#معجزات_الائمه (۲۱۸)
#گسترش_تشیع (۹۶)
#توسل (۳۰۴)
✅ عنایت حضرت جوادالائمه علیه السلام به یکی از شیعیان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
مرحوم سیدمحمدضیاءآبادی مینویسد:
این قصه را مرحوم علامه مجلسی (رضواناللهتعالیعلیه) نقل کردهاند که:
➖ مردی به نام علی بن خالد که زیدی مذهب بود و پس از امامت امام سجاد (علیهالسلام) به امامت #زید_بن_علی ، فرزند آن حضرت معتقد شد و به امامت امام باقر (علیهالسلام) و امامان پس از آن حضرت اعتقاد نداشت گفته است : روزی شنیدم مردی را از شام دستگیر کرده و بر گردنش زنجیر نهاده، به عراق آورده و زندانش کردهاند (به اتهام اینکه ادعای نبوت کرده است) من تعجب کردم و خواستم او را از نزدیک ببینم که چگونه آدمی است.
➖ رفتم با زندانبانها رابطهای برقرار کردم تا ترتیب ملاقاتم را با او دادند.
وقتی رفتم و او را دیدم و صحبت کردم، او را آدم عاقل و فهمیدهای یافتم و دیدم معقول نیست او ادعای نبوت کرده باشد. پرسیدم: مطلب چه بوده که شما را متهم کردهاند؟ گفت: اصل جریان این است که من در شام، در جایی معروف به رأس الحسین، مدتها مشغول عبادت بودم تا یک روز دیدم مرد بزرگواری نزد من آمد و گفت: برخیز و همراه من بیا، من نیز مانند کسی که مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم.
چند قدمی که رفتیم با کمال تعجب دیدم در مسجد کوفه هستم ! از من پرسید: اینجا را میشناسی؟
گفتم: بله ؛ اینجا مسجد کوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم.
بعد حرکت کرد و من هم دنبالش رفتم، چند قدم که رفتیم؛ دیدم در مسجد مدینه هستم، فرمود: اینجا را میشناسی؟
گفتم: بله ، اینجا مسجد مدینه است.
آنجا هم مشغول نماز و زیارت شد ، من هم نماز خواندم و زیارت کردم.بعد از چند قدمی که رفتیم، دیدم در مکه و مسجد الحرام هستم، طواف بیت کردیم و نماز خواندیم.
بعد از چند لحظه دیدم در جای اول خودم؛ یعنی در شام و رأس الحسین (علیهالسلام) هستم.
➖ خیلی تعجب کردم که این چه سِیری بود! ناگهان او هم از چشم من غایب شد.
تا یک سال از این جریان گذشت و سال دیگر باز در همان مکان، همان شخص نزد من آمد و به من گفت: برخیز و با من باید؛ باز همان برنامهی سال قبل تکرار شد.
➖ وقتی که به موضع خود در شام برگشتم. و او خواست از من جدا شود ، قسمش دادم که تو را به حق آن کسی که این قدرت را به تو داده است، خود را معرفی کن.
تأملی کرد و فرمود:
من محمد بن علی بن موسی الرضا هستم.
فهمیدم که حضرت امام جواد (علیهالسلام) است. این مطلب گذشت و مردم با خبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزیر رسید.
محمد بن عبدالملک زیات، وزیر خلیفهی عباسی، آدم جباری بود و با آل علی (علیهالسلام) هم دشمنی داشت.
او دستور داد مرا بردند و بدون مقدمه زنجیر بر گردنم نهادند و متهمم کردند که ادعای نبوت کردهام، تا اینکه مرا اینجا آورده و زندانم کردهاند.
➖ علی بن خالد گوید: من خیلی دلم به حال او سوخت که چنین مرد بزرگوار و محترمی را اینگونه گرفتارش کردهاند.
گفتم: مایل هستید گزارش حال شما را به وزیر بدهم؟ شاید برای او اشتباه شده باشد.
