- کفر گویی زشت و رکیک شمس تبریزی(با عرض معذرت از محبین و شیعیان اهل بیت علیهم السلام)
- و کفرگویی او در مقام تعریف از مولوی:
من نبشته تو را با قرآن نیامیزم ( یعنی؛ نوشته های تو را از قرآن برتر میدانم! )
_____________
با سرچ عبارات:
#نقد_شمس_تبریزی
و
#نقد_مولوی
بالغ بر 150 عنوان مطلب
در قالب نوشتار و فایلهای صوتی
برای محققین بزرگوار در کانال برهان دسترس است.
@borrhan
- و کفرگویی او در مقام تعریف از مولوی:
من نبشته تو را با قرآن نیامیزم ( یعنی؛ نوشته های تو را از قرآن برتر میدانم! )
_____________
با سرچ عبارات:
#نقد_شمس_تبریزی
و
#نقد_مولوی
بالغ بر 150 عنوان مطلب
در قالب نوشتار و فایلهای صوتی
برای محققین بزرگوار در کانال برهان دسترس است.
@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_ابن_عربی
#نقد_حلاج
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
✅ مختصری پیرامون تاریخ تصوف در جهان و در میان مسلمانان
➖▫️❌▫️➖➖➖
✍ در این که آیا مبدأ عرفان در تعالیم یهودیان بوده است یا بودائیان و یا هندوان اختلاف است.
قدر مسلم اینست که در همۀ این نحله ها، عده ای به دنبال روش های شهودی برای کسب معرفت بوده اند.
حتی در آئین های باستانی ایران از قبیل میترائی و زردشتی و نیز مانوی، جنبههائی از عرفان مصطلح مشاهده میشود.
----------------------------
✍ از آنجا که تمامی انبیاء عظام الهی علیهم السلام در کمال سادگی و با اخلاق خوش در میان توده های مردم زندگی می کردند؛ و تعالیم آسمانی زهد در دنیا و بی علاقه بودن به زخارف آن را ترویج می نمایند، گرایش مردم به ساده زیستی و پرهیز از تن پروری همواره مورد ستایش و حسرت مؤمنین بوده است.
در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه و آله، عده ای از مسلمانان که در نهایت فقر و عسرت زندگی می کردند؛
و حتی به قدر کافی پارچه برای پوشش بدن خود نداشتند؛ و غالباً در گرسنگی به سر می بردند،
در قطعه زمین کم ارتفاعی در کنار مسجد رسول اکرم شب را به صبح می رساندند؛ و مردم مدینه که درخت و مزرعه و احیاناً دام و حشمی داشتند، بدانان صدقه می دادند؛ و ایشان را اطعام می کردند. به این گروه
« #اصحاب_صفه » گفته می شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با آنان مانند سایرین رفتار می کردند. به نحوی که جزء اصحاب ایشان به حساب می آمدند.
بعد از شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که کم کم مسلمین به مال و منال رسیدند، فقر شدید اولیه از میان رفت؛ اما عده ای از مردم دوست داشتند که اگر فضیلت آشکاری نداشتند، با ظاهر درویشانه برای خود احترام و توجهی جلب نمایند. این روش البته نوعی «نفاق» است.
سر آغاز «تصوف» در میان مسلمین ظهور این افراد است که سعی می کردند همچنان در کسوت «اصحاب صفه» در جامعه حضور داشته باشند.
سر سلسلۀ این عده شخصی بود به نام «حسن بن یسار بصری» که اصالتاً ایرانی بود. وی در اواخر خلافت خلیفۀ دوم به دنیا آمد. در کودکی حافظ قرآن شد. هوش و قدرت بیان خوبی داشت. مخالفان امیر مؤمنان علیه السلام که بضاعتی نداشتند، به این نوجوان جویای نام بال و پر دادند.
در زمان خلافت چهار سالۀ امیر مؤمنان علیه السلام این موجود که نوجوانی بیش نبود، در کنار منافقانی چون
« #عبدالله_بن_عمر »، « #ابوموسی_اشعری »، « عبدالله بن عمرو بن العاص » و « زید بن ارقم » قرار گرفت. هیچ یک از این منافقان مخالفت صریح با امام علیه السلام از خود نشان نمی داد. اما تقریباً هیچ کدام با امام علیه السلام #بیعت نکرد؛ و در جنگ های ایشان با مخالفان، شرکت ننمود.
👈 کسی که با ادعای دینداری از امام مفترض الطاعة پیروی نکند #بدون_تردید، #منافق است.
پس شروع تصوف در اسلام به عده ای منافق بر می گردد.
نقل است که پس از جنگ بصره ( #جمل )، حضرت امیر علیه السلام مشاهده فرمودند که جوانکی قلم به دست گرفته و به دنبال ایشان و اصحاب راه افتاده است؛ و مطالبی را مینویسد. فرمودند: «تو چه کار میکنی؟» گفت دارم فرمایش های شما را مینویسم. امام رو به اطرافیان کرده فرمودند: «سامری این امت این است. سامری بنی اسرائیل می گفت: «لا مساس» و این سامری می گوید: «لا قتال».
#حسن_بصری #پرچمدار_تصوف در میان مسلمین بوده است.
پس از او «سفیان ثوری» است که معاصر امام صادق بوده است. نفرات بعدی از این قرارند:
❌ جنید بغدادی متولد شده در سال ۲۲۰ در جنید در اواخر حکومت امین عباسی؛
❌ بایزید بسطامی معاصر مامون؛
و دیگران از قبیل ذوالنون مصری، حسین حلاج، ابو سعید ابی الخیر، ابوالحسن خرقانی، احمد جام، شهاب الدین سهره وردی و . . .
همۀ اینان سنی های دو آتشه و مقدم بر ابن عربی بودند.
اما ابن عربی نقطۀ عطفی در تصوف و عرفان به حساب میآید.
هم به خاطر
۱) حجم بسیار زیاد تالیفات و تصنیفات،
و هم به خاطر
۲) تاکید زیاد بر نظریۀ « وحدت وجود ».
جلال الدین مولوی اندکی پس از ابن عربی می زیسته و آراء او با ابن عربی مشابه است.
ابن عربی دو شاگرد مهم داشت که آراء او را توسعه دادند. یکی «صدر الدین قونوی» است؛ و دیگری «عزالدین نسفی».
👈👈 «محیی الدین» لقبی است که خود او و شاگردانش بر وی نهاده اند. پس از او رسم شد که صوفیه به مرشدان خود لقب می دادند؛ مانند «صدر الدین قونوی»، «عزالدین نسفی»، «فریدالدین عطار» و دیگران.
#عمروعاص #وحدت_وجود
《1》
#نقد_ابن_عربی
#نقد_حلاج
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
✅ مختصری پیرامون تاریخ تصوف در جهان و در میان مسلمانان
➖▫️❌▫️➖➖➖
✍ در این که آیا مبدأ عرفان در تعالیم یهودیان بوده است یا بودائیان و یا هندوان اختلاف است.
قدر مسلم اینست که در همۀ این نحله ها، عده ای به دنبال روش های شهودی برای کسب معرفت بوده اند.
حتی در آئین های باستانی ایران از قبیل میترائی و زردشتی و نیز مانوی، جنبههائی از عرفان مصطلح مشاهده میشود.
----------------------------
✍ از آنجا که تمامی انبیاء عظام الهی علیهم السلام در کمال سادگی و با اخلاق خوش در میان توده های مردم زندگی می کردند؛ و تعالیم آسمانی زهد در دنیا و بی علاقه بودن به زخارف آن را ترویج می نمایند، گرایش مردم به ساده زیستی و پرهیز از تن پروری همواره مورد ستایش و حسرت مؤمنین بوده است.
