب آن که این زید بن ثابتِ تازه مسلمان بود که در زمان ابوبکر و با تأیید عمر ، مسئول جمع آوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان علیه‌السلام ، دستگاه خلافت ، قرآنی برای عرضه داشته باشد.(۵) نام یهودی تازه مسلمانی مانند عبدالله بن سَلام را نیز باید به این فهرست افزود!

در ستودن راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سفر خلیفه به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و به خصوص شهر بیت‌المقدس (:اورشلیم) وجود دارد.(۶)
البته در مقابل نیز یهودیان خلیفه را می‌ستودند و ادعا می‌کردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است (۷) و یا کعب الاحبار ادعا می‌کرد که خصوصیات و صفت عمر را در تورات یافته است؛ که این تملق گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت.(۸) در منابع اهل تسنن آمده است که :
« به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عمر، #فاروق (جدا کننده حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل می‌کردند.»(۹: تصویر الحاقی)

به هر روی آنچه از عملکرد خلیفه دوم در دوران خلافتش استنباط می‌شود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعهٔ مسلمانان تلقی می‌شد، باز گذاشته بود. به نظر می‌رسد که اینگونه انتصاب‌ها ، 🔚وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاری صمیمانهٔ آنان در دوران حیات نبوی، باعث به ثمر نشستن سقیفه شد.

در عین حال یهودیان به عنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ اصیل، همواره در سیاست‌ها به سمت قدرت‌های جدید و بالقوه تمایل داشتند و به 🔚نوعی نقش ستون پنجمی را برای حکومت‌های وقت بازی می‌کردند. عمر نیز از این موضوع بی‌اطلاع نبود.

←همین یهودیان بودند که به فناوری تولید سم آگاهی داشتند و در مسموم کردن پیامبر به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفهٔ دوم و همکارانش آمدند و شروع بیماری خلیفهٔ اول نیز به سم آنان بود.

خلیفهٔ دوم با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این سم در مناطق یهودی نشین #خیبر (هم چنین احتمالا تیماء و وادی القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود را با کوچ دادن یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانه‌های واهی(۱۰) و یا ادعای این که پیامبر در آخرین لحظات عمر خویش فرموده‌اند:
«در جزیره العرب دو دین نباشد» اتفاق افتاد(۱۱) تا او نیز به سم از میان نرود. آری علیرغم ممنوع بودن نقل حدیث این بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک عمر بن خطاب می‌آید تا او را در سیاست‌های راهبردی‌اش هدایت کند!

دستور قابل تأمل دیگری که عمر آن را وضع کرد عدم اجازه برای حضور بیش از ۳روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک می‌کردند.(۱۲) این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدی پیگیری می‌شد ، در راستای ماجرای فوق‌الذکر شنیدنی است.

---------------
۱- شرح نهج‌ ابن ابی الحدید ۳۶۰/۱
۲- تاریخ ابن عساکر ۱۱/۳
۳- نام او نیز به عنوان یکی از روایت مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آنچنان مشهور است که نام او در قاب‌های حکاکی شده در ایوان اول مسجدالنبی در کنار نام بزرگان اسلام مانندامیرمؤمنان و حسنین ع، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی،...نگاشته شده است‌!
۴- التنبیه و الاشراق ص۲۵۴
۵- امتاع الاسماع ۲۴۸/۴
۶- ر.ک: سنن بیهقی ۴۱/۵
۷- تاریخ طبری ۴۶۶/۴
۸- تاریخ طبری ۱۹۱/۴
۹- سخن محمد بن شهاب‌الدین زهری از تاریخ نگاران قرن اول، به نقل از تاریخ المدینة المنورة ٦٢٢/٣

(1⃣)
#نقد_مسیحیت (۷۸)
#نقد_یهودیت (۲۷) #نقد_بخاری (۴۰)
#نقد_آتئیست (۸۰) #اعجاز_علمی_قرآن
#خط_فکری_یهود (۴۳)


🔻اختلاف قرآن کریم و کتاب مقدس درباره حضرت سلیمان علیه‌السلام
🔚اثبات #تحریف در کتاب مقدس

❗️تهمت کفر و شرک به حضرت سلیمان‌ علیه‌السلام در کتاب مقدس!!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🟨 یکی از تناقضاتی در کتاب مقدس (مورد قبول اهل کتاب) وجود دارد ، این است که : چند کتاب منسوب به سلیمان نبی در کتاب مقدس وجود دارد که آن ها را کتاب وحیانی و الهامی می‌دانند (کتاب امثال سلیمان ، غزل الاغزال و ...) ولی در همان کتاب مقدس می‌خوانیم که حضرت سلیمان در دوران پیری (نعوذ بالله) مشرک شد و برای بت های مختلف مراسم و ساختمان هایی برپا کرد!!
📔کتاب اول پادشاهان ، باب ۱۱ : ۱ _ ۱۳ ر‌.ک: تصویر الحاقی


🟩←سوال اساسی این است :

اهل کتاب چگونه می‌توانند شخصیتی را مشرک و کافر بدانند و در عین حال کتاب های او را جزء کتاب مقدس قرار بدهند؟ چگونه میتوان به امانت داری چنین شخصی اعتماد کرد؟ در اینجا دو راه وجود دارد!

