Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف
#درس_های_توحید
#نقد_فلسفه
⁉️❔مردم ایران چه کسانی را عارف میدانند؟
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
اگر از ما بپرسند که یکی از عارفان معاصر ایران را نام ببرید،
معمولا یکی از مصادیق گزینه های زیر را معرفی میکنیم:
1_اشخاصی که معروف به عبادات های سخت و دشوار و ریاضت های آنچنانی بودند مانند مرحوم نخودکی
2_اشخاصی که علاوه بر عبادت سخت، حالات عجیب و غریب داشتند مانند مرحوم بهجت
3_اشخاصی که خبر های غیبی میدانند و احیانا کراماتی از آنها صادر می شد مانند آقای قاضی
⚠️ اما آیا از نظر دین مبین اسلام، عرفان به معنای کرامت یا کثرت عبادت یا شناخت شهودی خداوند است؟!
🔚 هرگز چنین نیست و این یک غلط مشهور است که ما #عابدان و #زاهدان و #صوفیان را با #عارفان خلط میکنیم.
✅ عارف از منظر آیات و روایات، کسی است که بیشترین بهره را از عقل خود ببرد.
عارف کسی است که دو خصوصیت دارد:
🔹1_ خدا را به حق معرفته، میشناسد (یعنی شناختی که در نهایت درجه تنزیه میباشد) ؛
🔹2_به تمام لوازم این شناخت پایبند است مانند تقوا و عبادت و ... به عبارت دیگر از منظر روایات، نشانه شناخت واقعی، عمل صالح است و همین اعمال موجب ازدیاد شناخت میشود.
❎ صوفیان، کسانی را که به فناء فی الله یا شناخت شهودی خداوند رسیده باشند عارف می دانند اما در مکتب تشیع، شناخت شهودی و حسی خداوند محال است زیرا او #منزه از صفات بشری و مخلوقات است.
⚫️ اشکال:
ممکن است اشکال کنید که با این حساب، فلاسفه از بزرگترین عرفای مکتب اهل بیت علیهم السلام محسوب میشوند زیرا آنها نیز در خداشناسی مشی عقلانی داشته اند!
👈👈 پاسخ این است که خداشناسی عقلانی، لوازمی دارد که مهمترین آن، عدم تشبیه خالق به مخلوق است درحالیکه تمام فلاسفه، رابطه خالق و مخلوق را رابطه علت و معلول میدانند و تمام معالیل نیز با علت خود همسنخ هستند پس خدای آنها مشابه مخلوقاتش است لذا خدا را نشناخته اند ضمن اینکه به لوازم شناختشان نیز پایبندی چندانی نداشتند.
✅ اینکه گفته شد عرفان یعنی خداشناسی عقلی، مقصود این نبود که عقل خود بنیاد، به طور مستقل قادر بر معرفت خدا باشد، چه بسیار اموری که از ابده بدیهیات است اما نیاز به یک #مذکر و #متنبه دارد تا عقل را بدان راهنما باشد.
🔻وظیفه انبیاء و اولیاء علیهمالسلام در مرتبه اول، همین تذکار به حکم عقل و اثاره دفائن عقول برای شناخت الله است.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
💠 فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُم ... ِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
📗نهج البلاغة فیض الاسلام، ص: 34-35
➖➖➖➖➖➖
@borrhan
#درس_های_توحید
#نقد_فلسفه
⁉️❔مردم ایران چه کسانی را عارف میدانند؟
┄┅━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
اگر از ما بپرسند که یکی از عارفان معاصر ایران را نام ببرید،
معمولا یکی از مصادیق گزینه های زیر را معرفی میکنیم:
1_اشخاصی که معروف به عبادات های سخت و دشوار و ریاضت های آنچنانی بودند مانند مرحوم نخودکی
2_اشخاصی که علاوه بر عبادت سخت، حالات عجیب و غریب داشتند مانند مرحوم بهجت
3_اشخاصی که خبر های غیبی میدانند و احیانا کراماتی از آنها صادر می شد مانند آقای قاضی
⚠️ اما آیا از نظر دین مبین اسلام، عرفان به معنای کرامت یا کثرت عبادت یا شناخت شهودی خداوند است؟!
🔚 هرگز چنین نیست و این یک غلط مشهور است که ما #عابدان و #زاهدان و #صوفیان را با #عارفان خلط میکنیم.
✅ عارف از منظر آیات و روایات، کسی است که بیشترین بهره را از عقل خود ببرد.
عارف کسی است که دو خصوصیت دارد:
🔹1_ خدا را به حق معرفته، میشناسد (یعنی شناختی که در نهایت درجه تنزیه میباشد) ؛
🔹2_به تمام لوازم این شناخت پایبند است مانند تقوا و عبادت و ... به عبارت دیگر از منظر روایات، نشانه شناخت واقعی، عمل صالح است و همین اعمال موجب ازدیاد شناخت میشود.