در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه و آله، عده ای از مسلمانان که در نهایت فقر و عسرت زندگی می کردند؛
و حتی به قدر کافی پارچه برای پوشش بدن خود نداشتند؛ و غالباً در گرسنگی به سر می بردند،
در قطعه زمین کم ارتفاعی در کنار مسجد رسول اکرم شب را به صبح می رساندند؛ و مردم مدینه که درخت و مزرعه و احیاناً دام و حشمی داشتند، بدانان صدقه می دادند؛ و ایشان را اطعام می کردند. به این گروه
« #اصحاب_صفه » گفته می شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با آنان مانند سایرین رفتار می کردند. به نحوی که جزء اصحاب ایشان به حساب می آمدند.
بعد از شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که کم کم مسلمین به مال و منال رسیدند، فقر شدید اولیه از میان رفت؛ اما عده ای از مردم دوست داشتند که اگر فضیلت آشکاری نداشتند، با ظاهر درویشانه برای خود احترام و توجهی جلب نمایند. این روش البته نوعی «نفاق» است.
سر آغاز «تصوف» در میان مسلمین ظهور این افراد است که سعی می کردند همچنان در کسوت «اصحاب صفه» در جامعه حضور داشته باشند.
سر سلسلۀ این عده شخصی بود به نام «حسن بن یسار بصری» که اصالتاً ایرانی بود. وی در اواخر خلافت خلیفۀ دوم به دنیا آمد. در کودکی حافظ قرآن شد. هوش و قدرت بیان خوبی داشت. مخالفان امیر مؤمنان علیه السلام که بضاعتی نداشتند، به این نوجوان جویای نام بال و پر دادند.
در زمان خلافت چهار سالۀ امیر مؤمنان علیه السلام این موجود که نوجوانی بیش نبود، در کنار منافقانی چون
« #عبدالله_بن_عمر »، « #ابوموسی_اشعری »، « عبدالله بن عمرو بن العاص » و « زید بن ارقم » قرار گرفت. هیچ یک از این منافقان مخالفت صریح با امام علیه السلام از خود نشان نمی داد. اما تقریباً هیچ کدام با امام علیه السلام #بیعت نکرد؛ و در جنگ های ایشان با مخالفان، شرکت ننمود.
👈 کسی که با ادعای دینداری از امام مفترض الطاعة پیروی نکند #بدون_تردید، #منافق است.
پس شروع تصوف در اسلام به عده ای منافق بر می گردد.
نقل است که پس از جنگ بصره ( #جمل )، حضرت امیر علیه السلام مشاهده فرمودند که جوانکی قلم به دست گرفته و به دنبال ایشان و اصحاب راه افتاده است؛ و مطالبی را مینویسد. فرمودند: «تو چه کار میکنی؟» گفت دارم فرمایش های شما را مینویسم. امام رو به اطرافیان کرده فرمودند: «سامری این امت این است. سامری بنی اسرائیل می گفت: «لا مساس» و این سامری می گوید: «لا قتال».
#حسن_بصری #پرچمدار_تصوف در میان مسلمین بوده است.
پس از او «سفیان ثوری» است که معاصر امام صادق بوده است. نفرات بعدی از این قرارند:
❌ جنید بغدادی متولد شده در سال ۲۲۰ در جنید در اواخر حکومت امین عباسی؛
❌ بایزید بسطامی معاصر مامون؛
و دیگران از قبیل ذوالنون مصری، حسین حلاج، ابو سعید ابی الخیر، ابوالحسن خرقانی، احمد جام، شهاب الدین سهره وردی و . . .
همۀ اینان سنی های دو آتشه و مقدم بر ابن عربی بودند.
اما ابن عربی نقطۀ عطفی در تصوف و عرفان به حساب میآید.
هم به خاطر
۱) حجم بسیار زیاد تالیفات و تصنیفات،
و هم به خاطر
۲) تاکید زیاد بر نظریۀ « وحدت وجود ».
جلال الدین مولوی اندکی پس از ابن عربی می زیسته و آراء او با ابن عربی مشابه است.
ابن عربی دو شاگرد مهم داشت که آراء او را توسعه دادند. یکی «صدر الدین قونوی» است؛ و دیگری «عزالدین نسفی».
👈👈 «محیی الدین» لقبی است که خود او و شاگردانش بر وی نهاده اند. پس از او رسم شد که صوفیه به مرشدان خود لقب می دادند؛ مانند «صدر الدین قونوی»، «عزالدین نسفی»، «فریدالدین عطار» و دیگران.
#عمروعاص #وحدت_وجود
《1》
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی
⚠️شمس تبریزی و جسارت بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها❗️
〰〰〰〰⛔️➖▪️
متاسفانه شمس تبریزی با جسارت به حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها مقام معرفت و خوف و خشیت حضرت را خوار و پست شمرده ؛
یعنی حضرت را زاهده خطاب نموده و عارفه نمی داند و مى گوید:
❌ مردم را سخن نجات خوش نمی آید، سخن دوزخیان خوش مى آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم که بمیرد از بیم! 👈🏻فاطمه رضی اللّه عنها عارفه نبود، زاهده بود پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى👉🏻
⬇️ اماجایگاه زهد و مقام زهاد در ادبیات عرفانی و صوفیانه:
🔻 زهاد در اصطلاح و ادبیات عرفان صوفیانه، افرادی ظاهربین، خشک مقدس، قشری و فاقد مقام معرفت میباشند و مقام عرفا بسیار بالاتر از آنهاست.
👈👈 باز در تعلیقات مقالات شمس نسخه محمد علی موحد، مطلبی در همین راستا از وی نقل شده که حاکی از اصرار قبیحانه بر جسارت و بی ادبی به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
دقت کنید:👇👇
🔴 شمس ضمن نقل داستانی جعلی و موهوم چنین می گوید:
(پیغمبر) از معراج آمده بود، هر کسی از آنچه در آن بود سوال می کرد، یکی دیدار، یکی صفت بهشت،
فاطمه رضی الله عنها گفت من آن ندانم، من خوفی دارم، صفت دوزخ کن!
📗📔مقالات شمس، نسخه محمد علی موحد صفحه 151 و341
اسکن کتاب:
http://l1l.ir/4if2
📗📔مقالات شمس، نسخه جعفر مدرس صادقی صفحه282
اسکن کتاب:
http://l1l.ir/4if6
➖➖➖➖
🔰کانال برهان و نقد بزرگان تصوف
@borrhan
#نقد_شمس_تبریزی
⚠️شمس تبریزی و جسارت بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها❗️
〰〰〰〰⛔️➖▪️
متاسفانه شمس تبریزی با جسارت به حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها مقام معرفت و خوف و خشیت حضرت را خوار و پست شمرده ؛
یعنی حضرت را زاهده خطاب نموده و عارفه نمی داند و مى گوید:
❌ مردم را سخن نجات خوش نمی آید، سخن دوزخیان خوش مى آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم که بمیرد از بیم! 👈🏻فاطمه رضی اللّه عنها عارفه نبود، زاهده بود پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى👉🏻
⬇️ اماجایگاه زهد و مقام زهاد در ادبیات عرفانی و صوفیانه:
🔻 زهاد در اصطلاح و ادبیات عرفان صوفیانه، افرادی ظاهربین، خشک مقدس، قشری و فاقد مقام معرفت میباشند و مقام عرفا بسیار بالاتر از آنهاست.
👈👈 باز در تعلیقات مقالات شمس نسخه محمد علی موحد، مطلبی در همین راستا از وی نقل شده که حاکی از اصرار قبیحانه بر جسارت و بی ادبی به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
دقت کنید:👇👇
🔴 شمس ضمن نقل داستانی جعلی و موهوم چنین می گوید:
(پیغمبر) از معراج آمده بود، هر کسی از آنچه در آن بود سوال می کرد، یکی دیدار، یکی صفت بهشت،
فاطمه رضی الله عنها گفت من آن ندانم، من خوفی دارم، صفت دوزخ کن!
