[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.9K photos
1.79K videos
740 files
13K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#از_برهان_بپرس (۱۶)
#شفاعت
#نقد_وهابیت

شفاعت

▪️▪️

در ادامه بحث امامت ، لازم است که به بحث شفاعت بپردازیم.

اهمیت بحث به لحاظ مشکلاتی است که در ذهن افراد ایجاد می شود؛ و نقطه های حمله به لحاظ ضعف ذهنی افراد است نه به لحاظ خود موضوع بحث. رابطه موضوع بحث با اصل مبانی اعتقادی است.
بحث ما شفاعت و توابع شفاعت است.

✌️ در بحث شفاعت با دو مطلب مواجه هستیم.

1- سخنان آنهایی که در صف مقابل هستند و سخنی برای گفتن دارند؛

2- سخنان بی ریشه ای که از افراد خلق الساعه و مجهول الهویه پخش می شود.


⬇️⬇️ بحث #شفاعت به بحث #فدک می‌ماند که عنوانی است برای مطلبی که خیلی وسیعتر است از مدلول لفظی کلمه شفاعت.
کما اینکه بحث فدک یک بحثی است خیلی مفصل تر از مدلول لفظی آن روستا در آن روز و در سطح زراعت آن دوران که این کلمه فدک اسم آن ده بوده است.

در بحث شفاعت مرکز اصلی حرفهای #ابن_تیمیّه و دنبالش #محمد_بن_عبدالوهاب و آنهایی که این حرف را تعقیب کردند اساساً از نقطه #توحید شروع می شود .
آنها یک نوع توحیدی را می سازند و به تناسب آن توحید، یک نوع نبی و نبوّتی را می سازند؛ و ، نتیجه این می شود که این گونه نبی به تعبیر آن افراطیون، چه در حال حیات و چه پس از ارتحال با دیگران تفاوتی نداشته و بعد از مرگ هم فنای مطلق است وچوب دستی آن بدوی به تعبیر خودش، انفع از مرده است.

به دنبال این سخن خیلی حرفهاست از قبیل بناء قبور که می گویند شرک است، #توسل شرک است،. #زیارت ، نداء، دعا، چیز خواستن شرک است، امید داشتن و بیم داشتن شرک است.

______________

📍اولین بحث

توحیدی که قرآن مجید می فرماید چیست؟

خود این بحث از جهاتی برای ما مفید است:

1- با اصل توحید قرآن مجید آشنا می‌شویم. اگر خدا لطف بکند و ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایت بفرماید آیات توحید قرآن مجید دسته بندی شده و بیان می شود که توحید قرآن مجید چیست.
به حساب قرآن مجید چه چیزی توحید است و چه چیزی شرک است و چه چیزی نه منافات با این دارد و نه منافات با آن.

باید توجه کرد که در بحث #توحید دو موضوع مطرح است:

الف- در کل قرآن مجید توحید چیست؟
ب – آن آیاتی که اینها، مانند همه منافقان و همه ملحدان وهمه دشمنان یک فکر و مطلبی، می گردند از آنچه که به زعم خود می پندارند که به مدعایشان سود می رساند انتخاب می کنند. آن دو، سه آیه ای که در مجموع آیات قرآن مجید بدانها استدلال می کنند معنای آن آیات چیست؟

فقط دو سه آیه است و بیش از این مقدار نیست.

سپس به این خواهیم پرداخت که سخن وهابیون چیست؟

پس از توحید و شرک شروع می کنیم.

بعداً که پایه، ضابطه و حد و مرز مطلب معلوم شد آنگاه به تک تک این مطالب خواهیم رسید که مثلاً اگر کسی عقیده‌اش این باشد که خدای متعال به کسی قدرت انجام کاری را داده است که من نمی توانم،
آیا اگر بگوید این قدرت را #خدا_داده شرک است یا قائل بودن به قدرت آن شخص جدا از خدا شرک است؟؟

و وقتی این مطلب حل شد بعد به اینجا می آئیم که اگر من معتقد باشم که موجودی هست که به #اذن_خدا درباره من برخی از آنچه خدا می تواند بکند او هم می تواند بکند این شرک است یا اینکه معتقد باشم که این جدای از خدا می‌تواند بکند، شرک است.

و اگر نتیجه توحید قطعی قرآن مجید بشود اینکه آنچه ما می گوئیم و مستند به ماست ، عین توحید است.
آنچه که شما عقیده تان هست جدای از ما کسی دارد و لو قدرت یک بله گفتن، این عین شرک است.

اگر این معلوم شد سر مقام اثبات آن می‌رسیم.

آن وقت در ضمن بحث ، #دعا می آید؛ و ضابطه دعا و اینکه آیا خداوند متعال وعده #استجابت_دعا را به همه یکسان داده است؟
یا اینکه متفاوت است؟

بحث مقام #نبی و معنای #شاهد_بودن نبی یعنی چه؟
و اینکه در سوره احزاب آیه 45 می‌فرماید:

📖 " يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا"

اولین چیزی که جزء متعلق رسالت است اینست شاهد بودن؛ شاهد بودن یعنی چه؟
و پیغمبر شاهد بر تمامی امتش است معنایش چیست؟
لازمۀ شهادت چیست؟

این مباحث که مطرح شد آخرین کارش، آسان ترین مرحله اش، عبارت خواهد بود ورود به بحث زیارت کردن ها، قبه (گنبد) ساختنها، #توسل کردنها ، #نذر کردن و از این قبیل کارها که اینها از آسانترین مباحث است.

《1》
سلسله مباحث ناب #از_برهان_بپرس با عنوان #شفاعت را پیگیری فرمائید!