گفت: مانعی نیست. من برای وزیر نامهای نوشتم که حال او چنین است و ادعای نبوت نکرده و متهمش کردهاند؛ و امیدوار بودم که آزادش کنند ولی پس از مدتی جواب آمد، دیدم زیر آن نامه نوشته است:
به او بگو همان کسی که تو را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او بیاید و تو را از زندان بیرون بیاورد!
دیدم مطلب را به مسخره گرفته و کینهتوزانه برخورد کرده است.
➖ خیلی متأسف شدم و تصمیم گرفتم بروم و دوباره او را ببینم و دلداریش بدهم و بگویم فعلاً چارهای نیست، صبر کن تا شاید فرجی حاصل شود.
وقتی که به زندان رفتم دیدم غوغا و ازدحام عجیبی در اطراف زندان برپاست. پاسبانها و زندانبانها شدیداً مضطربند و این سمت و آن سمت میروند و سخت ناراحتند.
پرسیدم: چه شده است؟!
گفتند: آن مرد شامی که ادعای نبوت کرده و محبوس بود مفقود شده است.
با اینکه درهای زندان بسته بوده هیچ معلوم نیست چه شده؟ آیا به زمین فرو رفته یا به آسمان صعود کرده؟! نفهمیدیم
➖ من با خود گفتم: بله، همان کسی که او را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او را نجاتش داده است.
➖ همین علی بن خالد، راوی جریان؛ گفته است: من اول زیدی مذهب بودم ؛ آن روز مستبصر (آگاه به حقیقت شدن) شدم و حقیقت را فهمیدم و به امامت امام جواد (علیهالسلام) و دیگر امامان (علیهمالسلام) معتقد شدم.
📚 منابع:
۱. بحارالأنوار، ج۵۰، ص۳۸
۲. امام جواد (علیهالسلام) دردانه هدایت، آیتالله ضیاءآبادی، ص۱۷
➖➖➖➖
@borrhan
#گسترش_تشیع (۹۶)
#توسل (۳۰۴)
✅ عنایت حضرت جوادالائمه علیه السلام به یکی از شیعیان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
مرحوم سیدمحمدضیاءآبادی مینویسد:
این قصه را مرحوم علامه مجلسی (رضواناللهتعالیعلیه) نقل کردهاند که:
➖ مردی به نام علی بن خالد که زیدی مذهب بود و پس از امامت امام سجاد (علیهالسلام) به امامت #زید_بن_علی ، فرزند آن حضرت معتقد شد و به امامت امام باقر (علیهالسلام) و امامان پس از آن حضرت اعتقاد نداشت گفته است : روزی شنیدم مردی را از شام دستگیر کرده و بر گردنش زنجیر نهاده، به عراق آورده و زندانش کردهاند (به اتهام اینکه ادعای نبوت کرده است) من تعجب کردم و خواستم او را از نزدیک ببینم که چگونه آدمی است.
➖ رفتم با زندانبانها رابطهای برقرار کردم تا ترتیب ملاقاتم را با او دادند.
وقتی رفتم و او را دیدم و صحبت کردم، او را آدم عاقل و فهمیدهای یافتم و دیدم معقول نیست او ادعای نبوت کرده باشد. پرسیدم: مطلب چه بوده که شما را متهم کردهاند؟ گفت: اصل جریان این است که من در شام، در جایی معروف به رأس الحسین، مدتها مشغول عبادت بودم تا یک روز دیدم مرد بزرگواری نزد من آمد و گفت: برخیز و همراه من بیا، من نیز مانند کسی که مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم.
چند قدمی که رفتیم با کمال تعجب دیدم در مسجد کوفه هستم ! از من پرسید: اینجا را میشناسی؟
گفتم: بله ؛ اینجا مسجد کوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم.
بعد حرکت کرد و من هم دنبالش رفتم، چند قدم که رفتیم؛ دیدم در مسجد مدینه هستم، فرمود: اینجا را میشناسی؟
گفتم: بله ، اینجا مسجد مدینه است.
آنجا هم مشغول نماز و زیارت شد ، من هم نماز خواندم و زیارت کردم.بعد از چند قدمی که رفتیم، دیدم در مکه و مسجد الحرام هستم، طواف بیت کردیم و نماز خواندیم.
