[ کانال برهان ]
#فرازی_از_تاریخ 🗓 پنجم #رجب ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور #متوکل عباسی ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔖شیخ زبان بریده
یعقوب بن اسحاق، ملقب به ابنسکیت، زادۀ شهر «دورَق» خوزستان است؛ وی بر خلاف لقبش به وقتش پرده سکوت را کنار زد...
افندی اصفهانی نقل کرده که پس از ابن اعرابی کسی عالمتر از ابن سکیت به لغت نبود
روزی #متوکل عباسی از او سوال کرد....
🔸۵رجب سالروز شهادت جناب ابن سکیت
#علمای_صالح (۸۷) #شیعه_کشی (۴۷)
@borrhan
یعقوب بن اسحاق، ملقب به ابنسکیت، زادۀ شهر «دورَق» خوزستان است؛ وی بر خلاف لقبش به وقتش پرده سکوت را کنار زد...
افندی اصفهانی نقل کرده که پس از ابن اعرابی کسی عالمتر از ابن سکیت به لغت نبود
روزی #متوکل عباسی از او سوال کرد....
🔸۵رجب سالروز شهادت جناب ابن سکیت
#علمای_صالح (۸۷) #شیعه_کشی (۴۷)
@borrhan
🟥 مشرک دانستن حضرت ابوطالب علیهالسلام ، پدر بزرگوار حضرت امیرالمومنین علیه السلام! ابن عربی در کتاب فتوحات خود میگوید:
«همه باید معتقد باشند که فرعون مومن از دنیا رفته است ، درحالیکه در یک صفحه بعد میگوید : پیامبر صلی الله علیه وسلم دستور غسل عمویش ابوطالب را داد درحالیکه او مشرک بود !»
📓فتوحات ج7 ص 477
←همچنین در کتاب فصوص الحکم که مدعی است طی یک مکاشفه، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دریافت کرده آورده است میگوید:
«اگر برای همّت، اثری بود کسی اکمل از رسول الله و اعلی و اقوی همت تر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد.
متن عربی : ولوکان للهمه أثر ولابد، لم یکن أحد أکمل من رسول الله صلی الله علیه و سلم و لا أعلی و لا أقوی همّـه منه، و ما أثَّرتْ فی إسلام أبی طالب عَمِّهِ»
📓فصوص الحکم، ص۱۳۰، انتشارات الزهراء سلام الله علیها، چاپ دوم ۱۳۷۰ هـ.ش : ر.ک: تصویر الحاقی
این درحالیست که امام صادق علیه السلام در عظمت مقام حضرت #ابوطالب علیهالسلام فرمودند:
🔸«ابوطالب همنشین پیامبران، صدّیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند!»
بحارالانوار (ط - بيروت) ، ج7، ص297
همچنین ایشان میفرماید:
🔸«اگر ایمان ابوطالب در کفّه ای از ترازو قرار گیرد و در کفـّه دیگر ایمان این مردم گذارده شود،ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.»
امام رضا علیه السلام نیز در خطاب به یکی از اصحاب خود در مورد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام این چنین فرمودند:
🔸«آگاه باش که اگر اقرار نکنی به ایمان ابوطالب علیه السلام، جایگاه و منزگاه تو در آتش جهنم خواهد بود.»
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 156
🟨 ابن عربی نیز مانند دیگر صوفیان متعصب اهل سنت روز عاشورا را روز حزن و غم و اندوه ندانسته و معتقد است روزه گرفتن در روز عاشورا استحباب دارد! وی در چندین جای کتاب خود بر این موضوع اصرار کرده و اخباری را از طریق اهل سنت در این زمینه نقل میکند.
📓الفتوحات ج9 202-233-303-309.
🟨 شیعیان را بدعت گذار معرفی کرده و مدعی است شیعیان در مکاشفه به صورت سگ و خوک دیده میشوند!
📓محاضرة الابرار و مسامرة الاخیار ج1 ص245
📓الفتوحات ج 11 ص 287
📓الفتوحات ج4 ص 280
🟨 ابن عربی افرادی از جمله : ابوبکر ، عمر بن خطاب ، #متوکل ، #عایشه ، طلحه و #حجاج_بن_یوسف و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السلام را دارای منزلت و مقامی بزرگ نزد خدا می داند و برخی از این جنایتکاران و ظالمان را دارای ولایت ظاهری و باطنی میداند!
الفتوحات ج11 ، ص 274
و....
➖➖➖➖➖
@borthan
«همه باید معتقد باشند که فرعون مومن از دنیا رفته است ، درحالیکه در یک صفحه بعد میگوید : پیامبر صلی الله علیه وسلم دستور غسل عمویش ابوطالب را داد درحالیکه او مشرک بود !»
📓فتوحات ج7 ص 477
←همچنین در کتاب فصوص الحکم که مدعی است طی یک مکاشفه، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دریافت کرده آورده است میگوید:
«اگر برای همّت، اثری بود کسی اکمل از رسول الله و اعلی و اقوی همت تر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد.
متن عربی : ولوکان للهمه أثر ولابد، لم یکن أحد أکمل من رسول الله صلی الله علیه و سلم و لا أعلی و لا أقوی همّـه منه، و ما أثَّرتْ فی إسلام أبی طالب عَمِّهِ»
📓فصوص الحکم، ص۱۳۰، انتشارات الزهراء سلام الله علیها، چاپ دوم ۱۳۷۰ هـ.ش : ر.ک: تصویر الحاقی
این درحالیست که امام صادق علیه السلام در عظمت مقام حضرت #ابوطالب علیهالسلام فرمودند:
🔸«ابوطالب همنشین پیامبران، صدّیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند!»
بحارالانوار (ط - بيروت) ، ج7، ص297
همچنین ایشان میفرماید:
🔸«اگر ایمان ابوطالب در کفّه ای از ترازو قرار گیرد و در کفـّه دیگر ایمان این مردم گذارده شود،ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.»
امام رضا علیه السلام نیز در خطاب به یکی از اصحاب خود در مورد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام این چنین فرمودند:
🔸«آگاه باش که اگر اقرار نکنی به ایمان ابوطالب علیه السلام، جایگاه و منزگاه تو در آتش جهنم خواهد بود.»
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 156
🟨 ابن عربی نیز مانند دیگر صوفیان متعصب اهل سنت روز عاشورا را روز حزن و غم و اندوه ندانسته و معتقد است روزه گرفتن در روز عاشورا استحباب دارد! وی در چندین جای کتاب خود بر این موضوع اصرار کرده و اخباری را از طریق اهل سنت در این زمینه نقل میکند.
📓الفتوحات ج9 202-233-303-309.
🟨 شیعیان را بدعت گذار معرفی کرده و مدعی است شیعیان در مکاشفه به صورت سگ و خوک دیده میشوند!