📗📔مقالات شمس، نسخه محمد علی موحد صفحه 151 و341
اسکن کتاب:
http://l1l.ir/4if2
📗📔مقالات شمس، نسخه جعفر مدرس صادقی صفحه282
اسکن کتاب:
http://l1l.ir/4if6
➖➖➖➖
🔰کانال برهان و نقد بزرگان تصوف
@borrhan
#نقد_شمس_تبریزی
#نقد_مولوی
🔻شمس تبریزی (از سران صوفیه و معلم مولوی): هر که میخواهد انبیاء را ببینید مولوی را ببنید!!
🔹 شمس تبریزی [ صوفی گمراه ] در مقام تعریف از مولوی میگوید:
هركه مىخواهد كه انبيا را ببيند مولانا را ببيند ... اكنون بهشت رضاى مولاناست، دوزخ غضب مولاناست؛ كليد بهشت مولاناست..!!!
@borrhan
#نقد_مولوی
🔻شمس تبریزی (از سران صوفیه و معلم مولوی): هر که میخواهد انبیاء را ببینید مولوی را ببنید!!
🔹 شمس تبریزی [ صوفی گمراه ] در مقام تعریف از مولوی میگوید:
هركه مىخواهد كه انبيا را ببيند مولانا را ببيند ... اكنون بهشت رضاى مولاناست، دوزخ غضب مولاناست؛ كليد بهشت مولاناست..!!!
@borrhan
#نقد_شمس_تبریزی
💥 شمس تبریزی : شراب خمر برای من حلال است!!!
🔸 روزی شخصی به شمس میگوید نوشیدن خمر حلال است یا حرام؟ شمس گفته: اگر مَشکی از شراب به دریا ریزند نجس میشود؟ میگوید: نمیشود. شمس گفته: اگر در حوضچه آب قلیل بریزند؟ میگوید: بله نجس میشود. شمس گفته اگر من بنوشم حلال است، چون من مشابه آن دریا هستم! اما اگر چون تو غرخواهری (فحش خراسانی) بنوشد حرام است.
📕نی نواز اول احوال شمس تبریزی و سخنان او به شعر، تألیف دکتر عبدالحسین جلالیان، ص ١٠۶و ١٠٧
📝 علي بن إبراهيم عن أبيه عن الريان بن الصلت قال سمعت الرضا علیه السلام يقول ما بعث الله نبيا قط إلا بتحريم الخمر و أن يقر لله بالبداء.
🔸امام رضا علیه السلام فرمودند: خداوند متعال هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده مگر اینکه شراب را تحریم کند و برای خداوند به بداء اقرار نماید.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج١، ص: ١٤۸ .
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
@borrhan
💥 شمس تبریزی : شراب خمر برای من حلال است!!!
🔸 روزی شخصی به شمس میگوید نوشیدن خمر حلال است یا حرام؟ شمس گفته: اگر مَشکی از شراب به دریا ریزند نجس میشود؟ میگوید: نمیشود. شمس گفته: اگر در حوضچه آب قلیل بریزند؟ میگوید: بله نجس میشود. شمس گفته اگر من بنوشم حلال است، چون من مشابه آن دریا هستم! اما اگر چون تو غرخواهری (فحش خراسانی) بنوشد حرام است.
📕نی نواز اول احوال شمس تبریزی و سخنان او به شعر، تألیف دکتر عبدالحسین جلالیان، ص ١٠۶و ١٠٧
📝 علي بن إبراهيم عن أبيه عن الريان بن الصلت قال سمعت الرضا علیه السلام يقول ما بعث الله نبيا قط إلا بتحريم الخمر و أن يقر لله بالبداء.
🔸امام رضا علیه السلام فرمودند: خداوند متعال هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده مگر اینکه شراب را تحریم کند و برای خداوند به بداء اقرار نماید.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج١، ص: ١٤۸ .
🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما
@borrhan
توهین شمس تبریزی به حضرت زهرای اطهر علیها السلام !
و مقایسه با جایگاه #رابعه_عدویه نزد صوفیه!!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
و مقایسه با جایگاه #رابعه_عدویه نزد صوفیه!!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
⁉️❕آیا می دانستید #شمس_تبریزی در سرتاسر کتاب مقالات خود فقط بعد از ذکر نام #یک_نفر، برای او #رحمت فرستاده است و آن یک نفر هم کسی نیست غیر از
#حجاج_بن_یوسف_ثقفی !؟؟
وی در ضمن داستان طولانی، به مدح #حجاج پرداخته و چنین می گوید:
"حجاج بن یوسف رحمت الله علیه (آری- کار ما به عکس همه ی خلق باشد، هرچه ایشان قبول کنند، ما رد می کنیم و هرچه ایشان رد کنند، ما قبول می کنیم) روزی شنید که یکی تمنای مُلک او می برد که روزی تا به شب بر تخت او بنشینم... حجاج ایشان را جمع کرد و فرمود برنج پزند هفت رنگ و بیاورند و ... ."
📚کتاب مقالات،ص135-نشر مرکز(چاپ پانزدهم)
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
#حجاج_بن_یوسف_ثقفی !؟؟
وی در ضمن داستان طولانی، به مدح #حجاج پرداخته و چنین می گوید:
"حجاج بن یوسف رحمت الله علیه (آری- کار ما به عکس همه ی خلق باشد، هرچه ایشان قبول کنند، ما رد می کنیم و هرچه ایشان رد کنند، ما قبول می کنیم) روزی شنید که یکی تمنای مُلک او می برد که روزی تا به شب بر تخت او بنشینم... حجاج ایشان را جمع کرد و فرمود برنج پزند هفت رنگ و بیاورند و ... ."
📚کتاب مقالات،ص135-نشر مرکز(چاپ پانزدهم)
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
🔴 شمس تبريزى و توهين به #عزادارى
شمس تبريزى میگويد:خجندى بر خاندان پيامبر میگريست، ما بر وي میگريستيم، يكی به خدا پيوست، بر وی میگريد…
📗نقدی بر مثنوی
نویسنده : مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر مصلّایی یزدی و آیت الله سیّد جواد مدّرسی یزدی
ناشر : انتشارات انصاریان، قم
نوبت چاپ : اول پاییز 1375
صفحه : 97
http://yon.ir/ljxmm
#نقد_شمس_تبریزی
#عاشورا_عید_صوفیه
@borrhan
شمس تبريزى میگويد:خجندى بر خاندان پيامبر میگريست، ما بر وي میگريستيم، يكی به خدا پيوست، بر وی میگريد…
📗نقدی بر مثنوی
نویسنده : مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر مصلّایی یزدی و آیت الله سیّد جواد مدّرسی یزدی
ناشر : انتشارات انصاریان، قم
نوبت چاپ : اول پاییز 1375
صفحه : 97
http://yon.ir/ljxmm
#نقد_شمس_تبریزی
#عاشورا_عید_صوفیه
@borrhan
#هشدار #هشدار
❗️❕نصب بنر بزرگداشت #شمس_تبریزی مراد مولوی صوفی مسلک در چندین نقطه شهر دارالعباد یزد!!
برخی از احوالات این صوفی را با هشتک #نقد_شمس_تبریزی در برهان دنبال کنید؛ به امید خدا فردا مطالب مهم دیگری در خصوص انحرافات #اخلاقی و #اعتقادی شمس تبریزی بارگذاری خواهیم کرد.
چه شده که کار به اینجا رسیده و صوفیان بعد از قرنها مجددا توانستهاند افکار عمومی را با خود همراه کنند؟؟
پاسخ به این سوال مفصل است اما در یک جمله میتوان گفت:
علت را باید در نفوذ تصوف به حوزههای علمیه و لباس روحانیت یافت!