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#از_برهان_بپرس (۱۷)
#نقد_وهابیت
#تفسیر_قرآن
#تجسیم (۴۹)


شفاعت

▪️▪️

آیه کریمه 79 سوره اسراء میفرماید:

📖 وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا

#مقام_محمود در نزد #شیعه، به معنای #شفاعت رسولخدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام است،
به کلام علامه مجلسی توجه فرمایید:

معنای شفاعت کبریٰ و مقام محمود آن است که ائمه معصومین عَلَیْهِ السَّلَام هم در این عالَم و هم در عالَم آخِرَت واسِطه ی رسیدن فُیُوضات [(بهره ها، جمع فَیض)] خداوند تبارک و تعالیٰ به خلایق می باشند، چرا که ایشان برای پذیرش فیوضات خداوندی و رحمت های قدسی قابلیّت دارند و به طُفَیل [(به یُمن وجود و وابستگی)] ایشان، رحمت خداوند به سایر موجودات افاضه می شود و همین، حکمت لزوم صلوات بر ایشان و #توسل [(وسیله جُستن)] به آنها در هر حاجتی می باشد.

📚 اعتقادات علامه مجلسی ( رضوان الله علیه ) - مناهج الحق و النجاه- ص 62 و 63

http://yon.ir/zBT5K

__________

در برخی تفاسیر مخالفین ما هم #مقام_محمود را عده ای از صحابه از خود خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که شفاعت است.
________

عظمت شفاعت و سعۀ (وسعت) نعمت الهیۀ این مقام محمود خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) در روز قیامت معلوم می‌شود؛ و در دنیا خیلی مظهر ندارد.


اما عقیده وهابیون در باب شفاعت چیست؟؟؟

وهابیون می گویند نه شفاعت این نیست!!

آنان می‌گویند::

خدا یک عرش و یک کرسی دارد.

[وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]
( سوره بقره آیه 255)
کرسی او آسمان و زمین را فراگرفته است.

این #کرسی #جای_پای خداست. پس نحوه نشستن خدا مانند سلاطینی است که روم و فارس داشتند.
معنای #عرش چیست؟ دکه ای بود که خاک را بالا می بردند و یک چیزی رویش می گذاشتند؛ عرب به آن عرش می گفت. در میان سلاطینی که یک خورده سطح بالاتر از عرب داشتند،
عرش آنها عبارت از این بود که یک صندلی مانندی داشتند که یک پایه هایی داشت و نتیجتاً آن کسی که بر این صندلی می نشست تازه پایش از سطح نشستن سایرین بالاتر بود.

مثلاً منبر دو پله ای را در نظر بگیرید.

خداوند این جوری است. یک عرش دارد و این #عرش یک #پایه_کوچکی دارد که #جای_پا است؛
که اسم آن را کرسی می گویند.
این کرسی [موضع قدمی الرب جل و علی] جای پا خداست.
[و امّا العرش فلا یُقَدّر قَدَرهُ اِلّا الله]
خدا وقتی روی عرش می نشیند تمامی عرش را پر می کند.
[فَیسمع له ازیز کازیز الرَحل الجدید] این متون احادیثی است که آقایان دارند.

یک صدای وِزی می کند مثل جهاز تازه ساز شتر که از تخته است!
چطور مانند صندلی تازه ای که رویش می نشیند صدای وز می کند جا باز می‌کند.
خداوند وقتی که در عرشش می نشیند صدای وز می‌کند.


چهار انگشت از آنجا می ماند و این چهار انگشت برای اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را روز قیامت پهلوی خودش بنشاند
[ومقاماً محموداً] این هست.

این چهار انگشت چهار انگشت خداست که تمامی کائنات هم در آن جا می گیرد. در آنجا جای می گیرد.
چهار انگشت جای خاتم انبیاء است.
خود خاتم انبیاء (ص) در تنگنا واقع می شود؛
چون حجم بدن مطهر خاتم انبیاء (ص) اگر به حجم دنیویش باشد، بیش از چهار انگشت است.

👆👆این خلاصه اعتقاد وهابیون در باب معنای #مقام_محمود است.

برای آشنایی با برخی از 👥👥👥 بزرگان وهابیت و حتی اهل تسنن و باور آنان به این مطلب سخیف، لینک زیر را مطالعه فرمایید::

https://t.me/borrhan/30906



واقعا آن کسی که از اهل بیت علیهم السلام دور شد به چه بیابانی افتاد.....

《1》
Forwarded from اتچ بات
حنابله در اصول و فروع یک پایه های اعتقادی خاصی دارند.
اساس پایه های اعتقادی آنان در اصول این است که هر آنچه که به عنوان سنّت وارد شده است، باید بپذیریم؛
و البته میزان آن سنت هم در دست خود آقایان حنابله است.

از آن مجموعه احادیثی که به اینها رسیده است نتیجه اش یک نوع #تجسیم مطلق و #جبر مطلق و یک خصوصیات خاصی است.

برای اینکه سخن ما مستند باشد مقداری از سخن آنان را نقل می کنیم؛

یکی از بزرگان حنابله "ابویعلی فرار" است.
طایفۀ ابویعِلی فامیلی در بغداد و از شیوخ حنابله هستند.
پسرش به نام ابن ابی یعلی است. ابویعلی سر فامیل است. محمد بن الحسین بن محمد، متولد سال380 هجری، متوفای سال 458 هجری است؛

که خود آقایان حنابله درباره او چنین می‌گویند:
[شیخ الحنابله فی عصره و عنه انتِشَرَ مذهب احمد].

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?ID=4324&bk_no=60&flag=1

ایشان بزرگ و آقای حنابله در عصرخودش بود.
این تعبیر نشانۀ #زعامت_مطلق بر مذهب است.