❎ صوفیان، کسانی را که به فناء فی الله یا شناخت شهودی خداوند رسیده باشند عارف می دانند اما در مکتب تشیع، شناخت شهودی و حسی خداوند محال است زیرا او #منزه از صفات بشری و مخلوقات است.
⚫️ اشکال:
ممکن است اشکال کنید که با این حساب، فلاسفه از بزرگترین عرفای مکتب اهل بیت علیهم السلام محسوب میشوند زیرا آنها نیز در خداشناسی مشی عقلانی داشته اند!
👈👈 پاسخ این است که خداشناسی عقلانی، لوازمی دارد که مهمترین آن، عدم تشبیه خالق به مخلوق است درحالیکه تمام فلاسفه، رابطه خالق و مخلوق را رابطه علت و معلول میدانند و تمام معالیل نیز با علت خود همسنخ هستند پس خدای آنها مشابه مخلوقاتش است لذا خدا را نشناخته اند ضمن اینکه به لوازم شناختشان نیز پایبندی چندانی نداشتند.
✅ اینکه گفته شد عرفان یعنی خداشناسی عقلی، مقصود این نبود که عقل خود بنیاد، به طور مستقل قادر بر معرفت خدا باشد، چه بسیار اموری که از ابده بدیهیات است اما نیاز به یک #مذکر و #متنبه دارد تا عقل را بدان راهنما باشد.
🔻وظیفه انبیاء و اولیاء علیهمالسلام در مرتبه اول، همین تذکار به حکم عقل و اثاره دفائن عقول برای شناخت الله است.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
💠 فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُم ... ِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
📗نهج البلاغة فیض الاسلام، ص: 34-35
➖➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#ضرورت_معرفت_امام (۲)
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
قسمت دوم:
✍... نحوه بندگی خدا، اگر بخواهد مورد قبول ذات مقدسش قرار گیرد، باید از ناحیه خودش ارائه شود.
ما عقلا میتوانیم به اینکه باید خدا و ربّ و مُنعم خود را بندگی کنیم پیبریم، اما همین عقل نسـبت به راه و طرز بنـدگی او حکم میکند که باید از #خود_خـدا اخـذ نماییم؛
به خصوص که میدانیم خداونـد ما را به حال خود رها نکرده تا هر طور که میخواهیم به بنـدگِی او بپردازیم، بلکه از جانب خویش رسولانی فرسـتاده تا آیین بنـدگی او را به ما بیاموزنـد و به این وسـیله حّجت خود را بر ما تمام کرده است؛ بنابراین ما نمیتوانیم هرگونه که دلمان بخواهد او را عبادت کنیم.
🔻اصولا فلسفه نبوت و امامت همین است که بشر راه بندگی خدا را به طورصحیح یاد بگیرد و با تشخیص خود در این مسـیر قدم برندارد. و عقل انسان هم ارسال رسل و بعثت انبیا را ازطرف خدا پسـندیده و ممدوح میداند. لذا وقتی با انبیا و اولیاي الهی برخورد میکند، آن را مغتنم میشمارد و دین حق را میشناسد وسعی در تطبیق خود با آن میکند.
🌐 وقـتی یکی از منکران وجـود خـدا از امـام صـادق علیـهالسلام از فلسفه وجود انبیا و رسولان الهی سوال میکند، ایشان چنین میفرمایند:
#ترجمه: «وقتی براي ما وجود آفریـدگار صانعی که از ما و همه مخلوقات خود متعالی است (شبیه به هیچیک از مخلوقات نیست) ثابت شـد و (نیز روشن شد که) او حکیم و بلندمرتبه است به طوريکه مخلوقات او را نمیبینند و با او تماس ندارند تا اینکه بیواسطه با او ارتباط داشته و او هم با ایشان بیواسطه در ارتباط باشد و با هم بحث و گفتگو داشته باشند، (نیاز به) وجود سفیرانی در میـان مخلوقات خـدا اثبات میشود که ازطرف او براي مخلوقات و بنـدگانش سـخن بگوینـد و مصالـح و مفاسـد ایشانرا به آنها یاد دهند و از آنچه موجبات سعادت و بدبختی خود آگاهشان کنند. بنا بر این وجود امر و نهی کننـدگان از جـانب خـدای حکیم دانـا در میان خلق خود و سـخنگویان از جانب او ثابت میشود. و اینهـا عبارتنـد از پیـامبران و برگزیـدگان الهی از میـان آفریـدگانش ، که به حکمت تربیت شـده و مبعـوث به حکمت هم شـدهاند اینها با آنکه در شکل و ترکیب خلقت خود شبیه بقیه مردم هسـتند ولی با دیگران متفاوت بوده، از جانب خداوند حکیم دانا ، موید به حکمت الهی هستند.»