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
❗️❕نصب بنر بزرگداشت #شمس_تبریزی مراد مولوی صوفی مسلک در چندین نقطه شهر دارالعباد یزد!!
برخی از احوالات این صوفی را با هشتک #نقد_شمس_تبریزی در برهان دنبال کنید؛ به امید خدا فردا مطالب مهم دیگری در خصوص انحرافات #اخلاقی و #اعتقادی شمس تبریزی بارگذاری خواهیم کرد.
چه شده که کار به اینجا رسیده و صوفیان بعد از قرنها مجددا توانستهاند افکار عمومی را با خود همراه کنند؟؟
پاسخ به این سوال مفصل است اما در یک جمله میتوان گفت:
علت را باید در نفوذ تصوف به حوزههای علمیه و لباس روحانیت یافت!
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
[ کانال برهان ]
#هشدار #هشدار ❗️❕نصب بنر بزرگداشت #شمس_تبریزی مراد مولوی صوفی مسلک در چندین نقطه شهر دارالعباد یزد!! برخی از احوالات این صوفی را با هشتک #نقد_شمس_تبریزی در برهان دنبال کنید؛ به امید خدا فردا مطالب مهم دیگری در خصوص انحرافات #اخلاقی و #اعتقادی شمس تبریزی…
#نقد_شمس_تبریزی
❗️‼️عشق شمس به کیمیا
👈 جایگاه زن در تصوف [2]
( http://bit.ly/2kyZdpV )
〰〰▪️〰〰〰〰
✍... یکی از وقایع جالب در دنیای تصوف، ماجرای ازدواج نسبتا اجباری کیمیا خاتون با شمس تبریزی است.
کیمیا خاتون دخترک نوجوان و کم سن و سالی است که مولوی، مادر او را به تزویج در آورده و به اتفاق مادرش به خانه مولوی نقل مکان کرده است.
از اینجا به بعد پیر مرد داستان وارد میشود!
شمس تبریزی که بیش از شصت سال سن دارد و باید به فکر قبر و قیامتش باشد، با کیمیا مواجه می شود و یک دل نه، صد دل عاشقش می شود ؛
این قسمت ماجرا البته کمی مشابه سریال های ترکیه ای می شود ! چون فرزند مولوی هم دلباخته کیمیا خاتون شده بود و در حال حاضر هر دو باید برای به دست آوردن معشوق واحد رقابت می کردند.
⁉️ به نظر شما مولوی که اکنون پدرخوانده کیمیا است، حق را به چه کسی می دهد ؟ کیمیا را به تزویج فرزند جوانش در می آورد یا مرادش شمس که پیرمردی شصت ساله است؟
جواب واضحه، کیمیا که هیچ، مولوی قبلا خود پسرش را هم دو دستی تقدیم شمس کرده بود. بگذریم!
مولوی کیمیا را در آغوش شمس گذاشته و به تزویج او در می آورد و شمس هم مدتی را با کیمیا می گذراند. البته به مرید ساده لوحش (مولوی) چنین القا میکند که کیمیا، خداوند است که به صورت این زن به سرای من نازل شده است :
❌"خداوند تعالى مرا چندان دوست مىدارد که بهر صورتى که میخواهم بر من میآید؛ این دم بصورتى کیمیا آمده بود و مصوّر شده"
📗احمد افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۳۷
اما این عشق آتشین خیلی زود فرو نشسته و به ماجرایی جنایی تبدیل شده و رو سیاهی اش برای آن پیر عجول، فحاش و متکبر و مغرور باقی می ماند.
⬅️ ماجرای مرگ کیمیا از نکات جالب توجه در زندگانی شمس و مولوی است. داستان از جایی آغاز می شود که کیمیا بدون اجازه شمس از خانه بیرون می رود و همین خروج بدون اذن، طومار عمرش را در هم می پیچد.
شرح واقعه این است که بنابر نقل افلاکی (از منابع دسته اول و بسیار معتبر در احوالات مولوی) کیمیا خاتون به همراه زنان دیگر، به رسم تفرج به باغ خویشان می رود. از ناگاه شمس الدین به خانه آمده و او را طلب می کند. گفتند که جدّۀ سلطان ولد با خوانین او را به تفرج بردند. عظیم تولید و به غایت رنجش نمود. چون كيميا خاتون به خانه آمد فى الحال درد گردن گرفته همچون چوب خشك بی حرکت شد، فرياد كنان بعد از سه روز از دنیا می رود.
📗مناقب العارفين، ج2، ص: 642
شمس که ادعای چنان عشقی به کیمیا داشت، حاضر شد معشوقه اش را سه روز زجرکش کرده و در نهایت او را راهی دیار باقی کرد.
⬅️ یکی از علل مفقود شدن شمس، همین ماجرای مرگ کیمیا و کینه ای است که پسر مولوی از او به دل می گیرد. شمس یک هفته بعد از این ماجرا برای همیشه در افق محو می شود!
☑️ خدا نگذرد از کسانی که این اشخاص را چنین برای مردم بزک می کنند.
جایگاه زن در تصوف [1]
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد بزرگان تصوف
@borrhan
❗️‼️عشق شمس به کیمیا
👈 جایگاه زن در تصوف [2]
( http://bit.ly/2kyZdpV )
〰〰▪️〰〰〰〰
✍... یکی از وقایع جالب در دنیای تصوف، ماجرای ازدواج نسبتا اجباری کیمیا خاتون با شمس تبریزی است.
کیمیا خاتون دخترک نوجوان و کم سن و سالی است که مولوی، مادر او را به تزویج در آورده و به اتفاق مادرش به خانه مولوی نقل مکان کرده است.
از اینجا به بعد پیر مرد داستان وارد میشود!
شمس تبریزی که بیش از شصت سال سن دارد و باید به فکر قبر و قیامتش باشد، با کیمیا مواجه می شود و یک دل نه، صد دل عاشقش می شود ؛
این قسمت ماجرا البته کمی مشابه سریال های ترکیه ای می شود ! چون فرزند مولوی هم دلباخته کیمیا خاتون شده بود و در حال حاضر هر دو باید برای به دست آوردن معشوق واحد رقابت می کردند.
⁉️ به نظر شما مولوی که اکنون پدرخوانده کیمیا است، حق را به چه کسی می دهد ؟ کیمیا را به تزویج فرزند جوانش در می آورد یا مرادش شمس که پیرمردی شصت ساله است؟
جواب واضحه، کیمیا که هیچ، مولوی قبلا خود پسرش را هم دو دستی تقدیم شمس کرده بود. بگذریم!
مولوی کیمیا را در آغوش شمس گذاشته و به تزویج او در می آورد و شمس هم مدتی را با کیمیا می گذراند. البته به مرید ساده لوحش (مولوی) چنین القا میکند که کیمیا، خداوند است که به صورت این زن به سرای من نازل شده است :
❌"خداوند تعالى مرا چندان دوست مىدارد که بهر صورتى که میخواهم بر من میآید؛ این دم بصورتى کیمیا آمده بود و مصوّر شده"
📗احمد افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۳۷
اما این عشق آتشین خیلی زود فرو نشسته و به ماجرایی جنایی تبدیل شده و رو سیاهی اش برای آن پیر عجول، فحاش و متکبر و مغرور باقی می ماند.
⬅️ ماجرای مرگ کیمیا از نکات جالب توجه در زندگانی شمس و مولوی است. داستان از جایی آغاز می شود که کیمیا بدون اجازه شمس از خانه بیرون می رود و همین خروج بدون اذن، طومار عمرش را در هم می پیچد.