مثلاً از مرحوم #شیخ_مفید اعلی الله مقامه الشریف، محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی، متوفای سال 413 هجری رضوان الله علیه،
تعبیر به "شیخ الامامیه" می کنند.
یا از شیخ طوسی به "شیخ الطائفه الحقة و زعیمها " اعلی الله مقامه،
تعریف می کنند.
اینها هم تعبیر آیه الله علامه حلی است. اعلی الله مقامهم الشریف.


👈👈 ابو یعلی کتابی دارد؛ و اولین کسی است که بعد از استادش، در اصول اعتقادی در میان حنابله، کتاب نوشته است.
کتابی بنام "الصفات" یعنی صفات الله سبحانه و تعالی دارد.

👤ابن الاثیر مورخ معروف، در شرح حالش در کتاب تاریخ خود جزء (جلد) 10 صفحه 52 سال وفاتش می گوید:

👈وهو مُصنّف کتاب الصفات اَتی فیه بکلّ عجیبة
( او نویسنده کتاب صفات است و هر #چیز_عجیبی را در آن کتاب آورده است).
👈و ترتیب ابوابه یدلّ علی التجسیم المحض
( ترتیب #ابوابش جوری است که دلالت می کند که #خدا را #جسم_مطلق می‌داند).
👈تعالی الله عن ذلک. کان ابن تمیمی الحنبلی یقول
[ابن تمیمی از بزرگان حنابله است؛ ابو محمد رزق الله بن عبدالله تمیمی که معاصرش بوده است؛ متولد سال 400 هجری و متوفای سال 488 هجری است.]
👈لقد خَرِءَ ابویعلی علی الحنابلة خریهً لاَیغسلِها ماء
(ابو یعلی بر حنابله یک #تغوطی کرد که #هیچ_آبی این تغوط را پاک نمی‌کند).


‼️برخی از اعتقادات ابویعلی::

خداوند همه چیز دارد جز ریش و آلت تناسلی!!!!
https://t.me/borrhan/30751
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد)

خدا جوانی است که هنوز مو در صورت ندارد و موی سرش مجعد و فرفری است در باغی سرسبز و ...!!!
https://t.me/borrhan/13255
https://t.me/borrhan/13256

اعتقاد سخیف او در مورد نشستن خدا بر کرسی و صدا دادن کرسی از سنگینی خدا و ...
https://t.me/borrhan/30906



🔚 مباحث ناب #از_برهان_بپرس را با دقت پیگیری فرمائید!

@borrhan
#از_برهان_بپرس (۱۸)
#نقد_وهابیت

#محمد_بن_عبدالوهاب را بیشتر بشناسیم!

▪️▪️

#ابن_تیمیه معروف
یعنی احمد بن عبد الحلیم بن عبدالسلام بن تیمیه، تقی الدین ابن تیمیه، متوفای سال 728 هجری و کسی که کتاب معروفش "منهاج السنة" را در رد کتاب "کشف الحقّ" آیة الله علامۀ حلی اعلی الله مقامه الشریف، حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر، نوشته است، پا به میدان مبارزه گذاشت.

او کسی است ،
در زمان خودش تمامی شیوخ اسلام و مفتیان مذاهب چهارگانه حتی مفتی حنبلی، تکفیرش کردند؛

فقط و فقط کسانی که شاگردش بودند؛ و آنهم بعضی از شاگردانش، مقداری از او دفاع می‌کردند.

تا این که شخصی پیدا شد به نام #محمد_بن_عبدالوهاب تمیمی نجدی؛
از بنی تمیم حجاز نه بنی تمیم عراق.

قبائل تمیم از بزرگترین قبائل عرب هستند. در حجاز زیادند؛ و تمامی نجد مهمش، بنی تمیم هستند.
در عراق بنی تمیم از موصل تا بصره پراکنده هستند. عمدۀ بنی تمیم در #عراق #شیعه هستند. تمیم #حجاز همه شان #سنی اند.

این شخص پیدا شد!

#محمد_بن_عبدالوهاب کیست؟

اسم کامل او <<محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان التمیمی النجدی الحنبلی>> است.

در ابتدا کمی جغرافیای عربستان سعودی را بیان می‌داریم::

شبه جزیرۀ عرب چهار بخش دارد.
کشور عربستان سعودی سه بخش دارد.
یک بخش شبه جزیره دو یمن است.
تقسیم آن اینگونه است:
شبه جزیرۀ عربستان شامل دو قسمت شمالی و جنوبی است.
قسمت شمالی شامل کشور عربستان؛ قسمت جنوبی شامل دو یمن؛ خود یمن دو بخش دارد، یمن شمالی و یمن جنوبی. حجاز مقابل یمن است یعنی عربستان مقابل یمن است.

همانگونه که بیان شد خود این عربستان سه بخش است:
بخش یمامه، نجد و حجاز.

آن قسمتی که بر ساحل بحر احمر است حجاز است؛ و تا طائف ادامه می یابد؛ که مدینه، جده، مکه مکرمه، اینها همه جزء حجاز هستند؛ و مکه و مدینه و اینها عنواناً ساحل خوانده می شوند، چون بین آنها بیابان است.
یک بخش دیگر نجد است که قسمتهای مرتفع جزیره است؛ و از یک طرف وصل به عراق و کویت می شود و از طرف دیگر به شام وصل می شود. که بنی تمیم و عُنَیزه یعنی قبائل آل سعود همگیشان در این قسمت بودند.
قسمت دیگرش را یمامه می گویند. یَمامَه از قسمتی از سواحل خلیج فارس و دریای عمان شروع می شود؛ و از یک طرف به حجاز می رسد و از طرف دیگر به نجد ختم می شود.