📔 اصول کافی، کتاب الحجة، باب الاضطرار الي الحجة، ح١
(ر.ک : تصویر الحاقی)
🔖 پینوشت:
خداوند اگر میخواست میتوانست با همه مخلوقات خود بدون واسطه ارتباط برقرار کند. این برای او سخت تر از اینکه با عده خاصی ارتباط مستقیم برقرار کند و از طریق آنها با دیگران سخن بگوید , نبوده و نیست.
اما در عمل چنین نکرده و میبینیم که نوعا افراد ارتباط طرفینی با خداوند ندارند؛
البته هر کس میتواند با خدای خود سخن گوید و با او مناجات نماید و او هم سخن همه را میشنود و احتیاج به واسطهای در اینجا نیست؛
اما اینکه انسانها از #خواست خدا و #رضا و #سخط او آگاه شوند(*) این چیزی نیست که برای نوع آنها بدون واسطه انجام شده باشد.
🔸لازمه #منزه بودن خدا از صفات مخلوقات ، این است که هر کس خود بخواهد نمیتواند ارتباط طرفینی با خدای سبحان برقرار کند.
چنین ارتباطی از جانب انسان با خدا برقرار نمیشود، و این #فقط خدای متعال است که با هر کس بخواهد این گونه رابطهای برقرار میکند و در صورت لزوم او را «سفیر» و «مُعَبِّر» از جانب خود در میان مردم قرار میدهد.
پس راه چنین ارتباطی از طرف ما با خدای متعال بسته است. این خداست که با هر کس بخواهد چنین ارتباطی برقرار میسازد و نشانههایی هم برای این ارتباط قرار میدهد تا هر کس بتواند تشخیص دهد اینچنین ارتباطی را خدا با چه کسانی برقرار کرده است.
🔚 این نشانه ها همان معجزاتی است که به دست پیامبران و ائمه علیهم السلام ظاهر میشود.
و لازمه داشتن چنین منصبی از طرف خداوند اینست که آن انسان برگزیده به وسیله خالق خود تأیید شود و خود از مسیر رضای الهی خارج نشود؛ زیرا شأن سفارت و معبر بودن از جانب خدا ، اقتضا میکند که #عمل و #قول او برای دیگران #حجت باشد.
و اگر مردم احتمال خطا و اشتباه را درباره او بدهند ، دیگر به هیچ سخنی که او از طرف خدا میگوید اعتماد نمیکنند. و این موجب نقض غرض الهی از ارسال رسل و بعث انبیاست.
🔚 بنابراین داشتن علم و حکمت الهی که اشتباه در آن راه ندارد و نیز برخوردار بودن از کمال #عصمت یعنی حفظ و صیانت الهی، لازمهٔ عنوان سفیر و معبر از جانب خداست.
(*) در مستقلات عقلیه خدا به طور تکوینی با افراد عاقل ارتباط برقرار کرده و حجت را بر ایشان تمام نموده است. بنابراین در مواردی مانند آنکه حُسن و قبح چیزی ذاتیِ آن است شخص عاقل از طریق عقل یا رسول باطنی میداند خدا از او چه خواسته است.
➖➖➖➖➖
@borrhan
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
قسمت دوم:
✍... نحوه بندگی خدا، اگر بخواهد مورد قبول ذات مقدسش قرار گیرد، باید از ناحیه خودش ارائه شود.
ما عقلا میتوانیم به اینکه باید خدا و ربّ و مُنعم خود را بندگی کنیم پیبریم، اما همین عقل نسـبت به راه و طرز بنـدگی او حکم میکند که باید از #خود_خـدا اخـذ نماییم؛
به خصوص که میدانیم خداونـد ما را به حال خود رها نکرده تا هر طور که میخواهیم به بنـدگِی او بپردازیم، بلکه از جانب خویش رسولانی فرسـتاده تا آیین بنـدگی او را به ما بیاموزنـد و به این وسـیله حّجت خود را بر ما تمام کرده است؛ بنابراین ما نمیتوانیم هرگونه که دلمان بخواهد او را عبادت کنیم.
🔻اصولا فلسفه نبوت و امامت همین است که بشر راه بندگی خدا را به طورصحیح یاد بگیرد و با تشخیص خود در این مسـیر قدم برندارد. و عقل انسان هم ارسال رسل و بعثت انبیا را ازطرف خدا پسـندیده و ممدوح میداند. لذا وقتی با انبیا و اولیاي الهی برخورد میکند، آن را مغتنم میشمارد و دین حق را میشناسد وسعی در تطبیق خود با آن میکند.