بعد از چند لحظه دیدم در جای اول خودم؛ یعنی در شام و رأس الحسین (علیهالسلام) هستم.
➖ خیلی تعجب کردم که این چه سِیری بود! ناگهان او هم از چشم من غایب شد.
تا یک سال از این جریان گذشت و سال دیگر باز در همان مکان، همان شخص نزد من آمد و به من گفت: برخیز و با من باید؛ باز همان برنامهی سال قبل تکرار شد.
➖ وقتی که به موضع خود در شام برگشتم. و او خواست از من جدا شود ، قسمش دادم که تو را به حق آن کسی که این قدرت را به تو داده است، خود را معرفی کن.
تأملی کرد و فرمود:
من محمد بن علی بن موسی الرضا هستم.
فهمیدم که حضرت امام جواد (علیهالسلام) است. این مطلب گذشت و مردم با خبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزیر رسید.
محمد بن عبدالملک زیات، وزیر خلیفهی عباسی، آدم جباری بود و با آل علی (علیهالسلام) هم دشمنی داشت.
او دستور داد مرا بردند و بدون مقدمه زنجیر بر گردنم نهادند و متهمم کردند که ادعای نبوت کردهام، تا اینکه مرا اینجا آورده و زندانم کردهاند.
➖ علی بن خالد گوید: من خیلی دلم به حال او سوخت که چنین مرد بزرگوار و محترمی را اینگونه گرفتارش کردهاند.
گفتم: مایل هستید گزارش حال شما را به وزیر بدهم؟ شاید برای او اشتباه شده باشد.
گفت: مانعی نیست. من برای وزیر نامهای نوشتم که حال او چنین است و ادعای نبوت نکرده و متهمش کردهاند؛ و امیدوار بودم که آزادش کنند ولی پس از مدتی جواب آمد، دیدم زیر آن نامه نوشته است:
به او بگو همان کسی که تو را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او بیاید و تو را از زندان بیرون بیاورد!
دیدم مطلب را به مسخره گرفته و کینهتوزانه برخورد کرده است.
➖ خیلی متأسف شدم و تصمیم گرفتم بروم و دوباره او را ببینم و دلداریش بدهم و بگویم فعلاً چارهای نیست، صبر کن تا شاید فرجی حاصل شود.
وقتی که به زندان رفتم دیدم غوغا و ازدحام عجیبی در اطراف زندان برپاست. پاسبانها و زندانبانها شدیداً مضطربند و این سمت و آن سمت میروند و سخت ناراحتند.
پرسیدم: چه شده است؟!
گفتند: آن مرد شامی که ادعای نبوت کرده و محبوس بود مفقود شده است.
با اینکه درهای زندان بسته بوده هیچ معلوم نیست چه شده؟ آیا به زمین فرو رفته یا به آسمان صعود کرده؟! نفهمیدیم
➖ من با خود گفتم: بله، همان کسی که او را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است، هم او را نجاتش داده است.
➖ همین علی بن خالد، راوی جریان؛ گفته است: من اول زیدی مذهب بودم ؛ آن روز مستبصر (آگاه به حقیقت شدن) شدم و حقیقت را فهمیدم و به امامت امام جواد (علیهالسلام) و دیگر امامان (علیهمالسلام) معتقد شدم.
📚 منابع:
۱. بحارالأنوار، ج۵۰، ص۳۸
۲. امام جواد (علیهالسلام) دردانه هدایت، آیتالله ضیاءآبادی، ص۱۷
➖➖➖➖
@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فایل pdf مقاله اعجاز رسول الله (ص) و فضیلت خاص امیرالمومنین (ع) در جنگ خیبر - به قلم استاد حسین مرادیانی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8740
💠 محتوا : آیا میتوان در گزارشات تاریخی مربوط به زندگانی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) #معجزات دیگری غیر از قرآن کریم را اثبات کرد به گونه ای که برای غیر مسلمین هم قابل استناد باشد؟ در این بررسی ابتدا به بیان مقدماتی در این راستا پرداخته شده و سپس به عنوان نمونه ، معجزه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در جنگ #خیبر از جهت تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. واقعه ای که مشتمل بر یکی از فضایل خاص امیرالمومنین (علیهالسلام) نیز هست.