"ربع خالی" در قسمت یمامه است.
"الربع الخالی" یعنی یک ربع از جزیره را که جای عبور نیست الربع الخالی می‌گویند. و هنوز در نقشه ها به این نام نامیده می شود.
این نقشه عربستان است.

بنی تمیم ، در نجد هستند. نجدی که از طائف شروع می شود و تا به مرز شام، کویت و عراق ختم می شود.

این #محمد_بن_عبدالوهاب بن سلیمان، نجدی بوده، و حنبلی زاده،
و در بصره یقیناً درس خوانده است.

در بعضی نوشته ها آورده اند که به #ایران آمده، چون دنبال #فلسفه می‌گشته، و در اصفهان فلسفه خوانده، و در آن نوشته های قدیمی ذکر شده است که نتیجتاً بی عقیده شد.
بی اعتقادی او بود که او را به این عقده کشاند و چنین افکاری پیدا کرد!!!

ولادتش در سال 1115هجری و وفاتش سال 1206 هجری است.
حدود 91 سال عمر کرده است.
در نجد عقیده اش را ظاهر کرد؛ و مردم او را مسخره کردند. رفت و همراه شد با محمد بن سعود.

محمد بن سعود در آن روز رئیس قبیلۀ <العَنزَة>بود.
در زبان عامه عراق، به آن قبیله<عُنَیْزه> می‌گویند.

متجاوز از 1000 سال قبیله عنیزه کارشان این بود که حاجی می‌کشتند؛ و داستانهای مفصل از هجوم قبیله عنیزه بر حاجیان مکه موجود بود.

شَمَّر و عنیزه ، دو قبیله بدوی هستند و
آل سعود از قبیلۀ عنزة یا عنیزه هستند.

《1》
با توجه به اینکه هنوز برخی از بزرگواران دسترسی به نت ندارند، برای عقب نماندن دوستان ما از پیگیری مطالب،
امروز پست دیگری در کانال قرار نخواهد گرفت؛

پیشنهاد می‌کنیم دوستان و محققین علاقمند ، در این مجال، مروری بر سلسله مطالب ناب #از_برهان_بپرس داشته باشند!

در این سلسله دروس ، تا کنون ، به این موارد پرداخته‌ایم::

-فرق نبی با رسول
-معنای پیامبر اولوالعزم
-امام در شیعه به چه معناست؟
-جایگاه امامت در قرآن
-معنای امت و مختصری بر معنای امام امت
-جایگاه امامت نزد مخالفین
-ورود به مبحث شفاعت و نگاهی به باور وهابیت در این خصوص و آشنایی اجمالی با ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب

@borrhan
#از_برهان_بپرس (۱۹)

#محمد_بن_عبدالوهاب ، #ابن_تیمیه و خاستگاه وهابیت را بهتر بشناسیم!

▪️▪️▪️🔹

اشاره به برخی از ردّیه هایی که علماء شیعۀ امامیه رضوان الله علیهم اجمعین، بر وهابیت نوشته‌اند ؛

اولین رد بر وهابیت:

1- شیخ جعفر کبیر صاحب کشف العظاء است. ایشان صاحب #اولین ردیه بر وهابیت در مذهب امامیه است.

شیخ جعفر کبیر مقام علمی و بزرگیش آن قدر است که کسی که مکاسب شیخ انصاری را خوانده باشد ملاحظه می‌نماید که شیخ‌ انصاری با سخنان او #معاملۀ_روایت می‌کند.
یعنی ممکن نیست به شیخ جعفر اشکال کند.
اگر در جایی نظر متفاوتی داشته باشد می گوید این فرمایشی که شیخ جعفر فرموده ممکن است معنایش این باشد و این باشد؛
معاملۀ حدیث با آن می کند.
شیخ انصاری به دیگران می تازد و تعارفی ندارد؛
حتی اقوال استادش، ملا احمد نراقی، را در ولایت فقیه نقل می کند و آنها را تک تک رد می‌کند. با لحن تند هم رد می کند.
البته ممکن نیست غیر از عنوان شیخنا الاجل از استادش تعریف دیگری بکند.

مجموعه کتابهایی که در رد بر وهابیت نوشته شده اولینش از جناب شیخ جعفر کبیر است.
بعدی جوابیه‌ای است که آیة الله بلاغی داده است یعنی مرحوم سید حسن صدر بزرگ که معروف به مرحوم بلاغی است.


در ابتدا نگاهی به جواب شیخ جعفر کبیر که معاصر با #محمد_بن_عبدالوهاب است می‌کنیم::

ولادت ایشان سال 1156 و وفات 1228 هجری قمری است؛
و اسم کتاب هم
📔"مَنهج الرَشاد لَمِن اَراد السداد"
یعنی روش راه یافتن برای کسی که بخواهد مستقیم و زود برود.

⁉️اصل موضوع چیست؟

محمد بن سعود که گفته شد، اولین کسی بود که با #محمد_بن_عبدالوهاب بیعت کرد. اعلان اسلام کردند؛ و می جنگیدند و می کشتند؛ و زنها را اسیر می کردند؛ و اموال را هم غارت می کردند وبه غنیمت می بردند.
او در یکی از جنگها در سال 1179 کشته شد. پسرش عبدالعزیز بن محمد بن سعود جایش آمد.
این شخص نامه ای نوشته است به شیخ جعفر.
ایشان در مقام جواب در اول کتاب خود چنین می‌نویسد که مشخص کننده علن تالیف ‌کتاب است:

... اَمّا بعد فقد ورَد الی المُقصّر اِلَی رَبّه؛ التائب الیه من ذنبه؛ الطالب مِن الله السداد؛ جعفر اَقّل طلبة اهل بغداد؛ کتابٌ کریم مشتملٌ علی کلمات .. ممن لم یزل بالمعروف امراً و من المنکر ناهیاً زاجراً و الآمر بعبادة المعبود الشیخ عبدالعزیز بن سعود".

باید بیان کنیم علی التحقیق هر چه ما مطالعه در آن کردیم ندیدیم که بشود انسان چیزی فزون تر از این بگوید.
پاسخی است علمی و فشرده؛
بدون مبالغه مطالب ایشان دقیق ترین است. فقط در دو صفحه همه چیز را گفته است.

و به یقین اساس نگاشتن چنین پاسخی، راهنمایی وجود شریف امیر المؤمنین علیه السلام و اولاد ایشان است؛ و ما از شاگردان شاگردان ایشان یاد گرفته‌ایم که بما رسیده است.

و الا شیخ جعفر کبیر تقریباً می شود گفت استاد فقهاء است؛
از صاحب قوانین گرفته تا صاحب مستند در عراق؛ و هر عالمی شیعی که یک نسل بعد از شیخ جعفر بوده، شیخ جعفر استاد او بوده است.
صاحب جواهر شاگرد شیخ جعفر کبیر است؛ و هکذا. خلاصه، مقام شیخ جعفر کبیر این است.

این مطلب برای این عرض شد که معلوم باشد اگر بنا بود این بی غیرتی ای که ما داریم، یک صدم آن در آنهایی می بود که این همه سختی ها را کشیده اند، و این را به ما رسانده اند، هیچ به ما نمی‌رسید.
و این تنبلی و سستی که ما داریم، اگر بنا بود روش و سنت علمای گذشته باشد، بدون تعارف چیزی به کسی نمی رسید. می گویم ما جیره خوار آن بزرگان هستیم.

در استدلالات اعتقادی، جیره خوار استدلالات #شیخ_مفید اعلی الله مقامه الشریف، و بعد از ایشان، سید مرتضی و شیخ طوسی هستیم؛

👈👈 و در این باره ، یعنی وهابیت، بدون تعارف همه جیره خوار شیخ جعفر کبیر هستند. آنهایی که چیزی نوشته اند وحتی مرحوم سید محسن امین، پایه های آن را شیخ جعفر ریخته است.

مثل طب امروزی که پایه هایش را یک عده ای از افراد خاص ریخته اند؛ و هر طبیبی که از این روش استفاده بکند لازم نیست شاگرد مستقیم پاستور باشد؛ و از هر روش که استفاده کند لامحاله، پاستور در آن روش، صاحب حق بر اوست.
چون سازنده و مخترع روش او بوده است.

《1》
نتیجتاً اینکه وهابیّت به حساب فکری چیز تازه ای نیست و علمای ما از همان ابتدا، پاسخ ها و ردیه های بی‌نظیر بر این مسلک منحرف زده‌اند.
رحمت و رضوان خدا بر علمای ما


🕓🕔🕕... در روز 8 شوال سال 1346 قمری وهابی مسلک‌ها مدینه را فتح کردند.
یک مرتبه #یزید آن را فتح کرده بود؛ و دو مرتبه اینها فتح کردند؛
و همان جنایت را انجام دادند. سه روز طائف را اِباحۀ عام کردند!!!
هر زنی را که توانستند هر کاری که خواستند با او کردند؛ و همان کاری که یزید با مدینه کرد اینها با طائف کردند. آن روز روز هدم قبور است.

این ها می خواستند قبور ائمه (علیهم‌السلام) را خراب بکنند از
"ابن بُلَیهد" که قاضی نجد بود فتوی گرفتند؛ استفتاء کردند که آیا می شود قبور ائمه را خراب کرد؛ و ایشان فتوی داد؛ و به نام فتوای ابن بلیهدی معروف است.

آیة الله بلاغی بر وهابیت و این فتوا ردیه نوشته است؛
ایشان از اعیان شاگردان میرزای شیرازی است، که ردیه نوشته است؛ و دیگران هم هستند، که در این مجموعه آخرینشان مرحوم حاج حسن آقا میر قزوینی کربلائی است. "البراهین الجلیة فی رد شبهة الوهابیّة".

این تاریخچه بیان شد تا یک مقداری در بحث، سوابق ذهنی به قضایا را داشته باشیم.
______________

نتیجتاً تا اینجای مباحث #از_برهان_بپرس ، مبحث #شفاعت و آشنایی با وهابیت،
به اینجا رسیدیم
که این مسلک وهابیت یک #ریشه دارد که آن حنبلیت است.
یک پایه‌ریز اولیه دارد که
#ابن_تیمیه است؛
یک آبیار و به #ثمررسان و از ثمر استفاده کن دارد؛
که #محمد_بن_عبدالوهاب است.

قرن 3 ابن حنبل ، یعنی سال 241،
قرن 8 #ابن_تیمیه، در سال 728،
و نهایتاً اواخر
قرن 11 و اوائل قرن 12 یعنی سال 1206 #محمد_بن_عبدالوهاب.