🌐 وقـتی یکی از منکران وجـود خـدا از امـام صـادق علیـهالسلام از فلسفه وجود انبیا و رسولان الهی سوال میکند، ایشان چنین میفرمایند:
#ترجمه: «وقتی براي ما وجود آفریـدگار صانعی که از ما و همه مخلوقات خود متعالی است (شبیه به هیچیک از مخلوقات نیست) ثابت شـد و (نیز روشن شد که) او حکیم و بلندمرتبه است به طوريکه مخلوقات او را نمیبینند و با او تماس ندارند تا اینکه بیواسطه با او ارتباط داشته و او هم با ایشان بیواسطه در ارتباط باشد و با هم بحث و گفتگو داشته باشند، (نیاز به) وجود سفیرانی در میـان مخلوقات خـدا اثبات میشود که ازطرف او براي مخلوقات و بنـدگانش سـخن بگوینـد و مصالـح و مفاسـد ایشانرا به آنها یاد دهند و از آنچه موجبات سعادت و بدبختی خود آگاهشان کنند. بنا بر این وجود امر و نهی کننـدگان از جـانب خـدای حکیم دانـا در میان خلق خود و سـخنگویان از جانب او ثابت میشود. و اینهـا عبارتنـد از پیـامبران و برگزیـدگان الهی از میـان آفریـدگانش ، که به حکمت تربیت شـده و مبعـوث به حکمت هم شـدهاند اینها با آنکه در شکل و ترکیب خلقت خود شبیه بقیه مردم هسـتند ولی با دیگران متفاوت بوده، از جانب خداوند حکیم دانا ، موید به حکمت الهی هستند.»
📔 اصول کافی، کتاب الحجة، باب الاضطرار الي الحجة، ح١
(ر.ک : تصویر الحاقی)
🔖 پینوشت:
خداوند اگر میخواست میتوانست با همه مخلوقات خود بدون واسطه ارتباط برقرار کند. این برای او سخت تر از اینکه با عده خاصی ارتباط مستقیم برقرار کند و از طریق آنها با دیگران سخن بگوید , نبوده و نیست.
اما در عمل چنین نکرده و میبینیم که نوعا افراد ارتباط طرفینی با خداوند ندارند؛
البته هر کس میتواند با خدای خود سخن گوید و با او مناجات نماید و او هم سخن همه را میشنود و احتیاج به واسطهای در اینجا نیست؛
اما اینکه انسانها از #خواست خدا و #رضا و #سخط او آگاه شوند(*) این چیزی نیست که برای نوع آنها بدون واسطه انجام شده باشد.
🔸لازمه #منزه بودن خدا از صفات مخلوقات ، این است که هر کس خود بخواهد نمیتواند ارتباط طرفینی با خدای سبحان برقرار کند.
چنین ارتباطی از جانب انسان با خدا برقرار نمیشود، و این #فقط خدای متعال است که با هر کس بخواهد این گونه رابطهای برقرار میکند و در صورت لزوم او را «سفیر» و «مُعَبِّر» از جانب خود در میان مردم قرار میدهد.
پس راه چنین ارتباطی از طرف ما با خدای متعال بسته است. این خداست که با هر کس بخواهد چنین ارتباطی برقرار میسازد و نشانههایی هم برای این ارتباط قرار میدهد تا هر کس بتواند تشخیص دهد اینچنین ارتباطی را خدا با چه کسانی برقرار کرده است.
🔚 این نشانه ها همان معجزاتی است که به دست پیامبران و ائمه علیهم السلام ظاهر میشود.
و لازمه داشتن چنین منصبی از طرف خداوند اینست که آن انسان برگزیده به وسیله خالق خود تأیید شود و خود از مسیر رضای الهی خارج نشود؛ زیرا شأن سفارت و معبر بودن از جانب خدا ، اقتضا میکند که #عمل و #قول او برای دیگران #حجت باشد.
و اگر مردم احتمال خطا و اشتباه را درباره او بدهند ، دیگر به هیچ سخنی که او از طرف خدا میگوید اعتماد نمیکنند. و این موجب نقض غرض الهی از ارسال رسل و بعث انبیاست.
🔚 بنابراین داشتن علم و حکمت الهی که اشتباه در آن راه ندارد و نیز برخوردار بودن از کمال #عصمت یعنی حفظ و صیانت الهی، لازمهٔ عنوان سفیر و معبر از جانب خداست.
(*) در مستقلات عقلیه خدا به طور تکوینی با افراد عاقل ارتباط برقرار کرده و حجت را بر ایشان تمام نموده است. بنابراین در مواردی مانند آنکه حُسن و قبح چیزی ذاتیِ آن است شخص عاقل از طریق عقل یا رسول باطنی میداند خدا از او چه خواسته است.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