+ آرشیو برهان نیز به مناسبت سالروز فتح خیبر به روز رسانی شد←اینجا→ و ←اینجا→
https://t.me/borrhanlibrary/8740
💠 محتوا : آیا میتوان در گزارشات تاریخی مربوط به زندگانی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) #معجزات دیگری غیر از قرآن کریم را اثبات کرد به گونه ای که برای غیر مسلمین هم قابل استناد باشد؟ در این بررسی ابتدا به بیان مقدماتی در این راستا پرداخته شده و سپس به عنوان نمونه ، معجزه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در جنگ #خیبر از جهت تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. واقعه ای که مشتمل بر یکی از فضایل خاص امیرالمومنین (علیهالسلام) نیز هست.
+ آرشیو برهان نیز به مناسبت سالروز فتح خیبر به روز رسانی شد←اینجا→ و ←اینجا→
🔸از جناب سلمان روایت است که: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مدینه شد به خانۀ ابوایوب انصاری رفتند، و در خانۀ او به غیر از یک بزغاله و یک صاع گندم چیزی نبود، پس بزغاله را برای آن حضرت بریان کردند و گندم را نان کردند و نزد حضرت آوردند، و حضرت فرمودند: در میان مردم ندا کنند که: هرکه طعام میخواهد بیاید به خانۀ ابوایوب. پس ابوایوب ندا میکرد و مردم میدویدند و میآمدند مانند سیلاب تا خانه پر شد و همه خوردند و سیر شدند و طعام کم نشد! پس حضرت فرمودند: استخوانها را جمع کنید و در میان پوست بزغاله کنید و سپس حضرت فرمود: برخیز به اذن خدا، پس بزغاله زنده شد و ایستاد و مردم صدا به گفتن شهادتین بلند کردند.»
📘منتهى الآمال، في تواريخ النبي والآل، ج۱، ص۹۷
📗مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۱، ص۱۷۴
📔الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، ص۱۱۸
📕بحار الأنوار، ج۱۸، ص۲۰
#معجزات (۲۲۰)
#هجرت (۲۶)
@borrhan
📘منتهى الآمال، في تواريخ النبي والآل، ج۱، ص۹۷
📗مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج۱، ص۱۷۴
📔الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، ص۱۱۸
📕بحار الأنوار، ج۱۸، ص۲۰
#معجزات (۲۲۰)
#هجرت (۲۶)
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔸از جناب سلمان روایت است که: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مدینه شد به خانۀ ابوایوب انصاری رفتند، و در خانۀ او به غیر از یک بزغاله و یک صاع گندم چیزی نبود، پس بزغاله را برای آن حضرت بریان کردند و گندم را نان کردند و نزد حضرت آوردند، و حضرت فرمودند:…
ابوصلاح حلبی در ذکر معجرات حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله مینویسد:
«اما معجزات رسول خدا صلی الله علیه واله به غیر از قرآن بسیار است از جمله:
شق القمر، بازگرداندن خورشید، و جاری شدن آب از انگشتان، صحبت کردن درخت، تسبیح گفتن سنگ ریزه در دستان حضرت، سخن گفتن گرک با حضرت، شکایت کردن شتر به حضرت، زنده کردن گوسفند، سیر کردن بسیاری از مردم با غذای بسیار کم و معجزات دیگر....»
📗الكافي للحلبي، ص٧۵
#معجزات (۲۲۱)
#رد_الشمس (۲۱)
@borrhan
«اما معجزات رسول خدا صلی الله علیه واله به غیر از قرآن بسیار است از جمله:
شق القمر، بازگرداندن خورشید، و جاری شدن آب از انگشتان، صحبت کردن درخت، تسبیح گفتن سنگ ریزه در دستان حضرت، سخن گفتن گرک با حضرت، شکایت کردن شتر به حضرت، زنده کردن گوسفند، سیر کردن بسیاری از مردم با غذای بسیار کم و معجزات دیگر....»