📓محاضرة الابرار و مسامرة الاخیار ج1 ص245
📓الفتوحات ج 11 ص 287
📓الفتوحات ج4 ص 280
🟨 ابن عربی افرادی از جمله : ابوبکر ، عمر بن خطاب ، #متوکل ، #عایشه ، طلحه و #حجاج_بن_یوسف و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السلام را دارای منزلت و مقامی بزرگ نزد خدا می داند و برخی از این جنایتکاران و ظالمان را دارای ولایت ظاهری و باطنی میداند!
الفتوحات ج11 ، ص 274
و....
➖➖➖➖➖
@borthan
Telegram
attach 📎
#شبهات_مهدوی (۹۰)
#پیشگویی
✅ سیر تاریخی مهدویت
🔻مهدویت اعتقاد پذیرفته شدهٔ تاریخی با استناد به ظهور مدعیان دروغینِ این منصب و ردّپای این اعتقاد در بین جامعه شیعه
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔰یکی از مباحث بسیار مهم در بحث مهدویت ، جریانات تاریخی مرتبط با مهدویت و اعتقاد به مهدی علیهالسلام است.
بنی عباس در نیمه جمادی الاول سال ۱۳۲هجری قمری به خلافت رسیدند که دولتشان ۵۲۴ سال به عنوان طولانیترین دولت جهان اسلام دوام آورد؛ و در محرم سال ۶۵۶هجری با حملهْ «هلاکوخان» مغول و قتل «مستعصم» (۶۴۰-۶۵۶ھ۔ق) آخرین خلیفهٔ عباسی به سرآمد، دورهٔ اول خلافت عباسی با خلافت ابوالعباس سفاح (۱۳۲-۱۳۶) شروع شد که تا خلافت «واثق» (۲۲۷-۲۳۲) و قبل از #متوکل (۲۳۲-۲۴۷) یعنی تقریباً مقارن حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام (۲۳۲-۲۶۰) و سالهای آغازین غیبت صغری ، طول کشیده است.
←در همین دوران ظهور محمد بن عبدالله بن الحسن به عنوان یکی از مدعیان مقام مهدویت، یکی از نقاط عطف تاریخ مهدویت است، که وجودش به عنوان یکی از مدعیان این عرصه ، اثرگذار در این اعتقاد بود؛
←و نشان میدهد که پس از گذشت صد و اندی سال از ظهور اسلام #اصل_مهدویت همچنان مورد پذیرش جامعهٔ اسلامی بود ، از همین رو مدعای مدعیان این مقام حداقل در ظاهر امر ، رساندن مردم است به وضعیت موعودی که در کتاب و سنت و در ادامه اصل نبوت و امامت ، پذیرفته شده و بدان بشارت داده شده است.←لذا در تاریخ مسلمین بعد از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله مدعیان نبوت فقط به صورت طنز یا جنون داشتهایم نه به شکل اثرگذار؛ زیرا اساساً دعوت خاتم النبیین صلیالله علیه و آله بر خلاف امامت و مهدویت که از خلافت و جانشینی رسولخدا صلیالله علیه و آله نشأت گرفت، به خاتم النبیینی شروع شد.
البته تاریخ مدعیان مهدویت بسیار طولانی است ، لیکن مشخصاً در قرن اول و نیمه اول قرن دوم این بهره برداری از خبر دادن پیغمبر صلیالله علیه و آله به ظهور مَهدی در روایات به شکلی صورت گرفته تا اعتقاد به امامت را برای معتقدان به آن به مهدویت ختم کنند.
🔖دعبل بن علی خزاعی ، قصیدهٔ تائیهٔ(*:ر.ک: تصویر الحاقی) معروفی دارد که بخشهایی از آن را که مربوط به ائمه علیهمالسلام بود در حضور امام رضا علیهالسلام بدون اشاره به مطلعش خواند ؛ از جمله این بیت ها را خواند:
مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ
وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ
#ترجمه : «مکتبهای آموزش آیات الهی که اکنون دیگر کسی در آنها این آیات را نمیخواند؛ و جایی که وحی در آن جا نازل میشد به خرابی کشیده شده و بدون سکنه مانده است.»
وی رها کردن مکتب اهل بیت علیهمالسلام در آموزش اسلام واقعی را به زبانی گویا تعبیر میکند، سپس در ادامه به بیت مورد اشاره در بحث ما میرسد:
خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ
يَقومُ عَلى اسمِ اللَّهِ والبَرَكاتِ
#ترجمه : «قیام امامی که قیامش بدون شک قطعی است و به نام خدا و یاری او با برکتهای فراوان قیام میکند، ناگزیر روی میدهد.»
✅🔚امام رضا علیهالسلام به دنبال آن میفرمایند بله این قطعی است اما زمانش تعیین نمیشود. این نشان میدهد که در فکر عموم مردمِ شیعهٔ امامیه ، عقیدهٔ به «مهدی» و «مهدویت» عقیدهٔ ثابت و مقبولی بوده است.
این مطلب را بدان جهت آوردیم تا بیان کنیم «دعبل» چند سال بعد از شهادت حضرت جوادالائمه علیهالسلام درگذشته و زمان حضرت هادی علیهالسلام و پس از آن را درک نکرده است اما در شعر خویش از وجود مقدس حضرت عسکری علیهالسلام خبر میدهد؛ آنگاه اشاره میکند آن حضرت فرزندی دارد که←نام و کنیهٔ او همانند پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله است. امام رئوف حضرت رضا علیهالسلام خبر میدهد که به طور قطعی بنا بر آن است تا امام موعود خروج کند و انواع برکتها را بر روی زمین گسترش دهد ؛ این نیز نشانهٔ مقبولیت اعتقاد به مهدویت پس از گذشت دو قرن از آغاز اسلام بوده است.
*درباره قصیدهٔ تائیه بیشتر بخوانید:
(اینجا : متن کامل و گریه شدید امام رضا علیهالسلام) - (اینجا : کتاب مرتبط)
+ پیشنهاد مطالعه
📋 فهرستی از مدعیان #جعلی مهدویت که گویای #اصل مسلم ظهور «مهدی موعود» در منظومه اعتقادی مسلمانان است؛
از قرن اول تا قرن اخیر←(اینجا)
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
@borrhan
#پیشگویی
✅ سیر تاریخی مهدویت
🔻مهدویت اعتقاد پذیرفته شدهٔ تاریخی با استناد به ظهور مدعیان دروغینِ این منصب و ردّپای این اعتقاد در بین جامعه شیعه
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔰یکی از مباحث بسیار مهم در بحث مهدویت ، جریانات تاریخی مرتبط با مهدویت و اعتقاد به مهدی علیهالسلام است.