آن دوران سالهای استقرار حکومت انگلیس و خلف الصدق شرکت تجارت شرقی در هند است. کسی که تاریخ استعمار را بداند، می داند در سالهای سرنوشت ساز،
هلندی ها در قرن 11 هجری، اواخر قرن 17 میلادی، یک شرکتی بنام شرکت هند شرقی ساختند. آمدند به عنوان تجارت.
کم کم انگلیسی ها دیدند جای خوبی است؛
و آمدند آنها را بیرون کردند و خودشان جای آنها ماندند و از این مزرعه استفاده کردند؛
یعنی این که از گاو و گوشت و استخوان آن باید استفاده کرد! و در این مزرعه نردۀ آهنی کشیدند؛
که یکی از نرده ها ایران بود، یکی از نرده ها زمینهایی بود در دریای عمان به خلیج فارس که از آن سو یعنی به حجاز، کرانه دارد. در آن جا باید کسانی باشند که حافظ منافع باشند.
و لذا می بینیم در آن سالها وهابیت گُل می کند؛ و این هم سابقه دارد.
و عجیب است؛
که در اولین نامه اش شیخ جعفر ، مؤدبانه پاسخ می‌دهد ؛ دانه دانه ادله را بیان می کند؛ جواب می دهد؛ و از کتب خودشان جواب می دهد.
اگر این آقایان در جواب سه حدیث سنی نقل می کنند او 20 فقره حدیث سنی نقل می کند؛


که به عنوان نمونه بخوانم:

💠 "وقدر رُوی عن النبی (ص) اَنّه ذبح بیده و قال اللهم هذا عنی و عن من لم یوح من امتی، رواه احمد، ابو داود و ترمذی"
(منهج الرشادص57، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة)

پشت سر هم احادیث ذکر می کند؛ که معنایش احاطۀ او به حدیث سنی است. حدیث را هم با راوی سنی آن نقل می‌کند.

⬇️⬇️ خلاصه آنکه:


نتیجتاً باید گفت نه وهابیت بتخانه‌ای است که به زمان خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) برسد؛
و نه اینکه شیعه تازه چشمش به وهابیت افتاده که بنابراین ما مرعوب آن باشیم!

یک چیزی بوده که یک ریشه ای در مذهب حنبلی داشته؛
منتها این ریشه ای بوده که یک چیزهایی بر پایه آن ساخته شده، و یک جَو خاصی آن را تقویت کرده است.

سازنده اولیه آن #ابن_تیمیه ، یعنی تقی الدین از سلسلهء بنی تیمیه، احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن تیمیه،
حَرّانی حنبلی است؛
اما این دعوت فقط در سطح چند نفر بود و بعد از آن مُرد.

بعدها #محمد_بن_عبدالوهاب این دعوت را ساخت؛
حتی حنابلۀ معاصر از اهل نجد، در عصر محمد بن عبدالوهاب، دارای موضع مخالف نسبت به وی بوده اند؛ که اولینشان برادرش بود؛
و سه نفر بعدی که در پست قبل این عنوان به آن اشاره کردیم، این موقف (موضع) آنهاست.

بعد از آن علماء شیعه رد نوشته اند؛ که در رأس آنها شیخ الفقهاء مرحوم شیخ جعفر کبیر، استاد صاحب جواهر است که کتابی در عصر خود نوشته است
.



🔰کانال برهان و طرح مباحث ناب

@borrhan
#از_برهان_بپرس (۲۰)

نحوه و راه پاسخگویی به شبهات وهابیت

▪️▪️▪️

👈 همانگونه که بیان شد آنچه به نام وهابیت خوانده می‌شود یک ریشه اصلی در حنبلیت دارد ؛
منتها این ریشه‌ای بود که ابن تیمیه و سپس محمد بن عبدالوهاب یک چیزهایی بر آن پایه ساختند.

نمونۀ طرز فکر احمد بن حنبل این است که هر چیزی که اثری (روایتی) در مورد آن بود باید پذیرفت.
جدای از این ، چیزی بنام عقل وجود ندارد.

و بر این پایه، نتیجه این می شود که آنها جز آیه و مهمتر از آیه،
به جز حدیث چیزی را به عنوان پایۀ استدلالی نمی‌پذیرند.
نتیجتاً استدلال آنها به آیه و حدیث و اساس الزامشان هم از این راه است.
بنابراین در مواجهه با آنها باید از همان راهی که آنها به عنوان اصل اولی پذیرفته اند مواجه شد.

منتها این نطفۀ ناپاک در محیطی که نامساعد باشد ، متناسب با آن محیط ساخته می شود و رشد می کند. مانند هر موجودی که می گویند زنده است و در شرایط خاصی وجودش ، مطابق با آن نشوء و نما دارد.

لذا در محیطی مثل محیط شیعه اگر وهابیون سخن از حدیث گفتند، تمامی احادیث شیعه را مجبور خواهند شد که به آن اعتراف کنند.

بنابراین به نتیجه رسیدند که سخن در اینجا چه باید باشد؟
البته که #قرآن ؛

نه از باب اینکه اینها حدیث را قبول ندارند، بلکه اگر سخن از حدیث آمد اینجا محکومند.

در محیط خاص خودشان که حدیثی جز آنچه آنها می گویند مطرح نیست، لذا استدلال به حدیث می شود؛

اما جائی که حدیثی که مطرح است و مورد پذیرش است و حدیث آنها نیست، در آنجا اگر گفتند حدیث،
آنگاه باید همه چیز را بپذیرند و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد را باید انجام بدهند .

باید تقلید را انجام بدهند؛ دعای کمیل را بخوانند؛ و تمامی اعمالی که یک فرد شیعی انجام می دهد باید انجام بدهند.

لذا راهکارشان چیست؟
راهش همانی است که آن اولین رهبرشان گفت یعنی: #حسبنا_کتاب_الله .

نه از باب این که کتاب خدا را قبول داشت؛ از باب اینکه آنچه آن وقت به زیان او بود سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود.
نه از باب اینکه او معتقد به کتاب خدا بود. بلکه حدیث را باید نفی می کرد به بهانۀ حصر اینکه آنچه ما قبول داریم کتاب الله است.

لذا خلاصۀ بحث این می شود که #قدر_مشترکی که در #تمامی جاها با وهابیت از راه آن می شود مقاومت کرد
#قرآن_مجید است.

این واقعیت است که آنچه باید در بحث از آن استفاده شود و از راه آن ثابت بشود که وهابیون بیجا می گویند #قرآن_مجید می باشد.