📗الكافي للحلبي، ص٧۵
#معجزات (۲۲۱)
#رد_الشمس (۲۱)
@borrhan
#نرجس (۱۹)
#منجی (۳۵۹)
#نقد_مسیحیت (۱۰۱)
🔻آشنایی اجمالی با جدّ مادری امام عصر ارواحنا فداه ؛ جناب شمعون الصفا
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍ شمعونِ کیفا (شمعون الصفا) وصی حضرت عیسی که با لقب یونانی #پطرس شهرت دارد.
و مسیحیان او را پطرس مقدس نیز مینامند، نياى مادرى حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها است.
لقب جناب شمعون در زبان آرامی «کیفا» و در یونانی «پطرس» بود که در عربی به صورت «الصفا» گفته میشود.
🟩 بنابر روایات معصومین علیهمالسلام از جمله در کتاب سلیم بن قیس ، ص ۲۵۲ _ ۲۵۴ :
«بهترین حواری عیسی علیهالسلام که وصی او بود و علوم و کتب و حکمت عیسی علیه
السلام به او سپرده شده بود ، جناب شمعون پطرس بوده است. و بشارت به آمدن
احمد (صلیالله علیه و آله) از نسل اسماعیل نبی و ... و انجیل را تدوین کرده است.»
🟩 مسیح بنابر انجیل یوحنا ، باب ۲۱ : بند ۱۵ و ۱۶ ، شمعون پطرس را شبان امت (پس از خودش) معرفی کرد. و او نیز به همراه یارانش ، نهضت عیسوی را با موفقیت گسترش داده با آیات و براهین خود در قلب دوست و دشمن ، جایگاه یافتند. (رجوع شود به اعمال رسولان ، باب ۵ : بند ۱۲ _ ۱۶ و باب ۶ : بند ۷ / سوره صف ،آیه ١۴، هم به غلبه شاگردان مسیح اشاره کرده است.)
🔸جالب آنکه از شمعون پطرس (شمعون الصفا) که در متون مسیحی و اسلامی به عنوان رئیس حواریون و جانشین عیسی (علیهالسلام) یاد شده ، با وجود تحریفات کتب مقدس ، شواهدی وجود دارد که ایشان نگاه متفاوتی درباره الوهیت حضرت مسیح علیهالسلام و واقعه تصلیب داشته است!
1⃣ حضرت شمعون پطرس (وصی و حواری عیسی علیه السلام) بنابر کتاب اعمال رسولان ، باب ۲ : بند ۲۲ برای معرفی عیسی (علیهالسلام) چنین میگوید :
«... عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات و عجایب و آیاتی که به دست او در میان شما ظاهر ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.»
✅🔚 بنابر این تصریحات ، حضرت عیسی مقام الوهیت نداشته اند. بلکه تمام کمالات و #معجزات ایشان نیز به اراده و اذن الهی بوده اند. این معجزات نیز مانند معجزات پیامبران دلیل نبوت ایشان بوده است. نه الوهیت و ...
2⃣ در رساله ای آپوکریفایی و منسوب به پطرس میبینیم که مصلوب شدن عیسی را منکر میشود...(تصویر الحاقی)
- همچنین بنابر متن انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۰ ، هنگامی که دستهای مسلح برای دستگیری مسیح به محل سکونت ایشان و حواریون حمله کردند ، جناب شمعون پطرس (حواری و وصی عیسی) با مهاجمین درگیر شده و یکی از ایشان را زخمی میکند. اما در همین باب (انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۵ _ ۲۷) میبینیم که پطرس در همان شب و اندکی بعد از درگیری اش ، نسبت خود با شخص دستگیر شده را انکار میکند!! یعنی خود را حواری آن شخصی که بازداشت و محاکمه شده بود نمیداند!