بنی عباس در نیمه جمادی الاول سال ۱۳۲هجری قمری به خلافت رسیدند که دولتشان ۵۲۴ سال به عنوان طولانیترین دولت جهان اسلام دوام آورد؛ و در محرم سال ۶۵۶هجری با حملهْ «هلاکوخان» مغول و قتل «مستعصم» (۶۴۰-۶۵۶ھ۔ق) آخرین خلیفهٔ عباسی به سرآمد، دورهٔ اول خلافت عباسی با خلافت ابوالعباس سفاح (۱۳۲-۱۳۶) شروع شد که تا خلافت «واثق» (۲۲۷-۲۳۲) و قبل از #متوکل (۲۳۲-۲۴۷) یعنی تقریباً مقارن حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام (۲۳۲-۲۶۰) و سالهای آغازین غیبت صغری ، طول کشیده است.
←در همین دوران ظهور محمد بن عبدالله بن الحسن به عنوان یکی از مدعیان مقام مهدویت، یکی از نقاط عطف تاریخ مهدویت است، که وجودش به عنوان یکی از مدعیان این عرصه ، اثرگذار در این اعتقاد بود؛
←و نشان میدهد که پس از گذشت صد و اندی سال از ظهور اسلام #اصل_مهدویت همچنان مورد پذیرش جامعهٔ اسلامی بود ، از همین رو مدعای مدعیان این مقام حداقل در ظاهر امر ، رساندن مردم است به وضعیت موعودی که در کتاب و سنت و در ادامه اصل نبوت و امامت ، پذیرفته شده و بدان بشارت داده شده است.←لذا در تاریخ مسلمین بعد از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله مدعیان نبوت فقط به صورت طنز یا جنون داشتهایم نه به شکل اثرگذار؛ زیرا اساساً دعوت خاتم النبیین صلیالله علیه و آله بر خلاف امامت و مهدویت که از خلافت و جانشینی رسولخدا صلیالله علیه و آله نشأت گرفت، به خاتم النبیینی شروع شد.
البته تاریخ مدعیان مهدویت بسیار طولانی است ، لیکن مشخصاً در قرن اول و نیمه اول قرن دوم این بهره برداری از خبر دادن پیغمبر صلیالله علیه و آله به ظهور مَهدی در روایات به شکلی صورت گرفته تا اعتقاد به امامت را برای معتقدان به آن به مهدویت ختم کنند.
🔖دعبل بن علی خزاعی ، قصیدهٔ تائیهٔ(*:ر.ک: تصویر الحاقی) معروفی دارد که بخشهایی از آن را که مربوط به ائمه علیهمالسلام بود در حضور امام رضا علیهالسلام بدون اشاره به مطلعش خواند ؛ از جمله این بیت ها را خواند:
مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ
وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ
#ترجمه : «مکتبهای آموزش آیات الهی که اکنون دیگر کسی در آنها این آیات را نمیخواند؛ و جایی که وحی در آن جا نازل میشد به خرابی کشیده شده و بدون سکنه مانده است.»
وی رها کردن مکتب اهل بیت علیهمالسلام در آموزش اسلام واقعی را به زبانی گویا تعبیر میکند، سپس در ادامه به بیت مورد اشاره در بحث ما میرسد:
خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ
يَقومُ عَلى اسمِ اللَّهِ والبَرَكاتِ
#ترجمه : «قیام امامی که قیامش بدون شک قطعی است و به نام خدا و یاری او با برکتهای فراوان قیام میکند، ناگزیر روی میدهد.»
✅🔚امام رضا علیهالسلام به دنبال آن میفرمایند بله این قطعی است اما زمانش تعیین نمیشود. این نشان میدهد که در فکر عموم مردمِ شیعهٔ امامیه ، عقیدهٔ به «مهدی» و «مهدویت» عقیدهٔ ثابت و مقبولی بوده است.
این مطلب را بدان جهت آوردیم تا بیان کنیم «دعبل» چند سال بعد از شهادت حضرت جوادالائمه علیهالسلام درگذشته و زمان حضرت هادی علیهالسلام و پس از آن را درک نکرده است اما در شعر خویش از وجود مقدس حضرت عسکری علیهالسلام خبر میدهد؛ آنگاه اشاره میکند آن حضرت فرزندی دارد که←نام و کنیهٔ او همانند پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله است. امام رئوف حضرت رضا علیهالسلام خبر میدهد که به طور قطعی بنا بر آن است تا امام موعود خروج کند و انواع برکتها را بر روی زمین گسترش دهد ؛ این نیز نشانهٔ مقبولیت اعتقاد به مهدویت پس از گذشت دو قرن از آغاز اسلام بوده است.
*درباره قصیدهٔ تائیه بیشتر بخوانید:
(اینجا : متن کامل و گریه شدید امام رضا علیهالسلام) - (اینجا : کتاب مرتبط)
+ پیشنهاد مطالعه
📋 فهرستی از مدعیان #جعلی مهدویت که گویای #اصل مسلم ظهور «مهدی موعود» در منظومه اعتقادی مسلمانان است؛
از قرن اول تا قرن اخیر←(اینجا)
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
وقایع سالمرگ #متوکل به نقل از تقویم شیعه| استاد بندانی نیشابوری @borrhan
❗️جعل احادیث مطابق میل #متوکل عباسی!
سیوطی از علمای بزرگ اهل تسنن مینویسد:
◾️استقدم المحدثين إلى سامرا،وأجزل عطاياهم وأكرمهم، وأمرهم بأن يحدثوا بأحاديث الصفات والرؤية، وجلس أبو بكر بن أبي شيبة في جامع الرصافة، فاجتمع إليه أيضا نحو من ثلاثين ألف نفس، وجلس أخوة عثمان في جامع المنصور، فاجتمع إليه أيضا نحو من ثلاثين ألف نفس، وتوفر دعاء الخلق للمتوكل، وبالغوا في الثناء عليه والتعظيم له
#ترجمه : یکی از کارهای متوکل این بود که سی هزار نفر محدث را به سامراء آورد و اموال زیادی را خرج آنها کرد تا احادیث جعلی مطابق میلش را نقل کرده و نشر دهند!!
📚تاریخ الخلفاء، تألیف سیوطی، صفحه 408، دارصادر بیروت
✍ پینوشت: مشروعیت بخشی جعلی و توجیه ظلم ظالمین با وسیله قرار دادن دین خدا، سیاست همیشگی و ثابت خلفای جور بوده و هست!
🔖 به مناسبت فرارسیدن سوم شوال/ سالمرگ متوکل عباسی کافرترین آل عباس در سال ۲۴۷ هجری قمری ، فهرست مطالب مرتبط در «آرشیو برهان» به روز رسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/488
سیوطی از علمای بزرگ اهل تسنن مینویسد:
◾️استقدم المحدثين إلى سامرا،وأجزل عطاياهم وأكرمهم، وأمرهم بأن يحدثوا بأحاديث الصفات والرؤية، وجلس أبو بكر بن أبي شيبة في جامع الرصافة، فاجتمع إليه أيضا نحو من ثلاثين ألف نفس، وجلس أخوة عثمان في جامع المنصور، فاجتمع إليه أيضا نحو من ثلاثين ألف نفس، وتوفر دعاء الخلق للمتوكل، وبالغوا في الثناء عليه والتعظيم له
#ترجمه : یکی از کارهای متوکل این بود که سی هزار نفر محدث را به سامراء آورد و اموال زیادی را خرج آنها کرد تا احادیث جعلی مطابق میلش را نقل کرده و نشر دهند!!