برای اینکه مقابله حدیث با حدیث به جایی نمی رسد. این آقایان خواهند گفت به اینکه این احادیث را ما قبول نداریم. جز کتاب خدا چیز دیگری را قبول نداریم
.
نتیجتاً اینکه راه طبیعی این است . این مطلب اول است.


مطلب دیگر:

و آن اینکه وهابیون در خصوص آن عقاید خاص وهابیت و آن قدر مشترک بین وهابیت و مذهب حنبلی مطلق،
در خصوص عقاید خاص وهابیت،
غالباً استدلالشان به آیاتی است که آنها را
می شود #چند_جور معنا کرد.


آنها به آن نحوه ای که می خواهند معنا می کنند.
و انشاءالله در ضمن بحث معلوم می‌شود این آیات غیر از چند آیه بیشتر نیست؛
و آن هم به لطف خدا واضح می شود که آنچه که آنها می گویند مغالطۀ صرف است.
و این جهت دوّم است که باز سبب می‌شود انسان در این بحث بیشتر عنایت به #قرآن_مجید داشته باشد؛
یا اساس عنایت در بحث به قرآن مجید باشد.

حال روش بحث با وهابیت چیست؟؟

روش بحث این است که اول از #توحید آغاز کنیم چون اینها از توحید شروع می‌کنند و موحدین را مشرک می دانند ، لذا ما هم از توحید آغاز کنیم؛

و این که ببینیم قرآن مجید چه را توحید می‌داند و چه را شرک می‌داند.

《1》
در سلسله مطالب ناب #از_برهان_بپرس
تا کنون ، به این موارد پرداخته‌ایم::

-فرق نبی با رسول
-معنای پیامبر اولوالعزم
-امام در شیعه به چه معناست؟
-جایگاه امامت در قرآن
-معنای امت و مختصری بر معنای امام امت
-جایگاه امامت نزد مخالفین
-ورود به مبحث شفاعت و نگاهی به باور وهابیت در این خصوص و آشنایی اجمالی با خاستگاه وهابیت ، آشنایی با ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب
-و نحوه ورود به پاسخگویی شبهات وهابیت

@borrhan
#ابن_تیمیه (۱۴۸)
#نقد_تصوف

❗️ابن تیمیه صوفـ👳🏼‍♂ـی م‍ی‌شود!


آنچه که درباره ابن تیمیه / تئوریسین فکری وهابیت کمتر می‌دانید آن است که ابن تیمیه که در تذبذب ضرب المثل است، در ابتدا یک صوفی خانقاه نشین بود، بله تعجّب نکنید!

⌬ابن تیمیه مۍ‌گوید: «و خرقه تصّوف را از طرف جماعتی از شیوخ پوشیدم، از جمله آنان شیخ عبدالقادر جیلۍ است و آن بهترینِ طرق مشهور است!».

#متن_عربی : «وقد كنتُ لبستُ خرقة التصوف من طرف جماعة من الشيوخ، من جملتهم : الشيخ عبد القادر الجيلي، وهي أجل الطرق المشهورة»
📗بدء العُلقة بلبس الخرقة ص:۴۸

⌬همچنین به نقل طلیانۍ میگوید: «خرقه مبارک شیخ عبدالقادر را پوشیدم، و بین من و او دو واسطه است».

#متن_عربی : أن شيخ الإسلام قال في جوابه عن المسألة التبريزية: «لبستُ الخرقة المباركة للشيخ عبد القادر، وبيني وبينه اثنان».

📚📗مقدمه جامع المسائل ص:۷ به نقل از: ترغیب المتحببین

𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄

❗️از «شیخ العارفین» به «شیخ الاسلام» تبدیل شد و از صوفی به اهل اثر تغییر مجرا داد، آری این قصه مذبذبِ شهر حرّان بود!

ابتدا به خرقه تصوف افتخار میکرد و آن را «مبارک» می‌نامید، بعدها به اهل تصوف تاخت و آنان را مشرک و مبتدع خواند.

📖 مُّذَبۡذَبِینَ بَیۡنَ ذَ ٰ⁠لِكَ لَاۤ إِلَىٰ هَـٰۤؤُلَاۤءِ وَلَاۤ إِلَىٰ هَـٰۤؤُلَاۤءِۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِیلࣰا
{نساء/۱۴۳}

📖 دو دل و مردّد باشند نه به سوی مؤمنان یکدل می‌روند و نه به جانب کافران. و هر که را خدا گمراه کند پس هرگز برای او راه هدایتی نخواهی یافت.


پی‌نوشت: برای آشنایی بیشتر با بیوگرافی (نسب ، قبیله ، موطن ، اجداد و مختصری بر عقاید) ابن تیمیهٔ معروف یعنی احمد بن عبد الحلیم بن عبدالسلام بن تیمیه، تقی الدین ابن تیمیه، متوفای سال 728 هجری مجموعه #از_برهان_بپرس را مطالعه بفرمایید.

➸━➵━➵━➸━┅┄
@borrhan
#از_برهان_بپرس (۲۱)
#معجزات_الائمه (۱۹۷)
#زیارت_قبور #توسل #مرو
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین (۱۳۵۷)

⁉️مهم‌ترين ويژگي عصر امام رضا عليه‌السلام چيست؟

←پاسخ بر اساس مصاحبه🗞 نشریه گلستان قرآن(نشریه پژوهشی، تحلیلی و خبری در زمینه فعالیت ها و مطالعات قرآنی) با استاد مرحوم علامه شیخ محمدرضا جعفری رضوان الله تعالی علیه - نیمه دوم آذر 1383، سال هفتم شماره 193

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

پاسخ:

از امتيازات امام رضا(عليه السلام) اين بود كه پس از شهادت حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام)، به طور علني، امامت خود را اعلان كرد؛ مردم را به نفس دعوت مي‌كرد و #تقيه نمي‌فرمود.