💠 سوال مهم: شخصی که از جان خود گذشته و برای حمایت از پیامبرش با یک دسته سرباز مسلح درگیر میشود ، چگونه ممکن است اندکی بعد(و در برابر کسانی که او را دیده اند.) شاگردی خود نسبت به مسیح را انکار کند؟!! این تناقض متن انجیل چگونه قابل توجیه است؟
✅🔚 مگر اینکه گفته شود : جناب پطرس فهمیده بود شخصی که دستگیر شده ، در واقع مسیح نیست بلکه فقط به شباهت او در آمده است! پس شاگردی خود نسبت به او را انکار میکند. ولی بعد ها انجیل نویسان این را به عنوان ترس و دروغ ایشان تحلیل کردهاند.
- در انجیل متی، باب ۱۶: بند ۱۷ _ ۲۰ نیز میبینیم که حضرت عیسی، شمعون را به عنوان سنگ زیر بنای کلیسای خود معرفی میکند که کلید های ورود به ملکوت در دستان اوست. و دارای مقام معنوی والایی در زمین و آسمان است؛
💠اما بلافاصله (در بند ۲۱ _ ۲۳) آمده است که عیسی درباره مصلوب شدن خودش #پیشگویی کرد ولی این پیشگویی برای شمعون سنگین آمد و وقوع آن را منکر شد. در اینجا مسیح، او را شیطانی معرفی میکند که افکار بشری دارد و مانع خیر میشود...!
←←در اینجا تناقض بزرگی وجود دارد. در صدر متن، پطرس صخره زیر بنای کلیسا و واسطه رسیدن به ملکوت است اما بلافاصله تبدیل به شیطانی با افکار زمینی می شود!
✅🔚این تناقضات در پس زمینه خود واقعیتی را پنهان کرده است. جاعل این داستان میخواهد القاء کند که تصلیب مسیح به قدری محوری است که حتی پطرس هم اگر دیدگاه دیگری داشته باشد، مسیح با او مسامحه نمیکند!
➖➖➖➖
@borrhan
@hekmatenabavi
#منجی (۳۵۹)
#نقد_مسیحیت (۱۰۱)
🔻آشنایی اجمالی با جدّ مادری امام عصر ارواحنا فداه ؛ جناب شمعون الصفا
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍ شمعونِ کیفا (شمعون الصفا) وصی حضرت عیسی که با لقب یونانی #پطرس شهرت دارد.
و مسیحیان او را پطرس مقدس نیز مینامند، نياى مادرى حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها است.
لقب جناب شمعون در زبان آرامی «کیفا» و در یونانی «پطرس» بود که در عربی به صورت «الصفا» گفته میشود.
🟩 بنابر روایات معصومین علیهمالسلام از جمله در کتاب سلیم بن قیس ، ص ۲۵۲ _ ۲۵۴ :
«بهترین حواری عیسی علیهالسلام که وصی او بود و علوم و کتب و حکمت عیسی علیه
السلام به او سپرده شده بود ، جناب شمعون پطرس بوده است. و بشارت به آمدن
احمد (صلیالله علیه و آله) از نسل اسماعیل نبی و ... و انجیل را تدوین کرده است.»
🟩 مسیح بنابر انجیل یوحنا ، باب ۲۱ : بند ۱۵ و ۱۶ ، شمعون پطرس را شبان امت (پس از خودش) معرفی کرد. و او نیز به همراه یارانش ، نهضت عیسوی را با موفقیت گسترش داده با آیات و براهین خود در قلب دوست و دشمن ، جایگاه یافتند. (رجوع شود به اعمال رسولان ، باب ۵ : بند ۱۲ _ ۱۶ و باب ۶ : بند ۷ / سوره صف ،آیه ١۴، هم به غلبه شاگردان مسیح اشاره کرده است.)
🔸جالب آنکه از شمعون پطرس (شمعون الصفا) که در متون مسیحی و اسلامی به عنوان رئیس حواریون و جانشین عیسی (علیهالسلام) یاد شده ، با وجود تحریفات کتب مقدس ، شواهدی وجود دارد که ایشان نگاه متفاوتی درباره الوهیت حضرت مسیح علیهالسلام و واقعه تصلیب داشته است!