📚تاریخ الخلفاء، تألیف سیوطی، صفحه 408، دارصادر بیروت
✍ پینوشت: مشروعیت بخشی جعلی و توجیه ظلم ظالمین با وسیله قرار دادن دین خدا، سیاست همیشگی و ثابت خلفای جور بوده و هست!
🔖 به مناسبت فرارسیدن سوم شوال/ سالمرگ متوکل عباسی کافرترین آل عباس در سال ۲۴۷ هجری قمری ، فهرست مطالب مرتبط در «آرشیو برهان» به روز رسانی شد↓↓↓
https://t.me/borrhan2/488
#نقد_ابن_عربی (۱۱۴)
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۷)
#متوکل (۱۳) #وحدت_وجود (۱۲۰)
✅ علامه طباطبایی و ابن عربی و متوکل
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
📝محیی الدین ابن عربی از بزرگترین صوفی های غیرفرقه ای نامدار در قرن هفتم بود که با وارد کردن نظریه وحدت وجود نوافلاطونیان به عرفان نظری، تحولی عظیم در این علم ایجاد کرد.
اما نشانه های سنّی و متعصب بودن ابن عربی و خصومت او با شیعیان در کتب او به اندازه ای است که حتی سرسخت ترین مدافعان و پیروان فکری و اعتقادی او نیز ناچار شدند به ادعای "استضعاف" روی آورند! !
علامه طباطبایی از جمله اشخاصی بودند که با وجود داشتن مشی فلسفی و عرفانی، مانند دیگر علمای شیعه، ابن عربی را انسانی سنی مذهب و متعصب و خارج از دایره عرفان میدانستند. به داستان زیر که یکی از شاگردان خاص دروس عرفانی و فلسفی ایشان نقل کرده است توجه کنید:
🔴آقای طهرانی در کتاب روح مجرد میگوید:
«روزی بحث ما با حضرت استادنا الاکرم حضرت علامه فقید طباطبایی بر سر همین موضوع به درازا انجامید چون ایشان میفرمودند:
"چه طور می شود محیی الدین(ابن عربی) را اهل طریق داسنت با وجودی که متوکل را از اولیای خدا می داند؟!"
عرض کردم: اگر ثابت شود این کلام از اوست و تحریفی در نقل او به عمل نیامده است... با فرض آنکه می دانیم او مرد منصفی! بوده است و پس از ثبوت حق انکار نمی کرده است، در این صورت باید در نظیر این نوع از مطالب، او را در زمریه "مستضعفین" به شمار آوریم؟
علامه طباطبایی لبخند منکرانه زدند و فرمودند:
"آخر محیی الدین از مستضعفین است!!!"
📔روح مجرد/ص436
➖➖➖➖➖
@borrhan
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۷)
#متوکل (۱۳) #وحدت_وجود (۱۲۰)
✅ علامه طباطبایی و ابن عربی و متوکل
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
📝محیی الدین ابن عربی از بزرگترین صوفی های غیرفرقه ای نامدار در قرن هفتم بود که با وارد کردن نظریه وحدت وجود نوافلاطونیان به عرفان نظری، تحولی عظیم در این علم ایجاد کرد.
اما نشانه های سنّی و متعصب بودن ابن عربی و خصومت او با شیعیان در کتب او به اندازه ای است که حتی سرسخت ترین مدافعان و پیروان فکری و اعتقادی او نیز ناچار شدند به ادعای "استضعاف" روی آورند! !
علامه طباطبایی از جمله اشخاصی بودند که با وجود داشتن مشی فلسفی و عرفانی، مانند دیگر علمای شیعه، ابن عربی را انسانی سنی مذهب و متعصب و خارج از دایره عرفان میدانستند. به داستان زیر که یکی از شاگردان خاص دروس عرفانی و فلسفی ایشان نقل کرده است توجه کنید:
🔴آقای طهرانی در کتاب روح مجرد میگوید:
«روزی بحث ما با حضرت استادنا الاکرم حضرت علامه فقید طباطبایی بر سر همین موضوع به درازا انجامید چون ایشان میفرمودند:
"چه طور می شود محیی الدین(ابن عربی) را اهل طریق داسنت با وجودی که متوکل را از اولیای خدا می داند؟!"
عرض کردم: اگر ثابت شود این کلام از اوست و تحریفی در نقل او به عمل نیامده است... با فرض آنکه می دانیم او مرد منصفی! بوده است و پس از ثبوت حق انکار نمی کرده است، در این صورت باید در نظیر این نوع از مطالب، او را در زمریه "مستضعفین" به شمار آوریم؟
علامه طباطبایی لبخند منکرانه زدند و فرمودند:
"آخر محیی الدین از مستضعفین است!!!"
📔روح مجرد/ص436
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#نقد_ابن_عربی (۱۱۴) #سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۷) #متوکل (۱۳) #وحدت_وجود (۱۲۰) ✅ علامه طباطبایی و ابن عربی و متوکل ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 📝محیی الدین ابن عربی از بزرگترین صوفی های غیرفرقه ای نامدار در قرن هفتم بود که با وارد کردن نظریه وحدت وجود نوافلاطونیان به عرفان…
🔹میرزا جواد آقا تهرانی پس از اشاره به مکاشفات شیطانی ابنعربی که در آنها، عُمر و ابوبکر و #متوکل و عثمان و زبیر و... را جزو رجال الله و اقطاب وخلفا ظاهری و باطنی پیامبر اکرم دیده و شیعیان را به صورت خوک معرفی میکند، میگوید:
👈آیا اَتقی النّاس در میان امت، کِه بود تا در ولایت معنوی، اولین جانشین رسول الله صلی الله علیه و آله گردد⁉️
👈آیا رسول اکرم صلی الله علیه وآله ، کِه را بیشتر از همه به تعلیم علوم و معارف الهی اختصاص داد و اَعلم در میان امت بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله کِه بود ⁉️
جواب این قبیل سوالات را از مکاشفات ابن عربی به دست آورید‼️
✴️ آری؛ ممکن است از جانب طرفداران ابن عربی، یک پاسخ خنده آوری داده شود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله، شریعت را به علی علیه السلام سپرد؛ ولی طریقت را به ابی بکر؛ از این جهت او صاحب مقام سرّ و قربت و مقام صدّیقیّت و مقام قطبیت بعد از رسول اکرم صلی الله علیه وآله گردید....
همانطور که ......