الف) اینکه مانند قرآن کریم ، سلیمان نبی علیه‌السلام را از این تهمت مبرا بدانیم و او را بنده ی خوب خدا بشناسیم .(آیه ۱۰۲ از سوره بقره و آیه ۳۰ از سوره صاد و ... )
در این صورت ناچار باید اعتراف کنیم که کتاب مقدس به وسیله دشمنان حضرت سلیمان علیه‌السلام تحریف شده!

ب) اینکه باز هم (نعوذ بالله) آن پیامبر بزرگوار را به کفر متهم کنیم!
که در این صورت باید کتاب های او را از کتاب مقدس خارج کنیم! و در این صورت هم به تحریف شدن کتاب مقدس (و افزوده شدن به آن) اعتراف کرده ایم .

🔸ممکن است اهل کتاب بگویند :
شاید ایشان آن کتاب ها را قبل از مشرک شدنش از خدا گرفته است!!
پاسخ ما :
▫️اولا . هیچ شاهد تاریخی روشنی بر این مدعا ندارید.
▫️ثانیا . خداوند حکیم ، وحی و رسالت خودش را به کسی که می‌داند در آینده مرتد خواهد شد ، نمی سپارد! زیرا اگر دربارهٔ کسی احتمال کفر برود قطعا درباره او احتمال نفاق و دروغ و تحریف کردن وحی هم وجود دارد!

🔚 قرآن کریم و آموزه های پیامبر گرامی اسلام باعث شدند که صد ها و صد ها میلیون مسلمان در طول تاریخ ، حضرت سلیمان را به عنوان یک پیامبر و فرمانروای الهی ، تقدیس کنند! در حالی که حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله با یهودیان درگیری سیاسی داشتند و مصالح مادی اقتضاء میکرد که اگر پادشاهان و انبیای بنی اسرائیل را تخریب نمی‌کنند اقلا این گونه (حتی بیش از خود اهل کتاب) تقدیس نکنند. ولی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، اسیر احساسات قومی و منافع دنیوی نبوده و فقط وحی خدا را با امانت کامل منتقل می‌فرمود.

اهل انصاف پاسخ دهند آیا قرآن با این همه اختلافات فاحش ، طبق ادعای ملحدین میتواند کپی شده از کتب مقدس باشد؟!!

🔻🔻اهل کتاب گاه در پاسخ این اشکال ما به تهمت کفر و شرک حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام می گویند : شاید سلیمان(ع) در اواخر عمر توبه کرده باشد!

پاسخ . باید توجه داشت که بنابر کتاب اول پادشاهان ، باب ۱۱ : بند ۴ (تصویر الحاقی) بت پرست شدن او(نعوذبالله) در دوران پیری اش اتفاق افتاده و در ادامه همین باب نیز توضیح می دهد که خدا برای همین مملکت ایشان را بعد از خودش تجزیه کرد و در دوران زندگی اش نیز دشمنانی ضد او برانگیخت! و بدون اینکه از توبه ی ایشان سخن بگوید مرگش را گزارش میکند!

←از این گذشته فرض میکنیم ایشان توبه کرده! بنابر همان قسمت از کتاب مقدس ، ایشان تحت تاثیر زنانش بت پرست شده بود!! آیا خداوند به چنین شخصی کتاب آسمانی داده؟ از کجا معلوم که تحریف نکرده باشد؟

√اما بد نیست بدانیم #مولک ، یکی از بت هایی که کتاب مقدس تهمت پرستش آن را به سلیمان نبی(ع) وارد می کند (تصویر بالا ، بند ۷) قربانی انسانی داشته! 😔 یعنی بعضا کودکانی را برای آن بت قربانی می کرده اند! (لاویان باب ۱۸ . بند ۲۱)

----------------------------

حتما مطالعه کن↓↓
۱- اختلاف فاحش قرآن با کتب مقدس تحریفی (اینجا)

۲- همانگونه که در اسکن می‌بینید در عهد عتیقِ تحریفی ، اینگونه بی‌شرمانه جعل شده که حضرت سلیمان دارای هفتصد زن و سیصد متعه بوده که نهایتا تحت تاثیر اونا مشرک میشه!! این مطلب زمانی جالبتر میشود که بدانید در صحیح(!)بخاری شبیه این ادعای باطل اهل کتاب در تعداد همسران از قول #ابوهریره آنهم همراه با تناقضاتی و مقداری تعدیل در اعداد! تکرار شده! (اینجا)


@borrhan
#پیامبر_اهل_تسنن (۵۹)
#نقد_بخاری (۴۴)
#نقد_مسلم (۹) #فردوسی (۲۶)


🟥 موسی (عیاذاً بالله) و آت‍🔥‍ش زدن لانهٔ مورچه‌ها!