1⃣ حضرت شمعون پطرس (وصی و حواری عیسی علیه السلام) بنابر کتاب اعمال رسولان ، باب ۲ : بند ۲۲ برای معرفی عیسی (علیهالسلام) چنین میگوید :
«... عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات و عجایب و آیاتی که به دست او در میان شما ظاهر ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.»
✅🔚 بنابر این تصریحات ، حضرت عیسی مقام الوهیت نداشته اند. بلکه تمام کمالات و #معجزات ایشان نیز به اراده و اذن الهی بوده اند. این معجزات نیز مانند معجزات پیامبران دلیل نبوت ایشان بوده است. نه الوهیت و ...
2⃣ در رساله ای آپوکریفایی و منسوب به پطرس میبینیم که مصلوب شدن عیسی را منکر میشود...(تصویر الحاقی)
- همچنین بنابر متن انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۰ ، هنگامی که دستهای مسلح برای دستگیری مسیح به محل سکونت ایشان و حواریون حمله کردند ، جناب شمعون پطرس (حواری و وصی عیسی) با مهاجمین درگیر شده و یکی از ایشان را زخمی میکند. اما در همین باب (انجیل یوحنا ، باب ۱۸ : بند ۱۵ _ ۲۷) میبینیم که پطرس در همان شب و اندکی بعد از درگیری اش ، نسبت خود با شخص دستگیر شده را انکار میکند!! یعنی خود را حواری آن شخصی که بازداشت و محاکمه شده بود نمیداند!
💠 سوال مهم: شخصی که از جان خود گذشته و برای حمایت از پیامبرش با یک دسته سرباز مسلح درگیر میشود ، چگونه ممکن است اندکی بعد(و در برابر کسانی که او را دیده اند.) شاگردی خود نسبت به مسیح را انکار کند؟!! این تناقض متن انجیل چگونه قابل توجیه است؟
✅🔚 مگر اینکه گفته شود : جناب پطرس فهمیده بود شخصی که دستگیر شده ، در واقع مسیح نیست بلکه فقط به شباهت او در آمده است! پس شاگردی خود نسبت به او را انکار میکند. ولی بعد ها انجیل نویسان این را به عنوان ترس و دروغ ایشان تحلیل کردهاند.
- در انجیل متی، باب ۱۶: بند ۱۷ _ ۲۰ نیز میبینیم که حضرت عیسی، شمعون را به عنوان سنگ زیر بنای کلیسای خود معرفی میکند که کلید های ورود به ملکوت در دستان اوست. و دارای مقام معنوی والایی در زمین و آسمان است؛
💠اما بلافاصله (در بند ۲۱ _ ۲۳) آمده است که عیسی درباره مصلوب شدن خودش #پیشگویی کرد ولی این پیشگویی برای شمعون سنگین آمد و وقوع آن را منکر شد. در اینجا مسیح، او را شیطانی معرفی میکند که افکار بشری دارد و مانع خیر میشود...!
←←در اینجا تناقض بزرگی وجود دارد. در صدر متن، پطرس صخره زیر بنای کلیسا و واسطه رسیدن به ملکوت است اما بلافاصله تبدیل به شیطانی با افکار زمینی می شود!
✅🔚این تناقضات در پس زمینه خود واقعیتی را پنهان کرده است. جاعل این داستان میخواهد القاء کند که تصلیب مسیح به قدری محوری است که حتی پطرس هم اگر دیدگاه دیگری داشته باشد، مسیح با او مسامحه نمیکند!
➖➖➖➖
@borrhan
@hekmatenabavi
[ کانال برهان ]
🔻امام عصر ارواحنافداه صاحب معجزات انبیاء ✍️ امام باقر صلوات الله علیه فرمود: هنگامی که حضرت قائم علیه السلام ظهور نماید، با پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی علیهما السلام ظهور خواهد کرد. سپس به منادی خود دستور میدهد و…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
🔻 چه اموراتی در #شب_قدر به امام عصر عجّل الله فرجه القاء میشود؟ راوی گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که معنای این آیه چیست: «فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ _ در آن شب هر امر حکیمانهای تقسیم میگردد. دخان/۴». حضرت فرمودند: این همان شب قدر…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM