[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.94K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#باید_بدانیم!

❗️ریشه اختلافات عمر بن الخطاب و #خالد_بن_ولید

👈 مطالب کمتر شنیده‌ای به مناسبت روزهای مرگ #خالد_بن_ولید

▪️

باید بدانیم وضع پدر و شخص عمر بن خطاب در جاهلیت بسیار بد بود؛
به گونه‌ای که به تصریح والی و استاندار او در مصر یعنی #عمروعاص ، از فرط فقر، عبای مندرس آن دو، تا بالای ران آن ها را نیز نمی‌پوشانید و بر گردن آنان کیسه‌ای از خرما آویزان بود که می‌فروختند.(۱)

در جاهلیت ، شغل اصلی‌اش ، دلالی برای فروش الاغ و شتر بود. وی با فریاد کردن و دست زدن در بازار ، توجه مشتریان را جلب می‌کرد و بین مشتری و خریدار در رفت و آمد بود.(۲)

جالب است بدانید عمر قبل از آن مدتی را به عنوان نوکر و خدمتکار ولید بن مغیره مخزومی (پدر خالد) خدمت میکرد؛(۳)

در طی مدت خدمت، یک بار سعی داشت پسر ارباب خود - عماره - را که به زیبایی چهره شهره بود (۴) بکُشد❗️
به ظاهر این ماجرا در سفری که او به عنوان اجیر و خدمتکار همراه خالد پسر ولید بود اتفاق افتاده است.
می گویند در سفر شام عمَر همراه فرزندان ولید بود که کدورت پیش آمده میان آنان سبب شد که عمر قصد جان عماره بنماید.
شاید تمایلات افراطی جنسی عمربن خطاب در طول سفر و تقاضای دور از ادب وی برای ارتباط با عماره شروع این اختلاف بوده باشد.
در همین ماجرا خالد بن ولید برادر عماره با عمر درگیر می‌شود.
همین مساله سبب کدورت شدید بین خاندان ولید - از جمله برادر عماره بن ولید بن مغیره، خالد بن ولید بن مغیره - با شخص عمر در طول زندگی شان می‌شود.

میگویند در نوجوانی و در زمان جاهلیت (پیش از ۱۳ سال قبل از هجرت) کار این دو به نزاع کشیده و خالد ساق پای🦵 عمر را شکسته است!
در منابع این مسأله را هم از دلائل اختلاف این دو میدانند. (۵)
(📸 ردپایی از این واقعه از مدرکی دیگر پیوست می‌شود.)

ادامه ماجرا و این اختلاف به سال ها بعد، در دوران خلافت ابوبکر (سالهای ۱۱تا۱۳ھ) کشیده میشود.
خالد بن ولید که خدمات فراوانی به خلیفه اول کرده بود، همواره مورد طعن عمر قرار داشت.
عمر اصرار داشت که ابوبکر باید خالد را از ولایت بر شام و فرماندهی کل سپاه مسلمانان کنار بگذارد.
بهانه او این بود که خالد در ماجرای جنگ های رده (= جنگ با مرتدان) مسلمانان را هدف قرار داده و امثال #مالک_بن_نویره را کشته است،
عده ای را آتش زده و به شمار زیادی از زنان مسلمان تجاوز کرده است.
❗️تا آنجا که عمر با دیدن خالد در مسجد عمامه اش را لگدمال کرد و صراحتا او را تهدید کرد که می خواهد صخره بر سرش بکوبد.(۶)

از سوی دیگر ابوبکر که شیفته فتوحات خالد بود، این تقاضاها را به بهانه اینکه «خالد شمشیر خداست» رد می کرد. نهایتا با نشستن عمر بر مسند خلافت (به سال ۱۳ھ) خالد بن ولید کنار گذاشته می‌شود. (۷)

نفرت خلیفه به او به این جا ختم نمی‌شود. عمر در زمان خلافتش حدیثی را به رسول خدا و نسبت می دهد که در آن حدیث تصریح داشت در میان مسلمانان وليد نامی است که از فرعون برای امت اسلامی بدتر و خطرناک تر است و نباید هیچ کس نام فرزند خویش را ولید
(: همنام پدر خالد) بگذارد!!(۸)