📙عارف وصوفی چه میگویند؟ ص۲۴۱و۲۴۲
#نقد_ابن_عربی (۱۱۵)
@borrhan
👈آیا اَتقی النّاس در میان امت، کِه بود تا در ولایت معنوی، اولین جانشین رسول الله صلی الله علیه و آله گردد⁉️
👈آیا رسول اکرم صلی الله علیه وآله ، کِه را بیشتر از همه به تعلیم علوم و معارف الهی اختصاص داد و اَعلم در میان امت بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله کِه بود ⁉️
جواب این قبیل سوالات را از مکاشفات ابن عربی به دست آورید‼️
✴️ آری؛ ممکن است از جانب طرفداران ابن عربی، یک پاسخ خنده آوری داده شود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله، شریعت را به علی علیه السلام سپرد؛ ولی طریقت را به ابی بکر؛ از این جهت او صاحب مقام سرّ و قربت و مقام صدّیقیّت و مقام قطبیت بعد از رسول اکرم صلی الله علیه وآله گردید....
همانطور که ......
📙عارف وصوفی چه میگویند؟ ص۲۴۱و۲۴۲
#نقد_ابن_عربی (۱۱۵)
@borrhan
#ولایت_در_تصوف (۱۲)
✅ تصوف و مساله ولایت امامان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻در دیدگاه ما پذیرش ولایت #دوازده معصوم علیهمالسلام در میان صوفیان، به تدریج منجر به استحاله هویت تشیع خواهد شد و نه تقویت آن!
🔚شاید در وهله اول از جمله فوق تعجب کنید و با خود بگویید که چطور ممکن است پذیرش ولایت معصومین و ترویج آنها توسط صوفیان، به نابودی و زوال مذهب تشیع بیانجامد؟!
این مطلب نیاز به توضیح مفصل دارد اما مختصر آنکه :
شیعیان، تنها دوازده نفر را ولی و امام و معصوم و حجت خدا و انسان کامل میدانند اما صوفیان با بحث ولایت نوعیه اکتسابیه، هزاران قطب دیگر را در کنار دوازده معصوم، ولیّ و امام لقب داده اند. تبعاً تمام این هزاران نفر نیز ولایت تشریعی و تکوینی داشته و میتوانند در جایگاه شارع، حکم دهند و با این احکام، تعریف جدید و حدود و ثغور بدیعی به مکتب خویش بدهند.
🔚هویت مذهب تشیع، با ولایت دوازده نفر گره خورده است و نه اصل بحث ولایت. ولایت هم دو بال دارد : تولی و #تبری یا نفی و اثبات. (اثبات امامان اثنی عشر و نفی امامت غیر آنها)←پس از نظر شیعیان، خلفای ثلاثه مشروعیت ندارند و غاصب هستند و هکذا اقطاب صوفیه هم شأنیت امامت را ندارند.
حال اگر دایره و دامنه ولایت را باز کنیم و هر کس و ناکس را بدان داخل کنیم، ملغمه ای میشود که محمد تقی دانش پژوه نامش را #تسنن_دوازده_امامی گذاشته و کمی قبل تر، شاه نعمت الله ولی آن را #مذهب_جامع عنوان داده است. یعنی از یک طرف وام دار مذهب اهل سنت است ؛ زیرا خلفای اهل سنت را پذیرفته و مشروع میداند و از طرف دیگر دوازده امامی است چون ولایت دوازده امام را هم قبول دارد. (اما تشیع اصیل را هم نفی کرده و آن را رفض و خروج از دین میداند.)
←صوفیان خود صاحب مذهب و مکتب جدیدی هستند که نه تشیع است و نه تسنن بلکه مخلوطی از این دو میباشد (به اضافه چاشنی هایی از ادیان و مکاتب دیگر) حال تصور کنید شیعه ای را که امام زمانش نور علی تابنده یا فلان عارف حوزوی است و در حال مدح ابوبکر و عمر و #متوکل میباشد!
ممکن است بگویید اگر صوفیان ولایت معصومین را نمیپذیرفتند امکان تغییر مذهب مردم ایران از تسنن به تشیع نبود. به فرض که چنین باشد، سخن در اتفاقات گذشته نیست. به هر صورت ایرانیان مذهب تشیع را پذیرفتند( چه با مقدمات صحیح و یا غیر صحیح) سخن در این است که امروز چه باید کرد و اکنون چه تفکراتی منجر به حفظ این حقیقت خواهد شد و چه اندیشه هایی آن را نابود خواهد کرد؟
✍ پینوشت:
❶⇜علت اینکه صوفیان ولایت اهل بیت علیهمالسلام را پذیرفتند و سلسله خویش را بدان ها رساندند، سرقت این عنوان از آنها بود.
❷⇜ما عنوان ولایت در تصوف و تشیع را مشترک لفظی میدانیم اما در نوشته فوق مسامحتاً این ولایت را به یک معنا گرفتیم.
➖➖➖➖➖
@borrhan
✅ تصوف و مساله ولایت امامان
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻در دیدگاه ما پذیرش ولایت #دوازده معصوم علیهمالسلام در میان صوفیان، به تدریج منجر به استحاله هویت تشیع خواهد شد و نه تقویت آن!
🔚شاید در وهله اول از جمله فوق تعجب کنید و با خود بگویید که چطور ممکن است پذیرش ولایت معصومین و ترویج آنها توسط صوفیان، به نابودی و زوال مذهب تشیع بیانجامد؟!
این مطلب نیاز به توضیح مفصل دارد اما مختصر آنکه :
شیعیان، تنها دوازده نفر را ولی و امام و معصوم و حجت خدا و انسان کامل میدانند اما صوفیان با بحث ولایت نوعیه اکتسابیه، هزاران قطب دیگر را در کنار دوازده معصوم، ولیّ و امام لقب داده اند. تبعاً تمام این هزاران نفر نیز ولایت تشریعی و تکوینی داشته و میتوانند در جایگاه شارع، حکم دهند و با این احکام، تعریف جدید و حدود و ثغور بدیعی به مکتب خویش بدهند.
🔚هویت مذهب تشیع، با ولایت دوازده نفر گره خورده است و نه اصل بحث ولایت. ولایت هم دو بال دارد : تولی و #تبری یا نفی و اثبات. (اثبات امامان اثنی عشر و نفی امامت غیر آنها)←پس از نظر شیعیان، خلفای ثلاثه مشروعیت ندارند و غاصب هستند و هکذا اقطاب صوفیه هم شأنیت امامت را ندارند.
حال اگر دایره و دامنه ولایت را باز کنیم و هر کس و ناکس را بدان داخل کنیم، ملغمه ای میشود که محمد تقی دانش پژوه نامش را #تسنن_دوازده_امامی گذاشته و کمی قبل تر، شاه نعمت الله ولی آن را #مذهب_جامع عنوان داده است. یعنی از یک طرف وام دار مذهب اهل سنت است ؛ زیرا خلفای اهل سنت را پذیرفته و مشروع میداند و از طرف دیگر دوازده امامی است چون ولایت دوازده امام را هم قبول دارد. (اما تشیع اصیل را هم نفی کرده و آن را رفض و خروج از دین میداند.)