❗️ وقتی فردوسی شاعر فارسی زبان از پیامبر مکتب سقیفه انسان تر است!

🔖۲۵اردیبهشت/سالروز بزرگداشت فردوسی

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄


در صحیح بخاری (ج 4، ص 62، نشر دار طوق النجاة - ر.ک: تصویر الحاقی) از ابوهریره نقل شده است:

✖️«... قَرَصَتْ نَمْلَةٌ نَبِيًّا مِنَ الأَنْبِيَاءِ، فَأَمَرَ بِقَرْيَةِ النَّمْلِ، فَأُحْرِقَتْ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ: أَنْ قَرَصَتْكَ نَمْلَةٌ أَحْرَقْتَ أُمَّةً مِنَ الأُمَمِ تُسَبِّحُ»

یعنی: از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم مورچه‌ای پای یکی از پیامبران را نیش زد، آن پیامبر هم ناراحت شد و دستور داد که لانه مورچه‌ها را آتش زدند. در این هنگام از طرف خدا توبیخی بدین صورت صادر گردید: ای پیامبر من! آیا به سبب نیش‌زدن یک مورچه، امتی را که تسبیح خدا می‌گویند آتش می‌زنی؟!!
←و مثل این خبر را مسلم در صحیح (کتاب قتل الحیات، ح 2241) روایت کرده است.

👥👥ابن حجر در فتح الباری(7/168) و قسطانی در ارشاد الساری(6/114) گفته‌اند:

این پیامبر «قسی القلب» که موضع اجتماع و زندگی جانداران ذی‌روح را به جرم نیش‌زدن یک مورچه به آتش‌ کشیده و جنون‌وار انتقام گرفته همان موسی بن عمران - از ساحت قدسی او دور باد - پیامبر خدا بوده است!!

🔻در #نهج_البلاغه از امام مؤمنان علیه‌السلام می‌خوانیم که:
«... به خدا سوگند! اگر اقليم‌هاى هفت‌گانه با آنچه در زير آسمان‌هاست به من دهند كه خداوند را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه‌اى نافرمانى كنم، هرگز نخواهم كرد و اين دنياى شما از برگ جويده‌اى كه در دهان ملخى باشد، نزد من خوارتر و بى ارزشتر است!» (خطبه 224)

فردوسی -رضوان الله علیه- نیز می‌فرماید:
میازار موری که دانه‌کش است ... که جان دارد و جان شیرین خوش است.


⁉️آیا تنزل دادن سطح رسول اوالعزم الهی از یک شاعر فارسی‌زبان خیانت در حق مسلمانان بی اطلاع نیست؟!


←بی‌شک این اکذوبه تاریخی از کیسهٔ شیخ المضیره و بازرگان حدیث ، #ابوهریره دوسی خارج شده ، که پس از عزل از فرمانداری بحرین و رجعت به مدینه از کعب الاحبار - دانشمند بزرگ اهل کتاب - اسرائیلیات را تلقین و در بین مردم روانه کرد؛

▫️تا آن‌جا که امام مسلم در کتاب التمییز (ص/ 175) از بشر بن سعید تابعی آورده است:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَتَحَفَّظُوا مِنَ الْحَدِيثِ، فَوَاللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُنَا نُجَالِسُ أَبَا هُرَيْرَةَ فَيُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَيُحَدِّثُنَا عَنْ كَعْبِ الْأَحْبَارِ ثُمَّ يَقُومُ فَأَسْمَعُ بعض ما كَانَ مَعَنَا يَجْعَلُ حَدِيثَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ كَعْبٍ، وَحَدِيثَ كَعْبٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلَّم

یعنی: از خدا بترسید و با دقت بیشتری حدیث نقل کنید. به خدا قسم در کنار ابوهریره بودم که از رسول صلی الله علیه وآله وسلم روایتی نقل کرد و روایتی از کعب، سپس به بعضی از کسان که با ما بودند گفت حدیث پیامبر خدا را به کعب نسبت می‌دهم و حدیث کعب را به پیامبر!!

▫️و به گزارش ابوزرعه دمشقی در تاریخ (1475) و  حاشیهٔ سیر أعلام النبلاء (2/600) که شیخ شعیب ارنؤوط [وهذا إسناد صحیح] خبر را تصحیح کرده از عمر نقل شده که به ابوهریره ، محدث بزرگ اهل سنت که بالغ بر ۵ هزار حدیث از او در کتب عامه وجود دارد گفته «باید نقل حدیث را ترک کنی وگرنه تو را به دوس و سرزمینت تبعید می‌کنم»!!!


🌿 سبحان ربک رب العزة عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمد لله رب العالمین و الحمدلله علی نعمة ولاية اميرالمومنين عليه‌السلام


@borrhan