شرح واقعه این است که بنابر نقل افلاکی (از منابع دسته اول و بسیار معتبر در احوالات مولوی) کیمیا خاتون به همراه زنان دیگر، به رسم تفرج به باغ خویشان می رود. از ناگاه شمس الدین به خانه آمده و او را طلب می کند. گفتند که جدّۀ سلطان ولد با خوانین او را به تفرج بردند. عظیم تولید و به غایت رنجش نمود. چون كيميا خاتون به خانه آمد فى الحال درد گردن گرفته همچون چوب خشك بی حرکت شد، فرياد كنان بعد از سه روز از دنیا می رود.
📗مناقب العارفين، ج2، ص: 642
شمس که ادعای چنان عشقی به کیمیا داشت، حاضر شد معشوقه اش را سه روز زجرکش کرده و در نهایت او را راهی دیار باقی کرد.
⬅️ یکی از علل مفقود شدن شمس، همین ماجرای مرگ کیمیا و کینه ای است که پسر مولوی از او به دل می گیرد. شمس یک هفته بعد از این ماجرا برای همیشه در افق محو می شود!
☑️ خدا نگذرد از کسانی که این اشخاص را چنین برای مردم بزک می کنند.
جایگاه زن در تصوف [1]
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد بزرگان تصوف
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_شمس_تبریزی ❗️‼️عشق شمس به کیمیا 👈 جایگاه زن در تصوف [2] ( http://bit.ly/2kyZdpV ) 〰〰▪️〰〰〰〰 ✍... یکی از وقایع جالب در دنیای تصوف، ماجرای ازدواج نسبتا اجباری کیمیا خاتون با شمس تبریزی است. کیمیا خاتون دخترک نوجوان و کم سن و سالی است که مولوی، مادر…
مولوی نقل میکند: شمس(تبریزی) زنی زیبا بنام کیمیا داشت و روزی بر او غضب کرد و او بطرف باغهای اطراف رفت. به زنان گفتم در پی او بروید که مولایم شمس را به او علاقه بسیار است. در این بین که زنان در پی او رفتند، من بر شمس وارد شدم و دیدم با کیمیا خلوت کرده و با او دست بازی و ملاعبه میکند.! من بیرون آمدم تا او با کیمیا راحت باشد.
👈پس از چندی مرا ندا کرد که داخل بیا. وقتی داخل شدم دیدم او تنهاست و اثری از کیمیا نیست. گفتم کیمیا کجا رفت؟ گفت او کیمیا نبود، خداوند بود که برای من بصورت هر کس که دوست داشته باشم ظاهر میشود.
📕 مناقب العارفین - شمس الدین احمد افلاکی عارفی، ج۱، ص۶۳۷و۶۳۸
❌ واقعا زبان از شرح خباثت و کُفر این جماعت عاجز است.!!! بنگرید تا کجا داخل در ولایت شیطان شدهاند و چه نسبتها به وجود مقدس و متعال الهی میدهند و قائل به حلولِ خدا در افراد شدهاند!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
👈پس از چندی مرا ندا کرد که داخل بیا. وقتی داخل شدم دیدم او تنهاست و اثری از کیمیا نیست. گفتم کیمیا کجا رفت؟ گفت او کیمیا نبود، خداوند بود که برای من بصورت هر کس که دوست داشته باشم ظاهر میشود.
📕 مناقب العارفین - شمس الدین احمد افلاکی عارفی، ج۱، ص۶۳۷و۶۳۸
❌ واقعا زبان از شرح خباثت و کُفر این جماعت عاجز است.!!! بنگرید تا کجا داخل در ولایت شیطان شدهاند و چه نسبتها به وجود مقدس و متعال الهی میدهند و قائل به حلولِ خدا در افراد شدهاند!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_شمس_تبریزی ❗️‼️عشق شمس به کیمیا 👈 جایگاه زن در تصوف [2] ( http://bit.ly/2kyZdpV ) 〰〰▪️〰〰〰〰 ✍... یکی از وقایع جالب در دنیای تصوف، ماجرای ازدواج نسبتا اجباری کیمیا خاتون با شمس تبریزی است. کیمیا خاتون دخترک نوجوان و کم سن و سالی است که مولوی، مادر…
نقل شده که احوالات مولوی را از شمس تبریزی پرسیدند، او اینگونه پاسخ داد:
اگر از قولش میپرسی، ﴿انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون﴾یس۸۲
و اگر از فعلش میپرسی، ﴿کل یوم هو فی شان﴾الرحمن۲۹
و اگر از صفتش میپرسی، ﴿قل هو الله احد﴾الإخلاص۱
و اگر از نامش میپرسی، ﴿هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم﴾الحشر۲۲
و اگر از ذاتش میپرسی ﴿لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر﴾الشوری۱۱
📒مقالات شمس تبریزی، ص۷۸۹ + (اسکن)
📘تحفه الاخیار، ص۱۳۹
📗عین الحیات علامه مجلسی، ج۱، ص۹۴-۹۵
📥 دانلود پوستر
‼️ایهأالناس اگر این سخنان کفر و الحاد نیست، پس لفظ کفر و کافر بر چه کسی و چه چیزی اطلاق میشه؟؟؟ خدا نگذرد از مسئولینی که این افراد را برای مردم بزک میکنند!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
اگر از قولش میپرسی، ﴿انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون﴾یس۸۲
و اگر از فعلش میپرسی، ﴿کل یوم هو فی شان﴾الرحمن۲۹
و اگر از صفتش میپرسی، ﴿قل هو الله احد﴾الإخلاص۱
و اگر از نامش میپرسی، ﴿هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم﴾الحشر۲۲
و اگر از ذاتش میپرسی ﴿لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر﴾الشوری۱۱
📒مقالات شمس تبریزی، ص۷۸۹ + (اسکن)
📘تحفه الاخیار، ص۱۳۹
📗عین الحیات علامه مجلسی، ج۱، ص۹۴-۹۵
📥 دانلود پوستر
‼️ایهأالناس اگر این سخنان کفر و الحاد نیست، پس لفظ کفر و کافر بر چه کسی و چه چیزی اطلاق میشه؟؟؟ خدا نگذرد از مسئولینی که این افراد را برای مردم بزک میکنند!
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
[ کانال برهان ]
❗️کفرگویی بزرگان صوفیه منصور حلاج آن نهنگ دریا کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا روزیکه انا الحق به زبان میآورد منصور کجا بود؟ خدا بود خدا 📕 ابوسعید ابوالخیر » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴ #نقد_حلاج [17] #وحدت_وجود @borrhan
🔥وقتی برای شمس تبریزی ادعاهایی میشود که بوی الوهیت میدهد!!
🔸مولوی که بارها در مثنوی از استاد خود (شمس) تعریف و تمجید کرده ، این بار برای او ادعای الوهیت میکند.
📚 دفتر اول بخش ۶ در بیت ۱۸
🔹 عبدالباقی گولپیناری در شرح این ابیات مولوی مینویسد:
- در جهان چیز عجیبی چون شمس وجود ندارد، شمس جان ابدی است و برای او گذشته و آینده مطرح نیست.
- شمس عالم خارج اگر چه یگانه است، باز می توان نظیری بر آن تصور کرد.
- اما شمس جان که خارج از عالم اثير است، در ذهن و در خارج نظیری ندارد.
- ذات او چگونه در تصور میگنجد، تا نظير او در تصور آید؟
- چون از سيماي شمس الدين سخن به میان آید، خورشید آسمان چهره خود را پنهان میکند.
- چون نام او برده شد، واجب است که یکی از رموز بخشهای او نیز گفته شود.
📚نثر و شرح مثنوی شریف ، تألیف عبدالباقی گولپیناری، جلد اول صفحه ۸۸ .
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
🔸مولوی که بارها در مثنوی از استاد خود (شمس) تعریف و تمجید کرده ، این بار برای او ادعای الوهیت میکند.
📚 دفتر اول بخش ۶ در بیت ۱۸
🔹 عبدالباقی گولپیناری در شرح این ابیات مولوی مینویسد:
- در جهان چیز عجیبی چون شمس وجود ندارد، شمس جان ابدی است و برای او گذشته و آینده مطرح نیست.
- شمس عالم خارج اگر چه یگانه است، باز می توان نظیری بر آن تصور کرد.
- اما شمس جان که خارج از عالم اثير است، در ذهن و در خارج نظیری ندارد.
- ذات او چگونه در تصور میگنجد، تا نظير او در تصور آید؟
- چون از سيماي شمس الدين سخن به میان آید، خورشید آسمان چهره خود را پنهان میکند.
- چون نام او برده شد، واجب است که یکی از رموز بخشهای او نیز گفته شود.
📚نثر و شرح مثنوی شریف ، تألیف عبدالباقی گولپیناری، جلد اول صفحه ۸۸ .
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_مولوی ❎ تقدس تراشی مولوی برای کتابش!!! ~~~✖️✖️~~~~~~~~~ 🔻 مولوی معتقد هست کتاب او #مثنوی بر او نازل شده، و در مقدمه کتابش میگوید: این کتاب مثنوی، اصولِ اصولِ اصول دین است، کشف رازهای وصول به حقیقت و رسیدن به مرتبهی یقین است!، و دانش بزرگ خداوند…
↩️ پیرو مطلب قبل:
✖️در کتاب مناقب العارفین که شرح حال مولوی و همفکران اوست و توسط یکی از مریدان و نزدیک به زمان حیات او نوشته شده، نقل شده:
«روزی سلطان ولد (فرزند مولوی) گفت: یکی از یاران به حضرتِ پدرم شکایتی کرد که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا «قرآن» گویند؟ من در جوابش گفتم که مثنوی تفسیر قرآن است. پدرم لحظه ای خاموش شد و سپس فرمود: 👈ای سگ، 👈ای خر، 👈ای غر خواهر👉 (دشنام ناموسی)، چرا مثنوی قرآن نباشد حال آنکه در ظروفِ حروفِ انبیاء و اولیاء جز اسرار الهی مندرج نیست و کلام خدا از دل پاک ایشان بر زبانشان روان است.!!»
📗 مناقب العارفین، ص ۲۹۱
💠 جنابان میرزا علی اکبر مصلایی و سید جواد مدرسی همین داستان را نقل کرده و از بیان معنای 👈ای غر خواهر👉 خودداری میکنند!!
📗 نقدی بر مثنوی، ص۱۶
✖️ شمس تبریزی نیز بر این باور بود مثنوی برتر از قرآن است!!!!!
📗 نقدی بر مثنوی، ص۱۷
📒 مقالات شمس تبریزی، ص۸۸
آیا این عقاید حرمت شکنی و بی احترامی نسبت به قرآن کریم نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: يا علي سيد الكلام القرآن.
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی [187]
#نقد_شمس_تبریزی [34]
@borrhan
✖️در کتاب مناقب العارفین که شرح حال مولوی و همفکران اوست و توسط یکی از مریدان و نزدیک به زمان حیات او نوشته شده، نقل شده:
«روزی سلطان ولد (فرزند مولوی) گفت: یکی از یاران به حضرتِ پدرم شکایتی کرد که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا «قرآن» گویند؟ من در جوابش گفتم که مثنوی تفسیر قرآن است. پدرم لحظه ای خاموش شد و سپس فرمود: 👈ای سگ، 👈ای خر، 👈ای غر خواهر👉 (دشنام ناموسی)، چرا مثنوی قرآن نباشد حال آنکه در ظروفِ حروفِ انبیاء و اولیاء جز اسرار الهی مندرج نیست و کلام خدا از دل پاک ایشان بر زبانشان روان است.!!»
📗 مناقب العارفین، ص ۲۹۱
💠 جنابان میرزا علی اکبر مصلایی و سید جواد مدرسی همین داستان را نقل کرده و از بیان معنای 👈ای غر خواهر👉 خودداری میکنند!!
📗 نقدی بر مثنوی، ص۱۶
✖️ شمس تبریزی نیز بر این باور بود مثنوی برتر از قرآن است!!!!!
📗 نقدی بر مثنوی، ص۱۷
📒 مقالات شمس تبریزی، ص۸۸
آیا این عقاید حرمت شکنی و بی احترامی نسبت به قرآن کریم نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: يا علي سيد الكلام القرآن.
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی [187]
#نقد_شمس_تبریزی [34]
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف
#نقد_عرفان_حلقه
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
#نقد_بابیت
#نقد_ابن_عربی
#نقد_مسیحیت
🔻عقل ستیزی در عرفان🔺
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
یکی از وجوه مشترک همه عرفان های کاذب و تصوف، نفی عقلانیت و مخالفت با برهان و استدلال های عقلی و علم و ترجیح دادن کشف و شهود بر تعقل است.
این درحالیست که آنها بر لزوم گردن نهادن به حکم دل و خواست قلبی و سوار شدن بر مرکب عشق تا رسیدن به مقصد نهایی،(الوهیت) تاکید فراوان دارند.
♦️طاهری موسس فرقه عرفان کیهانی:
انسان همواره دو پله در پيش رو دارد: پله عقل و پله عشق...عارف به خوبی فهمیده است، زمانهایی که میخواهد به روی پله عشق گام گذارد، باید عقل را رها کند.(انسان از منظر دیگر، ص 76)
♦️اوشو می گوید:
تنها کار فلسفه این است که فهرست غذا را در اختیار شخص گرسنه قرار می دهد، اما هرگز نمی تواند غذایی در اختیار او قرار دهد.(آواز سکوت ص 206) من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم من حتی نمی دانم که دیروز چه گفته ام.(ریشه ها و بالها ص 175)
♦️علی محمد باب موسس بابیت:
تدریس در کتابهای غیر از کتاب بیان روا نیست، و آن چه که اختراع شده به نام منطق و اصول و غیر آن دو، برای احدی از مومنان اذن داده نشد.(بیان،باب10،واحد4ص13)
♦️پائولو کوئلیو در تمام کتاب هایش تاکید میکند که: کاری کن که قلبت میگوید.
عقل در این سلوک جایگاهی ندارد.(کیمیاگر، ص 87)
♦️کریشنا مورتی تئوصوفیست:
اندیشه، مشکل ما را حل نکرده است و خیال نمیکنم هرگز حل کند. به محض این که اندیشیدن را آغاز کنیم تا در مورد چیزی نظریه و عقیدهای به دست آوریم، دچار انحراف شدهایم و از چیزی که باید بفهمیم دور افتادهایم. (ضرورت تغییر، ص 159)
♦️عرفان سرخپوستی:
در بسیاری از گفت وگوهای کاستاندا و دون خوان، توجه به احساسات و ناکارآمدی عقل و برهان مورد تاکید فراوان قرار می گیرد.( آموزشهای دونکارلوس، کندری ص 54)
♦️شمس تبریزی:
عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر
بند بشکن، زه میان اندر عیان است ای پسر
♦️شاه نعمت الله ولی:
زيد و عمرو و بکر و خالد هر چهار
چهار باشد، نزد ما ايشان يکي است
عقل اگر گوید خلاف اين سخن
حرف او مشنو که ابله مردکي است
♦️مسیحیت و عقل گریزی:
عقل انسانها هرگز قادر به درک حقیقت نبوده.(یگانگی در تثلیث ص 72)
آنسلم قدیس : ایمان می آورم تا بفهم!
♦️عطار نیشابوری :
عشق آمد عقل را در زیر کرد
گر دلی داشت او زجانش سیر کرد(منطق الطير، ص: 187)
♦️مولوی :
عقل تو دستور و مغلوب هواست
در وجودت رهزن راه خداست(مثنوى ص: 133)
♦️ابن عربی در نامه به فخر رازی میگوید:
کسی که مرتبه عقل و فکر را بداند ، محال است که از طریق آنها به آرامش و آسایش برسد، به ویژه در مساله شناخت خدای تعالی (جامع الأسرار ص: 491)
💠 این درحالی است که خداوند عامل جهنمی شدن مردم را ترک تعقل می داند:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف/179)؛
در روایات شیعیان، عقل در کنار انبیاء، حجت باطنی شمرده شده است. برای اطلاعات بیشتر به کتاب العقل کافی مراجعه کنید.
✅ و جالب آنکه دکتر قاسم غنی، صوفی پژوهِ معاصر، اینگونه درباره نهایت و غایت تصوف مینویسد:
🔻صوفی میخواهد با پر عشق، به خدا برسد، بنابراین مطمع نظر تصوف، از فلسفه بالاتر و برتر است؛ زیرا غایت قصوای فلسفه و کمال مطلوب حکمت، آن بود که انسان شبیه به خدا که مثال خیر و کمال و جمال است بشود، در صورتی که تصوف میخواهد که انسان در ذات الهی محو و فانی شود و با این فنا، خدا شود.
پیدا شدن این گونه افکار در تصوف که بعضی از آنها صریحاً مخالف با عقیده توحید اسلامی است، صوفیه را مورد تکفیر و مزاحمت فقها و متشرّعین قرار داد و زندگی را بر آنها دشوار کرد.
📚 تاریخ تصوف در اسلام، ج۲، ص۶۸۷
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
🔗 پیشنهاد مطالعه:: چرا به کاربردن واژه «عشق» را درباره خداوند جایز نمیدانیم؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_عرفان_حلقه
#نقد_مولوی
#نقد_شمس_تبریزی
#نقد_بابیت
#نقد_ابن_عربی
#نقد_مسیحیت
🔻عقل ستیزی در عرفان🔺
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
یکی از وجوه مشترک همه عرفان های کاذب و تصوف، نفی عقلانیت و مخالفت با برهان و استدلال های عقلی و علم و ترجیح دادن کشف و شهود بر تعقل است.
این درحالیست که آنها بر لزوم گردن نهادن به حکم دل و خواست قلبی و سوار شدن بر مرکب عشق تا رسیدن به مقصد نهایی،(الوهیت) تاکید فراوان دارند.
♦️طاهری موسس فرقه عرفان کیهانی:
انسان همواره دو پله در پيش رو دارد: پله عقل و پله عشق...عارف به خوبی فهمیده است، زمانهایی که میخواهد به روی پله عشق گام گذارد، باید عقل را رها کند.(انسان از منظر دیگر، ص 76)
♦️اوشو می گوید:
تنها کار فلسفه این است که فهرست غذا را در اختیار شخص گرسنه قرار می دهد، اما هرگز نمی تواند غذایی در اختیار او قرار دهد.(آواز سکوت ص 206) من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم من حتی نمی دانم که دیروز چه گفته ام.(ریشه ها و بالها ص 175)
♦️علی محمد باب موسس بابیت:
تدریس در کتابهای غیر از کتاب بیان روا نیست، و آن چه که اختراع شده به نام منطق و اصول و غیر آن دو، برای احدی از مومنان اذن داده نشد.(بیان،باب10،واحد4ص13)
♦️پائولو کوئلیو در تمام کتاب هایش تاکید میکند که: کاری کن که قلبت میگوید.
عقل در این سلوک جایگاهی ندارد.(کیمیاگر، ص 87)
♦️کریشنا مورتی تئوصوفیست:
اندیشه، مشکل ما را حل نکرده است و خیال نمیکنم هرگز حل کند. به محض این که اندیشیدن را آغاز کنیم تا در مورد چیزی نظریه و عقیدهای به دست آوریم، دچار انحراف شدهایم و از چیزی که باید بفهمیم دور افتادهایم. (ضرورت تغییر، ص 159)
♦️عرفان سرخپوستی:
در بسیاری از گفت وگوهای کاستاندا و دون خوان، توجه به احساسات و ناکارآمدی عقل و برهان مورد تاکید فراوان قرار می گیرد.( آموزشهای دونکارلوس، کندری ص 54)
♦️شمس تبریزی:
عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر
بند بشکن، زه میان اندر عیان است ای پسر
♦️شاه نعمت الله ولی:
زيد و عمرو و بکر و خالد هر چهار
چهار باشد، نزد ما ايشان يکي است
عقل اگر گوید خلاف اين سخن
حرف او مشنو که ابله مردکي است
♦️مسیحیت و عقل گریزی:
عقل انسانها هرگز قادر به درک حقیقت نبوده.(یگانگی در تثلیث ص 72)
آنسلم قدیس : ایمان می آورم تا بفهم!
♦️عطار نیشابوری :
عشق آمد عقل را در زیر کرد
گر دلی داشت او زجانش سیر کرد(منطق الطير، ص: 187)
♦️مولوی :
عقل تو دستور و مغلوب هواست
در وجودت رهزن راه خداست(مثنوى ص: 133)
♦️ابن عربی در نامه به فخر رازی میگوید:
کسی که مرتبه عقل و فکر را بداند ، محال است که از طریق آنها به آرامش و آسایش برسد، به ویژه در مساله شناخت خدای تعالی (جامع الأسرار ص: 491)
💠 این درحالی است که خداوند عامل جهنمی شدن مردم را ترک تعقل می داند:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف/179)؛
در روایات شیعیان، عقل در کنار انبیاء، حجت باطنی شمرده شده است. برای اطلاعات بیشتر به کتاب العقل کافی مراجعه کنید.
✅ و جالب آنکه دکتر قاسم غنی، صوفی پژوهِ معاصر، اینگونه درباره نهایت و غایت تصوف مینویسد:
🔻صوفی میخواهد با پر عشق، به خدا برسد، بنابراین مطمع نظر تصوف، از فلسفه بالاتر و برتر است؛ زیرا غایت قصوای فلسفه و کمال مطلوب حکمت، آن بود که انسان شبیه به خدا که مثال خیر و کمال و جمال است بشود، در صورتی که تصوف میخواهد که انسان در ذات الهی محو و فانی شود و با این فنا، خدا شود.
پیدا شدن این گونه افکار در تصوف که بعضی از آنها صریحاً مخالف با عقیده توحید اسلامی است، صوفیه را مورد تکفیر و مزاحمت فقها و متشرّعین قرار داد و زندگی را بر آنها دشوار کرد.
📚 تاریخ تصوف در اسلام، ج۲، ص۶۸۷
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.)
🔗 پیشنهاد مطالعه:: چرا به کاربردن واژه «عشق» را درباره خداوند جایز نمیدانیم؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#نقد_تصوف
#نقد_شمس_تبریزی (۳۶)
#نقد_عرفان_حلقه (۱۷)
❗️آثار تبعیت از شیخ در تصوف و عرفان های نوظهور
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
⁉️❔تا به حال فکر کرده اید که چرا مشایخ صوفیه و عرفان های نوظهور تاکید و اصرار شدیدی دارند که شخص حتما باید مرید و تسلیم آنها شود و تبعیت تام و بدون چون و چرا از او داشته باشد؟
خب مگر چه اشکالی دارد وقتی مراد به مرید دستوری می دهد، مرید حکمت و علت آن را نیز جویا شود؟؟
⁉️❔چرا عین القضات همدانی باید چنین بگوید:
مرید کسی است که خود را در پیر بازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امری کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر.
📚تمهیدات ص 98
⁉️❔چرا شمس تبریزی باید بگوید:
سوال کردن از شیخ، بدعت است.
📚مقالات شمس ص 203
✅ پاسخ:
گرچه تسلیم و مُرید و عَبد بودن در برابر مَستر یا شیخ یا مراد، در ظاهر چیزی بیشتر از پرهیز از سوال کردن و تمرد زبانی و فعلی نیست، اما در حقیقت و باطن ماجرا، امری فراتر از چیزی که می پندارید وجود دارد. موضوعی که رکن رکین تمام فرقه های صوفیه و عرفان های نوپدید است.
⚠️ تاکنون فکر کردید که چرا خداوند انقدر تاکید دارد که ولایت غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام را نپذیرید؟
🔚🔚 تبیعت مطلق و بدون چون و چرا به معنای پذیرش ولایت و سلطنت مراد بر انسان است و میدانید که پذیرفتن ولایت غیر معصومین، مساوی است با پذیرش ولایت شیاطین انس و جن و خداوند میفرماید:
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّه.
♻️اما نکته اساسی این است که:
شما با تبعیت مطلق از مراد و پذیرش ولایت او، اجازه داده اید که در وجود و ذهن و روح و جسم شما #تصرف کند و افسار خود را به او دادهاید!
به عبارت دیگر، همان طور که خودتان بر وجود خویش سلطنت و احاطه دارید، او را نیز در این سلطنت شریک ساخته اید و مراد با توانایی هایی که دارد، میتواند به هرنحوی که بخواهد در تفکر و روح شما تصرف کرده و مطالبی را القا کند.
به همین جهت است که اگر کسی مرید دیگری شود، تقریبا برگرداندن او محال است زیرا به اندازه ای تحت نفوذ و القائات مراد واقع شده است که به حقانیت او قطع و یقین پیدا کرده و حرف دیگری را اصلا گوش نمیدهد.
📌محمد علی #طاهری شخصی که چند سال پیش #عرفان_حلقه را بر پایه تعالیم عرفان و تصوف پایه گذاری کرد و در این راستا، تمام آموزه های تصوف را در فرقه خود با الفاظ مدرن و امروزی پیاده ساخت. (بدون کوچکترین تفاوتی)
طاهری مدعی بود می تواند بیماران را شفا دهد اما یک شرط دارد.
و همانطور که حدس زدید، آن شرط نیز تبعیت مطلق و تسلیم محض بودن است! زیرا فقط در این صورت است که می تواند در ساحت وجودی مریدان خود تصرف کند و ولایت داشته باشد.
طاهری می گوید:
تسلیم در عرفان حلقه تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر ماست.
📚عرفان کیهانی،ص100
حالا که این موضوع را فهمیدید این سخن ذوالنون مصری قابل فهم میشود که میگوید:
«هرگز مرید نَبُوَد، تا استاد خود را فرمان برنده تر نبود از خدای .»
📚تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 131
✅🔚✅ برای در امان بودن از آفات و مضرات و حفظ ایمان خود، از هیچ کس جز معصومین تبعیت مطلق نداشته باشید.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🎥 در فیلم الحاقی ،
طاهری سرکرده عرفان ضاله #حلقه را درحال #جنگیری مشاهده می کنید. و البته مردمی که به اسم عرفان حقیقی و لقاء الله و یا درمان، خود را در دست این شیادین میسپارند.
اولین قدم برای ورود جنیان و شیاطین (انس و جن) "#تسلیم_محض" شدن است. به همین جهت کسانی که در ابتدای کار تسلیم نشده و امر خود را به این شیاطین تفویض نمیکنند آسیب کمتری میبینند.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_شمس_تبریزی (۳۶)
#نقد_عرفان_حلقه (۱۷)
❗️آثار تبعیت از شیخ در تصوف و عرفان های نوظهور
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
⁉️❔تا به حال فکر کرده اید که چرا مشایخ صوفیه و عرفان های نوظهور تاکید و اصرار شدیدی دارند که شخص حتما باید مرید و تسلیم آنها شود و تبعیت تام و بدون چون و چرا از او داشته باشد؟
خب مگر چه اشکالی دارد وقتی مراد به مرید دستوری می دهد، مرید حکمت و علت آن را نیز جویا شود؟؟
⁉️❔چرا عین القضات همدانی باید چنین بگوید:
مرید کسی است که خود را در پیر بازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امری کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر.
📚تمهیدات ص 98
⁉️❔چرا شمس تبریزی باید بگوید:
سوال کردن از شیخ، بدعت است.
📚مقالات شمس ص 203
✅ پاسخ:
گرچه تسلیم و مُرید و عَبد بودن در برابر مَستر یا شیخ یا مراد، در ظاهر چیزی بیشتر از پرهیز از سوال کردن و تمرد زبانی و فعلی نیست، اما در حقیقت و باطن ماجرا، امری فراتر از چیزی که می پندارید وجود دارد. موضوعی که رکن رکین تمام فرقه های صوفیه و عرفان های نوپدید است.
⚠️ تاکنون فکر کردید که چرا خداوند انقدر تاکید دارد که ولایت غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام را نپذیرید؟
🔚🔚 تبیعت مطلق و بدون چون و چرا به معنای پذیرش ولایت و سلطنت مراد بر انسان است و میدانید که پذیرفتن ولایت غیر معصومین، مساوی است با پذیرش ولایت شیاطین انس و جن و خداوند میفرماید:
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّه.
♻️اما نکته اساسی این است که:
شما با تبعیت مطلق از مراد و پذیرش ولایت او، اجازه داده اید که در وجود و ذهن و روح و جسم شما #تصرف کند و افسار خود را به او دادهاید!
به عبارت دیگر، همان طور که خودتان بر وجود خویش سلطنت و احاطه دارید، او را نیز در این سلطنت شریک ساخته اید و مراد با توانایی هایی که دارد، میتواند به هرنحوی که بخواهد در تفکر و روح شما تصرف کرده و مطالبی را القا کند.
به همین جهت است که اگر کسی مرید دیگری شود، تقریبا برگرداندن او محال است زیرا به اندازه ای تحت نفوذ و القائات مراد واقع شده است که به حقانیت او قطع و یقین پیدا کرده و حرف دیگری را اصلا گوش نمیدهد.
📌محمد علی #طاهری شخصی که چند سال پیش #عرفان_حلقه را بر پایه تعالیم عرفان و تصوف پایه گذاری کرد و در این راستا، تمام آموزه های تصوف را در فرقه خود با الفاظ مدرن و امروزی پیاده ساخت. (بدون کوچکترین تفاوتی)
طاهری مدعی بود می تواند بیماران را شفا دهد اما یک شرط دارد.
و همانطور که حدس زدید، آن شرط نیز تبعیت مطلق و تسلیم محض بودن است! زیرا فقط در این صورت است که می تواند در ساحت وجودی مریدان خود تصرف کند و ولایت داشته باشد.
طاهری می گوید:
تسلیم در عرفان حلقه تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر ماست.
📚عرفان کیهانی،ص100
حالا که این موضوع را فهمیدید این سخن ذوالنون مصری قابل فهم میشود که میگوید:
«هرگز مرید نَبُوَد، تا استاد خود را فرمان برنده تر نبود از خدای .»
📚تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 131
✅🔚✅ برای در امان بودن از آفات و مضرات و حفظ ایمان خود، از هیچ کس جز معصومین تبعیت مطلق نداشته باشید.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🎥 در فیلم الحاقی ،
طاهری سرکرده عرفان ضاله #حلقه را درحال #جنگیری مشاهده می کنید. و البته مردمی که به اسم عرفان حقیقی و لقاء الله و یا درمان، خود را در دست این شیادین میسپارند.
اولین قدم برای ورود جنیان و شیاطین (انس و جن) "#تسلیم_محض" شدن است. به همین جهت کسانی که در ابتدای کار تسلیم نشده و امر خود را به این شیاطین تفویض نمیکنند آسیب کمتری میبینند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