←صوفیان خود صاحب مذهب و مکتب جدیدی هستند که نه تشیع است و نه تسنن بلکه مخلوطی از این دو میباشد (به اضافه چاشنی هایی از ادیان و مکاتب دیگر) حال تصور کنید شیعه ای را که امام زمانش نور علی تابنده یا فلان عارف حوزوی است و در حال مدح ابوبکر و عمر و #متوکل میباشد!
ممکن است بگویید اگر صوفیان ولایت معصومین را نمیپذیرفتند امکان تغییر مذهب مردم ایران از تسنن به تشیع نبود. به فرض که چنین باشد، سخن در اتفاقات گذشته نیست. به هر صورت ایرانیان مذهب تشیع را پذیرفتند( چه با مقدمات صحیح و یا غیر صحیح) سخن در این است که امروز چه باید کرد و اکنون چه تفکراتی منجر به حفظ این حقیقت خواهد شد و چه اندیشه هایی آن را نابود خواهد کرد؟
✍ پینوشت:
❶⇜علت اینکه صوفیان ولایت اهل بیت علیهمالسلام را پذیرفتند و سلسله خویش را بدان ها رساندند، سرقت این عنوان از آنها بود.
❷⇜ما عنوان ولایت در تصوف و تشیع را مشترک لفظی میدانیم اما در نوشته فوق مسامحتاً این ولایت را به یک معنا گرفتیم.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#توسل (۲۷۵)
#پیشگویی
✅ نذر مادر #متوکل برای امام هادی علیهالسلام و طلب شفا از امام علیهالسلام
💡علم غیب امام و نگرانی برای سلامتی فردی که بدون اجازه وارد خانهٔ امام شده بود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍ ... متوکل از وجود دُمَلی در یکی از اعضای بدنش رنج میبرد. مادرش نذر کرد، تا اگر او شفا یابد، مال زیادی به امام هادی علیهالسلام تقدیم کند. فتح بن خاقان پیشنهاد کرد خوب است فردی را در پی ابوالحسن بفرستی و از او شفا بخواهی. متوکل پذیرفت و امام را احضار کردند. حضرت طبابت نمودند و با تجویز داروهایی، عفونت دمل برطرف شد.
←آن گاه مادرش ده هزار دینار با مُهر خود برای امام فرستاد و بدین گونه نذر خود را عملی ساخت.
پس از چند روز بطحائی نزد متوکل از امام هادی علیهالسلام بدگویی کرد و گفت : ابوالحسن سلاح و اموال بسیاری دارد. متوکل سعید حاجب را مأمور کرد تا به خانه حضرت هادی علیهالسلام یورش ببرند و اموال آن حضرت را ضبط و ایشان را نزد وی حاضر کنند.
سعید گزارش بازرسی را چنین نقل میکند: «شبانه با نردبانی به بالای بام خانه ابوالحسن رفتم. نمیدانستم چگونه باید وارد خانه شوم. ناگهان امام از داخل منزل گفت: ای سعید! همان جا باش تا برایت شمعی آورند.» طولی نکشید که با روشنایی شمع وارد محل اقامت حضرت هادی علیهالسلام شدم. امام را دیدم که جبّه و کلاهی از پشم بر تن دارد و سجادهای حصیری پیش روی اوست. داخل شدم و همه جا را بازرسی کردم، چیزی نیافتم؛ تنها کیسهای را دیدم که مُهر مادر متوکل بر آن بود. به جستجو ادامه دادم و در محل سجاده، تنها شمشیری را در غلاف دیدم، و کیسهای مهمور یافتم. آنها را نزد خلیفه آوردم. مادر خلیفه که کیسه خود را دید، به متوکل گفت برای سلامتی تو نذر کرده بودم. کیسه را گشودند، چهارصد دینار در آن بود.
خلیفه بر آن کیسه زر دیگری افزود و من آن اموال و سلاح امام را بازگردانیدم و از حضرت بابت آن که بدون اجازه وارد خانهاش شده بودم عذرخواهی کردم.»
📔 کافی ج۱ صص۳۱۹-۳۲۰
🔖متن عربی
✍ پینوشت:
حجج الهی اگر بخواهند قیام بفرمایند به سبک حضرت ولی عصر علیه السلام با قدرت، خروج خواهند کرد. نه متوکل احمق که نگران سلطۀ عنکبوتی خویش است، و نه به ظاهر، شیعیان کوته بین که به هر مستمسکی میخواهند امامان ع را مبارز و ضد حکومت نشان دهند، توان درک این نکته را ندارند.
➖➖➖➖
@borrhan
#پیشگویی
✅ نذر مادر #متوکل برای امام هادی علیهالسلام و طلب شفا از امام علیهالسلام
💡علم غیب امام و نگرانی برای سلامتی فردی که بدون اجازه وارد خانهٔ امام شده بود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍ ... متوکل از وجود دُمَلی در یکی از اعضای بدنش رنج میبرد. مادرش نذر کرد، تا اگر او شفا یابد، مال زیادی به امام هادی علیهالسلام تقدیم کند. فتح بن خاقان پیشنهاد کرد خوب است فردی را در پی ابوالحسن بفرستی و از او شفا بخواهی. متوکل پذیرفت و امام را احضار کردند. حضرت طبابت نمودند و با تجویز داروهایی، عفونت دمل برطرف شد.
←آن گاه مادرش ده هزار دینار با مُهر خود برای امام فرستاد و بدین گونه نذر خود را عملی ساخت.
پس از چند روز بطحائی نزد متوکل از امام هادی علیهالسلام بدگویی کرد و گفت : ابوالحسن سلاح و اموال بسیاری دارد. متوکل سعید حاجب را مأمور کرد تا به خانه حضرت هادی علیهالسلام یورش ببرند و اموال آن حضرت را ضبط و ایشان را نزد وی حاضر کنند.
سعید گزارش بازرسی را چنین نقل میکند: «شبانه با نردبانی به بالای بام خانه ابوالحسن رفتم. نمیدانستم چگونه باید وارد خانه شوم. ناگهان امام از داخل منزل گفت: ای سعید! همان جا باش تا برایت شمعی آورند.» طولی نکشید که با روشنایی شمع وارد محل اقامت حضرت هادی علیهالسلام شدم. امام را دیدم که جبّه و کلاهی از پشم بر تن دارد و سجادهای حصیری پیش روی اوست. داخل شدم و همه جا را بازرسی کردم، چیزی نیافتم؛ تنها کیسهای را دیدم که مُهر مادر متوکل بر آن بود. به جستجو ادامه دادم و در محل سجاده، تنها شمشیری را در غلاف دیدم، و کیسهای مهمور یافتم. آنها را نزد خلیفه آوردم. مادر خلیفه که کیسه خود را دید، به متوکل گفت برای سلامتی تو نذر کرده بودم. کیسه را گشودند، چهارصد دینار در آن بود.
خلیفه بر آن کیسه زر دیگری افزود و من آن اموال و سلاح امام را بازگردانیدم و از حضرت بابت آن که بدون اجازه وارد خانهاش شده بودم عذرخواهی کردم.»
📔 کافی ج۱ صص۳۱۹-۳۲۰
🔖متن عربی
✍ پینوشت:
حجج الهی اگر بخواهند قیام بفرمایند به سبک حضرت ولی عصر علیه السلام با قدرت، خروج خواهند کرد. نه متوکل احمق که نگران سلطۀ عنکبوتی خویش است، و نه به ظاهر، شیعیان کوته بین که به هر مستمسکی میخواهند امامان ع را مبارز و ضد حکومت نشان دهند، توان درک این نکته را ندارند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
🔸دکتر محمد تیجانی سماوی / مستبصر تونسی در کتاب اهل سنت واقعی ، که در آن اثبات میکند تنها مذهب امامیه ، اهل عمل به سنت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله است ، در هنگام افشای مواردی که گویای دشمنی مخالفین شیعه با اهل بیت پیامبر خدا صلیالله علیه و آله است مینویسد:
« #متوکل عباسی لعنه الله، خلیفه ای که دستور به انهدام قبر سید الشهدا علیهالسلام را داد نزد اهل سنت ملقب به احیا کننده سنت است!»
#اهل_سنت_و_جماعت
@borrhan
« #متوکل عباسی لعنه الله، خلیفه ای که دستور به انهدام قبر سید الشهدا علیهالسلام را داد نزد اهل سنت ملقب به احیا کننده سنت است!»
#اهل_سنت_و_جماعت
@borrhan
#معجزات_الائمه
⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیهالسلام
💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله بن یحیی بن خاقان مرا بعنوان کاتب «هارون معرّی» که یکی از سران سپاه سلطان بود منصوب کرد. بدن او بسیار سفید بود حتی دستها و پاهایش، اما صورتش سیاه بود آن هم بسیار سیاه که گویا قیر بود، و در صورتش جراحتی داشت که از آن مادهای چرکین و بدبوی ترشح میکرد. پس از مدتی که با من انس گرفت از سیاهی چهرهاش پرسیدم و او از پاسخ به من سر باز زد. بعدها او به بیماری مبتلا شد که در همان بیماری از دنیا رفت. پس در کنارش نشستم و از آن امر از او پرسیدم. پس مشاهده کردم که گویا مایل است رازش نهفته بماند. پس به او ضمانت دادم که رازش را پوشیده بدارم. سپس بمن این چنین گفت که : #متوکل من و "ابراهیم دیزج" را برای شکافتن قبر حسین (علیه السّلام) و آب گشودن بروی آن مأمور نمود. هنگامی که تصمیم به خروج و حرکت به آن ناحیه را نمودم رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را در خواب مشاهده کردم که فرمودند: «با ابراهیم دیزج خارج مشو و آنچه درباره قبر حسین بشما دستور داده شده انجام مده.» هنگامی که صبح کردیم گروهی نزد من آمدند و مرا به حرکت ترغیب و تشویق نمودند پس با آنان حرکت کردم تا به کربلا رسیدیم. و آنچه را متوکل بما فرمان داده بود انجام دادیم. پس پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: «آیا بتو فرمان ندادم که با آنان خارج مشو و کردارشان را انجام مده؟! ولی قبول نکردی و آنچه انجام دادند، انجام دادی!»←آنگاه ایشان در خواب سیلی محکمی بر من نواخت و در صورتم آب دهان افکند، سپس چهرهام همانگونه که میبینی سیاه گشت و بدنم بحالت اولش باقی ماند.
🔻شیخ طوسی روایت کرده از فضل بن محمد بن عبدالحميد که : بر ابراهيم ديزج (یهودی) داخل شدم - و من همسايهاش بودم و در بيمارى كه به مرگش انجاميد از او عيادت مىكردم- پس او را در بدحالى يافتم. او بيهوش بود و پزشك بر بالينش بود. از حالش پرسيدم و ميان من و او همنشينى و انسى بود كه موجب مىشد بمن اطمينان كند و با من راحت باشد. پس حالش را از من پنهان ساخت و به من درباره پزشك اشارهاى كرد. پس پزشك اشاره او را فهميد و از حالش چيزى بدست نياورد و ندانست كه چه دوايى بنويسد تا او استفاده نمايد. پس برخاست و خارج شد و اتاق خالى گشت. سپس از حال او پرسيدم. او گفت: بخدا سوگند تو را آگاه مىنمايم و از خدا طلب بخشش مىنمايم. همانا متوكل بمن فرمان داد كه بسوى نينوا بجانب قبر حسين عليه السّلام خارج بشويم و آن را شخم زده و آثار قبر او را محو و نابود گردانیم. هنگام عصر به آن ناحيه رسيديم و همراه ما كارگران و بنّاهايى بودند كه با خود بيل و كلنگ داشتند. به نزد غلامان و يارانم آمدم تا كارگران را به ويرانى قبر و شخم زمين بگمارم، و خود را از خستگى سفر بر زمين انداختم تا بخوابم و مرا خواب در ربوده بود، كه ناگهان سر و صدايى شديد و بلند به گوش رسيد و غلامان مرا بيدار كردند. هراسان برخاستم و به غلامان گفتم: شما را چه شده است؟ گفتند: شگفتترين امر است. گفتم: آن چيست؟!!
گفتند: در محلّ قبر، گروهى ميان ما و قبر مانع شدهاند و بطرف ما تیر پرتاب مىكنند! برخاستم تا حقيقت آن امر را روشن نمايم كه آن را همانگونه كه وصف كردند يافتم و آن حادثه در اولين شب از شبهاى بيض [يعنى سيزدهم ماه] بود. سپس گفتم: شما نيز بسويشان تيراندازى كنيد. اينان تيراندازى كردند و تيرهايمان بسويمان بازگشت. پس هيچ تيرى از آنها جز بر كسى كه آن را پرتاب كرده بود فرود نيامد و او را كُشت! از اين امر هراسان و ترسان شدم و تبولرز مرا فرا گرفت. همان وقت از جانب قبر بازگشتم و خود را آماده ساختم كه متوكل مرا به قتل برساند، زیرا درباره قبر حسين (عليه السّلام) تمام آنچه را بمن گفته بود به انجام نرساند. راوی گويد به او گفتم: از آنچه از متوكل برحذرى كفايت شدى، چون متوكل اوايل ديشب كشته شد، و منتصر قاتلان او را در كشتنش يارى نمود. سپس بمن گفت: خبر قتل متوکل را شنيدهام ولى به بدنم چيزى رسيده است كه با آن اميدى به زنده ماندن ندارم. راوی گوید: اين امر در اول روز بود و ديزج روز را به شب نرسانده از دنيا رفت.
👈🏻 سپس شیخ طوسی از ابن خُشَیش و او از ابوالمفضل روایت کرده: منتصر شنيد كه پدرش متوکل، به حضرت زهرا عليها السّلام ناسزا مىگويد‼️سپس از شخصی در این باره پرسيد. او گفت: كشتن او واجب است، جز آنكه هركس پدرش را به قتل رساند عمر طولانى نخواهد داشت. منتصر گفت: پروايى ندارم چنانچه با كشتن او از خدا فرمانبردارى نمايم و عمرم طولانى نگردد. پس او را به قتل رساند و پس از او هفت ماه بیشتر زندگى نكرد.
📘 أمالی دارالثقافه، ص ۳۲۶ - ٣٢٧
(متن عربی )
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت
@borrhan
⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیهالسلام
💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت
┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄
🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله بن یحیی بن خاقان مرا بعنوان کاتب «هارون معرّی» که یکی از سران سپاه سلطان بود منصوب کرد. بدن او بسیار سفید بود حتی دستها و پاهایش، اما صورتش سیاه بود آن هم بسیار سیاه که گویا قیر بود، و در صورتش جراحتی داشت که از آن مادهای چرکین و بدبوی ترشح میکرد. پس از مدتی که با من انس گرفت از سیاهی چهرهاش پرسیدم و او از پاسخ به من سر باز زد. بعدها او به بیماری مبتلا شد که در همان بیماری از دنیا رفت. پس در کنارش نشستم و از آن امر از او پرسیدم. پس مشاهده کردم که گویا مایل است رازش نهفته بماند. پس به او ضمانت دادم که رازش را پوشیده بدارم. سپس بمن این چنین گفت که : #متوکل من و "ابراهیم دیزج" را برای شکافتن قبر حسین (علیه السّلام) و آب گشودن بروی آن مأمور نمود. هنگامی که تصمیم به خروج و حرکت به آن ناحیه را نمودم رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را در خواب مشاهده کردم که فرمودند: «با ابراهیم دیزج خارج مشو و آنچه درباره قبر حسین بشما دستور داده شده انجام مده.» هنگامی که صبح کردیم گروهی نزد من آمدند و مرا به حرکت ترغیب و تشویق نمودند پس با آنان حرکت کردم تا به کربلا رسیدیم. و آنچه را متوکل بما فرمان داده بود انجام دادیم. پس پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: «آیا بتو فرمان ندادم که با آنان خارج مشو و کردارشان را انجام مده؟! ولی قبول نکردی و آنچه انجام دادند، انجام دادی!»←آنگاه ایشان در خواب سیلی محکمی بر من نواخت و در صورتم آب دهان افکند، سپس چهرهام همانگونه که میبینی سیاه گشت و بدنم بحالت اولش باقی ماند.
🔻شیخ طوسی روایت کرده از فضل بن محمد بن عبدالحميد که : بر ابراهيم ديزج (یهودی) داخل شدم - و من همسايهاش بودم و در بيمارى كه به مرگش انجاميد از او عيادت مىكردم- پس او را در بدحالى يافتم. او بيهوش بود و پزشك بر بالينش بود. از حالش پرسيدم و ميان من و او همنشينى و انسى بود كه موجب مىشد بمن اطمينان كند و با من راحت باشد. پس حالش را از من پنهان ساخت و به من درباره پزشك اشارهاى كرد. پس پزشك اشاره او را فهميد و از حالش چيزى بدست نياورد و ندانست كه چه دوايى بنويسد تا او استفاده نمايد. پس برخاست و خارج شد و اتاق خالى گشت. سپس از حال او پرسيدم. او گفت: بخدا سوگند تو را آگاه مىنمايم و از خدا طلب بخشش مىنمايم. همانا متوكل بمن فرمان داد كه بسوى نينوا بجانب قبر حسين عليه السّلام خارج بشويم و آن را شخم زده و آثار قبر او را محو و نابود گردانیم. هنگام عصر به آن ناحيه رسيديم و همراه ما كارگران و بنّاهايى بودند كه با خود بيل و كلنگ داشتند. به نزد غلامان و يارانم آمدم تا كارگران را به ويرانى قبر و شخم زمين بگمارم، و خود را از خستگى سفر بر زمين انداختم تا بخوابم و مرا خواب در ربوده بود، كه ناگهان سر و صدايى شديد و بلند به گوش رسيد و غلامان مرا بيدار كردند. هراسان برخاستم و به غلامان گفتم: شما را چه شده است؟ گفتند: شگفتترين امر است. گفتم: آن چيست؟!!
گفتند: در محلّ قبر، گروهى ميان ما و قبر مانع شدهاند و بطرف ما تیر پرتاب مىكنند! برخاستم تا حقيقت آن امر را روشن نمايم كه آن را همانگونه كه وصف كردند يافتم و آن حادثه در اولين شب از شبهاى بيض [يعنى سيزدهم ماه] بود. سپس گفتم: شما نيز بسويشان تيراندازى كنيد. اينان تيراندازى كردند و تيرهايمان بسويمان بازگشت. پس هيچ تيرى از آنها جز بر كسى كه آن را پرتاب كرده بود فرود نيامد و او را كُشت! از اين امر هراسان و ترسان شدم و تبولرز مرا فرا گرفت. همان وقت از جانب قبر بازگشتم و خود را آماده ساختم كه متوكل مرا به قتل برساند، زیرا درباره قبر حسين (عليه السّلام) تمام آنچه را بمن گفته بود به انجام نرساند. راوی گويد به او گفتم: از آنچه از متوكل برحذرى كفايت شدى، چون متوكل اوايل ديشب كشته شد، و منتصر قاتلان او را در كشتنش يارى نمود. سپس بمن گفت: خبر قتل متوکل را شنيدهام ولى به بدنم چيزى رسيده است كه با آن اميدى به زنده ماندن ندارم. راوی گوید: اين امر در اول روز بود و ديزج روز را به شب نرسانده از دنيا رفت.
👈🏻 سپس شیخ طوسی از ابن خُشَیش و او از ابوالمفضل روایت کرده: منتصر شنيد كه پدرش متوکل، به حضرت زهرا عليها السّلام ناسزا مىگويد‼️سپس از شخصی در این باره پرسيد. او گفت: كشتن او واجب است، جز آنكه هركس پدرش را به قتل رساند عمر طولانى نخواهد داشت. منتصر گفت: پروايى ندارم چنانچه با كشتن او از خدا فرمانبردارى نمايم و عمرم طولانى نگردد. پس او را به قتل رساند و پس از او هفت ماه بیشتر زندگى نكرد.
📘 أمالی دارالثقافه، ص ۳۲۶ - ٣٢٧
(متن عربی )
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت
@borrhan
Telegram
attach 📎