يونس بن عبدالرحمن يكي از اصحاب امام رضا(عليه السلام) است. وي براي امام(عليه السلام) مي‌نويسد:

‌«‌أنّ سيف هارون يقطر من دماءكم و قد شهرت نفس بدعوي الإمامة؛ مولاي من، شمشير هارون از خون شما (أهل بيت) خونچكان است و با اين حال، شما خود را به امامت مشهور كرده‌ايد‌».[ عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 2، ص 81 .]

از طرف امام(عليه السلام)، نامه‌اي براي يونس بن عبدالرحمن فرستاده مي‌شود كه:
🔸«‌هارون عاجزتر از آن است كه به من آسيبي برساند»[ عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 1، ص 191.].

🔚امام رضا(عليه السلام)، آنچه را كه ساير ائمه(عليهم السلام) به خواص شيعيان فرمودند، علني اعلان می كردند و علاوه بر اعلان، عمل هم می‌فرمود.

به ديگر سخن، حضرت رضا(عليه السلام)، مانند ساير امامان قبل از خويش و به ويژه مثل امام صادق(عليه السلام)، تقيه نمي‌كردند.
🔻يكي از دلائلي كه مأمون جلسات مناظره تشكيل مي‌داد، اين بود كه مثلاً امام را در آنچه ادعا مي‌كند، ناتوان نشان بدهد. در نهايت، فقط مأمون توانست با استفاده از زهر، كار را تمام كند و إلاّ تمام راههاي مأمون به بن‌بست ختم شده بود.

همانطور كه ذكر كرديم، از عصر امام رضا(عليه السلام) تا امام عسكري(عليه السلام)، أهل‌بيت(عليهم السلام)، در ابراز عقيده شيعه دربارهٴ امامان، تقيه نمی‌كردند و علني آن را مطرح می‌كردند. يعني، چون آنان در مركز خلافت و قدرت عباسيان زندگي می‌كردند، اگر اندكي خلاف آنچه می‌گفتند، ديده مي‌شد، بهترين عامل براي سركوبي شيعيان بود كه بگويند اعمال امامان شما، برخلاف ادعاي آنهاست.
يكي از موارد، اين بود كه هارون به پيشنهاد اطرافيانش، امام كاظم(عليه السلام) را زهر داد و قرار شد بگويند آن حضرت، غيبت كرده است. اساس ‌«‌واقفيه» از همين جا شروع شد. اين بازي هارون و اطرافيانش بود كه بگويند از اين به بعد، امام در غيبت است و حضور امام جديد معني ندارد.←بر همين اساس امام رضا(عليه السلام)، هم علني امامتش را اعلان مي‌كرد و هم عملاً دست به اعجاز مي‌زد.

ابن حبّان در ‌«‌الثقات» مي‌گويد: ‌
«‌مازُرتُ مشهدَ الرضا تلاّ و رأيت معجزةً من آثار بركته؛ بدون استثناء هرگاه به زيارت قبر امام رضا(عليه السلام) رفتم، از جلوه‌هاي بركت او معجزه‌اي ديدم».

از مشهورترين احاديث رسيده از حضرت رضا(عليه السلام)، حديث ‌«‌سلسلة الذهب» است. (ر.ک: تصویر الحاقی)

⁉️مخاطبان اين روايت چه كساني بوده‌اند و چرا امام اين روايت شريف را در دو مرحله فرمودند؟

هنگامي كه امام(عليه السلام) اين حديث را در نيشابور مطرح فرمود، مشاهير محدّثان اهل سنت مانند ابن راهويه و ديگران هم حاضر بودند. علت اينكه امام(عليه السلام) براي سخن خود سند نقل مي‌كند، همين نوع مخاطبان است، و گرنه براي شيعيان، بين امام رضا(عليه السلام) و پيامبر(صلّيٰ الله عليه و آله و سلّم) فرقي نيست. اينكه امام(عليه السلام) سلسله سند حديث را تا پيامبر(صلّيٰ الله عليه و آله و سلّم) نقل مي‌كنند، براي اين است كه براساس نگاه مخاطبان سني، حديث بايد متصل السند باشد تا مقبول بيفتد.

احمد بن حنبل مي‌گويد: ‌«‌والله لو قُريء هذا الاسناد علي مجنونٍ لأفاق»[مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص595.]. به خدا سوگند كه اگر اين سند، بر ديوانه‌ای خوانده شود، به سلامت برخواهد خاست.

امام هم اول ذهن مردم را آماده مي‌كند، تكه‌اي از حديث را مي‌گويد كه: ‌«‌كلمة لا إله إلاّ الله» ... و بعد از مسافتی مي‌فرماید: ‌«‌بشرطها و ...». و اگر از اوّل اين سخن را مي‌گفت مردم نمي‌نوشتند؛ اينكه چرا حضرت اين بحث را در نيشابور مطرح كرد اين بود كه اصلاً بنا بود حضرت را از مدينه تا طوس، از مسيري عبور دهند كه حتي الامكان شهري نباشد. لذا حضرت را به جاي كوفه از بصره آوردند و اولين شهري كه وارد شدند، نيشابور بود، زيرا چاره‌اي جز عبور از آن نداشتند.

از دلايل ديگر نقل اين حديث در نيشابور، علمي بودن شهر و حضور تعداد اندكي از شيعيان در آنجا بوده كه حضور ‌«‌فضل بن شاذان» هم براساس همين اقليت شيعه است.


پیشنهاد مطالعه:
ولایت ، شرط ضروری توحید

@borrhan