متقابلا خالد و قومش نیز، عمر را حسود و کینه توز قلمداد نموده و خواهر خالد با شنیدن ماجرای دستور خلیفه به خلع خالد از مقام فرماندهی - عمر را با لقب ᐸᐸزاده‌ی حنتمه>> تحقیر می‌کند.(۹)
خالد حتی در زمان ابوبکر که نامه ای برای برگشتن سریعش به مدینه رسید، می‌دانست که نامه به تحریک عمر و از روی غرض ورزی و حسادت نوشته شده است تا فتح عراق به اسم وی نوشته نشود.(۱۰)

خالد نیز شروع به بدگویی از عمر نموده و داستان های فرار او را جنگ های دوران پیامبر و مانند #احد را که خود شاهد آن بود - با آب و تاب فراوان نقل می کرد.

در مورد اخیر داستان خالد به گونه ای نقل می شد که تلویحا نشان میداد خلیفه در آن زمان ارتباط ویژه و به قول امروزین #ستون_پنجمی با مشرکان داشته است.(۱۱)
خالد در این باره بیان می کند زمانی که محافظان تنگه أحد سنگر خویش را به بهانه جمع غنائم ترک کرده بودند، او و همراهانش از فرصت استفاده کرده و با دور زدن تپه از عقب سپاه مسلمانان وارد معرکه شدند.
آنان برای کشتن رسولخدا به تاخت به سوی حضرت می تازند. در حین حمله، خالد عمر را می بیند که در حال فرار از کوه بالا می رود و برای این که سواران پشت سر وی را نکشند،
سر اسب را کج کرده تا کسی عمر را نبیند و همه به سوی پیامبر می روند تا او را بکشند!!
روشن بود که چنین سخنان طعنه آمیزی چندان به مزاج خلیفه خشنی مانند عمر خوش نمی‌آید؛

🧐 چندی بعد خالد در شام و در شهر حِمص (: حُمص امروزین) می‌میرد تا از راستی این مَثل نشان باشد که زبان سرخ سر سبز بر باد خواهد داد؛
هستند کسانی که عمر را مسئول مرگ مرموز و نابهنگام خالد می‌دانند.(۱۲)

《1》
#احد
#تحریف

☑️ نقش ابوبکر و عمر و عثمان در غزوۂ مهم احد با محوریت بررسی منابع اهل تسنن

🔻

⚠️عمر بن خطاب می گوید :

در احد با پیامبر بیعت کرده بودیم بر اینکه کسی فرار نکند ، و هر کس از ما که فرار کند ضال و گمراه است و هر کس از ما کشته شود شهید است؛(۱)

در سال سوم هجری و در غزوه احد، فرار سه خلیفه و شمار زیادی از مسلمانان شکست سپاه اسلام را به همراه داشت.

☑️ #ابوبکر :

او از جمله فراریانی بود که در هنگام حمله مجدد کفار به سپاه اسلام از کوه بالا می‌رفتند و به سخن رسول خدا که آنان را به نام می خواندند - تا برگشته و بجنگند - توجهی نمی کردند.(۲)

قبل از آغاز جنگ ، پسر او که همراه مشرکان بود ، برای جنگ با پدرش به میدان می آید و البته ابوبکر که مرد جنگ نبود ،
با او روبرو نمی‌شود .(۳)

▪️در همین جنگ ، پس از فرار همهء صحابه غیر از امیرمومنان علی علیه السلام ، عده‌ای برای کمک به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند که از جمله آنان زنی به نام " نُسَيبه (با کنیه اُمِّ عامِر)" بود؛
به نقل از منابع اهل تسنن پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند :

💠 مقام نسیبه از فلان و فلان برتر است.

👈👈 روشن است که استفاده از لغت های "فلان و فلان" نوعی تحریف و تغییر در کلام نبوی است...(۴)
راوی حدیث تلاش داشته است که دو نام را مخفی نگه دارد 🤔.. ؛
هم چنین روشن است که آن دو نام باید کسانی باشند که پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مقام های حکومتی رسیده ، و نام بردن از آنان برای نویسنده یا راوی ، خطر سیاسی به همراه داشته باشد؛ از جمله مصداق های چنین نام‌هایی ، ابوبکر می‌تواند باشد و البته مدارکی وجود دارد که نام این دو نفر را برده‌اند و تصریح دارند که آن دو همان دو خلیفه ی اول عامه هستند.

هم چنین گروه دیگری از مورخین ، عبارت دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله را در همین غزوه ، تغییر داده اند :

📜 در مدارک آمده است که آن حضرت دو نفر را در این جنگ صدا می زدند ، در حالیکه آن دو فرار می کردند ،
این عبارت به این صورت آمده است :

❇️ أليّ يا فلان إليّ يا فلان ! أنا رَسولُ الله، فَما عرج عليه أحدٌ مِنهُما .
✴️ ای فلانی و فلانی به سوی من برگردید ! من رسول خدا هستم (و در احد شهید نشده و زنده هستم) ،
اما آن دو نفر بی توجه فرار می کردند..(۵)

👈👈 باز هم روشن است که منظور ، دو خلیفه هستند و البته برخی از علمای اهل تسنن نیز بر این امر تصریح دارند
که این "فلان و فلان" همانا ابوبکر و عمر می باشند
؛ (۶)


☑️ #عمر :

در کتب تاریخی اهل سنت ، در هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، فراریان را به اسم صدا می زند تا به میدان برگردند ،
"خالد بن ولید" - فرماندهء گروهی از مشرکان که با حمله از تنگه عقب لشکر مسلمانان شکست سختی را بر آنان تحمیل نمود - داستان فرار عمر بن خطاب
را نقل می کند.(۷)

❗️#خالد_بن_ولید ، صراحتا تصریح می‌کند که او و همراهانش فرصت کشتن عمر را در هنگام فرار او به بالای کوه داشته اند که البته خالد با کج کردن راه خود ، مانع از دیده شدن عمرِ در حال فرار ، توسط همراهانش می شود تا او سالم بماند و گروه تحت فرمان خالد برای کشتن پیامبر به سوی ایشان به
شدت حمله ور شدند!(۸)

❗️در همین جنگ "ضُرار" از جنگ جویان مشرکان ، فرصت مناسبی برای کشتن عمر داشت که او هم با دیدن عمر و شناسایی خلیفه در وسط معرکه،
وی را رها می کند
!(۹)

بسیاری از اندیشنمدان این قضایا را شاهدی بر روابط دوستانه و مخفی عمر با مشرکان می دانند و نقش او را همانند ستون پنجم 🕶 ، برای مشرکان قلمداد می کنند؛(۱۰)

❗️ در اواخر نبرد ، ابوسفیان پس از شکست سنگین مسلمانان ، به پای کوه آمده و با صدای بلند می پرسد
که آیا محمد کشته شد یا نه؟

کسی پاسخ او را نگفت ، تا آنکه ابوسفیان ، از عمر این سوال را پرسید و او نیز فریاد برآورد که او زنده است!

👈👈 این کار عمر در آن هنگام جز ایجاد خطر برای شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هیچ حاصلی نداشت .. ، چرا که مشرکان هدفی جز کشتن پیامبر نداشتند ؛

جان آن حضرت به سختی حفظ شده بود و با مقاومت امیرالمؤمنین علیه السلام و زخم برداشتن بدن حضرت امیر علیه السلام از هشتاد ضربه ، حضرت سالم به بالای کوه رسیده بودند ؛

در عین حال ، پیامبر دستور داده بودند کسی پاسخ ابوسفیان را ندهد ؛ و این سخن عمر جز آگاهی مشرکان از زنده بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و احتمال حملهء مجدد مشرکان نتیجهء دیگری نداشت؛(۱۱)

این پرسش و پاسخ ابوسفیان از عمر ، در حالیکه افراد زیادی در کنار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حضور داشتند ، نشانه دیگری بر نقش #ستون_پنجمی و از #جاسوسی عمر برای قریش قلمداد شده است؛


+ پیشنهاد مطالعه برای اهل تحقیق :
کتاب فلان و فلانة / بررسی ۱۰۰ روایت از کتب مخالفین که در آن از لفظ فلان و فلانة برای کتمان حقیقت استفاده شده است.
《1》